#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
در چشم خلق حضرت عالیجناب شد
هرکس برای نوکری اش انتخاب شد
وقت شنیدن از غم زهرای مرضیه
عمری ثواب کرد دلی که کباب شد
هر کس که شأن بیت علی را نگه نداشت
نزد خدای فاطمه خانه خراب شد
تا باد برد شعله سوی بیت بوتراب
آتش هم از خجالت بسیار آب شد
دنیا تمام روشنی اش را ز دست داد
سیلی زدن به صورت خورشید باب شد
مادر که بود زینب او داشت احترام
مادر که رفت صحبت بزم شراب شد
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #احراق_بیت #هجوم
میخ داغ و سینه زهرای من ای وای من
سیلی و انسیه الحورای من ای وای من
خانه و کاشانه و شمع و گل و پروانه نه
سوخت در آتش همه دنیای من ای وای من
آیه های کوثرم افتاده زیر دست و پا
لرزه افتاده به دست و پای من ای وای من
ابر سیلی هر دو روی روی یارم را گرفت
تار شد خورشید مهسیمای من ای وای من
در شکست و پشت در این غصه پشتم را شکست
خورد با صورت زمین طوبای(زهرای) من ای وای من
کشتن یک زن ، چهل نامرد میخواهد مگر؟!
داد از بی رحمی اعدای من ای وای من
کینه از من داشتند و همسرم را میزدند
فاطمه افتاد از پا ، پای من ای وای من
بشکند دست مغیره دست یارم را شکست
پیش چشم زینب کبرای من ای وای من
میکشد این غم مرا آخر که شد کاشانه ام
قتلگاه همسر تنهای من ای وای من
فاطمه با دیدن تابوت وقتی خنده زد
رفت دیگر خنده از لبهای من ای وای من
بعد زهرا این من و این میخ و این دیوار و در
وای من ای وای من ای وای من ای وای من
#عبدالحسین
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
فاطمه جلوه ی باقی ازل تا ابد است
آی مردم! بخدای احد! او هم احد است
قامت سرو خودش را به علی داد و خمید..
راز زیبایی دریا به همین جزر و مد است
از غذای حسنینش زد و بخشید به ما
مادر ما به خدا مادری اش را بلد است
جامه نو به تن فضه و اسما میکرد
بانویی که به تنش پیرهنی از نمد است
به فدک کار ندارد هدفش نام علیست
نکند فکر کنی در طلب یک سند است
گر علی پیکر یک عبدود انداخت به خاک
پشت در فاطمه درگیر چهل عبدود است
لال باد آنکه ازو شاهد حرفش را خواست
آنچه صادر بشود از لب او مستند است
نبی از خانه او دست به سینه میرفت
تو ببین خانه ی زهرا شرفش تا چه حد است
بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش..
مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است..
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
بی تو به این زَمین و زَمان احتیاج نیست
بی تو به دِلخوشیِ جَهان احتیاج نیست
این خانه سوت و کور شَوَد با نَبودَنَت
دَر این بَهار، حَرفِ خَزان احتیاج نیست
از دَردِ تو که با خَبَرم، زَخمیِ عَلی
لَبخَندِ تَلخ، فاطمه جان، احتیاج نیست
اُفتاده اَست دَستِ تو از کار، یارِ مَن!
این دَرد را مَکُن تو نَهان، احتیاج نیست
زَحمت مَکِش که نان بِپَزی بانوی علی
قَدری نَمَک که هَست، به نان احتیاج نیست
تا آستانه بُردنِ نَعلِینِ مَن چرا؟!
این کارها، خَمیده جَوان، احتیاج نیست
از مَسجد آمدم اَگر اِمشب، به پای مَن...
...بَرخاستَن به قَدِّ کَمان، احتیاج نیست!
همسایه ها به رَفتَنِ تو فِکر می کُنَند!
بیمار را به زَخمِ زَبان احتیاج نیست...
با مَن هَمین که فاطِمه بِیعَت کُنَد بَس اَست
دیگر به بِیعَتِ دِگَران احتیاج نیست
#رضا_رسول_زاده
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #دوبیتی
سربسته بگو روضهی میخ در را
اینقدر نسوزان دل پیغمبر را
از گریهی باغبان حذر کن یعنی
آهسته بخوان روضهی نیلوفر را
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
استعانت گر کند ما را خدای فاطمه
سر می اندازیم محشر زیر پای فاطمه
یک گلوبندش سه تا بدبخت را خوشبخت کرد
هر که عاقل بود رفت و شد گدای فاطمه
گریه کن های حسینش را شفاعت میکند
دست عباس است روی دست های فاطمه
بر مقامش هر که سر خم کرد شد پیغامبر
انبیا را پس بخوانید انبیای فاطمه
تا رسول الله در شأنش فِداها گفته است
کیست دیگر لایقش گردد فدای فاطمه؟
رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهى نشد
دارد از انصار پيغمبر گلايه فاطمه
مستجاب الدعوه حالا مرگ خود را خواسته
بی اجابت باشد ای کاش این دعای فاطمه
میخ ِ در از سینه بیرون آمد و خون گریه کرد
گشت آگاه از دل ِ درد آشنای فاطمه
کار دنیا را ببین در سن هجده سالگی
شانه های کودکانش شد عصای فاطمه
آب می ریزد برای بچه هق هق می کند
ای به قربان حسین سر جدای فاطمه
#یا_مظلوم
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_شهادت #فاطمیه
از آن چه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کفو علی می شود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولی اللّه دردسر دارد
کسی که شهر سر سفره ی قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد ؟!
صدا زد : " اشهد ان علی ولی اللّه "
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
زمان خوردن حقّ علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد ، زد و رفت ، من نمی دانم
حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد
بگو به شعله : چه وقت دخیل بستن بود ؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش از این کار دست بردارد
دهان تیغ دو دم را عجیب می بندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر ، امّا نه
حسین هست ، حسن هست ، بال و پر دارد
اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع
که ماه الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
#مجیدتال
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
ای خدا منتظر زمزمهی «یا رب» تو
وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو
خانهی خشت و گلت کعبهی عرش الرحمان
از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان
چادر عصمتت از پردهی اسرار قِدَم
زده بر پیرهنت دست توسل آدم
دختر ختم رسل مادر پیغمبرها
سایهات روز ازل بر سر پیغمبرها
مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح
نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح
پلهی تخت تو پیشانی عرش ازلیست
تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست
قنبر درگه تو رتبهی آدم دارد
فضهات معجزهی حضرت مریم دارد
ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم
کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟
اولین مطلع حسن ازلی کیست؟- تویی
رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی
هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی
تو همان فاطمهای فاطمهی زهرایی
چار بانوی بهشتند ارادتمندت
هشت تن حامل عرش ازلی پابندت
دست تو دست خداوند تعالاست مگر
که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟
روح گهوارهی فرزند تو را جنباند
آسمان گردد و دستاس تو را گرداند
چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز
کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز
خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو
نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو
سرور عالم بر همسریَت فخر کند
پدرت احمد بر مادریَت فخر کند
تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود
شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود
چه به خلق و چه به خوی و چه به خلق و چه سرشت
تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت
در صف حشر تو امید گنهکارانی
دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی
حکم، حکم تو و فرمان تو فرمان خداست
عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست
این ندا میرسد از جانب ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را
تو بگو تا که کنم گل شرر دوزخ را
تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم
دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم
من خدایم ولی امروز خدایی با توست
حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست
تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم
تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم
تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم
تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم
در کنار پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت
بر سر دست تو یک پیرهن خونین است
همه گویند که اسباب شفاعت این است
دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت
دست عباس علمدار به روی دستت
چشم یک خلق گنهکار به سوی دستت
پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت
همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب!
پیش رویت سر خونین اباعبدالله
تویی و حنجر خونین اباعبدالله
همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز
همه گریند به رگهای بریده آن روز
تا که از شانهی خود کوهِ گنه بردارند
چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند
بر شفاعت نگه نور دو عینت کافیست
نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست
گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است
بدن له شدهی محسن ششماهه بس است
همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال
کنی از لطف و کرم شیعهی خود را دنبال
عفو بر خاک ره شیعهی تو سر فکند
چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند
بس که از چادر خاکیت کرم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجات شب و گریهی روزت سوگند
که به آن جانی غدار محبت نکنی
قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور ستم بیعددش یادت هست
جای دست و ضربات لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟
نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دل مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟
خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟
شیعه در حشر بلند است به گردون دادش
شیعه هرگز نرود غصب فدک از یادش
شیعه با اشک غریبانهی تو سوخته است
قرن ها پشت در خانهی تو سوخته است
شیعه تا جان به تنش هست شریک غم توست
شیعه سوز جگرش از نفس «میثم» توست
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #هجوم
باز هم امن یجیب ِ طفل مضطر شد بلند
نافله خواندی نشسته آه حیدر شد بلند
باز هم از خواب ، امشب مثل هر شب فاطمه
مجتبی با وای مادر ، وای مادر شد بلند
چشم بر هم زد علی و دید شد نقش ِ بر آب
دلخوشی هایش همه ، آتش که از در شد بلند
بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود
ای کسی که پیش تو پیمبر شد بلند
از مسلمانی ِ اینها و غریبی ِ علی
داد و بیداد یهودی های خیبر شد بلند
آه ای هم صحبت روح الامین ، من را ببخش
پیش چشمم بر سرت فریاد کافر شد بلند
جان به لب گردید علی اما هزاران بار شکر
باز هم از ماذنه الله اکبر شد بلند
از گلویت آب خوش پایین نرفته باز هم
های هایت یاد این مظلوم ِ بی سر شد بلند
فاطمه می بینمت روز دهم وقتی حسین
ناله ی هل من معینش زیر خنجر شد بلند
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
بانو تو را برای رضای خدا زدند
یک شهر در مقابل چشمم تو را زدند
تا آمدم به خویش تو را بی هوا زدند
“این غم کجا برم که تو را مردها زدند”
این داغها روایتِ افسوسِ حیدر است
یک تن نگفت فاطمه ناموس حیدر است
#ظهیر_مومنی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
*از اشعاری که مرحوم #حاج_محسن_عسکری زیاد و زیبا میخواندند
کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه
بوی بهشت نشنوی جز به ولای فاطمه
منطق لال من کجا مدح و ثنای وی کجا
کرده خدای لم یزل مدح و ثنای فاطمه
خلقت کائینات را پنج نفر که علتند
کیست میان پنج تن رکن، سوای فاطمه
جمله بنام فاطمه کرده خدا معرفی
معتبر است این سخن، قول خدای فاطمه
فاطمه است و باب او فاطمه است و شوهرش
فاطمه است و آل او، آل عبای فاطمه
از رخ تابناک او منفعل است آفتاب
منفعلم بگویم از شرم و حیای فاطمه
معنی لفظ کوثر است ام شبیر و شبر است
طاهره و مطهره کنیه برای فاطمه
دختر ختم انبیاء همسر شاه اولیاء
چشم امید ما سواء سوی عطای فاطمه
عفت و عصمت و شرف از ید قدرت خدا
دوخته جامه ای است بر قد رسای فاطمه
گر خود او نمی شدی جزء عوالم جهان
کون و مکان نمی شدی جزء بهای فاطمه
عقل بسیط کی کند درک جلال و شوکتش
سجده برند قدسایان بر کف پای فاطمه
عرض صراط می شود پهن تر از درازیش
وصل شود اگر بدو تار ردای فاطمه
گفته نبی ابطحی علت غائی جهان
جان من و جهانیان باد فدای فاطمه
جسم من است فاطمه، روح من است فاطمه
باعث رنجشمم بود رنج و اذای فاطمه
مهر خدا است مهر او، قهر خداست قهر او
علت لطف لم یزل لطف و رضای فاطمه
گر بتو(سعدی زمان)خود نکند عنایتی
کی بودت لیاقتی بهر رثای فاطمه
یافته است از او بهاء عزت و رفعت و شرف
قدر و شرافتش شده درد و بلای فاطمه
صورت حور او کجا سیلی ملحدی کجا
گشته کبود صورت ماه لقای فاطمه
#سیدرضا_حسینی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
#فاطمیه
"کَرَم" ، فقیرِ سرِ سفرههای احسانت
و "ابر" ، تشنهی در جستجوی بارانت
"قیام" حاصل "قَد قامَتِ الصَلوة" تو بود
نشسته "دین خدا" در مسیر ایمانت
اطاعت از تو همان طاعت خداوند است
"بهشت" شاخه گلِ کوچکی ز گلدانت
قنوت نیمه شبت کهکشان حاجت هاست
به آسمان برود نوری از شبستانت
به چادر تو ملائک دخیل میبندند
عجیب نیست یهودی شود مسلمانت
همیشه "چرخِ فلک" در طواف دستاس ات
همیشه "حور و ملک" در طواف دستانت
همه فقیر و یتیم و اسیر آمدهایم
نشستهایم به امید لقمهی نانت
اگر حسین و حسن میوهی دلت هستند
نبی چو روح تو میگردد و علی، جانت
اگرچه چادر گلدار تو در آتش سوخت
دوباره لاله دمیده به دشت دامانت
همین شکوفهی پیراهن تو شاهد ماست
چنان خلیلی و آتش، شده گلستانت
بهار خانهی حیدر خزان نمی گردی
قسم به برف سر گیسوی زمستانت
به شانههای تو قوّت نبود و شانه زدی
که زینبت نشود بیش از این پریشانت
به پهلوی تو و بازو و سینهات سوگند
خودت شکستی و نشکستهاست پیمانت
ز بیهوا زدنت، طعنه میزند به علی
که باخبر شود از روضههای پنهانت...
علی برای تو نهج البلاغه میخواند
مگر بلند شود از تو صوت قرآنت
علیست آینهی روی تو، "بَکَتْ وَ بَکَی"
تو گریه کردی و حیدر شدهست گریانت
دوباره پیرهنی را به دجله اندازش
مگر خدای دهد باز در بیابانت
.
.
.
حسین پیرهنی داشت، پس چرا گفتی؟
فدای پیکر غرق به خون و عریانت...
#احمد_ایرانی_نسب
@raziolhossein