#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#دوبیتی
هم وارثِ دستانِ کریمِ حسنی
هم جلوه ای از فیضِ قدیمِ حسنی
در صحن تو تسبیح ملائک این است
یا سیدی، یا عبد العظیمِ حسنی
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
خاک اُحد واویلتا واحمزتا می گفت
جبریل در عرش خدا ،واحمزتا می گفت
وقتی تنش را پاره پاره دید پیغمبر
با گریه ختم الانبیا ، واحمزتا می گفت
یک سو عموی با وفا افتاد بر خاک و...
یک سو علی مرتضی ، واحمزتا می گفت
مولا امیرالمؤمنین بر سر زنان می رفت
پشت سرش خیرالنسا ، واحمزتا می گفت
یک سو زن ملعونه خنجر بر جگر می زد
یک سو صفیه وا اَخا ، واحمزتا می گفت
لعنت به وحشی ، نیزه بر پهلوی آقا زد
خواهر شنید این ماجرا ، واحمزتا می گفت
ای وای از وقتی صفیه خواهرش آمد
می دید جسم مُثله را، واحمزتا می گفت
ــــــ
وقتی در بیت الحرم را سوخت نا محرم
زهرا میان شعله ها ، واحمزتا می گفت
مولا امیرالمؤمنین از خانه تا مسجد
در هجمهی نامردها ، واحمزتا می گفت
وقتی که با ضرب لگد افتاد روی خاک
مادر به زیر دست و پا ، واحمزتا می گفت
وقتی زمین می خورد باپهلوی بشکسته
از بی کسی در کوچه ها ، واحمزتا می گفت
هرروز با قدّ خمیده تا احد می رفت
همراه آقا زاده ها ، واحمزتا می گفت
ازدرد سینه ، درد پهلو ناله می کرد و...
از غربت شیر خدا ، واحمزتا می گفت
ـــــــــ
واحمزتا آن قدر ادامه داشت تا وقتی
ارباب ما در کربلا ، واحمزتا می گفت
وقتی که با سر نیزه ها از ذوالجناح افتاد
غرقه به خون آقای ما ، واحمزتا می گفت
بالای تل زینبیه خواهرش زینب
از دست شمر بی حیا ، واحمزتا می گفت
از خیمه تا مقتل حسینم وای می گفتو
از قلتگه تا خیمه ها ، واحمزتا می گفت
وقتی تن پاک حسینش را تماشا کرد
در زیر سمّ اسبها ، واحمزتا می گفت
یابین خیمه نالهی واضیعتا می زد
یابین میدان بلا ، واحمزتا می گفت
شام غریبان دختری می سوخت در آتش
وقت فرار از خار ها ، واحمزتا می گفت
دخت امیرالمؤمنین و ناقهی عریان!
ای وای ،ناموس خدا ، واحمزتا می گفت
وقتی عقیله رأس خونین حسینش را
می دید در طشت طلا ، واحمزتا می گفت
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_جعفر_طیار
#دوبیتی
هرجا سپـــــرِ جانِ پیمـبــــر بودنـد
در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد
کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟
آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند!
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
میان معرکه مثل سپاه بی عددی
چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی
تو را رسول خدا خواند سید الشهدا
تویی که یار خدا و رسول ، تا ابدی
لب و زبان و ... چه گویم چه گردن آویزی
امان ز هند جگرخوار ، امان ز بی خردی
عبا و خار بیابان به جسم تو چو کفن
برای اینکه نبیند تن تو را احدی
به نیزه کشته شدی و تنت برهنه نشد
کنار جسم تو مادر نگفت یا ولدی
هزار شکر که خواهر ندید جسم تو را
هزار شکر به گودال دست و پا نزدی
هزار شکر که خنجر به حنجر تو نرفت
هزار شکر به جسمت نزد کسی لگدی
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#دوبیتی
مـرا بـا اَشـک اُلفـت از قـديــم اسـت
که مرغ دل به صحن غم مقيم است
مُحبّـيـن ! خــون زِ اَبـر ديــده بـاريـد
عــزاي حمــزه و عبـدالعظيــم اســت
#رضا_رسولی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#دوبیتی
#ردالشمس
ای ردّ شمس،معجزهی بی مثال تو
آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو
شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد
برگشت تا دوباره ببیند جمال تو
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
یامرتضی علی من و لطف و عنایتت
ارض و سماست جمله محیط ولایتت
ثابت شد از اشارهی دست و ز ردّ شمس
نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ای رَدّ شمس معجزهی کمترین تو
خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو
وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد
برگشت در غروب،ببوسد جبین تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ازلسان خدای متعال:
ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد
اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد
گرچه شده هنگامِ غروبت،اما
حالا که علی اراده کرده برگرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم
از جانب شمس این ندا بشنیدم
با فخر به ماه و به کواکب می گفت
امروز دومرتبه علی رادیدم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
خورشیدم و پیش تو قمر می گردم
با نور تو ، مَحو از نظر می گردم
هنگام غروب است علی جان اما
گر امر کنی دوباره بر می گردم
ـــــــــــــــــــــــ
خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم
با نور علیست،جلوه گر می گردم
هروقت علی گفت بیا می آیم
هر وقت بگوید برو ، برمی گردم
ــــــــــــ
خورشیدم و بانور علی می آیم
بازمزمه و شور علی می آیم
امروز نیامدم بدستور علی
هر روز بدستور علی می آیم
...
خورشیدم و درپی ظفر میگردم
بانور علی است جلوه گرمیگردم
هروقت علی گفت بیا. می آیم
هروقت بگوید برو. برمیگردم
.....
هرجا که حق بود زتو تکریم میشود
جنت به روی ماه تو ترسیم میشود
باردشمس گشت عیان برتمام خلق
افلاک با نگاه تو تنظیم میشود
#محمد_علی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
نبود مرد نبرد تو در اُحُد اَحَدی
چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی
#ميلاد_حسنی
@raziolhossein
#حضرت_حمزه
نبود مرد نبرد تو در اُحُد اَحَدی
چرا که ذکر لبت بود یا علی مددی
#میلاد_حسنی
@raziolhossein
#امیرالمومنین
#ردالشمس
این معجز ردشمس از حیدر بود
روی علی ازشمس فروزانتر بود
چون روی علی دو باردر روزی دید
فرداش فروغ شمس زیباتر بود
#محمد_علی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
کویی که حسین است بر آن شاهد و ناظر
زر میچکد از خارَش و از سنگ، جواهر
جاروبکشان حرم خسرو ری را
جا دارد اگر جای دهی بین مفاخر
شه عبدالعظیم است، رعیت همه نوکر
فرمان همه از اوست، رعیت همه چاکر
چندان اثر از قبر حسین است در اینجا
گویی که همینجاست حبیب بن مظاهر
دریاست یکی شهر ری و بندرش اینجاست
بس بار که بستند به سکّوی بنادر
باری که در این مرحله بندند کریمان
تا کرب و بلا هست به همراه مسافر
باری، سر این طائفه خوش گرم فقیر است
تا عبدالعظیم است چرا منّتِ سایر؟
#معنی_زنجانی
@raziolhossein
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#رباعی
آئینه ی پر نور حدیث وسخنی
راوی احادیث همه پنج تنی
پیداست ز نقش پرچم گنبد تو
برما، که نواده ی امام حسنی
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
به هرکه می نگری ذکر ربنا دارد
دراین حریم وفا، یا الهنا دارد
قنوت عشق دراین جا چقدردیدنی است
دراین محیط نفس، عطر ربنا دارد
صفا و مروه ندارد صفای این جارا
توکعبه ای و حرمخانه ات صفا دارد
تو از قبیله ی عشقی، نواده ی حسنی
زیارت حرمت اجر کربلا دارد
نسیم صبح سعادت وزد ازاین گلزار
به روی بال ، شمیم تو را صبا دارد
سزاست گرکه تو عبد العظیم گردیدی
که بندگان بزرگی چنین خدا دارد
زفیض خدمت درگاه عترت یاسین
چقدر خاک تو تأثیر کیمیا دارد
تو از سلاله ی نوری و سید الکرمی
به پاس جود تو این آستان گدا دارد
شمیم ناب احادیث نورتو جاری ست
هنوز عطر کلام تو را فضا دارد
چراغ مهرتو در هر دلی که روشن گشت
رهی زلال به سرچشمه ی بقا دارد
نمی رود ز دل اهل معرفت بیرون
کسی که قدر وشرافت ز اولیا دارد
تومثل آینه ی آفتاب پر نوری
که جان شهر ری ازجلوه ات ضیا دارد
بده به دست«وفایی» نخ عبایت را
که روز حشر بگویند آشنا دارد
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
برای اوج نوشتند بال وا شده را
نزول نیست به معراج آشنا شده را
تو همزهء أَحَد و حمزهء اُحُد هستی
چگونه شرح دهم جلوه ی دوتا شده را
قسم به حُرمت جعفر تو نیز طیاری
قفس چگونه بگیرد تن رها شده را
خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت
خدا بلند کند خاکِ مصطفی شده را
تو ایستاده ای و ایستاده می مانی
شکست نیست ، به دست نبی بنا شده را
به بازویت اسداللهیِ علی وصل است
سپاه نیست جلودار، مرتضی شده را
به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است
چگونه جمع کند این جدا جدا شده را
کفن که برتن تو کرد، گریه کرد و نشست
کنار پیکر تو دید بوریا شده را
خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند
اگر نگاه کند جسم جابجا شده را
#على_اكبر_لطيفيان
@raziolhossein
نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند
دامن طفل یتیمی را پر از دُر یتیم...
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
.
عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست
شب زیارت مخصوص سیدالشهداست
🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل
والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
لبیک یاحسین
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان
ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات
.
#امام_حسین_مناجات
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشته! باد جانِ دوعالم فدای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبهٔ حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جلَّ جلالُه جزای تو
با گفتن «رضیً بِقضائِک» به قتلگاه
شد متحد، رضای خدا با رضای تو
دیوانهوار آمدهام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
نقدینهای که داشتم از اشک و خون دل
تقدیم کرد دیده به گنبدنمای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی شنید نالهٔ وا غُربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجّهی خون بود جای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجدهگاه اهل یقین خاک پای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشتهی خدا به خدا خونبهای تو
ما را خشوع بندگی آموز، چون خداست
در مجلس عزای تو صاحبعزای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بندهی خوان عطای تو
ما را هم ای حسین گدایی حساب کن
آخر کجا رود به جز این در گدای تو
دست دعا بر آر ریاضی که شد قبول
در بارگاه قدس حسینی دعای تو
#ریاضی_یزدی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین
بهترین شادی ما اشک غم توست حسین
سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت
عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین
از گزند همه آفات سلامت باشد
آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین
دل ویرانه که در معرض نابودی بود
سبزی زندگی اش از قدم توست حسین
فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل
تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین
تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی
آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین
لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که
شاهد رنج دم و باز دم توست حسین
مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری
بر روی نیزه نگین علم توست حسین
#حسن_کردی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون صحرای حسین است
بود پرونده ام چون برگ گل پاک
در این پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانی خوبان عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
تمام هستیم باشد دل من
که لبریز از تولاّی حسین است
در این عالم تمنّایی ندارم
تمنّایم تمنّای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکَم دُرّ تجلاّی حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلاّی حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت قدّ و بالای حسین است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#سفینةالنجاة #رباعی
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریهی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین
#سیدمحمد_رستگار
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست
نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست
گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا
عمریست که سرمایهی ما، چشم تر ماست
از نوکری توست به هر جا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
هر جا عَلَمی هست همانجا حرم توست
پس کرب و بلایت همهجا در نظر ماست
از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک
اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست
ای کشتهی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغیست که تا روز ابد بر جگر ماست
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
🥀 یا اباعبدالله...
نگاه از زائرِ خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامهی بالایِ سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
#میثم_مؤمنی_نژاد
✿ اَللّهُمَّ ارْزُقنـٰا زِیٰارَۃَ الْحُسَیْن ✿
@raziolhossein
. بسمالله الرحمن الرحیم
هذا_یوم_الجمعه
و هو یومک المتوقع فیه ظهورک
دعای سلامتی حضرت فراموش نشود
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن
ِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ
السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً
وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ
اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج
۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه
هدیه بفرمایید
🌷اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم 🌷
🌴اللهمعجللولیکالفرج🌴
#امام_زمان_مناجات
پناهگاه همه شیعیان امام زمان
تویی به پیکردین،روح وجان امام زمان
عزیز فاطمه برگرد ای گل نرگس
نبودنت زده بر دل خزان امام زمان
فراق تو چقَدَر خون به قلبها کرده
نمانده در تن شیعه توان امام زمان
چقدر بی تو همین شام جمعه دلگیر است
ز دوری ات شده اشکم روان امام زمان
غروب جمعه به یاد غروب گودالم
به یاد نیزه و تیر و سِنان امام زمان
خدا کند که بمیرم از این غم عظما
که رو زد عمهی تان بر سَنان امام زمان
به یاد شام غریبان کربلا هستم
به یاد آهِ دل بانوان امام زمان
قسم به خیمهی زنها که بین آتش سوخت
بده تو خیمهی خود را نشان امام زمان
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
در هــر دمــم هــزاران فریـاد انتظار است
یک لحظه بی تو بودن، یک عمر احتضار است
وقتــی تــو را نــدارم، بهتر که جان سپارم
این زندگی تباهی، ایـن عمـر انتحـار است
آنکــو قــرار دارد، کـی عشق یار دارد؟
عاشق بسان طوفان، پیوستـه بی قرار است
ای یاس باغ نرگس! باز آ که میکنم حس
بـی روی تـو زمانـه پاییز بی بهـار است
بی جلـوۀ تـو عالم تاریکتر ز گور است
وین مهر عالـم افروز شمع سر مزار است
عیسی کـه از نبـوت بـر خویشتـن نبالد
آرد نمـاز بـا تو، این اوج افتخـار است
ما دور کعبه گشتیم با اشک خود نوشتیم
ای زائریـن کعبـه! کعبـه جمال یار است
از هجـر یــار گفتیـم، از انتظـار گفتیـم
کو مرد انتظاری «یابنالحسن» شعار است
گیرم تـو غمگساری در بیـن مـا نـداری
ای نور دیده! ما را کی جز تو غمگسار است؟
میثم به دعوی عشق، مگشای لب که عاشق
یـا زیـر تیـغ قاتـل، یــا بر فـراز دار است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
بکش به روی سرم دست مهربانت را
که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را
عجیب نیست از این چشم هرچه را دیده
ندیده است اگر جلوهی عیانت را
غریبه راه ندارد به خلوتت اما
به روضه یافتهام بارها مکانت را
"رواق منظر چشم من آشیانهی توست"
کرم نما و نگاهی کن آشیانت را
به این امید که باشم اسیر دستانت
کبوترانه رها بودم آسمانت را
هزار جاده مرا میرساندم تا عشق
اگر که گم نکنم راه جمکرانت را
به زیر سایهی الطاف تو بزرگ شدم
مگیر از من کوچک تو سایهبانت را
.
بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا
که سیر گریه کنم چشم روضهخوانت را
#محمدحسن_بیاتلو
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#رباعی
افسرده مباش، یار خواهد آمد
آن وارث ذوالفقار خواهد آمد
سردیِ خزان ظلم هم میگذرد
نومید مشو، بهار خواهد آمد
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein
#امیرالمؤمنین_مدح
#جنگ_خندق
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»... این را علی پرسید
مردی که خاک پاش بوی آسمان میداد
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»... نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تکتک خانهها را نعره در میزد
فریاد بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد
آری علی با ضربتی عالی اعلا شد
#مهدی_مردانی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
#جنگ_خندق
اشک میبارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطرهام پیش تو ای دریای صبر!
ای خوشا «اللهُ نور»ی که توای پروانهاش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانهاش
همچنان از طرح آنروزم پشیمانم هنوز
آنهمه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز
در سپاه ما مگر آنروز شیر حق نبود
حاجتی دیگر به حفر آنهمه خندق نبود
خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید اینسو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»
هی رجز میخواند و هی بیقراری میکنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری میکنی
«لا فتی» ! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراس جان تو
گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادعاها رو شود
دیدمت شیر جوان! تا آمدی غرّان ز رَه
گفتی: اِنّی فارِسٌ، سَمَّیتُ اُمّی حیدَرَه
عمرو! آن «هل من مبارز» شد صدای آخرت
خوب میبینم که میچرخد اجل دور سرت
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آنها که علی ابن ابی طالب نبود
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور دور ماست دیگر، ما یلان آسمان
قلب حق در سینهی من در پس این جوشن است
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن است
آمدم تا جان بگیرم یا که از جان بگذرم
آمدم با ضربتی از جن و انسان بگذرم
روز خندق را همان روز الستم میکنی
خون فرقم را تو میریزی و مستم میکنی
فرق من باز و سپر باز و دهان تیغ باز
با سه لب، لبیک میگویم در این راز و نیاز
باده مست و باده نوشان مست و ساقی مست مست
مست میچرخد به دورش عالمی ساغر به دست
پس «الا یا ایها الساقی ادر کاساً» عظیم
تیغ را برگیر، بسم الله رحمن الرحیم
برق هیبت در نگاهت چشم او را خیره کرد
ناگهان گردی به پا شد که هوا را تیره کرد
تا به راه انداختی آن گردباد حیدری
عمرو جای جنگ شد مبهوت آن جنگاوری
دم به دم چرخیدی و چرخاندی آن تیغ دو دم
هم چپ و هم راست بودی، پلک تا میزد به هم
در زمین با لرزهی گامت قیامت میکنی
«یا قسیم النار والجنت»! چه قسمت میکنی؟
میزنی شمشیر همچون آذرخشی مرگبار
نه، نمیفهمد زبانی عمرو، الا ذوالفقار
تیغ با آن وزن در دستان تو مثل پر است
پر درآوردهست، حق دارد، به دست حیدر است
یک نفس بر عمرو میتازی و او درمانده است
تیغ هم مثل سپر در دست دیگر مانده است
هر چه دارد در دفاع از جان خود رو میکند
پیش تو شیر قدیمی کار آهو میکند
باورش میشد اگر رزم تو در بدر و احد
پیش تیغت وا نمیماند اینچنین در کار خود
گفت با خود بی رقیبم چون که دیگر حمزه نیست
او نمیدانست سیف الله بعد از این علی است
باورش شد پنجهها وقتی اسیر شیر بود
باورش شد قدرت بازویت اما دیر بود
تیغ برّان بود، اما تیغِ ایمان را زدی
پای او نه پایههای کفر و عصیان را زدی
نقشهی اهل تکاثر باز نقشی شد بر آب
شرّ به خاک افتاد و سر خم کرد پیش بوتراب
آمدی چون عید نو تا قفل زندان بشکنی
دیو مردم خوار را چنگال و دندان بشکنی
پای آن دیو سیه از روی زانو شد دو نیم
چیست پا، وقتی نیاید در صراط المستقیم؟
مثل بت آن کوه آهن بر زمین افتاده بود
کفر بر پای امیر المومنین افتاده بود
عمرو! عُمرت را غرورت از کفت بیرون کشید
عبدِ «ود» بودی و عبد «رَب» تو را در خون کشید
خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا؟
عمرو! ـ چشمت کورـ با حیدر در افتادی چرا؟
عرش هم تکبیر گفت از شور پیکارت علی!
عقل انگشتش به لب، وامانده در کارت علی!
در دلم توفان اسرار تو دامن میکشد
وای اگر گویم، ابوذر تیغ بر من میکشد
آن که پیش ضربتش اعمال ما فانیست؟ کیست؟
آن که میداند در این عالم که حیدر کیست؟ کیست؟
من کم آوردم، ببین لبریز شد دریای من
باز هم با چاه رازت را بگو مولای من!
#قاسم_صرافان
@raziolhossein