eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
538 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شد مُجمل و كوتاه"نشست و برخاست" رفـت در قـصـر به اكـراه نشـست و برخاسـت وقتِ برگشت ، سـرش زيرِ عـبا پنهـان بـود بـاز با يك غم جانكاه نشست و برخاست ياد آن لحظه كه مادر به زمين افتـاد و--- پـسري ديد كه با آه نشست و برخاست تا رسـد بر درِ خـانه ز جـفاكاريِ زهـر بارها در وسـط راه ، نشـست و برخاسـت وسط حجره ي خود گاه به خود مي پيچيد و به شوق پسرش گاه نشست و برخاست مـثلِ خورشيد ، روان جانب مغرب مي شُد آنكه پيش قـدمش ماه ، نشست و برخاست غبطه بر شـأن اباصلت ، مـسيحا مي خورد داشـت چون با ولي الله ، نشست و برخاست كس نديده ست سرِ خوان كـسي سائل را كه سرِ سفره ي اين شاه نشست و برخاست @raziolhossein
زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! @raziolhossein
می خواست که زنده از شمیم تو شود یا  زائر   جنت  النعیم    تو شود آدم   اگر از بهشت   گندم   می خورد می خواست  کبوتر   حریم  تو  شود @raziolhossein
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدای را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان به من برسد معاشران به خدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورتِ گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست @raziolhossein
من گدای حرم سلطانم همه جادرحرم سلطانم در هوای حرم سلطانم            یا غریب الغرباادرکنی .... پیش تو حال تباه آوردم نامه ی جرم وگناه آوردم به حریم تو پناه آوردم        یاغریب الغربا ادرکنی ......... نظری بردل بیمارم کن باغلامان خودت یارم کن دراین خانه گرفتارم کن            یاغریب الغربا  ادرکنی ...... من به عشق توهیاهودارم هرچه دارم زتومه رو دارم ذکریاضامن آهودارم        یاغریب الغربا ادرکنی ...... زگدایت توهواداری کن جان زهراتومرایاری کن تو رهایم گرفتاری کن         یاغریب الغربا  ادرکنی ....... دیده ی خشک مرادریاکن دل شیدای مراشیداکن کربلاونجفم امضا کن            یاغریب الغربا  ادرکنی ........ دل به یادتوصفایی دارد حرمت حال و هوایی دارد جلوه ی کرببلایی دارد           یاغریب الغربا  ادرکنی ....... توغریب الغربایی آقای تومعین الضعفایی آقا تو که حج فقرایی آقا          یاغریب الغربا  ادرکنی ........ عاقبت پاره شدازغم جگرت درغریبی چه نیامد به سرت ولی آمددم آخرپسرت           یاغریب الغربا  ادرکنی ........ وای درکرببلاجای پسر پدرآمدسربالین پسر ناله ی واولدازدزجگر       یاغریب الغربا  ادرکنی ...... من که دلداده ی تکبیرتوام (ای پسر من پدرپیرتوام پدرپیروزمین گیرتوام )          یاغریب الغربا  ادرکنی ...... (ای جگر گوشه من ای پسرم هیچ دانی که چه آمد به سرم) خون دل میرودازچشم ترم             یاغریب الغربا  ادرکنی @raziolhossein
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم حسرت بوسه بابا به دلت می ماند تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم جگر سوخته را نیست دوایی پسرم بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین برده ام ارث غریب الغربایی پسرم آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد شده این حجره عجب کرببلایی پسرم جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم @raziolhossein
شعر زیارت مخصوصه امام رضا(ع) کم کم مسافران سحر را خبر کنید باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید خودرا میان صحن رضا دربه در کنید شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم  آماده زیارت مخصوصه میشویم باید تمام همت خورا به کار بست حالا که بار عام شده کوله بار بست یا جبر عشق در بروی اختیار بست دل را به حلقه های ضریح نگار بست در طوس برگزار شده اعتکاف ما صد حج واجب است ثواب طواف ما شکرخدا که از فقراییم تا ابد از حاجیان کوی رضاییم تا ابد پیش رضا کنار خداییم تاابد ماراهیان کرببلاییم تا ابد در صحن کهنه بود که تایید ما رسید آقا نگاه کردو روادید ما رسید ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن دل را بیا به جاده مشهد روانه کن یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن پیش کریم نوکری عاشقانه کن آنجا برات کرببلا زود میرسد هی خون دل نخور بخدا زود میرسد آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست هرشب دلش شکسته شیب الخضیب هاست آزرده از مزاحمت نانجیب هاست یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا عالم فدای شیرزن دشت کربلا @raziolhossein
این زهر کاری کرد من از نا فتادم در کوچه مثل مادرم از پا فتادم با احتیاط از درد، خود را میکشدم تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم در خانه گفتم زود درها را ببندید تا داخل حجره شدم، درجا فتادم پیراهنم را از عطش بالا گرفتم یاد آمد از جدّ غریبم تا فتادم نیزه نخورده پیکرم میسوخت از درد یادِ تن صد چاک عاشورا فتادم یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش بیخود ز خود گشتم، ز پا آنجا فتادم گر چه سر من را جدا از تن نکردند یاد سرِ بر نیزه در نجوا فتادم تا که جوادِ من سرم از خاک برداشت یاد علیِ اکبر لیلا فتادم @raziolhossein
بهتر ز‌بهشت خطه ی‌‌طوس رضاست جنت به خدا قسم زمین بوس رضاست مردم همه سوی حرمش می آیند زیرا که زیارتی مخصوص رضاست ... از گریه پرم شبیه اقیانوسم محتاج سفر به نقطه پابوسم ای کاش میان زائرانش بودم جامانده ای از زیارت مخصوصم @raziolhossein
در محل هرجا صدای عبد گریان شد بلند قامت صاحب کرم از روی ایوان شد بلند نوکری سخت است اما سختیش عشق است عشق پای ما با عشق بر خارمغیلان شد بلند من که هرجایی کم آوردم صدا کردم رضا رعیت آنجایی که کم آورد، سلطان شد بلند بیشتراز سائل آقابی قرار سائل است بیشترازشهرما، آه ازخراسان شد بلند کافری بودم که باشرط تو رفتم برسجود بسکه ازخاک توعطروبوی ایمان شد بلند  خاک ایران قبل تو لطفی برای کس نداشت تو به ایران آمدی و بخت ایران شد بلند جذر و مد صحن تو یعنی که رو به گنبدت هرملک افتاد روی خاک و انسان شد بلند شانه برزلف تو زد منای اهل البیت شد بعد مرگش مرد سلمانی چو سلمان شد بلند هرکسی که سخت دامان جوادت را گرفت بابرات کربلای خویش آسان شد بلند گریه بی حد میکنی وروی زانومیزنی بابت دستی که برروی عزیزان شد بلند نام زینب را پس از عباس نامحرم که برد.. از ته گودال داد شاه عطشان شد بلند! @raziolhossein
دلم باید پُر از منظومه باشد به یاد خواهری مظلومه باشد زیارت میشود مخصوصه وقتی؛ به نام ِ حضرت معصومه باشد! @raziolhossein
دل من کبوتر صحن و سرات امام رضا پر می گیره عاشقونه به هوات امام رضا خوش به حال کفتری که از همه زرنگ تره لونه کرده روی گنبد طلات امام رضا هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه آقا میشه هر کسی که شد گدات امام رضا خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و تو گذاشتی بارمو رو شونه هات امام رضا غریبی خودت ولی غریب نوازی کارته چه گرافتارایی رو میدی نجات امام رضا ضامن آهو شدی دست دل منم بگیر همه عالم میشه صید یه نیگات امام رضا قدمی رنجه کن آقا دم جون دادن من تا که سر بذارم اون لحظه به پات امام رضا غریبونه جون دادی گوشه ی حجره ، الهی بمیرم عزیز فاطمه برات امام رضا گوشه ی دفتر لطفت بنویس اسم ( کمیل ) پیش دعبل و بقیه شاعرات امام رضا @raziolhossein
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را میبرد با عبا داشت علی اکبر خود را میبرد @raziolhossein
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن الشبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیدهای؟ جای سم ستور به یک سینه دیدهای؟ ٭٭٭ یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭ یابن الشبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن الشبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن الشبیب طفل کتک خورده دیده ای @raziolhossein
میرسد روی لبم آهسته جان یأبن الشبیب در وجودم آتشی دارم نهان یأبن الشبیب نا ندارم! با تو دارم در خیالم گفتگو با نگاهی نیمه باز و نیمه جان یأبن الشبیب زهرِ در انگور جانکاه است و از فرطِ عطش شعله ور شد هم دهانم، هم زبان یأبن الشبیب دستهایم را که برمیداشت روز و شب قنوت ناتوان؛ افتاده از کار آنچنان یأبن الشبیب با دو پایِ سرد و لرزان بیهوا خوردم زمین حال و روزِ احتضارم شد عیان یأبن الشبیب روی خاکِ حجره مثل مار می پیچم به خود بود جسمَم کاش زیر آسمان یأبن الشبیب بود جسمم کاش خنجر خورده؛ زیر آفتاب جانِ من از جدّ عطشانم بخوان یأبن الشبیب بیقرارم از غمش! باید پریشان جان دهَم از غم ِ آن پیکرِ نیزه-نشان یأبن الشبیب از غم ِ سنگی که محکم خورد بر پیشانی اش از هجوم ِ نعل ها بر استخوان یأبن الشبیب از تنِ عریان که شد خونِ قفا بر آن کفن از عقیقِ سرخِ دستِ ساربان یأبن الشبیب از طناب و دستهایِ عمه زینب(س)وای...نه... از غروب و غربتِ وقتِ اذان یأبن الشبیب جان سپردم! از نفس انداخت بیطاقت مرا- روضهٔ بزم یزید و خيزران یأبن الشبیب! @raziolhossein
آمدم مرهم زخم جگرم را ببرم باز از دست تو امضای حرم را ببرم بی طمع نیست سلام فقرا بر شاهان آمدم رزق محرم صفرم را ببرم @raziolhossein
هر چنـد آلوده به عصـیان و حقیـرم من دوست دارم در غمِ جَدّت بمیرم ای روضـه خـوان کربلا من آمـدم تا از دسـت تو رزق محــرم را بگیــرم @raziolhossein
حالا كه نیامدم دمت را بفرست من نیستم آن جا كرمت را بفرست گفتم كه مریضم و دوا می خواهم پس گرد و غبار حرمت را بفرست @raziolhossein
.            بسم‌الله الرحمن الرحیم                 هذا_یوم_الجمعه       و هو یومک المتوقع فیه ظهورک   دعای سلامتی حضرت فراموش نشود    اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ    صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ   السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ      اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .       جهت سلامتی و تعجیل در فرج ۵صلوات به حضرت زهرا و حضرت خدیجه هدیه بفرمایید 🌷اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌آل‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم 🌷             🌴اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🌴
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم ما تشنه‌لب اندر لب دریا متحیر آبی به‌جز از خون دل خود نچشیدیم ای بسته به زنجیر تو دل‌های محبان رحمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم چندان که به یاد تو شب و روز نشستیم از شام فراقت چو سحرگه ندمیدیم تا رشته‌ی طاعت به تو پیوسته نمودیم هر رشته که بر غیر تو بستیم بریدیم ای حجت حق پرده ز رخسار برافکن کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم ما چشم به راهیم به هر شام و سحرگاه در راه تو از غیر خیال تو رهیدیم شمشیر کجت راست کند قامت دین را هم قامت ما را که ز هجر تو خمیدیم شاها! ز فقیران درت روی مگردان بر درگهت افتاده به صدگونه امیدیم @raziolhossein
نسیم قدسی یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا خلیل را دست، ذبیح را دل، مسیح را لب، کلیم را پا نخست نعلین ز پای برکَن، سپس قدم نِه به طور اَیمَن که در فضایش ز صیحهٔ لَن فتاده بیهوش هزار موسی ز آستانش ملایک و روح رسانده بر عرش صدای سبّوح به خاک راهش چو شاتِ مذبوح رُسُل به ذلت همی جبین‌سا نسیم جنّت وزان ز کویش، شراب تسنیم روان ز جویش حیات جاوید دمیده بویش به جسم غلمان به جان حورا فلک به گردش پی طوافش، ملَک به نازش ز اعتکافش ز سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ نوای عنقا مهین مطاف شه خراسان، امین ناموس، ضمین عصیان سلیل احمد خلیل رحمن، علی عالی، ولیّ والا بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل سراغ بویت مگر فشاند پری به کویت چو مرغ جنّت به شاخ طوبی @raziolhossein
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید در سوز جگر مصلحت ماست که ما را غیر از جگر سوخته در کار نیاید خارم من و در سینۀ من عشق شکفته‌ست تا خلق نگویند گل از خار نیاید بیمار فراقم من و وصل است دوایم تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشا بر دیدن این دلشده یک‌بار نیاید... نومیدی و درگاه تو؟! بی‌سابقه باشد از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت! گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید جاروکش درگاه توام همچو «مؤید» زین بیش از این بندۀ دربار نیاید @raziolhossein
مانده ام مثل کجا می شده ایران بی تو یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟ به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو @raziolhossein
با اینهمه رسوایی و روی سیاهم در که زدم دیدم رضا داده پناهم گفتم نمی بخشد مرا، دیدم که بخشید گرچه نباید می گذشت از اشتباهم دستی که خالی میشود خیلی می ارزد هرچند محتاجم ولی محتاج شاهم من سائلی را پیش سلطان دوست دارم چیزی نمی گیرم ز مردم ... در رفاهم شغل شریفم تا همیشه تکیه داری است کُنج حرم بوده از اول تکیه گاهم رفتم امین الله خواندم روبرویش شرمندگی های مرا خواند از نگاهم با خوردن چای حرم در صبح زودش ... مستانگی اربعینم شد فراهم قربان آن آقا که الطاف جوادش نگذاشت از درگاه او چیزی بخواهم در بوسه بر سنگ حرم رزق عراق است بوی نجف را می دهد صحن رضا هم @raziolhossein
با خود چمدانی از گناه آوردم همراه خودم روی سیاه آوردم اینجا نمی‌آمدم کجا می‌رفتم ؟ از دست خودم به تو پناه آوردم @raziolhossein
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می‌شنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیده‌ام من که گل بهشت را از حرم تو چیده‌ام من به بهای هستی‌ام، مهر تو را خریده‌ام عشق تو می‌برد مرا، تا حرمِ خدا، رضا ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو می‌دمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا آن‌که وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی تویی شمیم سورۀ کوثر و هل‌اَتی، رضا فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی بی‌تو کسی نمی‌برد، ره به سوی خدا، رضا شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم اگر ز در برانی‌ام، کجا روم، کجا رضا؟ به پیشگاه قدس تو اگر چه دست‌خالی‌ام اگر کسی نمی‌خورد، غم شکسته‌بالی‌ام هست اگرچه اشک من، گواه خسته‌حالی‌ام خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا ای که به این شکسته‌دل فرصت آه داده‌ای ای که مرا به این حرم خوانده و راه داده‌ای اگرچه در جوار خود مرا پناه داده‌ای بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا @raziolhossein
قلبم کبوتر وار سویش پر گشوده خواب از دو چشمم صوت نقاره ربوده باب الجوادش بین بن بست زمانه درهای رحمت را به رویم وا نموده نوشیدن یک جرعه، چای از چایخانه در سینه ام انداخت شعری نو سروده حتی نوای ساعتش مُحیِ القُلوب است زنگش چنان زنگار از قلبم زدوده زاغ سیاهی در حرم فهماند بر من اینجا فقط جای کبوترها نبوده مغموم می آیند سویش زمره زمره آرام می گیرند نزدش توده توده کار کسی چون من ثنایش نیست، وقتی... روح الامین هر روز و شب او را ستوده حالم که گشته منقلب را دوست دارم این روزی لا یَحتَسِب را دوست دارم با هر گدا مأنوس بودن، این مرامش... دارد حکایت از سخای مستدامش جیره خورش هستیم و روزی در ید اوست برکت گرفته زندگی ما به نامش فردا زمین خورده نخواهد بود هرکس امروز برخیزد به رسم احترامش ترجیح دارد نیم طوفِ مرقد او بر صد طواف مکه و بیت الحرامش سلمانی اش گوهرشناس خبره ای بود در وقت جان دادن، دو دنیا شد به کامش حس می کند هر کس که از او کربلا خواست یک روز بوی کربلا را بر مشامش با روضه خوانی و دم یابن الشبیبش ابلاغ فرموده به هر نوکر، پیامش فرمود در هر غصه، با ما هم نوا باش گریان برای ماجرای کربلا باش یاد حسین و روضه ای آخر دلم سوخت یاد غمش نزد علی اکبر، دلم سوخت وقتی زمین افتاد با گریه میانِ... داد و هوار و خنده ی لشگر، دلم سوخت پیش تمام حاصل عمرش زمین خورد عمامه اش افتاد چون از سر، دلم سوخت وقتی که هر جا را نظر می کرد، می دید یک عضوی از آن لاله ی پرپر، دلم سوخت تا که تمام هستی اش را در عبا چید وقتی عبا پُر شد از آن دلبر، دلم سوخت وقتی به زانو رفت تا اینکه گذارد... گونه به روی گونه اش مضطر، دلم سوخت پیغمبری کرد و به میدان زد عقیله طوری صدا زد: "هستی خواهر" دلم سوخت آه از حسین این داغ اعظم قاتلش شد داغ علی، زخم عمیقی بر دلش شد @raziolhossein
انگار به خانه ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هر کس به زیارت رضا آمده است @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا