eitaa logo
روشنگر مدیا
957 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
556 ویدیو
68 فایل
ارتباط با ادمین: @RmediaAdmin خرید نسخه فیزیکی روشنا: 09199163684 خرید نسخه دیجیتال روشنا: https://b2n.ir/x56424 وب سایت: www.RoshangarMedia.com آپارات: aparat.com/Roshangarmedia یوتیوب: @roshangarmedia" rel="nofollow" target="_blank">youtube.com/@roshangarmedia اینستاگرام: Roshangar.Media@
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 وقتی هم را می‌داند❗️ 🔶 متکلم روحانی پروتستان آلمانی «»، در هشتم جولای 1880، در اشتوتگارت متولد شد. 🔸 وی در بين سال‌های 1898 تا 1902 م، در دانشکده‌ی الهيات و فلسفه دانشگاه‌های توبينگن و هال، به تحصيل پرداخت و پس از پايان تحصيلات، به عنوان استاد الهيات در شهر باسلر به فعاليت‌های مشغول شد. 🔸 ، در بيان اهداف تحقيقاتی خود خاطر نشان می‌کند که در سال 1907، شاهد تأسيس بوده و همواره نياز به يک پژوهش علمی، جهت پاسخگوئی به تبليغات در آلمان را احساس مي‌کرده است. ☑️ بدين منظور رومر، رساله‌ی دکترای خود را تحت عنوان کتاب « و بهائيت، پژوهشی در تاريخ »، در سال 1911 م، به دانشکده‌ی عالی فلسفه دانشگاه توبينگن ارائه کرد. ⭕️ از ديدگاه هرمان رومر، در جريان ، فرقه‌ی بهائيت با شعار غیر واقعی «»[1] خود، به علائق ملّی و منافع ايرانيان کرد. ⭕️ در اين ارتباط، رومر اشاره می‌کند که ، عملاً بر ضد نهضت ايرانيان دسيسه کرد و با ديپلمات‌های و سازش و تفاهم داشت. ⭕️ به گونه‌ای که به بهائيان شهرهای تهران و تبريز، به شدّت توصيه کرده بود که از حمایت کنند و به علاوه، آن‌ها را از شرکت در نهضت مشروطيت ايران نيز بازمی‌داشت. ⭕️ رومر همچنين تأکيد می‌کند که با پيروزی ، نادرستی ادعای عباس افندی که برای محمدعلی شاه، حکومتی طولانی و خوشايند را کرده بود، بر همگان روشن شد. ⭕️ رومر با يادآوری فشارهای وارده از سوی و به ايران و اتحاد آن دو قدرت در به دو حوزه نفوذ درسال 1907 م، بيان می‌دارد که روابط در با ارتش‌های خارجی و کارگزاران آن‌ها در ايران، چيزی جز يک خيانت بزرگ به کشور ايران نبوده است.[2] 🚫 این در حالیست که مبلّغان ، حقیقت استعماری و خائنانه‌ی فرقه‌ی خود را تنها حاصل تهمت‌های علمای برمی‌شمارند؛ حال آن‌که هر انسان آزاداندیشی با تحقیقی بی‌طرفانه، به این حقیقت تاریخی پی خواهد برد. 📚پی‌نوشت: 📕[1]. همچنان که عبدالبهاء مدافعان وطن را به سگ‌های درّنده تشبیه می‌کند: عباس افندی، مکاتیب، ج 1، ص 410. 📗[2]. ر.ک: هرمان رومر (Hermann Roemer)، بابيت و بهائيت پژوهشی در تاريخ مذاهب اسلامی (Die Babi- Behai, Eine studie zur religionsgeschichte des Islams)، فصل چهارم، ص 157 به بعد. @n_bahaiat ⭕️⭕️⭕️ سروش: sapp.ir/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ ایتاء: https://eitaa.com/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ گپ: https://gap.im/feraghvaadyan
ویژگی از زبان دومین پیشوای جناب ، در بیان مهم‌ترین ویژگی انتخاب رهبر و رئیس جامعه می‌گوید: «باید شخصی رئیس باشد که خود اصرار در ریاست نداشته باشد. فی‌الحقیقه در خیال و نباشد. بلکه بگوید من خود را سزاوار و لایق این مقام نمی‌دانم و طاقت تحمّل این ثِقل عظیم (بار سنگین) ندارم. اینگونه ، مستحقّق ریاستند. زیرا اگر خیر و فائدۀ عموم مراد است که رئیس باید خیرخواه باشد نه خودخواه؛ و اگر غرض شخصی منظور باشد که این مضرّ به عالم انسانی و منفعت عمومی است». ؛ بدایع‌الآثار، ج 1، ص 309 اما گویا این ملاک پیشوای بهائی در انتخاب رهبر، با نوع رهبری او ندارد. چرا که وی پس از به قدرت رسیدن، به دلیل ترس از خود (محمدعلی)، به دشمنی با او برخواست و با زشت‌ترین القاب ممکن، وی را مورد خطاب قرار داد. ؛ ر.ک: مکاتیب، ج 1، صص 443-442 دشمنی عبدالبهاء با برادر خود برای حفظ قدرت، تا جایی پیش رفت که به نادیده گرفتن وصیت پیامبر خوانده‌ی بهائیان (در جانشینی محمدعلی) انجامید. ؛ ر.ک: الواح بعد از اقدس، ص 135 اما تعجب اینجاست که این پیشانی‌سفیدِ قدرت ‌طلبی در عالم، مردم را به چه چیز فرامی‌خواند؟! ⭕️⭕️⭕️ سروش: sapp.ir/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ ایتاء: https://eitaa.com/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ گپ: https://gap.im/feraghvaadyan
بیت العدل و به عنوان دومین پیشوای ، جستجوی بی‌طرفانه‌ی حقیقت و منع از تقلید را به عنوان اولین آموزه‌ی پدر خود معرفی نموده است: «اول تعليم حضرت ، تحرّی حقيقت است. بايد انسان تحرّی حقيقت كند و از تقاليد دست بكشد».[1] از این‌رو بنابر باور بهائیت: «هر فردی با رسیدن به سنّ بلوغ، به این حق‌جویی است تا آیین دل‌خواه خویش را برگزیند».[2] اما بد نیست بدانیم در حالی ، تحرّی حقیقت را لازم و پیش‌نیاز رشد و هدایت بشر می‌دانند که خود در عمل، تفسیر متفاوتی از آن را به نمایش درآورده‌اند. همچنان که با قرار دادن کودکان خود در فضایی بسته و تحت آموزش‌هایی فشرده، دیگر راهی را جز انتخاب بهائیت در بزرگ‌سالی، پیش پای آنان باقی نمی‌گذارند. جالب‌تر آن‌که رهبران این فرقه، معتقدند که نه تنها می‌بایست را از سنّ پایین به کودکان خورانید، بلکه لازم است تا کودکان بهائی را به عنوان مبلّغ نیز تربیت کرد: «بايد محيطی بوجود آورد که احساس کنند به جامعه تعلق دارند و در اهداف و مقاصد جامعه شريک و سهيم گردند. اما به راستی مگر فلسفه‌ی تحرّی حقیقت، ترک تقلید و انتخابی از پیش تعیین شده نیست؟! آیا با مبلّغ ساختن و به قول عبدالبهاء، خوراندن بهائیت به کودکان همراه با شیر مادر [3]؛ دیگر امکان تحرّی حقیقتی برای بهائیان باقی خواهد ماند؟! آری؛ گویا این نسخه‌ی (به اصطلاح) شفابخش پیشوایان بهائی، شامل پیروان این فرقه نشده و بهائیت، این آموزه را تنها مختص می‌داند! : [1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 144. [2]. شوقی افندی، نداء به اهل عالم، کانادا: مؤسسه‌ی معارف بهائی، 1993 م، ص 3. [4]. ر.ک: عباس افندی، منتخباتی از مکاتيب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 124./فرقه نیوز ⭕️⭕️⭕️ سروش: sapp.ir/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ ایتاء: https://eitaa.com/feraghvaadyan ⭕️⭕️⭕️ گپ: https://gap.im/feraghvaadyan
🔍بررسی علی محمد شیرازی (باب) در کلام متناقض (دومین سرکرده بهائیت)👁‍🗨 ✴️بیان عباس افندی (معروف به عبدالبهاء، دومین سرکرده بهائیت) درباره نبوت علی‌محمّد شیرازی (معروف به باب، سرکرده جریان بابیت) دوگانه و متناقض است: 1⃣ او در برابر بابی‌های ازلی، نبوت شیرازی را نفی کرده و می‌نویسد: «عند التّحقيق معلوم شد که دعوای وحی فرشته نداشته و چون در ميان مردم مشهور بعدم تعليم و تعلّم بوده، در نظر ناس اين قضيّه خارق العاده جلوه کرده، بعضی از ناس باو گرويدند.»(۱) 🔻او در اینجا علی‌محمّد شیرازی را جوانی معرفی می‌کند که شوری در سر دارد و در پی بلندپروازی، مدعی (واسطه میان امام و مردم) است: «در سنه هزار و دويست و شصت در سنّ بيست و پنج در شيراز در روش و حرکت و اطوار و حالات او آثاری نمودار شد که آشکار گرديد شوری در سر و پروازی ديگر در زير پر دارد. آغاز گفتار نمود و مقام بابيّت اظهار و از کلمه بابيّت مراد او چنان بود که من واسطه فيوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پردهء عزّت است و دارندهء کمالات بی حصر و حدّ، به اراده او متحرّکم و به حبل ولايش متمسّک. و در نخستين کتابی که در تفسير سورهء مرقوم نموده، در جميع مواضع آن خطابهائی به آن شخص غايب که از او مستفيد و مستفيض بوده، نموده و استمداد در تمهيد مبادی خويش جسته و تمنّای فدای جان در سبيل محبّتش نموده، از جمله اين عبارت است: يا بقيّة اللّه قد فديت بکلّی لک و رضيت السّبّ فی سبيلک و ما تمنّيت الّا القتل فی محبّتک و کفی باللّه العليّ معتصماً قديماً. و همچنين تأليفات کثيره در شرح و تفسير آيات قرانيّه و خطب و مناجات عربيّه نموده تشويق و تحريص بانتظار طلوع آن شخص کرده و اين کتب را صحائف الهاميّه و کلام فطری ناميده.»(۲) 🔻شایان توجه است که در این کتاب، با ذکر سند، شیرازی را تنها مدعی بابیت یک شخص غائب معرفی می‌کند؛ بنابراین نه خود شیرازی خود را مهدی موعود یا پیامبر می‌دانسته، نه عباس افندی؛ بلکه او تنها مدعی بابیت بوده و عباس افندی نیز این مطلب را تأیید می‌کند. 🔻در اینکه مراد از بقیه الله و در کلام شیرازی چه کسی است، باید توجه داشت که او در آثار دیگرش از بابیت خود برای حجت بن الحسن سخن گفته است و ایشان را قائم دانسته است.(۳) البته بهائیان مدعی هستند که مراد از بقیه الله و قائم، حسین علی نوری (معروف به بهاء الله، سرکرده بهائیان) است که سخنی گزاف و بی‌جاست؛ به دلایل گوناگونی که ازجمله آن‌ها می‌توان به ادعای قائمیت نداشتن خود نوری اشاره کرد. به این معنا که نوری در هیچ یک از آثار و ادعاهای خود، ادعای قائمیت یا بقیه اللهی نکرده است. 🔻در مقابل، شیرازی در آثار گوناگون خود، نشانه‌هایی برای قائم موعود و من‌یظهره اللهی که بشارت را داده، معرفی می‌کند که هیچ یک با شخص حسین‌علی نوری قابل تطبیق نیست. 2⃣ عباس افندی هنگامی که در برابر غربی‌ها قرار می‌گیرد و برای آنان افاضه می‌کند، نه تنها شیرازی را پیامبر می‌شناساند، بلکه او را از پیامبران اولوالعزم معرفی می‌کند: «کلّيّه انبيا بر دو قسمند قسمی نبیّ بالاستقلالند و متبوع و قسمی ديگر غير مستقلّ و تابع. انبيای مستقلّه اصحاب شريعتند و مؤسّس دور جديد که از ظهور آنان عالم خلعت جديد پوشد و تأسيس دين جديد شود و کتاب جديد نازل گردد و بدون واسطه اقتباس فيض از حقيقت الوهيّت … آن مظاهر نبوّت کلّيّه که بالاستقلال اشراق نموده‌اند مانند حضرت ابراهيم حضرت موسی حضرت مسيح و حضرت محمّد و حضرت اعلی (علی‌محمد شیرازی) و جمال مبارک (حسین‌علی نوری).»(۴) 🔻این دوگانگی نمونه‌ای از هزاران تناقض گفتاری و کرداری این جریان است؛ لیکن این دوگانگی، دو رویی و تناقض از سوی دومین سرکرده جریان بهائیت که خود را مبین این جریان می‌داند، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟⁉️ 🔻مگر جز این است که حسین‌علی نوری (مؤسس بهائیت) درباره تناقض می‌گوید: «تناقض را در ساحت اقدس مظاهر مقدسه الهيه راه نبوده و نخواهد بود. اين تناقض در نفس خلق است، نه در امر حق.»(۴) ❓آیا همین تناقض برای مظهر مقدسه الهی نبودن عباس افندی کفایت نمی‌کند؟ ❓آیا همین تناقض، بطلان بهائتی که سرانش به این روشنی دروغ می‌گویند و هر در برابر هر کس یک روی خود را نشان می‌دهند، کفایت نمی‌کند؟ ❓جدای از دورویی عباس افندی، بالاخره علی‌محمد شیرازی چه جایگاهی در میان بهائیان دارد؟ باب است، مهدی است یا پیامبر؟ ❓آیا این جریان جز توهین به مخاطبانش دستاورد دیگری هم داشته است؟ ❓آیا جز این است که در قرن اتم و پیشرفت علم و تعالی انسان، پیروانش را گوسفند لقب می‌دهد و آنان را اغنام الله می‌خواند؟ 🔰قضاوت با شما 📚پانوشت ۱. مقاله شخصی سیاح، عباس افندی، ص ۲. ۲. پیشین. ۳. تفسیر احسن القصص، علی محمد شیرازی. ۴. مفاوضات، عباس افندی، ص ۱۲۳ – ۱۲۴. ۵. بدیع، حسین علی نوری، ص ۱۲۶. @bahaiat_net @Feraghvaadyan
مشروب‌خواری # عبدالحسین_آیتی به نقل یکی از همراهان در سفر اروپایی‌اش، خاطره‌ای بدین مضمون را از اقامت در پاریس نقل می‌کند: «در پاریس شبی با می‌خوردیم، اسرار قلب خود را گفت و دانستم که هیچ دینی ندارد».[1] اما نقل این حکایت، حاوی نکاتی بدین مضمون است: : چگونه پیامبرخوانده‌ی بهائیت حکم به تحریم نوشیدن مسکرات داده: «لا تقربوا بها لّأنَّها حُرِّمَت عَلیکُم مِن لَدَی اللهِ العَلیِّ العَظیم [2]؛ نزدیک (مسکرات) نشوید، چرا که از جانب خدای تعالی بلند مرتبه بر شما حرام شده است»؛ اما در عین حال، جانشین و مبیّن آیات ساختگی‌اش مرتکب این عمل شده است؟! در این صورت، چه توجیهی بر پایبندی پیروان بهائیت به این حکم وجود دارد؟! : در حالی که حتی جانشین پیامبرخوانده‌ی بهائیت، به ساختگی بودن اساس این مسلک اعتراف کرده، چه توجیهی بر باقی ماندن سایر پیروان بر آن وجود دارد؟! : [1]. عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، (3 جلدی)، تهران: بی‌نا، 1340 ش، ج 3، ص 140. [2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 429. @ferghenews @feraghvaadyan
ارتباط و تعليمات بهائيت انطباق زيادى با تعليمات فراماسونرى دارد كه از جمله آنها مى‌توان به جدايى دين از سياست، تسامح و تساهل، تشكيل حكومت واحد جهانى، تطابق دين با عقل جزئى، اشاره كرد. 📌 شكل‌گيرى و تداوم فرقه بهائيت با تلاش و برنامه‌ريزى ايادى استعمار و كانون‌هاى آن شكل گرفته است؛ به دنبال اقدامات قاطع در اعدام و سركوب خشونت و آشوب‌هاى مسلحانه بابيان در نقاط مختلف كشور، پيروان باب از سرنگونى قاجاريه و تسلط بر ايران سرخورده شدند. ▪️ آشنايى آنها با افكار و تحركات اعضاى محفل فرهنگى « هاتريا» – رئيس سازمان اطلاعاتى بريتانيا در هند و ايران و بنيانگذار واقعى اولين سازمان فراماسونرى در ايران(1)– نظير شاهزاده جلال‌الدين ميرزا، آخوندزاده، ميرزا ملكم‌خان، ميرزا حسين‌خان سپهسالار و…، تغييراتى در روش فكرى ايشان به وجود آورد و آنها با افكار ماسونى و ليبرالى آشنا شدند، سپس با تدوين كتاب «تاريخ جديد» كه صورت اصلاح شده «تاريخ قديم» بابيان بود واژه‌هاى تند بر ضد شاه قاجار و برخى عوامل حكومت را حذف يا تعديل نموده و در عوض، همصدا با امثال آخوندوف، حملات پيشين خود به روحانيت را شدت بخشيدند و با استفاده از روش ملكم و آخوندزاده، دست به تأليف رساله‌هاى جديدى مانند مقاله سياح زدند.(2) 🔺 مانكجى، با سران بابى و از جمله با شخص ميرزا حسينعلى نورى(بهاء) ارتباط نزديك داشته است. همچنين مطابق گزارش ركن‌الدوله، در ۱۳۰۸ق، ملكم‌خان درعكا با بهاء ديدار و مذاكره داشته است.(3) ◾️از سوى ديگر، سفر برنامه‌ريزى شده عباس افندى به اروپا و آمريكا، كه با تبليغات فراوان از سوى متنفذترين محافل سياسى و مطبوعاتى دنياى غرب همراه بود، نشانى آشكار از اين پيوند عميق و همكارى ميان سران فرقه بهائى و كانون‌هاى مقتدر فراماسونرى در اروپا و آمريكا است كه به عنوان نقطه عطف در تاريخ اين فرقه از آن ياد مى‌شود. 👁🗨در طول اين سفر كوشش مى‌شد تا وى به عنوان نماد پيدايش «مذهب جديد انسانى» و آرمان فراماسونرى معرفى شود. بررسى جريان اين سفر و مجامعى كه (عبدالبهاء) در آن حضور مى‌يافت، ثابت مى‌كند كه كارگردان اصلى اين نمايش «انجمن جهانى تئوسوفيستى» يكى از محافل عالى فراماسونرى غرب بود. او به ويژه در آمريكا در مجامع متعدد فراماسونرى حضور يافت و سخنرانى كرد.(4) ⚠️فراماسون ها در نقش عاملين ظاهر شدند، اساس مليت ما را برهم زدند، افتخارات ملى را مسخره كردند و به كرّات بيگانه‌پرستى را جايگزين وطن‌پرستى ساختند.(5) 📚پی‌نوشت: 1- به دليل فقدان تحقيقات بنيادين در اين زمينه تأسيس آن به غلط به ميرزا ملكم خان نسبت داده شده است. ر.ك: جستارهايى از تاريخ بهائى‌گرى در ايران، پيشين، ص ۲۲. 2- حضور بهائيت در انجمن‌هاى ماسونى و شبه ماسونى، على رجبى، ويژه نامه ايام، ش ۲۹. 3- ابراهيم صفايى، پنجاه نامه تاريخى دوران قاجاريه، ص ۱۲۱. 4- عبداللّه شهبازى، نظريه توطئه، صعود سلطنت پهلوى و تاريخ نگارى جديد در ايران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سياسى، ۱۳۸۳، صص ۶۹-۷۴. 5- فراموشخانه و فراماسونرى در ايران، پيشين، ج ا، ص۱۱. جریان شناسی بهائیت. @Feraghvaadyan
دید و بازدیدهای در آمریکا بر اساس شواهد موجود، سفر به آمریکا، با دعوت رسمی مقامات این کشور و با برنامه‌ریزی قبلی برای زد و بندهای سیاسی صورت گرفته است.[1] از این‌رو هنگام ورود عباس افندی به ، وی از سوی «روزولت» رئیس جمهور وقت آمریکا و وزیر دارایی‌اش «لی مک کلانگ»، مورد استقبال قرار گرفت. او همچنین در طول سفر، با اشخاص برجسته و مقامات رسمی این کشور، از جمله «فرانکلین مک‌وه» خزانه‌دار آمریکا، دریاسالار «وین رایت»، دریاسالار «پیری» سفیر انگلیس در وانگشتن، چند تن از و... ملاقات نمود.[2] اما به راستی، علّت مقامات آمریکایی جنگ‌طلب، از عبدالبهاء (در ظاهر) مروج جنگ ستیزی چه بوده است؟! همچنین عبدالبهاء، چه نقشی برای پیشگیری از جنگ‌های بزرگ آینده‌ای که آمریکا باعث و بانی‌اش بوده، ایفا کرده است؟! در غیر این صورت، عباس افندی تنها مأمور غرب، برای ترویج صلح و دست بوسی غربی‌های متجاوز به کشورهای اسلامی می‌باشد![3] از طرفی، با چه مجوزی در پاسخ به استقبال آمریکایی‌ها، آنان را برای غارت منابع ایران ترغیب نموده است؟[4] : [1]. ر.ک: محمود زرقانی، بدایع الآثار، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 6. [2]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، ج 3، ص 224-223. [3]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 123. [4]. ر.ک: عباس افندی، 127 بدیع، ج 2، ص 30. @ferghenews @Feraghvaadyan
، اجیرِ ارتباط دوستانه‌ بهائیت وجریان صهیونیستی، سابقه‌ای تاریخی دارد و درس گرفتن از تاریخ و مد نظر داشتن آن، امری عقلی و مورد سفارش اندیشمندان بزرگ است. گرچه امروزه بهائیان با رسوایی جنایات اسرائیل، سعی می‌کنند ارتباطشان را با این رژیم، صرفاً از بُعد مکانی و ناخواسته نشان دهند، اما مطالعه تاریخ خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. 80 سال قبل از تأسیس اسرائیل «» «تجمع و عزت‌یابی یهود در ارض موعود» را سر می‌دهد.(1) که سال‌ها بعد سخنانش در ، برای نشان دادن اسرائیل منعکس می‌شود. «» هم جا پای پدرش گذاشته و می‌گوید: «روزی آید اسرائیل نومید در ظل رب‌الجنود در ارض مقدسه سر و سامان یابد و از اقالیم بعیده توجه به فرمایند.... اسرائیل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی به جمع مبدل شود...پرتو هدایت بر اسرائیل زد تا از ارض‌های دور با نهایت سرور به ارض مقدس ورود یابند.»(2) یا در جای دیگر خطاب به کلیمیان و می‌گوید: «چقدر صدمه از رومانیان و مسلمانان و غیره دیدید... عنقریب به شماها افتخار کنند که ما هم نژاد کلیمی هستیم و به امر مبارک مؤمن شده‌ایم باید بسیار مسرور باشید که در یوم ظهور[ظهور بهائیت] به‌تربت مقدسه مشرف گشتید و در ارض مقدس در ظلّ رایت رب‌الجنود وارد می‌شوید...من از شما بسیار راضی هستم».(3) بهائیت با اینکه حتی را شده می‌داند، از به روی کار آمدن دینی بسیار قدیمی‌تر از اسلام ابراز شوق کرده و حتی «شوقی افندی» برای پایداری یهود صهیونیستی دعا می‌کند: «خداوندا، بنی اسرائیل را عزیز گردان و جماعت آن‌ها را در ارض مقدس [فلسطین] جمع گردان».(4) تمام این با پیاپی سران بهائیت و اشغال‌گران صهیونیست نظیر «»(5)، خاندان "روچیلد"(6) و... آشکار می‌کند که بهائیت در آن روزهای پرتلاطم نفوذ اسرائیل، و کاتالیزورگرانه را در راستای ، برعهده داشت. اعطای نشان «» به عباس افندی هم در ادامه همین خدمات بهائیان بود. بعد از تأسیس دولت اسرائیل، بهائیت از امتیازات ویژه‌اى از جمله معافیت از پرداخت عوارض، گمرک و مالیات در فلسطین برخوردار شد.(7) در کنار تمام این صهیونیستی، شوقی در نوشته‌ای که علل تأسیس «» (بالاترین مرکز تصمیم‌گیری بهائیت) را برمی‌شمارد، اولین را «پیدایش ملت مستقل اسرائیل و تأسیس حکومتی از طرف آن ملت»(8) و اولین آن را «»(9) بیان می‌کند و این بر کامل بر مرکز تشکیلات بهائی و به تبع آن تمام است که از طرف بهائیان دنیا به این مرکز، مخابره می‌شود! حتی شوقی به ‌کمک دادگاه‌های اسرائیل توانست مخالفانش را سرکوب و زمین‌هایشان را نماید.(10) هرچند صهیونیست‌ها هرگز بهائیت را به‌ عنوان یک دین نپذیرفتند و فقط برای بهره‌مندی از خدماتشان، تا جای ممکن امکانات نشر و توسعه‌ این فرقه را در هر جایی اسرائیل فراهم آوردند. بهائیت به خاطر ‌تنفر جهانیان نسبت به اسرائیل -که ورای مرزهای اسلام و خاورمیانه و معلول جنایات این رژیم در حق مردم بی‌گناه است- عمدتاً این ارتباط صمیمانه را می‌کنند. پس از مرگ شوقی افندی تا امروز، مرکز اصلی تشکیلات بهائی، با توجه به منافعی که برای هر دو جریان (صهیونیسم و بهائیت) داشت، در تشکیل شد. بی‌شک، هر آنچه این رژیم با چنین حمایتی، اجازه احداث آن را در قلب کشورش صادر کرده باشد، برایش سودمند خواهد بود و برای دشمنانش ... 📚پی‌نوشت: 1-مؤید، حبیب، خاطرات حبیب، مؤسسه مطبوعات امری، 118بدیع، ص20؛ نیز رک: آهنگ بدیع، سال 1330، ش3، ص53. 2-همان، صص54-53. 3-همان، ص52. 4-همان، ص20. 5-اخبار امری (نشریه رسمی محفل ملی بهائیان ایران)، تیر 1333، ش3، صص9-8. 6-مؤید، حبیب، همان، ص239. 7-اخبار امری، فروردین 1329، ش12، ص540؛ آهنگ بدیع، سال 1330، ش3، ص53. 8-نشریه آهنگ بدیع، سال 1333، ش 3، ص7. 9-همان. 10-اخبار امری، خرداد ــ تیر 1331؛ برای شرح ماجرا رک: نامه مفصل هیئت بین‌المللی بهائی، مورخ 1 ژوئیه 1952 (10 تیر 1331) به محفل روحانی ملی بهائیان ایران (اخبار امری، شهریور ماه1331، ش5). 🆔 https://t.me/feraghvaadyan 🆔 https://eitaa.com/feraghvaadyan 🆔 https://sapp.ir/feraghvaadyan
💢 وقتی هم را می‌داند❗️ 🔶روشنگر به نقل از کانال نقد و بررسی بهائیت/ متکلم روحانی پروتستان آلمانی «»، در هشتم جولای 1880، در اشتوتگارت متولد شد. 🔸 وی در بين سال‌های 1898 تا 1902 م، در دانشکده‌ی الهيات و فلسفه دانشگاه‌های توبينگن و هال، به تحصيل پرداخت و پس از پايان تحصيلات، به عنوان استاد الهيات در شهر باسلر به فعاليت‌های مشغول شد. 🔸 ، در بيان اهداف تحقيقاتی خود خاطر نشان می‌کند که در سال 1907، شاهد تأسيس بوده و همواره نياز به يک پژوهش علمی، جهت پاسخگوئی به تبليغات در آلمان را احساس مي‌کرده است. ☑️ بدين منظور رومر، رساله‌ی دکترای خود را تحت عنوان کتاب « و بهائيت، پژوهشی در تاريخ »، در سال 1911 م، به دانشکده‌ی عالی فلسفه دانشگاه توبينگن ارائه کرد. ⭕️ از ديدگاه هرمان رومر، در جريان ، فرقه‌ی بهائيت با شعار غیر واقعی «»[1] خود، به علائق ملّی و منافع ايرانيان کرد. ⭕️ در اين ارتباط، رومر اشاره می‌کند که ، عملاً بر ضد نهضت ايرانيان دسيسه کرد و با ديپلمات‌های و سازش و تفاهم داشت. ⭕️ به گونه‌ای که به بهائيان شهرهای تهران و تبريز، به شدّت توصيه کرده بود که از حمایت کنند و به علاوه، آن‌ها را از شرکت در نهضت مشروطيت ايران نيز بازمی‌داشت. ⭕️ رومر همچنين تأکيد می‌کند که با پيروزی ، نادرستی ادعای عباس افندی که برای محمدعلی شاه، حکومتی طولانی و خوشايند را کرده بود، بر همگان روشن شد. ⭕️ رومر با يادآوری فشارهای وارده از سوی و به ايران و اتحاد آن دو قدرت در به دو حوزه نفوذ درسال 1907 م، بيان می‌دارد که روابط در با ارتش‌های خارجی و کارگزاران آن‌ها در ايران، چيزی جز يک خيانت بزرگ به کشور ايران نبوده است.[2] 🚫 این در حالیست که مبلّغان ، حقیقت استعماری و خائنانه‌ی فرقه‌ی خود را تنها حاصل تهمت‌های علمای برمی‌شمارند؛ حال آن‌که هر انسان آزاداندیشی با تحقیقی بی‌طرفانه، به این حقیقت تاریخی پی خواهد برد. 📚پی‌نوشت: 📕[1]. همچنان که عبدالبهاء مدافعان وطن را به سگ‌های درّنده تشبیه می‌کند: عباس افندی، مکاتیب، ج 1، ص 410. 📗[2]. ر.ک: هرمان رومر (Hermann Roemer)، بابيت و بهائيت پژوهشی در تاريخ مذاهب اسلامی (Die Babi- Behai, Eine studie zur religionsgeschichte des Islams)، فصل چهارم، ص 157 به بعد. @Feraghvaadyan @n_bahaiat
⭕️ تاخت و تاز به ♨️روشنگر به نقل از نقد بهائيت/ پیشوایان فرقه‌ی بهائیت، بارها علمای اسلام را مورد و خود قرار داده‌اند؛ همچنان که گفته است: «این قوم، خویشتن را مبین می‌شمردند و چون ثعبان بد کیش (:مار افعی بد کردار)، بیگانه و خویش را نیش می‌زنند و چون مار و عقارب (:عقرب‌ها)، اباعد و اقارب (:دوران و نزدیکان) را می‌گزند... چون گرگان خون‌خوار اغنام (:گوسفندان) الهی را بدرند و دعوای شبانی (:چوپانی) کنند و چون دزدان راه، قطع طریق و سدّ سبیل نمایند و قافله سالاری خواهند... چون به فضایل آنان نگری، هریک اجهل از انعام و بهیم (:جاهل‌تر از چهارپایان‌اند)... در مدارس چون بهائم (:حیوانات) اسیر خوردن و خوراک‌اند و چون سباع ضاریه (:درّندگان خون‌آشام) بی‌مبالات و بی‌باک».[1] 🚫 اما به راستی چگونه می‌توان ادعای و داشت و گفت: «الحمدلله این دور، دور حبّ (:دوستی) است... دشمنان دوست‌اند و بیگانگان آشنا. اغیار یارند و اعداء (:دشمنان) در شمار احبّاء (:دوستان). مقصد اینست که احبّای الهی (:بهائیان) باید بدخواه را خیرخواه دانند و اهل شقاق (:جدایی) را اهل وفاق برشمرند. بعید (:دور) را قریب (:نزدیک) ببینند و دور را نزدیک شمرند؛ یعنی به نوعی رفتار کنند که سزاوار است. به جفاکار چنان معامله نمایند که لایق یار خوش‌رفتار»[2]؛ اما در عین حال به علمای دین که در روایات معصومین (علیهم السلام)، به جانشینان وارثان انبیاء تشبیه شده‌اند [3]، این‌گونه و جسارت نمود⁉️ آیا این دوگانگی ، چیزی فرای است⁉️ 📚پی‌نوشت: 📕[1]. عباس افندی، مکاتیب، ج 3، ص 123. 📙[2]. احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، ص 51. 📗[3]. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 18.
🖋 پاسخ به دختر و پسر توسط ♨️روشنگر به نقل از نقد و بررسی بهاییت/ پیامبرخوانده‌ی بهائی در خود، (که معمولاً عمده دارایی میّت به شمار می‌آید) را به پسران متوفی اختصاص داده است.[۱] ♨️ از طرفی نیز با تغییر این حکم، خانه‌ی میّت را مختص دانسته است.[۲] ⭕️ اما عبدالبهاء هم که گویا خود دریافته بود چنین حکمی، در با شعار و حتی نوع بشر در این فرقه است، به توجیه آن روی آورد و مدعی شد: «در جمیع شرایع الهیه ولد بکر (پسر بزرگ) امتیازات فوق العاده داشته حتّی میراث تعلّق به او داشت. همراه با امتیازاتی که به داده شده وظایفی هم به عهده او واگذار شده است. مثلاً ولد بکر وجداناً موظّف است که محضاً لِله (برای رضای خدا) ملاحظه مادر خود را نموده و احتیاجات سایر ورّاث را نیز ملحوظ دارد.»[۳] 🖌 اما در پاسخ به توجیه این حکم ضدبرابری در ، لازم است تا چند نکته را متذکر شویم: 1⃣ عبدالبهاء برای اثبات ادعای خود، مدعی شده که میراث نبوت در شرایع قبلی، حق ولد بکر (پسر بزرگ) بوده، اما معلوم نیست که وی این ادعای غیرمستند را از کجا درآورده است❗️ ⏪ به طور مثال آیا (علیه السلام) پسر بزرگ (علیه السلام) بود که میراث نبوت به او رسید⁉️ 2⃣ بر فرض محال هم که میراث نبوت میان به پسر بزرگ اختصاص داشته، این موضوع چه ارتباطی به موضوع عمومی ، که قرار است بین مردم عادی (و نه فرزندان پیامبران) اجرا شود، دارد⁉️ 3⃣ عبدالبهاء در حالی پسر بزرگ را دارای امتیازات ویژه می‌داند که خود بارها از نبود امتیاز میان انسان‌ها سخن گفته است: «جمیع خلق، الهی (گوسفندان خدایی) و خدا شبان مهربان، به جمیع اغنام (گوسفندان)، رأفت كبری دارد و به هیچ وجه امتیازی نگذاشته».[۴] 4⃣ مبلّغان بهائی در تبلیغاتشان، فرقه‌ی خود را پیشگام تساوی بین زن و مرد معرفی می‌کنند [۵]؛ حال آن‌که پیامبرخوانده‌ی این فرقه با حکم به در دریافت ارث، عملاً بر تساوی زن و مرد تصریح کرده است. 5⃣ در ادامه برای توجیه این آشکار، پسر بزرگ را وجداناً مسئول تأمین نیازهای سایر وراث دانسته است. با این حساب اگر پسر بزرگ نخواهد این کار را انجام دهد، به هیچ کس پاسخگو نخواهد بود؛ چرا که این وظیفه‌ی قانونی او نیست و صرفاً رجحان اخلاقی دارد. بنابراین پسر بزرگ، طبق قانون ارث در بهائیت می‌تواند صاحب خانه‌ی پدری شود و فارغ از وظیفه‌ی اخلاقی‌اَش، به سایر وراث و نیازهای‌شان بی‌تفاوت باشد. 6⃣ بد نیست بدانیم عبدالبهاء به عنوان پسر بزرگ خانواده و نیز، در برابر این وظیفه‌ی وجدانی و اخلاقی که خودش به توصیه داشته، شانه خالی کرده و خود و جانشینش (شوقی افندی) حکم به طرد خانواده‌ی پدری‌اش (پیامبرخوانده‌ی بهائیت) داده‌اند.[۶] @n_bahaiat @feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📕[۱]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، ص 23، بند 25. 📘[۲]. ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 128. 📕[۳]. حسینعلی نوری، اقدس (ملحقاتی بر کتاب اقدس)، ص 136. 📙[۴]. عباس افندی، مکاتیب، ج 3، ص 67. 📙[۵]. ر.ک: همان، ج 3، ص 107. 📖[۶]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: ناقضان احترام به ذی‌القربای !
⭕️ دید و بازدیدهای در ♦️ روشنگر به نقل از نقد و بررسی بهاییت/ بر اساس شواهد موجود، سفر به آمریکا، با دعوت رسمی مقامات این کشور و با برنامه‌ریزی قبلی برای زد و بندهای صورت گرفته است.[1] ♦️ از این‌رو هنگام ورود عباس افندی به# نیویورک، وی از سوی « » وقت آمریکا و وزیر دارایی‌اش « »، مورد استقبال قرار گرفت. ♦️ او همچنین در طول سفر، با اشخاص برجسته و مقامات رسمی این کشور، از جمله « » ، دریاسالار « »، دریاسالار «» در ، چند تن از های و... ملاقات نمود.[2] ⚠️ اما به راستی، علّت استقبال جنگ‌طلب، از عبدالبهاء (در ظاهر) مروج چه بوده است⁉️ ⚠️ همچنین عبدالبهاء، چه نقشی برای پیشگیری از جنگ‌های بزرگ آینده‌ای که آمریکا باعث و بانی‌اش بوده، ایفا کرده است⁉️ 🔺 در غیر این صورت، عباس افندی تنها مأمور غرب، برای ترویج و غربی‌های متجاوز به می‌باشد❗️[3] ⚠️ از طرفی، عبدالبهاء با چه مجوزی در پاسخ به استقبال آمریکایی‌ها، آنان را برای ترغیب نموده است⁉️[4] @n_bahaiat @Feraghvaadyan 📚پی‌نوشت: 📓[1]. ر.ک: محمود زرقانی، بدایع الآثار، ج 1، ص 6. 📘[2]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، ج 3، ص 224-223. 📕[3]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، ج 3، ص 123. 📙[4]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، ج 2، ص 30.
روشنگر مدیا
🔵روشنگر به نقل از بیداری پلاس/ عدم تحقق پیش‌بینی از نظام رهبری ♨️ دومین پیشوای فرقه ‌ی بهائیت، در الواح وصایا، دو نهاد را به مثابه دو رکن و دو پایه ‌ی اساسی برای رهبری جامعه‌ی بهائی پس از خود، به نام‌های «بیت‌العدل و ولی‌امر» تعیین می‌کند. ♨️ وی، وظیفه‌ی نهاد را قانون‌گذاری در امور غیرمنصوص (مسائلی که در آثار پیشوایان بهائی، حکم آن بیان نشده)[یک] و ولی امر را رهبر و عضو جدانشدنی این نهاد معرفی و تمام بهائیان را به اطاعت بی‌قید و شرط از دستوراتش فرا می‌خواند: «حصن متین امرالله (پناهگاه استوار بهائیت) به اطاعت از مَن هو ولی امرالله (کسی است که ولی‌امر است) محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت‌عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله، باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد (فرمان‌برداری) و توجه و خضوع و خشوع را به ولیّ امرالله داشته باشند».[دو] ♨️ عباس افندی تشکیل جلسات نهاد بیت‌العدل را بدون حضور ولی‌امر یا نائب و وکیل او صحیح نمی‌داند: «ولیّ امرالله رییس مقدّس این مجلس و عضو أعظم ممتاز لاینعزل (عزل نشدنی). و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود، نائب و وکیلی تعیین فرماید...».[سه] ♨️ وی همچنین وجوه شرعی پرداختی بهائیان را مخصوص و متوجه ولی‌امر دانسته: «حقوق الله راجع به ولیّ امرالله است»[چهار] تأکید می‌کند که ولی‌امر در زمان حیات خود، می‌بایست جانشینی تعیین کند تا میان بهائیان اختلاف ایجاد نگردد: «ای أحبّای الهی، باید ولیّ امرالله در زمان حیات خویش مَن هو بعده (جانشین خود) را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد».[پنج] اما اینک که تشکیلات بهائیت از وجود ولی‌امر تُهی است، دو احتمال در خصوص پیش‌بینی نهاد رهبری پس از عبدالبهاء متصور است. ☑️ اول اینکه عباس افندی در خصوص آینده‌ی بهائیت جاهل بوده و تنها نظامی خیال‌بافانه، برای خود ترسیم کرده است. ☑️ دوم اینکه ادعای مقام ولایت امری «میسن ریمی» صحیح بوده و اعضای بیت‌العدل بخاطر منافع خود، از وی اطاعت نکرده و او را آماج توهین‌های خود ساختند. اما در این بین، تردیدی نیست که بیت‌العدل کنونی حیفای اسرائیل، مشروعیت نداشته و این نهاد به صورت خودسر، مسئولیت‌های ولی امر را عهده‌دار شده و اموال اهدایی بهائیان را مصادره می‌کند. پی‌نوشت: 📕[1]. ر.ک: عباس افندی، الواح وصایا، ص 21. 📕[2]. همان، ص 12. 📕[3]. همان، ص 16. 📕[4]. همان، ص 16. 📕[5]. همان، ص 13.
⭕️تناقض‌گویی بهائیان درباره وحدت 🔹استبداد آموزشی در بهائیت 🔻موضوع #وحدت در #بهائیت که همواره وسیله‌ای برای #تبلیغ این فرقه بوده، نه به معنای یکی بودن در عین تفاوت، بلکه به مفهوم #بهائی_شدن_همگان است. 🔻«#عباس_افندی» سردمدار بهائی، از یک سو، از وحدت در تعلیم و تربیت دم زده و آن را مقدمه #وحدت_عالم انسانی_معرفی می‌کند: «از الزم امور تا جمیع بشر تربیت واحده گردند یعنی تعلیم و تربیت در جمیع مدارس عالم باید #یکسان باشد.»(1) «حضرت بهاءالله وحدت تربیت را اعلان نموده که به جهت اتحاد عالم انسانی لازم است که جمیع بشر یک تربیت شوند.»(2) 🔻از طرف دیگر همین عباس افندی، به بهائیان #امر می‌کند که فرزندانشان را به مدارس غیربهائی نفرستند و از آموزش‌های خاص #درون_تشکیلاتی برای تربیت آن‌ها استفاده کنند: «اطفال احباء ابداً جایز نیست که به مکتب‌های دیگران بروند.(3) یا «اطفال خویش را چنان تربیت نمایید که سبب حسرت دیگران گردد. این است نهایت سرور.»(4) 🔻از این دست #تناقضات، در حرف و عمل عناصر این فرقه بسیار یافت می‌شود. بنابراین لازم است قبل از قضاوت درباره ظاهر #شعارهای تشکیلاتی، حقیقت دستورالعمل‌ها و #اهداف این فرقه را شناخته و سپس به اظهار نظر در مورد آن بپردازیم. پی‌نوشت: 1-خطابات، ج 2، ص 148. 2-پیام ملکوت، ص 222. 3-مکاتیب، ج 5، ص 170. 4-همان، ج ،4 ص 50. @feraghvaadyan
♨️چه کسی ابتر بودن بهائیت را آشکار کرد؟ ⭕️شوقی افندی سومین سرکرده بهائیت و نوه دختری «#عباس_افندی»، تحصیلات خود را در انگلستان و در دانشگاه آکسفورد سپری کرد در حالی که پدربزرگش عباس افندی با کوته‌بینی دستور داده بود: «اطفال احباء ابداً جایز نیست که به مکتب‌های دیگران بروند.(1) 👈شوقی به دلیل فساد جنسی و رفتاری(2) موجب ریزش بسیاری از پیروان #بهائیت شد. به طور کلی از مهم‌ترین اقدامات وی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: 1.گماردن گروهی به نام ایادیان امر جهت حراست، صیانت و همین‌طور تبلیغ بهائیت؛ 2.گسترش تشکیلات از یک سازمان مرکزی ساده به محافل و لجنه‌های مختلف؛ 3.حمایت و اعلام دوستی با دولت جعلی اسرائیل؛(3) اما شاید مهم‌ترین تأثیراو بر بهائیت، ابطال پیش‌گویی و پوچ نشان دادن سخنان سرکرده‌های بهائی بود. چراکه بر اساس متون آن‌ها، مشروعیت مرکز بهائیت را به وجود شخصی به نام «ولی امر» که به زعمشان باید از فرزندان یا نوادگان شوقی می‌بود، وابسته کرده بودند؛ اما شوقیِ عقیم تمام پیشگویی‌ها را ضایع کرده و ننگ بی‌اعتباری را بر پیشانی مرکز اصلی #فرقه باقی گذاشت! 📚پی‌نوشت: 1-مکاتیب، ج 5، ص 170. 2-پیام پدر، ص367. 3-واکاوی در لجنه، ص 48. @feraghvaadyan
🔺اجحاف در حق زنان بهائی 1️⃣ ✍️اگرچه در جایی «» و در جایی دیگر پسرش «» از نبودن عدم تفاوت میان و مرد سخن رانده‌اند(!) اما تناقضات موجود در سخنرانی‌هایشان، در جمع مخاطبین خاص با دیگر نوشته‌های بعضاً و اصطلاحاً احکام و عملکردشان، خط بطلانی بر نه‌تنها تساوی در حقوق، بلکه حتی در ارزش‌گذاری میان و و حتی خود زنان است. 👁‍🗨نگاه تحقیرآمیز به زنان و «نقیصه» دانستن زن بودن، آنجا معلوم می‌شود که اولین سرکرده بهائی، «رجال» را مظهر استواری و رفعت و «نساء» را مظهر خفت و سستی می‌داند: «اي کنيزان، مردانه بر امر حق نمایيد. بسي از که اليوم عندالله از رجال مذکور و بعضي رجال که از نساء محسوب. 🔻در جایی دیگر «» که آخرین سرکرده و اصطلاحاً امروزی‌تر بود، به تفاوت و مرد اعتراف کرده و آنان را به گفته خود به خاطر «روحیه حساس» و «کم‌طاقتی» از معاف می‌داند. 📚منابع *اشراق خاوری، عبدالحمید، پيام ملکوت، ص232. * انوار هدایت ،صفحه 777. https://eitaa.com/joinchat/2125070336Cb3c07ddb09
روشنگر مدیا
🔺بهائیت در تکاپوی حذف دگراندیشان ✍️اکنون فرقه تشکیلاتی در حالی دم از و می‌زند که خود با شاخه‌های متعدد درونی فرقه، در جنگ و کشمکش بوده و در انسجام خود نیز درمانده است. ⏪بعد از درگذشت «شوقی افندی» سومین سرکرده بهائیت و عقیم بودن وی و اشتباه از آب درآمدن پیشگویی «»، در پی جریاناتی مفصل، گروهی از سران ، به «چارلز میسون ریمی» گرویده و شاخه‌ای از را به وجود آورند که «بهائیت ارتدکس» نامیده می‌شود. ، بهائیتِ زیرِ نظرِ مرکزِ جهانیِ فرقه در «حیفا» -موسوم «بیت‌العدل»- را، قبول نداشته و با ارائه اسناد و مدارکی تاریخی، بهائیت بیت‌العدلی و دیگر انشعابات پدید آمده از این را رد می‌کنند. آن‌ها معتقدند جامعه بهائی همانطور که در متون منصوب به «حسینعلی نوری» آمده، باید توسط ولی‌امر اداره شود. از طرفی هم جریان اصلی این تشکیلات، دیگر شاخه‌های بهائیت را به هیچ عنوان نپذیرفته و چنین انشعاباتی را «ناقضین عهد» می‌نامد. 📌البته این اختلافات و درگیری‌ها در همان سال‌های گذشته باقی نمانده؛ امروزه هم تشکیلات بهائیت و عناصر تبلیغی فرقه، نه‌تنها گامی برای صلح و گفتگو با هم‌مسلکان خود باز نمی‌گذارند که حتی برخلاف ادعای «» و عدم تعصب، شدیداً سعی در بایکوت این دسته از بهائیان را دارند. 🌐در فضای مجازی شاهد بایکوت و تهدید بهائیانی هستیم که به نوعی در صلاحیت بهائیت حیفایی شک داشته و رنگ و بوی دارند. این رفتار، نه‌تنها نشانگر دروغگویی و تعصب بهائیت است بلکه ضعف و ترس آنان را از مطرح شدن نظرات جدید و ارائه اسناد تاریخی معتبر در میان اعضای نیز، آشکار می‌سازد. @RoshangarMedia