پرسشهایی برای امروز حوزه!
پاسخ دوراندیشی را نباید با توپ و تشر داد
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#بازنشر
🔸 دغدغه مندی این روزهای طلاب در هشدار نسبت به فرجام #تکثر_مرجعیت در آیندهای نه چندان دور با بیان منطقی و روشن و توصیه خیرخواهانه –و بلکه مطالبه جدی آنان- در راستای حفظ #اقتدار_مرجعیت بدون شک امری قابل تقدیر است که باید آن را به فال نیک گرفت، هرچند همواره باید از سوء ظن نسبت به آحاد جامعه حوزوی پرهیز داشت و فضای حوزه را با آن مکدر نکرد.
🔹 اگرچه واکنش جناب آقای فاضل لنکرانی به انتقادات مطرح شده جای تقدیر و تشکر دارد اما آنچه در روزهای اخیر از سوی عدهای از دوستان حوزوی اتفاق افتاد، نقدی علمی، مستند و دقیق (و حتی گاهی فقهی) در راستای حفظ سنتهای کهن حوزوی بوده است که نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.
🔸از ایشان که بحمدالله در مقام پاسخگویی برآمدهاند انتظار میرود که به این سؤال پاسخ دهند که با توجه به روند کنونی اعلام مرجعیت، ایشان –خصوصاً اگر از نظر فقهی قید اعلمیت را هم نامعتبر بدانیم- چه دورنمایی را برای آینده مرجعیت شیعه ترسیم میکنند؟ و آیا اساساً #تکثر_مرجعیت را موجب شکسته شدن اقتدار مرجعیت نمیدانید؟ و اگر میدانید آیا لازم نیست که هر چه زودتر هر کسی که به این وادی ورود کرده است از تصدی هرگونه شأنی از شؤون مرجعیت کنارهگیری کرده تا بدین طریق از یک سو دیگران را نیز به این کار وادار سازند و از سوی دیگر از ورود دیگر افراد به این عرصه جلوگیری کند؟ آیا چنین روندی موجب کمرنگ شدن سنتهای اصیل حوزوی، کماعتقاد شدن مردم به نهاد روحانیت و سوء استفاده برخی نالایقان از فضای به وجود آمده نمیشود؟
🔹متأسفانه فضای امروزی حوزه به گونهای پیش رفته است که حتی یکی از کسانی که سالهای دور سابقه محکومیت و زندان در پروندهای قضایی هم دارد، بیت خود را تأسیس و رساله خود را منتشر کرده است!
🔸 این پرسشها سؤالات علمی و صنفی امروز حوزه ماست که در فضایی طلبگی پاسخ خود را میطلبد بدون آنکه مشتمل بر هرگونه تهمت نسبت به اساتید بزرگوار باشد بلکه نگاهی انتقادی به راهبرد اشتباهی است که امروز در حوزه احساس میشود. بررسی این پرسشها در آینده نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و نمیتوان با گفتن اینکه عدهای با پا گذاشتن بر حدود اخلاقی، به کار دیگران کار دارند به استقبال فردای مبهم حوزههای علمیه رفت و از آیندهنگری چشم پوشید.
🔹 بنابراین با توجه به آن که حوزه علمیه این روزها از ناحیه تکثر در مرجعیت به طور جدی تهدید میشود، ما همچنان مصرانه از همه کسانی که به عرصه مرجعیت ورود کردهاند تقاضامندیم که یا پاسخی روشن نسبت به پرسشهای فوق ارائه دهند و از رویکرد کنونی حوزه دفاع کنند و یا با اعلام کنارهگیری از همه شؤون مرجعیت و واگذاری آن به مراجع موجود (و حتی کسب اجازه از آنان در اداره مؤسسات تحت اشراف خود)، حوزه را از خطری جدی در آینده نجات دهند.
منبع: کانال مطالعات حوزوی
@rozaneebefarda
امتیاز ویژه همایش کتاب سال حوزه، راهی اشتباه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
دبیر همایش کتاب سال حوزه درباره بخش ویژه این همایش گفته است: «در راستای اجرای مصوبه شورای عالی حوزههای علمیه و مصوبه شورای سیاستگذاری همایش، کتابها و پایاننامههایی که به زبان «غیرفارسی» تالیف شده باشند از امتیاز ویژه برخوردار خواهند شد.»
همایش کتاب سال حوزه یکی از کارهای خوب سیستم پژوهشی حوزه برای جذب و معرفی تولیدات این نهاد مبارک است. اما امتیاز ویژه دادن به تولیدات «غیرفارسی» که در بیان دبیر این همایش آمده، حکایت از آن دارد که حوزه علمیه دوست دارد فراسرزمینی بیندیشد ولی گویا آگاهی درستی از مبادی، ابزار و لوازم آن ندارد. زیرا:
اگر حوزه علمیه در جغرافیای ایران اسلامی بودجه میگیرد، هزینه و زندگی می کند باید بداند که زبان رسمی جمهوری اسلامی، زبان فارسی است و مشکلات و آسیبها، امتیازات و ساختارهای آن نیز به همین زبان پی جویی می شود و اگر حوزه می خواهد در بستر انقلاب اسلامی رشد کند، اول باید به خدمات و آسیبهای همین نظام بپردازد و این راهی ندارد جز فکر کردن و سخن گفتن بر اساس زبان حاکمان و مردمان همین سرزمین.
این همایش هم مانند بسیاری دیگر از بخشهای سیستمی حوزه، تناسب و جایگاه خودشان را در منظومه نظام جمهوری اسلامی نمی دانند و هنوز تعریفی از حوزه تراز انقلاب اسلامی نه، بلکه حوزه در زمان جمهوری اسلامی هم ندارند.
نگاه جهانی حوزه های علمیه و فراسرزمینی بودن آن نیز نمی تواند توجیه گر این مسئله باشد زیرا حوزه می تواند آثار فارسی تولید کند ولی با نگاه به حل مسائل جهانی، چه اینکه تولید آثار غیر فارسی نیز تلازمی با تحقق این هدف ندارد زیرا ممکن است مسائل داخل ایران به زبان غیر فارسی نگارش یافته باشند (و کم لها من نظیر)
همچنین درست است که زبان قرآن و زبان دین زبان عربی است ولی فعلا زبان معیار در این جغرافیای سرزمینی، زبان فارسی است. و این دو زبان اگرچه از هم جدایی ناپذیرند ولی تفاوت ماهوی در ساختار و قالب بیان آنها وجود دارد.
چه اینکه هم اکنون مترجمین خوبی در حوزه و بیرون حوزه حضور دارند که با ادبیات دینی نیز آشنایند و می توانند مسائل مهم مردمان بیرون از جغرافیای فارسی را تحت پوشش قرار دهند و تولیدات حوزه علمیه را برای آنان ترجمه کنند.
همچنین درباره این گفتار و بخش ویژه از همایش، باید گفت که معلوم نیست که متکفل برگزاری این همایش، آیا حوزه علمیه در ایران است یا حوزه علمیه خارج از ایران؟ آیا حوزه علمیه ای که امور مربوط به طلاب داخل ایران را پی گیری می کند یا جامعه المصطفی است؟ اصلا این همایش معلوم نیست که برند ملی دارد یا بین المللی که اعضای آن در پی چنین هدفی هستند. (و این ضعفی در شکل ساختاری این همایش است)
بنابراین به نظر می رسد ـ جدای از این بحث که چند درصد از این نوشته جات غیر فارسی توانسته با مردمان زبان اصلی آن ارتباط خوب و قوی برقرار کند و یا به مسائل اصلی آن جغرافیا بپردازد ـ پیشنهاد می شود:
1. حوزه برای تولیدات به زبان فارسی بیشتر ارج گذارد تا پژوهشگران و نویسندگان حوزه بتوانند بر تولید محتوای منسجم و متقن بر اساس زبان اصلی خود تمرکز داشته باشند و به سمت تولیدات کاربردی در فضای حاکم بر کشور و نظام پیش روند.
2. حوزه به فکر نهضت ترجمه باشد تا آثار درخور غیرفارسی زبانان را برای آنان ترجمه دقیق و عالمانه کند.
3. در این همایش، یک بخش بین الملل تعریف شود و آثار غیر فارسی را در آن به صورت تخصصی بررسی کنند که آیا اولا به مسئله مهم آن زبان غیر فارسی پرداخته است و ثانیا اینکه توانسته با مردمان آنجا ارتباط برقرار کند.
این سخن رهبری که در دیدار جمعی از مخترعان جوان کشور در 30 فروردین 1384 بیان داشته اند نیز راهگشاست:
« آن روزی را باید دنبال کنیم که اگر در دنیا دانشمندی خواست یک نظریه ی علمی را بفهمد، بشناسد، حل کند و با یک اختراع آشنا شود، مجبور شود زبان فارسی را یاد بگیرد. من این مطلب را داخل پرانتز بگویم؛ هفته ی گذشته به یک مشت جوان که این جا آمده بودند، گفتم آن روزی را باید دنبال کنیم که اگر در دنیا دانشمندی خواست یک نظریه ی علمی را بفهمد، بشناسد، حل کند و با یک اختراع آشنا شود، مجبور شود زبان فارسی را یاد بگیرد.»
::: مَنار|| حوزه و روحانیت تراز انقلاب اسلامی
@rozaneebefarda
نبرد به وصف تو ره کسی ، مگر از مقالِ تو یاعلی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی
شده مات عقل موحدین، همه در جمالِ تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یاعلی
نبرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقالِ تو یاعلی
🔹هله ای مُجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری
که ندیدهام به دو دیدهام، چو تو گوهری چو تو جوهری
هله ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری
چه در انبیا چه در اولیا، نه تو را عدیلی و همسَری
به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی
🔸توئی آنکه غیر وجود خود، به شهود وغیب ندیدهای
فَقرات نفس شکستهای، سُبحاتِ وَهم دریدهای
همه دیدهای نه چنین بود، شه من، تو دیدهی دیدهای
ز حدودِ فصل گذشتهای، به صعودِ وصل رسیدهای
ز فنای ذات به ذاتِ حق، بُوَد اتّصال تو یا علی
🔹چو عقول و افئده را نشد، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف
همه گفتهاند و نگفته شد، ز کتابِ فضل تو یک الف
ز بیانِ وصف تو هر کسی، رقم گمان زده مختلف
فصحای دهر به عجز خود، ز ادایِ وصف تو معترف
بُلغای عصر به نطقِ خود، شدهاند لالِ تو یا علی
🔸تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین
شده از وجودِ مقدّست ، همه سرّ کَنزِ خفا مبین
تویی آن که از کُشِفَ الغطا ، نشود ترا زیاده یقین
ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی ، بزن بدلیل این
که به نورِ حق شده منتهی ، شرفِ کمال تو یا علی
🔹تو همان درخت حقیقتی، که در این حدیقهی دنیوی
أنا ربّکم تو زنی و بس، به لسان تازی و پهلوی
ز بروق نورِ تو مُشتعل، شده نارِ نخلهی موسوی
ز تو در لسانِ موحّدین، بُوَد این ترانهی معنوی
که انا الحق است به حقِ حق، ثمرِ نهالِ تو یا علی
🔹تویی آن تجلّیّ ذوالمنن، که فروغ عالم و آدمی
هله ای مشیّتِ ذاتِ حق، که به ذات خویش مُسلّمی
ز بروز جلوه ماخلق، به مقام و رتبه مقدّمی
به جلالِ خویش مُجلّلی، ز نوالِ خویش مُنعّمی
همه گنج ذاتِ مقدّست، شده مُلک و مالِ تو یا علی
🔸تو چه بندهای که خدائیت، ز خداست منصب و مرتبت
احدی نیافت ز اولیا، چو تو این شرافت و منزلت
رسدت ز مایهی بندگی، که رسی به پایهی سلطنت
همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت
شده ختم دورهی عِلم و دین، به کمالِ آل تو یا علی
🔹تو همان مَلیکِ مُهیمنی، که بهشت و جنّت و نه فلک
پیِ جستجوی تو سالکان، به طریقت آمد یک به یک
شده ذکرِ نام مقدّست، همه وِردِ اَلسنهی مَلَک
به خدا که احمدِ مصطفی، به فلک قدم نزد از سَمَک
مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی
🔸تویی آنکه تکیهیِ سلطنت، زدهای به تخت مؤبّدی
ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی
به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی
متصرّف آمده در یَدَت، ملکوتِ دولتِ سرمدی
تو نه آن شهی که ز سلطنت، بود اعتزالِ تو یا علی
🔹به می خُمِ تو سِرشته شد، گِل کاس جانِ سبوکشان
به پیالهی دلِ عارفان، شده ترکِ چشمِ تو میفشان
ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان، دل بیهُشان
نه منم ز بادهی عشق تو، هله مست و بیدل و بینشان
همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یاعلی
🔸منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می زنم
ره کوه و دشت گرفته ام، قدم از برای تو میزنم
به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می زنم
شب و روز حلقه التجا بدر سرای تو میزنم
نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یاعلی
🔹تویی آنکه سِدرهی مُنتهی ، بُودَت بلندیِ آشیان
به مکان نیائی و جلوهات، به مکان ز مشرقِ لامکان
رسد استغاثهی قدسیان، به درت ز لانهی بینشان
چو به اوج خویش رسیدهای ، ز عِلوّ قدر و سُموشّان
همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یاعلی
🔸نه همین بس است که گویمت، به وجودِ جود مکرّمی
تو مُنزّهی ز ثنای من، که در اوجِ قُدس قدم نَهی
نه همین بس است که خوانم اَت، به ظهورِ فیض مقدّمی
به کمال خویش معرّفی، به جلالِ خویش مُسلّمی
نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یاعلی
🔹تویی آن که میم مشیّتت، زده نقشِ صورتِ کاف و نون
به کتابِ عِلم تو مُندرج، بُوَد آن چه کان و مایکون
فلک و زمین به ارادهات، شده بی سکون شده با سکون
تویی آن مُصوّرِ ماخَلَق، که من الظّواهر و البطون
بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یاعلی
🔸تویی آن که ذات کسی قرین، نشده است با احدیتّت
نرسیده فردی و جوهری، به مقام مُنفردیتت
تویی آن که بر احدیّتت، شده مُستند صمدیّت
نشناخت غیر تو هیچکس، ازّلیتت ابدّیتت
تو چه مبدأیی که خبر نشد، کسی از مآلِ تو یاعلی
🔹تو که از علایق جان و تن، به کمالِ قُدس مُجرّدی
تو که فانی از خود و مُتّصف ، به صفاتِ ذاتِ محمّدی
تو که بر سرائرِ معرفت، به جمالِ اُنس مُخلّدی
به شؤنِ فانیِ این جهان ، نه مُعطّلی نه مقیّدی
بود این ریاست دنیوی، غم و ابتهالِ تو یا علی
@rozaneebefarda
ادامه👇
https://eitaa.com/rozaneebefarda/1305
🔸تو همان تجلّیِ ایزدی، که فراز عرشی و لا مکان
خبری ز گردش چشم تو، حرکات گردش آسمان
دهد آن فؤاد و لسان تو، ز فروغ لوح و قلم نشان
تو که ردّ شمس کُنی عیان، به یکی اشارهی ابروان
دو مُسخّر آمده مِهر و مَه، هله بر هلالِ تو یاعلی
🔹هلهای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذات، معنی وحدتی
به تو گشت خِلقتِ کُن فکان، که ظهورِ نورِ مشیّتی
هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی
چو تو در مداینِ علمِ حق، ز شرف مدینهی حکمتی
سَیَلانِ رحمت حق بُوَد، همه از جِبال تو یاعلی
🔸بنگر [فؤاد] شکسته را، به دَرَت نشسته به التجا
اگرش بِرانی از آستان، کُند آشیان به کدام جا
به سخا و بذل تواش طمع ، به عطا و فضلِ تواش رجا
ز پناهِ ظلِّ وسیع تو، هم اگر رود برود کجا
که محیط کون و مکان بُوَد فلکِ ظلالِ تو یا علی
شاعر: فؤاد کرمانی
@rozaneebefarda
درباره سیاستورزی مرجعیت آینده
انفعال امروز، کنشگری دستگاه مرجعیت را در آینده تهدید میکند
#بازنشر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹 سیاستمداران کاسباند و این بدین معناست که آنان از نمد مرجعیت و تکثر آن نیز ممکن است برای خود کلاهی بدوزند. آنان همانگونه که به فلان چهره هنری نه چندان خوشنام نیازدارند تا به کمک او گروهی از جامعه را با خود همراه کنند، در همان وقت محتاج چهره دینی خوشنامی نیز هستند که با حمایت از آنان و سیاستهایشان نیم دیگر از جامعه را نیز به خود متمایل کنند و اینگونه میشود که شاهدیم هم آن دختر بدحجاب سگ در بغل در جریان مبارزات انتخاباتی از یک نامزد انتخاباتی حمایت میکند و هم فلان استاد درس خارج حوزه علمیه (و البته طی یک عملیات پیچیده فریب و اعتمادسازی کاذب)! به یاد دارم که چند سال قبل شخصی موثق از رفت و آمدهای یکی از روحانیون نزدیک به حزب کارگزاران در بیت عالمی که حقیقتاً وارسته و متخلق و در مراتب بالای فقاهت هستند، باخبر شدم و آن گونه که گفته شد، هدف از این رفت و آمدها راضی کردن آن عالم برای تصدی مرجعیت بود که این اتفاق هم افتاد.
طبعاً برای آنان مرجعیت شیعه مهم نیست بلکه بهرهبرداری از حمایتهایی است که با تأثیر اطرافیان بر آن مرجع، گاه و بیگاه ممکن است از او صادر شود و حمایت مرجعیت را از شخص یا جریان تشویق کننده رقم بزند.
🔸 اگر چه منکر این نیستیم که اساتیدی که در سالهای اخیر پا در عرصه مرجعیت گذاشتهاند و این روزها مورد انتقاد قرار گرفته اند، معتقد به نظام و انقلاب هستند، اما حقیقت آن است که میان قرائتی از انقلاب که برجام را میآفریند و کنوانسیونهای خطرناک بینالمللی را بر کشور تحمیل میکند و دنیای فردا را دنیای مذاکره و نه دنیای موشک میداند با قرائتی از انقلاب که در پی بنیان نهادن تمدن نوین اسلامی است تفاوت بسیار است.
آنچه بیش از هرچیز موجب نگرانی جامعه حوزوی است، عدم واکنش درست و به موقع توسط این عزیزان در قبال اتفاقات سالهای اخیر است، مسألهای که احتمال تأثیرپذیری آنان از قرائتی نادرست از انقلاب را تقویت میکند.
مگر نه این است که از شروط مهم و اساسی برای تصدی مرجعیت در دوران کنونی کنشگری مناسب در تحولات مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است؟ آیا عدم واکنش جدی از سوی این عزیزان درباره مسائلی همچون نابسامانی فضای مجازی، ولنگاری فرهنگی در ساحتهای مختلف اجتماعی، FATF، برجام، سیاست خارجی منفعلانه دستگاه دیپلماسی، نابسامانی اوضاع معیشتی و... نمیتواند تهدیدی برای نقشآفرینی فعال حوزههای علمیه در معادلات سیاسی واجتماعی کشور باشد؟
آیا حمایتهای اغراقآمیز دیروز برخی از این عزیزان (تأکید میکنم برخی، اگرچه مخالفت علنی هم از هیچ یک ندیدهام) از دولتی که ناکارآمدی آن امروز شهره خاص و عام شده است (مانند اینکه گفتند همانگونه که خدا مردم را سر صندوق رأی آورد، باید بگوییم این رأی را خدا قرار داد، خدا این لطف را کرد که دولتی با فکر و تدبیر بر سر کار بیاید) و سکوت امروز آنان در برابر اقدامات آن در نتیجه اعتماد نابجا به یک طرز تفکر خاص سیاسی، نمیتواند زنگ خطری جدی برای آینده حوزه باشد؟ و آیا این همان چیزی نیست که بسیاری از سیاستمداران آن را خوش میدارند؟!
🔹 بنابراین آنچه در لحظه حساس کنونی لازم و ضروری به نظر میرسد، تأمل در این نکته است که آن عزیزانی که امروز قدم در عرصه مرجعیت نهادهاند چه کنشگری فعال و مؤثری در تعامل با مردم و دولت از خود نشان دادهاند که بتوان به پشتوانه آن مسؤولیت خطیر مرجعیت در سالهای آینده را بر دوش آنان گذاشت؟!
(کانال مطالعات حوزوی)
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی در دیدار اصحاب رسانهای خود، بار دیگر از #اختیارات_ویژه سخن گفت و مدعی شد به گفته رهبر معظم، او باید #فرمانده_عالی باشد!
او تلاش دارد با تشکیل #مجمع_عقلای_جدید، شرایط را برای تحمیل #جام_زهر_جدید مهیا کند!
طبعا اکنون به هیچ وجه قابل قیاس با سال ۶۷ نیست که تیم متمایل به #سازش بتوانند جام زهر تازه ای را تحمیل کنند.
ضمن اینکه؛
آزموده را آزمودن خطاست!
@rozaneebefarda
امام خمینی در خاطرات بانوی انقلاب(۱)
🔸تلخیها را به ما چشانید تا شیرینی آزادگی را بچشیم🔸
💥پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹... اگر تهیدستی آقا روح الله را در آن روزها شرح دهم باعث تأثر میگردد. گرچه مقدار زیادی از وضع سختمان را در آن ایام، فراموش کردهام ولی یادم میآید در یک زمانی پول شیر برای فرزندان نداشتیم، امروز را موکول به فردا میکردیم و فردا را به پس فردا ... یک چارک (1) شیر پنج شاهی (2) بود ولی متاسفانه پنج شاهی در بساط نبود... فرزندمان گرسنگی میکشید و ما پنج شاهی نداشتیم ولی با تمام این احوال آقا زیر بار شهریه نمیرفت، حاضر بود بچهاش گرسنگی بکشد حتی شیر نداشته باشد ولی از کسی پول و شهریه نگیرد، آن هم شهریهای که همه طلبهها و فضلا میگرفتند اگر او از همه آقایان و مراجعی که شهریه میدادند میگرفت به ده تومان میرسید و وضعمان خیلی خوب میشد. او تلخیها را به ما چشاند تا شیرینی آزادگی را بچشیم و من صبر را پیشه خود ساختم تا او حاج آقا روحالله باقی بماند، خلاصه آنکه سختی و مشکلات را به زانو در آوردم. بچه گرسنه بود و پول برای خرید شیر نبود و من هم شیر نداشتم، هردو بر این توافق کردیم که از غذاهای خودمان به بچه بدهیم ، که متأسفانه بعضاً مریض میشدند. میرفتیم نزد حکیمی بهنام میرزا علینقی که نسخههای از قبل تهیه شده و نوشته داشت و زیر تشک گذاشته بود ... این هم طبیب بچههایم بود! ...🔹
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 67
—---------------------------------------—
1_ یک چارک : ده سیره است، 40 سیر یک من و یک من سه کیلو میباشد.
2_ یک شاهی مساوی با 50 دینار و بیست شاهی معادل یک قران بود. قران در دوره قاجاریه و اوایل حکومت پهلوی واحد پول ایران بود که بعداً به ریال تغییر یافت.
@rozaneebefarda
رسانه رسمی دفتر تبلیغات؛ از القای دوگانه کاذب مرجعیت/ولایت تا حمایت آشکار از تشیع انگلیسی
[صفحه ۱از ۳]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
در تاریخ ۹۸/۲/۳۰ در یکی از رسانههای وابسته به دفتر تبلیغات، یادداشتی با نام [احتمالا] مستعار «محب الصالحین» منتشر شد که حاوی نکاتی جنجالی بود و جالب آنکه سایت اجتهاد این یادداشت به اصطلاح وارده را بدون هیچ نقدی منتشر نمود که در ذهن مخاطب، به نوعی تأیید تلویحی معنا می دهد.
ورای اینکه نویسنده چنین یادداشتی کیست و دارای چه سطحی از تحصیلات بوده؛ نگاهی به محتوا و مغالطات به کار رفته در آن، خالی از فایده نیست.
یادداشت مزبور ( http://yon.ir/NSKhg) از دو بخش اساسی تشکیل شده است:
بخش اول)تلاش برای ایجاد دو قطبی کاذب میان ولایت و مرجعیت.
ب) تطهیر مرجعیت انگلیسی.
نویسنده [آقا یا خانم محب الصالحین] برای بخش اول اینگونه استدلال میکند:
« به نظر نگارنده، وقتی طبق مسلمات فقه و تصریح قانون اساسی، «فقاهت» به رهبری مقام «ولایت» داده است و نه بالعکس، پس هرگونه و به هر شکلی که حرمت ولایت نگه داشته میشود باید پیش از آن، حرمت فقاهت و مرجعیت نگه داشته شود. » در ادامه نیز همین خط تقابل را دنبال میکند و تعبیر «نفوذ در مرجعیت» را عدل «نفوذ در رهبری» قرار میدهد و هر دو را (علی الظاهر) قبیح میشمارد.
پاسخ به دوقطبی کاذب ولایت-مرجعیت ساده است چراکه اولا نسبت ولایت و مرجعیت حقیقی در ادوار تاریخ تشیع تقابل نیست بلکه تعاضد و پشتیبانی است کما اینکه مراجع عظام تقلید فعلی که مورد تأیید مجتهدین مسلمی همچون فقهای جامعه مدرسیناند همگی پشتیبانی و تأییدات ویژهای نسبت به مقام معظم رهبری مدظلهالعالی دارند و تضعیف او را که مساوق با تضعیف نظام است حرام میدانند. به علاوه، آنچه در فقه و قانون اساسی آمده شرط فقاهت است و نه مرجعیت که ظاهرا یادداشتنویس دفتر تبلیغات تفاوت میان فقاهت (به عنوان ملکه استنباط) و مرجعیت (به عنوان ارجاع و افتاء در احکام) را تشخیص نداده و از اشتراط فقاهت در ولایتفقیه، تقدم مرجعیت بر ولایت را برداشت کرده است. به علاوه; داشتن ملکه فقاهت تنها شرط ولایت فقیه نیست بلکه مدیر و مدبر بودن هم شرط است در نتیجه طبق الگوی استدلالی آقای نویسنده شأن هرکس که ملکه اداره و تدبیر را داشته باشد مقدم بر شأن ولی فقیه است.
همچنین باید گفت فعالیتهای عمدهای که مرجعیت تشیع به صورت سنّتی تا به امروز بدان میپرداخته دو شاخه دارد: یکی پاسخ به نیازها و سؤالات مردم در احکام است و دیگری دریافت وجوهات و تخصیص آن در موارد شرعی.
بدیهی است که جنبه اول اساسا مقام و منصب نیست و جنبه دوم هم ارتباطی به شأن مرجعیت (به معنای پاسخ به سؤالات فقهی) ندارد بلکه به شأن ولایت مجتهد در عصر غیبت بازمیگردد در نتیجه حتی در نفس نهاد مرجعیت نیز بخش قابل توجهی از شؤون منوط به ولایت است و نه مرجعیت به معنای عام کلمه.
همچنین اگر تقدم مجتهد(چه محل افتاء باشد چه نباشد) بر ولیفقیه را با همین اطلاق بپذیریم؛ لازمهاش تقدم حکم مجتهدین بر احکام ولایی خواهد بود که نتیجه چنین امری قهرا اختلال نظام است از همین رو علمای عظام فتوا دادهاند در صورتی که یکی از فقها به ولایت و حکومت رسید بر همگان از جمله سایر مجتهدین تبعیت از او در زمینههای حکومتی لازم است:
« فإقامة الحكومة و تشكيل أساس الدولة الإسلاميّة، من قبيل الواجب الكفائيّ على الفقهاء العدول، فإن وفّق أحدهم لتشكيل الحكومة يجب على غيره الاتباع.» (کتاب البیع للإمام الخمینی، ج2 ص624)
از این گذشته، اکثریت قریب به اتفاق فقهای عظام شیعه که در بحث ولایت فقیه به اظهارنظر تفصیلی پرداخته اند، #تزاحم_رأی_فقها_با_ولی_فقیه را #حرام می شمارند. جالب آنکه این مطلب در آثار برخی آقایان مخالف نظام نیز وجود دارد.
همچنین جناب محب الصالحین در بخش دوم یادداشت خود به تطهیر جریان #شیعه_انگلیسی و رؤوس آن پرداخته و برای مطلب خود چهار دلیل آورده است:
1. دلیل نقضی: در صورتیکه مرجعسازی توسط دشمن ممکن باشد توسط حکومت هم ممکن است در نتیجه چنین امری قهرا به تأیید دوگانه آخوند حکومتی-غیرحکومتی میانجامد.
2. دلیل حلّی اولی: روند رسیدن به مرجعیت یک روند طبیعی و مردمی است و نفوذ در چنین روندی بسیار سخت و دشوار است.
3. دلیل حلّی ثانوی/1: تضعیف مرجعیت به مصلحت نظام نیست.
4. دلیل حلّی ثانوی/2: تقویت مرجعیت تحت نظریه «خطای کمتر مراجع نسبت به عوام» به مصلحت نظام است.
در نقد دلائل مطروحه، نکاتی قابل ذکر است؛
ادامه یادداشت در لینک های ذیل؛
صفحه دوم؛
https://eitaa.com/rozaneebefarda/1312
صفحه سوم؛
https://eitaa.com/rozaneebefarda/1313
@rozaneebefarda
رسانه رسمی دفتر تبلیغات؛ از القای دوگانه کاذب مرجعیت/ولایت تا حمایت آشکار از تشیع انگلیسی
[صفحه۲از۳]
اولا: اینکه دشمنان اسلام به دنبال مرجعسازی هستند دلیل نمیشود که حکومت اسلامی هم به دنبال مرجعسازی باشد و صرف اثبات امکان وقوعی مرجعسازی توسط حکومت کمکی به آقای محبالصالحین و محبین تشیع لندنی نمیکند و دوگانه کاذب آخوند حکومتی-غیرحکومتی را نیز ثابت نمیکند.
ثانیا: اگرچه شأن مراجع و مجتهدین مهذب شیعه الهی و آسمانی است و طبعا ترک هوا و گناه در آنان ملکه شده است اما واقعیت آن است که صرف اینکه روند یک انتخاب، مردمی و طبیعی باشد نه مانع نفوذ است نه مانع انحراف.
تاریخ اسلام نمونه هایی سراغ دارد که ظاهرا روال طبیعی ریاست دینی را طی کرده اند اما در معرض انحراف قرار گرفته و ضربه های فراوانی زده اند. نمونه معاصرش کسی که طبق اسناد قطعی در دوران مبارزات اسلامی با #ساواک ارتباط داشت و بعد از آن، به پشتیبانی از گروههای تجزیهطلب پرداخت و سرانجام در طرح یک #کودتای_خونین با دشمنان همراهی نمود.
ضمن اینکه ایشان با این استدلال صرفا اثبات کردند که نفوذ در مرجعیت کار سختی است. طبیعی است دشمنان اسلام با قوت و قدرت ظاهری و شیطانی شان، گاه موفق می شوند که کارهای سخت را هم انجام دهند.
لذا نظارت همگانی و استمداد از سنت #خودپالایش_بودن_حوزه، تضمین کننده روند کلی متعالی نهاد روحانیت و مرجعیت خواهد بود.
ثالثا: ادبیات کاسبکارانه یادداشتنویس، ما را به یاد ادبیات عملگرایانه (یا به تعبیر بهتر نفاقگرایانه) جریان اعتدال میاندازد. گویی مرجعیت شیعه محلّی برای کسب وجهه است و ایشان در لباس مصلحانه توصیه میکند که حکومت اسلامی از قِبَل مرجعیت برای خود ردایی بدوزد. در پاسخ به ایشان باید گفت که اساساً نگاه ما به مقوله مرجعیت نگاهی اصولی و عقیدتی است و نه نگاه منفعتطلبانه و ابزارگرایانه!
طبق نگاه اصیل شیعی؛ اگر عالمی مرجع حقیقی، عالم، عادل، متقی و پرهیزگار بود تقویت او لازم و تضعیف او حرام است و اگر عالمی صلاحیت مرجعیت را نداشت و خود را در معرض افتاء و تدبیر امور شیعیان قرار داد؛ تضعیف او از باب پیشگیری از اضلال الناس لازم و تقویت او حرام خواهد بود.البته نقد مشفقانه و مصلحانه از دایره تضعیف تخصصا خارج است.
آری؛ نگاه ابزاری و زمینی به تضعیف و تقویت مرجعیت، غالبا شاخصه کسانی است که بیوت مقدس مراجع را محل کسب اعتبار خود و پیشبرد اهداف دنیایی و بعضا حزبی خود قرار میدهند و نه شاخصهای برای حکومت قویم اسلامی.
همچنین با نگاهی به تاریخ تشیع کسانی را میبینیم که درس فقاهت خوانده و آثاری به طبع رسانیده و مقلدینی هم داشتهاند امّا در پس پرده به انحرافی مهلک گرفتار بودند. نمونه؛ محمد بن علی شلمغانی که صاحب کتاب فقهی (کتاب التکلیف) و سایر کتب دینی، که در میان قوم بنیبسطام نیز نفوذ ویژهای داشت و طبق نقل؛ خانه شیعیان پر بود از کتب او (الغیبة (للطوسی) ص389) امّا سرانجام به انحراف کشیده شد. در این شرایط جناب حسین بن روح نوبختی نائب خاصّ امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف به قوم بنیبسطام(که طبیعتا جزء عوام بودند) دستور لعن و برائت از شلمغانی را صادر کرد و توقیع حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه اشریف نیز در لعن و برائت از او صادر شد. (الغیبة (للطوسی) ص406-403)
از مطالب پیشگفته پاسخ دلیل چهارم نیز مشخص شد و باید از جناب نویسنده پرسید: تقویت کسی که ارتباطش با منابع انگلیسی واضح است و شیعیان را به انحراف میکشاند و پناهگاه تفرقهافکنان و آتشافروزان امت اسلامی است چگونه به مصلحت نظام است؟و باید باید افزود که:
1. بحث «احتمال خطای کمتر مراجع به نسبت عوام» کمکی به ایشان نمیکند چراکه دایره شمول این قاعده با حیطه تخصصی افراد مشخص میشود. در نتیجه اگر عالمی صرفا در فروعات تخصص داشت ولی فهم سیاسی قوی نداشت در تزاحم با فهم دیگران دلیلی ندارد که احتمال خطایش را کمتر بدانیم.
2. صحبت در خصوص «شیعه انگلیسی» و رؤوس آن که به ناحق ردای مقدس مرجعیت را تن کردهاند، فراتر از صرف یک «احتمال خطا» است و ما در مواجهه با این جریان با اخبار متقن و آشکار میدانیم که عملکرد این طیف و خصوصا رؤوس آن از مرحله خطاکاری گذشته و اعمال تفرقه افکنانه ایشان منجر به سفک دماء و اصرار به نفوس و اعراض و اموال شیعه در اقصی نقاط جهان شده است که گناهی است سترگ و بل نابخشودنی.
با در نظر گرفتن این نکات باید گفت که تضعیف این علماء سوء، نه تنها موجب تضعیف نهاد مقدس مرجعیت و نظام اسلامی نمیشود بلکه به عکس، هرس کردن جهان تشیع از لوث اصحاب عمائم وابسته به اجانب خاصه انگلیس و آمریکا موجب افزایش اعتبار اجتماعی حوزه و روحانیت در بین مردم میگردد.
ادامه یادداشت را در پست بعد پی بگیرید
@rozaneebefarda
رسانه رسمی دفتر تبلیغات؛ از القای دوگانه کاذب مرجعیت/ولایت تا حمایت آشکار از تشیع انگلیسی
[صفحه ۳ از ۳]
نویسنده مجهول الهویه یادداشت مزبور برای تقویت گفتههای خود مؤیدی آورده که نه تنها کمکی به او نمیکند بلکه عکس مبانی او را نیز ثابت میکند:
« به یاد آوریم که مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام با مغصوب بودن خلافت و معلوم الفسق بودن خلیفه سوم و با این که تمام شواهد حاکی بر بازگشت خلافت به جایگاه اصلی آن بود و نیاز به بهره بردن از علم غیب نبود باز هم به خلیفه کشی راضی نبودند. آیا بازگشت خلافت به خلیفه به حق دارای مصلحتی اندک است!؟ پس چه مسالهای به غیر حفظ حرمت مقام و جایگاه میتواند وجود داشته باشد؟»
سخن آخر:
با نگاهی به تحرکات جریانهای ضدانقلاب و غیرانقلابی ساکن قم به این نتیجه میرسیم که این جریانهای به ظاهر پراکنده و بیربط در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند. جایی که روشنفکر اصلاحطلب از لندن از فرزند تشیع انگلیسی حمایت میکند؛ یادداشتنویسی در یکی از نهادهای حوزوی با ادبیات جریان اعتدال تلاش مذبوحانهای برای تطهیر تشیع انگلیسی آغاز کرده و شیعه انگلیسی نیز از ظرفیت اندک خود برای پیشبرد اهداف غربزدگان اصلاحطلب و اعتدالی استفاده میکند.
طبق آهنگ حرکت این جریانات و نزدیک شدنشان به یکدیگر پیشبینی میشود که آنها دیر یا زود در مرز معارضه با نظام اسلامی به یکدیگر برسند و در صحنه مبارزه علیه حکومت اسلامی به یکدیگر دست بدهند و آنجاست که جنگ احزاب جریان انقلابی با معارضان به اوج خود برسد. جنگی که شاید شروع کنندهاش آنها باشند امّا اتمام آن قطعا به دست جوانان انقلابی خواهد بود.
@rozaneebefarda
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 ادعاهایی که رنگ باخت
🎙 مصاحبه با استاد سید محمد واعظ موسوی «از عناصر اصلی نشست اساتید»
📅 ۳ تیر ۱۳۹۳
🔸 از همان اول انگهای مختلف شروع شد که اینها [نشست اساتید] دنبال اسلام منهای سیاست هستند، اینها ضد ولایت فقیه هستند، اینها در مقابل جامعه مدرسیناند، اینها در صدد مرجعتراشی هستند، اینها توسط فلانی و فلانی ساپورت میشوند، این مجموعهای از تهمتهایی بود که به این مجموعه مبارکه وارد شد.
🔸 اما امروز با گذشت بیش از یک دهه با افتخار سر را بلند نگه داشتهایم و ابراز میکنیم: نه یک حرکت ضد ولایی، نه یک حرکت ضد نظام و نه یک حرکتی در مسیر مرجعسازی و مرجعتراشی و نه یک حرکت در مسیر تقویت فرد یا افراد خاصی که زاویه با نظام داشته باشند از این مجموعه دیده نشد، بلکه هر چه که بود حرکت در مسیر تقویت نظام و رهبری و مرجعیت و حوزههای علمیه و پیشبرد اهداف حوزهها و نظام و بالابردن و ارتقاء علمی و معنوی حوزه و نهایتا همکاری و مشورت دلسوزانه با همه دست اندرکاران نظام و حوزه اعم از مسئولین اجرایی کشوری یا تصمیم گیرندگان حوزه علمیه بود.
منبع: سایت نشست اساتید
yon.ir/tNCG6
📌 مناهج:
پس از هفده سال از تأسیس نشست اساتید، لحن خطاب و نامهنگاریهای استاد هادوی و دیگر سران نشست اساتید خطاب به آیتالله یزدی (رئیس جامعه مدرسین) و همچنین مرجعسازیهای اخیر نشان داد که «نشست اساتید» تا چه حد توانست بر ادعاهای خویش استوار باشد.
〰〰〰〰〰
🗂 پرونده #سودای_مرجعیت
#نشست_اساتید
#مناهج
@Manahejj
امام خمینی در خاطرات بانوی انقلاب(۲)
🔸خانه بهدوشی و منزلی تنگ و تاریک🔸
💥پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹... بعد از سه سال که در خانه «گذر عابدین» بودیم، صاحبخانه اطلاع داد که دخترش میخواهد در همین منزل بنشیند... صاحبخانه آدم خوبی بود اما حالا میخواست عذر ما را بخواهد، برای اینکه دخترش جا ندارد، احتیاج دارد... خانم [صاحب] خانه مادر خوبی بود و در بچهداری و سایر کارها خیلی به من کمک کرد، دختری داشت که دو سال از من کوچکتر بود. ما هردو با هم بازی میکردیم، مصطفی در واقع عروسکمان بود، ما هم بچه بودیم و هنوز درد و رنجی نکشیده بودیم. پس از چند ماه زن کارگری که مادربزرگم برای کمک برایم فرستاده بود و حقوقش را مادرم میداد رفت و زن دیگری که قبلاً در موقع اقامت چند ساله مادرم [در قم] به او خدمت میکرد، جای او را گرفت، دیگر کمکم قمی میشدم، دوستان و همسایگان مادرم – که آن زمان در قم بودند – از من دیدن میکردند و من هم به منزل آنان میرفتم و کمکم با آنان آشنا و رفیق شدم. ذاتاً دختری خوش مشرب و گرم و اهل معاشرت بودم که تتمهاش هنوز هست آقا همیشه میگفت «هیچکس مثل تو نیست» من خیلی پرشور و با نشاط و اهل شعر هم بودم. دردسرتان ندهم ، بنا شد از این خانه بلند شویم من از اینکه جابهجایی خودش نوعی تنوع است خوشحال بودم ... آقا سید محمد صادق [لواسانی] به آقا گفته بود حال که وضعت خوب نیست و شهریه هم نمیگیری خانه ارزانتری تهیه کن ... آقا وقتی خانه را دیده بود، گویا نپسندیده بود، آمد به من گفت شما هم برو آن را ببین من گفتم نه اگر شما میپسندید من حرفی ندارم ولی ای کاش رفته بودم و میدیدم و در آن خانه پا نمیگذاردم ...🔹
—-------------------------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی ( همسر امام ) ص 79-80 و 83
@rozaneebefarda
💥آخرین توصیه #گماشته_قدیمی #قوچانی در #قم، خطاب به فضلا و طلاب!!
همین مانده که ریش تراش های غربزده، دایه مهربان تر از مادر شوند برای مرجعیت شیعه.
اصلا همین دفاع های مشکوک است که آستانه حساسیت حوزه را به آینده مرجعیت بالا می برد و عینا همین اظهارات هجوآمیز است که نشان می دهد تیر به هدف خورده و #پروژه #مرجع_سازی در آستانه شکست قرار گرفته است.
روشنگری ها حاشیه امن خبرنگاران اصلاح طلب در قم را برهم زده و آنان حق دارند غصه بسرایند!
🔶پی افزود
از همین خبرنگار به عنوان سخنگوی #نشست_اساتید در فضای مجازی می توان یاد کرد که البته به نظر می رسد کاملا خودجوش و با قصد قربت به این امر مشغول است!!
@rozaneebefarda
1_68641230.mp3
976.9K
خاطره رضا امیرخانی از برخورد مقام معظم رهبری با برگزاری مراسم نهم ربیع
وقتی رهبر معظم انقلاب از اعتقاد راسخ شان سخن می گویند...
@rozaneebefarda
روزنه
💥آخرین توصیه #گماشته_قدیمی #قوچانی در #قم، خطاب به فضلا و طلاب!! همین مانده که ریش تراش های غربزده،
بازتاب/۱
🔸علی:
جالبه با لحنی موضع گیری میکنه هرکسی ندونه انگار آقای [آیت الله] وحید خطابه داشتند!
@rozaneebefarda
روزنه
💥آخرین توصیه #گماشته_قدیمی #قوچانی در #قم، خطاب به فضلا و طلاب!! همین مانده که ریش تراش های غربزده،
بازتاب/۲
🔸ع.سلیمی:
زمانه عجیبی شده، ما داریم به کجا می ریم؟!
یعنی فضلای حوزه نمی تونن خرق عادات حسنه سلف صالح را تذکر دهند اما یک جوانک سیاسی که نمی دونم چرا به همه پستوی آقایان نشست راه داره، حق داره مانیفست برای مرجعیت شیعه بنویسه!
اشکال از حوزه است که در سالهای گذشته اجازه داده سیاسیون اصلاحطلب هرجور خواستند اینجا جولان بدهند و حالا که با هوشمندی جریان انقلابی در افشای پروژه بلندمدت شون مواجه شده اند، جیغ شون درآمده!
@rozaneebefarda
امام خمینی در خاطرات بانوی انقلاب(۳)
🔸بهترین ایام عمر در تنگدستی🔸
💥پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹... من نه خانه اول را دیده بودم و نه خانه دوم را، هرگز فکر چنین جایی را نمیکردم، چرا ندیدم روشن است چون آدم با ملاحظهای بودم، نمیخواستم چیزی بگویم که به اختلاف بکشد ... از طرف دیگر وقتی پول نیست تو باشی چه میکنی؟ وقتی اجاره باید سه تومان باشد و بیشتر از آن نیست، چاره چیست؟ ... با همه این استدلال هیچ فکری نمیکردم که خانه به این وضع باشد. به هر حال خانه مهیا شد، اثاثیه را خودم جمع میکردم و حمال میبرد. مجموعاً زن زرنگی بودم. بعد از ارسال آخرین محموله، راهی خانه جدید شدم، خانه را چنین دیدم: فقط دوتا اتاق آن هم بسیار تنگ و تاریک و بد، خود و خدایم میدانیم که در آن لحظه چه حالی شدم ولی تنها کلمهای که گفتم این بود : «چه خانه بدی است» و تنها جوابی که شنیدم این بود: «همین است که هست» دیدم راست میگوید. خانهای است اجاره کردهاند، بنایی کردهاند اثاثیه آورده شده، چارهای نیست، مثل ناچاریهای دیگر و باید ساخت، دیگر هیچ نگفتم. بههمراه کارگرمان رفتیم دنبال نظافت و گستردن اثاث منزل . البته مقداری از اثاث را جا دادم، چرا که منزل گنجایش تمام اثاثیه را نداشت بیش از نیمی از اثاث را در انبار خفه کنندهای که زیرزمینش مینامیدند کنار گذاشتیم، هشت سال، از نوزده سالگی تا 27 سالگی یعنی بهترین ایام عمرم را در این خانه گذراندم.
🔹 ... در این خانه تنگ و تاریک با سختیهای فراوانی که شرح مختصری از آن رفت زندگی کردم. ممکن است بلکه مسلم است که عده بیشماری زندگیای سختتر از من داشتهاند ولی چون از بچگی در سختی بزرگ شده بودند، سختیها را کمتر از من احساس میکردند ولی من بهخاطر آن همه دنگ وفنگی که در طفولیت و نوجوانی داشتم این سادگی زجرم میداد. مثلاً یادم هست که هیچ پولی نداشتم. از تهران هم پولی نرسیده بود. یک مرتبه متوجه شدم که با خود میگویم حق این است که آدم باید شش قران از خودش داشته باشد. میدانید چرا شش قران؟ زیرا آن زمانها وقتی دختر عروسی میکرد کسانی که سر و وضعی مثل ما داشتند لااقل یک کله قند و یک شیشه گلاب چشم روشنی میدادند، هر دو اینها شش قران میشد ... وقتی به گذشتهام فکر میکردم که در خانهای بزرگ شدم که پدر مادرم خزانهدار شاه بود.
🔹خازنالممالک ... کسی بود که هرگاه خبر خوشی را میشنید کلفتها و نوکرهایش را جمع میکرد و خود بر ایوانی میرفت و بر سرشان سکه طلا میریخت ولی حالا یک مرتبه زندگیاش اینگونه شده است که آرزوی شش قران را داشته باشد، شگفت زده میشدم. البته من هم کسی نبودم که هرگز از خویشانم تقاضای پول یا کمکی داشته باشم ...🔹
—------------------------—
زنذگینامه بانو خدیجه ثقفی ( همسر امام ) ص 83-84-85
@rozaneebefarda
آمریکایی ها و #پروژه_های_تکراری برای مواجهه با ایرانیان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#امپراطوری های بسیاری از قرون گذشته تا بحال بر جهان بشری حکومت کرده اند و به طور معمول قدرت های بزرگ بهترین روش تصاحب منافع جهان را قلدری و زورگویی میدیدند ، تا آنجا که حتی بنیان نهادن #جامعه_ملل توسط آمریکا بعد از جنگ جهانی اول نیز به گفته #جواهر_لعل_نهرو نوعی زورگویی بر جهان بود ، چرا که جامعه ملل استعمار را برای زورگویان آسان و زندگی را برای کشورهای ستم دیده سخت تر میکرد ، به کشور خودمان می آییم ، دخالت ها و چپاول های ایالات متحده آمریکا قبل از انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست ، اما بعد از انقلاب برخی از ایرانیان به ویژه مسولان که تعداد کمی هم نیستند هر چند سالی که می گذرد دچار فراموشی میشوند ! انگار تاریخ درس شگفت انگیزی برای آنان ندارد! ! آیا باور دارید کلیت ،تمام نقشه های آمریکا برای به دست آوردن منافع ملی ایران فقط یک نقشه است !
آنها هیچ طرح و برنامه ای جدیدی تا امروز که دهه چهارم انقلاب را پشت سر می گذاریم نداشته اند ،،، شاید اگر به حربه های آمریکایی ها در ماجراهای مختلف از جمله آزادسازی پول های بلوکه شده در قرار داد الجزایر ،مذاکرات بازرگان با برژینسکی ، قطب زاده با هیلتون جردن ، هاشمی رفسنجانی برای آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان، مذاکرات هسته ای در زمان خاتمی ، برجام روحانی ، و....
توجه کنیم چیز جدیدی نصیبمان نمی شود !
آمریکا یک طرح دارد ،تطمیع وجذب افراد از راه های سیاسی، اقتصادی و بازی روانی با ذهن آنها و ملت هایشان !
شاید اگر چند جمله از صحبتهای #فلیپ_جرالدی مامور سابق #سازمان_سیا در ۷تیرماه ۱۳۹۷ را ببنید این مطلب را باور کنید :
جرالدی:
"تاکتیکهایی که مورد استفاده قرار میگیرند معمولاً تاکتیکهای #قدیمی و #سنتی هستند. شما میتوانید در هر دولتی افراد فاسد را پیدا کنید و با پرداخت #پول و یا هر چیزی که مدنظرشان باشد آنها را بخرید و سپس این افراد تبدیل به مأموران و عاملان شما در داخل دولت مذکور میشوند. در کودتای ۲۸ مرداد تاکتیکهایی که در ایران مورد استفاده قرار گرفت بیشتر نمایشی و عملی بود. سیا برای انجام یک کودتا برنامهریزی کرد و از نظامیان، طرفداران شاه و افراد کمسواد استفاده کرد. این گروهها توسط انگلیسیها و آمریکاییها هدایت میشدند تا حکومت را تغییر دهند و موفق هم شدند. موفقیت آنها فقط به این خاطر بود که افرادی در ارتش ایران از کودتا حمایت میکردند"
بله سازمان سیا و آمریکایی ها از طرح های #سنتی استفاده میکنند اما چرا بعضی از ما هنوز دست آنها را نخوانده ایم.
برای بهتر روشن شدن این مطلب میتوانید کلیپ سخنان امام در اوایل انقلاب و سخنان رهبری در زمان حال و شرایط و فضای حاکم هر دوره را مقایسه کنید
محمد کفاش
@chaharrah_majazi
@rozaneebefarda
حجتالاسلام والمسلمین عاملی، نماینده ولی فقیه در استان اردبیل و مسئله وحدت
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹مبنای تعامل ما با اهل سنت سیره، سلوک و اصول ائمه اطهار و بزرگان مذهب است نه شواذ شیعه.
🔹بعد از جنگ جمل امیرالمومنین در حق عایشه فرمودند « و لَهَا بَعْدُ حُرْمَتهَا الأولَى » یعنی عایشه همان احترامی را که قبل از جنگ داشتند همان را بعد از جنگ نیز دارند. بعد از اتمام جنگ جمل وقتی حضرت شنیدند عده ای پشت سر عایشه سخنان نامناسب زده و او را تنقیص کردهاند آنها را احضار و عقوبت کردند.
🔹شیعه و سنی نباید همدیگر را با شواذ خود بشناسند. شواذ شیعه معرّف شیعه نیست همچنان که شواذ اهل سنت معرّف اهل سنت نیست.
🔹 هیأتها، حسینیهها و عزاخانههای ما جهت ایجاد طائفیگری و مطاعن نیست. حسین برای ایجاد طائفیگری و برای ایجاد دعوای شیعه و سنی به کربلا نیامده است. در شعارهای حسین ذرهای از این امور دیده نمی شود.
@rozaneebefarda
اگر داعش بود و آیتالله سیستانی نبود
🔻نگاهی به تهدیدات بیضابطگی تداول #مرجعیت در #حوزه _نجف
#بازنشر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸 فتوای جهاد آیتالله #سیستانی مهمترین نمونه از تبلور قدرتنمایی مرجعیت شیعه در عراق و مؤثرترین کارکرد سیاسی و اجتماعی این نهاد در تحولات سالیان اخیر است. و این موفقیت جز در سایه اتحاد مردم زیر پرچم مرجعیت یکپارچه محقق شدنی نبوده و نیست، و این در حالی است که حوزه نجف ظرفیت فراوانی برای تجربه #تکثر_مرجعیت را –شاید به شکلی خطرناکتر از حوزه قم- در آینده دارد.
🔹در حال حاضر شاید بيش از پانزده مرجع دینی در کشور عراق مسؤولیت رتق و فتق امور دینی مردم را بر عهده دارند و اگر مرجعیت شیعه در تجربه داعش توانست صفوف مردم را به خوبی یکپارچه کند، دلیل آن فقط و فقط شخصیت برجسته و جایگاه بلند آیتالله سیستانی در حوزه نجف بوده است که همچون خورشیدی دیگر بزرگان حوزه نجف را در خود محو کرده است. به بیان دیگر آیتالله سیستانی ذخیرهای الهی برای صیانت از مقدسات و ملت عراق در برابر خطر داعش بود، و اگر ایشان نبود دستیابی به چنین موفقیتی به غایت دشوار بود.
🔹 اما همانگونه که گفته شد، وضعیت عدم انضباط در تداول دستگاه مرجعیت در عراق به مراتب بغرنجتر از ایران است تا آنجا که در کنار شماری از اساتید برجسته و ذیصلاح –فارغ از آفت تکثر- در عراق، اشخاصی مانند سید محمود الصرخی و احمد الحسن الیمانی نیز به راحتی عهدهدار چنین منصبی شدهاند. صرخی حتی در سلسه مباحثی تحت عنوان «السیستانی ما قبل المهد إلی ما بعد اللحد» به طرز شگفتانگیزی بدترین تهمتها را متوجه آیتالله سیستانی میکند. وی همچنین مواضع تندی را نیز علیه ایران اتخاذ میکند. از سوی دیگر یمانی نیز با ادعاهای مرتبط با مهدویت خود عملاً اقشاری از مردم عراق را با خود همراه کرده و خود به بحرانی دیگر در عراق بدل شده است. با این وضع باید آینده تیره و تاریکی را برای مرجعیت نجف بعد از آیتالله سیستانی به نظاره نشست و عدم وجود مرجعیت متمرکز در عراق مورد انتظار است. این مسأله میتواند آثار خطرناکی بر صحنه سیاسی و اجتماعی عراق بر جای خواهد گذاشت و تأثیر خود را در لحظات بحرانی نشان خواهد داد.
🔸 بیضابطگی در تداول مرجعیت حتی به حوزه نجف و قم نیز محدود نمیشود. در حال حاضر برخی از اساتید حوزوی ساکن در انگلستان و کانادا نیز به تصدی منصب مرجعیت مشغولاند. برخی مراجع محلی در لبنان نیز دیده میشوند. به هر حال تکثر غیر منضبط و نامعقول دستگاه مرجعیت در آینده نه چندان دور از اقتدار مرجعیت شیعه خواهد کاست و آن را فاقد هرگونه کارکرد مؤثر سیاسی و اجتماعی خواهد کرد. بنابراین ضروری است با آیندهنگری و تأمل در جوانب این موضوع، تدبیری معقول برای صیانت از کیان مرجعیت در آینده نه چندان دور اندیشید.
⭕نقل از: کانال مطالعات حوزوی
🔶حاشیه روزنه
بازکاوی وضعیت واقعی حوزه مقدسه نجف، در شرایط فعلی، بسیار ضروری است؛ آمریکاییها از یک سو، سعودی از دیگر سو، و اصلاحطلبان داخلی، هر کدام به نحوی تلاش دارند در حوزه هزارساله نجف، نفوذ کنند و عمق استراتژیک پیدا کنند.
آرایش نیروها در سطوح میانی حوزه نجف، اظهارنظرهای متمایل به جریان های سیاسی خاص و اخیرا تلاش برای دوگانه سازی کاذب میان حوزه قم و نجف، نشان می دهد که جریان انقلابی نمی تواند و نباید از نجف غفلت کند.
روند نجف گروی در ایران، بعد از #فتنه۸۸ شتاب بیشتری یافت و اکنون #محتشمی_پور، مؤسس کمیته غیرقانونی #صیانت_از_آراء، در دل حوزه نجف استقرار یافته و در پی ارائه تقریر و تفسیر جهت دار از اسلام سیاسی و امام خمینی در نجف است!
سایر دوستان خرد و کلان او نیز، اندک اندک در حال کوچ بلندمدت یا سفرهای منظم به نجف هستند و اینهمه اتفاق و تحرک، ابعاد ماجرا را پیچیده تر کرده است.
در آینده انشالله از نجف بیشتر خواهیم نوشت.
@rozaneebefarda
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 جولان روزنامهچی نفوذی در حوزههای مقدسه
🔹 بهتر است مباحثات حوزوی به خود ایشان واگذار شود و کاسبان فتنه و تفرقه در امور حوزوی دخالت نورزند.
🔹 براستی اگر قرار باشد به سخنِ راستانِ روزگار گوش فرا دهیم، عدهای «روزنامهچی» معلومالحال با سوابق مشخص، در حوزههای علمیه مقدسه چه میکنند؟!!
🔹 غیر از این است که ریشه همه فتنههای برباد رفتهشان را در بیداری و هوشیاری حوزههای علمیه دیدند و الان به زعم باطل خود، برای آن نقشهها دارند؟!
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری!
#کاسب_تفرقه
#تلخند
#مناهج
@Manahejj
امام خمینی در خاطرات بانوی انقلاب(4)
🔸پنجاه و چهار سال زندگی با رواداری!🔸
💥پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹... من هیچگاه در طول زندگیم از آقا لباس نخواستم، هیچگاه درخواست پول نکردم، چرا که خیلی سختم بود که خدای نکرده پاسخ او منفی باشد. بارها جورابم را وصله میکردم و لباسهای کهنهام بسنده مینمودم تا کمتر برای خانه هزینه شود. البته حداقل سالی یک جفت کفش، یک چادر نماز، یکی دو پیراهن برای خود و فرزندانم تهیه میکردم. من از اینکه چیزی از آقا بخواهم که میلش نباشد و یا امکاناتش اجازه ندهد، پرهیز داشتم ... آقا آدم مقتصدی بود، من هم اینگونه شده بودم ولی چاره نبود، میبایست میگفتم که بچهها لباس لازم دارند و چون سئوال و درخواست برایم سخت بود تا لباسهایشان مندرس نشده بود نمیگفتم وقتی به آقا میگفتم بچهها لباس ندارند واقعاً نداشتند. خیال میکنید همین طوری یک مرتبه میگفتم بچهها لباس ندارند؟ نه! واقعاً یک ماه فکر میکردم، سختم بود که هنوز هم سختم است، سعی میکردم به آرامی بگویم بچهها لباس ندارند و او هم به آرامی جواب میداد: پول ندارم. دیگر اصرار فایده نداشت. من هم اهل اصرار نبودم میرفتم از گوشه و کنار چیزی تهیه میکردم یا مثلاً گوشه قبای مندرس خودش را و یا پیراهن کهنه خودم و یا لباس کهنه بچههای بزرگتر را از هر کدام که امکان داشت لباس بچه کوچکتر میکردم و چون خیاطی بلد بودم دوخت و دوزش برایم سخت نبود... یادم هست یک هفته فکر کردم که بگویم کفش ندارم، باز نتوانستم. با خودم گفتم زن! نداشته باشی بهتر است یا اینکه بگویی در حالی که میدانی ندارد و جواب هم روشن است، دیدم نداشته باشم بهتر است و منصرف شدم. هنوز هم که پنجاه و چهار سال است از زندگی مشترکمان میگذرد و او امام است شخصیتم اجازه نمیدهد از او چیزی بخواهم. 🔹
—----------------------
زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 112-111
#بانوی_انقلاب
#امام_خمینی
#امام_پابرهنه_ها
@rozaneebefarda
یاعلی...
در ديار ما كه هر كالا به هر جا در هم است
خوب و بد معيوب و سالم زشت و زيبا در هم است
گر خريداري كند كالاي خوب از بد جدا
با تشر گويد فروشنده كه اقا در هم است
يا علی ياران خوبت را مكن از بد جدا
رو سياه و رو سفيدش جان مولا در هم است....
@rozaneebefarda
وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
درنگی در ماجرای تلخ قتل زن دوم نجفی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
با فراگیر شدن خبر «شهردار سابق تهران همسر دوم خود را کشت»، تحلیل های زیادی در گوشه و کنار مطرح گشت، اما آنچه بیش از پیش در شب قدر، فضا را با رنگ وبویی عارفانه، مردمِ پر احساسِ آماده انابه در 23 ام ماه رمضان را به خودش در گیر کرد، حرف هایی بود از جنس اینکه «خوشحالی از سقوط یک بنده حرمت دارد»، «برای نقد رقیب انصاف داشته باشیم و قتل را دستمایه تسویه حساب قرار ندهیم»، «کلماتی مثل قاتل، آدرس غلط دادن درباره مبنای نجفی و امثال نجفی است» و تعدادی دیگر از این دست پیام ها که همه و همه یک مطالبه را فریاد می زدند: «در شب قدر، متقیان(!)، این قتل را از تفکر اصلاحات تفکیک خواهند کرد و اجازه نمی دهند در این شب کارنامه عمل سال آینده شان سیاه گردد.»
اما مقابل این جو رسانه ای، تحلیل دیگری هم قرار گرفته، تحلیلی که ریشه در تاریخ قتل های زنجیره ای دارد، تاریخی که گواهی میدهد، اصلاحات همان جریانی است که حاضر است مغز متفکرش چون حجاریان را با دست خود ترور کند تا منافعش از دست نرود؛ جریانی که برای از دست ندادن قدرت در سال 88، هر آرمان و انسانیتی را به آتش میکشد.
حالا هم که شاه داماد تازه به خانه بخت رفته شان دسته گلی جنون وار به بار آورده، لباس زهد بر تن کرده و التماس دعا(!) دارند که قتل را از اصلاحات تفکیک کنید؟!
مگر نه این است که تفکر اصلاحات تنها تفکری است که به تو اجازه میدهد جان هر انسانی را فدای منافع شخصیت کنی؟
چرا اینبار اینگونه به قضیه نگاه نمیکنید که رای به لیست تَکرار، یعنی خوشحالی از سقوط یک بنده؟
و اتفاقا در این شب عزیز باید سجده شکر کرد که بار دیگر دستان به خون آغشته جریان فاسد اصلاحات، از دستکش مخملی بیرون زد و مردمی را متوجه قاتلانشان کرد.
قتل برای رسیدن به منافع، نه تنها از تفکر اصلاحات جدایی پذیر نیست بلکه یک جز ذاتی آن است.
سجده شکر برخی، از قتل و رسوایی قاتل و مقتول نیست بلکه از هدایت و توبه جماعتی در شبهای قدر است که نگاه امیدشان به دستکش مخملی این قاتلان بالذات بود.
قتل همسر دوم نجفی نه تنها تعجب ندارد بلکه در منظومه فکری این جریان، بسیار منطقی است.
آنها که در 88 سردم دار فتنه ها و خون های به ناحق ریخته شده امثال صدرزاده ها بودند تعجبی ندارد که برای کوچک ترین منفعت شخصی شان، قتل معشوقه جوانشان را هم رقم زنند و با آرامش و لبخند اعتراف به قتل کنند.
آدرس غلط دادن اتفاقا یعنی پا دادن به تفکیک قتل انسانیت و اصلاحات، یعنی اجازه بدهیم که تفکر ذبح انسانیت و پذیرش ذلت همیشه در حجاب خون آلودش زنده بماند و قصاص نگردد.
با احترام به تمامی دوستان نگران از عاقبت بخیری حقیر، ولی امشب سجده شکر کردم، از اینکه خداوند همان طور که با #ترامپ مجنون، چهره واقعی یک جریان را خارج از کشور برای معدود ساده دلانی برملا کرد، به واسطه امثال نجفی هایِ قاتل نیز در داخل، همان فرمان را جلو می برد.
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان #واجب ست نشنیدن
حمیدرضا شب بویی
🔶حاشیه
این جماعت اخلاق را به یک #ابزار سیاسی صرف تقلیل داده اند؛ آنجا که پای قبیله خودشان در میان است، اخلاقگرا می شوند و آنجا که با خطا یا گناه رقیب سیاسی شان مواجه می شوند، #بیرحمانه از هر وسیلهای بهره می برند.
مرور ماجرای طالقان که پای #جلال_الدین_فارسی درمیان بود، ماهیت واقعی این اصلاحات چی های بی اخلاق را نشان می دهد.
تیترهای تند روزنامه های عصر اصلاحات در مورد این اتفاق را دوباره باید مرور کرد.
اخلاق گرایی و انصاف جویی به یک هربه مبدل شده است؛ نکند دمیدن بیش از حد به این ادبیات موجب لوث شدن خون یک زن مقتول گردد که اکنون دیگر دستش از دنیا کوتاه است.
بازتاب های متفاوت این یادداشت و سایر مطالب مرتبط را در روزنه پی بگیرید
👇
@rozaneebefarda