|
4️⃣ از 4️⃣
روایت تولد نخستین ارادهی ملی در ایرانزمین
🔸 در کنار
#قزلاوزن مردی زندگی میکرد، دیاکو نام؛ ساکن یکی از روستاهای همان حوالی. شاید نزدیک
#گروس؛ شاید نزدیک
#بیجار؛ شاید قدری به کردستان نزدیکتر؛ شاید هم به
#همدان. چه فرقی میکند، در جایی بود همان اطراف، شبیه یکی از اینجاها. ایرانیان با دیاکو، کاری کردند کارستان. آنها
#ملت شدند؛ آنهم نه بهخاطر امکانات زمین؛ بلکه بهخاطر خصوصیات یک انسان؛ بهخاطر خصوصیات دیاکو.
🔹 دیاکو مردی بود خردمند و دادپیشه.
#عدالت او هنگام قضاوت، او را اندکاندک زبانزد قبیله و قوماش کرده بود.
#دیاکو از نظر تعلقات فکری و قلبی، هیچ شباهتی به حاکمان
#بینالنهرین نداشت. نه در کنارش
#ساحر و
#کاهن بود تا ورد بخواند و نرد بر تخته بتاراند؛ نه برای تجمیع قوا، دست به دامان شمشیر و نیزه و اسب شده و قدرت پشت قدرت گذاشته بود. چه کسی میداند، شاید او یا یکی از اجدادش از همان کسانی بودند که امان و ایمنی ایمان در ایران برایشان
#بهینه بود. ما چیز دقیقی از دیاکو نمیدانیم، ولی همینقدر تاریخ برایمان نوشته است که دیاکو، پیری خردمند و عدالتپیشه بود. او مدتها نشسته و ماهها و سالها انتظار کشیده بود؛ آنقدر که مناسب بیداری یک قوم و هزار قبیله باشد.
🔸 تاریخ برای ما نوشته است که روزی انتظار دیاکو به سر آمد. این روز نمیدانیم کدامین روز سعد از هفته، یا کدامین ماه از سال و حتی دقیقا کدامین سال از تاریخ ما بوده است. اما آنقدر میدانیم که این انتظار مسعود برای نخستینبار، اتحادی مبارک را در
#فلات_ایران آفرید؛ چنان وفاقی را خلق کرد که قادر بود استقلال و
#امنیت یک سرزمین و ساکنانش را از پادشاهان ستمگر
#آشور و
#اورارتو و
#بابل بستاند. خطی بکشد میان وارستگی فرمانروا با خودکامگی امپراتور. خطی کشید میان زمامداری بهرسم بینالنهرینیها و حالا، ایرانیها. اینک، ایران بود که سری میان سرها درمیآورد. اینک ایران بود و خروج از
#ناترازی_تمدنی عصرش.
🔹 ما از دین و آیین دیاکو و فرزندانش خیلی اخبار دقیقی نداریم؛ اما همینقدر میدانیم که او، به ظلم و جور و
#استیلا فرمان نراند. همینقدر میتوانیم فرض کنیم حکومتی که به جور و ستم فرمانروایی کند، نمیتواند مرزهای
#امپراتوری خود را از دیگر امپراتوریهای باسابقهی روزگار خود، بیشتر بگستراند. همینقدر میتوانیم نتیجه بگیریم آنهایی که با دیاکو متحد شدند، از صمیم قلب دل به
#پیمان با او سپردند، نه به ضرب شمشیر؛ نه به زور دشنه؛ نه به افسون شمن و کاهن.
🔸 ما از جزئیات مرگ دیاکو هم چندان باخبر نیستیم؛ اما همینمقدار خبر به ما رسیده است حکومتی که او بنیان گذاشت، توسط فرزندان و نوادگانش به اندازهای وسعت پیدا کرد که در یکسو به رود
#سند رسید و در سوی دیگر به
#دریای_سیاه. در بالادست همسایه
#دریای_قزوین شد و همنشین
#سیمرغ #قاف و
#قفقاز؛ در پاییندست نیز دوشادوش
#خلیج_فارس.
🔹 ما از دیاکو همینقدر میدانیم که نخستین
#اتحاد_سیاسی_ارادی را در تاریخ مکتوب بشر رقم زده است. قبایل ماد، حول ویژگیهای شخصیتی و فکری و اعتقادی دیاکو با او متحد شدند؛ پای زور و خودکامگی در میان نبود. در این اتحاد، آنچه اولویت داشت و بهانه بود، نعمات و برکات جغرافیای قزلاوزن نبودند. جغرافیا، آنچه برای
#مادها به ارمغان آورده بود،
#امتناعات_جغرافیایی خدادادیاش بود و گرانی
#تعقیب_و_گریز بهتبع
#آمریت_محیط_طبیعی. این نخستین
#زمامداری بود که حول ویژگیهای یک حاکم، به طیب خاطر و
#طلب و تمنای فرمانبرداران شکل میگرفت. این نخستین
#توازن_تمدنی بود که در تاریخ
#مدنیت و
#سیاست رقم میخورد؛ نخستین تجربهی عینی امکان گذر از
#حکومت_جبر و امکان برپایی
#زمامداری_اختیار.
🔸 این نخستین لحظهی کشف
#اراده_ملی در ایران بود. در قلب این اراده، انسان نشسته بود و رد پایی از آیین نیکان در آن دلربایی میکرد. بهانهی این
#تعاون و
#وفاق، نه دام بود و نه خوراک. ارادهی بزرگی شکل گرفته بود، علیه رسم پادشاهی ستمگر و
#استیلا. این شد که نخستین گذر از
#حکومت_زورمدارانه به
#فرمانروایی_عادلانه، به دست
#ملت ایران در تاریخ مکتوب بشر به ثبت رسید و این افتخار باشکوه بهنام اراده_ایرانی سند خورد.
#روایت_ایران
🌐
https://eitaa.com/doranejadid
🌐
https://t.me/doranejadid