سیدالعلماء
🔺 درخواستی از امام رضا علیه‌السلام 🔹 در شرح حال حضرت علیه‌السلام مطلبی ذکر شده که بايد به آن توجه کرد. وقتی حضرت ولايت‌عهدی را به اجبار پذيرفت، به ايشان گفتند که شما نماز عيد را بخوانيد، اما حضرت فرمودند: قرار است که من اين کارها را نکنم و به کارهای مربوط به کاری نداشته باشم، ولی چون خيلی اصرار کردند، حضرت فرمودند: اگر من نماز عيد بخوانم، نماز عيدی که جدّم و جدّم می‌خواندند، من هم مثل آن‌ها نماز می‌خوانم. و ما بايد از حضرت درخواست کنيم که و دانش آموزی و بودنمان را آن‌طوری که خودشان می‌خواهند به ما ياد دهند و ما آن‌گونه باشيم. بايد به حضرت عرض کنيم: شما می‌فرمایید اگر من برای برپایی نماز عيد بروم، همان‌طوری می‌روم که جدّم می‌رفتند؛ ما هم می‌خواهیم اگر دانشجو هستيم، آن‌طوری باشيم که شما و جدّ شما هستيد و دوست داريد. اين مطلب را بايد از حضرت بخواهيم و حضرت در امر دانش آموزی سلیقه‌شان اين است که مثل خانواده‌ی ايشان و اطهار باشيم. خانواده‌ی ائمه‌ی اطهار دستورات و امور علمی را نشان داده‌اند. جدّ بزرگوارشان حضرت علیه‌السلام در حکمت ۱۳۹ (نهج البلاغه مرحوم فيض الاسلام) اين موضوع را مطرح فرموده‌اند که به هر کسی نبايد آموخت زيرا از دانش استفاده‌ی ابزاری در راه می‌کند بلکه بايد افرادی که لياقت شدن را دارند انتخاب کرد برای دانشجويی. حضرت در آن حکمت چنين می‌فرمایند: ها اِنَّ هاهُنا لَعِلماً جَمّاً، لَو اَصَبتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَی اَصَبتُ لَقِناً غَيرَ مَأمُون عَلَيهِ، مُستعمِلاً آلَةَ الدّين لِلدُّنيا، وَ مُستَظهِراً بِنِعَم اللهِ عَلَی عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَی اولِيائِهِ، اَؤ مُنقاداً لِحَمَلَةِ الحَقِّ، لابَصيرَةََ لَهُ فی اَحنائِهِ، ينقَدِحُ الشَّکُّ فی قَلبِهِ لِاَوَّلِ عارِض مِن شُبهَة. الا لاذا وَ لاذاکَ! اَؤ مَنهُوماً بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ القِيادِ لِلشَّهوَةِ، اَؤ مُغرَماً بِالجَمع وَ الاِدِّخار، لَيسا مِن رُعاةِ الدّين فِی شیء اَقرَبُ شیء شَبَهاً بِهِما الاَنعامُ السّائِمَةُ! کَذلِکَ يموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِلِيهِ!. حضرت خطاب به ابن زياد می‌فرمایند: بدان‌که در سينه‌ی من دانش فراوانی انباشته است، ای کاش کسانی را می‌یافتم که می‌توانستند آن‌را بياموزند!، آری می‌یابم، اما مورد نمی‌باشند؛ را وسيله‌ی قرار داده و با خدا بر بندگان و با الهی بر دوستان خدا فخر می‌فروشند!. يا گروهی که حاملان حق می‌باشند اما ژرف انديشی لازم را در حقيقت ندارند، که با اولين شک و ترديد در دل‌شان ريشه می‌زند، پس نه آن‌ها و نه این‌ها سزاوار آموختن دانش‌های فراوان من نمی‌باشند. يا فرد ديگری که سخت در پی بوده و اختيار خود را به داده است، يا آن که در اندوزی می‌ورزد، هيچ کدام از آنان نمی‌توانند از دين پاسداری کنند و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند! و چنين است که دانش، با دانشمندان می‌میرد. بنابراين بايد افرادی را که در دانش نظر دارند، تعليم دهند نه افرادی که نظر ناپاک دارند و از فراگيری به دنبال علاقه‌مندی به گناه و کارهای دنيوی هستند و چنان‌چه اين افراد علم بياموزند به ضرر می‌شوند!. ۱۳۸۷.۴.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama