eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
700 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 عبرت از رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حفظ سلامت دين 📚 روایت از کتب نقل شده که حضرت مولا علیه‌السلام فرمود: "جَذبَنی رسولُ اللهِ و بَکی!"؛ مرا به خود چسباند و درآغوش گرفت و گریست! "فقُلتُ: یا رسولَ الله ما یُبکیکَ؟" یا رسول الله چرا می‌کنید؟ فرمودند: "ضَغائنُ فی صدور رجالٍ علیک لَن یَبدُوها الیک الّا مِن بعدی" در سینه‌ها کینه‌هایی برای تو آماده شده که منتظرند من از بین شما بروم، آن‌وقت کینه‌ها را علیه تو پیاده کنند و انتقام بگیرند!. "فقُلتُ: بِسلامةٍ مِن دینی؟! قال: بِسلامةٍ مِن دینِک". عرض کردم در آن هنگام من در سلامت است؟ جواب دادند: بله در است! این پیش‌آمد بسیار دردناکی را که حضرت به او اطلاع دادند، مایه‌ی بیم و و ناراحتی برای او نشد، بلکه و امان دینی برایش مهم بود فلذا عرض کرد: در موقعی که کینه‌ها بروز می‌کند و حربه‌ها به سوی من هدف گیری می‌شوند و دشمنی‌ها آشکار می‌گردد و من در معرض انتقام عرب و کشته‌های قرار می‌گیرم، آیا آن موقع من دین سالمی دارم؟! فرمود که در سلامت هستی. حالا این‌جا این سؤال برای همه‌ی ما پیش می‌آید که ما که به این وارد شدیم جایش بود که در این مطالب می‌کردیم و درباره‌اش جلسه تشکیل می‌دادیم. هر جنسی که قیمتش بالا و پایین می‌رود، هر چاهی که کنده می‌شود و نفتی از آن بیرون می‌آید، هر استانی که جدیداً تأسیس می‌شود، همه‌ی این‌ها جلسه و مقدمات دارد، اهمیت و دارد، اما کسی بلند نمی‌شود تا بگوید ما که جمهورى اسلامی تشکیل دادیم؛ سلامت دینی ما را چه کسی تضمین می‌کند و باید چه کار کنیم و چه طرح و نقشه‌ای باید ارائه کرد؟! و هیچ صدایی از هیچ جایی در این رابطه به گوش نمی‌رسد!. دعاها تشکیل می‌شود؛ دعاهای و تشکیل می‌شود، ، سینه‌زنی‌ها، - همه‌ی این‌ها یکی از یکی بهتر و امیدسازتر-. اما آیا چنین مسائلی هم در این کلاس‌ها، تکیه‌ها و گفته می‌شود؟! چرا کسی تکان نمی‌خورند؟! برای این است که سالم نیست و ناسالم است و احساس نمی‌کنیم و خدایی نخواسته اگر خطر دنیوی هم پیش بیاید ما برایش فکری نکرده‌ایم. چند سال پیش بود که در آن حادثه عجیب رخ داد، چقدر ما کشته دادیم؟!. کسی یادش هست؟ حدود سی هزار نفر کشته و زخمی و استخوان خردشده و سروسینه شکسته و جوی خون در مسجد به راه افتاده و این طرف و آن طرف. آیا این پیش‌آمد برای ممکن نیست؟ چه کسی قول داده؟ در کدام دفتر امضا شده که تهران محفوظ است؟ محفوظ است؟ محفوظ است؟ که این‌طور نشان می‌دهیم. و دوشیزه‌هایمان، هیچ بیمی در دل‌شان نیست؛ و برای تمرین و خود را آماده می‌کنند، برای رفتن به و خود را آماده می‌کنند، ما برای گرفتن یک گلدان (کاپ قهرمانی) و آن را روی سر خود گذاشتن، خودشان را آماده می‌کنند!. چرا ما این‌طور هستیم؟ برای این‌که دین سالمی نداریم، دینی که خطر را حس کند، نداریم. ✖️ این دینِ تقلیدی است نه دینِ فهمیدنی. دبیرستان‌ها دین به می‌آموزند و لذا نمره‌اش هم خیلی مهم نیست که کم یا زیاد شود! این عبارت را شما از استاد شهیدتان؛ -مرحوم - در سینه و دفترتان یادداشت کنید که در می‌فرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است.» استدلالی یعنی باید حتماً در کلاس نشست و زحمت کشید و نمره گرفت تا مثل مسائل ریاضی و هندسه فهمیدنی بشود که در اين صورت هم است هم . ولی تقلیدی نیست که بخوان و برو و قدری محفوظات داشته باش و حفظ کن و بگو!. بلکه فهمیدنی است و لذا بچه‌های ما زحمت می‌کشند، شب می‌نشینند و مسائل را حل می‌کنند. خوب مسائل دینی هم همین‌طور باید حل شود. این برای این است که و و اکثراً این حس خطر در آنها پیدا نشده است. اگر یک مکتبی آمد و تشکیل داد، مهمترین کار آن این است که مسائل مکتبی را در درون ، ، ، ، و ما بکارد. اگر این کاشتن انجام بگیرد، این مکتب برقرار است و پرچمش هم بالاست. اگر خدایی نکرده در این کار سستی شود ما مشکل داریم. ۲۶ المبارک ۱۴۳۵=۹۳٫۲٫۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 درخواستی از امام رضا علیه‌السلام 🔹 در شرح حال حضرت علیه‌السلام مطلبی ذکر شده که بايد به آن توجه کرد. وقتی حضرت ولايت‌عهدی را به اجبار پذيرفت، به ايشان گفتند که شما نماز عيد را بخوانيد، اما حضرت فرمودند: قرار است که من اين کارها را نکنم و به کارهای مربوط به کاری نداشته باشم، ولی چون خيلی اصرار کردند، حضرت فرمودند: اگر من نماز عيد بخوانم، نماز عيدی که جدّم و جدّم می‌خواندند، من هم مثل آن‌ها نماز می‌خوانم. و ما بايد از حضرت درخواست کنيم که و دانش آموزی و بودنمان را آن‌طوری که خودشان می‌خواهند به ما ياد دهند و ما آن‌گونه باشيم. بايد به حضرت عرض کنيم: شما می‌فرمایید اگر من برای برپایی نماز عيد بروم، همان‌طوری می‌روم که جدّم می‌رفتند؛ ما هم می‌خواهیم اگر دانشجو هستيم، آن‌طوری باشيم که شما و جدّ شما هستيد و دوست داريد. اين مطلب را بايد از حضرت بخواهيم و حضرت در امر دانش آموزی سلیقه‌شان اين است که مثل خانواده‌ی ايشان و اطهار باشيم. خانواده‌ی ائمه‌ی اطهار دستورات و امور علمی را نشان داده‌اند. جدّ بزرگوارشان حضرت علیه‌السلام در حکمت ۱۳۹ (نهج البلاغه مرحوم فيض الاسلام) اين موضوع را مطرح فرموده‌اند که به هر کسی نبايد آموخت زيرا از دانش استفاده‌ی ابزاری در راه می‌کند بلکه بايد افرادی که لياقت شدن را دارند انتخاب کرد برای دانشجويی. حضرت در آن حکمت چنين می‌فرمایند: ها اِنَّ هاهُنا لَعِلماً جَمّاً، لَو اَصَبتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَی اَصَبتُ لَقِناً غَيرَ مَأمُون عَلَيهِ، مُستعمِلاً آلَةَ الدّين لِلدُّنيا، وَ مُستَظهِراً بِنِعَم اللهِ عَلَی عِبادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَی اولِيائِهِ، اَؤ مُنقاداً لِحَمَلَةِ الحَقِّ، لابَصيرَةََ لَهُ فی اَحنائِهِ، ينقَدِحُ الشَّکُّ فی قَلبِهِ لِاَوَّلِ عارِض مِن شُبهَة. الا لاذا وَ لاذاکَ! اَؤ مَنهُوماً بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ القِيادِ لِلشَّهوَةِ، اَؤ مُغرَماً بِالجَمع وَ الاِدِّخار، لَيسا مِن رُعاةِ الدّين فِی شیء اَقرَبُ شیء شَبَهاً بِهِما الاَنعامُ السّائِمَةُ! کَذلِکَ يموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِلِيهِ!. حضرت خطاب به ابن زياد می‌فرمایند: بدان‌که در سينه‌ی من دانش فراوانی انباشته است، ای کاش کسانی را می‌یافتم که می‌توانستند آن‌را بياموزند!، آری می‌یابم، اما مورد نمی‌باشند؛ را وسيله‌ی قرار داده و با خدا بر بندگان و با الهی بر دوستان خدا فخر می‌فروشند!. يا گروهی که حاملان حق می‌باشند اما ژرف انديشی لازم را در حقيقت ندارند، که با اولين شک و ترديد در دل‌شان ريشه می‌زند، پس نه آن‌ها و نه این‌ها سزاوار آموختن دانش‌های فراوان من نمی‌باشند. يا فرد ديگری که سخت در پی بوده و اختيار خود را به داده است، يا آن که در اندوزی می‌ورزد، هيچ کدام از آنان نمی‌توانند از دين پاسداری کنند و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند! و چنين است که دانش، با دانشمندان می‌میرد. بنابراين بايد افرادی را که در دانش نظر دارند، تعليم دهند نه افرادی که نظر ناپاک دارند و از فراگيری به دنبال علاقه‌مندی به گناه و کارهای دنيوی هستند و چنان‌چه اين افراد علم بياموزند به ضرر می‌شوند!. ۱۳۸۷.۴.۱۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌وقت وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و و کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و جلو بیاید. همچنین وقتی که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسایل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارتخانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی @seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگريست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيستند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيرده شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند بسيار بالاتر است. با توجه به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای برنامه‌ریزی کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟! نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند! بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فلتحکم بانی لست بدنا و لا مادة»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌وقت وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و و کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسایل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  ۱۳۲۸ ش = سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگری‌ست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيست‌اند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيردِهْ شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت‌الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند، بسيار بالاتر است. با به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟!. نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند!. بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 صلی الله علیک یا اباعبدالله 🔹 حاج علی رحمه‌الله این نصیبش شد که به شریف حضرت (علیه‌السلام) رسید. این دیدار و این سؤالات، از آن مسائل بسیار صحیح کتاب است؛ بخوانید و در آن کنید. هم است، هم و هم است. از عرایضی که حاج علی بغدادی به محضر شریف حضرت کرد این بود: برای ما نقل شده که یک نفر در دید بین زمین و آسمان، یک هودجی در حرکت است. پرسید: این چیست؟ گفتند: در این هودج زهرا و کبری سلام‌الله علیهما هستند. پرسید: کجا می‌روند؟ گفتند: شب است. می‌خواهند بروند ، زیارت امام علیه‌السلام. دید از این هودج ورقه‌هایی پخش می‌شد و می‌ریخت روی زمین که رویش نوشته بود: «اَمانُ مِنَ النّارِ لِزُّوارِالحُسَینِ عَلَیهِ‌السَّلامُ فی لَیلَةِ الجُمُعَة، اَمانُ مِنَ النّارِ یَومَ القیامَةِ». هرکسی این ورقه به دستش برسد، کند حسین را شب جمعه؛ ما از خدا خواسته‌ایم که او را دهد. آن‌وقت این شخص می‌گوید که گفتم: آیا این مطلب در مورد کسی‌که شب جمعه مشرّف شود و این زیارت را درک کند، صحیح است؟ آقا فرمود: صحیح است و مبارکش جاری شد. این معنی بودن است. این معنی درس دادن است. خدایا به حق اشک مبارک ولیّت در جدش؛ به حق زیارت حضرت و مادرش در شب جمعه؛ قبل از ، در حال مرگ، و بعد از مرگ ما را حسینی قرار بده. فرزندان ما را به گونه‌‌ای قرار ده که از دامن به بعد، از تا ، حسینی شوند. و و پول‌دارهای ما و هرکسی‌که از او کاری برمی‌آید، حسینی شدن به همه‌ی ما بده. ۸۸/۱۰/۱۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 عبرت از رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حفظ سلامت دين 🔹 از کتب نقل شده که حضرت مولا علیه‌السلام فرمود: «جَذبَنی رسولُ اللهِ و بَکی!»؛ مرا به خود چسباند و درآغوش گرفت و گریست! «فقُلتُ: یا رسولَ الله ما یُبکیکَ؟» یا رسول الله چرا می‌کنید؟ فرمودند: «ضَغائنُ فی صدور رجالٍ علیک لَن یَبدُوها الیک الّا مِن بعدی.» در سینه‌ها کینه‌هایی برای تو آماده شده که منتظرند من از بین شما بروم، آن‌وقت کینه‌ها را علیه تو پیاده کنند و انتقام بگیرند!. «فقُلتُ: بِسلامةٍ مِن دینی؟! قال: بِسلامةٍ مِن دینِک». عرض کردم در آن هنگام من در سلامت است؟ جواب دادند: بله در است! این پیش‌آمد بسیار دردناکی را که حضرت به او اطلاع دادند، مایه‌ی بیم و و ناراحتی برای او نشد، بلکه و امان دینی برایش مهم بود؛ فلذا عرض کرد: در موقعی که کینه‌ها بروز می‌کند و حربه‌ها به سوی من هدف‌گیری می‌شوند و دشمنی‌ها آشکار می‌گردد و من در معرض انتقام و کشته‌های عرب قرار می‌گیرم، آیا آن موقع من دین سالمی دارم؟! فرمود که در سلامت هستی. حالا این‌جا این سؤال برای همه‌ی ما پیش می‌آید که ما که به این وارد شدیم، جایش بود که در این مطالب می‌کردیم و درباره‌اش جلسه تشکیل می‌دادیم. هر جنسی که قیمتش بالا و پایین می‌رود، هر چاهی که کنده می‌شود و نفتی از آن بیرون می‌آید، هر استانی که جدیداً تأسیس می‌شود، همه‌ی این‌ها جلسه و مقدمات دارد، اهمیت و دارد، اما کسی بلند نمی‌شود تا بگوید ما که جمهورى اسلامی تشکیل دادیم؛ ما را چه کسی تضمین می‌کند و باید چه کار کنیم و چه طرح و نقشه‌ای باید ارائه کرد؟! و هیچ صدایی از هیچ جایی در این رابطه به گوش نمی‌رسد!. دعاها تشکیل می‌شود؛ دعاهای و تشکیل می‌شود، ها، سینه‌زنی‌ها، - همه‌ی این‌ها یکی از یکی بهتر و امیدسازتر-. اما آیا چنین مسائلی هم در این کلاس‌ها، تکیه‌ها و ها گفته می‌شود؟! چرا کسی تکان نمی‌خورند؟! برای این است که سالم نیست و هایمان ناسالم است و احساس نمی‌کنیم و خدایی نخواسته اگر خطر دنیوی هم پیش بیاید، ما برایش فکری نکرده‌ایم. چند سال پیش بود که در آن حادثه عجیب رخ داد، چقدر ما کشته دادیم؟!. کسی یادش هست؟ حدود سی هزار نفر کشته و زخمی و استخوان خردشده و سروسینه شکسته و جوی خون در مسجد به راه افتاده و این طرف و آن طرف. آیا این پیش‌آمد برای ممکن نیست؟ چه کسی قول داده؟ در کدام دفتر امضا شده که تهران محفوظ است؟ محفوظ است؟ محفوظ است؟ که این‌طور نشان می‌دهیم. و دوشیزه‌هایمان، هیچ بیمی در دل‌شان نیست؛ و برای تمرین و خود را آماده می‌کنند، برای رفتن به و خود را آماده می‌کنند، های ما برای گرفتن یک گلدان (کاپ قهرمانی) و آن را روی سر خود گذاشتن، خودشان را آماده می‌کنند!. چرا ما این‌طور هستیم؟ برای این‌که دین سالمی نداریم، دینی که خطر را حس کند، نداریم. این دینِ تقلیدی است نه دینِ فهمیدنی. دبیرستان‌ها دین به می‌آموزند و لذا نمره‌اش هم خیلی مهم نیست که کم یا زیاد شود! این عبارت را شما از استاد شهیدتان؛ -مرحوم - در سینه و دفترتان یادداشت کنید که در می‌فرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است.» استدلالی یعنی باید حتماً در کلاس نشست و زحمت کشید و نمره گرفت تا مثل مسائل ریاضی و هندسه فهمیدنی بشود که در اين‌صورت هم است هم . ولی تقلیدی نیست که بخوان و برو و قدری محفوظات داشته باش و حفظ کن و بگو!. بلکه فهمیدنی است و لذا بچه‌های ما زحمت می‌کشند، شب می‌نشینند و مسائل را حل می‌کنند. خوب مسائل دینی هم همین‌طور باید حل شود. این برای این است که و و اکثراً این حس خطر در آن‌ها پیدا نشده است. اگر یک مکتبی آمد و تشکیل داد، مهم‌ترین کار آن این است که مسائل مکتبی را در درون ، ها، ها، ها، ها و ما ها بکارد. اگر این کاشتن انجام بگیرد، این مکتب برقرار است و پرچمش هم بالاست. اگر خدایی نکرده در این کار سستی شود ما مشکل داریم. ۲۶ المبارک ۱۴۳۵=۹۳٫۲٫۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬇️ ص۳ ما باید برای این‌که شرکت کنیم در زیارت معصومین (علیهم‌السلام)، قدری به خودمان بدهیم و آن این است که در ها راه بیافتد؛ فهم ، شناخت ، شناخت و این‌ها، مظلومیت این‌ها و دوره‌ای که این‌ها گذرانده‌اند تا به ما رسیده. حالا با قطار و با ماشین و با هواپیما می‌رویم و می‌آییم و هیچ رنجی هم نمی‌بینیم. می‌کنیم معنایش این است که ما که رفتیم، تمام ما آمرزیده شد. نه! یک رنجی باید پیدا کرد. آن رنج الآن است نه . یعنی کسی گلوی ما را نباید ببُرد ولی ما باید گلوی را ببریم، گلوی را ببریم. این بریدن‌ها کارهای مشکلی هست ولی نتایج بزرگی دارد. وقتی در یک راه افتاد، این خانواده به حکم این اسلامی که شناختند، و ایشان، ایشان، رفت و آمدهای‌شان، ایشان، همه‌ی این‌ها تغییر می‌کند. ایشان تغییر می‌کند، یعنی لباس می‌پوشند نه لباس بی‌حیایی. این‌که ما از و در می‌بینیم صحبت می‌شود، آیا این فقط برای است؟ یا هم باید عفاف داشته باشند؟ اگر همین‌طور پیش برود خدایی نکرده مردان هم دیگر اصلاً حیا یادشان می‌رود!؛ چون رفتن به و زیر دست خارجی تربیت شدن، نتیجه‌اش دور شدن از امام و حیاست. در دعای بعد از زیارت در حرم امام رضا (علیه‌السلام) دارد که: خدایا من حیایی می‌کنم از تو. یعنی من به برکات این آقا حیا پیدا کرده‌ام. حیا نداشتم. هر حرفی از من در می‌آمد. با خود به بدی به کسی نگاه می‌کردم. از زحمت کشیدن برای همسایه و قوم و خویش فرار می‌کردم. اما حالا این‌طور نیست. من عوض شده‌ام. این دعاها و روایات باید فهمیده شود. ... باید اهل محله‌ها و نسل این‌طور باشند که بدانند با هر کسی نمی‌شود مشکلات حل شود بلکه باید از استفاده کنند. از این جهت از پیش دعوت کنند، زحمت بکشند، مخارج رفت و آمد و این‌ها را تهیه کنند. جمع‌آوری خانواده‌شان را تهیه کنند. خدا رحمت کند مرحوم آقای حاج آقا سید مرتضی (علیه‌الرحمة) را که تجاربی داشت. چون ایشان در کار می‌کرد و را با قلم و مجله و اینها پخش می‌کرد. این‌جا هم می‌فرمود که به خانه‌ها و خانواده‌ها برای برگزاری جلسات راه پیدا کنید تا در آن‌ها تزریق بشود، مشکلات‌شان حل شود. شما جوانان در ، شیعه‌شناس نمی‌شوید زیرا شما نیستند و چون نیستند خودشان، از اساتید شیعه‌شناس دین را نیاموخته‌اند. چند تا امتحان داده‌اند، یک گرفته‌اند، آمده‌اند در دبیرستان یا در . این‌ها کافی نیست. دین و آیات مشکلات دارد و باید وقت صرف آن‌ها کرد. پس به این‌جا رسیدیم که زحماتی که آدم در راه مشهد می‌کشد -حالا گرچه آن‌ها نیست- اما زحماتی که مراد و مقصود علی بن موسی (علیه‌السلام) آدم به آن‌ها برسد، هنوز باقی است. آدم گرفتار برنامه‌های است. این بچه‌ها تا به منزل می‌رسند یا یک چیزی [ و ...] دست می‌گیرند و مدام نگاه می‌کنند، یا تلویزیونی که مسائل ژاپن و ترکمنستان و جنگ‌های بی‌خودی نشان می‌دهد، این‌ها را کرده. این الآن مشکل امروز ماست. ماست. ماست. جنگ با وضع فعلی که شیعه را خفه می‌کند. یعنی هیچ جوانی نمی‌تواند از دینش دفاع کند. از تشیع‌اش دفاع کند. مشکلات این است. بنده دارم جان می‌دهم و با شما حرف می‌زنم. نفس در نمی‌آید، با شما دارم حرف می‌زنم، اما ناچارم. باید این‌ها را بگویم که کسی را هم نمی‌بینم که بگوید. زحمت باید بکشید. وقت باید بگذارید. ها، شب جمعه‌ها، شب‌های جمعه اصلاً نخوابید. هم نخوابید و جلسه بگذارید. این زیان کم‌خوابی شما جهاد است. زیان رفت و آمد نصف شب شما به این مجلس و آن مجلس و پیش دانشمندان تشیع رفتن، جهاد است. زحمت کشیدن و یک را به محله آوردن جهاد است. خدایا هیچ محله‌ای را از دانشمند شیعه‌ی دل‌سوز خالی مگذار. طول عمر و عافیت و سلامت به حاج‌آقای مرحمت کن. ص۳ @seyedololama ⬇️
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 تأثیرات معنوی فوق‌العاده بر مرحوم شهید ¹ 🔹 ضرورت تهیه‌ی جلسات احیاگر در محضر علمای ربانی به‌خصوص در شب و روز 🔸 استفاده از آثار علما در صورت عدم دسترسی به محضر بزرگان 🔺 تفاوت آموزی با علم‌آموزی دیگران 🔹 عوض شدن انسان در صورت استفاده از برکات الهی یا استفاده از های علمای ربانی 🔸 بیانی پیرامون حقیقت از مرحوم علامه : «اسم اعظم لفظ نیست بلکه سایر اسما نیز و آن‌چه ما بر زبان می‌آوریم اسم الاسم است به روایت کافی و دعوت خداوند به اسم اعظم یا اسم دیگر به آن است که داعی در آن اسم فانی شود و چون فانی در آن اسم شد خاصیت اسم در او ظاهر گردد و دعا مستجاب گردد.»² 🔺 سردرگمی‌های فعلی از ناحیه‌ی و و های فعلی 🔹 دعای نزول توسط امام علیه‌السلام برای مردم³؛ استفاده از برکات اسم اعظم الهی یعنی حضرت صلوات‌الله‌علیه به شرط پاکی 🔸 استفاده از ذکر مبارک بر محمد و آل محمد عليهم‌السلام 🔺 رفع مشکلات مرحوم علامه با استفاده از ⁴ ۹۱٫۷٫۱۳ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ص۱۰] ۲) [ ترجمه‌ی (مرحوم علامه ) کتاب تألیف مرحوم حاج شیخ عباس ، ص۲۹۸ پاورقی ۱] ۳) [ ج۴۹صص۱۸۰-۱۸۲] ۴) مقصود ختم ۱۴ هزار صلوات در یک مجلس می‌باشد. @seyedololama
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama