eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
#صلوات_شعبانیه (۴) 🔺 در همان آخرین نفَس‌های حیات #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) این مطلب تکرار ش
(۵) 🔺...فرمودند: ما شجره و ما برگ‌های آن شجره هستند. یعنی چه؟ یعنی درخت معنویِ سعادت بشر که خداوند همان‌طوری‌که بسیاری از نعمت‌هایش مثل میوه‌های گوناگون را در درخت قرار داده، یک درخت هم آفریده، که اکرم صلی الله علیه وآله، ریشه و ساقه اوست و خانواده‌ی او، شاخه‌های آن هستند و واقعی برگ‌های آن. این باید به طوری فراگیر شود که ممالک زیر این درخت بیایند و در ظلّ آن زندگی کنند. به این درخت به این شکل است. ولی آن‌ها گفتند که با این‌که ما مسائل قرآن را بلد نیستیم و نفهمیدیم، اما ما شایستگی داریم و باید بر این اوضاع و احوال مسلَّط بشویم. این نتایجی که کشیده شد به واقعه‌ی ، از این‌جا شد؛ چون آن‌ها خودشان اقلاً علنی نمی‌خورند و اگر کار زشتی داشتند، علنی نبود. اما کم کم کار به دست کسی افتاد که علنی هم کارهای زشت می‌کرد. این بود که از این شجره، یک شاخه‌ی برومندی به نام شریف الحسین علیه‌السلام، قد مردانگی علم کرد و با خاندان خودش فداکاری کرد تا جلوی این طرز گرفته شود، که شراب با کتاب دو جورند و دو راه‌اند. کتاب با شراب نمی‌سازد. کتاب خدا از شراب خوردن منع کرده است، از کارهای خلاف و بی منع کرده، ولی این‌ها می‌خواهند این‌ها را کنار بگذارند و باز بر سر و مسلَّط باشند. این بود که آن حضرت این فداکاری را انجام داد و سینه سپر کرد پیش تیرهای زهرآلود تا اسلام را حفظ کند. از این جهت هر مسلمانی، هر و که بخواهد از اسلام استفاده کند و نور اسلام به دلش بتابد و واقعاً شود، باید از ارادت به علیه‌السلام شروع کند؛ چون اوست کسی که این را، این چراغ را و این درخت را نگه‌داری کرد، آبیاری کرد و فداکاری کرد تا به این‌جا رساند. الآن هم در ، کسانی‌که را منافی و مبارز خودشان در دنیا می‌دانند، طمع دارند که این اساس را بردارند و لذا آقای هم در یک سخنرانی‌ای که در داشت [۹۳/۳/۲۸؛ سخنرانی رئیس جمهوری در جمع مردم لرستان]، تذکر داد، گفت: ملت از کاری که از عظمت بکاهد، جلوگیری خواهد کرد و نخواهد گذاشت چنین کاری انجام شود. منظور ، و همین حرکت تازه‌ای که در شده [جنایات ]، محو است؛ زیرا تا ریشه‌ی تشیع در هر کجا باشد، جلوگیری از دشمنان را از امام (علیه‌السلام) می‌آموزند و عمل می‌کنند؛ ولذا دشمنان می‌گویند: باید این و را منفجر کرد!. این است که ما باید در بقیه‌ی ماه و إن‌شاءالله ماه سعی کنیم همه‌ی دعاهایمان یک طرف، برای حفظ دستگاه دوست و فداکار ، حضرت علیه‌السلام یک طرف؛ دعا کنیم که برکات آن بقعه‌ی مبارکه و خاص عراقی، باقی و این توطئه‌ها را خدا از بیخ بخشکاند و بسوزاند، إن‌شاءالله. ۲۱ شعبان المعظم ۱۴۳۵= ۹۳/۳/۲۹ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مروری بر مطالبی بسیار مهم به بهانه‌ی سال‌روز هلاکت "حجاج بن يوسف ثقفی" لعنه الله؛ (۱۳ رمضان ۹۵ ق) 🔹 ... اهالی چه جور شد؟ تربیت آن‌ها به دست شخصیت فرعونیِ امت یعنی بن ابی سفیان انجام شد، که از آن‌ها را تربیت کرد و نگذاشت در مکتب‌خانه‌ها کسی اسم بن ابی طالب را ببرد. به قدری قاچاق بود یاد آن حضرت که مثلاً در زمان لعنه الله یک شیعه‌ای، -شیعه نامی- که پدر و مادرش بودند و اسمش را علی گذاشته بودند، آمد پیش حجاج. می‌خواست از او پولی بگیرد زیرا بود!. گفت: ایها الأمیر! و به من ظلم کرده‌اند اسم من را علی گذاشته‌اند!. آخر من چه کارکنم؟! من نیاز دارم!. بیچاره‌ام!. آن هم خندید گفت: حالا که این جور است، به او کمک کنید!. ⚠️ این تربیت‌ها را ایجاد می‌کند. را تا حد مافوق بالا می‌برد. را تا صفر و زیر صفر می‌برد. پس بنابراین درد ما با این مطالب موقت در خیابان و این‌ها- با این که خیلی خوب است و خدا به همه اجر دهد- چاره نمی‌شود. ممکن است ۳ سال دیگر خدای نکرده باز یک پیش‌آمد کند و باز همین حرف‌ها راه بیفتد!. اما مرد می‌خواهد که از این مجالس با خودش یک طرح و نقشه‌ای ببرد به منزلش. آن‌جا با همسرش شروع کنند مشورت کردن که این بچه‌هایی که ما داریم باید با آن‌ها چه کنیم؟ و همچنین اهل بروند در و سران محله را جمع کنند. بگویند ما با این و این دوشیزه‌ها چه باید بکنیم؟ طوری شود که بعد از و یک نمونه‌ای از ایجاد شود. آن موقع است که واقعاً قبول شده این مجالس و این و این به جایی رسیده. وگرنه خدای نخواسته دنیا همین‌طور همانند دیگی است که می‌جوشد و قلقل می‌کند و زیر و رو می‌شود. آدم خبر ندارد نه از خودش نه از دیگران. من خودم یادم هست که در این‌جور مسائل صحبتی شد خدمت مرحوم حاج میرزا علی آقای استاد اخلاق نهج‌البلاغه‌ای مرحوم . ایشان گفت: فرهنگ. گفت: اگر درست شود، همه‌ی کارها درست می‌شود. فرهنگ هم وابسته به و و و است. چگونه این‌ها را باید تغییر داد؛ اسلامی باید این‌ها را تغییر دهد. و این‌ها را به خود بیاورد و از آن حال کودکی خارج کند. دارای مدرک از و حالت کودکی‌اش ترک شود.... ۸۸.۱۰.۱۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 عید سعید قربان مبارک‌باد 🔹 #امتحان ابراهیم و فرزندش در #منا ، در #عاشورا واقعیت پیدا کرد! آن‌جا
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا را از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل ، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... @seyedololama ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️
سیدالعلماء
🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 صلی الله علیک یا اباعبدالله 🔹 حاج علی رحمه‌الله این نصیبش شد که به شریف حضرت (علیه‌السلام) رسید. این دیدار و این سؤالات، از آن مسائل بسیار صحیح کتاب است؛ بخوانید و در آن کنید. هم است، هم و هم است. از عرایضی که حاج علی بغدادی به محضر شریف حضرت کرد این بود: برای ما نقل شده که یک نفر در دید بین زمین و آسمان، یک هودجی در حرکت است. پرسید: این چیست؟ گفتند: در این هودج زهرا و کبری سلام‌الله علیهما هستند. پرسید: کجا می‌روند؟ گفتند: شب است. می‌خواهند بروند ، زیارت امام علیه‌السلام. دید از این هودج ورقه‌هایی پخش می‌شد و می‌ریخت روی زمین که رویش نوشته بود: «اَمانُ مِنَ النّارِ لِزُّوارِالحُسَینِ عَلَیهِ‌السَّلامُ فی لَیلَةِ الجُمُعَة، اَمانُ مِنَ النّارِ یَومَ القیامَةِ». هرکسی این ورقه به دستش برسد، کند حسین را شب جمعه؛ ما از خدا خواسته‌ایم که او را دهد. آن‌وقت این شخص می‌گوید که گفتم: آیا این مطلب در مورد کسی‌که شب جمعه مشرّف شود و این زیارت را درک کند، صحیح است؟ آقا فرمود: صحیح است و مبارکش جاری شد. این معنی بودن است. این معنی درس دادن است. خدایا به حق اشک مبارک ولیّت در جدش؛ به حق زیارت حضرت و مادرش در شب جمعه؛ قبل از ، در حال مرگ، و بعد از مرگ ما را حسینی قرار بده. فرزندان ما را به گونه‌‌ای قرار ده که از دامن به بعد، از تا ، حسینی شوند. و و پول‌دارهای ما و هرکسی‌که از او کاری برمی‌آید، حسینی شدن به همه‌ی ما بده. ۸۸/۱۰/۱۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مروری بر مطالبی بسیار مهم به بهانه‌ی سال‌روز هلاکت "حجاج بن يوسف ثقفی" لعنه الله؛ (۱۳ ۹۵ ق) 🔹 ... اهالی چه‌جور شد؟ تربیت آن‌ها به دست شخصیت فرعونیِ یعنی بن ابی سفیان انجام شد، که از آن‌ها را تربیت کرد و نگذاشت در مکتب‌خانه‌ها کسی اسم بن ابی طالب را ببرد. به قدری قاچاق بود یاد آن حضرت که مثلاً در زمان لعنه‌الله یک شیعه‌ای، -شیعه نامی- که پدر و مادرش بودند و اسمش را علی گذاشته بودند، آمد پیش حجاج. می‌خواست از او پولی بگیرد زیرا بود!. گفت: ایها الأمیر! و به من کرده‌اند اسم من را علی گذاشته‌اند!. آخر من چه کارکنم؟! من نیاز دارم!. بیچاره‌ام!. آن هم خندید گفت: حالا که این‌جور است، به او کمک کنید!. این تربیت‌ها را ایجاد می‌کند. را تا حد مافوق بالا می‌برد. را تا صفر و زیر صفر می‌برد. پس بنابراین ما با این مطالب موقت در خیابان و این‌ها- با این که خیلی خوب است و خدا به همه اجر دهد- چاره نمی‌شود. ممکن است ۳ سال دیگر خدای نکرده باز یک پیش‌آمد کند و باز همین حرف‌ها راه بیفتد!. اما مرد می‌خواهد که از این مجالس با خودش یک طرح و نقشه‌ای ببرد به منزلش. آن‌جا با خود شروع کنند کردن که این بچه‌هایی که ما داریم باید با آن‌ها چه کنیم؟ و همچنین اهل محل بروند در و سران را جمع کنند. بگویند: ما با این ها و این دوشیزه‌ها چه باید بکنیم؟ طوری شود که بعد از و یک نمونه‌ای از ایجاد شود. آن موقع است که واقعاً قبول شده این مجالس و این ها و این ها به جایی رسیده. وگرنه خدای نخواسته همین‌طور همانند دیگی است که می‌جوشد و قلقل می‌کند و زیر و رو می‌شود. آدم خبر ندارد نه از خودش نه از دیگران. من خودم یادم هست که در این‌جور مسائل صحبتی شد خدمت مرحوم حاج میرزا علی آقای استاد نهج‌البلاغه‌ای مرحوم . ایشان گفت: فرهنگ. گفت: اگر درست شود، همه‌ی کارها درست می‌شود. فرهنگ هم وابسته به و و و است. چگونه این‌ها را باید تغییر داد؛ اسلامی باید این‌ها را تغییر دهد. و این‌ها را به خود بیاورد و از آن حال کودکی خارج کند. دارای مدرک از و ، حالت کودکی‌اش ترک شود.... ۸۸٫۱۰٫۱۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 توصیه‌هایی پیرامون ص (۱) بسم الله الرحمن الرحیم باید افرادی که ذی‌نفوذ هستند در یک جمع، و دیگران کلمات‌شان را قبول دارند، چه به عنوان یا یا یا کاروان یا هر چیز دیگر، همان‌طوری‌که در معمولاً جلسه در گرفته می‌شود و اعمال حج نشان داده و توضیح داده می‌شود، همین کار را در این زیارات انجام دهند. به این صورت‌که از زیر مجموعه‌ی خودشان سؤال کنند از هر صنفی هستند؛ یا یا و ... - در این جمعیت عجیبی که ان‌شاءالله به سلامت موفق بشود- بپرسند چیست؟ هدف را مشخص کنند. ببینند این‌ها می‌دانند هدف چیست یا فقط می‌خواهند بروند، ببرند و بیایند باز سر کار خودشان باشند؟ چند تا از کلمات امام علیه‌السلام انتخاب کنند و به این‌ها حالی کنند که حضرت امام حسین علیه‌السلام به دنیا نداشت. را یک مسیر و جاده‌ای بیشتر حساب نمی‌کرد. و را اصل این می‌دانست. هدف که خدا به داده، تقریباً از مرگ شروع می‌شود. امام حسین علیه‌السلام هم دل‌خوشی‌اش به این بود که از این پل به آسانی ردّ می‌شود و با آن‌هایی‌که به آن‌ها می‌ورزد، پیدا می‌کند، چرا که می‌فرماید: «و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». من دنیا برایم زندگی نیست. مثل این‌که حضرت علیه‌السلام هم زندگی نداشت و در نتیجه مبتلا به نابینایی شد و همه‌اش آه می‌کشید برای و دوری از او. آیا شماها می‌خواهید با رفتن و برگشتن از این‌جور درون‌تان ظهور بکند و طمع لذات دنیا از خاطرتان پاک شود، محو شود و طمع به لذات آن‌جا در شما پیدا شود و یا اگر هست تقویت شود؟. خلاصه یا شوید و برگردید، یا اگر حسینی هستید، حسینی‌تر بشوید و برگردید. مثلاً بنده در جوانی موفق شدم مادرم و یکی دو تا از زنان آشنا و اقوام را با خودم بردم و آن‌جا هم شدم، مادرم هم سرش شکست، مشکلاتی هم پیش آمد. بالأخره وقتی برگشتیم، استاد ما [مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس ] که یک قدری اهل این حرف‌ها بود، می‌گفت: من اثر این زیارت را در تو می‌بینم. یا می‌گفت نور زیارت را در تو می‌بینم. یک چنین چیزی. خلاصه سفر، سفر است. تجارت است و تبدیل است. و برای تبدیل این افکار، سخنان حضرت خوانده و معنا شود. همین کتاب [ ] تألیف آقای همراه باشد و آن‌ها هم داشته باشند، که حضرت در برابر افراد چه فرمود؟ در منازل، در ، در راه و در روز و... ، این سفرنامه‌ی حضرت است. شما هم می‌خواهید مثل بیت‌الله، - خانه‌ای که بانی‌اش حضرت خلیل الله علیه‌السلام بود- ، یک سفری نظیر سفر حج داشته باشید، منتهی زیارت‌گاهش، شهادت‌گاه بزرگ‌ترین و شریف‌ترین است. و با چنین ملاقاتی، با چنین زیارتی، با چنین عرض سلامی، باید یک چیزی در وارد شود، که هر کسی از که اهل اند، بگویند ایشان فرق کرده. از یک ماه پیش، دو ماه پیش که با هم بودیم تا حالا خیلی فرق کرده؛ شوقی‌یاتش، ذوقی‌یاتش، علاقه‌هایش فرق کرده. مثلاً اگر و عزاداری می‌کند، حالا هر دوازده ماه می‌خواهد کند، مثل کسی که ماه رمضان‌اش قبول شده، دلش می‌خواهد همه‌ی سال ماه باشد. این حرف‌ها به خاطر این است که شما سؤال فرمودید، ما هم در جواب این‌ها را عرض می‌کنیم شاید یک چیزی هم به برکات آن‌ها به ما برسد.... @seyedololama ادامه‌ی مطلب در پیام بعدی⬇️
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🍃 به مناسبت سالروز قیام توابین 🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama