eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
681 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ارزش معرفة الله 🔹 در دارد که «و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که خدا را بشناسد به شناخت ؛ «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها حریص هستند، از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هرچه بگویی از کسانی که در غیر از این قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی. اصلاً در نزد اهل این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، زن و مردش، زیبا و زشتش، پول و حیثیتش، و خلافت و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه»؛ از همه چیز برید و به او پیدا کرد و استغنا به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در فکرش برود و درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ « الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ مفاتیح الجنان، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ [ مجمع البحرین، ج۵، صص ۹۶-۹۷] " زهرة" یعنی زیور. زیورهای زندگی پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۲۶= ۳۰-۴-۸۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‌☄ واقعی، نادیدنی‌ها را باید دید بکند و را در آن مسائل وارد کند به طوری که آدم بِبُرَد از همه چیز. اگر راه باز شود- از تمام لذت‌های بالاتر است. فکر کردن و گوشه‌ای نشستن و این کلید را روشن کردن و به پرداختن در مسائل. انسان این‌قدر حظّ و بهره و نصیب نصیبش می‌شود که کباب برگ و پلو و این‌ها به نظرش دیگر نمی‌آید. و این‌ها همه از نظرش می‌افتد. اگر به او التماس کنند هم می‌گوید: من مرد این حرف‌های شما نیستم، حیفم می‌آید که خودم را آلوده به این سردرگمی‌های اجتماعی بکنم و از لذت‌هایی که من از آشنایی با و آفرینش می‌برد [دور شوم]. برای این‌که چشم وقتی به کار افتاد و زیبایی‌های خلقت در خودش و در خارج را تشخیص داد، دیگر محو می‌شود. مثل گروه زنان مصر می‌شود نسبت به جمال جناب ... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نعمت ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام و معنای قرآن بر سر گرفتن 🔹 «یا محمّد! إنّی خَلقتُک و خلقتُ علیاً و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ و الأئمةَ مِن وُلدِه مِن سنخِ نورٍ مِن نوری»؛ از یک مقام اعلایی شماها را آفریدم. شماها مافوق من هستید. در آخرین رتبه و مقام. «و عَرضتُ ولایَتَکُم علی أهلِ السّماواتِ و الأرض»؛ من و و شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. «فمَن قَبِلَها کان عندی مِنَ المُومنین»؛ پس آن شد که کسی ایمان بیاورد و سروری و سرپرستی اکرم و خاندان او را قبول کند. همین‌هایی که با سرگرفتن درب خانه‌ی خدا می‌آوریم. «و مَن جَحَدها کان عِندی مِنَ الکافرین»؛ آن که خیلی باید از او پرهیز کرد همین نافرمانی و انکار نسبت به این‌هاست که الآن در ممالک دارد پر می‌شود!. این و امثالهم همه . «لو أنَّ عبداً مِن عَبیدی»؛ اگر یک نفر از بندگان من، «عَبدَنی حتّی یَنقطِعَ»؛ تا آخر نفس من را عبادت کند، «أو یَصیرَ»؛ یا اگر آخر نفسش نیامده از بس کند مانند مشک خشک، برای او گوشت و پوستی نماند؛ ولی وقتی که می‌میرد، منکر ولایت شما باشد؛ «ما غفَرتُ له حتّی یُقَرَّ بِوِالایتِکم» «أتُحِبُّ أَن تَراهُم»؛ دوست داری که این‌ها را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم :بله یارب. فرمود: به طرف راست ـ که حالا چه مقامی است؟ ما نمی‌دانیم ـ کن!. توجه کردم، دیدم بله. آن مرکزی که این در همه پرتوگاه آن مقام می‌شوند. نگاه کردم، دیدم و و و و همین‌طور تا به حضرت علیه‌السلام در یک جایگاهی پر و پر و پر از و همه‌ی ، مشغول عبادت‌ند. پس ما قرآن که سر می‌گیریم «بعلیٍّ، بالحسن، بالحسین» می‌گوییم؛ باید بدانیم که چه می‌کنیم. ما نقشه پیامبر را داریم عملی می‌کنیم. «قیاماً یُصَلّونَ و هو فی وسطِهم»؛ همه ایستاده‌اند به عبادت، حضرت مهدی در وسط آن‌ها قرارگرفته، «کأنها کوکب درّی»؛ مثل ستاره‌ی درخشانی است این امام بزرگوار. بله این معنای سرگرفتن است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام رحمه الله (قسمت چهارم و پایانی) 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان می‌شود! «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لو یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ و نقره‌اش، و ، و ، و حیثیتش، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ ، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ ج۵ صص ۹۶-۹۷] " زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
🔺 جذب از راه معنویت 🔹 شما مکاید خفی جن و انس را ببینید که امور را صورت‌سازی می‌کنند. مثلاً بگوید: ما می‌خواهیم نسل جذب بشوند. نسل جوان را باید به جذب‌شان کرد. (علیه‌السلام) با یک کفش پاره سلطنت می‌کرد و نسل خودش را، آن‌کسی‌را که قابل بوده را می‌کرد، نه با یک کفش‌های قشنگ که از سلطان برایش فرستاده، آن را بپوشد، بیاید تا خوش‌شان بیاید!. درست وضع دارد عوض می‌شود!. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بین خطبه خواندن لباسش را تکان می‌داد. چرا؟! چون یک پیراهن داشت، شسته بود، غسل کرده بود، آمده بود نماز جمعه، لباسش تر بود، پیراهنش را تکان می‌داد؛ چون لباس نداشته عوض بکند بیاید نماز جمعه!. آیا او نمی‌خواست جوان‌ها را جذب بکند؟! او می‌خواست جذب از راه جلب به انجام بگیرد نه جذب به این‌که این چقدر زیباست! چقدر دیوارش این‌جور است، گلدسته‌اش این‌جور است و فلان. صلوات‌الله‌علیه‌وآله هم مبارزه داشت. وقتی می‌آمد، می‌دید مثلاً -در سختی دوران - حضرت (علیهاالسلام) یک پرده‌ای در خانه انداخته که می‌شود این را داد به یک فقیری تا پیراهنش بکند، سلام علیک نکرده بر می‌گشت. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم مقصود ایشان را می‌فهمید. روی همان حساب آن پرده را می‌داد به یک . الآن هم نسل جوان به و به ، عین همان فقر زمان پیغمبر است! منتهی به این شکل امروزی در آمده. آن زمان یک دانه خرما، یک شخص را می‌داد از گرسنگی؛ حالا یک ملیون مثلاً که یک جوان بگیرد، یک ازدواجی، در یک سطح نازلی انجام بدهد مثل همان یک خرما است. امروز باید این‌جوری مجاهد بشوند. ، ، ، . کفش اضافی برای عوض کردن آقای نداشته باشد از بس رسیدگی کرده باشد به زیردستش، به ، به جوان‌هایی که می‌شناسد. به ، به . مرحوم آیت الله اعلی‌الله‌مقامه از خودشان شنیدم که فرمود: زمان حاج شیخ عبدالکریم یزدی (رحمه‌الله) من و همسرم یک کفش داشتیم. من صبح می‌پوشیدم، می‌رفتم درس حاج شیخ عبدالکریم. بر می‌گشتم، او می‌پوشید، می‌رفت به آشپزخانه برای کار غذا پختنش و این‌ها. این‌که مالِ زمان و هزار سال پیش نیست، مالِ هشتاد سال پیش است. اگر این کارها را ظرفیت پیدا کند و جا باز کند در ، در ، در ، در همه‌جا، یک جهادی پیدا می‌کند، نه فقط ، یا مثلاً و این جور چیزها. نه، بسیج عمومی باید باشد؛ عمومی اگر بشود شاید یک مورد نیاز، مثلاً جوانی که الآن وظیفه‌ی ازدواج باشد، پیدا نشود یا بی مسکن نباشد؛ چون این کاخ‌های شصت طبقه، پنجاه طبقه بالا می‌رود، این‌ها همه از یک ضداسلامی تولید می‌شود!. و پنج سال پیش، ده سال پیش که این‌ها را ترویج می‌کردند، -حالا نمی‌دانم هنوز ترویج می‌کنند- این‌ها از این نکات غافل بودند: همسایه‌ها از آفتاب محروم می‌شوند، از هوای خوب محروم می‌شوند، در رفت و آمدها و پله‌ها و به هم برخورد کردن‌ها، می‌شود. صد جور دارد. ولی یک برج برود، بالا کشور پیدا می‌کند! می‌گویند: ترقی کرده!. الآن کم‌یاب است؛ مغز یعنی چی؟ یعنی چی؟ یعنی چی؟ این‌ها را همه‌اش را حضرت (علیه‌السلام) داشت با یک پیراهن! ، ، مشغول خطبه‌ها بود، پیراهنش را برای خشکیدن تکان می‌داد! چرا؟ چون وقتی می‌خواست بیاید ، بکند، لباسش را عوض بکند، نداشت، فقط پیراهنی داشت، این را که شسته بود، هنوز خشک نشده بود، پوشیده بود آمده بود نماز جمعه. پیراهنش را تکان می‌داد که رطوبتش مثلاً برود، توی آن هوای گرم که اصلاً باید فوری خشک شده باشد. هدیه به امیرالمؤمنین علیه‌السلام صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بیانی پیرامون تفکر 🔺 لذت تفکر ‌🔹 #علم واقعی، نادیدنی‌ها را باید دید بکند و #انسان را در آن مسائل وارد کند به طوری‌که آدم بِبُرَد از همه‌چیز. اگر راه #فکر باز شود از تمام #لذت‌های دنیا بالاتر است. فکر کردن و گوشه‌ای نشستن و این کلید را روشن کردن و به #تفکر پرداختن در مسائل. انسان این‌قدر حظّ و بهره و نصیب #معنوی نصیبش می‌شود که کباب برگ و پلو و این‌ها به نظرش دیگر نمی‌آید. #ریاست و این‌ها همه از نظرش می‌افتد. اگر به او التماس کنند هم می‌گوید: من مرد این حرف‌های شما نیستم، حیفم می‌آید که خودم را آلوده به این سردرگمی‌های #اجتماعی بکنم و از لذت‌هایی که #روح من از آشنایی با #خلقت و #آفرینش می‌برد دور شوم. برای این‌که چشم #بصیرت وقتی به کار افتاد و #زیبایی‌های خلقت در خودش و در خارج را تشخیص داد، دیگر #محو می‌شود. مثل گروه زنان مصر می‌شود نسبت به جمال جناب #یوسف... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
«گرت قربتی هست در بارگاه به خلعت مشو غافل از پادشاه» ( #سعدی ) اگر يک‌وقت خداوند #پول، #مال، #خانواده، #مقام، #پست، #رياست و يا هر چيز ديگری که انسان‌ها به واسطه‌ی آن خوش #دل می‌شوند به تو داد، تو خوش دل مشو و #ولی‌نعمت را فراموش مکن. اين همان #نفس شناسی است؛ يعنی #انسان دارای دو جنبه است: يک جنبه‌ی خوردن و خوابيدن و بهره بردن و يک جنبه‌ی #عشق ورزيدن و #معشوق حقيقی را به خاطر #نعمت‌ها از دست ندادن. ۸۶٫۲٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها. «و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان می‌شود! «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که «و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که خدا را بشناسد به ؛ «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ و نقره‌اش، و ، و ، و حیثیتش، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ ، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ ج۵ صص ۹۶-۹۷] "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نعمت ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام و معنای قرآن بر سر گرفتن 🔹 «یا محمّد! إنّی خَلقتُک و خلقتُ علیاً و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ و الأئمةَ مِن وُلدِه مِن سنخِ نورٍ مِن نوری»؛ از یک مقام اعلایی شماها را آفریدم. شماها مافوق من هستید. در آخرین رتبه و مقام. «و عَرضتُ ولایَتَکُم علی أهلِ السّماواتِ و الأرض»؛ من و و شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. «فمَن قَبِلَها کان عندی مِنَ المُومنین»؛ پس آن شد که کسی ایمان بیاورد و سروری و سرپرستی اکرم و خاندان او را قبول کند. همین‌هایی که با سرگرفتن درب خانه‌ی خدا می‌آوریم. «و مَن جَحَدها کان عِندی مِنَ الکافرین»؛ آن که خیلی باید از او پرهیز کرد همین نافرمانی و انکار نسبت به این‌هاست که الآن در ممالک دارد پر می‌شود!. این و امثالهم همه . «لو أنَّ عبداً مِن عَبیدی»؛ اگر یک نفر از بندگان من، «عَبدَنی حتّی یَنقطِعَ»؛ تا آخر نفس من را عبادت کند، «أو یَصیرَ»؛ یا اگر آخر نفسش نیامده از بس کند مانند مشک خشک، برای او گوشت و پوستی نماند؛ ولی وقتی که می‌میرد، منکر ولایت شما باشد؛ «ما غفَرتُ له حتّی یُقَرَّ بِوِالایتِکم» «أتُحِبُّ أَن تَراهُم»؛ دوست داری که این‌ها را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم : بله یارب. فرمود: به طرف راست ـ که حالا چه مقامی است؟ ما نمی‌دانیم ـ کن!. توجه کردم، دیدم بله. آن مرکزی که این در همه پرتوگاه آن مقام می‌شوند. نگاه کردم، دیدم و و و و همین‌طور تا به حضرت علیه‌السلام در یک جایگاهی پر و پر و پر از و همه‌ی ، مشغول عبادت‌ند. پس ما قرآن که سر می‌گیریم «بعلیٍّ، بالحسن، بالحسین» می‌گوییم؛ باید بدانیم که چه می‌کنیم. ما نقشه پیامبر را داریم عملی می‌کنیم. «قیاماً یُصَلّونَ و هو فی وسطِهم»؛ همه ایستاده‌اند به عبادت، حضرت مهدی در وسط آن‌ها قرارگرفته، «کأنها کوکب درّی»؛ مثل ستاره‌ی درخشانی است این امام بزرگوار. بله این معنای سرگرفتن است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دل‌سوزی‌های دانشمندان مشفق 🔹 خطر های نهفته در درون انسان هم‌چون بر میل‌ها هم‌چون سگان خفته‌اند اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند چونک قدرت نیست خفتند این رده هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده تا که مرداری در آید در میان نفخ صور حرص کوبد بر سگان چون در آن کوچه خری مردار شد صد سگ خفته بدان بیدار شد حرص‌های رفته اندر کتم غیب تاختن آورد سر بر زد ز جیب مو به موی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان شده صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند چون شکاری نیست‌شان بنهفته‌اند ( ) 🔸 «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»¹؛ خطر غفلت از الهی؛ بدون اولویت! 🔺 ضرورت ۹۳٫۶٫۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۲] @seyedololama
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دل‌سوزی‌های دانشمندان مشفق 🔹 خطر #میل های نهفته در درون انسان هم‌چون #حرص بر #ریاست میل‌ها هم‌چون سگان خفته‌اند اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند چونک قدرت نیست خفتند این رده هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده تا که مرداری در آید در میان نفخ صور حرص کوبد بر سگان چون در آن کوچه خری مردار شد صد سگ خفته بدان بیدار شد حرص‌های رفته اندر کتم غیب تاختن آورد سر بر زد ز جیب مو به موی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان شده صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند چون شکاری نیست‌شان بنهفته‌اند ( #مولوی ) 🔸 «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»¹؛ خطر غفلت از #امتحان الهی؛ #زیارت بدون اولویت! 🔺 ضرورت #ریاضت_علمی ۹۳٫۶٫۶ ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ #عنکبوت :۲] @seyedololama
‌☄ #علم واقعی، نادیدنی‌ها را باید دید بکند و #انسان را در آن مسائل وارد کند به طوری که آدم بِبُرَد از همه چیز. اگر راه #فکر باز شود- از تمام لذت‌های #دنیا بالاتر است. فکر کردن و گوشه‌ای نشستن و این کلید را روشن کردن و به #تفکر پرداختن در مسائل. انسان این‌قدر حظّ و بهره و نصیب #معنوی نصیبش می‌شود که کباب برگ و پلو و این‌ها به نظرش دیگر نمی‌آید. #ریاست و این‌ها همه از نظرش می‌افتد. اگر به او التماس کنند هم می‌گوید: من مرد این حرف‌های شما نیستم، حیفم می‌آید که خودم را آلوده به این سردرگمی‌های اجتماعی بکنم و از لذت‌هایی که #روح من از آشنایی با #خلقت و آفرینش می‌برد [دور شوم]. برای این‌که چشم #بصیرت وقتی به کار افتاد و زیبایی‌های خلقت در خودش و در خارج را تشخیص داد، دیگر محو می‌شود. مثل گروه زنان مصر می‌شود نسبت به جمال جناب #یوسف... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دل‌سوزی‌های دانشمندان مشفق 🔹 خطر #میل های نهفته در درون انسان هم‌چون #حرص بر #ریاست میل‌ها هم‌چون سگان خفته‌اند اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند چونک قدرت نیست خفتند این رده هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده تا که مرداری در آید در میان نفخ صور حرص کوبد بر سگان چون در آن کوچه خری مردار شد صد سگ خفته بدان بیدار شد حرص‌های رفته اندر کتم غیب تاختن آورد سر بر زد ز جیب مو به موی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان شده صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند چون شکاری نیست‌شان بنهفته‌اند ( #مولوی ) 🔸 «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»¹؛ خطر غفلت از #امتحان الهی؛ #زیارت بدون اولویت! 🔺 ضرورت #ریاضت_علمی ۹۳٫۶٫۶ ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ #عنکبوت :۲] @seyedololama
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🍃 به مناسبت سالروز قیام توابین 🔺 رضای الهی 🔹 این‌که سؤال می‌شود خدا یعنی چه؟ خدا یعنی یک مقامی که بشریت در زیر پرچم او آغاز شده و ادامه پیدا می‌کند، سرانجام هم با او هست. محیط به همه جا، حاضر در همه جا، قوام همه چیز، قوت هر چیزی است که فرمود: «لا حول و لا قوة الّا بالله». این معنی است، این معنی انتخاب است؛ هر قدر که بشود؛ لازم نیست ما و بشویم، ما اگر هم بشویم خیلی خوب است. اگر جزء هم بشویم که در جریان تقریباً خون آن حضرت به گردن همه‌ی این مردم قرار گرفت که می‌توانستند جلوگیری کنند و نکردند، ولی بالأخره یک هم بعد برای‌شان پیدا شد و یک کردند. ما هم در هر سن و سالی هستیم باید کوشش بکنیم که یک پیدا بشود که به همه‌چیز پشت کنیم و به رو کنیم. آن‌وقت در رضای خدا هر هم که تحمل کنیم، نمره‌مان بالاتر می‌رود و نتیجه‌مان بهتر خواهد شد، و سعی کنیم که این انقلاب را از آن حضرت بیاموزیم؛ در ، در جورش کنیم و آن را در ، در زندگیِ ، ، ، ، وارد کنیم. این روحانیت می‌شود. آن‌وقت را هم برای خاطر این بیاموزیم؛ برای فهمیدن این مطالب بیاموزیم. در مطالب و این‌ها شرکت کنیم، برای خاطر این مسائل کنیم. دیگر چیزی باقی نماند که هدف رضای خدا در آن نباشد که در غیر این‌صورت آن وبال خواهد بود و پشیمانی خواهد آورد. پس بنابراین زندگی علیه‌السلام یعنی هم ، هم ، هم ، همه چیز، اما «رضا الله رضانا اهل البیت»¹؛ ما دنبال رضای خدا هستیم و این‌ها را بازی برای او می‌دانیم، این‌ها را لازم برای او می‌دانیم وإلّا او نباشد، این‌ها وبال گردن‌مان خواهد بود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _______ ۱) [ ج ۴۴ صص ۳۶۶-۳۶۷] @seyedololama
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
🔺 ارزش معرفة الله 🔹 در دارد که «و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که خدا را بشناسد به شناخت ؛ «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها حریص هستند، از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هرچه بگویی از کسانی که در غیر از این قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی. اصلاً در نزد اهل این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، زن و مردش، زیبا و زشتش، پول و حیثیتش، و خلافت و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه»؛ از همه چیز برید و به او پیدا کرد و استغنا به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در فکرش برود و درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ « الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ مفاتیح الجنان، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ [ مجمع البحرین، ج۵، صص ۹۶-۹۷] " زهرة" یعنی زیور. زیورهای زندگی پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۲۶= ۳۰-۴-۸۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نعمت ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام و معنای قرآن بر سر گرفتن 🔹 «یا محمّد! إنّی خَلقتُک و خلقتُ علیاً و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ و الأئمةَ مِن وُلدِه مِن سنخِ نورٍ مِن نوری»؛ از یک مقام اعلایی شماها را آفریدم. شماها مافوق من هستید. در آخرین رتبه و مقام. «و عَرضتُ ولایَتَکُم علی أهلِ السّماواتِ و الأرض»؛ من و و شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. «فمَن قَبِلَها کان عندی مِنَ المُومنین»؛ پس آن شد که کسی ایمان بیاورد و سروری و سرپرستی اکرم و خاندان او را قبول کند. همین‌هایی که با سرگرفتن درب خانه‌ی خدا می‌آوریم. «و مَن جَحَدها کان عِندی مِنَ الکافرین»؛ آن که خیلی باید از او پرهیز کرد همین نافرمانی و انکار نسبت به این‌هاست که الآن در ممالک دارد پر می‌شود!. این و امثالهم همه . «لو أنَّ عبداً مِن عَبیدی»؛ اگر یک نفر از بندگان من، «عَبدَنی حتّی یَنقطِعَ»؛ تا آخر نفس من را عبادت کند، «أو یَصیرَ»؛ یا اگر آخر نفسش نیامده از بس کند مانند مشک خشک، برای او گوشت و پوستی نماند؛ ولی وقتی که می‌میرد، منکر ولایت شما باشد؛ «ما غفَرتُ له حتّی یُقَرَّ بِوِالایتِکم» «أتُحِبُّ أَن تَراهُم»؛ دوست داری که این‌ها را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم :بله یارب. فرمود: به طرف راست ـ که حالا چه مقامی است؟ ما نمی‌دانیم ـ کن!. توجه کردم، دیدم بله. آن مرکزی که این در همه پرتوگاه آن مقام می‌شوند. نگاه کردم، دیدم و و و و همین‌طور تا به حضرت علیه‌السلام در یک جایگاهی پر و پر و پر از و همه‌ی ، مشغول عبادت‌ند. پس ما قرآن که سر می‌گیریم «بعلیٍّ، بالحسن، بالحسین» می‌گوییم؛ باید بدانیم که چه می‌کنیم. ما نقشه پیامبر را داریم عملی می‌کنیم. «قیاماً یُصَلّونَ و هو فی وسطِهم»؛ همه ایستاده‌اند به عبادت، حضرت مهدی در وسط آن‌ها قرارگرفته، «کأنها کوکب درّی»؛ مثل ستاره‌ی درخشانی است این امام بزرگوار. بله این معنای سرگرفتن است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
«گرت قربتی هست در بارگاه به خلعت مشو غافل از پادشاه» ( ) اگر يک‌وقت خداوند ، ، ، ، ، و يا هر چيز ديگری که انسان‌ها به واسطه‌ی آن خوش می‌شوند به تو داد، تو خوش دل مشو و را فراموش مکن. اين همان شناسی است؛ يعنی دارای دو جنبه است: يک جنبه‌ی خوردن و خوابيدن و بهره بردن و يک جنبه‌ی ورزيدن و حقيقی را به خاطر از دست ندادن. ۸۶٫۲٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama