eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
711 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 #انسان تا وقتی که خود را #خالص
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت دوم) 🔺 و لذا از عبارت خود حضرت (علیه‌السلام) که در خطبه‌ی خروج از نقل شده، آن موقعی که دنیا از هر جا می‌آمدند رو به خدا، هر کس می‌خواست خودش را می‌رساند به آن‌جا که شب و فردای عرفه و این‌ها، آن‌جا باشد؛ آن حضرت روی از آن‌جا خارج شد! دست را گرفت و فرمود: "مَن کانَ فینا باذِلاً مُهجَتَه" هر کسی در خود، در درون خود، خود را آماده‌ی این کرده که خون جگرش را در راه ما بدهد و این فکر و این را دارد، بیاید و ما هم داریم از مکه خارج می‌شویم. هنوز هیچ کسی همچنین کاری نکرده که در موقعی‌که همه مخارج می‌کنند، زحمات متحمل می‌شوند برای عرفه و عید و برای اعمال وارد می‌شوند، یک خانواده‌ای که از خانواده‌ی اسلام هستند از مکه خارج بشوند!. این معنی خلوص است. یعنی در قید هیچ‌چیز نیست، جز خدا. هر چه فهمید که خدا می‌خواهد، پای آن می‌ایستد. مردم هر چه می‌گویند، بگویند. کسی می‌پسندد، کسی نمی‌پسندد، برای او فرقی نمی‌کند. زحمات در راه ارزشش به خلوص است. لذا باید در بیشتر از همه چیز درباره‌ی خلوصش کار کرد که من که می‌خواهم بشوم، امور دینی بشوم، بشوم، بشوم، دینی بشوم، دینی بشوم، پخش کنم و درست کنم، راه بیندازم و ... این کارهایی که برای دین می‌شود؛ آیا همان‌وقت اگر به من بگویند که یک کسی از تو بلد است بهتر این کار را انجام دهد، می‌گویم قربانش بروم او را بیاورید؟!. این درست است همین‌جور می‌شود یا نه؟!، یا آدم می‌گوید: نه بی‌خود می‌گوید!. من چند سال این کارم هست، ولی او تازه است. او چه می‌داند که مثلاً یعنی چه؟ آخوندی یعنی چه؟ هیئت‌داری یعنی چه؟ سینه‌زنی یعنی چه؟ این‌ها را ما جدّ اندر جدّ انجام داده‌ایم! ما پدران‌مان این کاره بودند و از این‌جور حرف‌ها می‌زنیم!. این معلوم می‌شود که ندانسته، غیرخالص است، تا روی خودش کار بکند. تا زود است باید آدم فرصت را از دست ندهد و این چهار تا کار خوبی که می‌کند، این‌ها خالص بشود که به دردش بخورد، وإلّا خرج بکند، وقت بگذارد، همه کاری بکند و آخرش هم می‌بیند که هیچ کاری نکرده و همه‌اش باد و طوفان‌زده شد و از بین رفت!. باید درست بشود. ۸۵.۷.۱۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 «اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ» 🏴 شهادت امام الرئوف، حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام تسلیت باد 🔺 طبق فرمایش امام علیه‌السلام [در حدیث پسر شبیب و امر به گریه بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه]، با وجود و سختی‌هایی که تحمل می‌فرمودند، بر جدّ بزرگوارشان می‌نمودند به جای آن‌که بر غربت خود گریه نمایند. خدایا به درد امام رضا (علیه‌السلام) آن حضرت را در هر کجا که هستند بر دشمنان پیروز بگردان، خدایا یاوران دین از ، ، زعماء، پیشوایان و رهبران خصوصاًٌ اسلامی ما را بر دین مبین اسلام و و نصرت عطا بفرما. ۸۷٫۱۲٫۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
صلی‌الله علیک یا علی بن موسی الرضا 🔺 چگونگی استفاده‌ی واقعی از برکات زیارت امام رضا صلوات‌الله‌علیه بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلاة والسلام علی اشرف خلقه وخاتم رسله سید الانبیاء والمرسلین ابی‌القاسم محمد وعلی اهل‌بیته الطاهرین ولعنة‌الله علی اعدائهم اجمعین پیامبری که برای او از خداوند طلب کامل کردید با این شریف ، از او برای ما دستوراتی رسیده که امروز مناسب است از آن‌ها ما تکالیف خود را بهتر و عمیق‌تر و علمی‌تر یاد بگیریم. مرحوم صاحب مفاتیح می‌فرمایند که: «از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله روایت شده: زود باشد که پاره‌اى از تن من، در زمین خراسان مدفون شود» حالا آن‌موقع اصلاً زمین کجا و کجا! و مردم آیا عبورشان به خراسان می‌افتاد یا یک خراسانی عبورش به مدینه می‌افتاد؟ اصلاً نام خراسانی در کار نبود. چنین وقتی بود که حضرت این فرمایش را نقل کرده بود. «هیچ مؤمنى او را زیارت نکند، مگر آن‌که حق‌تعالى بهشت را براى او واجب کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام سازد. ... پاره‌اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غم‌ناکى او را زیارت کند، البته حق‌تعالى اندوهش را برطرف کند، و هر گناه‌کارى او را زیارت نماید، البته گناهانش را بیامرزد.»¹ این‌ها در ظاهر آسان است ولی در عمقِ معنا، می‌خواهد، صحبت می‌خواهد، مقدمات این مسائل در به نام یعنی پایه‌های علوم دینی (یعنی اصولی که بتوان با آن، مسائل را از و استنباط کرد) می‌باشد، که اگر آن پایه‌های را در عرض اقلاً دو سه سال بررسی نکند، این‌ها به نظرش چیز جدیدی نمی‌آید. ما چون بارها خراسان را دیده‌ایم و رفت و آمد کرده‌ایم، نمی‌دانیم که آن زمان اصلاً خراسان کجا و مدینه کجا و پیامبر غریب اسلام کجا. اکرم مگر در آن موقعی‌که این فرمایشات از ایشان نقل شده تا چه قدر از شعاع مدینه رفت و آمد داشته‌اند؛ این است که این‌ها نشان می‌دهد که هر کلمه‌اش یک معنا دارد. پاره‌ای از تن حضرت یعنی چه؟ که حضرت پاره‌ای است از تن پیامبر است. پیامبر هم اشرف خلق خداست. این‌ها می‌خواهد. «به چندین سند صحیح از ابن ابى‌نصر نقل شده که گفت: نامه‌ی امام رضا علیه‌السّلام را خواندم در آن نوشته شده بود: به شیعیان من برسانید، که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج، پس من این حدیث را خدمت حضرت جواد علیه‌السّلام عرض کردم، فرمود: آرى والله هزار حج است، براى کسی‌که آن حضرت را زیارت کند و حق او را بشناسد.»² این قید او را بشناسد، بر این اضافه شد. علم اصول به ما راه را نشان می‌دهد؛ پس بگردیم ببینیم چند در این هست که اگر کسی انجام دهد، هزار در نامه‌ی عمل او می‌نویسند و او را می‌آمرزند. آیا مثل زیارات حالاست که انسان می‌تواند با دو بلیط و یک هفته تعطیلیِ کارش، رفت و آمد کند؟ این‌طور نیست. اگر کسی را خبر می‌دادند که به زیارت امام رضا رفته، این بود. این برای خودش و او خطرناک بود؛ ولذا به بعضی‌ها می‌گفتند که این مقدار زیاد را دارد، ولی شما فعلاً نروید. اگر بروید خودتان و خانواده‌تان در قرار می‌گیرید. با این روایات این قبه‌ها برپا شد. با این روایات جلب به (علیهم‌السلام) شدند و و که حاصل و است، ترویج شد و مردم به آن گرایش پیدا کردند. در یک مشکلاتی قرار گرفتند. حضرت می‌دانست که هر کسی به زیارت او بیاید، به راحتی نیست، ولذا نقل شد که فرمود که: اگر کسی به زیارت من در این ، در این دوری راه بیاید، بر او قطره بارانی بچکد، -یعنی زحمتی بکشد، رنجی ببیند، ناراحتی ببیند-، چه ثمراتی دارد. پس ما قطره‌ی باران را به واسطه‌ی علم اصول به و ناراحتی تبدیل می‌کنیم که در این‌طور بیانات می‌شود و فهمیدن این‌ها کار مشکلی است، می‌خواهد. باید دروس این مسائل را به عهده بگیرند و اهل مسجد باید برای این دروس وقت بگذراند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ ) 🔹 حضرت علیه‌السلام در حدیث می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست از و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت ملا احمد نراقی رحمه‌الله (۲۳ ۱۲۴۵ ق) 🔺 برکات کلام بزرگان 🔹یک وقتی یک اهل به من می‌گفت که ما که بودیم، و مردانگی را به این می‌دانستیم که بتوانیم یک گروهی را چپاول کنیم و اموال آن‌ها را بگیریم و آن‌ها را در بیابان رها کنیم!. اتفاقاً به همین منظور و همین ، وارد یک چادر شدیم. کتابی آن‌جا بود. آن را من برداشتم و نگاه کردم. اسمش بود، تألیف مرحوم ملا احمد . قدری خواندم، خواندم، کتاب را همان‌جا گذاشتم، بیرون آمدم، وسیله فراهم کردم و به اشرف رفتم. همین، را پاره کرد. را زیرورو کرد و بعد به آمده بود و یکی از یاران مرحوم آیت الله سید محمد تقی شده بود که جریان نماز باران و این‌ها را آن بزرگوار عمل کرد، او هم از همراهان و دوستان ایشان بود. بنابراین تکثیر این مسائل، خدمت به است، خدمت به است، باید اهمیت داد. ممکن هم هست اصلاً مخارجی جزئی بر دارد، ولی خیلی اثر دارد. ۹۴٫۵٫۱=۶ شوال ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺حدیثی بسیار مهم و پر محتوا راجع به سبک زندگی از امام صادق علیه‌السلام 🔹 سأله (الصَّادِقِ علیه‌السل
🔺 شرح حدیث: قسمت اول 🔹 سأله بعض اصحابه از این عبارت معلوم می‌شود که حضرت امام (علیه‌السلام)، «اصحابه» یعنی شاگردانی داشتند که با آن‌ها بحث و گفتگو می‌کردند و حضرت به آن‌ها درس می‌دادند. درسش چه بوده؟ حضرت فرموده بودند که شما هستید، عالَم برای انسان خلق شده. می‌فرماید: «الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شئ قدیر و أن الله قد احاط بکل شئ علما»؛ ( :۱۲)؛ یعنی عالم خلق شده تا انسان در این نمایشگاه، و خدا را ببیند که خدا بر همه چیز قادر است. و به همه چیز احاطه‌ی علمی دارد. از این آیه و بیشتر آیات قرآن، روش ترقی انسان مشخص می‌شود. حضرت می‌فرماید من که بخشی از قرآن و هستم از طرف که جدّم باشد آمده‌ام تا شما را به برسانم. از زمانی که شدید و تکان خورد و از و درآمدید، در باشید و بی برنامه نباشید‌. 📄 هیچ روز و هیچ شبی نباشد که یک و نوشته‌ای جلویتان نباشد که امشب کار من این است، و فردا کار من این است. مرتب بر یک اساسی خودتان را قرار دهید، مثل یک درخت که ریشه و ساقه و شاخه و برگ و میوه دارد. همیشه در این فکر باشید. و لذا ما علوم صادقی علیه‌السلام نیز باید این‌گونه باشیم. اصلاً باید از شهر و دیار و خانواده و این‌ها با این مسائل منقلب شویم. علمیه‌ی امام صادق می‌آورد، انقلاب انسانی می‌آورد. انقلاب در برابر تمام شد؛ اما انقلاب اصلی که در برابر ستمِ و و است باقی مانده و این به دست امام صادق (علیه‌السلام) است. خب حضرت می‌فرماید باید زندگی‌تان را بر اساس یک ریشه‌ای ترسیم کنید که این ریشه آب بدهد به ساقه، ساقه هم به شاخه، شاخه هم به برگ. حال این شاگردان سؤال می‌کنند که بفرمایید ببینیم خود شما بر چه اساس و ریشه‌ای زندگی‌تان را بنا گذاشته‌اید؟ سؤال این است: «یابن رسول الله علی ماذا بنیت أمرک»؛ خود شما بفرمایید که ریشه‌ی کارت چگونه است؟ این است و ! باید این‌جور شما با اساتیدتان، به آن‌ها رخنه کنید. از آن‌ها بمکید دانش آن‌ها را. طفل باید مکنده‌ی مواد لازم از سینه‌ی مادر باشد، طلبه هم باید مکنده‌ی مطالب لازم انسانی خودش از و به وسیله‌ی اساتیدش باشد. ✳️ «فقال علیه‌السلام» حضرت هم نفرمودند فضولی نکن، من امام هستم و تو بچه‌ای و... بلکه جواب دادند. «علی اربعة اشیاء»؛ من زندگی‌ام چهار پایه و ستون دارد.... ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🔺 دو سوال طلبه‌ی جوان از محضر مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی و پاسخ ایشان در سال تحصیلی ۸۴-۸۵ بسم الله الرحمن الرحیم خدمت استاد معظم حضرت آیت الله خسروشاهی (مد ظله) سلام علیکم از محضر شما دو سوال داشتم: ۱- برای قاطعیت در اراده چه دستوری می‌فرمایید؟ ۲- برای ترس از گمراهی در این زمان که باقی ماندن در دین‌داری بسیار دشوار است باید چه کرد؟ با تشکر بسمه تعالی برای قاطعیت در لازمست و معاشر قاطع پیدا کرد و در صورت کم‌یابی، ها و سرگذشت‌های آنان را تهیه و جدا مطالعه همیشگی نمود. و درباره‌ی از لازمست دوست و معاشر با داشت و هر و تردید و سردرگمی را با وی در میان گذاشت و در صورت اشکال کتاب‌های دانشمندان با ایمان را مانند و دیگر کتابهای آیة .. و آیة .. و امثال آن‌ها را همیشه همراه داشت و در هر فرصتی مطالعه کرد. کتاب اصول عقائد [ ] آقای که در مدارس دینی هم تدریس می‌شود همراه داشت_ بطور ساده در چهل درس همه‌ی مسائل لازم را مستدل آورده. موفق باشید. @seyedololama
سیدالعلماء
‍ ‍ 🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سال‌روز درگذشت ایشان؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( ) عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك يا يك بنويسيم يا يك پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی الله مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يك روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسه‌ای در هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين جور ورزش‌ها و این‌گونه برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵/۱۱/۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 «اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ» 🏴 شهادت امام الرئوف، حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام تسلیت باد 🔺 طبق فرمایش امام علیه‌السلام [در حدیث پسر شبیب و امر به گریه بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه]، با وجود و سختی‌هایی که تحمل می‌فرمودند، بر جدّ بزرگوارشان می‌نمودند به جای آن‌که بر غربت خود گریه نمایند. خدایا به درد امام رضا (علیه‌السلام) آن حضرت را در هر کجا که هستند بر دشمنان پیروز بگردان، خدایا یاوران دین از ، ، زعماء، پیشوایان و رهبران خصوصاًٌ اسلامی ما را بر دین مبین اسلام و و نصرت عطا بفرما. ۸۷٫۱۲٫۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 «اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ» 🏴 شهادت امام الرئوف، حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام تسلیت باد 🔺 طبق فرمایش امام علیه‌السلام [در حدیث پسر شبیب و امر به گریه بر سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه]، با وجود و سختی‌هایی که تحمل می‌فرمودند، بر جدّ بزرگوارشان می‌نمودند به جای آن‌که بر غربت خود گریه نمایند. خدایا به درد امام رضا (علیه‌السلام) آن حضرت را در هر کجا که هستند بر دشمنان پیروز بگردان، خدایا یاوران دین از ، ، زعماء، پیشوایان و رهبران خصوصاًٌ اسلامی ما را بر دین مبین اسلام و و نصرت عطا بفرما. ۸۷٫۱۲٫۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama