eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
711 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
📆 سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی؛ (۸ #صفر المظفر سال ۱۴۱۳ق= ۱۷ #مرداد ۱۳۷۱ ش) 🔺 م
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت‌های قرآنی (۱) 🔹 در موضوع و مقربین درگاه الاهی از قبیل عظام و کرام و مقربین مانند و و ، خشیتی که از الاهی درک می‌کنند و سپس از درون شان عرائضی بیرون می‌آید به نام ، به نام ، به نام ، این‌ها را ما بعد از آن که مقداری از رفتارشان، کردارشان، سلیقه‌هایشان را ببینیم و کنیم، آشنا می‌شویم. معمولاً و خصوصاً در بررسی خشک و بی‌مقدمه‌ای که در کتاب‌ها، در نوشتارها می‌شود، از این موضوعات می‌شود. مثلاً نسبت می‌دادند به یکی از مسئولین که ایشان گفته‌اند که آیا خلیل علیه‌السلام می‌شود که به خدا عرض کند که: به من زنده ساختن مرده را نشان بده تا من مثلاً درست بشود، آن وقت ها حق این‌جور درخواست‌ها نداشته باشند؟! این حرف ناشی از همین‌طور مطالعه‌ی سطحی کریم و و نقل شده از اکرم و علیهم‌السلام است که باید مطالب خصوصی این مسائل برای‌شان عرض می‌شد یا در کلاس‌های مخصوص و شرکت می‌کردند، بعد کم‌کم با این مطالب آشنا می‌شدند. آن‌وقت برای آن‌ها بعضی از و که بود، حل می‌شد. این‌ها از مطالبی نیست که جزء سطح عمومی قرآن کریم باشد. رفتار انبیاء هر کدام در عصر خودشان؛ عبادات‌شان، سنت‌شان، این‌ها باید فن، اساتید تفسیر مانند مرحوم علامه یا اساتید قسمت‌های معرفتی آیات و روایات، این‌ها توضیح بدهند، بنویسند، بیان کنند، آن‌وقت آن‌ها استفاده کنند. و این یک روش نادرستی است که به سطح هرکسی مراجعه کند، ولذا یک روز هم عرض شد که در یک اشتباه شده و آن این‌که یک اساتیدی، از در این صدد بر می‌آیند که قرآن را ترجمه کنند، بعد ترجمه می‌کنند، ولی شاید ثواب که نمی‌برند، مشکل هم برای‌شان ایجاد شود!. چرا؟ برای این‌که ترجمه‌ی سطح قرآن برای بعضی‌ها، باعث می‌شود!. ادامه دارد... ۸۸/۸/۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مطالبی پیرامون نفاق و خدعه‌ی اصحاب سقیفه و پیروان آن‌ها؛ (۱) 🔹 در مسئله‌ی چه در طرف پذیرش و چه در نفی و رد کردن، مسئله به صورت بسیار خطرناک می‌باشد؛ و ممکن است که دچار بشود و کفر در او سرچشمه پیدا کند و رخنه نماید و جای‌گیر شود!. ممکن هم هست ان‌شاءالله اهل ایمان بشود و ایمان در او رخنه کند و او را به اسارت خود بگیرد، در اختیار خود بگیرد. اگر یک مرامی، یک ، جوری در انسان و در انسان مسلط شد که انسان نتوانست که دیگر آن‌ها را نادیده بگیرد، این می‌شود ایمان. در برابر او هم بعضی‌ها دچار کفر می‌شوند و ‌ضد مسائل ایمانی می‌شوند و آن‌ها هم در دل‌شان مخالفت با و با و از این‌جور چیزها جای‌گیر می‌شود!. این دو گروه و ، ظاهراً بحث‌شان با دو سه تا از شریفه‌ی ابتدایی سوره‌ی می‌گذرد، اما به بحث گروه سومین که می‌رسد، آن‌جا نه، بلکه چندین آیه می‌آید و درباره‌ی شرح‌حال و پیش‌آمدهایی که برای آن‌ها هست و رفتاری که آن‌ها دارند و حرف‌هایی که می‌زنند، این گروه سومین یعنی و منافقین، بحث‌شان از دو گروه قبلی مهم‌تر است، و البته مفیدتر هم هست، از جهت این‌که لازم است انسان در آن کند، چون هم سرچشمه‌ی ایمان را به هم می‌زند و هم کفر و ساده را مبدل به یک کفر که بدتر است، می‌کند. این است که باید دقت کرد که چرا این آیات شریفه‌ی مربوط به گروه سوم، این‌طور تفصیل داده و بیان کرده و به مشکلات و مسائل آن‌ها و گفتگوهای آن‌ها و و آن‌ها و را که نسبت به یکدیگر دارند، به این‌جور چیزها پرداخته. حتماً در این مسئله، یک مسائل مهمی باید بیان شود. مرحوم علامه یکی از فرمایشات‌شان این بود که ما می‌بینیم که در آیات شریفه قرآنیه از این گروه مطالبی گفته شده؛ از وضع آن‌ها با اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و با ، رفت و آمدشان، از معاشرت‌شان، از کارهای‌شان که بیان شده است. این‌ها مطمع نظر و مورد بیان بودند. خب وقتی که یک پیامبری، یک نبوتی را بر قرار کرد، یک را بر اساس آن تأسیس فرمود، آن‌وقت درباره‌ی یک قسم از اقسام مردمی که در آن شرکت کردند، بیاناتی شد و شرح‌حالی بیان گردید، یک‌مرتبه تعطیل بشود و دیگر از آن‌ها حرفی به میان نیاید، این خیلی عجیب است!. ایشان می‌فرمود که ما این آیات را داریم و این سخنانی‌که مربوط به آن‌ها هست را در می‌بینیم، اما یک‌مرتبه می‌بینیم که وقتی پیامبر رحلت می‌کنند، دیگر تمام مردم می‌شوند!. هیچ صحبتی درباره‌شان نمی‌شود و هر کتابی هم که نوشته می‌شود، همه‌اش درباره‌ی خوبی‌های و تشکیلات‌شان و حرفهای‌شان و این‌ها می‌شود. این چرا این‌جور شده؟!؛ مشکلی هست. اگر شما رجوع کنید به کتاب‌هایی که درباره‌ی مردم مسلمانی که این آیات درباره‌شان نازل شده، می‌بینید که هیچ این چیزها نیست. تمامش درباره‌ی این‌ها و خوبی این‌ها و کارهای خوب این‌ها هست. یک کتاب شما پیدا نمی‌کنید یک تعدادی از این افرادی که بعد از رحلت آن حضرت در اسلام باقی ماندند وضع این‌ها را همان‌طوری‌که قرآن وضع‌شان را بیان کرده، بیان کند. این مسأله است و کم کسی به این مسأله می‌تواند کند، مگر یک شخص با و که یک‌مرتبه به این مشکل بر بخورد که چه شد که قرآن کریم مردم مسلمان را سه قسم معرفی کرد و نسبت به یک قسم از آن‌ها خیلی توجه بیشتری داشت. آن‌ها، آن‌ها، خوبی‌های آن‌ها، بدی‌های آن‌ها، خلاصه هرچه که می‌شد درباره‌ی آن‌ها توضیح بدهی، داد و گفت، ولی این‌ها دیگه تعطیل شدند و در اسلامی نمونه‌ای ازشان یافت نشد!. همه یک‌پارچه شدند مؤمن و مسلمان و پیرو پیامبر و پیرو قرآن و این‌ها!. این یک مسئله‌ی مرموزی است که چرا این‌طور شد. ۸۹/۹/۱۵ ادامه دارد... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 اثر واقعی قرائت قرآن کریم 🔹 #پیامبر اکرم و #ائمه (علیهم‌السلام) وضع خاصی داشته‌اند و دست نیرومند #قدرت الهی آنان را حفظ می کرده؛ والاّ چه کسی تاب دارد که با #کلام_خدا روبرو شود و حال و اوضاعش به هم نخورد؟! دیوانه نشود؟! به صحرا و بیابان نزند؟! در صورتی‌که دیدن یک جمالی از #مخلوقات خدا برای زنان #مصر حالتی برای‌شان پیش آورد که از #عقل و #شعور بیرون رفتند و دست‌شان را بریدند و چنین حالی پیدا کردند و حتی درد را هم حس نکردند!؛ یعنی دیگر اصلاً دنیای #روح و #قلب و #حس و اعصاب و همه چیزشان فرق کرد و از بین رفت. حالا آن کجا و کلام خدا کجا؟ #جمال خدا در #قرآن جلوه کرده و کسی که با خدا در قرآن آشنا شود او هزاران #یوسف را دیده و ردّ شده! در #آیات و #معارفش، در دستورات #اخلاقی و #محبت آمیزی‌اش!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۱) بسم الله الرحمن الرحیم حکمت اصلی ، درونی ، با نسخه‌ای است که از طرف خداوند، برای همه‌ی امت‌های قبل از و اسلام داده شده است. از آیه‌ی شریفه: «لعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ ( :۱۸۳)؛ استفاده کرده‌اند که انسان موجودی مانند بدن انسان است که مسائل و صحت و زیادی دارد. وقتی انسان وارد این جهان می‌شود، انسان شدن دارد، نه این‌که انسان باشد. است که امتیاز او از سایر حیوانات به استعداد اوست. استعداد یعنی چه؟ یعنی اگر تحت یک متخصص واقع شود و در سالمِ خوبی تربیت گردد، انسانِ واقعی می‌شود. محتوای این کلمات مختصر به اندازه‌ی یک کتاب است و یک کتاب بزرگ از و و فرمایشات و را می‌توان در توضیح آن تألیف نمود. و بسیار مورد شگفتی و تعجب است که دست‌اندرکاران انسانی، و ، بر این اساس برنامه‌ریزی نکرده‌اند!. با تأمل در و روشن می‌گردد، برنامه‌ی و از این‌جا شروع می‌شود که انسان یک حیوانی است که او با سایر حیوانات فقط در او است. استعداد انسانی مانند یک گُل خاص؛ باغبانِ خاص، آبیاری خاص، هوای خاص می‌خواهد. باید شود و تربیت او به گونه‌ای باشد که در زمان یک انسان به تحویل داده شود. ما هیچ‌جا نه شنیده‌ایم و نه دیده‌ایم که گروهی با یکی از عناوین ، انسانی، ، اجتماع، اصلاح بشریت، خدمت‌گزار دین و تشکیل شود و این را پیروی و اِعمال کند. الحمدلله شنیده‌ایم که وزارت درست شده است. شنیده‌ایم که متخصص از خارج برای جوانان ما آمده‌اند. با اسم ، با خارجی و با خارجی، ورزش ما شده‌اند. اما نشنیده‌ایم که موضوع مورد توجه قرار گرفته شده باشد!. و بنده توقع دارم که دوستانی که از عهده‌ی این کار بر می‌آیند به (آقای ) پیامی بدهند که اگر خودشان نمی‌توانند، نماینده‌ای را بفرستند که من این عرایض را به ایشان هم بکنم؛ چون به علت بیماری‌های متعددِ خود، قادر به خارج شدن از منزل نیستم. @seyedololama
🔺 درسی بسیار آموزنده و مهم از سوره عنکبوت 🔹 در در اعمال شب ۲۳ ماه مبارک بر سوره‌ی مبارکه‌ی تأکید شده و گویا خواننده‌اش به وعده داده شده. معنای این موضوع این است که این سوره می‌تواند پیروان خودش را سعادت‌مند کند. بعضی از سور هست که بسیار در ساختن و و درون نقش مهمی دارد که یکی از آن‌ها سوره‌ی مبارکه‌ی "عنکبوت" است که اعلام می‌کند برای هر انسان ؛ چون با یک قاطعیتی می‌فرماید: «أحسب الناس»؛ مردم چنین می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما امام علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی‌که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی خانواده‌هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار بی‌حیایی و خیلی دور از حمیّت و مردانگی؛ و شرف‌شان را زیر پا گذاشتند!. این خطر بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. از دستوراتی که در این ماه می‌گیریم این باشد که این را در برابرمان قرار دهیم و در آن‌ها تعمق کنیم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌📹 اِحذَروا اَهوائَکُم کما تَحذَرونَ اَعدائَکُم؛ امام #صادق علیه‌السلام، که این ماه، در آتیه، روز شهادت‌شان است، یک خطاب عجیبی‌ طبق روایت فرموده‌اند: « برحذر باشید از طرف خواهش‌های درونی خودتان، همان‌گونه که از دشمنان خود بر حذر هستید»؛ بنابراین #انسان لانه‌ی #دشمن در درونش است! و دشمن در درون، همان حالتی است [که شخص با این‌که] #تربیت_دینی ندیده، [ولی] به مسائل #علمی رو آورده، مانند زمان ما که افتخارات متوجه #سواد علمی و #تمدن اهوائی شده؛ پس الآن #حکومت در جهان به دست هواهای نفسانی بشر است که در درون‌شان فعال است. البته ما آن دشمنانی را که می‌شناسیم خیلی خوب از آن‌ها پرهیز می‌کنیم و همیشه مخصوصاً روزهای #جمعه "مرگ بر #اسرائیل" می‌گوییم، "مرگ بر #آمریکا" می‌گوییم؛ اما #امام ما، #پیشوای ما، #ائمه ما قبل از آن‌که ما متوجه #دشمن_بیرونی شویم، ما را متوجه #دشمن_درونی کردند؛ نکند که در #زبان با آن‌ها، همان معامله‌ی اعداء و دشمن باشیم ولی در پیروی #اعمال به خواست آن‌ها رفتار کنیم!. "مرگ بر اسرائیل" به این معناست که مرگ بر آن‌چه که اسرائیل‌صفتانه هست! رفتارشان رفتار او هست! تمدن‌شان، تمدن آن‌ هست، مرگ بر آن‌ها. اگر مرگ بر آن‌ها باشد پس مرگ بر خیلی از خواسته‌های #نفسانی ما هم باید باشد؛ حالا نمی‌دانم صلاح هست یا نه و این را باید بزرگان تشخیص بدهند وگرنه طبق این #آیات و #روایات ما حق داریم که در #نماز_جمعه فریاد بزنیم: مرگ بر خواهش‌های درونی خودمان که #مملکت ما را به سوی اسرائیل نَبَرد!. یک‌چنین خواهش‌هایی مرگ برای آن‌ها علاج است. ۹۴٫۵٫۸ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانه‌ی شهادت حضرت امام جواد (صلوات‌الله‌علیه) ارائه می‌گردد. 🔺 شرایط دریافت نصیحت بسم الله الرحمن الرحیم «قال له رجل: أوصِنی ... »¹ در نقل بسیار مبارک حضرت علیه‌السلام چند روایت نقل شده و یکی از آن‌ها درباره‌ی پاسخی است که آن بزرگوار به سؤال کسی‌که درخواست و سفارش و راهنمایی کرد، می‌باشد، که آن حضرت پاسخ فرموده. «قال له رجل: أوصنی. قال (علیه‌السلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟ این کلام و این پاسخ ابتدایی می‌رساند به این‌که سخن گفتن و و استفاده از و و این‌ها، به این آسانی نیست که انسان می‌کند؛ بلکه تجهز و نفسانی می‌خواهد تا این‌که خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْ‌گری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک درباره‌ی خودش پیش می‌آید که در معرض این‌گونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار می‌گیرد!. فرض بفرمایید که بنده در یک مسئله‌ی جزئی، تحمل فشارِ پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بی‌جایی به نظر خودم می‌کند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آن‌وقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان ندارد و نیرو و اندازه‌ی خودش را محک نزده. وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، بر یک ، ولو بی‌سواد، مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر باشد. تعرضات نابه‌جای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا می‌بیند که در چنین چیزهایی گیر می‌کند و از نفسانی‌اش بر نمی‌آید که تحمل کند از یک بی‌جای مادر به او، تعرض بی‌جای به او، فرمان بی‌جا دادن به او، این چیزها را نمی‌تواند هضم بکند؛ آن‌وقت پیش یک بزرگواری یا در یک مجلس بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. این‌ها در اثر نسجیدن انسان از اندازه‌های خودش است. و حال این‌که ما آن‌چه را که فهمیده و دانسته‌ایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاس‌هایی که ما گذرانده‌ایم، از دانستن و به مرحله‌ی وارد کردن، واقعاً فراغت حاصل شده باشد، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آن‌چه را که فهمیده و دانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا می‌شود که راه برایش باز می‌شود؛ دیگر محتاج به این‌که کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا کن، به من کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیله‌ی به آن‌چه انسان می‌داند، برای انسان باز و گشوده می‌شود و انسان ترقی می‌کند؛ به خود مشغول می‌شود، سرگرم خودش می‌شود، دیگر از این و آن فراغت پیدا می‌کند. @seyedololama ص۱ ⬇️
سیدالعلماء
⬇️ ص۲ 🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش می‌کنی؟ این خیل
⬇️ ص۳ 🔺 اهمیت صبر و پایداری 🔹«فقال علیه‌السلام: تَوَسَّدِ الصَّبرَ»؛ فرمودند که استراحت‌گاه خودت، تکیه‌گاه خودت، آرامش جان و دل خودت را در صبرت قرار بده. ببینید ما همان‌طوری‌که یک حواسی داریم خدایی نخواسته اگر مادرزادی یکی از آن‌ها کمبود داشت چه وضعی داشتیم؟ بینایی نبود، شنوایی نبود، شامه نبود، ذائقه نبود، این‌ها نبود، چه وضعی در برای ما بود؟ همین‌طور درباره‌ی زندگی ما، ما، ما - از بگیر تا خانواده‌های بزرگ و و - این‌ها باید یک منابعی در اختیارشان باشد که به آن منابع تکیه کنند. منبعی که می‌شود یک انسان در زندگی و به آن تکیه کند، نیروی و است. این خیلی حرف است. چه برای ، چه برای طلبه‌ی محترم، چه برای سایر افرادی که در اجتماع زندگی می‌کنند. هر کسی در آن قسمتی که هست یک پناه‌گاهی باید از صبر و بردباری برای خودش تهیه کند؛ تَوَسُد کند و وِساده و بالش و مُخَده‌اش را این فضیلتِ صبر و بردباری قرار بدهد. انسان وقتی می‌آید با یک مقدار شوق و ذوقی که در این لباس هست برای بعضی‌ها، می‌شود و لباس طلبگی می‌پوشد، وارد می‌شود، پذیرش می‌شود و در همه‌ی این‌ها قبول می‌شود تا این‌که انسان در به یک مرحله‌ای می‌رسد که به نظرش می‌رسد که آثار خوبی دارد مثلاً، ولی وقتی می‌بیند آن آثار مورد نظرش نیست؛ سال اول نیست، سال دوم نیست، سال سوم نیست؛ می‌گوید: هان! معلوم می‌شود در مدرسه هم چیزی پیدا نمی‌شود!. می‌رود از این و از آن می‌پرسد، می‌گویند بله فلان مرکز، فلان ، فلان که به یک کسی داد، همان شب دید و به رسید و حاجتش برآورده شد. می‌گوید: هان! حیف از این سه سالی‌که ما صرف این رشته کردیم، همه‌اش ضَرَبَ یَضْرِبُ و این چیزها خواندیم فلذا این می‌شود. چرا؟ برای این‌که خودش را صبر قرار نداده بود که اگر این‌جا سه سال و چهار سال و پنج سال انسان اثری پیدا نمی‌کند، شاید برای این باشد که این کاوش‌ها باید به نتیجه برسد، باید برای او اثر پیدا بکند، نه شنیدنی‌ها و گفتنی‌ها و و بدون و بدون و این‌طور چیزها؛ فلذا صبر را از دست می‌دهد. پس یکی از پشتیبانان محکم طلبه، طبق و محکم ما، پایداری است. یا اول انسان تشخیص نداده وارد شده، اشتباه کرده. تشخیص داد که ما در ، در خودمان، یک رشته‌ی خاصی به نام روحانیت، طلبگی، درس و تدریس داریم و آن نتایجی دارد. آن نتایج را بررسی کرد و فهمید که چگونه به آن رسیده‌اند، با چه زحماتی رسیده‌اند، خب باید دنبالش را بگیرد. ولی اگر کرد که حالا من دو سال که در مدرسه یا در فلان درس‌ها و بحث‌ها شرکت کردم، حتماً برای من مشکلاتی از زندگی، مشکلاتی از امور روحانی، از این‌ها برطرف می‌شود و نشد، خب این می‌لغزد دیگر، چنان می‌لغزد که پشت می‌کند به این حرف‌ها. می‌گوید اصلاً نه در چیزی هست، نه در چیزی هست، هر چه هست در پیش فلان مرشد، فلان دستورات و فلان چله‌نشینی‌ها هست، می‌غلتد به آن سو. در حالی‌که این آمادگی خودش را از جهت پناه‌گاه صبر و بردباری تهیه نکرده بود. و صبر و بردباری در اثر این می‌شود که انسان، راه را راهِ طولانی بفهمد و بشناسد، پرمشقت بشناسد. ساخته شدن یک انسان مشکل‌ترین کارهایی است که در دوره‌ی بشر برای بشر پیش می‌آید. چرا؟ برای خاطر این‌که هر کدورتی، هر پلیدی‌ای که عارض و لباس و فرش و زندگی می‌شود، این‌ها به آسانی با یک وسایلی رفع می‌شود؛ اما انسانی که از وقتی یاد دارد در قنداق بوده، زورگویی در او حکومت داشته؛ خب یک بچه قنداقی را نگاه کنید، چگونه پستانک را از دست مثلاً همتای خودش می‌گیرد و اگر به او ندهند می‌کند. با زور شده، با هر چه شده، و را وادار می‌کند که غذایی که برایش بد است را به او بدهند، آب برای او بد است به او بدهند، خوابیدن را که برای او خوب است، نمی‌خواهد قبول کند، همین‌طور از در یک مرحله‌ی ضعیفی انسان به ، به گرایی مشغول بوده تا شده پانزده سال، شانزده سال، بیست سال، و این مسائل حیوانی در و انسان تراکم یافته، یک بار آمده. حالا این می‌خواهد در عرض یک سال درست شود؛ در عرض دو سال درست شود؛ نمی‌شود. این است که باید حتماً چه در فردی، چه در اصلاح اجتماعی، پناه به صبر برد. @seyedololama ص۳ ⬇️
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 درسی بسیار آموزنده و مهم از سوره عنکبوت 🔹 در در اعمال شب ۲۳ ماه مبارک بر سوره‌ی مبارکه‌ی تأکید شده و گویا خواننده‌اش به وعده داده شده. معنای این موضوع این است که این سوره می‌تواند پیروان خودش را سعادت‌مند کند. بعضی از سور هست که بسیار در ساختن و و درون نقش مهمی دارد که یکی از آن‌ها سوره‌ی مبارکه‌ی "عنکبوت" است که اعلام می‌کند برای هر انسان !. چون با یک قاطعیتی می‌فرماید: «أحسب الناس»؛ مردم چنین فکر می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما شیعه‌ی علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی خانواده‌هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار بی‌حیایی و خیلی دور از حمیّت و مردانگی؛ و شرفشان را زیر پا گذاشتند!. این خطر بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. از دستوراتی که در این ماه می‌گیریم این باشد که این را در برابرمان قرار دهیم و در آن‌ها تعمق کنیم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانه‌ی شهادت حضرت امام جواد (صلوات‌الله‌علیه) ارائه می‌گردد. 🔺 شرایط دریافت نصیحت بسم الله الرحمن الرحیم «قال له رجل: أوصِنی ¹ قال (علیه‌السلام): أو تقبل؟»؛ فرمودند: آیا حاضری که قبول کنی؟ این کلام و این پاسخ ابتدایی می‌رساند به این‌که سخن گفتن و و استفاده از و و این‌ها، به این آسانی نیست که انسان می‌کند؛ بلکه تجهز و نفسانی می‌خواهد تا این‌که خودش را در مقام صلاحیت این بداند که از یک بزرگواری و هدایتْ‌گری و راهنمایی، وصیت و سفارش بخواهد. ای بسا که انسان یک درباره‌ی خودش پیش می‌آید که در معرض این‌گونه سؤالات از دیگران و بزرگان قرار می‌گیرد!. فرض بفرمایید که بنده در یک مسئله‌ی جزئی، تحمل فشارِ پیر خود را اگر نداشتم که او وقتی به من تعرض بی‌جایی به نظر خودم می‌کند، با کمال رغبت بپذیرم، و با او مجادله نکنم، سخن او را پاسخ ندهم. آن‌وقت خدمت یک بزرگواری بیایم و بگویم آقا یک نصیحتی به من بفرمایید! یک وصیتی به من بفرمایید. این در اثر این است که انسان ندارد و نیرو و اندازه‌ی خودش را محک نزده. وإلّا این یک چیزی نیست که بر کسی، بر یک ، ولو بی‌سواد، مخفی باشد که انسان مکلف است در برابر مادر پیر باشد. تعرضات نابه‌جای او را به جان بخرد، و در برابر آن، هیچ واکنشی انجام ندهد، اما حالا می‌بیند که در چنین چیزهایی گیر می‌کند و از نفسانی‌اش بر نمی‌آید که تحمل کند از یک بی‌جای مادر به او، تعرض بی‌جای به او، فرمان بی‌جا دادن به او، این چیزها را نمی‌تواند هضم بکند؛ آن‌وقت پیش یک بزرگواری یا در یک مجلس بگوید که آقا به ما یک وصیتی بکنید، یک سفارشی بکنید. این‌ها در اثر نسجیدن انسان از اندازه‌های خودش است. و حال این‌که ما آن‌چه را که فهمیده و دانسته‌ایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاس‌هایی که ما گذرانده‌ایم، از دانستن و به مرحله‌ی وارد کردن، واقعاً فراغت حاصل شده باشد، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آن‌چه را که فهمیده و دانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا می‌شود که راه برایش باز می‌شود؛ دیگر محتاج به این‌که کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند و بگوید که مرا کن، به من کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیله‌ی به آن‌چه انسان می‌داند، برای انسان باز و گشوده می‌شود و انسان ترقی می‌کند؛ به خود مشغول می‌شود، سرگرم خودش می‌شود، دیگر از این و آن فراغت پیدا می‌کند. ادامه دارد.... @seyedololama