eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهی
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ، چه ، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسایل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در قم ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب توجه زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
@seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگريست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيستند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيرده شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند بسيار بالاتر است. با توجه به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای برنامه‌ریزی کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟! نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند! بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فلتحکم بانی لست بدنا و لا مادة»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهی
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ، چه ، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسایل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: "اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین" این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
🔺 راه نجات امت اسلامی با تمسک به حدیث شریف ثقلین بسم الله الرحمن الرحیم حدیثی که قبلاً از [ ج ۲ صص ۲۳۵_۲۳۶] نقل کردیم که از اکرم صلی الله علیه وآله سؤال شد که اگر جنازه‌ای باید تشییع شود و در همان موقع مجلس علمی برپاست که حضور در آن مجلس با تشییع آن جنازه به صورت هم زمان امکان ندارد، چه باید کرد؟ طبق این حدیث حضرت فرمودند اگر کسی هست که جنازه را به سامان برساند، مجلس و دانش ـ که منظور دانش است - از هزار و و و و کارهای بسیار نیکو، فضیلت بسیار بیشتری دارد و برتر است. این مسئله‌ای که در این حدیث بیان شده برای کسانی‌که این فتنه‌های امروز ما را ندیده بودند، مسئله‌ی مشکلی بود که چطور می‌شود که در یک مجلس در حضور یک ، حضور پیدا کند و این حضور یافتن این همه داشته باشد. لکن این فتنه‌ای که اخیراً پیدا شد و اسلام از و مسلمانان بهترین استفاده را بردند و خود را مجهّز کرده و به جان مسلمانان و دیگر انداختند و خودشان به تماشا نشستند؛ این نشان داد که مشکل دوری از تعالیم کریم و فرمایشات علیهم‌السلام است و حدیث که اول وصیت (رحمه الله) هم هست ناظر به همین مطلب است که یک برانگیخته و مبعوث شد، در حالی‌که‌ عمر کمی داشت؛ فرمود که: من بعد از خود دو چیز سنگین‌قیمت و سنگین‌وزن باقی می‌گذارم و روز حساب و کتاب از شما خواهم پرسید که با این دو چه کردید. این همین مسئله است که حضور در مجلس علم را روشن می‌کند. چون ممکن است بعضی بگویند علم و هم علم است؛ نه این‌ها امور است و امور زندگی برای زندگی است. آن‌چه انسان را انسان می‌کند و را از و و می‌دهد در دانشگاه نیست بلکه در دین است، در حدیث ثقلین است. و لذا تمام دانشگاه و سایر مناصب بالای اجتماع، ، ، همه به این دین و تعالیم و داشتن یک نیازمندند و اگر این هیچ‌گاه یک عالم ربانی نداشت این موفقیت نصیبش نمی‌شد؛ از آن‌جا که این انقلاب بعد از زمان پیدا شد و زندگی مردم طبق برنامه‌ی زندگی طاغوتیان بود، تاکنون موفق نشده‌اند که این مسئله را اجرا کنند که برای هر از و و و و و و همه، بیان و پیاده کنند که این علم است که نجات‌بخش است و اگر نباشد زندگی‌شان زیان‌بخش می‌شود. این را نتوانستند به صورت قانونی برقرار کنند. تنها مرحوم استاد در رساله‌ی که در زمان طاغوت نوشته یک جمله کوتاه دارد در صفحه‌ی ۶۷ که می‌فرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است»؛ یعنی ما حدیث ثقلین و مذهب و و قرآن را قبول کرده‌ایم ولی به شرط این‌که تحقیقات ما همراهش باشد. جزء برنامه باشد همان‌طور که در برنامه‌ی اجباری ، ، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها، تدریس و حساب و و اجباری است و بدون تدریس آن‌ها و تشکیل کلاس و امتحان از آن‌ها، داده نمی‌شود؛ باید فهم و دینی هم همین‌طور باشد. و این کلمه‌ی #«اجبار» با کلمه‌ی «آزادانه» در این جمله جمع شده. در این‌جا یعنی باید جزء برنامه باشد، نمره داشته باشد، استاد داشته باشد، رفوزه داشته باشد، مدرک باشد و هم در این‌جا یعنی مانند حساب و هندسه روی فهم باشد نه از روی . هیچ علمی با تقلید نمی‌سازد. باید آزادانه هر مسلمانی درباره‌ی مسائل مذهبش کار کند و در فکر و مغزش مؤثر باشد که من خدای جهانم و جهان خدا دارد و دارد. آخرین آن‌ها دین را آورده که از حدود ۱۴ قرن قبل تاکنون بدون این‌که بررسی عالمانه و در آن شود نمی‌توانست دوام بیاورد. با زحمات علمای ربانی و همین که به دنبال علم واقعی هستند و می‌کنند در زندگی طلبگی برای آن، این علم برقرار گردیده و پخش شده و تا به حال به دست ما رسیده است. ۹۳/۳/۱۵=۷ المعظم ۱۴۳۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  ۱۳۲۸ ش = سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگری‌ست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيست‌اند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيردِهْ شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت‌الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند، بسيار بالاتر است. با به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟!. نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند!. بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔹 مسئله‌ی #انتظار مقام مقدسی است و از طرف خدای متعال مقام #اصلاح امت #پیامبر صلی الله علیه وآله به حضرت #صاحب_الزمان داده شده که روزی #ظهور نمایند و #بشریت را از ناراستی‌ها بازداشته و #هدایت نمایند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 لزوم رفع شبهات برای درک بدیهیات 🔹 #بدیهیات زیر بنای همه‌ی #علوم است. خداوند به #بشریت درباره‌ی خدا و #خالق، یک چنین علمی مرحمت فرموده است. اما این #علم دچار تاریکی می‌شود. تاریکی در علوم #بدیهی غیر از ندانستن است. یکی از این تاریکی‌ها، #شبهات است. شبهات مثل دود می‌مانند که جلوی چشم را می‌گیرند؛ دود مانع دیدن چشم سالم است. این شبهات را باید برطرف کرد و از وجودش ممانعت کرد، ولذا #إضلال #حرام است؛ یعنی #معلم به گونه‌ای صحبت کند که علومِ #شاگرد به هم بخورد و #ظلمت پیدا کند، ولذا می‌شود با ایجاد #شبهه و #مغالطه در بدیهیاتِ #مردم، آن‌ها را سردرگم کرد!. ۸۴٫۵٫۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
بسم الله الرحمن الرحيم «اللهُ الَّذی خَلَقَ سَبعَ سَمَواتٍ و مِن الأرضِ مِثلَهُنَّ»؛ ( ؛۱۲) وقتی به سن رسید و شد، همانند طفلی که تازه به آمده و بی‌اختیار به دنبال پستان مادر می‌گردد، خود را نیازمند می‌بیند و با و علاقه به دنبال یک مرکز قدرت و پناه‌گاه می‌گردد. انسان‌ها همان‌طور که به تنفس نیاز دارند، به یک نیروی مهربان و نگه‌دارنده هم نیاز دارند. فرق انسان و حیوان هم در این‌جا مشخص می‌شود، زیرا حیوان علاقه‌ای به و ندارد، ولی این نیازها و علاقه‌ها درون ما وجود دارند و برای آن‌ها پاسخ می‌خواهیم؛ زیرا در درون انسان ناراحتی و آشوب وجود دارد که به کجا پناه ببرد و به دنبال یک منبع و و دانایی می‌گردد تا به او دل‌گرم شود. در تمام دنیا پاسخ این علاقه و نیاز تنها در آیه ۱۲ سوره طلاق بیان شده است که آن چیزی که شما می‌خواهید و با عشق و علاقه به دنبال آن هستید تا نیازهای‌تان را برطرف کنید، همان خدایی است که شما را آفریده است. اگر انسان وجدانش سالم باشد و در اثر ، و تاریک نشده باشد، به وجد می‌آید و مستی پیدا می‌کند، زیرا این آیه برای ما بیچاره‌گان دارو می‌دهد و قدرت و نشان می‌دهد؛ که ای این ، ، ، و عقلی که داری مال چه کسی است؟ این‌ها چگونه در یک انسان جمع شده‌اند؟ سازنده‌ی این‌ها همه چیز توست. خوشا به حالت، به او تکیه کن و دل‌گرم باش. او راه را جلوی پایت می‌گذارد. می‌گوید: من نجاتت می‌دهم به شرط این‌که حرف مرا گوش دهی. پناه‌گاه این کشتی طوفان‌زده زندگی، و یاد خداست. ۸۸٫۸٫۱۱ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
ثمرات آزادی واقعی-@seyedololama.mp3
1.56M
❔ثمرات به همراه واقعی چیست؟ ⁉️ حیوانی به اسم آزادی چه بر سر آورده‌اند؟! ⚠️ : خور وخواب وخشم وشهوت! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ثمرات اسلام 🔹 در #قرآن کریم می‌خوانیم که: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً»؛ کشتن یک آدم بی #گناه مثل کشتن یک نسل است، چون ممکن است او مثل حضرت #ابراهیم بشود. «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»؛ ( #مائده :۳۲)؛ هر کسی هم بتواند یک نفر را به راه بیاورد، #هدایت کند و دستش را بگیرد و از #حیوانیت او را بیرون بیاورد و از #جهل و #غفلت نجاتش بدهد؛ مثل این است که #بشریت را #نجات داده؛ پس ارزش #اسلام و یک #مؤمن این‌قدر زیاد است. هیچ‌وقت آدم #فکر نکند و بگوید که خب! پس اسلام چه کرد؟! اسلام خیلی کارها کرد. #میثم تمار ساخت، #کمیل بن زیاد ساخت، هفتاد و دو تن #شهید شب #عاشورا ساخت، و هر عصری همین‌طور. تا به علمای بزرگوار #نجف رسید و امثال شیخ #حسینقلی_همدانی ساخت، شیخ #بهاری ساخت، استاد محترم #قاضی ساخت، شاگرد او #طباطبائی ساخت، مرحوم #شاه‌آبادی اعلی الله مقامهم، شاگردش #مرحوم_امام خمینی ساخت. پس در این راه #سعادت با همکاری و هم‌فکری و پیگیری و #جهاد فکری می‌توان حرکت کرد و عده‌ای حرکتی در خودشان به وجود بیاورند و تا هر جایی‌که رسیدند و تا هر جایی‌که عمرشان و نفَسِ‌شان اجازه داد در خدمت پروردگار واقع شده‌اند، در خدمت #انبیا واقع شده‌اند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ﻣﻘﺎﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮا ﺳﻼﻡ اﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ 🔹 اين روزها به مناسبت ميلاد باسعادت حضرت #زهرا سلام الله عليها، چند بانو و دانشمند #زن می‌آیند مصاحبه و صحبت می‌کنند، بعضی از آن‌ها چنان صحبت می‌کنند کأنّه اين کمالاتی که #پيامبر در شأن حضرت صديقه‌ی اطهر بيان فرموده‌اند و اين بزرگ‌داشتی که برای ايشان قائل بودند -که هميشه وقتی می‌خواستند به سفر بروند، آخرين کسی که از او خداحافظی می‌کردند، دخترشان بود و هر وقت که از جنگ و سفر بر می‌گشتند، پس از برگزار کردن #نماز، اولين جايی که می‌رفتند به ديدار دخترشان بود و او را در آغوش می‌گرفتند و می‌بوسیدند- #فکر می‌کنند که این‌ها مربوط به مقام زن است و زن پيش خدا و در #اسلام خيلی مقام دارد!؛ این‌جا خلط شده بين مقام زن و مقام #عصمت و مقام #امامت و مقام الگو بودن برای #بشريت. کسی نمی‌داند که در اين موجود خاص و اين بانو چه نهفته شده؛ فقط خدا از آن خبر دارد و به پيامبرش خبر داده. و ما همان‌طوری‌که نمی‌توانیم مسافت و فاصله‌ی این‌جا را با کهکشان‌های فوق کهکشان خودمان تصور کنيم، اصلاً نمی‌توانیم اين مقامات را نيز تصور کنيم و نمی‌توانیم درک کنيم چنين شخصيتی را که در درون انسانی همراه شود با محو همه‌ی #صفات بشری، طوری‌که جز #ذات اقدس الهی، محبوبی و معبودی و پناه‌گاهی و اميدگاهی در وجودش نباشد، و بيمی از کسی نداشته باشد و اميدی به کسی نداشته باشد. ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بی‌خبر و با خبر! 🔹 جناب #حافظ آمده مسائل معارفی را با #ذوق_عرفانی خودش بیان کرده. می‌گوید: ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه‌رو نباشی کی راه‌بر شوی این مسئله تلاش #عملی می‌خواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با #هوای_نفس و #شیطان خودت #مبارزه کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمی‌کنی؛ چون خبرگزاری‌های #غیبی به #اعمال نگاه می‌کنند، به #نیات نگاه می‌کنند و #بشریت را #هدایت می‌کنند. در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی یک مردانی بودند در این راه‌ها قدم گذاشتند و چیزهایی فهمیدند. مرحوم آسید #جلال_آشتیانی نقل کرد از مرحوم آمیرزا #مهدی_آشتیانی (رحمة الله علیهم) گفت در زمان طاغوت، در حدود هشتاد، نود سال پیش، گفت ما رفتیم طرف ممالک شورویِ آن موقع که همه‌ی این ممالک شمال و این‌ها همه در اختیار #شوروی بود. آن‌جا یک غاری بود که یک #مرتاض درونش بود. رفتیم او را دیدیم که در قاموس این شخص #جهل معنا نداشت!. از هر علمی، هر مطلبی از او می‌پرسیدی، آناً جواب می‌داد. این است!. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی اصلاً وجودت یک #وجود دیگری می‌شود، اگر #عمل کنی و #نفس خودت را مهار کنی، خواهش‌های نفسانی را مهار کنی. #دانش که می‌جویی برای نفسانیت‌ات نجویی، برای حیوانیت‌ات نجویی، برای در اختیار ستم‌گران گذاشتن دانش‌طلب نباشی. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی یعنی #انسان می‌تواند #انقلاب_وجودی پیدا کند. اصلاً عوض بشود. ۸۵٫۸٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @seyedololama
سیدالعلماء
⬇️ ص۲ 🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش می‌کنی؟ این خیل
⬇️ ص۳ 🔺 اهمیت صبر و پایداری 🔹«فقال علیه‌السلام: تَوَسَّدِ الصَّبرَ»؛ فرمودند که استراحت‌گاه خودت، تکیه‌گاه خودت، آرامش جان و دل خودت را در صبرت قرار بده. ببینید ما همان‌طوری‌که یک حواسی داریم خدایی نخواسته اگر مادرزادی یکی از آن‌ها کمبود داشت چه وضعی داشتیم؟ بینایی نبود، شنوایی نبود، شامه نبود، ذائقه نبود، این‌ها نبود، چه وضعی در برای ما بود؟ همین‌طور درباره‌ی زندگی ما، ما، ما - از بگیر تا خانواده‌های بزرگ و و - این‌ها باید یک منابعی در اختیارشان باشد که به آن منابع تکیه کنند. منبعی که می‌شود یک انسان در زندگی و به آن تکیه کند، نیروی و است. این خیلی حرف است. چه برای ، چه برای طلبه‌ی محترم، چه برای سایر افرادی که در اجتماع زندگی می‌کنند. هر کسی در آن قسمتی که هست یک پناه‌گاهی باید از صبر و بردباری برای خودش تهیه کند؛ تَوَسُد کند و وِساده و بالش و مُخَده‌اش را این فضیلتِ صبر و بردباری قرار بدهد. انسان وقتی می‌آید با یک مقدار شوق و ذوقی که در این لباس هست برای بعضی‌ها، می‌شود و لباس طلبگی می‌پوشد، وارد می‌شود، پذیرش می‌شود و در همه‌ی این‌ها قبول می‌شود تا این‌که انسان در به یک مرحله‌ای می‌رسد که به نظرش می‌رسد که آثار خوبی دارد مثلاً، ولی وقتی می‌بیند آن آثار مورد نظرش نیست؛ سال اول نیست، سال دوم نیست، سال سوم نیست؛ می‌گوید: هان! معلوم می‌شود در مدرسه هم چیزی پیدا نمی‌شود!. می‌رود از این و از آن می‌پرسد، می‌گویند بله فلان مرکز، فلان ، فلان که به یک کسی داد، همان شب دید و به رسید و حاجتش برآورده شد. می‌گوید: هان! حیف از این سه سالی‌که ما صرف این رشته کردیم، همه‌اش ضَرَبَ یَضْرِبُ و این چیزها خواندیم فلذا این می‌شود. چرا؟ برای این‌که خودش را صبر قرار نداده بود که اگر این‌جا سه سال و چهار سال و پنج سال انسان اثری پیدا نمی‌کند، شاید برای این باشد که این کاوش‌ها باید به نتیجه برسد، باید برای او اثر پیدا بکند، نه شنیدنی‌ها و گفتنی‌ها و و بدون و بدون و این‌طور چیزها؛ فلذا صبر را از دست می‌دهد. پس یکی از پشتیبانان محکم طلبه، طبق و محکم ما، پایداری است. یا اول انسان تشخیص نداده وارد شده، اشتباه کرده. تشخیص داد که ما در ، در خودمان، یک رشته‌ی خاصی به نام روحانیت، طلبگی، درس و تدریس داریم و آن نتایجی دارد. آن نتایج را بررسی کرد و فهمید که چگونه به آن رسیده‌اند، با چه زحماتی رسیده‌اند، خب باید دنبالش را بگیرد. ولی اگر کرد که حالا من دو سال که در مدرسه یا در فلان درس‌ها و بحث‌ها شرکت کردم، حتماً برای من مشکلاتی از زندگی، مشکلاتی از امور روحانی، از این‌ها برطرف می‌شود و نشد، خب این می‌لغزد دیگر، چنان می‌لغزد که پشت می‌کند به این حرف‌ها. می‌گوید اصلاً نه در چیزی هست، نه در چیزی هست، هر چه هست در پیش فلان مرشد، فلان دستورات و فلان چله‌نشینی‌ها هست، می‌غلتد به آن سو. در حالی‌که این آمادگی خودش را از جهت پناه‌گاه صبر و بردباری تهیه نکرده بود. و صبر و بردباری در اثر این می‌شود که انسان، راه را راهِ طولانی بفهمد و بشناسد، پرمشقت بشناسد. ساخته شدن یک انسان مشکل‌ترین کارهایی است که در دوره‌ی بشر برای بشر پیش می‌آید. چرا؟ برای خاطر این‌که هر کدورتی، هر پلیدی‌ای که عارض و لباس و فرش و زندگی می‌شود، این‌ها به آسانی با یک وسایلی رفع می‌شود؛ اما انسانی که از وقتی یاد دارد در قنداق بوده، زورگویی در او حکومت داشته؛ خب یک بچه قنداقی را نگاه کنید، چگونه پستانک را از دست مثلاً همتای خودش می‌گیرد و اگر به او ندهند می‌کند. با زور شده، با هر چه شده، و را وادار می‌کند که غذایی که برایش بد است را به او بدهند، آب برای او بد است به او بدهند، خوابیدن را که برای او خوب است، نمی‌خواهد قبول کند، همین‌طور از در یک مرحله‌ی ضعیفی انسان به ، به گرایی مشغول بوده تا شده پانزده سال، شانزده سال، بیست سال، و این مسائل حیوانی در و انسان تراکم یافته، یک بار آمده. حالا این می‌خواهد در عرض یک سال درست شود؛ در عرض دو سال درست شود؛ نمی‌شود. این است که باید حتماً چه در فردی، چه در اصلاح اجتماعی، پناه به صبر برد. @seyedololama ص۳ ⬇️
🔺 مطابقت مسئله‌ی غدیر خم با فطرت انسانی 🔹 تمام اسلامی نقشه‌ای است از ساختار درونی و انسان. مثلاً کلاغ، کبوتر، لک‌لک همگی پرنده می‌باشند، ولی هرکدام بر طبق نقشه‌ای که خلق شده‌اند، می‌کنند که فطرت و غریزه‌ی آن‌هاست. هم در فطرت و غریزه‌ی خود این خصلت را دارد که در و و و رفاه زندگی کند، در تبعیض و و نباشد و این دین است: «فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْق الله»¹ و هیچ‌وقت این فطرت تغییر نمی‌کند، همان‌گونه که یک کبوتر و یک کلاغ با هم متفاوت‌اند و این تفاوت در طول هم‌واره باقی مانده و به هم نخورده است؛ در ساختار وجودی انسان نیز این فطرت و این خواست و تمایل همیشه باقی است و خداوند در کنار این فطرت، را به عطا فرمود که قدر این موضوع را بداند، و از ابتدا برای انسان و آنان را قرار داد، ولی مردم در اثر وسوسه‌های که در ابتدا تهدید نموده بود که همه‌ی را شیطانی نموده و آن‌ها را از دور می‌سازد، به تبعیت از و شیطانی پرداخته و این رفاه و صلاح را نخواستند و به زورگویی و تصرف اموال دیگران و تجاوز به نوامیس انسان‌ها پرداختند و در زمان هر پیامبر و یا او، این مناقشه و و جدال را به راه انداختند و را که در این راه زحمت بسیار کشیده، کشتند! تا نوبت به حضرت (علیه‌السلام) رسید. ایشان خانه‌ی را بنا نهاده و را به فطرت خود فراخواند. ولی باز مردم از او فاصله گرفتند و به روی آوردند تا به زمان رسید. اسلام نیز این بساط ابراهیمی را دوباره بنا نهاد و به دلیل آن‌که عمر شریف ایشان کم بود، برای جلوگیری از به هم خوردن این بنا پس از خود، جریان را بنا نهاد و حضرت (علیه‌السلام) که فطرت الهی در تمام وجود ایشان رخنه نموده و همانند خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جایی برای ایشان باقی نمانده بود، را به جانشینی خود انتخاب فرمودند. لذا عید غدیر مانند عید و عید و اعیاد سایر پیامبران، همه مربوط به مسئله‌ی صلح و و است و مربوط به این آیه: «فَأقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لاتَبْديلَ لِخَلْق الله ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أكْثَرَ النَّاس لايَعْلَمُون» می‌شود. یعنی خود را مقابل دین نگه‌دار و به آن پشت نکن. هیچ‌وقت به راست و چپ تمایل پیدا نکن و دین را سرلوحه قرار بده و بر اساس آن حرکت و زندگی کن. همان مهندسی و طرز ساخت بشر توسط خداوند است و در تمام ادیان، نمونه‌ی آن وجود دارد که تا حدودی بیان شد تا زمان حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آن حضرت در آخر عمر شریف‌شان، مسئله‌ی را عَلَم نمود تا این مسائل عملی شود و بشر دچار سختی و ناراحتی نشود، ولی از همان زمان از خود صدای مخالفت برخواست و منافقینی که در خود، داشته و منتظر بودند تا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رحلت نمایند، پس از رحلت ایشان، در حالی‌که هنوز بدن مبارک ایشان تشییع نشده بود، با عجله در (محلی برای سخنرانی مانند سالن سخنرانی در این زمان) جمع شده و به بهانه‌ی آن‌که ، مدینه را می‌گیرند و دین از دست می‌رود، جریان را فراموش نموده و به تعیین برای پیامبر پرداخته و برای خود تعیین نمودند!. بنابراین آن‌چه که در این ۱۴۰۰ سالی که از ظهور اسلام می‌گذرد بر مسلمانان پیش آمده، نتیجه‌ی سقیفه است؛ تمام کشتارها و بیماری‌ها و سختی‌ها از آن روز شروع شد و هنوز هم ادامه دارد و هم دنباله‌ی همان مطلب است. در شرح حدیث یازدهم کتاب می‌فرمایند: معارف اسلامی از قبیل و و و و دانستن و معتقد بودن، تخم‌هایی است که در درون بوستان انسان کاشته شده و سرانجام به نفع آن دنیا منقلب می‌شود و خوشا به حال افرادی که قبل از ظهور حضرت، مقدمات لازم را فراهم نموده و این مسائل را با با و خود و عاقلانه گسترش داده و با حفظ مانع شوند که شیاطین ها و دیگران این اعتقادات را از بین ببرند که همه‌ی این نتیجه‌ی امامت در است. ان‌شاءالله خداوند این عید را بر همه مبارک گرداند و به معظم انقلاب و مملکت اسلامی و سایر رهبران ممالک اسلامی طول عمر دهد که دوره‌ی ظهور را ببینند و ما و همه‌ی آن‌ها تا دم به این اعتقاد وفادار و پایدار بمانیم. وصلی‌الله علی محمد وآله الطاهرين ۸۷٫۹٫۲۱ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ :۳۰] @seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهی
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 راه نجات امت اسلامی با تمسک به حدیث شریف ثقلین بسم الله الرحمن الرحیم حدیثی که قبلاً از [ ج ۲ صص ۲۳۵_۲۳۶] نقل کردیم که از اکرم (صلی الله علیه وآله) سؤال شد که اگر جنازه‌ای باید تشییع شود و در همان موقع مجلس علمی برپاست که حضور در آن مجلس با تشییع آن جنازه به صورت هم‌زمان امکان ندارد، چه باید کرد؟ طبق این حدیث حضرت فرمودند: اگر کسی هست که جنازه را به سامان برساند، مجلس و دانش ـ که منظور دانش است - از هزار و و و و کارهای بسیار نیکو، فضیلت بسیار بیشتری دارد و برتر است. 🔹این مسئله‌ای که در این حدیث بیان شده برای کسانی‌که این فتنه‌های امروز ما را ندیده بودند، مسئله‌ی مشکلی بود که چطور می‌شود که در یک مجلس در حضور یک ، حضور پیدا کند و این حضور یافتن این همه داشته باشد. لکن این فتنه‌ای که اخیراً پیدا شد [پیدایش گروه‌های تکفیری هم‌چون ] و اسلام از و مسلمانان بهترین استفاده را بردند و خود را مجهّز کرده و به جان مسلمانان و دیگر انداختند و خودشان به تماشا نشستند؛ این نشان داد که مشکل دوری از تعالیم کریم و فرمایشات (علیهم‌السلام) است و حدیث که اول وصیت (رحمه الله) هم هست، ناظر به همین مطلب است که یک برانگیخته و مبعوث شد، در حالی‌که‌ عمر کمی داشت؛ فرمود که: من بعد از خود دو چیز سنگین‌قیمت و سنگین‌وزن باقی می‌گذارم و روز حساب و کتاب از شما خواهم پرسید که با این دو چه کردید؟!. این همین مسئله است که حضور در مجلس علم را روشن می‌کند. چون ممکن است بعضی بگویند علم و هم علم است؛ نه این‌ها امور است و امور زندگی برای زندگی است. آن‌چه انسان را انسان می‌کند و را از هرج و مرج و و ، می‌دهد در دانشگاه نیست بلکه در دین است، در حدیث ثقلین است. و لذا تمام دانشگاه و سایر مناصب بالای اجتماع، وزرا، وکلا، همه به این دین و تعالیم و داشتن یک نیازمندند و اگر این هیچ‌گاه یک عالم ربانی نداشت، این موفقیت نصیبش نمی‌شد. 🔹 از آن‌جا که این انقلاب بعد از زمان پیدا شد و زندگی مردم، طبق برنامه‌ی زندگی طاغوتیان بود، تاکنون موفق نشده‌اند که این مسئله را اجرا کنند که برای هر از و و و و و و همه، تبیین و پیاده کنند که این علم است که نجات‌بخش است و اگر نباشد زندگی‌شان زیان‌بخش می‌شود. این را نتوانستند به صورت قانونی برقرار کنند. تنها مرحوم استاد در رساله‌ی که در زمان طاغوت نوشته، یک جمله کوتاه دارد در صفحه‌ی ۶۷ که می‌فرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است»؛ یعنی ما حدیث ثقلین و مذهب و و قرآن را قبول کرده‌ایم ولی به شرط این‌که تحقیقات ما همراهش باشد. تحقیقات جزء برنامه باشد همان‌طور که در برنامه‌ی اجباری ها، ها، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها، تدریس و حساب و و اجباری است و بدون تدریس آن‌ها و تشکیل کلاس و امتحان از آن‌ها، داده نمی‌شود؛ باید فهم و دینی هم همین‌طور باشد. و این کلمه‌ی «اجبار» با کلمه‌ی «آزادانه» در این جمله جمع شده؛ در این‌جا یعنی باید جزء برنامه باشد، نمره داشته باشد، استاد داشته باشد، رفوزه داشته باشد، مدرک باشد و هم در این‌جا یعنی مانند حساب و هندسه روی فهم باشد، نه از روی . هیچ علمی با تقلید نمی‌سازد. باید آزادانه هر مسلمانی درباره‌ی مسائل مذهبش کار کند و در فکر و مغزش مؤثر باشد که من خدای جهانم و جهان خدا دارد و دارد، که آخرین آن‌ها دین را آورده که از حدود ۱۴ قرن قبل تاکنون بدون این‌که بررسی عالمانه و در آن شود نمی‌توانست دوام بیاورد. با زحمات علمای ربانی و همین هایی که به دنبال علم واقعی هستند و می‌کنند در زندگی طلبگی برای آن، این علم برقرار گردیده و پخش شده و تا به حال به دست ما رسیده است. ۹۳/۳/۱۵=۷ المعظم ۱۴۳۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama ______ 📄 در ادامه دو فایل از دو رساله‌ی مختصر پیرامون حدیث ثقلین و سند و متن آن، که مورد سفارش از سوی مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی بود، به‌منظور مطالعه خدمت کاربران محترم پیرامون ارائه می‌گردد. 👇👇👇
سیدالعلماء
🔺 بی‌خبر و با خبر! 🔹 جناب آمده مسائل معارفی را با خودش بیان کرده. می‌گوید: ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه‌رو نباشی کی راه‌بر شوی این مسئله تلاش می‌خواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با و خودت کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمی‌کنی؛ چون خبرگزاری‌های به نگاه می‌کنند، به نگاه می‌کنند و را می‌کنند. در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی یک مردانی بودند در این راه‌ها قدم گذاشتند و چیزهایی فهمیدند. مرحوم آسید نقل کرد از مرحوم آمیرزا (رحمة الله علیهم) گفت در زمان طاغوت، در حدود هشتاد، نود سال پیش، گفت ما رفتیم طرف ممالک شورویِ آن موقع که همه‌ی این ممالک شمال و این‌ها همه در اختیار بود. آن‌جا یک غاری بود که یک درونش بود. رفتیم او را دیدیم که در قاموس این شخص معنا نداشت!. از هر علمی، هر مطلبی از او می‌پرسیدی، آناً جواب می‌داد. این است!. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی اصلاً وجودت یک دیگری می‌شود، اگر کنی و خودت را مهار کنی، خواهش‌های نفسانی را مهار کنی. که می‌جویی برای نفسانیت‌ات نجویی، برای حیوانیت‌ات نجویی، برای در اختیار ستم‌گران گذاشتن دانش‌طلب نباشی. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی یعنی می‌تواند پیدا کند. اصلاً عوض بشود. ۸۵٫۸٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ثمرات اسلام 🔹 در کریم می‌خوانیم که: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً»؛ کشتن یک آدم بی مثل کشتن یک نسل است، چون ممکن است او مثل حضرت بشود. «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً»؛ ( :۳۲)؛ هر کسی هم بتواند یک نفر را به راه بیاورد، کند و دستش را بگیرد و از او را بیرون بیاورد و از و نجاتش بدهد؛ مثل این است که را داده؛ پس ارزش و یک این‌قدر زیاد است. هیچ‌وقت آدم نکند و بگوید که خب! پس اسلام چه کرد؟! اسلام خیلی کارها کرد. تمار ساخت، بن زیاد ساخت، هفتاد و دو تن شب ساخت، و هر عصری همین‌طور. تا به علمای بزرگوار رسید و امثال شیخ ساخت، شیخ ساخت، استاد محترم ساخت، شاگرد او ساخت، مرحوم اعلی الله مقامهم، شاگردش خمینی ساخت. پس در این راه با همکاری و هم‌فکری و پیگیری و فکری می‌توان حرکت کرد و عده‌ای حرکتی در خودشان به وجود بیاورند و تا هر جایی‌که رسیدند و تا هر جایی‌که عمرشان و نفَسِ‌شان اجازه داد در خدمت پروردگار واقع شده‌اند، در خدمت واقع شده‌اند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بی‌خبر و با خبر! 🔹 جناب آمده مسائل معارفی را با خودش بیان کرده. می‌گوید: ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه‌رو نباشی کی راه‌بر شوی این مسئله تلاش می‌خواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با و خودت کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمی‌کنی؛ چون خبرگزاری‌های به نگاه می‌کنند، به نگاه می‌کنند و را می‌کنند. در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی یک مردانی بودند در این راه‌ها قدم گذاشتند و چیزهایی فهمیدند. مرحوم آسید نقل کرد از مرحوم آمیرزا (رحمة الله علیهم) گفت در زمان طاغوت، در حدود هشتاد، نود سال پیش، گفت ما رفتیم طرف ممالک شورویِ آن موقع که همه‌ی این ممالک شمال و این‌ها همه در اختیار بود. آن‌جا یک غاری بود که یک درونش بود. رفتیم او را دیدیم که در قاموس این شخص معنا نداشت!. از هر علمی، هر مطلبی از او می‌پرسیدی، آناً جواب می‌داد. این است!. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی اصلاً وجودت یک دیگری می‌شود، اگر کنی و خودت را مهار کنی، خواهش‌های نفسانی را مهار کنی. که می‌جویی برای نفسانیت‌ات نجویی، برای حیوانیت‌ات نجویی، برای در اختیار ستم‌گران گذاشتن دانش‌طلب نباشی. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی یعنی می‌تواند پیدا کند. اصلاً عوض بشود. ۸۵٫۸٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️