سیدالعلماء
🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. (قسمت اول) 🔺 شرایط دریافت نصیح
🏴یا جوادالائمه ادرکنی
(قسمت دوم)
🔺شرایط دریافت نصیحت
🔹و حال اینکه ما آنچه را که فهمیده ودانستهایم، کمتر شده که ببینیم از آن کلاسهایی که ما گذراندهایم از دانستن و به مرحلهی #عمل وارد کردن، واقعاً فراغت شده، و یکی از آثار این مسئله این است که اگر آدم آنچه را که فهمیده ودانسته، سعی کند که عمل کند، نتایجی در وجودش پیدا میشود که راه برایش باز میشود؛ دیگر محتاج به اینکه کسی دستش را به او بدهد نیست؛ که برود پیش این و آن بنشیند وبگوید که مرا #نصیحت کن، به من #توصیه کن، چیزی، راهی به من نشان بده. راه به وسیلهی عمل به آنچه #انسان میداند، برای انسان باز وگشوده میشود وانسان ترقی #روحی میکند؛ به خود مشغول میشود، سرگرم خودش میشود، دیگر از این و آن فراغت پیدا میکند.
در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت وپیشوایی ونفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند. وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت وتوصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانهها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه ، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
باز این را عرض کردم که یکی از ارباب #تربیت نفوس ومکتبهای تربیتی، #فخرالدین_رازی از او نقل میکند که در جلد اول تفسیرش [ #مفاتیح_الغیب ج۱ ص۱۴۳]؛ میگوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، #چله نشینیهای عبادتی وفراغت از #دنیا و اینها را برای اینکه #روحانیت و معنویت پیدا کنند، دستور میداد، وقتیکه میخواست اینها را #امتحان بکند، آنان را مینشاند و بعد #اسماء_الهی را بر آنها قرائت میکرد و #تذکر میداد. -مثل دعای شریف #جوشن_کبیر که چقدر اسمهای الهی در آن هست- و نگاه در چهرههای اینها میکرد تا ببیند کدامشان حالتشان فرق میکند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمیتواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، #خضوعی پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و اینها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر میدید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، میگفت: آقا شما به درد این #حوزه نمیخوری. برو #بازار مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالاتمان فرق بکند نسبت به پذیرش نهجالبلاغه، پذیرش آیات #قرآن، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با #معارف اسلامی، آیا این #اذان را که میشنویم، همان وضع را در ما دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، #روح و جان ما با مفاهیم اللهتعالیاکبر، اللهتعالی لاالهالّاهو، واینطور مسائل آشناتر شده ومثل خبر #شادی میشنویم، خبر #غم که میشنویم، در ما تأثیر میکند؛ اگر اینطور شده، آثار این است که ما یک شایستگیای از برای پرسش وپاسخ مسائل #دینی پیدا کردهایم. اهل حوزهی #ائمه اطهار (علیهمالسلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شدهایم.
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ #محرم الحرام ۱۳۲۷ ق)
🔹 آقا شیخ محمدحسین #زاهد در #مسجد_جامع بازار #تهران زندگی میکرد، #خانواده و اینها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزهای بود، به دردخور بود. به او میگفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفتفروش بود و بعد آمده بود درس. تا #شرح_لمعه و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در #بازار تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاریها میگرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای اینها #جامع_المقدمات میگفت، #صرف میگفت، این آقای #مجتهدی که امروز این #حوزه را دارد، شاگرد او بود. اینها را جمع و جور میکرد. برای اینها #درس میگفت. مثلاً شاید آقای #مهدوی_کنی هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل #مغنی، چیزی پیش ایشان خوانده باشد.
یک آدمی بود که به گفتهی استاد ما [ مرحوم آشیخ #عباس_طهرانی] دربارهشان میگفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی #دنیا را فریفته.
۸۱٫۴٫۱۸
🔹 دردِ #بشريت، دردِ #اسلام ،دردِ #شيعه بايد اين جامعهای را كه سی سال است میگوید #جمهوری_اسلامی به خود بياورد. بنشينند #عقلا، #حكما، #دانشمندان، #دلسوزان، #انسانشناسان جمع بشوند، بگويند #نجات بشری که در بیبصيرتی، اينجور میغلتد، اينجور افتضاح به بار میآورد، اينجور آبروی خودش را میبرد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟
آقايان #بازاری ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خونبهای امام #حسين میشود؟! سينه زدن شما #مسلم را نجات میدهد؟! افكار #اباالفضل را به جا میآوره؟ #علی_اكبر را خشنود میكند؟ داغهای #زينب كبری را تخفيف میدهد؟ خدا به شما بيشتر #توفيق بدهد. دست شما درد نكند، اما همهی اينها غير از آن مسئلهای است كه شيخ محمد حسین #زاهد در #مسجد_جامع شما مینشست و #بچهها را #درس میداد، ماهی پنج ريال والدین هر بچهای به او میدادند، چون نمیخواست سهم #امام و #خمس بخورد. اسلامپروری میكرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در #مساجد شماها، كه بچههاتون رو صبحها قبل از #مدرسه، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اينها رو #مسلمان كن. اينها دارند #رياضيات میخوانند، #جغرافی میخوانند، #فيزيک میخوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، #بنده خدا بودن كسی نيست به اينها ياد بدهد، به اینصورتکه به تو گفته شود: يک ساعت با اينها کار بکن، اينها را مسلمان کن، تا وقتی به #تکلیف میرسند، #عشق و علاقهی دنيايی #صهيونيست ها در #دل اينها نباشد! ظاهر مسلمان و #انگليسی باطن نباشند. وقتی در خارج برنامههای خارج به گوششان میرسد كه: خوب شد #ايران به اختلاف افتاد، اينها بیتفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ #شيعهگری داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. #زنان، خانمها تو خيابانها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. #شعار ديگری نداريم. اين فريادِ #عاشورا است!.
۸۸٫۱۰٫۶
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 خواب غفلت!
🔹 دیشب تصاویری از مراکز پخش میوه نشان میدادند که مثلاً کامیونکامیون، سیب و پرتقال و… روی هم چیده بودند. صحبتهایی هم که میشد پیرامون این بود که این میوه مال کجاست. قیمتاش چقدر است و ... اما همهی آنها در #خواب بودند. چرا؟ برای اینکه یک نفر نمیگفت: ببین این پرتقال چه جمالی داره! این سیب چه رنگ و بویی داره! چه کسی اینها را آورده برای ما؟! یک کلمه از این حرفها نبود!. این به خاطر این استکه هنوز #بازار و مغازه و خرید و فروش ما در معنا، #سکولار است و هنوز #رنگ_خدا نگرفته است. مرحوم امام این مسئله را در #وصیت نامهاش ذکر کرد، اما حیف که این فرمایش ایشان را فراموش کردند. برای ما هم ممکن است درس، #حوزه و جلسه #دنیا باشد، در صورتی که ما هم مثل پرتغال فروشها، همه داریم درس میخوانیم تا نمره بگیریم و بعداً کاری پیدا بکنیم!.
اما در صورتیکه به این شکل باشد که گوینده و شنونده و… همه به عنوان آثار الهی دیده شوند و اینکه ما در #محضر بزرگواری مشغول درس خواندن هستیم؛ خوشا به حال طلبهای که اینگونه باشد. افرادی همانند آیت الله #بهجت، #مرحوم_علامه، #مرحوم_امام (رحمهمالله) اینگونه بودند و تا اینطور #طلبه وجود نداشته باشد، #اسلام پشتیبان ندارد و #جمهوری_اسلامی بیمه نشده است.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 صدق و دروغ بسم الله الرحمن الرحیم از ابتدای #تاریخ اول #اسلام که گروه #معاویه و وابستگانش #حکومت
⬆️
ص۲
اینجا یک حدیثی نقل شده در #اربعین #مرحوم_امام رحمهالله که نشان میدهد که از معجزات #پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است یک وصیتی بوده که به جانشین خودش فرموده.
حدیث بیست و نهم از #کافی از «معاویة بن عَمّار، قال: سَمعتُ اَباعبدِالله علیهالسلام یقول» من شنیدم که حضرت #صادق علیهالسلام فرمودند: «کانَ فی وصیَّةِ النّبیّ»؛ "کان" در جایی آوردن یعنی این برنامه بود. راه و رسم حضرت این بود که در وصیتش به حضرت #علی علیهالسلام میفرمود: «یا علیّ اُوصِیکَ فی نفسِک بِخصالٍ»؛ من چند #خصال و #صفت به تو توصیه و #وصیت میکنم. «فَاحفَظها عَنّی»؛ اینها از من پیش تو #امانت و تو باید از آنها نگهداری کنی. یعنی باید مُرّ آن را مو به مو عمل کنی. خوب این صفاتی که پیامبر اکرم به #وصی خودش میکند، چطوری است؟ و دستور میدهد که اینها را مواظب باش که هیچ موقع از آنها خلاف نکنی.
اگر تا اینجایش را ما بشنویم، میگوییم: شاید وصیت حضرت شب نخوابی باشد، شاید همیشه نان جو خوردن باشد، یک کار مهمی باشد، یک #ریاضت بزرگی باشد که اینطور حضرت فرمودند.
بعد هم دعا کردند. «ثُمّ قال: اللّهمّ اَعِنهُ»؛ یعنی خدایا این چیزی که من دارم به این میگویم، چیز مهمی است تو هم کمکش کن و به او #توفیق بده. خوب آدم میگوید این چه چیز مهمی است؟ «أمّا الاُولَی فَالصّدقُ»؛ اول وصیت من به تو سخن #راستگویی است. این از معجزات پیغمبر است که بعد از او این اسلام وارونه میشود و پایهی آن هم دروغگویان هستند!. خوب چهل نفر از بزرگان یک #مملکت بیایند پیش یک شخصی، قسم یاد بکنند که #خلیفه روز قیامت #آزاد است و کسی به او کاری ندارد و جلوی او را نمیگیرد که از او چیزی بخواهد یا چیزی بپرسد. پس معلوم میشود که پایهی #فساد امت بر #دروغ است و حضرت از دروغ میترسد که این #امت وارونه بشود، عکس و جابهجا بشود.
پس این است که فرموده اولی آنها #صدق است. الآن هم میشود همین حرف را زد: ای کسی که آمدهای و میخواهی #وکیل در #مجلس_شورا یا #مجلس دیگری بشوی، راست بگو #همت تو در چیست؟! میخواهی این مملکت به چه صورت در بیاید؟ طرح تو برای فردای مملکت چیست؟ میتوانی اینها را جواب بگویی؟! خیلی مشکل است؛ چون آدم خودش را نشناخته، چطوری بگوید که دروغ نشود. معلوم میشود صدق و #صفا اول قدم امور مملکتی است، اول قدم مجالس شورا و اینهاست، اولش این است: «فالصّدقُ»؛ بعد توضیح میدهند، میگویند این صدق یکوقت کسی #خیال نکند به معنی صدق در #عبادت و در این چیزهاست؛ «و لایَخرُجَنَّ» نون تأکید، ادبیات خواندهاید همهی شما انشاءالله. «و لا یَخرُجنَّ مِن فیکَ کِذبَةٌ اَبداً»؛ هیچوقت از دهان تو یک دروغ دیده و شنیده نشود.
پس این یک #معجزه است برای اینکه خیلی چیزها بود که در #قرآن و در نزد #انبیا و #اولیا هست؛ مثلاً #شرک از همه چیز مهمتر است یا چیزهای دیگر. اما این مطلب را جلو کشیدن و بعد هم اینطور تأکید کردن؛ این خبر از یک چیز مهمی در این مملکت اسلام میدهد که در اسلام، دین را به وسیله دروغ وارونه میکنند!.
خب این دروغ را چطور اختراع کردهاند و در آوردهاند که خلیفهی مسلّّم آنها هیچگاه مورد سؤال و جواب در قیامت قرار نمیگیرد. هر چه کرد، کرد!. الآن ببینید خب همهی دنیا دارند تماشا میکنند؛ این #آلسعود میگویند: ما مسئول #حرمین خدا هستیم، یعنی #مکه و #مدینه، ما #خادم اینهاییم، اینها دست ماست و اداره میشود، یعنی ما #جانشین پیغمبریم. خب حالا هواپیماهای #آمریکا را خریدهاند یا اجاره کردهاند یا هر چه؛ میفرستند #مسجد، #بیمارستان، #کودکستان، #بازار، هر جا شد، اینها را به خاک و خون میکشند. این غیر از #عمل به این مطلب است که روز قیامت هیچ حسابی نیست برای ما؟! چون ما جانشین پیغمبریم و #حق ندارد کسی از ما سؤالی بکند!.
«و لا یخرُجَنَّ من فیک»؛ از این دهانت یک دروغ در نیاید.
۹۴٫۱۱٫۱=۱۰ #ربیع_الثانی ۱۴۳۷
✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۳) 🔹 میگویند: نمیشود. میگویم: پس چطور در #قم آقای #طباطبائی، پسرشا
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۴)
🔹 «یا ایّهاالّذینَ آمَنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ علَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ (#بقره:۱۸۳)؛ شاید با این برنامه که حتماً همراه #نماز، #بیداری_شب، همراه با #اذکار و #قرائت و کم کردن مشغولیت دربارهی #دنیا، کم #دروغگویی و کم #غیبتگویی است، این مسائل، بعد از ۳۰ روز، یکی دو درجه شما را بالاتر بیاورد. پس این مثل یک دورهی بیمارستانی میماند که #بیمارانی هستند که باید اقلاً ۳۰ روز در بیمارستان بخوابند. ما #بشر همینطوری هستیم. ما بیخودی و دستیدستی، اصلاحشدنی نیستیم!. ما وقتی به دنیا میآییم، یک #کودک، به صورت یک #حیوان هستیم؛ وقتی شیرینی به دستمان بدهند، خوشحال میشویم و وقتی شیرینی را از دستمان بگیرند، بدحال میشویم. به دایه و #مادرمان جسارت میکنیم، با این حالت و از اینجا #خشم و #شهوت، رو به ازدیاد و تقویت میگذارد تا بزرگ میشویم؛ تا در موقع #بلوغ مانند یک #حیوان درنده!. یک حیوان #شهوتران!؛ مانند همان الاغی که اگر حیوان جنس مخالف در خیابانها ببیند، سر و صدا میکند؛ ما همان کار را در #دبیرستان، در #دانشگاه و در خیابان میکنیم!؛ و تقصیر نداریم؛ خداوند ما را اینطور آفریده که #تربیت میخواهیم. #اصلاح میخواهیم. نسخهاش هم همین است: #نماز، #روزه، #اخلاق، #تقوا، جلوی #دهان و #چشم و #گوش را گرفتن، که همهی اینها باید از #کودکی شروع شود. ولذا مشکل اینجاست که اگر یک نفر بیاید، ما از او میپرسیم: که چرا #مسئولین_فرهنگی کشور، مسئولینی که برای برنامهی #سلامت زحمت میکشند، به این برنامه نپرداختهاند. #سلامت نفس از سلامت بدن واجبتر است!. این خواستهای است که باید إنشاءالله در ماه مبارک #رمضان از هر کسیکه بر میآید در گفتگو، در سؤال، در پیام، در تلفن، به هر شکلی که میشود، این مطلب را به یکی دو نفر دیگر بگوید، آن دو نفر، به سه نفر دیگر بگویند. و بدانند عمل به این برنامه، هر چقدر طول بکشد، ضررش بیشتر است؛ چرا که در این صورت #اجتماع با #اسلامِ لفظی رشد خواهد کرد نه با اسلام ریاضتی. اسلام، #ریاضتی است؛ منتهی چون از کودکی شروع میشود، زحمتی ندارد. چون #کودک وقتی تحت #تربیت قرار گرفت، #عادت میکند. وقتی که #دروغ از #پدر و #مادر ندید، #غیبت ندید، کارهای ناموسی ندید، کارهای ازدواجی ندید، حرفهای آنها را نشنید، خب این دیگر #تربیت میشود. ما عمامهایها و مدرسهایها هم باید شرکت کنیم. باید در #مدرسه ها عباراتیکه به در و دیوارها نوشته میشود، در #مساجد عباراتیکه نوشته شده، همهشان این موضوع باشد: "لعلَّکُم تَتَّقون"؛ یعنی شما که به این #مسجد آمدهاید، بهرهای که میتوانید بگیرید این است که مثل درجهی حرارت و برودت بدن شما، کمی حال شما فرق بکند؛ در خیابان بودید، هوا گرم بود. حالا به مسجد آمدید، خنک میشوید؛ در #بازار و #اداره بودید، وضع #اخلاقیتان طور دیگری بود، اما به اینجا که آمدید قدری فرق کردید. اینگونه باید بشود. ما در #طلبگی خودمان هم متأسفانه این برنامه اجرا نشده است!. نه اینکه نخواستیم، نشد؛ به خاطر #جنگ و پیشآمدهای دیگر و اینگونه مشکلات، فرصتی به دست نیامده، ولی حالا موقع آن رسیده است که انسان متوجه شود.
@seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص۲ 🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ
⬆️
ص۳
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
🔹 عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این #اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بیحرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآن خود را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانهی من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند، من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد، نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم، #حقوق مان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم، پاکتمان بیشتر میشود؛ اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند؛ ولذا یکوقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هِیْ آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاق شان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ ولذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید، میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم، بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده، اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه دارد، شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِیِ پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
عبارت «عَلِمتُ أنّ آخِرَ أمری المَوت فَاستَعدَدتُ»
این مطلب برای من ثابت شده و #شک ندارم که من #مسافر راه #مرگ هستم. مانند ماشینسواری که روی پل آمده و یا رانندهی قطاری که روی پل است، این شخص میداند که اینجا، جای ماندن نیست، اگر یک ربع ساعت اینجا بماند از پشت سر بوق میزنند که چرا ایستادهای؟ ماشین هم که روی پل ایستاده همینطور، پلیس میگوید چرا پارک کردی و جریمه برایش مینویسد.
من نمیتوانم در مسیر مرگ ترافیک ایجاد کنم و عقب و جلو بیندازم. مُردنی هستم. حال که مردنی هستم چه کنم؟؛ «فَاستَعدَدتُ» آنوقت #فکر آذوقهی آنجا افتادم.
در کتاب #برنامه_سعادت آمده که: مرحوم #سید_بن_طاووس یکی از کارهایش متبرک نمودن کفنش در اماکن متبرکه بوده. در #عرفات آن را حاضر میکرد و همچنین به #کعبه، #حجرالأسود، #قبر مطهر حضرت #رسول (صلیاللهعلیهوآله) و مشاهد #ائمه علیهمالسلام در #بقیع، #نجف، #کربلا، #کاظمین، #سامرا و #سرداب مطهر و… متبرک مینمود¹.
این معنی #علم به مردن است.
«در روایت وارد شده است که همیشه کفن را قبل از مرگ مهیا نمائید، و همیشه به آن نظر کنید»²؛ که شاید همین امروز مورد نیازتان قرار گیرد. مرحوم سید میفرموده: «من این کار را مینمایم، گوئیا خود را مشاهده میکنم که آن را پوشیده و در پیشگاه خداوند متعال ایستادهام»³.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
____
۱ و ۲ و ۳) [ #برنامه_سعادت ترجمهی کتاب #کشف_المحجة_لثمرة_المهجة صص۴-۵]
@seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون گناهشناسی
🔹 در مسئلهی شناخت #گناهان_کبیره آنهایی که مهمترند را ابتدا باید بیان کرد و این زحمات را طوری انجام دهید که در بین دوستانی که در جلسات و مدرسه میآیند، تکثیر شود.
ابتدا مهمترینشان را بیان کنند، بعد آنهایی را که اهمیتشان کمتر است را هم ذکر کنند؛ خب وقتی بیان شد و انسان آنها را ترک کرد، تقویت بیشتری پیدا میکند، روحیهاش بهتر میشود، راه استفاده از #درخت_نبوت بیشتر میشود. اگر برگهایی که به درخت وصل است، فاصلهی کمتری داشته باشند، بهتر آب میگیرند. هر چه دورتر باشند، کمتر آب میرسد و به خزان نزدیکتر میشود. بادی که میوزد، طوفانی که میآید، خیلی از برگها را میریزاند ولی آن برگهایی که به شاخهها نزدیکتر هستند، چون رابطهشان محکمتر است، ممکن است آسیب نبینند. اینها را هم باید حساب کرد.
از یک طرف نباید زیاد #گناهان را با تعداد بسیار ذکر کرد که #مردم نتوانند همه را ترک کنند. از یک طرف باید آنها را فراموش نکرد تا اینکه #تقوا و #ورع زیادتر بشود و #ترس بیشتر بشود. معروف است که میگویند مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد. اینها ریسمانهای سیاه و سفید اگر هم باشند، باید اینها را حذف نکرد تا وقتیکه آن افرادیکه میخواهند #احتیاط کنند و بیشتر به تقوا میرسند، از آنها بهرهمند بشوند. آن مهمترها هم برای کسانی که ابتدای کارشان است، شغلشان #بازار است، در خیابان است، ممکن است نتوانند همه آنها را ترک کنند، آنها آن مهمترها را بتوانند ترک کنند، ولی آنها را هم بدانند و بهخاطر #خانواده شان و #ترویج میان آنها، و گفتگوی آنها، و زیانهای آنها را فراموش نکنند.
۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ #شوال ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
⬇️ ص۳ ما باید برای اینکه شرکت کنیم در #ثواب زیارت #ائمه معصومین (علیهمالسلام)، قدری #رنج به خودم
⬇️
ص۴
رسیدن به #امام و #پیامبر به #هدایت یافتن است نه فقط رفتن و دور #حرم گردیدن. یکی به آن یکی میگوید تو حرم را بوسیدی؟ موفق شدی #ضریح را ببوسی؟ میگوید: نه شلوغ بود. میگوید: نه من بوسیدم. آخر این که زیارت امام نیست!.
آقایان #جوان محترم! نمیخواهید نور #امام_زمان و امام #رضا را درک کنید؟ قدری زحمت بکشید، جلسهی دینی بگذارید، کتابها را در کار بیاورید. در کتابها جنگ شروع شده بین #حق و #باطل. کلمات حق از قرآن گرفته میشود، از #نهج_البلاغه گرفته میشود. ولی هر کسی کارش این نیست. تا انسان چهار تا #حدیث یاد گرفت، #شیطان میآید، میگوید: بیا یک #کتاب بنویس، یک رساله بنویس. تا اسم تو را در #رادیو هم ببرند. بگویند یک کتاب و رسالهای دربارهی #غدیر_خم، دربارهی #محرم و #صفر فلان آقا نوشته. چهارصد صفحه هم هست. قیمتش هم این است. آخر اینها چه کاری است؟ نشناخته، ندیده، همینطور شده که #بازار_کتاب شده #بازار_تجارت!. مقالهنویسی، مجلهنویسی شده اسباب خودمعروفی و خودآشناسازی با #مردم و #تجارت.
اما بعضیها هستند نه کتاب نوشتهاند، نه معروفاند و نه کسی آنها را میشناسد. اما خدا به آنها #فهم و شعور داده، نور #ولایت داده. آنها کسانی هستند که یک دوره #الغدیر آیتالله #امینی را زیرورو کردهاند. یک دوره کتابهای سید #شرفالدین موسوی را زیرورو کردهاند، آشنایند، مشکلات را میتوانند حل کنند.
الآن مشکلات جامعه ما تنها در این جمله خلاصه میشود: باقی ماندن سلیقهها و #سبک_زندگی زمان #شاه!.
چگونه در زمان شاه #فساد بهوسیلهی برنامههای #اداری بود؛ فلانوقت اول ساعت اداره باز میشود، فلانوقت بسته میشود. #بازار فلانوقت باز میشود، فلانوقت بسته میشود. خب هیچکسی حق نداشت که دیر کند؛ از #بانک ها و از همهجا محروم میماند و باید وقت را ملاحظه کند؛ اما امام #صادق (علیهالسلام) میفرماید: شما باید حاکم به وقتت باشی. جمعه را منها کنی. شب جمعه را منها کنی. این #قدرت از کجا میآید؟؛ از اینکه آدم باید زیر این قانونها نرود، ولی ما رفتهایم!. #مرحوم_امام نتوانست، وقت نداشت. الآن هم #دولت جمهوری یا #رهبر معظم بعد از امام اینها نمیتوانند، ولی اشاره میکنند. میفرمایند: سبک زندگی باید عوض شود. باید انسان وقتش در اختیار خودش باشد.
اگر کاسبی به اندازهی هزینهی یک سال #زندگی خودش را دارد، #واجب است که به دنبال #علم برود. دنبال #مسلمان کردن قوم و خویشها و همسایهها برود؛ چون بهقدر یک سال خرجش را دارد، دیگر از خدا چه میخواهد؟ اما ببین چقدر فرق است؟ کی است که این کار را بکند؟ به دفتر نگاه بکند، ببیند خرج یک سالش در آمده است، اینها را به هم بگذارد، کارش را تعطیل کند، برود در کار #اصلاح؛ اصلاح #جامعه، اصلاح #خانواده، اصلاح همسایهها. جمع کردن #پول و خرج کردن در این راهها. اینها زحماتی است که برای امام رضا قبول میشود و امام رضا قبول میکند. پیامبر اکرم قبول میکند. آدم به آنها نزدیک میشود. از #نور آنها در #دل آدم میتابد. آدم #جعفری میشود. #رضوی میشود. #مهدوی میشود.
خدایا ظهورش را نزدیک کن. خدایا چشم قاصر ما را به نور جمالش روشن کن. خدایا توفیق مجاهده به همهی ما مرحمت کن.
و صلی الله علی محمّد و آله الطاهرین
۹۳٫۱۰٫۲=۳۰ #صفر ۱۴۳۶
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
____
۱،۲،۴) [ #مفاتیح_الجنان؛ فضیلت زیارت امام رضا علیهالسلام]
۳) [ #مفاتیح_الجنان؛ اعمال روز جمعه]
@seyedololama
سیدالعلماء
🏴 یا جوادالائمه ادرکنی 🔘 در آستانهی شهادت حضرت امام جواد (صلواتاللهعلیه) ارائه میگردد. 🔺 شرایط
⬇️
ص۲
🔹 در هر حال حضرت به او فرمودند که: «او تقبل»؛ حالا من یک چیزی گفتم. تو قبولش میکنی؟ این خیلی حرف است. مانعی نداری تو در وجودت از پذیرش یک سخنی که یک #دانشمند، یک آدم دلسوزی به تو بگوید؟ آیا چنین کاری با خودت کردهای؟
و این مسئله نظیر مسئلهی #امامت و #حکومت_اسلامی میماند؛ مثلاً فرمودهاند که یکی از شرایط امامت و پیشوایی و نفوذ حکومت اسلامی پذیرش #مردم است. خب این به چه معناست؟ آیا یعنی حکومت اسلامی اگر از طرف مردم پذیرش نداشته نباشد، این حکومت رسمیت و #قانونیت ندارد و #مشروع نیست؟ اینطور که نیست. بلکه شاید معنایش این باشد که یعنی این حکومت، إعمال و نفوذ و نتیجهگیریاش، وابسته به این هست که مردمی پیدا بشوند و کاری انجام بدهند، وإلّا اگر آنها از پذیرش، امتناع داشته باشند، #حاکم هر قدر #مقتدر، هر قدر #عادل، هر قدر از طرف خداوند دارای #سند محکم هم که باشد، ولی کاری از او ساخته نیست. پس آنها مأمورند که بیایند #اطاعت این را بکنند.
بنابراین این فرمایش حضرت که آیا تو میپذیری؟، نشان میدهد که وصیت و توصیه خواستن، یک مقام مهمی هست. انسان خیلی وقتها #نهج_البلاغه در حجرهاش است، روی میزش است، خب پر از نصیحت و راهنمایی است. از طرف نهجالبلاغه که کوتاهی نشده تا آمده در حضور ما. در این چند قرن پر از #فتنه و #فساد و سوزاندن #کتابخانه ها و کشتن #رُوات واینها، خداوند حفظ کرده و این مسائل به دست ما رسیده از طرف #شرع اسلام و مناصحین و خیرخواهان بشریت، #حجت تمام شده، فلذا ما باید خودمان را حاضر کنیم که اهل نهجالبلاغه بشویم. بنده همیشه این فرمایش استاد #مطهری علیهالرحمة مثل اینکه در گوش و در ذهنم است که در اول توضیح کتاب #سیری_در_نهج_البلاغه، آنجا که سخن استادشان حاج میرزا علی آقای #شیرازی را بیان میکنند که چه فرد نافذ الکلامی بود و چه شایستگیهایی داشت، میفرمایند: من شهادت میدهم که آن #عالم_ربانی بود، اما در اینکه من #متعلم علی سبیل نجاةِ او بودم، خودم قطع ندارم، شبهه دارم. پس بنابراین #طلبه بودن و احراز طلبه شدن را کردن، یک کار مهمی است که انسان خودش را بشناسد که واقعاً اینجایی است یا از جای دیگری اینجا آمده.
باز این را عرض کردم که #فخرالدین_رازی در جلد اول تفسیرش از یکی از ارباب #تربیت نفوس و مکتبهای تربیتی، نقل میکند² و میگوید: ایشان وقتی که به مریدهای خودش، شاگردان خودش، #چله نشینیهای عبادتی و فراغت از #دنیا و اینها را برای اینکه #روحانیت و عکسهای جدید معنویت پیدا کنند، دستور میداد، وقتیکه میخواست اینها را #امتحان بکند، آنان را مینشاند و بعد #اسماء_الهی را بر آنها قرائت میکرد و #تذکر میداد. -مثل دعای شریف #جوشن_کبیر که چقدر اسمهای الهی در آن هست- و نگاه در چهرههای اینها میکرد تا ببیند کدامشان حالتشان فرق میکند؛ حالت دیگر دستی نیست، یعنی کسی نمیتواند به این آسانی حال خودش را عوض بکند، #خضوعی پیدا کند که در چهره و چشم و پوست صورت و اینها نمایش پیدا کند، لرزه در استخوان و بند بند او پیدا شود. حال اگر میدید که یکی از این افراد با شنیدن این اسماء مقدسه توفیقی در او پیدا نشد، میگفت: آقا شما به درد این #حوزه نمیخوری. برو #بازار مشغول کسب و کاسبی بشو!. پس بنابراین ما باید حالاتمان فرق بکند نسبت به پذیرش نهجالبلاغه، پذیرش آیات #قرآن، ببینیم واقعاً از وقتی که ما آشنا شدیم با #معارف اسلامی، آیا این #اذان را که میشنویم، همان وضع را در دارد که پارسال، پیرارسال، پنج سال، ده سال پیش بود؟ یا نه، #روح و جان ما با مفاهیم اللهتعالیاکبر، اللهتعالی لاالهالّاهو، واینطور مسائل آشناتر شده و مثل خبر #شادی میشنویم، خبر #غم که میشنویم، در ما تأثیر میکند؛ اگر اینطور شده، آثار این است که ما یک شایستگیای از برای پرسش وپاسخ مسائل #دینی پیدا کردهایم. اهل حوزهی #ائمه اطهار (علیهمالسلام) شدیم. و شاگرد مکتب ترقیِ روحی شدهایم.
در هر حال، «قال له رجل: اوصنی. قال: او تقبل؟ قال: نعم»، خوش به حالش که حساب خودش را کرده بود، گفت: بله، من پذیرش دارم هرچه بفرمایی.
@seyedololama
ص۲
⬇️
سیدالعلماء
📆 سالروز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ #محرم الحرام ۱۳۲۷ ق)
🔹 آقا شیخ محمدحسین #زاهد در #مسجد_جامع بازار #تهران زندگی میکرد، #خانواده و اینها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزهای بود، به دردخور بود. به او میگفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفتفروش بود و بعد آمده بود درس. تا #شرح_لمعه و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در #بازار تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاریها میگرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای اینها #جامع_المقدمات میگفت، #صرف میگفت، این آقای #مجتهدی که امروز این #حوزه را دارد، شاگرد او بود. اینها را جمع و جور میکرد. برای اینها #درس میگفت. مثلاً شاید آقای #مهدوی_کنی هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل #مغنی، چیزی پیش ایشان خوانده باشد.
یک آدمی بود که به گفتهی استاد ما [ مرحوم آشیخ #عباس_طهرانی] دربارهشان میگفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی #دنیا را فریفته.
۸۱٫۴٫۱۸
🔹 دردِ #بشريت، دردِ #اسلام ،دردِ #شيعه بايد اين جامعهای را كه سی سال است میگوید #جمهوری_اسلامی به خود بياورد. بنشينند #عقلا، #حكما، #دانشمندان، #دلسوزان، #انسانشناسان جمع بشوند، بگويند #نجات بشری که در بیبصيرتی، اينجور میغلتد، اينجور افتضاح به بار میآورد، اينجور آبروی خودش را میبرد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟
آقايان #بازاری ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خونبهای امام #حسين میشود؟! سينه زدن شما #مسلم را نجات میدهد؟! افكار #اباالفضل را به جا میآوره؟ #علی_اكبر را خشنود میكند؟ داغهای #زينب كبری را تخفيف میدهد؟ خدا به شما بيشتر #توفيق بدهد. دست شما درد نكند، اما همهی اينها غير از آن مسئلهای است كه شيخ محمد حسین #زاهد در #مسجد_جامع شما مینشست و #بچهها را #درس میداد، ماهی پنج ريال والدین هر بچهای به او میدادند، چون نمیخواست سهم #امام و #خمس بخورد. اسلامپروری میكرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در #مساجد شماها، كه بچههاتون رو صبحها قبل از #مدرسه، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اينها رو #مسلمان كن. اينها دارند #رياضيات میخوانند، #جغرافی میخوانند، #فيزيک میخوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، #بنده خدا بودن كسی نيست به اينها ياد بدهد، به اینصورتکه به تو گفته شود: يک ساعت با اينها کار بکن، اينها را مسلمان کن، تا وقتی به #تکلیف میرسند، #عشق و علاقهی دنيايی #صهيونيست ها در #دل اينها نباشد! ظاهر مسلمان و #انگليسی باطن نباشند. وقتی در خارج برنامههای خارج به گوششان میرسد كه: خوب شد #ايران به اختلاف افتاد، اينها بیتفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ #شيعهگری داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. #زنان، خانمها تو خيابانها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. #شعار ديگری نداريم. اين فريادِ #عاشورا است!.
۸۸٫۱۰٫۶
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ #محرم الحرام ۱۳۲۷ ق)
🔹 آقا شیخ محمدحسین #زاهد در #مسجد_جامع بازار #تهران زندگی میکرد، #خانواده و اینها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزهای بود، به دردخور بود. به او میگفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفتفروش بود و بعد آمده بود درس. تا #شرح_لمعه و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در #بازار تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاریها میگرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای اینها #جامع_المقدمات میگفت، #صرف میگفت، این آقای #مجتهدی که امروز این #حوزه را دارد، شاگرد او بود. اینها را جمع و جور میکرد. برای اینها #درس میگفت. مثلاً شاید آقای #مهدوی_کنی هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل #مغنی، چیزی پیش ایشان خوانده باشد.
یک آدمی بود که به گفتهی استاد ما [ مرحوم آشیخ #عباس_طهرانی] دربارهشان میگفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی #دنیا را فریفته.
۸۱٫۴٫۱۸
🔹 دردِ #بشريت، دردِ #اسلام ،دردِ #شيعه بايد اين جامعهای را كه سی سال است میگوید #جمهوری_اسلامی به خود بياورد. بنشينند #عقلا، #حكما، #دانشمندان، #دلسوزان، #انسانشناسان جمع بشوند، بگويند #نجات بشری که در بیبصيرتی، اينجور میغلتد، اينجور افتضاح به بار میآورد، اينجور آبروی خودش را میبرد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟
آقايان #بازاری ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خونبهای امام #حسين میشود؟! سينه زدن شما #مسلم را نجات میدهد؟! افكار #اباالفضل را به جا میآوره؟ #علی_اكبر را خشنود میكند؟ داغهای #زينب كبری را تخفيف میدهد؟ خدا به شما بيشتر #توفيق بدهد. دست شما درد نكند، اما همهی اينها غير از آن مسئلهای است كه شيخ محمد حسین #زاهد در #مسجد_جامع شما مینشست و #بچهها را #درس میداد، ماهی پنج ريال والدین هر بچهای به او میدادند، چون نمیخواست سهم #امام و #خمس بخورد. اسلامپروری میكرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در #مساجد شماها، كه بچههاتون رو صبحها قبل از #مدرسه، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اينها رو #مسلمان كن. اينها دارند #رياضيات میخوانند، #جغرافی میخوانند، #فيزيک میخوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، #بنده خدا بودن كسی نيست به اينها ياد بدهد، به اینصورتکه به تو گفته شود: يک ساعت با اينها کار بکن، اينها را مسلمان کن، تا وقتی به #تکلیف میرسند، #عشق و علاقهی دنيايی #صهيونيست ها در #دل اينها نباشد! ظاهر مسلمان و #انگليسی باطن نباشند. وقتی در خارج برنامههای خارج به گوششان میرسد كه: خوب شد #ايران به اختلاف افتاد، اينها بیتفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ #شيعهگری داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. #زنان، خانمها تو خيابانها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. #شعار ديگری نداريم. اين فريادِ #عاشورا است!.
۸۸٫۱۰٫۶
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت میفرمایند "عَلِمتُ". نمیفرمایند "ظَنَنتُ". #گمان
🔺 شرح حدیث
قسمت سوم
عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ»
فهمیدم که آنچه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمیخورد. در نتیجهی این اعتقاد، #حرص از بین میرود.
ولذا #تاجر مسلمانِ بی حرص، آخرین کسی است که سر میزش میآید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار میرود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش میگوید #قرآنم را میخوانم و #تربیت زن و بچهام را انجام میدهم و #زن و #فرزند را رسیدگی میکنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد میروم سر کار.
اما شخص حریص میگوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانه من حاضر باشد که من را برساند به #بازار و تا کاسبهای دیگر نیامدهاند من زود مشتریها را جلب کنم. وقتی اینطور در کار افتاد، خسته میشود و آنوقت که به خانه برمیگردد نه حال #نماز دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال #همسر دارد. حرص اینجور میکند آدم را.
واعظ هم همینطور است، اگر خدایی نکرده #واعظ، #مداح، #طلبه، خدایی نکرده در این #فکر افتاد که ما هرچی درس برویم #حقوقمان زیادتر میشود، مداح و #منبری بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم پاکتمان بیشتر میشود، اینها دیگر به خودشان و خانوادهشان نمیرسند.
و لذا یک وقت میبینید اولادهای ما خدایی نکرده بیتربیت میشوند. برای اینکه تفکرمان درست نبوده، هِیْ اینجا برو، هی آنجا برو. اینور منبر برو، آنور درس بگو، در خانهها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه...
#دبیر و #معلم وقتی که حریص شدند درسشان هم فایده ندارد، #اخلاقشان هم فایده ندارد.
این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم میشود یا زیاد؛ و لذا شما وقتی #دبیر و #معلم شدید میفرستند شما را #دانشگاه که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده اگر دیدم نفهمید، زنگ میزنم آن کلاس را تعطیل میکنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر #شبهه کرده شبههاش رفع شود.
فکر #پول نباید بود، پِی پول نباید بود، دنبال #هدایت باید باشیم.
معلمی که حقّش از #پدر بیشتر است یعنی اینجور معلم. نه کسی که میآید روی تخته سیاه ریاضیات را حل میکند و میرود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama