eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
689 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 آن کسی که از #کودکی و قبل از #تکلیف اهل #نماز و #تقوا بوده؛ آیینه‌ی دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و #صفات خدا و وجود خدا و #حضور خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کمرنگی می‌فهمد. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔹 الطاف الهی به نسل نوجوان و جوان 🔺 و که عادت کرده به ترک و انجام ، از یک چیزی می‌فهمد که دیگران نمی‌فهمد. از یک چیزی می‌شنود که دیگران نمی‌شنوند، از و و لذتی می‌برد که دیگران نمی‌برند؛ این خاصیت و انسانیت است. و خوشا به حال شما جوان‌ها و نوجوان‌ها که قسمت‌تان شده در این دوره رشد کرده‌اید و مورد قرار گرفته‌اید. ما که سنّی از ما گذشته وقتی یاد می‌کنیم و به خاطر می‌آوریم که چه دوره‌های کثیفی بود که اگر یک جوانی در یک جایی مشغول نماز می‌شد او را می‌کردند!، اما حالا تشویق‌اش می‌کنند. این خیلی نعمت است. شما الآن در دریایی از قرار دارید که حقّش را نمی‌دانید، چون ندیده‌اید و گرسنگی‌اش را نچشیده‌اید و تشنگی‌اش را نکشیده‌اید. ولی ماها دیده‌ایم چه مصیبت‌هایی برای اهل و در زمان در همین پیدا می‌شد. چه گرفتاری‌هایی بود و چه ذلت‌هایی بود. «هیهات مِنا الذِلّة» که حالا جمعیت‌ها می‌گویند، ما ذلتش را دیده بودیم. مثلاً در یک شهری آدم ردّ می‌شد و صدای ساز و نواز بلند بود و می‌دید یک پاسبانی هم این‌جا ایستاده. کسی اگر می‌پرسید و می‌گفت: این‌جا چه خبر است؟! می‌گفتند: این‌ها گروهبان‌ها و افسرهای و این‌جا منزل و آسایشگاه‌یشان است و مثلاً به رقص و آواز و مشروب و این‌جور چیزها مشغولند. آن‌وقت این پاسبان این‌جا چه کار می‌کند؟! این پاسبان محافظ است که یک وقت کسی نیاید و توهینی به آن‌ها بکند!. ببینید این است و ما این ذلّت را دیدیم به چشم‌مان که این‌جور چیزها بود. پول از ایران و مأمور از ایران برای حفظ مجلس رقص و دانس آمریکایی‌هایی که چند هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر از ما مثلاً منزل دارند. این وضع را ما دیدیم. بنابراین خدا به شما لطف کرده و راه را برای شما آسان کرده است. ۸۵.۷.۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 ثمرات بسیار شیرین تفکر اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار نعمتت بار خدايا ز عدد بيرون است شکر إنعام تو هرگز نکند شکرگزار ( ) 🔹 کار خدا اين چنين است و هيچ و نقصی نداشته و ندارد بلکه ما خراب‌کاری می‌کنيم و به سزايش هم می‌رسيم!. مثلاً یکی از دستوراتی که برای می‌آورد همين است که وقتی انسان، و می‌کند و مشغول به کاری می‌شود، بعد از مدتی می‌بيند که کم‌کم کارش رونق گرفته و درآمدش زياد می‌شود؛ آن‌وقت اين طراحی فکری و هر روز فکر کردن نمی‌گذارد که اين خیلی بالا برود و زياد بشود و شروع می‌کند به طراحی خرج کردن؛ می‌رود دنبال اين‌که ببينم برادرزاده‌ام وضعش چگونه است يا کسبش به چه نحو است يا در چه حال‌اند؟ بنابراين عوض می‌شود، چرا که اين فکر کننده‌ی و فرد است. و اگر بخواهيم اين ادامه پيدا کند إن‌شاءالله -که البته همه می‌خواهيم- ، اين‌گونه مسائل بايد از سخنان استخراج شده و وارد برنامه‌ریزی‌ها شود. و تفکر بايد جزء برنامه‌ی نسل جديد بيايد؛ چه دوشيزه‌ها و چه پسرها و اين‌ها نتايج فکری خودشان را بنويسند و به اساتيد علمی خودشان نشان بدهند که ما در اين موضوع، اين فکرها را کرديم و به اين نتايج رسيديم و او تصحيح يا تحسين کند. بايد جزء برنامه‌ی لازم هر انسانی باشد و از کوچکی به اندازه‌ی فهمش به او تفکر کنند تا ، مملکتی بشود که نهضت اسلامی به نهضت کارها و دستورات بيانجامد وگرنه نام نهضت، اسلامی می‌ماند ولی مابقيش نيست!، مانند بعد از (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که نامش ماند ولی آن شد عمل و و و و و سلاطینی!. اين است که دوستان بايد اين مسائل را دست کم نگيرند و خودشان در آن‌ها فکر بفرمايند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد #آرام و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌وقت وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و و کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و جلو بیاید. همچنین وقتی که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسایل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارتخانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تربیت انسان مسلمان از ابتدای کودکی؛ (روز جهانی کودک؛ ۱۶ ) 🔹 آن کسی که از و قبل از اهل و بوده، آیینه‌ی دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و خدا و خدا و خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کمرنگی می‌فهمد. می‌فهمد که در خداست. می‌فهمد که این نماز معنایش این است که من در حضور خدایی که شب و روزم را دارم در آن مجلس حضور می‌گذرانم، باید بلند شوم و از او تشکر کنم... ⏪ این است که به یا و که این‌جور تمرینات را به ما در کودکی و داده‌اند خود را مدیون دانسته و بدانیم که تا آخر عمر هم تشکر از آن‌ها انجام نمی‌گیرد و همیشه ما مدیون آن‌ها هستیم و باید برای آنها کنیم. ۸۵/۷/۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#تفسیر #ترجمه_قرآن 🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت‌های قرآنی (۳) 🔹 ما در سطح عمومی #ا
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (۴) 🔹 وقتی خدا به اکرم بفرماید: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ»¹؛ مگر خدا توحید نیست؟ آن هم در سطح عالی. در سطحی که و دیگر باید خودشان را برسانند به آن حضرت و استفاده کنند از آن حضرت. خب چرا این‌جا به او خطاب شده؟ باید این را پیدا کرد. نه این‌که برداشت کرد که: ای پیغمبر! بیاور، بیاور، اگر داشته باشی این‌طور می‌شود، آن‌طور می‌شود! و سپس این برداشت را دست مردم بدهد!. این‌ها را ها می‌خوانند، می‌خوانند، این‌ها پیغمبرشناس نمی‌شوند، شناس نمی‌شوند!. این است که مخصوصاً بر ما مُعَمَمین این ، خیلی سنگینی می‌کند که ما به مردم حالی کنیم که این‌طور نیست که و در معرض استفاده هر کسی‌که یاد گرفت باشد و بتواند را ترجمه کند. ۸۰/۸/۳۰ ادامه دارد... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ صلی‌الله‌علیه‌وآله:۱۹] @seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد #آرام و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌وقت وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و و کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسایل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺ولادت حضرت عیسی (علی نبینا وآله و علیه‌السلام) 🔹درباره‌ی رو به خدا کردن در مساجد -که بنده و امثال بنده مانند در این مکان‌ها حضور پیدا می‌کنیم!- روایتی در کتاب از حضرت علیه‌السلام نقل کرده‌اند: «إن الله عزّوجل أوحی إلی عیسی بن مریم علیهماالسلام: قل للملأ من بنی إسرائیل لایدخلوا بیتاً من بیوتی إلا بقلوب طاهرة و أبصار خاشعة و أکفّ نقیة» ( ج۱ص۳۳۷ ج۴۲ص۱۶) [خداوند به حضرت عیسی وحی کرد که به بنی‌اسرائیل بگو وارد خانه‌ی من نشوند مگر با قلب‌هایی پاک وچشم‌هایی خاشع ودست‌هایی پاکیزه] همان‌طورکه در تمام برای ما حتی یک‌مرتبه هم اتفاق نیفتاده که با لباس کثیف وآلوده و نشُسته، در مجالس دیگران وارد شویم، خداوند به پیام داد: «لا یدخلوا بیتاً من بیوتی إلا...»؛ می‌فرماید که در خانه‌ی من داخل نشوند تا شرایطش را ایجاد کنند. «قلوب طاهرة»؛ برای [رسیدن به محضر] خداوند -بِلاتشبیه- مثل سروصورت برای ماست. چگونه است که اگر ما سر و صورت‌مان خون‌آلود و کثیف و چرک‌آلود باشد، هیچ‌گاه در هیچ مجلسی وارد نمی‌شویم؟ قلب ناپاک ما هم باید در مساجد حضور پیدا نکند، مگر این که شود. اگر ملتفت بشود که در حالی از حالات بدِ او، دیگران بر او مطلع شده‌اند، از خجالت می‌خواهد آب بشود و این برای او بزرگترین است. اگر این مصائب را ما مصائب بدانیم، دیگر مصائب دنیایی قابل نمی‌شود که به آن کنیم. همّ و غمّ‌مان واحد می‌شود. و بعد از آن که به خدا پیدا کرد، مصیبتش، مصیبت خداداری می‌شود. دیگر، مصیبت‌های خانه‌داری، زن‌داری، پدر و مادر داری، وطن‌داری، تمام این‌ها کوچک می‌شود. این مصیبت که قلب من ناپاک است، سرتاپا است، سرتاپا است، سرتاپا و و است و من دارم با این شکل می‌آیم به و رو به خدا می‌ایستم؛ اگر این مصیبت واقعاً برای انسان پیدا شود، دیگر همین‌طوری وارد مسجد نمی‌شود، بلکه در حال مخصوصی وارد مسجد می‌شود که فرمود: «لضحکتم قلیلاً و لبکیتم کثیراً»؛ [ ج۸۴ص۱۳۱]؛ یعنی کم و زیاد می‌شود. «و أبصارٍ خاشعة»؛ چه‌وقت ما ملتفت بودیم که همان‌طوری‌که بدون در شبستان و محراب وارد نمی‌شویم، بی چشم هم وارد نشویم؟! این معنی در برابر خداست؛ چیز تازه‌ای نیست، منتهی از بس‌که به مسائل اُنس گرفته‌ایم و از خدا دور بوده‌ایم، به نظرمان عجیب می‌آید؛ مگر می‌شود کسی نرود مگر با اشک چشم؟! بله، می‌شود؛ کافی است یک ذرّه خدا به ما بفهماند آن چیزی را که به و و و فهماند. «و أکف نقیّة»؛ دستی که به چیزی خورده که نباید بخورد -چه مال و چه غیر مال- این ناپاک است. با دست ناپاک وارد مسجد نشوید. با آلوده وارد مسجد نشوید. با چشم خشک وارد مسجد نشوید. همه‌ی این‌ها لوازم خداداری است، ولی ما به بُت‌هایی که داریم، انس گرفته‌ایم و کرده‌ایم خداداری می‌کنیم!. همین‌که در دوران بچگی و ابتدای به ما گفته‌اند بخوانید و دارد و با آب‌نبات ما را تشویق کرده‌اند، همان حال برای ما بعد از ۶۰-۷۰ سال مانده. برای بنده مانده. اسم این دولا راست شدن را گذاشته‌ام نماز. اسمش را گذاشته‌ام خدا. سوره‌ی ، سوره‌ی قل هو الله، . همه‌چیز به همین میزان در سطح مانده، ولی حقیقت آن چیزی است که بر زبان مبارک علیه‌السلام جاری شده. همان‌طوری‌که آدم اگر باشد، است بیاید در صف ، و حرام است وارد مسجد بشود، خرابی قلب و تاریکی و ناپاکی قلب هم یک جنابتی است برای قلب. مرحوم در بحار توضیح می‌دهد که «قلوب طاهرة» یعنی چه؟ می‌فرمایند: «أی من الإعتقادات الباطلة»؛ پس انسان باید هر کاری دارد بگذارد زمین. فقط به آن ضرورات بپردازد و برود دنبال تعمیر قلب، ، اصلاح . ما بشریم دیگر! که نیستیم! گوسفند که نیستیم. به ما می‌گویند شما خدا هستید. کو؟! کو؟ بنده، کجایم بنده‌ی خداست؟! مهمتر از همه باید قلب من با خدا باشد، که نیست. سرتاپایش را چیزهایی گرفته؛ آن موقعی‌که وسائل سواری و زینت انسان به اسب و قاطر و شتر بود، به افرادی‌که علاقه به این چیزها داشتند، گفته می‌شد قلب‌تان طویله است؛ چون اسب و شتر و قاطر درونش است. حالا قلب‌های ما گاراژ است. چون انواع موتور و ماشین و... درونش است. مرحوم‌مجلسی در ادامه می‌فرماید: «و الأخلاق الدنیة»؛ ، ، . آدم یک چیزی از همکارش می‌بیند، چقدر ناراحت می‌شود؛ مثلاً با هم، هم‌کلاس بوده‌اند، حالا مثلاً فلان جلسه برای هم‌کلاسی سابقش کف زده‌اند. آدم ناراحت می‌شود! این قلب که قلب نیست. کاش این قلب‌ها را که مثل قلب امثال بنده هستند سگ بخورد!... ✅ مرحوم‌آیت‌الله‌سیدابراهیم‌خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
بسم الله الرحمن الرحيم «اللهُ الَّذی خَلَقَ سَبعَ سَمَواتٍ و مِن الأرضِ مِثلَهُنَّ»؛ ( ؛۱۲) وقتی به سن رسید و شد، همانند طفلی که تازه به آمده و بی‌اختیار به دنبال پستان مادر می‌گردد، خود را نیازمند می‌بیند و با و علاقه به دنبال یک مرکز قدرت و پناه‌گاه می‌گردد. انسان‌ها همان‌طور که به تنفس نیاز دارند، به یک نیروی مهربان و نگه‌دارنده هم نیاز دارند. فرق انسان و حیوان هم در این‌جا مشخص می‌شود، زیرا حیوان علاقه‌ای به و ندارد، ولی این نیازها و علاقه‌ها درون ما وجود دارند و برای آن‌ها پاسخ می‌خواهیم؛ زیرا در درون انسان ناراحتی و آشوب وجود دارد که به کجا پناه ببرد و به دنبال یک منبع و و دانایی می‌گردد تا به او دل‌گرم شود. در تمام دنیا پاسخ این علاقه و نیاز تنها در آیه ۱۲ سوره طلاق بیان شده است که آن چیزی که شما می‌خواهید و با عشق و علاقه به دنبال آن هستید تا نیازهای‌تان را برطرف کنید، همان خدایی است که شما را آفریده است. اگر انسان وجدانش سالم باشد و در اثر ، و تاریک نشده باشد، به وجد می‌آید و مستی پیدا می‌کند، زیرا این آیه برای ما بیچاره‌گان دارو می‌دهد و قدرت و نشان می‌دهد؛ که ای این ، ، ، و عقلی که داری مال چه کسی است؟ این‌ها چگونه در یک انسان جمع شده‌اند؟ سازنده‌ی این‌ها همه چیز توست. خوشا به حالت، به او تکیه کن و دل‌گرم باش. او راه را جلوی پایت می‌گذارد. می‌گوید: من نجاتت می‌دهم به شرط این‌که حرف مرا گوش دهی. پناه‌گاه این کشتی طوفان‌زده زندگی، و یاد خداست. ۸۸٫۸٫۱۱ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔸 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاه‌آبادی در کنگره‌ی
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی 🔹 زمان برگزاری: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران بسم الله الرحمن الرحیم کسی‌که به مختصر مطالعه‌ای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی ] موفق شده باشد، علاوه‌بر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت می‌شود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آن‌جا بیرون می‌آیند مانند این‌که از آن بلند آن بزرگوار به آن‌ها یک شده باشد، یک نتیجه‌ای را هم با خود بردارند. دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت* با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که می‌فرمایند: بدن نیست [بلکه] است. چرا؟! برای این‌که ، ندارد؛ ، ، مالِ انسان است، انسان است. وقتی این‌طور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجه‌ای می‌دهد؟ خیلی نتیجه می‌دهد. برای این‌که الآن اگر بنده می‌کردم که ماشین یا منزل یا فرش و ، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آن‌ها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا می‌فهمم که بدن من هم برای من این‌طور است! و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کاره‌ام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ این‌ها همه مطالبی است که پیش می‌آید. ما باید آن‌وقت این‌ها را پاسخ بدهد. نویسنده‌ی [ ] یک چندتا این‌جور سؤال می‌کند، بعد می‌گوید: این سوالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروت‌های روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟! به عقیده‌ی این ناچیز، باید یک عجیبی در ، و در افراد فامیل، از درس‌نخوانده تا به بالا، تا ، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از تا دانشگاهی، سخن -آموزگار دل‌سوز اسلامی- محترم و عزیز، تعلیمات‌شان در هر و در هر بر اساس این‌که ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما هم‌دیگر را هم نمی‌بینیم اصلاً! نه استاد، را می‌بیند. نه شاگرد، استاد را می‌بیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمی‌دانیم!. ما همین‌طور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آن‌ها مفارقت می‌کنیم، می‌پردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ چه کند؟ چه کند؟ جواب این را مرحوم در بیان کرده. و این یک مطلبی است‌که کم‌تر در ، و رساله‌ها و پیدا می‌شود. و آن این است که می‌فرماید: طبق آیه‌ی شریفه‌ی «قو انفسکم واهلیکم ناراً»؛ (تحریم:۶)، این خطاب یک مرتبه‌ی می‌آورد برای مسلمان‌ها!. ابتدا آدم خیال می‌کند که تنها خودش باید انسان باشد، باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی می‌کند که: خودش و آن افرادی را که می‌تواند در آن‌ها موثر باشد از یا غیر، آن‌ها را از قبل از سن ، ملتفت به این‌که: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک کند. برای این‌که مرحوم آیت الله شاه‌آبادی می‌فرماید: این‌که ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهم‌السلام)» خب ما اول از را آوردیم توی کلاس‌ها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگی‌مان؟ یا ازش بودیم؟! 🔺 ص۱ ⬇️
📆 روز جهانی #کودک 🔺 آن کسی‌که از کودکی و قبل از #تکلیف اهل #نماز و #تقوا بوده، آیینه دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و #صفات خدا و #وجود خدا و #حضور خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کم‌رنگی می‌فهمد. می‌فهمد که در #محضر خداست. می‌فهمد که این نماز معنایش این است که من در حضور خدایی که شب و روزم را دارم در آن مجلس حضور می‌گذرانم، باید بلند شوم و از او تشکر کنم... ⏪ وظیفه‌ی #انسان این است که به #اساتید یا #پدر و #مادری که این جور تمرینات را به ما در #کودکی و #نوجوانی داده‌اند خود را مدیون دانسته و بدانیم که تا آخر عمر هم تشکر از آن‌ها انجام نمی‌گیرد و همیشه ما مدیون آن‌ها هستیم و باید برای آن‌ها #دعا کنیم. ۸۵٫۷٫۳۰ @seyedololama ‌🔺 تعلیم و تعلم خوب وقتی مفید است که زیانی به باورهای #کودک نخورده باشد؛ باورهای #بدیهی. و باورهای بدیهی هم مثل خود یک طفل نگهداری می‌خواهد، حفظ می‌خواهد، باید در زیر پرچم محافظت اولیاء #فرهنگی و مرزداران فرهنگی قرار بگیرد تا این‌ها سالم برسند به این جایی‌که قدرت #تفکر و #برهان درون‌شان پیدا بشود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مجاهده برای رفع موانع بینش و بصیرت 🔹 باید در جوانی پیدا کند، جوانی موقع باز شدن چشم است، در كودکی صلاح نبود چمشش باز شود چون اگر چشمش باز می‌شد، بازی نمی‌كرد و بدنش سالم نمی‌ماند و رشد نمی‌كرد. اما حالا كه به رسيده يا نزدیک تكليف است، بايد کم‌کم اين پرده‌ها را كنار بزند و چشم بصيرت را تقويت كند. ورود در علميه نیز باید این‌گونه باشد، نه این‌که فقط اسم‌نويسی و نمره گرفتن و قبول شدن باشد. چون ممكن است شخصی برای بصیرت پیدا کردن نيامده باشد، بلکه چون رشته‌ی ديگری پیدا نکرده، طلبه شده است!. چنین کسی هنوز طلبه نشده است. آن ساعتی كه انسان شروع كرد به رفع موانع از و و انسانی، آن‌وقت است که می‌شود. حالا لباس پوشيده باشد يا نپوشيده باشد، وارد حوزه شده باشد يا نشده باشد، قبول شده باشد يا نشده باشد؛ اين‌ها مسائل ظاهری است. كلاس ، يك كلاسی است كه مدرسه‌ی ظاهری و يا و… ندارد. بستگی به خود آدم دارد، چون می‌تواند داخل حوزه باشد و قبول شده باشد و نمره هم آورده باشد، ولی طلبه نشده باشد؛ چون حواسش متوجه طلب نيست. نمی‌خواهد راه و چاه را تشخيص بدهد. سود و زيان واقعی را نمی‌خواهد تشخيص بدهد. پس اين طالب نيست. يعنی جوينده نيست، نيست. بنابراين هر كدام از ما بايد در اين باشيم كه رفع موانع بينشی از خود بكنيم. و آن به اين است كه موانعی را كه تا به حال جمع شده، کم‌کم بساييم و از بين ببريم، سوهان بزنيم. تنها با حرف زدن و صحبت و كار درست نمی‌شود. تا جايی نياز به سوهان‌زن دارد كه اسمش را گذاشته‌اند. مجاهده مثل جانبازی است، منتها جانبازی ، نه جانبازی‌ای که از ناحیه‌ی دست و پا باشد. آن جانبازی كه در ، شده، وقتی بر می‌گردد، باید به او بگويند جانبازی روحی‌ات تازه شروع شده است، حواست جمع باشد!. چون ممكن است در همين حالی‌كه يک دست يا چشم يا پا از دست داده‌ای و به رسيده‌ای و آن را برده‌ای و پرونده خوب هم داری، خدایی نکرده همه‌ی اين‌ها را خراب كنی!. چون ممکن است به خاطر بی‌بصيرتی شوی و از نصايح (عليهم‌السلام) بی‌بهره شوی و تحت تسخير در بيایی و به سود او كار كنی. ۸۸٫۷٫۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 الطاف الهی به نسل نوجوان و جوان 🔹 و که عادت کرده به ترک و انجام ، از یک چیزی می‌فهمد که دیگران نمی‌فهمد. از یک چیزی می‌شنود که دیگران نمی‌شنوند، از و و لذتی می‌برد که دیگران نمی‌برند؛ این خاصیت و انسانیت است. و خوشا به حال شما جوان‌ها و نوجوان‌ها که قسمت‌تان شده در این دوره رشد کرده‌اید و مورد قرار گرفته‌اید. ما که سنّی از ما گذشته وقتی یاد می‌کنیم و به خاطر می‌آوریم که چه دوره‌های کثیفی بود که اگر یک جوانی در یک جایی مشغول نماز می‌شد، او را می‌کردند!، اما حالا تشویق‌اش می‌کنند. این خیلی نعمت است. شما الآن در دریایی از قرار دارید که حقّش را نمی‌دانید، چون ندیده‌اید و گرسنگی‌اش را نچشیده‌اید و تشنگی‌اش را نکشیده‌اید. ولی ماها دیده‌ایم چه مصیبت‌هایی برای اهل و در زمان در همین پیدا می‌شد. چه گرفتاری‌هایی بود و چه ذلت‌هایی بود. «هیهات مِنا الذِلّة» که حالا جمعیت‌ها می‌گویند، ما ذلتش را دیده بودیم. مثلاً در یک شهری آدم ردّ می‌شد و صدای ساز و نواز بلند بود و می‌دید یک پاسبانی هم این‌جا ایستاده. کسی اگر می‌پرسید و می‌گفت: این‌جا چه خبر است؟! می‌گفتند: این‌ها گروهبان‌ها و افسرهای اند و این‌جا منزل و آسایشگاه‌یشان است و مثلاً به رقص و آواز و مشروب و این‌جور چیزها مشغول‌اند. آن‌وقت این پاسبان این‌جا چه کار می‌کند؟! این پاسبان محافظ است که یک‌وقت کسی نیاید و توهینی به آن‌ها بکند!. ببینید این است و ما این ذلّت را دیدیم به چشم‌مان که این‌جور چیزها بود. پول از و مأمور از ایران برای حفظ مجلس رقص و دانس آمریکایی‌هایی که چند هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر از ما مثلاً منزل دارند. این وضع را ما دیدیم. بنابراین خدا به شما لطف کرده و راه را برای شما آسان کرده است. ۸۵٫۷٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ضرورت تفکر 🔹 #تفکر بايد جزء برنامه نسل جديد بيايد؛ چه دوشيزه‌ها و چه پسرها، و اين‌ها نتايج فکری خودشان را بنويسند و به #اساتيد علمی خودشان نشان بدهند که ما در اين موضوع اين فکرها را کرديم و به اين نتايج رسيديم و او تصحيح کند يا تحسين کند. #تفکر بايد جزء برنامه لازم هر انسانی باشد و از کوچکی به اندازه فهمش به او #تکليف تفکر کنند تا مملکت، مملکتی بشود که #نهضت_اسلامی، به نهضت کارها و دستورات بيانجامد، وگرنه نام نهضت اسلامی می‌ماند ولی مابقی‌اش نيست؛ مانند #اسلام بعد از #پيامبر (صلی‌الله علیه وآله) که نامش ماند ولی عملش شد عمل #معاويه‌ای و #يزيدی و #مأمونی و #هارونی و #متوکلی و سلاطينی. ۸۷٫۱٫۲۴ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد #آرام و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔹 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش¹ مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاه‌آبادی در کنگره‌
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔹 زمان برگزاری: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران بسم الله الرحمن الرحیم کسی‌که به مختصر مطالعه‌ای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی ] موفق شده باشد، علاوه‌بر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت می‌شود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آن‌جا بیرون می‌آیند مانند این‌که از آن بلند آن بزرگوار به آن‌ها یک شده باشد، یک نتیجه‌ای را هم با خود بردارند. دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت¹ با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که می‌فرمایند: بدن نیست [بلکه] است. چرا؟! برای این‌که ، حس ندارد؛ ، ، مالِ انسان است، انسان است. وقتی این‌طور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجه‌ای می‌دهد؟ خیلی نتیجه می‌دهد. برای این‌که الآن اگر بنده می‌کردم که ماشین یا منزل یا فرش و ، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آن‌ها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا می‌فهمم که بدن من هم برای من این‌طور است و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کاره‌ام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ این‌ها همه مطالبی است که پیش می‌آید. ما باید آن‌وقت این‌ها را پاسخ بدهد. نویسنده‌ی [ ] یک چندتا این‌جور سؤال می‌کند، بعد می‌گوید: این سؤالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروت‌های روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟! به عقیده‌ی این ناچیز، باید یک عجیبی در خانواده‌ها، و در افراد فامیل، از درس‌نخوانده تا به بالا، تا ، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از تا دانشگاهی، سخن -آموزگار دل‌سوز اسلامی- محترم و عزیز، تعلیمات‌شان در هر و در هر بر اساس این‌که ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما هم‌دیگر را هم نمی‌بینیم اصلاً! نه استاد، را می‌بیند. نه شاگرد، استاد را می‌بیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمی‌دانیم!. ما همین‌طور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آن‌ها مفارقت می‌کنیم، می‌پردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ چه کند؟ چه کند؟ جواب این را مرحوم در بیان کرده. و این یک مطلبی است‌که کم‌تر در ها، و رساله‌ها و ها پیدا می‌شود. و آن این است که می‌فرماید: طبق آیه‌ی شریفه‌ی «قوا انفسکم واهلیکم ناراً»²؛ این خطاب یک مرتبه‌ی می‌آورد برای مسلمان‌ها!. ابتدا آدم خیال می‌کند که تنها خودش باید انسان باشد، باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی می‌کند که: خودش و آن افرادی را که می‌تواند در آن‌ها مؤثر باشد از یا غیر، آن‌ها را از قبل از سن ، ملتفت به این‌که: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک کند. برای این‌که مرحوم آیت الله شاه‌آبادی می‌فرماید: این‌که ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهم‌السلام)» خب ما اول از را آوردیم توی کلاس‌ها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگی‌مان؟ یا ازش بودیم؟! 🔺 ص۱ ⬇️
🔺 تربیت انسان مسلمان از ابتدای کودکی؛ (هفته‌ی جهانی #کودک ) 🔹 آن کسی که از #کودکی و قبل از #تکلیف اهل #نماز و #تقوا بوده، آیینه‌ی دلش زنگ نگرفته. وقتی زنگ نگرفت؛ خدا و #صفات خدا و #وجود خدا و #حضور خدا را به یک قرب و نزدیکی ولو به صورت کم‌رنگی می‌فهمد. می‌فهمد که در #محضر خداست. می‌فهمد که این نماز معنایش این است که من در حضور خدایی که شب و روزم را دارم در آن مجلس حضور می‌گذرانم، باید بلند شوم و از او تشکر کنم... ⏪ وظیفه‌ی #انسان این است که به #اساتید یا #پدر و #مادری که این‌جور تمرینات را به ما در کودکی و #نوجوانی داده‌اند خود را مدیون دانسته و بدانیم که تا آخر عمر هم تشکر از آن‌ها انجام نمی‌گیرد و همیشه ما مدیون آن‌ها هستیم و باید برای آنها #دعا کنیم. ۸۵٫۷٫۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama