eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
711 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. (قسمت اول) 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹«فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»؛ [ ] ✍️ در این ماه مهمترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی در می‌گوید: ما انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کس در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم! 🔸 پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم! این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم کع چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔸 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاه‌آبادی در کنگره‌ی
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی 🔹 زمان برگزاری: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران بسم الله الرحمن الرحیم کسی‌که به مختصر مطالعه‌ای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی ] موفق شده باشد، علاوه‌بر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت می‌شود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آن‌جا بیرون می‌آیند مانند این‌که از آن بلند آن بزرگوار به آن‌ها یک شده باشد، یک نتیجه‌ای را هم با خود بردارند. دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت* با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که می‌فرمایند: بدن نیست [بلکه] است. چرا؟! برای این‌که ، ندارد؛ ، ، مالِ انسان است، انسان است. وقتی این‌طور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجه‌ای می‌دهد؟ خیلی نتیجه می‌دهد. برای این‌که الآن اگر بنده می‌کردم که ماشین یا منزل یا فرش و ، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آن‌ها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا می‌فهمم که بدن من هم برای من این‌طور است! و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کاره‌ام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ این‌ها همه مطالبی است که پیش می‌آید. ما باید آن‌وقت این‌ها را پاسخ بدهد. نویسنده‌ی [ ] یک چندتا این‌جور سؤال می‌کند، بعد می‌گوید: این سوالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروت‌های روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟! به عقیده‌ی این ناچیز، باید یک عجیبی در ، و در افراد فامیل، از درس‌نخوانده تا به بالا، تا ، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از تا دانشگاهی، سخن -آموزگار دل‌سوز اسلامی- محترم و عزیز، تعلیمات‌شان در هر و در هر بر اساس این‌که ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما هم‌دیگر را هم نمی‌بینیم اصلاً! نه استاد، را می‌بیند. نه شاگرد، استاد را می‌بیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمی‌دانیم!. ما همین‌طور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آن‌ها مفارقت می‌کنیم، می‌پردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ چه کند؟ چه کند؟ جواب این را مرحوم در بیان کرده. و این یک مطلبی است‌که کم‌تر در ، و رساله‌ها و پیدا می‌شود. و آن این است که می‌فرماید: طبق آیه‌ی شریفه‌ی «قو انفسکم واهلیکم ناراً»؛ (تحریم:۶)، این خطاب یک مرتبه‌ی می‌آورد برای مسلمان‌ها!. ابتدا آدم خیال می‌کند که تنها خودش باید انسان باشد، باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی می‌کند که: خودش و آن افرادی را که می‌تواند در آن‌ها موثر باشد از یا غیر، آن‌ها را از قبل از سن ، ملتفت به این‌که: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک کند. برای این‌که مرحوم آیت الله شاه‌آبادی می‌فرماید: این‌که ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهم‌السلام)» خب ما اول از را آوردیم توی کلاس‌ها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگی‌مان؟ یا ازش بودیم؟! 🔺 ص۱ ⬇️
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔹 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش¹ مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاه‌آبادی در کنگره‌
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔹 زمان برگزاری: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران بسم الله الرحمن الرحیم کسی‌که به مختصر مطالعه‌ای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی ] موفق شده باشد، علاوه‌بر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت می‌شود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آن‌جا بیرون می‌آیند مانند این‌که از آن بلند آن بزرگوار به آن‌ها یک شده باشد، یک نتیجه‌ای را هم با خود بردارند. دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت¹ با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که می‌فرمایند: بدن نیست [بلکه] است. چرا؟! برای این‌که ، حس ندارد؛ ، ، مالِ انسان است، انسان است. وقتی این‌طور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجه‌ای می‌دهد؟ خیلی نتیجه می‌دهد. برای این‌که الآن اگر بنده می‌کردم که ماشین یا منزل یا فرش و ، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آن‌ها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا می‌فهمم که بدن من هم برای من این‌طور است و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کاره‌ام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ این‌ها همه مطالبی است که پیش می‌آید. ما باید آن‌وقت این‌ها را پاسخ بدهد. نویسنده‌ی [ ] یک چندتا این‌جور سؤال می‌کند، بعد می‌گوید: این سؤالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروت‌های روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟! به عقیده‌ی این ناچیز، باید یک عجیبی در خانواده‌ها، و در افراد فامیل، از درس‌نخوانده تا به بالا، تا ، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از تا دانشگاهی، سخن -آموزگار دل‌سوز اسلامی- محترم و عزیز، تعلیمات‌شان در هر و در هر بر اساس این‌که ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما هم‌دیگر را هم نمی‌بینیم اصلاً! نه استاد، را می‌بیند. نه شاگرد، استاد را می‌بیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمی‌دانیم!. ما همین‌طور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آن‌ها مفارقت می‌کنیم، می‌پردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ چه کند؟ چه کند؟ جواب این را مرحوم در بیان کرده. و این یک مطلبی است‌که کم‌تر در ها، و رساله‌ها و ها پیدا می‌شود. و آن این است که می‌فرماید: طبق آیه‌ی شریفه‌ی «قوا انفسکم واهلیکم ناراً»²؛ این خطاب یک مرتبه‌ی می‌آورد برای مسلمان‌ها!. ابتدا آدم خیال می‌کند که تنها خودش باید انسان باشد، باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی می‌کند که: خودش و آن افرادی را که می‌تواند در آن‌ها مؤثر باشد از یا غیر، آن‌ها را از قبل از سن ، ملتفت به این‌که: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک کند. برای این‌که مرحوم آیت الله شاه‌آبادی می‌فرماید: این‌که ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهم‌السلام)» خب ما اول از را آوردیم توی کلاس‌ها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگی‌مان؟ یا ازش بودیم؟! 🔺 ص۱ ⬇️
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، در دو قسمت ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. (قسمت اول) _________ ۱) [ ] ۲) [ ص ۱۹۱] @seyedololama