eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ ) 🔹 حضرت علیه‌السلام در حدیث می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست از و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 یادی از مجاهدت‌های مرحوم آیت الله شهید سید عبدالحسین ؛ ( ۲۰ ۱۳۶۰ ش = ۱۴ ۱۴۰۲ ق) 🔺 تلاش برای با ترک و تهیه‌ی ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ #شوال ۱۳۹۱ق= ۲۷ #آذر ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از #حکمت_متعالیه 🖋 ...عمده‌ی‌ مطلب‌ این‌ است‌ که‌ #جهان‌شناسی‌ به‌ #تدریج‌ با کمک‌ پیشرفت‌های‌ علوم‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسد و دیده‌های‌ اهل‌ دانش‌ را روشنی‌ "بصرک‌ الیوم‌ حدید" می‌دهد. هر #علم‌ و #هنری‌ به‌ تدریج‌ #تکامل‌ می‌یابد. اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ #رفیعی_قزوینی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ #آملی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ #آملی‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر #منظومه‌ می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدأ سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهأ الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با #استخاره‌ از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _____ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
🔺 در سال‌روز ارتحال مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ #محرم الحرام ۱۴۰۲=۲۴ #آذر ۱۳۶۰)، متن کامل مصاحبه‌ای از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی منتشر می‌گردد @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 در سال‌روز ارتحال مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ #محرم الحرام ۱۴۰۲=
🔺 مطالبی پیرامون شخصیت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ الحرام ۱۴۰۲=۲۴ ۱۳۶۰) بسم الله الرحمن الرحیم "و صلی الله علی اشرف انبیائه و خاتم اوصیائه، صلی الله علیهم اجمعین" 🔺 برکات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔹 از برکات حرم مطهر (علیهم‌السلام)؛ شهر مقدس ، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله و تأسیس علمیه‌ی قم در آن و مهاجرت آیت الله و سپس ادامه‌ی حوزه و طلوع شخصیت‌هایی مانند راحل و مرحوم علامه می‌باشد. 🔺 اثرات جلسات معارفی و شروع استفاده از مرحوم علامه طباطبایی 🔹 جلسات و هشداردهنده‌ی مرحوم امام و دیگر اساتید؛ امثال مرحوم استاد شهید و دیگر بزرگان را بسیار آمادگی داد که در جستجوی هر چه بیشتر اساتید باشند. ولذا استاد شهید در سفری به با استاد ؛ مرحوم حاج میرزا علی آقای برخورد کرده و اعتراف کردند که ما با استفاده از آن بزرگوار موفق به شناخت نهج‌البلاغه شدیم و ای کاش ما توفیق شناخت را نیز پیدا کنیم. این خواست و عطش نیز به وسیله‌ی مرحوم علامه طباطبایی (رضی‌الله‌عنه) از الطاف خاصه‌ی الهی برآورده شد و ما طلاب ابتدایی نیز بحمدالله تعالی از این خرمن فیض اگر نه گندم ولی به کاهی رسیدیم و ابتداً -در اثر نداشتن مکان مناسبی- قرار شد روزها در باغی که نزدیک منزل ایشان بود از بیانات تفسیری و اخلاقی ایشان استفاده کنیم. 🔺 بیداری از خواب غفلت و بندگیِ خدای متعال؛ اساس تعلیمات مرحومین قاضی و طباطبایی؛ نقش اساسیِ روایات در تفسیر المیزان 🔹 اساس تعلیمات و تدریسات ایشان که از استاد عالی مقام‌شان مرحوم کسب شده بود، دست‌گیری و دادن و از خواب و توجیه آنان به سوی بندگی و صرف چند روزه‌ی عمر در الهی بود، به طوری‌که تمامی لحظات زندگی حتی برای کسب امور معیشتی یا اداره‌ی پست‌ها و مقام‌ها و یا تشکیل خانواده، دارای بُعد و جنبه‌ی بندگی باشد، آن‌گونه که در ابتدای سوره‌ی در صفحات اول فرموده‌اند: «أن الله سبحانه بیَّن فی مواضع من كلامه: أنَّ ما ليس لوجهه الكريم هالك باطل، و أنه: سيقدم إلى كل عمل عملوه مما ليس لوجهه الكريم، فيجعله هباء منثورا، و يحبط ما صنعوا و يبطل ما كانوا يعملون، و أنه لا بقاء لشی‌ء إلّا وجهه الكريم، فما عمل لوجهه الكريم و صنع باسمه هو الذی يبقى و لا يفنى، و كل أمر من الأمور إنما نصيبه من البقاء بقدر ما لله فيه نصيب، و هذا هو الذی يفيده ما رواه الفريقان‌ عن‌ النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله أنه قال: (كل أمر ذی بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو أبتر الحديث‌). و الأبتر هو المنقطع الآخر، فالأنسب أن متعلق الباء فی البسملة أبتدئ بالمعنى الذی ذكرناه»¹؛ ایشان درباره‌ی این‌که اولین آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه که اولین سوره‌ی قرآن است و با آیه‌ی شریفه‌ی "بسم الله" آغاز می‌شود، مطرح می‌کنند که آیا این "باء" به چه فعلی یا اسمی - طبق قاعده‌ی عربیت و ادبیات عرب- تعَلُّق دارد؟ ایشان انتخاب فرمودند به این‌که به فعل "أبتَدِءُ" بر می‌گردد یعنی من ابتدا می‌کنم به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان. در صورتی‌که شاید مفسرین و لغت‌شناسانِ‌ دیگر این‌طور نگفته باشند، ولی ایشان در این مسأله که اولین مسأله‌ی تفسیرشان بود، از یک نبوی متابعت کرده‌اند که آن روایت این است که اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده‌اند: هر کار مهمی که به نام خداوند ابتدا نشود، انقطاع خواهد یافت، بریده خواهد شد و به سود نخواهد رسید. بنابراین ایشان هم معناً و هم لفظاً اول استفاده‌شان از روایت بوده است و این مطلبی است که شخصاً بنده از ایشان شنیدم و کمتر کسی درباره‌ی تفسیر "المیزان" این مطلب را یادآوری کرده که این تفسیر بسیار ارزنده، طرز استفاده‌اش از با سایر هیچ فرقی ندارد، منتها آن‌ها آیه را بیان می‌کنند و در تفسیرش روایت می‌آورند، ولی ایشان اول به روایات رجوع می‌کند و مطلب آیه را که از روایات به دست آورد، طوری تنظیم می‌کنند که با روایات تطبیق شود و روایاتش هم در آخر ذکر شود تا این افراط و تفریطی که در برخی محدثین و غیر آن‌ها پیدا شده، که قرآن کریم جز با روایات نباید تفسیر شود، این افراط و تفریط جلویش گرفته شود، ولی رهنمودشان را از روایات گرفته‌اند و بهترین شاهد همین مسأله است و از خود ایشان هم - در وقتی‌که خدمت‌شان بودم- شنیدم که فرمود: اگر روایات نبود من در تفسیر چیزی نمی‌فهمیدم. این مطلب ای کاش تکرار می‌شد تا مردم بدانند که برکات تفسیر "المیزان" برکات روایات اطهار (علیهم‌السلام) است. ص ۱ 1⃣ @seyedololama ⬇️
38.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 تو بدن نیستی! 🔹 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش¹ مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔸 زمان برگزاری نکوداشت: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔺 محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران _________ ۱) [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»] ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تو بدن نیستی! 🔹 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش¹ مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی #شاه‌آبادی در کنگره‌
🔺 سخنانی کوتاه پیرامون فرمایش مهم مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی در کنگره‌ی نکوداشت مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔹 زمان برگزاری: ۳ آبان‌ماه ۸۶ 🔸محل برگزاری: تالار علامه امینی دانشگاه تهران بسم الله الرحمن الرحیم کسی‌که به مختصر مطالعه‌ای از آثار آن بزرگوار [مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی ] موفق شده باشد، علاوه‌بر مطالب علمی، فلسفی، تفسیری، فقهی این مطلب را هم ملتفت می‌شود که باید مجالس، مجالسی باشد که وقتی مستمع و حاضران از آن‌جا بیرون می‌آیند مانند این‌که از آن بلند آن بزرگوار به آن‌ها یک شده باشد، یک نتیجه‌ای را هم با خود بردارند. دوستان، آقایان، دانشمندان، مطالب بسیار مفیدی برای ما بیان کردند. یک مطلب را هم بنده اضافه می‌کنم که ایشان در [کتاب] انسان و فطرت¹ با استدلال مختصری، یک دنیا نتیجه گرفته و خطاب به ما کرده، الآن ما مخاطب او هستیم. آن استدلال این است که می‌فرمایند: بدن نیست [بلکه] است. چرا؟! برای این‌که ، حس ندارد؛ ، ، مالِ انسان است، انسان است. وقتی این‌طور شد، پس ای مخاطب من! بشناس خودت را که: «فلتحکم: بأنی لستُ بدنا و لا مادة»؛ من بدن نیستم!. خب این چه نتیجه‌ای می‌دهد؟ خیلی نتیجه می‌دهد. برای این‌که الآن اگر بنده می‌کردم که ماشین یا منزل یا فرش و ، یا باغ و عمارت در من است و من با او هستم و برای آن‌ها باید نتیجه بگیرم!؛ چقدر این خیال احمقانه بود؟! حالا می‌فهمم که بدن من هم برای من این‌طور است و من بدن نیستم. خب وقتی بدن نیستم، من چه کاره‌ام؟ جایگاه من کجاست؟ سرانجام من کجاست؟ ابتدای من چه جور بوده است؟ این‌ها همه مطالبی است که پیش می‌آید. ما باید آن‌وقت این‌ها را پاسخ بدهد. نویسنده‌ی [ ] یک چندتا این‌جور سؤال می‌کند، بعد می‌گوید: این سؤالات را اگر کسی به ما پاسخ بدهد، ارزشش از تمام ثروت‌های روی زمین برای ما بیشتر است. مربوط به چی؟ مربوط به همین "نفس" است که من چی هستم؟ خب الآن فرهنگ ما باید این دغدغه درونش پیدا بشود: که ما چه باید بکنیم؟! به عقیده‌ی این ناچیز، باید یک عجیبی در خانواده‌ها، و در افراد فامیل، از درس‌نخوانده تا به بالا، تا ، تا اساتید محترم، شکل بگیرد. از فرمایش ایشان بگیرند و آن این است که: از تا دانشگاهی، سخن -آموزگار دل‌سوز اسلامی- محترم و عزیز، تعلیمات‌شان در هر و در هر بر اساس این‌که ما بدن نیستیم، باشد. خب وقتی ما بدن نیستیم، ما هم‌دیگر را هم نمی‌بینیم اصلاً! نه استاد، را می‌بیند. نه شاگرد، استاد را می‌بیند؛ ما اصلاً در چه جهانی هستیم؟ نمی‌دانیم!. ما همین‌طور سردرگمیم! اصلاً از خود خبر نداریم که داریم به چیزهایی که از آن‌ها مفارقت می‌کنیم، می‌پردازیم. خب حالا چی کار کنیم که به این دغدغه بیفتیم؟ چه کند؟ چه کند؟ جواب این را مرحوم در بیان کرده. و این یک مطلبی است‌که کم‌تر در ها، و رساله‌ها و ها پیدا می‌شود. و آن این است که می‌فرماید: طبق آیه‌ی شریفه‌ی «قوا انفسکم واهلیکم ناراً»²؛ این خطاب یک مرتبه‌ی می‌آورد برای مسلمان‌ها!. ابتدا آدم خیال می‌کند که تنها خودش باید انسان باشد، باشد، سالم باشد، و چه باشد. ولی این آیه به هر شخصی می‌کند که: خودش و آن افرادی را که می‌تواند در آن‌ها مؤثر باشد از یا غیر، آن‌ها را از قبل از سن ، ملتفت به این‌که: "من بدن نیستم"، بکند؛ یعنی یک کند. برای این‌که مرحوم آیت الله شاه‌آبادی می‌فرماید: این‌که ما بدن نیستیم؛ «هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء (علیهم‌السلام)» خب ما اول از را آوردیم توی کلاس‌ها؟ آوردیم تو دستورات فرهنگی‌مان؟ یا ازش بودیم؟! 🔺 ص۱ ⬇️
خواب شیخ مفید رحمه الله-@seyedololama.mp3
1.69M
📆 بزرگ‌داشت #شيخ_مفيد رضوان الله تعالی علیه (۹ #آذر ) 🔺 خواب عجیب جناب شیخ مفید درباره‌ی #سید_مرتضی و #سید_رضی رحمهم الله تعالی ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 یادی از مجاهدت‌های مرحوم آیت الله شهید سید عبدالحسین #دستغیب؛ ( ۲۰ #آذر ۱۳۶۰ ش = ۱۴ #صفر ۱۴۰۲ ق) 🔺 تلاش برای #خودسازی با ترک #گناهان_کبیره و تهیه‌ی #قلب_سلیم ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ ۱۳۹۱ق= ۲۷  ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از 🖋 ...عمده‌ی‌ مطلب‌ این‌ است‌ که‌ به‌ با کمک‌ پیشرفت‌های‌ علوم‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسد و دیده‌های‌ اهل‌ دانش‌ را روشنی‌ "بصرک‌ الیوم‌ حدید" می‌دهد. هر و به‌ تدریج‌ می‌یابد. اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدأ سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهأ الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز شهادت مرحوم آیت الله سید حسن مدرس؛ ۱۰ ۱۳۱۸ ش) 🔺 خطر اصحاب نفاق و منافقین 🔹 ... این آیات ببینید چه می‌گوید: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوٓا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (۱۱) أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِنْ لَا يَشْعُرُونَ (۱۲) وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَآ آمَنَ النَّاسُ قَالُوٓا أَنُؤْمِنُ كَمَآ آمَنَ السُّفَهَآءُ ألَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ»؛ ( :۱۳)؛ معلوم است که این‌ها نمی‌فهمند و تاریک‌اند و روشن نیستند. «أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ (۱۳) وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوٓا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ (۱۴)؛ یک شیاطینی دارند این‌ها؛ در ، گروه ما داشتیم، ولی که رحلت می‌کند مثل این‌که نعوذ بالله این شیطنت‌ها و این چیزها برای دوره‌ی ایشان بوده، که بعد دیگر به طور کلی خبری ازش نیست!. «وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوٓا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (۱۴) اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (۱۵) أُولَٰٓئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ (۱۶)؛ چند مثال بعد می‌آید برای‌شان و شرح داده می‌شود. و این آیات علاوه بر این‌که این‌ها و مصداق پیدا کردن این‌ها و کردن درباره‌ی این‌ها [ بعد از رحلت پیامبر اسلام صلی‌الله علیه وآله] تعطیل شد، بعدها هم در دوره‌های بعد، همین بلا سر آمد، یعنی مثلاً در دوره‌ی که گفتند ما می‌خواهیم به حساب، یک را شرش را از سر اسلامی و کنار بزنیم به نام و این‌ها، خب گفتند: می‌خواهید چی‌کار کنید؟ گفتند: می‌خواهیم درست کنیم، ولی چیزی درست شد ازش که در خود مشروطه‌ای که جلوگیر جائر قاجاریه قرار بود، بیاید و را به دست بگیرد، سیلی به صورت زدند! مدرسی که آن‌جور مقامات داشت در و و و ‌سادگی و مردانگی و قاطعیت و این فضائل در وجود ایشان جمع شده بود، آن هم علناً نه ناپیدا، علناً!. شما می‌توانید تاریخش یا فیلمش یا این‌ها را ببینید که بله سیلی به گوش ایشان زدند. همین‌ها که انتخاب شده بودند برای دادن !. پس معلوم می‌شود که مسئله گروه سوم مردم [یعنی منافقین] شوخی‌بردار نیست. ۸۹/۹/۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ ) 🔹 حضرت علیه‌السلام در حدیث می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست از و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 یادی از مجاهدت‌های مرحوم آیت الله شهید سید عبدالحسین ؛ ( ۲۰ ۱۳۶۰ ش = ۱۴ ۱۴۰۲ ق) 🔺 تلاش برای با ترک و تهیه‌ی ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ ۱۳۹۱ق= ۲۷  ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی که از معاصرین بود در قم چند روزی بحث تفسیری را شروع کرده بود و به مناسبتی از مرحوم ملاصدرا سخن به میان آمد، ایشان صریحا فرموده بود: ملاصدرا را حتی یک فیلسوف نباید گفت. امام خمینی قده در اثناء درس فرموده بود: ملاصدرا و ما ادراک (ما یا من) ملاصدرا؟ 🖋 ... اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ ملاصدرا به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدأ سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهأ الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ ۱۳۹۱ق= ۲۷  ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی که از معاصرین بود در قم چند روزی بحث تفسیری را شروع کرده بود و به مناسبتی از مرحوم ملاصدرا سخن به میان آمد، ایشان صریحا فرموده بود: ملاصدرا را حتی یک فیلسوف نباید گفت. امام خمینی قده در اثناء درس فرموده بود: ملاصدرا و ما ادراک (ما یا من) ملاصدرا؟ 🖋 ... اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ ملاصدرا به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدأ سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهأ الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ ۱۳۹۱ق= ۲۷  ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی که از معاصرین بود در قم چند روزی بحث تفسیری را شروع کرده بود و به مناسبتی از مرحوم ملاصدرا سخن به میان آمد، ایشان صریحا فرموده بود: ملاصدرا را حتی یک فیلسوف نباید گفت. امام خمینی قده در اثناء درس فرموده بود: ملاصدرا و ما ادراک (ما یا من) ملاصدرا؟ 🖋 ... اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ ملاصدرا به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدأ سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهأ الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها رسیده بوده، در راه تعظیم ، ، ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند ، لابدّ پدرشان از تجار معتبر بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه ، خواه ، خواه ؛ خودش خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال این مسائل را بگنجانند که هر در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت . ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
🔺 مطالبی پیرامون شخصیت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ الحرام ۱۴۰۲=۲۴ ۱۳۶۰) بسم الله الرحمن الرحیم "و صلی الله علی اشرف انبیائه و خاتم اوصیائه، صلی الله علیهم اجمعین" 🔺 برکات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔹 از برکات حرم مطهر (علیهم‌السلام)؛ شهر مقدس ، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله و تأسیس علمیه‌ی قم در آن و مهاجرت آیت الله و سپس ادامه‌ی حوزه و طلوع شخصیت‌هایی مانند راحل و مرحوم علامه می‌باشد. 🔺 اثرات جلسات معارفی و شروع استفاده از مرحوم علامه طباطبایی 🔹 جلسات و هشداردهنده‌ی مرحوم امام و دیگر اساتید؛ امثال مرحوم استاد شهید و دیگر بزرگان را بسیار آمادگی داد که در جستجوی هر چه بیشتر اساتید باشند. ولذا استاد شهید در سفری به با استاد ؛ مرحوم حاج میرزا علی آقای برخورد کرده و اعتراف کردند که ما با استفاده از آن بزرگوار موفق به شناخت نهج‌البلاغه شدیم و ای کاش ما توفیق شناخت را نیز پیدا کنیم. این خواست و عطش نیز به وسیله‌ی مرحوم علامه طباطبایی (رضی‌الله‌عنه) از الطاف خاصه‌ی الهی برآورده شد و ما طلاب ابتدایی نیز بحمدالله تعالی از این خرمن فیض اگر نه گندم ولی به کاهی رسیدیم و ابتداً -در اثر نداشتن مکان مناسبی- قرار شد روزها در باغی که نزدیک منزل ایشان بود از بیانات تفسیری و اخلاقی ایشان استفاده کنیم. 🔺 بیداری از خواب غفلت و بندگیِ خدای متعال؛ اساس تعلیمات مرحومین قاضی و طباطبایی؛ نقش اساسیِ روایات در تفسیر المیزان 🔹 اساس تعلیمات و تدریسات ایشان که از استاد عالی مقام‌شان مرحوم کسب شده بود، دست‌گیری و دادن و از خواب و توجیه آنان به سوی بندگی و صرف چند روزه‌ی عمر در الهی بود، به طوری‌که تمامی لحظات زندگی حتی برای کسب امور معیشتی یا اداره‌ی پست‌ها و مقام‌ها و یا تشکیل خانواده، دارای بُعد و جنبه‌ی بندگی باشد، آن‌گونه که در ابتدای سوره‌ی در صفحات اول فرموده‌اند: «أن الله سبحانه بیَّن فی مواضع من كلامه: أنَّ ما ليس لوجهه الكريم هالك باطل، و أنه: سيقدم إلى كل عمل عملوه مما ليس لوجهه الكريم، فيجعله هباء منثورا، و يحبط ما صنعوا و يبطل ما كانوا يعملون، و أنه لا بقاء لشی‌ء إلّا وجهه الكريم، فما عمل لوجهه الكريم و صنع باسمه هو الذی يبقى و لا يفنى، و كل أمر من الأمور إنما نصيبه من البقاء بقدر ما لله فيه نصيب، و هذا هو الذی يفيده ما رواه الفريقان‌ عن‌ النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله أنه قال: (كل أمر ذی بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو أبتر الحديث‌). و الأبتر هو المنقطع الآخر، فالأنسب أن متعلق الباء فی البسملة أبتدئ بالمعنى الذی ذكرناه»¹؛ ایشان درباره‌ی این‌که اولین آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه که اولین سوره‌ی قرآن است و با آیه‌ی شریفه‌ی "بسم الله" آغاز می‌شود، مطرح می‌کنند که آیا این "باء" به چه فعلی یا اسمی - طبق قاعده‌ی عربیت و ادبیات عرب- تعَلُّق دارد؟ ایشان انتخاب فرمودند به این‌که به فعل "أبتَدِءُ" بر می‌گردد یعنی من ابتدا می‌کنم به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان. در صورتی‌که شاید مفسرین و لغت‌شناسانِ‌ دیگر این‌طور نگفته باشند، ولی ایشان در این مسأله که اولین مسأله‌ی تفسیرشان بود، از یک نبوی متابعت کرده‌اند که آن روایت این است که اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده‌اند: هر کار مهمی که به نام خداوند ابتدا نشود، انقطاع خواهد یافت، بریده خواهد شد و به سود نخواهد رسید. بنابراین ایشان هم معناً و هم لفظاً اول استفاده‌شان از روایت بوده است و این مطلبی است که شخصاً بنده از ایشان شنیدم و کمتر کسی درباره‌ی تفسیر "المیزان" این مطلب را یادآوری کرده که این تفسیر بسیار ارزنده، طرز استفاده‌اش از با سایر هیچ فرقی ندارد، منتها آن‌ها آیه را بیان می‌کنند و در تفسیرش روایت می‌آورند، ولی ایشان اول به روایات رجوع می‌کند و مطلب آیه را که از روایات به دست آورد، طوری تنظیم می‌کنند که با روایات تطبیق شود و روایاتش هم در آخر ذکر شود تا این افراط و تفریطی که در برخی محدثین و غیر آن‌ها پیدا شده، که قرآن کریم جز با روایات نباید تفسیر شود، این افراط و تفریط جلویش گرفته شود، ولی رهنمودشان را از روایات گرفته‌اند و بهترین شاهد همین مسأله است و از خود ایشان هم - در وقتی‌که خدمت‌شان بودم- شنیدم که فرمود: اگر روایات نبود من در تفسیر چیزی نمی‌فهمیدم. این مطلب ای کاش تکرار می‌شد تا مردم بدانند که برکات تفسیر "المیزان" برکات روایات اطهار (علیهم‌السلام) است. ص ۱ 1⃣ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله شیخ محمّدتقی آملی (۲۹ ۱۳۹۱ق= ۲۷  ۱۳۵۰ش) 🔺تمجید از مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا یزدی که از معاصرین بود در قم چند روزی بحث تفسیری را شروع کرده بود و به مناسبتی از مرحوم ملاصدرا سخن به میان آمد، ایشان صریحا فرموده بود: ملاصدرا را حتی یک فیلسوف نباید گفت. امام خمینی قده در اثناء درس فرموده بود: ملاصدرا و ما ادراک (ما یا من) ملاصدرا؟ 🖋 ... اصل‌ ابتکار و دقت‌ علمی‌ ملاصدرا به‌ حدی‌ است‌ که‌ مدرسینی‌ مانند مرحوم‌ علامه‌ی‌ و مرحوم‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ محمد تقی‌ و دیگران‌ نتوانسته‌اند از ظرافت‌ و دقت‌ و باریکی‌ آن‌ جز اظهار عجز و بیان‌ صعوبت‌ سخنی‌ بگویند ولی‌ قراین‌ و شواهد حاکی‌ از صعوبت‌ افهام‌ و ابرام‌ آن‌ است. مرحوم‌ محقق‌ در مقدمه‌ی‌ حاشیه‌ بر می‌فرماید: «فانی‌ مع‌ قلة‌ البضاعة‌ و تشتت‌ الحال‌ و کثرة‌ الاشتغال‌ صرفت‌ بعض‌ اوقاتی‌ حین‌ دراستی‌ شرح‌ المنظومة فی‌ الحکمة‌ المتعالیة‌ الذی‌ لم‌ یأت‌ فی‌ المصنفات‌ المتقدمین‌ و المتأخرین‌ مثله‌ فی‌ جمعه‌ المشارب‌ و تدقیقه‌ و تحقیقه‌ و لله‌ درّ مصنفه‌ و علیه‌ سبحانه‌ اجره. فاستخرت‌ُ الله‌ فی‌ الشروع‌ من‌ ابتدائه سائلاً منه‌ التوفیق‌ للانتهاء الی‌ ما ابتدأتُ‌ منه‌ راجیاً منه‌ الاجابة...» می‌فرماید دوره‌ی اول‌ را که‌ از مقصد ثانی‌ شروع‌ کرده‌ بودم، به‌ پایان‌ رسانیده‌ سپس‌ با از حق‌ تعالی‌ از ابتدا شروع‌ کردم‌ در حالی‌که‌ توفیق‌ انتهای‌ آن‌ را از وی‌ می‌طلبم. آیا این‌ قراین‌ را می‌شود نادیده‌ گرفت‌... 🖊 مقاله: "مکتب تفکیک دستخوش تفکیکی دیگر" تألیف مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه سرمایه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها ارث رسیده بوده، در راه تعظیم ، درس، کتاب‌خانه ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، تدریس کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند کمپانی، لابدّ پدرشان از تجار معتبر اصفهان بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور مالی بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن معشوق فطری است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه اداری، خواه وزیر، خواه وکیل؛ خودش کارمند خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را تربیت های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این دولت جمهوری اسلامی باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای دینی ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک وزارت‌خانه مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال کشور این مسائل را بگنجانند که هر قانونی در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی؛ (۵ الحرام ۱۳۶۱ق=۲۳ ۱۳۲۱ ش) 🔹 به تعبیر مرحوم علامه در المیزان¹ از ثمرات پاک "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" می‌باشد. بعضی طلبه‌ها بوده‌اند که از زمان ورودشان به ، هر آن‌چه سرمایه داشته‌اند؛ باغ یا ملک یا کارخانه‌ی پدری که به این‌ها ارث رسیده بوده، در راه تعظیم ، درس، کتاب‌خانه ساختن، ساختن، طلبه قبول کردن، تدریس کردن صرف کرده‌اند و آخرش می‌بینی که ورشکسته شده‌اند! و هر چه داشته‌اند خرج کرده‌اند، اما از شوق‌شان کاسته نشده. شنیدم در شرح حال مرحوم علامه شیخ ، صاحب شرح بر ² - و این‌که به ایشان می‌گویند کمپانی، لابدّ پدرشان از تجار معتبر اصفهان بوده و درآمد خوبی داشته- ایشان وقتی وارد اشرف می‌شود به قدری سرشار از امور مالی بوده که یک روز در کوچه‌های نجف، تسبیح قیمتی‌ای که دست‌شان بوده پاره می‌شود و می‌ریزد و ایشان که داشته درس می‌رفته، زورش می‌آید که بنشیند و این‌ها را جمع کند!، حالا زمین گل‌آلود بوده یا هرچه. خدا قسمت کند بروید نجف، این سبزی‌فروش‌های نجف که ما هم دیده‌ایم، یک مشت سبزی و کاهوی پس مانده را می‌گذارند بیرون که هر که خواست ببرد. ایشان چند سال بعد که این سرمایه‌ها تمام خرج می‌شود، می‌آمده از این‌ها استفاده می‌کرده! و بعد یک‌بار در بین راه این‌ها از دستش ریخته و مشغول جمع شدن می‌شود!. یک کسی به ایشان می‌رسد و می‌گوید: جناب آیت الله! بگذارید من جمع کنم. ایشان می‌گوید: من حالا داشتم می‌خندیدم، چون یادم افتاد وقتی آمدم نجف و تسبیح‌ام در کوچه پاره شد، زورم می‌آمد این‌ها را جمع کنم، اما الآن این کاهوهای غیر قابل فروش را که ریخته، دلم نمی‌آید بگذرم و می‌خواهم جمع کنم. این همان "واستعمال ما فی وُسع الانسان من جاهٍ و مالٍ و علمٍ و فضیلة" در راه آن معشوق فطری است. اگر فطرت انسان سالم باشد، حالا خواه ، خواه ، خواه اداری، خواه وزیر، خواه وکیل؛ خودش کارمند خدا می‌شود و فعال می‌گردد و قهرمان خدمت به می‌شود. چرا؟ چون در درونش، فطرت سالم مانده. پس این‌که ما در گیر کرده‌ایم که معمولاً با هر کسی روبرو شویم، می‌بینیم درد او را گرفته، باید بفهمیم که فطرت‌های سالم را تربیت های ناسالم ، دست‌خورده و کرده است؛ ولذا این دولت جمهوری اسلامی باید درک این موضوع درش بشود که ما روبرو هستیم با یک بیماری عمومی و آن این است که فطرت‌ها تغییر کرده!. این‌که دردهای ظاهریِ ما آمده مسلّط شده بر ما و دردهای دینی ما را تحت‌الشعاع قرار داده؛ به خاطر همین است که این فطرت ناسالم است و باید یک وزارت‌خانه مخصوص احیای فطرت اسلامی ما داشته باشیم که دانشمندانی بنشینند و سرچشمه‌های این بیماری‌ها را پیدا کنند و داروهایش را بیابند و در تمام اوضاع و احوال کشور این مسائل را بگنجانند که هر قانونی در هر جا اجرا می‌شود در ضمن، احیای فطرت اسلامی هم درونش باشد. مخصوصاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۸۱٫۷٫۱۵ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ ج ۱ ص ۴۵] ۲) [ ] @seyedololama