eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 حضرت علیه‌السلام در حدیث [ حکمت ۱۳۹] می‌فرماید: "النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ"؛ دانشمند متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. 🔹 "وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. "عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست، از ، متحجر و جامد شده و فرمانده‌ی وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! دانش را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، ، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ"؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. "وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ" ؛ و عموم مردمی هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفانند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. 💠 آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب ، وقتی استاد خودش، حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!. یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریتند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، همّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! خیال می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این است!. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که انسان دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده -که از من گذشته-، شما از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را إن‌شاءالله به شما لطف کند. و السلام علیکم و رحمه الله ۷۶.۸.۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
ورزش خدایی-@seyedololama.mp3
1.47M
📆روز فرهنگ وآیین زورخانه‌ای؛(۱۷ ) 🔺نمونه‌ای از سیره‌ی مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام 🔹 و و به دور از و ✅آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺دو چشم از پی صنع باری نكوست ز عيب برادر فروگير و دوست ✖️نگذار كه #چشم از #صنعت خدا بهره نبرده، بی‌كار و بی‌عار بشود و به #عيب اين و آن نگاه كند!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (۹ المظفر ۱۴۱۶ ق = ۱۷ ۱۳۷۴) 🔺 ضرورت سخنان بیدارگر در اجتماع 🔹 از کسانی که با ما در آن دوره شرکت داشت ولی بحمدالله از ما خیلی علوِ درجاتی پیدا کرد و ردّ شدند؛ آقای حاج بود که نویسنده یک مقداری از این کتاب‌های و و این کتاب‌ها هستند که اخیراً در چند سالی هست که فوت کرده‌اند. پدر آقای سید محمد حسین، این‌جا در در مسجد معتبری امام جماعت بود. مرد ملّا و پیرمرد محترمی بود. ایشان را در تهران گذاشته بود در حرفه‌ای که می‌آموختند. ایشان می‌گفت ما امتحان‌مان به این بود که یک موتور باید بسازیم و ما ساختیم و نمره ما در تمام در کلاس دوازده آن وقت، اول شد. با این‌جور و آمد و در آن درس‌هایی که ما بودیم شرکت می‌کرد. ما یک باجناق داشتیم که داماد بزرگ آقای حاج شیخ عباس بود، به نام حاج میرزا علی آقای که در قم یک منزل داشت و سه روز در ایام را داشت. از کسانی که آن‌جا می‌آمدند گاهی مرحوم شهید بود، دیگران هم بودند و حتی مرحوم آقای هم با معرفی بنده آمدند - حالا نمی‌دانم هر سه روز آمدند یا یک روز-. مطالب آشیخ عباس طهرانی هم خیلی جالب بود. چون در آن عصر مربوط به بود که اصلاً ماهیت روحانیت را توضیح می‌داد و شرایطش و وظایف یک . در هر حال وقتی که آقای سید محمدحسین طهرانی آن سه روز را گوش کرد به مطالب ایشان؛ به بنده گفت که من تمام افکارم تا آخر عمرم عوض شد! و خلاصه دیگر شخص قبلی نیستم. برای فعلی ما هم یک چنین سخنانی خیلی لازم است، مخصوصاً برای تحول ارباب مسئولیت‌های که چند تا استاد در حدّ فداکاری شهید ما لازم داریم که این فداکاری و تلاش و جهاد را در انجام بدهند و یک نوچه‌هایی پرورش بدهند که آن‌ها را کنند و از این طوفان بدهند. این وظیفه‌ایست که الآن باید انجام بگیرد. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۴) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا به مردم 🔹 .
🔺 خطر نفاق (۵) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ»؛ وقتی خدا شدند، خرابی به بار آوردند، این مأموران کوتاه می‌آیند. آن‌وقت شما می‌گویید امسال نیامد، و میوه‌ها را سرما زد و خشکید یا فلان شد!. در صورتی‌که نمی‌کنید که چرا شد، این چه اتفاقاتی بود که افتاد؟ این‌که ثمرات و میوه‌ها کم بشود، رودخانه خشک بشود، این‌ها همه به خاطر شما بوده؛ چون این‌ها مأمور بودند. این کجا و این‌که بگوییم ما اگر مثلاً ساختمان را فلان جور بکنیم، دیگر مسئله تمام می‌شود و یا آبیاری در را طبق به طرز قطره‌ای بکنیم و آب‌ها را نگذاریم که از دست برود؛ این‌ها یک‌وقت از باب است که ما بگوئیم که را خدا داده و این را هم به ما داده، ما هم باید نگه‌داری کنیم، گاهی این‌گونه است و یک‌وقت نه، بگوییم هر چه بدبختی بوده به خاطر این بود که ما و نداشتیم!. حالا باید پیدا کنیم تا دیگر راحت شویم. این خیلی مشکل آفرین است. پس این کجا می‌رود که می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ». خدای نخواسته اگر عمل نامشروع در بین شیوع پیدا کند، می‌آید. این را کدام برای ما حل کرده است و حل می‌کند؟ همه‌اش برای و فشار زمین نیست. فشار زمین در کسی است که وقتی دید که عمل ما خوب است، اجازه ندهد که زلزله بیاید، وقتی اجازه می‌دهد که توأم شده با نافرمانی‌های ما. «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ و اغلاقِ خزائنِ الخَیراتِ»؛ خداوند است که دستور می‌دهد که پیچ و مهره‌های زمین و آسمان را ببندند تا به ما خیری نرسد، نه این‌که نیروهای زمین جمع شده از این طرف و آن طرف؛ این نیروها هم بندگان خدا هستند، زمین هم بنده‌ی خدا است. وقتی‌که ما سزاوار شدیم، این نیروها می‌توانند کار بکنند. «و اغلاقِ خزائنِ الخَیراتِ»؛ خوب منظور چیست؟ چون خدا رحیم است؛ «لِیتُوبَ تائِبٌ»؛ تا یک کسی برگشت کند، از اعمالش پشیمان شود؛ «ویَقلعَ مُقلِعٌ»؛ به طور کلی دست بر دارد؛ «ویَتذَکَّرَ مُتذَکِّرٌ»؛ این‌ها باش الهی است. به خود بیاید؛ «یَزدَجِر َمُزدَجِرٌ»؛ بیدار بشود از این وضع، از این اوضاع و احوال، از این وضع و . ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ ) 🔹 حضرت علیه‌السلام در حدیث می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست از و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی 🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس به غيبت نگرداندش حق‌شناس کسی كه عقلش، را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق می‌افتد. در آيات، اين نکته را می‌رساند. گذرگاهِ قرآن و پند است گوش به بهتان و باطل شنودن مکوش همان‌گونه كه با فهم به می‌گردد؛ هم متوجه هر سخنی نمی‌شود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود. محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد می‌شوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند. مثل این‌که اين اشعار برای امروز ما وارد شده است. دو چشم از پی صنع باری نكوست زعيب برادر فروگير و دوست نگذار كه از خدا بهره نبرده؛ بی‌كار و بی‌عار بشود و به اين و آن نگاه كند!. شب از بهر آسايش توست و روز مه روشن و مهر گیتی فروز سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار چقدر اين اين گوينده را كرده؟! می‌گوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر و برای تو دارند كار می‌کنند، حيف است!. يك مهمانی كه از خارج وارد می‌شود، در فرودگاه می‌آیند استقبالش، بعد می‌برندش جاهای عالی كه مقامات را آن‌جا می‌برند. خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این و و دستگاه . سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار می‌گذاشت که قدر بهار معلوم نمی‌شد. اگر باد و برف است و باران و ميغ وگر رعد چوگان زند برق تيغ همه كار داران فرمان برند كه تخم تو در خاک می‌پرورند شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستان‌ها و كشت‌زارها دارد برای شما گل درست می‌کند، دسته‌ی گل درست می‌کند، حُقه‌ی انار درست می‌کند، خوشه‌ی انگور درست می‌کند. ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺«شجرة النبوة و موضع الرسالة و...» 🔹 نخست از خداوند طلب می‌کند بر اکرم و خاندانش، ولی در قالب "درخت و مخزن و " برای این‌که به گوش بخواند که این جهانی که تو در آن قرار داری، یک جهان پر از و و و مدیریت و تحت اداره است. یک بیابان بی سر و ته نیست که در آن علم و و ، نایاب باشد. جهان موج می‌زند از آثار علم و حیات. فرض بفرمایید که الآن ما در یک سفینه قرار بگیریم و پرتاب شویم به خارج از محیط زمین. آن‌جا هیچ شک نمی‌کنیم به این‌که در یک دستگاه عظیم از نمایش علم و قدرت قرار داریم و خداوند با نمایش دارد خودش را به ما معرفی می‌کند. ولی الآن که روی زمین هستیم، کرده‌ایم به دیدن زمین و سنگ و خاک و سیمان و آهن و دیوار و... اما اگر پرتاب شویم به خارج از محیط زمین، در دید ما زمین دارای درخشندگی بیشتر از ماه خواهد بود. چون زمین چندین برابر ماه است و نورگیری آن زیادتر است، پس درخشندگی آن هم زیادتر است. چشم انسان را از زیبایی خیره می‌کند. یک طرفش ماه، یک طرفش منبع نور و حرارت، بعد هم سیارات در گردش عجیب. این‌جاست که اگر بتواند به خاک می‌افتد، پیشانی بر زمین می‌گذارد و می‌گوید. همه‌ی فاصله‌ی انسان‌های متدین و آگاه با انسان‌های دیگر در یک است، که این غفلت اگر برداشته شود فریادشان به و لا إله إلا الله بلند می‌شود. نقل کرده‌اند که یکی از دانشمندان دوستی داشت که مایل بود او را به متمایل کند، فکر کرد این دوست من چگونه ممکن است غفلتش پاره شود؟ این بود که دستور داد یک متخصص هنرمند، ماکتی از تهیه کند. او هم با آن دقت و ظرافتی که بلد بود، دستگاه کوچکی ساخت، مرکزش ، اطرافش هم و کرات دیگر به طوری‌که این‌ها با هم متصل بودند و به وسیله‌ی برق در مدار خودشان به صورتی‌که به هم برخورد نکنند به دور خورشید می‌گشتند!. یک فیلم تماشایی ایجاد کرد. این را در دفتر کارش گذاشت و بعد از ورود دوستش کلید را زد و این دستگاه شروع کرد به گردش کردن. او یک مرتبه متحیّر شد؛ گفت: دوست من این کار چه کسی بوده که این‌قدر به خرج داده؟! ابتدا جوابی نداد. باز پرسید. او هم گفت: من نمی‌دانم! این اتفاقی درست شده!. گفت: به نظرم می‌خواهی با من شوخی کنی! مگر می‌شود؟!. گفت: خب برادر! تو که درباره‌ی گردش شب و روز و زمین و آسمان یک چنین فکری داری! می‌گویی ما نمی‌دانیم چه شده، این دم و دستگاه همین‌طوری خود به خود، بر ا‌‌‌ثر تأثیر و تأثرات ماده به مرور زمان پیدا شده. این یک‌مرتبه در رفت و تصدیق کرد که نه! من در اشتباه بودم. پس تفاوت بین و در اختلاف در مسائل نیست. فقط در و بی‌هوشی و سُکر است. یک نوع مستی طبیعی در برخی ایجاد شده. این مستی مانند یک ابر اگر زائل بشود انسان فوری معتقد به دستگاه و آفریننده می‌شود و اطاعت می‌کند از برنامه‌های . پس این که می‌گوید: خدایا رحمتت را نازل کن بر این خاندان . آن‌ها را به عنوان درخت معرفی می‌کند؛ «شجرة النبوة و....» انسان را یک مرتبه به خود می‌آورد، می‌گوید: عجب! ما چگونه بی‌گانه هستیم از دستگاه روح‌پرور و از درخت عظیم پُر سایه و سرافراز که در دنیا هست. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
ورزش خدایی-@seyedololama.mp3
1.47M
📆 هفدهم شوال به مناسبت سال‌روز جنگ خندق و حماسه‌ی مبارزه‌ی دلاورانه‌ی مولا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) با عمروبن عبدود لعنه‌الله‌تعالی در تقویم رسمی کشور به عنوان روز «فرهنگ پهلوانی و آیین زورخانه‌ای» گنجانده شده است؛ فلذا بدین منظور نمونه‌ای از این‌که ما باید اساساً چگونه با تأسی به سیره‌ی انبیاء و اولیاء الهی علیهم‌السلام به اموری همچون ورزش و صنعت و هنر و غیره در جامعه‌ی اسلامی بپردازیم را در فایل صوتی زیر، از فرمایشات مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ارائه می‌گردد. @seyedololama 📆 روز فرهنگ #پهلوانی و آیین زورخانه‌ای؛ (۱۷ #شوال) 🔺 نمونه‌ای از سیره‌ی مولا امیرالمؤمنین #علی علیه‌السلام 🔹 #ورزش و #هنر و #صنعت به دور از #غفلت و #هوای_نفس @seyedololama
📆 حمله به مسجد گوهرشاد و کشتار ۱۶۰۰ نفر از مردم توسط رضاخان پهلوی؛ روز عفاف و حجاب؛ (۲۱ ماه) 🔺 چگونگی رفع بی‌حجابی و ترویج دین‌داری 🔹 «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ»¹ در این همه‌چیز خوابیده. همه‌ی ها، مسائل ، مسائل هوایی و زیردریایی، مسائل و . همه‌ی این‌ها جزء باید قرار بگیرد. تو گفتی بگو، بکن؛ انجام دادم. این لابراتوار، این مسائل مربوط به امور هسته‌ای، مسائل مربوط به انرژی‌ها و این چیزها، کشتی‌سازی و زیردریایی‌سازی و این‌ها تمام دستور تو بود که من انجام دادم. تمام باید این جواب را بدهند روز . تمام که این‌ها را امضا می‌کنند، باید روز قیامت همین‌طور جواب دهند. فرمودی که ما این کارها را بکنیم. آن‌وقت خدا ازشان می‌پرسد: خُب، من کِی گفتم به شما که یک مشت دانشجوی خدانشناس را جمع کنید و این را به آن‌ها بگویید؟! شما می‌خواستید شش ماه، یک سال، اولِ ورود به این‌ها را کنید، بعد مشغول به تدریس شود. آن‌وقت چه جواب می‌دهند؟! چه تقصیری دارد؟ بعدها می‌آید می‌شود. می‌شود. فرار به می‌کند. می‌شود. می‌شود؛ چون خدا را نشناخته. درس خدا هفته‌ای دو ساعت بوده! مثل درس جغرافیا. خود معلم هم تازه از خدا به عمرش به درونش نیامده!. این است که این تأسیسش از روی روحیات خدا شده. این روحیات را باید به هر قیمتی هست، در پی‌اش باشیم. در ، در محله‌ها، عده‌ای مانند انجمن شهر، انجمن تشکیل دهند. آن‌وقت پرونده داشته باشند؛ چندتا مغازه داریم ما؟ این‌ها مال چه کسانی‌ست؟ چندتا شاگرد دارند؟ خانواده‌شان چه جوری رفتار می‌شود؟ مدارس‌شان چه جوری؟ معلم‌هاشان چه جوری؟ این‌ها را تمام بنویسند. مواظبت کنند. از ، پول و بگیرند به این‌ها بدهند که مسلمانی یاد بگیرند. آن‌وقت کشور می‌شود کشور ، که می‌فرماید: تأسیساتش را حفاظت بکنید!. مجانی به دست شما نیفتاده!. خون‌های ها در این راه خرج شده!. خُب، پس آن را نگه‌داری کنید. ۸۸٫۱۰٫۱۵ @seyedololama 🔺 خداوند با یک قاطعیتی در سوره می‌فرماید: «أحسب الناس...»؛ مردم چنین می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما امام علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک‌چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار و خیلی دور از و مردانگی، شرف‌شان را زیر پا گذاشتند!. این بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. @seyedololama 🔺 «اللهّمَ أقسِم لَنا مِن خَشیَتِکَ ما یَحُولُ بَینَنا و بینَ مَعصِیَتِک»² الآن صحبت بر این است که چرا در مراعات نمی‌شود؟! برای این است که نیست. خشیت یعنی پروا. پروا از چه؟ از خدای و . وقتی به خدا نباشد، وقتی دانش نباشد، وقتی آدم کر و کور باشد، از چه پروا کند؟ از در و دیوار؟! این است که مسئله خشیت اهمیت پیدا می‌کند. «اِنّما یَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ»³؛ علم صحیح، واقع‌بینی، و برای انسان خشیت می‌آورد. یعنی فرقی به حالش نمی‌کند در تنهایی باشد یا در بین باشد. برایش یک‌سان است. چون خدایی که در شهر و مملکت و خیابان‌ها هست، در خانه و لانه و زیرزمین‌ها هم هست. فرقی نمی‌کند. اگر آن دانایی برای پیدا بشود، درست می‌شود. پس نقص عمده‌ی ما که باید به ، ، شورای اسلامی گفت، نبودن است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ : ۱۱۷] ۲) [ ؛ اعمال شب ] ۳) [ : ۲۸] @seyedololama
دو چشم از پی صنع باری نكوست ز عيب برادر فروگير و دوست 🔹نگذار كه #چشم از #صنعت خدا بهره نبرده، بی‌كار و بی‌عار بشود و به #عيب اين و آن نگاه كند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌺 یا مقلب القلوب و الابصار  یا مدبر اللیل و النهار  یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی 🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس به غيبت نگرداندش حق‌شناس کسی كه عقلش، را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق می‌افتد. در آيات، اين نکته را می‌رساند. گذرگاهِ قرآن و پند است گوش به بهتان و باطل شنودن مکوش همان‌گونه كه با فهم به می‌گردد؛ هم متوجه هر سخنی نمی‌شود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود. محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد می‌شوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند. مثل این‌که اين اشعار برای امروز ما وارد شده است. دو چشم از پی صنع باری نكوست زعيب برادر فروگير و دوست نگذار كه از خدا بهره نبرده؛ بی‌كار و بی‌عار بشود و به اين و آن نگاه كند!. شب از بهر آسايش توست و روز مه روشن و مهر گیتی فروز سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار چقدر اين اين گوينده را كرده؟! می‌گوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر و برای تو دارند كار می‌کنند، حيف است!. يك مهمانی كه از خارج وارد می‌شود، در فرودگاه می‌آیند استقبالش، بعد می‌برندش جاهای عالی كه مقامات را آن‌جا می‌برند. خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این و و دستگاه . سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار می‌گذاشت که قدر بهار معلوم نمی‌شد. اگر باد و برف است و باران و ميغ وگر رعد چوگان زند برق تيغ همه كار داران فرمان برند كه تخم تو در خاک می‌پرورند شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستان‌ها و كشت‌زارها دارد برای شما گل درست می‌کند، دسته‌ی گل درست می‌کند، حُقه‌ی انار درست می‌کند، خوشه‌ی انگور درست می‌کند. ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 حمله به مسجد گوهرشاد و کشتار ۱۶۰۰ نفر از مردم توسط رضاخان پهلوی؛ روز عفاف و حجاب؛ (۲۱ ماه) 🔺 چگونگی رفع بی‌حجابی و ترویج دین‌داری 🔹 «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ»¹ در این همه‌چیز خوابیده. همه‌ی ها، مسائل ، مسائل هوایی و زیردریایی، مسائل و . همه‌ی این‌ها جزء باید قرار بگیرد. تو گفتی بگو، بکن؛ انجام دادم. این لابراتوار، این مسائل مربوط به امور هسته‌ای، مسائل مربوط به انرژی‌ها و این چیزها، کشتی‌سازی و زیردریایی‌سازی و این‌ها تمام دستور تو بود که من انجام دادم. تمام باید این جواب را بدهند روز . تمام که این‌ها را امضا می‌کنند، باید روز قیامت همین‌طور جواب دهند. فرمودی که ما این کارها را بکنیم. آن‌وقت خدا ازشان می‌پرسد: خُب، من کِی گفتم به شما که یک مشت دانشجوی خدانشناس را جمع کنید و این را به آن‌ها بگویید؟! شما می‌خواستید شش ماه، یک سال، اولِ ورود به این‌ها را کنید، بعد مشغول به تدریس شود. آن‌وقت چه جواب می‌دهند؟! چه تقصیری دارد؟ بعدها می‌آید می‌شود. می‌شود. فرار به می‌کند. می‌شود. می‌شود؛ چون خدا را نشناخته. درس خدا هفته‌ای دو ساعت بوده! مثل درس جغرافیا. خود معلم هم تازه از خدا به عمرش به درونش نیامده!. این است که این تأسیسش از روی روحیات خدا شده. این روحیات را باید به هر قیمتی هست، در پی‌اش باشیم. در ، در محله‌ها، عده‌ای مانند انجمن شهر، انجمن تشکیل دهند. آن‌وقت پرونده داشته باشند؛ چندتا مغازه داریم ما؟ این‌ها مال چه کسانی‌ست؟ چندتا شاگرد دارند؟ خانواده‌شان چه جوری رفتار می‌شود؟ مدارس‌شان چه جوری؟ معلم‌هاشان چه جوری؟ این‌ها را تمام بنویسند. مواظبت کنند. از ، پول و بگیرند به این‌ها بدهند که مسلمانی یاد بگیرند. آن‌وقت کشور می‌شود کشور ، که می‌فرماید: تأسیساتش را حفاظت بکنید!. مجانی به دست شما نیفتاده!. خون‌های ها در این راه خرج شده!. خُب، پس آن را نگه‌داری کنید. ۸۸٫۱۰٫۱۵ @seyedololama 🔺 خداوند با یک قاطعیتی در سوره می‌فرماید: «أحسب الناس...»؛ مردم چنین می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما امام علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک‌چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار و خیلی دور از و مردانگی، شرف‌شان را زیر پا گذاشتند!. این بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. @seyedololama 🔺 «اللهّمَ أقسِم لَنا مِن خَشیَتِکَ ما یَحُولُ بَینَنا و بینَ مَعصِیَتِک»² الآن صحبت بر این است که چرا در مراعات نمی‌شود؟! برای این است که نیست. خشیت یعنی پروا. پروا از چه؟ از خدای و . وقتی به خدا نباشد، وقتی دانش نباشد، وقتی آدم کر و کور باشد، از چه پروا کند؟ از در و دیوار؟! این است که مسئله خشیت اهمیت پیدا می‌کند. «اِنّما یَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ»³؛ علم صحیح، واقع‌بینی، و برای انسان خشیت می‌آورد. یعنی فرقی به حالش نمی‌کند در تنهایی باشد یا در بین باشد. برایش یک‌سان است. چون خدایی که در شهر و مملکت و خیابان‌ها هست، در خانه و لانه و زیرزمین‌ها هم هست. فرقی نمی‌کند. اگر آن دانایی برای پیدا بشود، درست می‌شود. پس نقص عمده‌ی ما که باید به ، ، شورای اسلامی گفت، نبودن است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ : ۱۱۷] ۲) [ ؛ اعمال شب ] ۳) [ : ۲۸] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی پیرامون شناخت "دانشجوی واقعی" به مناسبت روز دانشجو؛ (۱۶ ) 🔹 حضرت علیه‌السلام در حدیث می‌فرماید: «النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ رَبَّانِیّ»؛ متصل به دستگاه ربوبی که حرفش از آن‌جا، فکرش از آن‌جا، رفتارش هم از آن‌جاست. «وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ دانشجویی که فهمیده که شدن، سعادت و است فلذا در پی آن افتاده است و هیچ دیگری ندارد که اگر همین غذا را آوردند موقع افطار در خوابگاهش دادند و فهمید که یادشان رفته به اتاق کناری بدهند، او به تنهایی نمی‌خورد یا آن غذا را قسمت می‌کند یا اصلاً خودش گرسنه می‌ماند. این دانشجو پی این عالم ربانی را می‌گیرد تا از این راه این باب این بر دلش گشوده بشود. «عَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ را برای کسی می‌گویند که دنبالش هستند تا بگیرندش و در پی نجات است یا گرگی دارد او را تعقیب می‌کند!. این گرگ درونی، این ناشایستی‌های که در ما - در بنده - هست از و متحجر و جامد شده و فرمانده وجود من شده، از این‌ها چطور نجات پیدا کنم؟! را برای این می‌خواهم. حالا شما ببینید در نظر ما ، دانش، ، برای چیست و به نظر حضرت علیه‌السلام دانشجویی برای چیست؟! «مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ»؛ یعنی کسانی‌که در این دنیا به این مسائل افتاده‌اند که نجات پیدا کنند؛ زیرا خودشان را در معرض و گودال سقوط می‌بینند، می‌خواهند نجات پیدا کنند با علم، با ، با ، با و این‌ها. «وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ»؛ و عموم هم که در دو دسته اول نیستند، در حکم پشه و مگس‌هایی هستند که در اختیار این هوا و باد و طوفان‌اند که هیچ‌جا نمی‌توانند از خودشان یک وزنی داشته باشند که حتی چند لحظه بمانند. دستگاه هوا و تَمَوُّج هوا بر آن‌ها حکومت می‌کند و این طرف و آن طرفشان می‌برد!. آن‌وقت آن‌قدر این مسئله باریک و مهم است که مرحوم استاد شهید در کتاب وقتی استاد خودش حاج میرزا علی آقای را به عنوان عالم ربانی می‌گوید من شناختم، بعد از آن می‌گوید: ولی خودم را "متعلم علی سبیل نجات" هنوز تشخیص ندادم که شده باشم!؛ یعنی مقام دانشجو تا این‌جا بالا می‌آید. دانشجویی که در پی سعادت‌طلبی برای خودش و هم نوعش و مملکتش می‌باشد که در نظرش این است که فقط علم و دانش و این‌ها نجات‌بخش بشریت‌اند و ما می‌خواهیم آن را تحصیل کنیم. دیگر به چیزی دیگر کاری نداریم. ایشان می‌فرماید: من هنوز خودم باور نکرده‌ام که دانشجوی این‌طوری باشم که "مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ " شده باشم و "هَمَجٌ رَعَاعٌ" نباشم. آدم یک می گیرد، یک‌مرتبه می‌بیند که اصلاً فکرش عوض شد، شغلش عوض شد، هَمَّش عوض شد، هدفش عوض شد؛ معلوم می‌شود این "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده! می‌کرده که دانشجوست!. از اول کسی نبوده که دستش را بگیرد و از او دانشجو بسازد. آدم خیال می‌کند دانشجوست بعد تا یک پیش‌آمد می‌کند، یک کسبی پیش‌آمد می‌کند، برادرش می‌گوید: داداش بیا مترجم بشو، من می‌خواهم یک فلان تأسیسی را بکنم؛ می‌بیند که درآمد خوبی است. دیگر از فردا وقتش را کم می‌کند، تحصیلش را کم می‌کند و می‌رود آن‌طرف!. این اصلاً همان "هَمَجٌ رَعَاعٌ" بوده ولی حالی‌اش نبوده، خیال می‌کرده این است، خیال می‌کرده این دانشجو است. آن‌قدر دانشِ بشر شناسی، و ارزش دارد و فوق هر الماس و هر طلا و هر جواهری است که هیچ‌چیز نمی‌تواند برای کسی که طالب او هست، جانشین آن بشود. هیچ‌چیزی نمی‌تواند خلاء او را پر کند که بگوید حالا دیگر من به آن خواسته‌ام رسیدم، و آن را رها کند. علامت این‌که دانشجوست این است که هیچ‌چیز انسان را قانع نمی‌کند و هیچ‌چیز آدم را به خود مشغول نمی‌کند. اگر دید که هیچ‌چیز فرصت‌هایش را از دستش نمی‌گیرد، این دانشجو است. بنابراین بنده که از من گذشته، شما جوانان از خدا بخواهید که آن دانشجو بودن را ان‌شاءالله به شما کند. و السلام علیکم و رحمة الله ۷۶/۸/۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama