eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 لحظاتی با دل پاک به نعم الهی فکر کنیم 🔹 ... همین الآن، همین‌جا که در خدمت برادران هستیم کنیم؛ کنیم ما الآن در چه حالی هستیم؟ روی چه هستیم؟ الآن زیر پای ما با سرعتی مافوق جت دارد حرکت می‌کند؛ آن هم به حرکات مختلف؛ به دور خورشیدش به یک‌جور؛ خیلی سریع، شاید صد برابر یک هواپیما!. و به دور خودش هم باز سریع اما با سرعتی کمتر. این شب و روزی که برای ما الآن دارد پیدا می‌شود اگر بخواهیم تشبیه کنیم، باید تشبیه کنیم به یک طفلی که او را در یک گاهواره‌ای خوابانده‌اند و دست‌های پر از لطف و دارند او را می‌چرخانند. الآن زمین ما با ما یک همچنین حالی را دارد؛ دارد می‌گردد و در حین گردش چنان مواظب است که این اکسیژن‌ها و هواها از ما دور نشود، ما از روی زمین پرت نشویم، آب‌های اقیانوس بالا و پایین نیایند؛ خشکی‌ها را بگیرند و ما را غرق کنند، حرارت نزدیک نشود ما را بسوزاند، زمین به لرزه درنیاید که زیر پای ما همه چیز فرو برود، و جانورها، مارها، موذی‌ها، عقرب‌ها به جان ما نیفتند، زیاد نشوند، تکثیر نشوند، ابر و باد و مه و خورشید به موقع فعالیت کنند. گندم و جو ها به بار بیاید، میوه‌ها برسند. 🔹شما ببینید اگر بنشینم و بشماریم و بنویسیم، سر از کجا در می‌آورد؟! مخارج این‌ها را بخواهیم در بیاوریم چقدر می‌شود؟ یک حرکت زمین را اگر بشر بخواهد ایجاد کند چقدر نیرو باید مصرف کند؟ چند میلیون، چند میلیارد تن باید نفت و گاز و ذغال سنگ مصرف کند تا یکی از این کارها بشود انجام بگیرد یا نشود؟! تمام این اوضاع و احوال پیام است برای یک دلی که باشد، عین پیام لفظی و تلگرافی و بی‌سیمی که بنویسند و بیاورند جلوی ما بگذارند و بگویند برای تو، خدای تو پیام داده گفته: آیا من صبح با تو این جور نکردم؟! یک ساعت بعد از صبح این‌جور نکردم؟ آیا هوا روشن نشد؟ خورشید این‌جوری نشد؟ این‌جوری نشد؟ زمین این‌جوری نشد؟ من چقدر به فکر تو باشم و آن‌وقت تو پشتت را به من بکنی و به فکر من نباشی؟! این‌ها پیام‌هایی است که پاک می‌گیرد و دل‌هایی که امثال دل بنده هست اصلا نمی‌فهمد!. علاوه بر این نیز، پیام‌های که از سر و روی ما می‌بارد، از ما می‌بارد، از و ما می‌بارد. چشم با ما حرف می‌زند: می‌دانی من چگونه به تو داده شدم؟ از کجا آوردی این چشم را؟ فکر کردی؟! گوش به ما می‌گوید: می‌دانی چه‌جوری من برای تو تنظیم شده‌ام؟ چه مهندسی تو را با این همه لوازم ظریف و لطیف و عجیب جایگزین کرد، جاسازی کرد؟ در جایی قرار داد که با وسائل و اسباب محفوظ بماند! و همچنین دستگاه مغز و دستگاه‌های دیگر. همه‌ی این‌ها پیام است. اما روشنی دل می‌خواهد. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ هشتم المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ فروردین ۱۳۰۵ش 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔘 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که می‌میرند!. مثل عقیده‌ی که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و اعتقاد، خودمان را متصل به خدا؛ به نام و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کس از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نمونه‌ای از ثمرات شوم استعمار به دست رضاخان! 🔹 شما وقتی به نگاه بکنی، یقین می‌کنی که یک مرد با ذوقی بوده و ذوق شعری با درجه بالایی داشته، اما به شرط این‌که نگاه کنی، و گلستانش را ببینی. اما اگر کسی برایت سوء کند، بگوید: آدم مفت خور و مرد بی‌کار و گدایی بوده!، به در خانه این و آن به گدایی می‌رفته و ...؛ در این موقع شما اگر کتاب سعدی ده سال هم در اتاقت باشد؛ اصلاً به آن دست نمی‌زنی؛ ولذا معتقد به و دانش او هم نمی‌شوی! اما این مسئله از باب این نبود که او بوده، بوده، دانا بوده و شناختش کار مشکلی بوده و به این خاطر شما این مسئله را نتوانستی حل کنی، نه! بلکه فقط می‌خواست، که شما بر اثر تبلیغات سوء توجه ندادی! ⏪ پس یکی از مسائل مهم ما، این نیست که ما نسبت به خداوند علم نداریم فلذا باید کنیم، باید به کار بگیریم، باید بخوانیم و این‌ها! نه! بلکه همه‌اش مال این است که استعمار، این کشور را زمان ناپاک و اجنبی‌پرست و عاملِ ، به کار گرفت؛ به گونه‌ای که یک‌جوری را از همان دبستان کرد. بالای همه‌اش نوشتند: "ز گهواره تا گور دانش بجوی"؛ یعنی باید دنبال علم رفت، اما این فرمایش که مال بوده و پیامبر در چه موضوعی این حرف را زده‌اند؛ این‌ها را دیگر هیچ فکرش را نباید کرد! ! خب دانش چیه؟؛ ساعت اول ، ساعت دوم ، ساعت سوم ، ساعت چهارم فلان! اما یک ساعت از برای این‌که توجه بشود و بر طرف بشود تا موقعیت خودش را در روی این ، موقعیت این زمین را در این فضا پیدا کند و در این‌ها فکر کند، توجه کند؛ تا مسائل برایش حل بشود، باقی نگذاشتند!. هر موقع هم که بود آمدند از کلاس بیرون؛ یک وسایلی برایشان جور کردند که این‌ها سرگرم بشوند!. پس درد نسل ما سرگرم کردن آن‌هاست به چیزی که مانع بشود از این‌که چشم و گوش این جوان باز بشود به و به خودش؛ تا این‌که به دنیا بنگرد و در نتیجه چیزی بفهمد و حالی‌اش بشود. خداوند خودش را فقط به با سوادها معرفی نکرده، تا ما بگوییم باید که پیدا کرد! سواد و علم نجات بخش انسان است و فلان واین‌ها! کسانی که این کلمات را می‌گویند؛ مغرضانه می‌گویند! می‌خواهند کسانی را غافل کنند؛ تابلو علم را که چیز خوبیه، جلوی‌شان نگه می‌دارند، اما غافل‌شان می‌کنند! انسان را با علم از غافل می‌کنند! در صورتی‌که بیشتر باید توجه کرد تا رفع غفلت بشود و با توجه خیلی مسائل حل می‌شود. ۷۸.۷.۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 روز بسیار مبارک #دحوالأرض (۲۵ #ذی_القعدة الحرام) (قسمت دوم) 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران ال
📆 روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام) (قسمت سوم) 🔺در روز دحو الارض چه عملی انجام دهیم؟ ✍️ روایت از علیه‌السلام است که فرمود: «...وَ اَیُّما جَماعَةٍ اِجتَمَعَت ذلک الیوم فی ذکرِ رَبِّهِم عزَّ وجلّ»؛ هر چند نفری که پیدا شدند، حالا دو نفر، سه نفر، ده نفر که این‌ها ملتفت شدند امروز روزی است که این را برای آن‌ها ساخته‌اند و اجداد آن‌ها را در این‌جا سکونت داده‌اند و این غذاها و خوراک‌ها و میوه‌ها را در آن پخش کرده‌اند تا حالا که نوبت این‌ها شده، این‌ها آمدند دور هم جمع شدند؛ «فی ذِکرِ رَبِّهِم» یعنی خدا کردند؛ یاد خدا یعنی همین که عرض شد، نه این‌که آدم تسبیح دست بگیرد و یک ذکری را بگوید که نفهمد معنی این ذکر چی هست! خدا، نام خدا بردنِ در دل است. باید نام خدا در او وارد بشود. اگر این‌ها از هر قومی، هر گروهی، ولو دو نفر، جمع شدند با یکدیگر در «ذِکرِ رَبّ» و یادآوری الهی در این روز؛ «لم یَتَفَرَّقوا حتی یُعطوا سُؤلَهُم» این‌ها هنوز پخش نشده‌اند، از هم دور نشده‌اند، خداوند را روا می‌کند. «و یَنزِلُ فی ذلکَ الیَوم الف الف رحمة»؛ هزار هزار الهی در این روز پخش می‌شود، برای کسانی که این روز را می‌گیرند و این شب را می‌کنند. ۸۵.۹.۱۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 روز جهانی مبارزه با بی‌سوادی؛ ( ۷ ) 🔺 مبارزه با علم و سواد حقیقی به اسم ترویج سوادآموزی! 🔹 شما وقتی به نگاه بکنی، یقین می‌کنی که یک مرد با ذوقی بوده و ذوق شعری با درجه‌ی بالایی داشته، اما به شرط این‌که نگاه کنی، و گلستانش را ببینی. اما اگر کسی برایت سوء کند، بگوید: آدم مفت‌خور و مرد بی‌کار و گدایی بوده!، به در خانه‌ی این و آن، به گدایی می‌رفته و ...؛ در این موقع شما اگر کتاب سعدی ده سال هم در اتاقت باشد؛ اصلاً به آن دست نمی‌زنی؛ ولذا معتقد به و او هم نمی‌شوی! اما این مسئله از باب این نبود که او بوده، بوده، دانا بوده و شناختش کار مشکلی بوده و به این خاطر شما این مسئله را نتوانستی حل کنی، نه! بلکه فقط می‌خواست، که شما بر اثر تبلیغات سوء توجه ندادی! ⏪ پس یکی از مسائل مهم ما، این نیست که ما نسبت به خداوند علم نداریم فلذا باید کنیم، باید به کار بگیریم، باید بخوانیم و این‌ها! نه! بلکه همه‌اش مال این است که استعمار، این کشور را زمان ناپاک و اجنبی‌پرست و عاملِ ، به کار گرفت؛ به گونه‌ای که یک‌جوری را از همان غافل کرد؛ بالای دبستان‌ها همه‌اش نوشتند: "ز گهواره تا گور دانش بجوی"؛ یعنی باید دنبال علم رفت، اما این فرمایش که مال بوده و پیامبر در چه موضوعی این حرف را زده‌اند؛ این‌ها را دیگر هیچ فکرش را نباید کرد!. ! خب دانش چیه؟؛ ساعت اول ، ساعت دوم ، ساعت سوم ، ساعت چهارم فلان! اما یک ساعت از برای این‌که توجه بشود و بر طرف بشود تا موقعیت خودش را در روی این ، موقعیت این زمین را در این فضا پیدا کند و در این‌ها فکر کند، توجه کند؛ تا مسائل برایش حل بشود، باقی نگذاشتند!. هر موقع هم که بود آمدند از کلاس بیرون؛ یک وسایلی برای‌شان جور کردند که این‌ها سرگرم بشوند!. پس درد نسل ما سرگرم کردن آن‌هاست به چیزی که مانع بشود از این‌که چشم و گوش این جوان باز بشود به و به خودش؛ تا این‌که به دنیا بنگرد و در نتیجه چیزی بفهمد و حالی‌اش بشود. خداوند خودش را فقط به با سوادها معرفی نکرده، تا ما بگوییم باید که پیدا کرد! سواد و علم انسان است و فلان واین‌ها! کسانی که این کلمات را می‌گویند؛ مغرضانه می‌گویند! می‌خواهند کسانی را کنند؛ تابلو علم را که چیز خوبیه، جلوی‌شان نگه می‌دارند، اما غافل‌شان می‌کنند! انسان را با علم از غافل می‌کنند! در صورتی‌که بیشتر باید توجه کرد تا رفع غفلت بشود و با توجه خیلی مسائل حل می‌شود. ۷۸.۷.۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 حالات عرفا 🔹 «بزرگان از آن دهشت آلوده‌اند»... این حال‌شان که دهشت‌آمیز است و جاری است و شب‌ها بیدارند و روزها هستند و از خدا می‌خواهند و چنین حالاتی دارند به خاطر این است: «که در بارگاه ملک بوده‌اند» ( ) چون این‌ها بارگاه شاه جهان را قلب‌شان درک کرده و وقتی ، آن را درک کرد، دیگر همه چیز در مقابل آن هیچ و پوچ است و بلکه نابود می‌شود!. بلاتشبیه مثل این‌که ما الآن این‌جا نشسته‌ایم و می‌توانیم همدیگر را بشماریم، می‌توانیم خانه‌هایی که در این کوچه هست را بشماریم، می‌توانیم خیابان‌های شمیران را حساب کنیم، اما اگر با یک موشک به مریخ برویم، آن‌وقت اصلاً کره‌ی را درست نمی‌بینیم که بخواهیم کوچه‌اش را ببینیم و بشماریم، و اساساً جهان ما عوض می‌شود؛ موجودات و حتی خودش نیز در نظرش از سقوط می‌کنند و وابستگی‌شان مانند حروف و کلمات می‌شود به گوینده که اصلاً چیزی حساب نمی‌شوند. ۸۷.۳.۱۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق؛ (۳) 🔺 پیدا کردن مؤثر واقعی در عالم! 🔹 ... در این ایام صحبت #علم است که علم امرو
🔺 خطر نفاق (۴) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا به مردم 🔹 ... از شواهد این مسئله - که از غایت روشنیِ آن محتاج به شاهد هم نمی‌باشد- خطبه‌ی استسقای حضرت علیه‌السلام است. در خطبه ۱۴۳ صفحه ۴۲۳ (مرحوم ) حضرت می‌فرمایند:" ومِن خُطبَةٍ لَهُ علیه‌السلام فی الِاستِسقاء" باران در زمان حضرت علی علیه‌السلام نیامد؛ مسلَّم است نیامدن گاهی در نواحی‌ای مثل شمال کشور است که مقداری می‌توان با آن کنار آمد ولی در نواحی گرم‌سیر، باران نیامدن خیلی بدبختی می‌آورد؛ بی‌چاره می‌شوند، انسان‌ها بی‌چاره می‌شوند، کشت و زرع به هم می‌خورد. اصلاً دیگر جهنم می‌شود!. فرموده‌اند در که در این اوقات در یک جای واسعی مثل بیابان جمع بشوید، و از خداوند به وسیله‌ی و طلب باران، رفع این مشکل را بخواهید، در صورتی‌که‌ علم و علم حساب‌رسیِ هندسی به این‌جا نمی‌رسد؛ بله بعضی از دانشمندان مثل نویسنده‌ی هستند که تا اندازه‌ای معتقدند به این حرف‌ها که مثلاً او می‌گوید بعضی از در محلی مثل ، و نیاز می‌کنند که در پی آن کارهای آمیز می‌شود. در خارجی‌ها هم بعضی‌ها هستند که این تجارب را دارند، ولی معمولاً و این حرف‌ها را سرش نمی‌شود. خب می‌خواهند استسقاء کنند و از خدا باران بخواهند. حضرت این‌جا اول وقتی نماز خوانده شده، عرائضش را با خدا انجام نمی‌دهد، بلکه شروع می‌کند به صحبت کردن با و به ماها، به ما می‌دهد: «اَلا و انَّ الارضَ الَّتی تَحمِلُکُم و السَماءَ الَّتی تَظُلُّکُم مُطیعَتانِ لِربِّکُم»؛ این از موقعی‌که شما متولد شدید شما را حفظ کرده و این فضا و اين کرات و این و ، سایه به سر شما افکنده‌اند. اما "ألا" یعنی اطلاع پیدا کنید، بشوید، اسلام واقعی پیدا کنید!. مگر چه موضوعی است؟ می‌فرماید این‌ها بندگان خدا هستند، این‌ها در خداوند هستند. اگر ما در این عبارت کنیم و حساب کنیم هر که کدام از ما چند سالمان است، هر سال در ۳۶۵ روز، زمین گردش به دور خورشیدش را انجام داده و همچنین برای شما در هر شبانه‌روز هم یک حرکت چرخشی انجام داده و شب و روز را تولید کرده است. خوب من و شما یک ماشین حساب برداریم و این خدمت‌ها را حساب کنیم. حضرت می‌فرماید: این‌ها خدمت بوده و برای خاطر شما نبوده بلکه این‌ها دستور داشته‌اند. «ألا و انَّ الارضَ الَّتی تَحمِلُکُم و السَّماءَ الَّتی تَظُلُّکُم مُطیعَتانِ لِربِّکُم وما اَصبَحَتا تَجُودانِ لَکم بِبَرکتِهِما تَوجُّعاً لکم»؛ دل‌سوز شما نبودند که بخواهند شما را نگه‌داری کنند. «و لازُلفةً الیکم»؛ که بخواهند از شما دریافتی کنند، به شما طمعی نداشتند، نیازی به شما نداشتند، «ولا لِخَیرٍ تَرجُوانِه منکم»؛ پیش شما برای این‌ها خیری موجود نبوده که این‌ها به خاطر مزد و اجری به شما خدمت کنند. «ولکن اُمِرَتا بِمَنافِعِکم فاَطاعَتا»؛ زمین زیر پای شما که دارای حرکات مختلف از جمله حرکت وضعی و انتقالی است و فضایی که شما را احاطه کرده از هوا و اکسیژن و ابر و باران و باد و طوفان‌ها و هر چه که هست از بالا و پایین، این‌ها همه مأمور بودند. وقتی مأمور باشند بنابراین دیگر نباید از مأمور توقع داشته باشد؛ و دلش دیگر پیش مأمور نیست چون می‌داند که مأمور مطیع آمرش است. ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۴) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا به مردم 🔹 .
🔺 خطر نفاق (۵) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ»؛ وقتی خدا شدند، خرابی به بار آوردند، این مأموران کوتاه می‌آیند. آن‌وقت شما می‌گویید امسال نیامد، و میوه‌ها را سرما زد و خشکید یا فلان شد!. در صورتی‌که نمی‌کنید که چرا شد، این چه اتفاقاتی بود که افتاد؟ این‌که ثمرات و میوه‌ها کم بشود، رودخانه خشک بشود، این‌ها همه به خاطر شما بوده؛ چون این‌ها مأمور بودند. این کجا و این‌که بگوییم ما اگر مثلاً ساختمان را فلان جور بکنیم، دیگر مسئله تمام می‌شود و یا آبیاری در را طبق به طرز قطره‌ای بکنیم و آب‌ها را نگذاریم که از دست برود؛ این‌ها یک‌وقت از باب است که ما بگوئیم که را خدا داده و این را هم به ما داده، ما هم باید نگه‌داری کنیم، گاهی این‌گونه است و یک‌وقت نه، بگوییم هر چه بدبختی بوده به خاطر این بود که ما و نداشتیم!. حالا باید پیدا کنیم تا دیگر راحت شویم. این خیلی مشکل آفرین است. پس این کجا می‌رود که می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ». خدای نخواسته اگر عمل نامشروع در بین شیوع پیدا کند، می‌آید. این را کدام برای ما حل کرده است و حل می‌کند؟ همه‌اش برای و فشار زمین نیست. فشار زمین در کسی است که وقتی دید که عمل ما خوب است، اجازه ندهد که زلزله بیاید، وقتی اجازه می‌دهد که توأم شده با نافرمانی‌های ما. «إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَكَاتِ و اغلاقِ خزائنِ الخَیراتِ»؛ خداوند است که دستور می‌دهد که پیچ و مهره‌های زمین و آسمان را ببندند تا به ما خیری نرسد، نه این‌که نیروهای زمین جمع شده از این طرف و آن طرف؛ این نیروها هم بندگان خدا هستند، زمین هم بنده‌ی خدا است. وقتی‌که ما سزاوار شدیم، این نیروها می‌توانند کار بکنند. «و اغلاقِ خزائنِ الخَیراتِ»؛ خوب منظور چیست؟ چون خدا رحیم است؛ «لِیتُوبَ تائِبٌ»؛ تا یک کسی برگشت کند، از اعمالش پشیمان شود؛ «ویَقلعَ مُقلِعٌ»؛ به طور کلی دست بر دارد؛ «ویَتذَکَّرَ مُتذَکِّرٌ»؛ این‌ها باش الهی است. به خود بیاید؛ «یَزدَجِر َمُزدَجِرٌ»؛ بیدار بشود از این وضع، از این اوضاع و احوال، از این وضع و . ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#نفاق 🔺 خطر نفاق (۶) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 ... «وقد
🔺 خطر نفاق (۷) 🔺 تذکرات مولا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در هنگام نزول بلا 🔹 «راغِبینَ فی رَحمَتِک و راجِینَ فضلَ نِعمَتِک وخَائِفینَ مِن عَذابِک ونِقمَتِک»؛ خدایا ما آمدیم به باران در حالی‌که‌ ما از تو پر شده که نکند از ما قبول نکنی و این پدر همه را در بیاورد و همه را بیچاره کند. ویران بشود، افراد بمیرند، همین‌طور مردگان بیفتند روی زمین و کسی نباشد این‌ها را جابجا کند!. این مسئله‌ی الهی را نباید فراموش کرد، جزء اعتقادات ماست، منتهی ما نباید بدبین به کسی باشیم. ما چه می‌دانیم اشخاص را، خودمان هم خبر از خودمان نداریم. اما چیزی که هست این است که زیانِ عقیدتی نخورد به انسان‌ها که کنند اشیاء و و آسمان کاره‌ای هستند، و راه درمان هم است، اگر ما علم پیدا کردیم و ساختمان‌مان را درست کردیم، دیگر کار تمام می‌شود، این مثل این می‌ماند که بگوئیم را شفا می‌دهند، داروهای داروخانه می‌دهند؛ و نه بسم اللهی بگوئیم، نه بکنیم و نه هیچ چیز دیگری!. این همین است، همین است و بودن همین است که هم خیلی هشدار داده در مورد آن. بعضی از و دکترهای متدین دیده شده که بالای نسخه‌شان نوشته: "هو الشافی"، و بعد می‌دهند. این "هو الشافی" یعنی به دست من اگر شفا داده بشود مال من نیست. ولذا این‌هایی که این قسمت را ملاحظه نمی‌کنند گاهی شده دارو عوضی داده‌اند و بیچاره را یا بدتر کرده‌اند یا کشته‌اند!. طبیبِ تنها که کاری ازش ساخته نیست، دارویِ تنها که کاری ازش ساخته نیست. این‌که از هفتصد هشتصد سال پیش پشت گوش ما خوانده‌اند که: «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» یک دارویی که هم بشود گفت داروست و هم غذا، نامش سرکنگبین می‌باشد که عسل شیرین را با سرکه جور می‌کنند برای رفع صفرا؛ اگر در انسان صفرا طغیان کرده باشد دارویش این سرکنگبین است. می‌گوید وقتی شفا قسمت نشده باشد، همین دارو صفرا می‌آورد!. «روغن بادام خشکی می‌نمود» روغن بادام معمولاً برای رفع یبوست است اما آن موقعی‌که خدا اجازه داده باشد که آن روغن اثر بکند و معنای و این است و ما این را اول باید از خدا بگیریم که در نتیجه این در ما حفظ بشود و بعد هم در راه خدا بگوئیم. بگوئیم که این "اشهد ان لا اله الا الله" که صبح‌ها و عصرها در می‌گوئیم، خیلی معنا می‌دهد، یک نیست؛ یعنی ما ملت شهادت می‌دهیم به این‌که هر چه از خوردنی و پوشیدنی و جا نداشتن و سوار شدن و وسایل و و و ، همه‌ی این‌ها وسایل خدایی است و اگر ا و حق تعالی در این‌ها کنار برود هیچ کاری از هیچ کسی بر نمی‌آید. آیا ما این‌جور است؟! این مسئله را اقلاً باید در موقعی‌که را می‌شنود در خاطرش بیاورد، و اگر دید برایش این مسئله روشن است که چه بهتر؛ این هم با تکرار می‌کند، -ولذا است آدم وقتی عبارات اذان را شنید، تکرار بکند- وقتی مؤذن می‌گوید: "اشهد ان لا اله الا الله" بنده هم بگوئیم: "اشهد ان لا اله الا الله". اما اگر نه، یک مسئله‌ی تشریفاتی شده، زود تکان بخوریم و کنیم خودمان را و از این‌جور مطالبی که حضرت علیه‌السلام درسش را چندین قرن قبل به ما داده در مواقع مخصوص استفاده کنیم. ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺نعمت‌شماری 🔹 #انسان از صبح که بلند می‌شود و پای #درس و کلاسی می‌رود، در همان حال حواسش به این باشد که این #استاد که دارد صحبت می‌کند، کیست؟ از کجا آمده؟ چه شده که ما آمده‌ایم این‌جا و او برای ما صحبت می‌کند؟ چقدر خرج شده در #زمین و #آسمان تا این کلاس برپا شده؟ بنابراین باید قدر این کلاس دانسته شود به این صورت‌که آن‌را #نعمت الهی بدانیم. ولذا باید «بسم الله الرحمن الرحیم» او را وارد کلاس بکند. وقت خروج، «الحمد لله رب العالمین» از درون و #عقل و #قلبش تراوش کند؛ چرا که این استاد، نیم ساعت، یک ساعت تنفس کرد از نفسی که خدا به او داد؛ پس ما #مهمان خدا بودیم، تحت #تعلیم خدا بودیم، ولو این‌که استاد خودش نداند. این روش اقلّ اقلّ زندگی #طلبگی است: به #فکر فرورفتن و هیچ‌گاه از این فکر خارج نشدن! ۸۹٫۱٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
بسم الله الرحمن الرحیم مسئله‌ی اول در رساله‌ی [تألیف مرحوم آیت الله ، چاپ قدیم] این بود که فرمودند: «من از صمیم دل و یقین راسخ قلب با سراسر وجود و هستی‌ام معتقدم به وجود الله تعالی.» الله تعالی عربی است یعنی خداوند بالذات. خداوند معنایش معلوم نیست. واجب بالذات هم معنایش معلوم نیست؛ این‌ها توضیح می‌خواهد. توضیحش بعدش است. «مبدأ همه‌ی موجودات و سرچشمه‌ی همه‌ی هستی‌ها...»؛ هر جمله‌ای جمله‌ی قبلش را تفسیر می‌کند. وقتی می‌گوید: «من معتقدم با تمام وجودم» این یک مطلب، «یقینِ راسخِ قلب با سراسر وجود» این می‌خواهد بگوید که آن و آن و آن به درد می‌خورد که در وجود انسان یک سر مو باقی نماند مگر این‌که این علم بشود. این بشود. ببینید ما الآن معتقدیم به این‌که باید جان‌مان را از خیلی سخت به هر شکلی که شده بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوان‌ها شاید زمان موشک‌باران را یادتان نباشد که وقتی می‌گفت: توجه! توجه! دیگر همه‌ی کاری تعطیل می‌شد. تاکسی‌ران‌ها می‌ایستادند، اتوبوس‌ها می‌ایستادند، این‌طرف آن‌طرف می‌رفتند. چرا؟! یک توجه توجه این‌قدر اثر دارد؟ بله!. چون این خبر می‌کند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که ما می‌خواهیم باشیم، می‌خواهیم موجود باشیم، می‌خواهیم کشته نشویم، این خواسته‌ها و این علم‌ها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. می‌گوید این‌طور باید به خدا بود. اگر انسان در خود معتقد هست نه در و و خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده. آن علومی که در در و و به ما می‌دادند آن این‌طوری نبود، بود، بود، بود، بود، آن‌جا به درد ما می‌خورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود. ضرری به ما وارد نمی‌کند. این است که ما کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی و می‌کنیم هم یک چنین چیزی است. یک سطری بخوانیم، یک امتحانی بدهیم. نه!. این نه خداشناسی است، نه است، نه به درد شخص خود ما می‌خورد نه به درد می‌خورد. آن‌چه که اسمش را می‌شود گذاشت واقعی - حالا چه برسد به علوم دینی یا یا اسلامی، و این‌طور چیزها- آن‌چه که اصل که پذیرفته باشد و انسان خودش پیش خودش بفهمد که است، آن وقتی است که جان و تن و همه چیزش را مثل یک کف آب در خدا ببیند. وقتی که باران می‌آید این حباب و کفی که روی آب می‌بینیم پیدا می‌شود، این هیچ چیزی از خودش ندارد غیر از باران و استخر و آب و این‌ها. فقط یک نمایشی بیشتر نیست. آن هم از بین می‌رود. همه‌ی ماها این‌طور هستیم؛ حتی این ما، این ما، این ما مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین می‌رود. منتهی هر چیزی زودش یک‌طور است. مگس یک زود و دیری دارد، پشه یک‌طور، مورچه یک‌طور، فیل یک‌طور، انسان یک‌طور، زمین یک‌طور، کهکشان یک‌طور. همه حبابند. حباب‌های مختلفند در قدرت الهی. این‌ها نابودند، موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارنده‌ی تمام اشیاء است. یک چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و و باور کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسی‌که اول وارد کلاس شده دارند روی تخته برایش می‌نویسند: این یک، این دو، این سه، این چهار و...، این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم! نه، باید وارد بشویم در خداشناسی. یک خداشناسی‌ای که موقع رفتن به درد بخورد، موقع شدن به درد بخورد، موقع وکیل شدن به درد بخورد. یک محل چقدر می‌تواند بکند؟ چقدر می‌تواند جنس بد به مردم بفروشد؟ چقدر می‌تواند به مردم بد نگاه کند؟ چقدر می‌تواند بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. @seyedololama ص۱ ⬇️
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی 🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس به غيبت نگرداندش حق‌شناس کسی كه عقلش، را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق می‌افتد. در آيات، اين نکته را می‌رساند. گذرگاهِ قرآن و پند است گوش به بهتان و باطل شنودن مکوش همان‌گونه كه با فهم به می‌گردد؛ هم متوجه هر سخنی نمی‌شود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود. محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد می‌شوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند. مثل این‌که اين اشعار برای امروز ما وارد شده است. دو چشم از پی صنع باری نكوست زعيب برادر فروگير و دوست نگذار كه از خدا بهره نبرده؛ بی‌كار و بی‌عار بشود و به اين و آن نگاه كند!. شب از بهر آسايش توست و روز مه روشن و مهر گیتی فروز سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار چقدر اين اين گوينده را كرده؟! می‌گوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر و برای تو دارند كار می‌کنند، حيف است!. يك مهمانی كه از خارج وارد می‌شود، در فرودگاه می‌آیند استقبالش، بعد می‌برندش جاهای عالی كه مقامات را آن‌جا می‌برند. خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این و و دستگاه . سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار می‌گذاشت که قدر بهار معلوم نمی‌شد. اگر باد و برف است و باران و ميغ وگر رعد چوگان زند برق تيغ همه كار داران فرمان برند كه تخم تو در خاک می‌پرورند شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستان‌ها و كشت‌زارها دارد برای شما گل درست می‌کند، دسته‌ی گل درست می‌کند، حُقه‌ی انار درست می‌کند، خوشه‌ی انگور درست می‌کند. ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺«شجرة النبوة و موضع الرسالة و...» 🔹 نخست از خداوند طلب می‌کند بر اکرم و خاندانش، ولی در قالب "درخت و مخزن و " برای این‌که به گوش بخواند که این جهانی که تو در آن قرار داری، یک جهان پر از و و و مدیریت و تحت اداره است. یک بیابان بی سر و ته نیست که در آن علم و و ، نایاب باشد. جهان موج می‌زند از آثار علم و حیات. فرض بفرمایید که الآن ما در یک سفینه قرار بگیریم و پرتاب شویم به خارج از محیط زمین. آن‌جا هیچ شک نمی‌کنیم به این‌که در یک دستگاه عظیم از نمایش علم و قدرت قرار داریم و خداوند با نمایش دارد خودش را به ما معرفی می‌کند. ولی الآن که روی زمین هستیم، کرده‌ایم به دیدن زمین و سنگ و خاک و سیمان و آهن و دیوار و... اما اگر پرتاب شویم به خارج از محیط زمین، در دید ما زمین دارای درخشندگی بیشتر از ماه خواهد بود. چون زمین چندین برابر ماه است و نورگیری آن زیادتر است، پس درخشندگی آن هم زیادتر است. چشم انسان را از زیبایی خیره می‌کند. یک طرفش ماه، یک طرفش منبع نور و حرارت، بعد هم سیارات در گردش عجیب. این‌جاست که اگر بتواند به خاک می‌افتد، پیشانی بر زمین می‌گذارد و می‌گوید. همه‌ی فاصله‌ی انسان‌های متدین و آگاه با انسان‌های دیگر در یک است، که این غفلت اگر برداشته شود فریادشان به و لا إله إلا الله بلند می‌شود. نقل کرده‌اند که یکی از دانشمندان دوستی داشت که مایل بود او را به متمایل کند، فکر کرد این دوست من چگونه ممکن است غفلتش پاره شود؟ این بود که دستور داد یک متخصص هنرمند، ماکتی از تهیه کند. او هم با آن دقت و ظرافتی که بلد بود، دستگاه کوچکی ساخت، مرکزش ، اطرافش هم و کرات دیگر به طوری‌که این‌ها با هم متصل بودند و به وسیله‌ی برق در مدار خودشان به صورتی‌که به هم برخورد نکنند به دور خورشید می‌گشتند!. یک فیلم تماشایی ایجاد کرد. این را در دفتر کارش گذاشت و بعد از ورود دوستش کلید را زد و این دستگاه شروع کرد به گردش کردن. او یک مرتبه متحیّر شد؛ گفت: دوست من این کار چه کسی بوده که این‌قدر به خرج داده؟! ابتدا جوابی نداد. باز پرسید. او هم گفت: من نمی‌دانم! این اتفاقی درست شده!. گفت: به نظرم می‌خواهی با من شوخی کنی! مگر می‌شود؟!. گفت: خب برادر! تو که درباره‌ی گردش شب و روز و زمین و آسمان یک چنین فکری داری! می‌گویی ما نمی‌دانیم چه شده، این دم و دستگاه همین‌طوری خود به خود، بر ا‌‌‌ثر تأثیر و تأثرات ماده به مرور زمان پیدا شده. این یک‌مرتبه در رفت و تصدیق کرد که نه! من در اشتباه بودم. پس تفاوت بین و در اختلاف در مسائل نیست. فقط در و بی‌هوشی و سُکر است. یک نوع مستی طبیعی در برخی ایجاد شده. این مستی مانند یک ابر اگر زائل بشود انسان فوری معتقد به دستگاه و آفریننده می‌شود و اطاعت می‌کند از برنامه‌های . پس این که می‌گوید: خدایا رحمتت را نازل کن بر این خاندان . آن‌ها را به عنوان درخت معرفی می‌کند؛ «شجرة النبوة و....» انسان را یک مرتبه به خود می‌آورد، می‌گوید: عجب! ما چگونه بی‌گانه هستیم از دستگاه روح‌پرور و از درخت عظیم پُر سایه و سرافراز که در دنیا هست. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خداشناسی 🔹 آن و و به درد انسان می‌خورد که در وجود انسان، یک سر مو باقی نماند، مگر این‌که این علم و بشود. ببینید ما الآن معتقدیم به این‌که باید جان‌مان را از خطرات خیلی سخت، به هر شکلی که شده بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوان‌ها شاید زمان موشک‌باران را یادتان نباشد که وقتی رادیو می‌گفت: توجه! توجه!، دیگر همه کاری تعطیل می‌شد؛ تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها می‌ایستادند، مردم این‌طرف، آن‌طرف می‌رفتند. چرا؟ یک توجه توجه این‌قدر اثر دارد؟ بله. چون این خبر می‌کند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که: ما می‌خواهیم سالم و موجود باشیم و کشته نشویم. این خواسته‌ها و این علم‌ها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. این‌طور باید به خدا معتقد بود. اگر در خود فقط معتقد هست، نه در و جان و روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده و به درد هم نمی‌خورد؛ نه به درد خودش، نه به درد دیگری. آن علمی که در ، در و و به ما می‌دادند، آن علوم، علوم این‌طوری نبود. و و و بود. آن‌جا در کلاس به درد ما می‌خورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود؛ ضرری به ما وارد نمی‌کند. این است که ما کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی، می‌کنیم هم یک‌چنین چیزی است که یک سطری بخوانیم و یک امتحانی بدهیم. در حالی‌که نه؛ این نه خداشناسی است، نه است، نه به درد شخص خود ما می‌خورد، نه به درد می‌خورد. آن‌که اسمش را می‌شود گذاشت واقعی -حالا تا چه برسد به علوم دینی یا یا اسلامی، و این‌طور چیزها- آن است که اصل اسلام را پذیرفته باشد و انسان خودش، پیش خودش بفهمد که مسلمان است و این در وقتی است که جان و تن و همه‌چیز خودش را مثل یک کف روی آب، در خدا ببیند. وقتی‌که باران می‌آید، حباب و کفی که روی آب می‌بینیم پیدا می‌شود، این هیچ‌چیزی از خودش ندارد غیر از آن‌چه از باران و آب دارد. فقط یک نمایشی بیشتر نیست که آن هم از بین می‌رود؛ همه‌ی ماها این‌طور هستیم. حتی این کهکشان و و ما، مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین می‌رود. منتهی هر چیزی زودش یک‌طور است. مگس یک زود و دیری دارد، مورچه یک‌طور، فیل یک‌طور، انسان یک‌طور، زمین یک‌طور، کهکشان یک‌طور؛ همه حباب‌اند. حباب‌های مختلف‌اند در قدرت الهی. این‌ها نابودند از خودشان و موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارنده‌ی تمام اشیاء است. یک‌چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و و کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسی‌که اول وارد کلاس شده، دارند روی تخته برایش می‌نویسند: این یک، این دو، این سه. دو، دو تا می‌شود چهار. این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم. نه!. باید جدی وارد بشویم در . یک خداشناسی‌ای که موقع رفتن به درد بخورد، موقع شدن به درد بخورد، موقع مجلس شدن به درد بخورد. حتی موقع کاسب محل شدن به درد بخورد؛ یک چقدر می‌تواند بکند؟ چقدر می‌تواند جنس بد به بفروشد؟ چقدر می‌تواند به مردم بد نگاه کند؟ چقدر دزدی می‌تواند بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. پس این یک موضوعی است که وجود ما را باید بگیرد و هنوز نگرفته است. بنده خودم را عرض می‌کنم شما ان‌شاءالله گرفته باشید. تا دم در این کلاس ما باید کار بکنیم. خیال نکن که حالا یک کاری است که خواندیم و تمام شد. این‌ها حرف‌های دبستان و دبیرستان است. خداشناسی یک‌چیز مهمی است که بعضی از پیغمبر از عهده‌اش برنیامدند و رفوزه شدند! با این‌که در بهترین کلاس‌های دنیا شرکت کرده بودند که مدیر و و ناظمش، خدا بود. خطرناک است و چیز مهمی است!. یک‌وقتی یادم می‌آید که جناب معظم صحبت می‌کرد در . گویا شنیدم که می‌فرمود که «بعضی از روشن‌فکرها دارند رو به جای دیگر عقب‌گرد می‌کنند و به اسلام پشت می‌کنند»؛ واقعش این‌طوری است و مخصوص هم نیست، هم همین‌طور است، و هم همین‌طور است، و اساتید هم همین‌طورند. هر کسی در این دنیا یک‌طور دارد؛ یک‌طور امتحان، یک‌طور. یک‌طور. یک‌طور. پس این‌که کسی بخواهد از این امتحانات ان‌شاءالله به در برود، خیلی کار می‌خواهد و خیلی هم نتیجه دارد. یک شاهی و صنار نیست. حتی به قدر ارزش تمام کره‌ی زمین هم نمی‌شود گفت هست. ارزش مسلمانی و اسلام خیلی از این چیزها بالاتر است. ۷۷٫۳٫۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ ۱۳۰۵ش) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 لوازم روحانیت در نسل جوان 🔹 #جوانان عزیز باید از حالا ملتفت باشند که یک درصد از روحانیت #درس خواندن است و ۹۹ درصد آن بینایی و شنوایی در جهان و #انسان است. انسان باید در خودش بیندیشد و ببیند که چه صنایعی در خلقتِ او هم‌چون #چشم و #گوش و #مغز و #ریه و #قلب او، انجام گرفته. و این‌ها به چه دلیل بوده؟ چه نیازی بوده که این ساختمان عجیب و غریب به نام یک انسان #خلق شود؟ آن‌وقت ارتباط یک انسان با #زمین و #آسمان معلوم می‌شود. این #ریه که در درون ما هست، هیچ ثانیه‌ای نیست که از این هوا بی‌نیاز باشد و این هوا با این کثرت در دسترس این ریه‌ها قرار دارد. و این ساختمان پای ما که مناسب با زمین و راه رفتن است و این مناسبت سر و مغز و #اعصاب ما که باید در جای محکمی قرار بگیرد و فرمانده وجود ما باشد. در همه‌ی این‌ها #فکر کند و یادداشت بر دارد و کتاب‌های مناسب با این مسائل همیشه همراهش باشد، تا این‌که به‌وسیله‌ی #بینش و بینایی #عقلی و روشن شدن بینایی #فطری که در وجود ما هست، به این حالی که گفته شد، نزدیک شود، که در این‌صورت کم‌کم وارد بهشت #خداشناسی می‌شود. دیگر #دنیا و عیاشی‌های دنیا از نظرش می‌افتد. وقتی تنها در یک حجره با #روزه داری مشغول #عبادت شد، خودش را در #بهشت می‌بیند و می‌فهمد که این دنیا برای چه خلق شده. و انسان برای چه آفریده شده است. کم‌کم با #راز و رمز #خلقت آشنا می‌شود. آن‌وقت از #قرآن و #نهج_البلاغه سر در می‌آورد. این‌ها لوازم #روحانیت است. ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک #دحوالأرض (۲۵ #ذی_القعدة الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت
⬇️ ص۲ 🔹 خب حالا دست چه‌جوری برای من و شما گندم فراهم کرده؟ جو فراهم کرده؟ ذرت فراهم کرده؟ همین‌طور یکی یکی اسم این ها را ببر؛ میوه‌ها: انگور، انار، خربزه، هندوانه، موز، همین‌طور بگو، بشمار. ببین این‌ها چه‌جوری فراهم شده؟ ما از پشت شیشه باید نگاه کنیم، دست قدرت حق‌تعالی را ببینیم، بوسه بزنیم، بوسه همین است، این است، این بوسه‌گاه تشکر آمیز من و شماست بر درِ خانه‌ی خدا. این است: تکان خوردن و بیدار شدن و دست لطف مُعطی و مُحسن این جهان را بوسیدن و از او تشکر کردن. آن‌وقت او این تشکر را به حساب می‌گذارد. برای او که سودی ندارد. حالا تمام این شش میلیارد جمعیت به سجده بیفتند یا به رقص بپردازند، مشروب بخورند. برای او چه فرقی می‌کند؟ ولی وقتی که این‌ها انسانیت نشان دادند، عطوفت، مرحومیت او، او، او را نشان دادند، آن‌وقت قابلیت آن دومی را پیدا می‌کنند. رحمت اولی که آن‌ها را ساخته بود باعث شد که قدر او را بدانند و قابلیت رحمت ثانوی پیدا کنند. و لذا این بزرگوار [مرحوم میرزا جواد آقا ] می‌فرماید که: «عن امیرالمؤمنین علیه‌السلام: اوَّلُ رحمةٍ نَزَلَت مِنَ السَّماء الی الاَرض فی خَمسٍ و عِشرین مِن ذی‌القعدة»؛ اول رحمتی که از جانب این جهان -که اسمش سماء هست- به زمین رسید، در بیست و پنجم ماه ذی‌القعده بود. لذا برای دست‌بوسیِ منعم و محسن و بخشنده و ارحم‌الراحمینی که داریم، هر کسی بگیرد، در آن روز و در شبش کند، آن بخشنده، این رحمت دومی را به او پاداش می‌دهد. آن‌ چه است؟؛ «فَلَهُ عِبادة مِئة سِنَة صام نهارَها و قامَ لَیلَها»؛ صد سال اگر زنده باشد، سالم باشد، هر روز روزه بگیرد و هر شب عبادت کند، در همین یک روز و یک شب جایش می‌گذارد. مثل این‌که شما یک ارمغانی پیش یک بزرگی می‌گذارید؛ یک سکه‌ای، چیزی می‌گذاری، آن هم دست در جیب می‌کند و یک مشت سکه می‌ریزد در دامن شما. این الهی است. روایت از علیه‌السلام است که فرمود: «...وَ اَیُّما جَماعَةٍ اِجتَمَعَت ذلک الیوم فی ذکرِ رَبِّهِم عزَّوجلّ»؛ هر چند نفری که پیدا شدند، حالا دو نفر، سه نفر، ده نفر که این‌ها ملتفت شدند امروز روزی است که این را برای آن‌ها ساخته‌اند و اجداد آن‌ها را در این‌جا سکونت داده‌اند و این غذاها و خوراک‌ها و میوه‌ها را در آن پخش کرده‌اند، تا حالا که نوبت این‌ها شده، این‌ها آمدند دور هم جمع شدند؛ «فی ذِکرِ رَبِّهِم»؛ یعنی خدا کردند؛ یاد خدا یعنی همین که عرض شد، نه این‌که آدم تسبیح دست بگیرد و یک ذکری را بگوید که نفهمد معنی این ذکر چی هست! خدا، نام خدا بردنِ در دل است. باید نام خدا در او وارد بشود. اگر این‌ها از هر قومی، هر گروهی، ولو دو نفر، جمع شدند با یکدیگر در «ذِکرِ رَبّ» و یادآوری نعمت‌های الهی در این روز؛ «لم یَتَفَرَّقوا حتی یُعطوا سُؤلَهُم» این‌ها هنوز پخش نشده‌اند، از هم دور نشده‌اند، خداوند هایشان را روا می‌کند. «و یَنزِلُ فی ذلکَ الیَوم الف الف رحمة»؛ هزار هزار الهی در این روز پخش می‌شود، برای کسانی‌که این روز را روزه می‌گیرند و این شب را عبادت می‌کنند. ۸۵٫۹٫۱۹ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _________ ۱) [ ] ۲) [ ص ۱۹۱] @seyedololaman
🔺نعمت‌شماری 🔹 #انسان از صبح که بلند می‌شود و پای #درس و کلاسی می‌رود، در همان حال حواسش به این باشد که این #استاد که دارد صحبت می‌کند، کیست؟ از کجا آمده؟ چه شده که ما آمده‌ایم این‌جا و او برای ما صحبت می‌کند؟ چقدر خرج شده در #زمین و #آسمان تا این کلاس برپا شده؟ بنابراین باید قدر این کلاس دانسته شود به این صورت‌که آن‌را #نعمت الهی بدانیم. ولذا باید «بسم الله الرحمن الرحیم» او را وارد کلاس بکند. وقت خروج، «الحمد لله رب العالمین» از درون و #عقل و #قلبش تراوش کند؛ چرا که این استاد، نیم ساعت، یک ساعت تنفس کرد از نفسی که خدا به او داد؛ پس ما #مهمان خدا بودیم، تحت #تعلیم خدا بودیم، ولو این‌که استاد خودش نداند. این روش اقلّ اقلّ زندگی #طلبگی است: به #فکر فرورفتن و هیچ‌گاه از این فکر خارج نشدن! ۸۹٫۱٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 لحظاتی با دل پاک به نعم الهی فکر کنیم 🔹 ... همین الآن، همین‌جا که در خدمت برادران هستیم کنیم؛ کنیم ما الآن در چه حالی هستیم؟ روی چه هستیم؟ 🔺الآن زیر پای ما با سرعتی مافوق جت دارد حرکت می‌کند؛ آن هم به حرکات مختلف؛ به دور خورشیدش به یک‌جور؛ خیلی سریع، شاید صد برابر یک هواپیما!. و به دور خودش هم باز سریع اما با سرعتی کمتر. 🔺 این شب و روزی که برای ما الآن دارد پیدا می‌شود اگر بخواهیم تشبیه کنیم، باید تشبیه کنیم به یک طفلی که او را در یک گاهواره‌ای خوابانده‌اند و دست‌های پر از لطف و دارند او را می‌چرخانند. 🔶 الآن زمین ما با ما یک همچنین حالی را دارد؛ دارد می‌گردد و در حین گردش چنان مواظب است که این اکسیژن‌ها و هواها از ما دور نشود، ما از روی زمین پرت نشویم، آب‌های اقیانوس بالا و پایین نیایند؛ خشکی‌ها را بگیرند و ما را غرق کنند، حرارت نزدیک نشود ما را بسوزاند، زمین به لرزه درنیاید که زیر پای ما همه چیز فرو برود، و جانورها، مارها، موذی‌ها، عقرب‌ها به جان ما نیفتند، زیاد نشوند، تکثیر نشوند، ابر و باد و مه و خورشید به موقع فعالیت کنند. گندم و جو ها به بار بیاید، میوه‌ها برسند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌺 یا مقلب القلوب و الابصار  یا مدبر اللیل و النهار  یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی 🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس به غيبت نگرداندش حق‌شناس کسی كه عقلش، را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق می‌افتد. در آيات، اين نکته را می‌رساند. گذرگاهِ قرآن و پند است گوش به بهتان و باطل شنودن مکوش همان‌گونه كه با فهم به می‌گردد؛ هم متوجه هر سخنی نمی‌شود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود. محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد می‌شوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند. مثل این‌که اين اشعار برای امروز ما وارد شده است. دو چشم از پی صنع باری نكوست زعيب برادر فروگير و دوست نگذار كه از خدا بهره نبرده؛ بی‌كار و بی‌عار بشود و به اين و آن نگاه كند!. شب از بهر آسايش توست و روز مه روشن و مهر گیتی فروز سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار چقدر اين اين گوينده را كرده؟! می‌گوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر و برای تو دارند كار می‌کنند، حيف است!. يك مهمانی كه از خارج وارد می‌شود، در فرودگاه می‌آیند استقبالش، بعد می‌برندش جاهای عالی كه مقامات را آن‌جا می‌برند. خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این و و دستگاه . سپهر از برای تو فرّاش‌وار همی گستراند بساط بهار بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار می‌گذاشت که قدر بهار معلوم نمی‌شد. اگر باد و برف است و باران و ميغ وگر رعد چوگان زند برق تيغ همه كار داران فرمان برند كه تخم تو در خاک می‌پرورند شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستان‌ها و كشت‌زارها دارد برای شما گل درست می‌کند، دسته‌ی گل درست می‌کند، حُقه‌ی انار درست می‌کند، خوشه‌ی انگور درست می‌کند. ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ ۱۳۰۵ش) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که مرده‌ها می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که مرده‌ها می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama