🔺نعمتشماری
🔹 #انسان از صبح که بلند میشود و پای #درس و کلاسی میرود، در همان حال حواسش به این باشد که این #استاد که دارد صحبت میکند، کیست؟ از کجا آمده؟ چه شده که ما آمدهایم اینجا و او برای ما صحبت میکند؟ چقدر خرج شده در #زمین و #آسمان تا این کلاس برپا شده؟ بنابراین باید قدر این کلاس دانسته شود به این صورتکه آنرا #نعمت الهی بدانیم. ولذا باید «بسم الله الرحمن الرحیم» او را وارد کلاس بکند. وقت خروج، «الحمد لله رب العالمین» از درون و #عقل و #قلبش تراوش کند؛ چرا که این استاد، نیم ساعت، یک ساعت تنفس کرد از نفسی که خدا به او داد؛ پس ما #مهمان خدا بودیم، تحت #تعلیم خدا بودیم، ولو اینکه استاد خودش نداند.
این روش اقلّ اقلّ زندگی #طلبگی است: به #فکر فرورفتن و هیچگاه از این فکر خارج نشدن!
۸۹٫۱٫۲۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئلهی اول در رسالهی #واجبات_و_محرمات [تألیف مرحوم آیت الله #مشکینی ، چاپ قدیم] این بود که فرمودند: «من از صمیم دل و یقین راسخ قلب با سراسر وجود و هستیام معتقدم به وجود الله تعالی.» الله تعالی عربی است یعنی خداوند #واجب بالذات. خداوند معنایش معلوم نیست. واجب بالذات هم معنایش معلوم نیست؛ اینها توضیح میخواهد. توضیحش بعدش است. «مبدأ همهی موجودات و سرچشمهی همهی هستیها...»؛ هر جملهای جملهی قبلش را تفسیر میکند. وقتی میگوید: «من معتقدم با تمام وجودم» این یک مطلب، «یقینِ راسخِ قلب با سراسر وجود» این میخواهد بگوید که آن #علم و آن #معرفت و آن #دینی به درد #انسان میخورد که در وجود انسان یک سر مو باقی نماند مگر اینکه #تسلیم این علم بشود. این #یقین بشود.
ببینید ما الآن معتقدیم به اینکه باید جانمان را از #خطرات خیلی سخت به هر شکلی که شده #نجات بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوانها شاید زمان موشکباران را یادتان نباشد که وقتی #رادیو میگفت: توجه! توجه! دیگر همهی کاری تعطیل میشد. تاکسیرانها میایستادند، اتوبوسها میایستادند، #مردم اینطرف آنطرف میرفتند. چرا؟! یک توجه توجه اینقدر اثر دارد؟ بله!. چون این خبر میکند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که ما میخواهیم #سالم باشیم، میخواهیم موجود باشیم، میخواهیم کشته نشویم، این خواستهها و این علمها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. میگوید اینطور باید به خدا #معتقد بود. اگر انسان در #فکر خود معتقد هست نه در #قلب و #جان و #روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده. آن علومی که در #دنیا در #دبستان و #دبیرستان و #دانشگاه به ما #آموزش میدادند آن #علوم اینطوری نبود، #ریاضی بود، #فیزیک بود، #جغرافی بود، #تاریخ بود، آنجا به درد ما میخورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود. ضرری به ما وارد نمیکند. این است که ما #عادت کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی و #خیال میکنیم #خداشناسی هم یک چنین چیزی است. یک سطری بخوانیم، یک امتحانی بدهیم. نه!. این نه خداشناسی است، نه #دینداری است، نه به درد شخص خود ما میخورد نه به درد #جامعه میخورد. آنچه که اسمش را میشود گذاشت #مسلمان واقعی - حالا چه برسد به #دانشجوی علوم دینی یا #مبلغ یا #سخنران اسلامی، #مؤلف و اینطور چیزها- آنچه که اصل #اسلامی که پذیرفته باشد و انسان خودش پیش خودش بفهمد که #مسلمان است، آن وقتی است که جان و تن و همه چیزش را مثل یک کف آب در #قدرت خدا ببیند. وقتی که باران میآید این حباب و کفی که روی آب میبینیم پیدا میشود، این هیچ چیزی از خودش ندارد غیر از باران و استخر و آب و اینها. فقط یک نمایشی بیشتر نیست. آن هم از بین میرود.
همهی ماها اینطور هستیم؛ حتی این #کهکشان ما، این #زمین ما، این #آسمان ما مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین میرود. منتهی هر چیزی زودش یکطور است. #زندگی مگس یک زود و دیری دارد، پشه یکطور، مورچه یکطور، فیل یکطور، انسان یکطور، زمین یکطور، کهکشان یکطور. همه حبابند. حبابهای مختلفند در قدرت الهی. اینها نابودند، موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارندهی تمام اشیاء است. یک چنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و #شناخت و باور کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسیکه اول وارد کلاس شده دارند روی تخته برایش مینویسند: این یک، این دو، این سه، این چهار و...، این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم! نه، باید #جدی وارد بشویم در خداشناسی. یک خداشناسیای که موقع #جبهه رفتن به درد بخورد، موقع #قاضی شدن به درد بخورد، موقع وکیل #مجلس شدن به درد بخورد.
یک #کاسب محل چقدر میتواند #خیانت بکند؟ چقدر میتواند جنس بد به مردم بفروشد؟ چقدر میتواند به #ناموس مردم بد نگاه کند؟ چقدر میتواند #دزدی بکند؟! پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد.
@seyedololama
ص۱
⬇️
#رجب
#ذکر
🔹 «روی عن النبی صلی الله علیه وآله: أن الله تعالی نصب فی السماء السابعة...»؛
در #آسمان هفتمین که حالا هفتمین آسمان، ششمین، پنجمین یعنی چه، اینها را خود حضرت باید در روایاتی معنی کرده باشد وإلّا ششم و هفتم و دوم و سوم را ما نمیدانیم؛ چون آسمان نمیدانیم یعنی چه؟
میفرماید در آسمان هفتم #ملکی است، نامش هم داعی و دعوت کننده است، که همانطور که در مجالس جشنها یک نفر مأمور به دعوت میشود و نام افراد را به او میدهند که یا تلفن کند یا نامه بدهد و اینها، این ملک هم کارش این است.
«فإذا دخل شهر رجب ینادی ذلک الملک کل لیلة منه إلی الصباح»؛ از اول شب تا صبح این دعوت را ایشان انجام داده و میدهد.
این تلفنِ معنا را به گوشِ هوشِ همهی #مخلوقات رسانده. حرفش هم اگر ترجمه به عربی بشود این می شود: «طوبی للذاکرین...»؛ به به، خوش به حال متذکر، یعنی کسی که #غافل نیست. به خود آمده.
وقتی آدم به خود بیاید میبیند که در مجلس #انس با خداوند است.
✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#توحید
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی
🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس
به غيبت نگرداندش حقشناس
کسی كه عقلش، #حق را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق میافتد. #تدبر در آيات، اين نکته را میرساند.
گذرگاهِ قرآن و پند است گوش
به بهتان و باطل شنودن مکوش
همانگونه كه #زبان با فهم به #شكر میگردد؛ #گوش هم متوجه هر سخنی نمیشود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود.
#طلاب محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد میشوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند.
مثل اینکه اين اشعار برای امروز ما وارد شده است.
دو چشم از پی صنع باری نكوست
زعيب برادر فروگير و دوست
نگذار كه #چشم از #صنعت خدا بهره نبرده؛ بیكار و بیعار بشود و به #عيب اين و آن نگاه كند!.
شب از بهر آسايش توست و روز
مه روشن و مهر گیتی فروز
سپهر از برای تو فرّاشوار
همی گستراند بساط بهار
چقدر اين #فكر اين گوينده را #تنبه كرده؟! میگوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر #زمين و #آسمان برای تو دارند كار میکنند، حيف است!.
يك مهمانی كه از خارج وارد میشود، در فرودگاه میآیند استقبالش، بعد میبرندش جاهای عالی كه مقامات را آنجا میبرند.
خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این #خورشید و #ستاره و دستگاه #خلقت.
سپهر از برای تو فرّاشوار
همی گستراند بساط بهار
بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر #بهار معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار میگذاشت که قدر بهار معلوم نمیشد.
اگر باد و برف است و باران و ميغ
وگر رعد چوگان زند برق تيغ
همه كار داران فرمان برند
كه تخم تو در خاک میپرورند
شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستانها و كشتزارها دارد برای شما گل درست میکند، دستهی گل درست میکند، حُقهی انار درست میکند، خوشهی انگور درست میکند.
ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 خداشناسی
🔹 آن #علم و #معرفت و #دینی به درد انسان میخورد که در وجود انسان، یک سر مو باقی نماند، مگر اینکه #تسلیم این علم و #یقین بشود.
ببینید ما الآن معتقدیم به اینکه باید جانمان را از خطرات خیلی سخت، به هر شکلی که شده #نجات بدهیم. این شده جزء خون و گوشت ما. حالا شما جوانها شاید زمان موشکباران را یادتان نباشد که وقتی رادیو میگفت: توجه! توجه!، دیگر همه کاری تعطیل میشد؛ تاکسیها و اتوبوسها میایستادند، مردم اینطرف، آنطرف میرفتند. چرا؟ یک توجه توجه اینقدر اثر دارد؟ بله. چون این خبر میکند به یک چیزی که جزء خون و گوشت ماست. و آن این است که: ما میخواهیم سالم و موجود باشیم و کشته نشویم. این خواستهها و این علمها در هیچ جای این سر تا پای ما جای خالی ندارد و همه را گرفته است. اینطور باید به خدا معتقد بود.
اگر #انسان در #فکر خود فقط معتقد هست، نه در #قلب و جان و روح خود، این هنوز در این مسئله کاری نکرده و به درد هم نمیخورد؛ نه به درد خودش، نه به درد دیگری. آن علمی که در #دنیا، در #دبستان و #دبیرستان و #دانشگاه به ما #آموزش میدادند، آن علوم، علوم اینطوری نبود. #ریاضی و #فیزیک و #جغرافی و #تاریخ بود. آنجا در کلاس به درد ما میخورد که بگوییم یا نمره بگیریم و بیاییم بیرون. یادمان هم رفت، برود؛ ضرری به ما وارد نمیکند. این است که ما #عادت کردیم به علوم دبستانی، دبیرستانی، #خیال میکنیم #خداشناسی هم یکچنین چیزی است که یک سطری بخوانیم و یک امتحانی بدهیم. در حالیکه نه؛ این نه خداشناسی است، نه #دینداری است، نه به درد شخص خود ما میخورد، نه به درد #جامعه میخورد. آنکه اسمش را میشود گذاشت #مسلمان واقعی -حالا تا چه برسد به #دانشجوی علوم دینی یا #مبلغ یا #سخنران اسلامی، #مؤلف و اینطور چیزها- آن است که اصل اسلام را پذیرفته باشد و انسان خودش، پیش خودش بفهمد که مسلمان است و این در وقتی است که جان و تن و همهچیز خودش را مثل یک کف روی آب، در #قدرت خدا ببیند. وقتیکه باران میآید، حباب و کفی که روی آب میبینیم پیدا میشود، این هیچچیزی از خودش ندارد غیر از آنچه از باران و آب دارد. فقط یک نمایشی بیشتر نیست که آن هم از بین میرود؛ همهی ماها اینطور هستیم. حتی این کهکشان و #زمین و #آسمان ما، مثل این حباب است. یک چیزی است که زود از بین میرود. منتهی هر چیزی زودش یکطور است. #زندگی مگس یک زود و دیری دارد، مورچه یکطور، فیل یکطور، انسان یکطور، زمین یکطور، کهکشان یکطور؛ همه حباباند. حبابهای مختلفاند در قدرت الهی. اینها نابودند از خودشان و موجودند به قدرت خدا. خدا برپادارندهی تمام اشیاء است.
یکچنین نیرو و قدرتی را اگر انسان فهمید و #شناخت و #باور کرد، خداشناس شده؛ اگر نه هنوز اول کار است. مثل کسیکه اول وارد کلاس شده، دارند روی تخته برایش مینویسند: این یک، این دو، این سه. دو، دو تا میشود چهار. این اول کار است. خیال نکن داداش که ما چیزی یاد گرفتیم، چیزی فهمیدیم. نه!. باید جدی وارد بشویم در #خداشناسی. یک خداشناسیای که موقع #جبهه رفتن به درد بخورد، موقع #قاضی شدن به درد بخورد، موقع #وکیل مجلس شدن به درد بخورد. حتی موقع کاسب محل شدن به درد بخورد؛ یک #کاسب چقدر میتواند #خیانت بکند؟ چقدر میتواند جنس بد به #مردم بفروشد؟ چقدر میتواند به #ناموس مردم بد نگاه کند؟ چقدر دزدی میتواند بکند؟!
پس این خداشناسی که به درد یک مسلمان بخورد، باید یک چنین چیزی باشد. پس این یک موضوعی است که وجود ما را باید بگیرد و هنوز نگرفته است. بنده خودم را عرض میکنم شما انشاءالله گرفته باشید. تا دم #مرگ در این کلاس ما باید کار بکنیم. خیال نکن که حالا یک کاری است که #معارف_اسلامی خواندیم و تمام شد. اینها حرفهای دبستان و دبیرستان است. خداشناسی یکچیز مهمی است که بعضی از #صحابه پیغمبر از عهدهاش برنیامدند و رفوزه شدند! با اینکه در بهترین کلاسهای دنیا شرکت کرده بودند که مدیر و #معلم و ناظمش، #پیامبر خدا بود.
خطرناک است و چیز مهمی است!.
یکوقتی یادم میآید که جناب #رهبر معظم صحبت میکرد در #تلویزیون. گویا شنیدم که میفرمود که «بعضی از روشنفکرها دارند رو به جای دیگر عقبگرد میکنند و به اسلام پشت میکنند»؛ واقعش اینطوری است و مخصوص #روشنفکر هم نیست، #طلبه هم همینطور است، #آخوند و #روحانی هم همینطور است، #دانشجو و اساتید هم همینطورند. هر کسی در این دنیا یکطور #امتحان دارد؛ #زن یکطور امتحان، #مرد یکطور. #جوان یکطور. #پیر یکطور.
پس اینکه کسی بخواهد از این امتحانات انشاءالله به #سلامت در برود، خیلی کار میخواهد و خیلی هم نتیجه دارد. یک شاهی و صنار نیست. حتی به قدر ارزش تمام کرهی زمین هم نمیشود گفت هست. ارزش مسلمانی و اسلام خیلی از این چیزها بالاتر است.
۷۷٫۳٫۹
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 لوازم روحانیت در نسل جوان
🔹 #جوانان عزیز باید از حالا ملتفت باشند که یک درصد از روحانیت #درس خواندن است و ۹۹ درصد آن بینایی و شنوایی در جهان و #انسان است. انسان باید در خودش بیندیشد و ببیند که چه صنایعی در خلقتِ او همچون #چشم و #گوش و #مغز و #ریه و #قلب او، انجام گرفته. و اینها به چه دلیل بوده؟ چه نیازی بوده که این ساختمان عجیب و غریب به نام یک انسان #خلق شود؟ آنوقت ارتباط یک انسان با #زمین و #آسمان معلوم میشود. این #ریه که در درون ما هست، هیچ ثانیهای نیست که از این هوا بینیاز باشد و این هوا با این کثرت در دسترس این ریهها قرار دارد. و این ساختمان پای ما که مناسب با زمین و راه رفتن است و این مناسبت سر و مغز و #اعصاب ما که باید در جای محکمی قرار بگیرد و فرمانده وجود ما باشد. در همهی اینها #فکر کند و یادداشت بر دارد و کتابهای مناسب با این مسائل همیشه همراهش باشد، تا اینکه بهوسیلهی #بینش و بینایی #عقلی و روشن شدن بینایی #فطری که در وجود ما هست، به این حالی که گفته شد، نزدیک شود، که در اینصورت کمکم وارد بهشت #خداشناسی میشود. دیگر #دنیا و عیاشیهای دنیا از نظرش میافتد. وقتی تنها در یک حجره با #روزه داری مشغول #عبادت شد، خودش را در #بهشت میبیند و میفهمد که این دنیا برای چه خلق شده. و انسان برای چه آفریده شده است. کمکم با #راز و رمز #خلقت آشنا میشود. آنوقت از #قرآن و #نهج_البلاغه سر در میآورد. اینها لوازم #روحانیت است.
✅ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یکشنبه ماه ذیالقعدة الحرام
🔹 حضرت روز #یکشنبه در ماه #ذی_القعدة تشریف آورد نزدیک #مردم. فرمود: مردم! کدامیک میخواهید #توبه کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همهی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سورهی مبارکهی فاتحةالکتاب...
بعد میفرماید: حالا اگر از #امت من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این #عبادت مختصر را هم انجام داد، از طرف #آسمان (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب میشود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبهی تو مورد #لطف خدا قرار گرفت و #گناه تو آمرزیده شد.
از ناحیهی #عرش خداوند «مِن تحت العرش» فرشتهای خطاب میکند که #برکت بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت.
منادی دیگری میگوید: روز #قیامت آنهایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را میبخشند.
از همه مهمتر اینکه یک فرشته میگوید: ای بندهی خدا #مرگ تو بر #ایمان خواهد بود و #دین تو از تو گرفته نخواهد شد.
دیگری میگوید #پدر و #مادر از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشتهی وحی، #جبرئیل میفرماید: من با ملکالموت میآییم و دربارهی تو به او سفارش میکنم.
عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذیالقعدة هم کسی چنین توبهای کرد؟ میفرماید: همینها برایش هست.
پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقهای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد.
نقل شده که حضرت #علی علیهالسلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا دربارهی او #شناخت داشت که این حرف است که دارد میزند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمیدانی که چه خبر است که اینطور استغفار میگویی.
#استغفار درجهی مردمانی است که اهل #علیّین میباشند و شش معنی در او خوابیده.
اول آنها #پشیمانی است. پشیمانی دست خود #انسان نیست؛ وقتی انسان یک معاملهای کرده با کسی، خانهای داشته، در اختیار او گذاشته، مالالتجارهای، سرمایهای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته #اروپا، مال #مردم هم به گردن این افتاده، باید ببرندش #زندان، این پشیمان میشود از آن شرکتی که با این کرد. این را میگویند: پشیمانی!، که #دل و درون ناراحتی پیدا میکند. #خواب از چشم انسان گرفته میشود. تمام #زندگی در کام او زهر میشود.
این را میگویند: #توبه، این را میگویند پشیمانی، وإِلّا با #زبان نمیشود پشیمانی برای خود تحصیل کرد.
خب با زبان که نمیشود، قلب هم که در #اختیار ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض میکنم.
راه مهمش #فکر کردن دربارهی #بزرگواری خداوند جهان و ناچیزی و #حقارت و پستی #بندهی گنهکار است.
این دو موضوع اگر خیلی دربارهاش فکر شود آن حال پیدا میشود.
مثلاً یک کودکی با پدرش میرسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمیداند که این کیست. شروع میکند به بازیگری و بیتربیتی و بیادبی. بعد پدر به او حالی میکند که تو در حضور فلان بزرگی بودهای که همیشه ما امید داشتهایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیدهایم، تو چنین حرکاتی کردهای!، وقتی حالیاش میکند، این بچه به گریه میافتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینهی خودش میزند. این به قدر فکر و فهم این بچه میشود توبه، میشود #إنابه، میشود پشیمانی.
پس هر کسی به قدر #فهم خودش دربارهی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا میشود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً دربارهی #مرگ که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمیآید.
این چیزها را که یکقدری تأمل کند، فکر کند و دربارهی اینها فرو برود واقعاً، کمکم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه #گناه سودی میبرد، نفعی میبرد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این #پول حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان میشود؟!.
تا مادامیکه #خداشناسی در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمیشود.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺نعمتشماری
🔹 #انسان از صبح که بلند میشود و پای #درس و کلاسی میرود، در همان حال حواسش به این باشد که این #استاد که دارد صحبت میکند، کیست؟ از کجا آمده؟ چه شده که ما آمدهایم اینجا و او برای ما صحبت میکند؟ چقدر خرج شده در #زمین و #آسمان تا این کلاس برپا شده؟ بنابراین باید قدر این کلاس دانسته شود به این صورتکه آنرا #نعمت الهی بدانیم. ولذا باید «بسم الله الرحمن الرحیم» او را وارد کلاس بکند. وقت خروج، «الحمد لله رب العالمین» از درون و #عقل و #قلبش تراوش کند؛ چرا که این استاد، نیم ساعت، یک ساعت تنفس کرد از نفسی که خدا به او داد؛ پس ما #مهمان خدا بودیم، تحت #تعلیم خدا بودیم، ولو اینکه استاد خودش نداند.
این روش اقلّ اقلّ زندگی #طلبگی است: به #فکر فرورفتن و هیچگاه از این فکر خارج نشدن!
۸۹٫۱٫۲۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🌺 یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
#توحید
🔺 ﺷﻜﺮﮔﺬاﺭی اﺯ ﻧﻌﻢ الهی
🔹 زبان آمد از بهر شكر و سپاس
به غيبت نگرداندش حقشناس
کسی كه عقلش، #حق را شناخت، ديگر زبانش در اختيار حق میافتد. #تدبر در آيات، اين نکته را میرساند.
گذرگاهِ قرآن و پند است گوش
به بهتان و باطل شنودن مکوش
همانگونه كه #زبان با فهم به #شكر میگردد؛ #گوش هم متوجه هر سخنی نمیشود!! اين گوش را درش را ببند؛ نگذار بهش بهتان وارد شود، باطل وارد شود.
#طلاب محترم که در اتوبوس یا بازار یا مغازه وارد میشوند بايد نمايش اين مسائل را بدهند.
مثل اینکه اين اشعار برای امروز ما وارد شده است.
دو چشم از پی صنع باری نكوست
زعيب برادر فروگير و دوست
نگذار كه #چشم از #صنعت خدا بهره نبرده؛ بیكار و بیعار بشود و به #عيب اين و آن نگاه كند!.
شب از بهر آسايش توست و روز
مه روشن و مهر گیتی فروز
سپهر از برای تو فرّاشوار
همی گستراند بساط بهار
چقدر اين #فكر اين گوينده را #تنبه كرده؟! میگوید: ای بشر! فَرّاش خدایی را نگاه كن؛ سپهر #زمين و #آسمان برای تو دارند كار میکنند، حيف است!.
يك مهمانی كه از خارج وارد میشود، در فرودگاه میآیند استقبالش، بعد میبرندش جاهای عالی كه مقامات را آنجا میبرند.
خداوند با من و شما اين كار را كرده. ما را در بچگی، از فرودگاهِ زاييده شدن آوردند زیر این #خورشید و #ستاره و دستگاه #خلقت.
سپهر از برای تو فرّاشوار
همی گستراند بساط بهار
بهار را بعد از پاييز و زمستان قرار داد، كه قدر #بهار معلوم بشود وإلّا اگر همیشه بهار میگذاشت که قدر بهار معلوم نمیشد.
اگر باد و برف است و باران و ميغ
وگر رعد چوگان زند برق تيغ
همه كار داران فرمان برند
كه تخم تو در خاک میپرورند
شما مثل سفير يک كشور وارد اين خاک شديد، بوستانها و كشتزارها دارد برای شما گل درست میکند، دستهی گل درست میکند، حُقهی انار درست میکند، خوشهی انگور درست میکند.
ديگر چگونه از شما پذيرایی كنند. چرا من و شما بايد به فكر جامدِ غير صالح گرفتار شويم؟!.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یکشنبه ماه ذیالقعدة الحرام
🔹 حضرت روز #یکشنبه در ماه #ذی_القعدة تشریف آورد نزدیک #مردم. فرمود: مردم! کدامیک میخواهید #توبه کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همهی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سورهی مبارکهی فاتحةالکتاب...
بعد میفرماید: حالا اگر از #امت من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این #عبادت مختصر را هم انجام داد، از طرف #آسمان (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب میشود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبهی تو مورد #لطف خدا قرار گرفت و #گناه تو آمرزیده شد.
از ناحیهی #عرش خداوند «مِن تحت العرش» فرشتهای خطاب میکند که #برکت بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت.
منادی دیگری میگوید: روز #قیامت آنهایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را میبخشند.
از همه مهمتر اینکه یک فرشته میگوید: ای بندهی خدا #مرگ تو بر #ایمان خواهد بود و #دین تو از تو گرفته نخواهد شد.
دیگری میگوید #پدر و #مادر از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشتهی وحی، #جبرئیل میفرماید: من با ملکالموت میآییم و دربارهی تو به او سفارش میکنم.
عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذیالقعدة هم کسی چنین توبهای کرد؟ میفرماید: همینها برایش هست.
پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقهای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد.
نقل شده که حضرت #علی علیهالسلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا دربارهی او #شناخت داشت که این حرف است که دارد میزند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمیدانی که چه خبر است که اینطور استغفار میگویی.
#استغفار درجهی مردمانی است که اهل #علیّین میباشند و شش معنی در او خوابیده.
اول آنها #پشیمانی است. پشیمانی دست خود #انسان نیست؛ وقتی انسان یک معاملهای کرده با کسی، خانهای داشته، در اختیار او گذاشته، مالالتجارهای، سرمایهای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته #اروپا، مال #مردم هم به گردن این افتاده، باید ببرندش #زندان، این پشیمان میشود از آن شرکتی که با این کرد. این را میگویند: پشیمانی!، که #دل و درون ناراحتی پیدا میکند. #خواب از چشم انسان گرفته میشود. تمام #زندگی در کام او زهر میشود.
این را میگویند: #توبه، این را میگویند پشیمانی، وإِلّا با #زبان نمیشود پشیمانی برای خود تحصیل کرد.
خب با زبان که نمیشود، قلب هم که در #اختیار ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض میکنم.
راه مهمش #فکر کردن دربارهی #بزرگواری خداوند جهان و ناچیزی و #حقارت و پستی #بندهی گنهکار است.
این دو موضوع اگر خیلی دربارهاش فکر شود آن حال پیدا میشود.
مثلاً یک کودکی با پدرش میرسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمیداند که این کیست. شروع میکند به بازیگری و بیتربیتی و بیادبی. بعد پدر به او حالی میکند که تو در حضور فلان بزرگی بودهای که همیشه ما امید داشتهایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیدهایم، تو چنین حرکاتی کردهای!، وقتی حالیاش میکند، این بچه به گریه میافتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینهی خودش میزند. این به قدر فکر و فهم این بچه میشود توبه، میشود #إنابه، میشود پشیمانی.
پس هر کسی به قدر #فهم خودش دربارهی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا میشود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً دربارهی #مرگ که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمیآید.
این چیزها را که یکقدری تأمل کند، فکر کند و دربارهی اینها فرو برود واقعاً، کمکم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه #گناه سودی میبرد، نفعی میبرد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این #پول حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان میشود؟!.
تا مادامیکه #خداشناسی در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمیشود.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#رجب
#ذکر
🔹 «روی عن النبی صلی الله علیه وآله: أن الله تعالی نصب فی السماء السابعة...»؛
در #آسمان هفتمین که حالا هفتمین آسمان، ششمین، پنجمین یعنی چه، اینها را خود حضرت باید در روایاتی معنی کرده باشد وإلّا ششم و هفتم و دوم و سوم را ما نمیدانیم؛ چون آسمان نمیدانیم یعنی چه؟
میفرماید در آسمان هفتم #ملکی است، نامش هم داعی و دعوت کننده است، که همانطور که در مجالس جشنها یک نفر مأمور به دعوت میشود و نام افراد را به او میدهند که یا تلفن کند یا نامه بدهد و اینها، این ملک هم کارش این است.
«فإذا دخل شهر رجب ینادی ذلک الملک کل لیلة منه إلی الصباح»؛ از اول شب تا صبح این دعوت را ایشان انجام داده و میدهد.
این تلفنِ معنا را به گوشِ هوشِ همهی #مخلوقات رسانده. حرفش هم اگر ترجمه به عربی بشود این می شود: «طوبی للذاکرین...»؛ به به، خوش به حال متذکر، یعنی کسی که #غافل نیست. به خود آمده.
وقتی آدم به خود بیاید میبیند که در مجلس #انس با خداوند است.
✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#رجب
#ذکر
🔹 «روی عن النبی صلی الله علیه وآله: أن الله تعالی نصب فی السماء السابعة...»؛
در #آسمان هفتمین که حالا هفتمین آسمان، ششمین، پنجمین یعنی چه، اینها را خود حضرت باید در روایاتی معنی کرده باشد وإلّا ششم و هفتم و دوم و سوم را ما نمیدانیم؛ چون آسمان نمیدانیم یعنی چه؟
میفرماید در آسمان هفتم #ملکی است، نامش هم داعی و دعوت کننده است، که همانطور که در مجالس جشنها یک نفر مأمور به دعوت میشود و نام افراد را به او میدهند که یا تلفن کند یا نامه بدهد و اینها، این ملک هم کارش این است.
«فإذا دخل شهر رجب ینادی ذلک الملک کل لیلة منه إلی الصباح»؛ از اول شب تا صبح این دعوت را ایشان انجام داده و میدهد.
این تلفنِ معنا را به گوشِ هوشِ همهی #مخلوقات رسانده. حرفش هم اگر ترجمه به عربی بشود این می شود: «طوبی للذاکرین...»؛ به به، خوش به حال متذکر، یعنی کسی که #غافل نیست. به خود آمده.
وقتی آدم به خود بیاید میبیند که در مجلس #انس با خداوند است.
✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
@seyedololama