eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
689 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 روش افراد در سیره‌ی اطهار علیهم‌السلام 🔹 حالات مولا علی علیه‌السلام 🔸 وظیفه‌ی همگانی در قبال نسل در و ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً»¹ 🔹 «... إن فی ذلك لبهجة لذوی البصائر، و نورا و تبصرة لصادقی السرائر.»² 🔸 اختصاص مشاهده‌ی جمال و های الهی به صاحبان 🔺 تذکر به پیشوایان آموزی در 🔹 حل مشکلات با مشاهده‌ی الهی ۸۸٫۱۲٫۱۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی _____ ۱) [ :۱۲] ۲)[ ج۱ص۴] @seyedololama
🔺 مراقبه در ماه‌های حرام (۱) 🔹 وقتی افرادی به نام راستین در بین ما پیدا می‌شوند -و آن‌ها به بیش از است- می‌گویند: ای برادران! ای نسل ! ای انسان‌های ! بیایید داشته باشید. شش‌دانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند. ✍ مرحوم عارف بسیار دل‌سوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا در مراقبات ماه الحرام می‌فرماید: «فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب می‌کند. یعنی تمام خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمی‌کند. همه‌اش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن. «زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذی القعده اول ماه‌های حرام است، احترام این ماه‌ها زیاد است به طوری‌که حتی با هم اجازه‌ی رزم و نداده‌اند. بنابراین چطور می‌شود که خدا در این ماه‌ها مواظبتش بیشتر نشود؟ که نکند خلاف خدا در این ماه‌ها رفتار بکند!. خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از که مخالفت بشود، در این ماه‌های شریف قبحش و زشتی‌اش بیشتر از وقت‌های دیگر است. ۸۵.۹.۱۲ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 تربیت دینی 🔹 تمرینات و شدن‌ها، برای در این دنیا، ایجاد می‌کند. پس بنابراین جایگاه که به ثبت رسانده خداوند، با جایگاه دنیا در نظر معمولی و ها و ها، زمین تا آسمان فرق می‌کند؛ اگر به آن‌ها بگویی که اگر این کارها را بکنید، شما را می‌کنند، این‌ها از وحشت می‌خواهند دیوانه شوند، چون را همین می‌بینند؛ خب همین زندگی چهار روزه، باید به خوبی بگذرد و به عشرت و عیش و نوش بگذرد. اگر بنا بشود دارو به ما نفروشند، هواپیما به ما نفروشند، تراکتور به ما نفروشند، دنیا برای ما می‌شود. پس باید زیر بارشان برویم، باید یا باشیم، یا باشیم یا باشیم یا باشیم. اما ، جوان و نسل را فولادین می‌کند. یعنی او به هیچ‌وجه به این چیزها اهمیت نمی‌دهد برای این‌که دنیا را مرکز سعادت خودش نشناخته است. ۸۵٫۷٫۱۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @seyedololama
📆 حمله به مسجد گوهرشاد و کشتار ۱۶۰۰ نفر از مردم توسط رضاخان پهلوی؛ روز عفاف و حجاب؛ (۲۱ ماه) 🔺 چگونگی رفع بی‌حجابی و ترویج دین‌داری 🔹 «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ»¹ در این همه‌چیز خوابیده. همه‌ی ها، مسائل ، مسائل هوایی و زیردریایی، مسائل و . همه‌ی این‌ها جزء باید قرار بگیرد. تو گفتی بگو، بکن؛ انجام دادم. این لابراتوار، این مسائل مربوط به امور هسته‌ای، مسائل مربوط به انرژی‌ها و این چیزها، کشتی‌سازی و زیردریایی‌سازی و این‌ها تمام دستور تو بود که من انجام دادم. تمام باید این جواب را بدهند روز . تمام که این‌ها را امضا می‌کنند، باید روز قیامت همین‌طور جواب دهند. فرمودی که ما این کارها را بکنیم. آن‌وقت خدا ازشان می‌پرسد: خُب، من کِی گفتم به شما که یک مشت دانشجوی خدانشناس را جمع کنید و این را به آن‌ها بگویید؟! شما می‌خواستید شش ماه، یک سال، اولِ ورود به این‌ها را کنید، بعد مشغول به تدریس شود. آن‌وقت چه جواب می‌دهند؟! چه تقصیری دارد؟ بعدها می‌آید می‌شود. می‌شود. فرار به می‌کند. می‌شود. می‌شود؛ چون خدا را نشناخته. درس خدا هفته‌ای دو ساعت بوده! مثل درس جغرافیا. خود معلم هم تازه از خدا به عمرش به درونش نیامده!. این است که این تأسیسش از روی روحیات خدا شده. این روحیات را باید به هر قیمتی هست، در پی‌اش باشیم. در ، در محله‌ها، عده‌ای مانند انجمن شهر، انجمن تشکیل دهند. آن‌وقت پرونده داشته باشند؛ چندتا مغازه داریم ما؟ این‌ها مال چه کسانی‌ست؟ چندتا شاگرد دارند؟ خانواده‌شان چه جوری رفتار می‌شود؟ مدارس‌شان چه جوری؟ معلم‌هاشان چه جوری؟ این‌ها را تمام بنویسند. مواظبت کنند. از ، پول و بگیرند به این‌ها بدهند که مسلمانی یاد بگیرند. آن‌وقت کشور می‌شود کشور ، که می‌فرماید: تأسیساتش را حفاظت بکنید!. مجانی به دست شما نیفتاده!. خون‌های ها در این راه خرج شده!. خُب، پس آن را نگه‌داری کنید. ۸۸٫۱۰٫۱۵ @seyedololama 🔺 خداوند با یک قاطعیتی در سوره می‌فرماید: «أحسب الناس...»؛ مردم چنین می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما امام علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک‌چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار و خیلی دور از و مردانگی، شرف‌شان را زیر پا گذاشتند!. این بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. @seyedololama 🔺 «اللهّمَ أقسِم لَنا مِن خَشیَتِکَ ما یَحُولُ بَینَنا و بینَ مَعصِیَتِک»² الآن صحبت بر این است که چرا در مراعات نمی‌شود؟! برای این است که نیست. خشیت یعنی پروا. پروا از چه؟ از خدای و . وقتی به خدا نباشد، وقتی دانش نباشد، وقتی آدم کر و کور باشد، از چه پروا کند؟ از در و دیوار؟! این است که مسئله خشیت اهمیت پیدا می‌کند. «اِنّما یَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ»³؛ علم صحیح، واقع‌بینی، و برای انسان خشیت می‌آورد. یعنی فرقی به حالش نمی‌کند در تنهایی باشد یا در بین باشد. برایش یک‌سان است. چون خدایی که در شهر و مملکت و خیابان‌ها هست، در خانه و لانه و زیرزمین‌ها هم هست. فرقی نمی‌کند. اگر آن دانایی برای پیدا بشود، درست می‌شود. پس نقص عمده‌ی ما که باید به ، ، شورای اسلامی گفت، نبودن است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ : ۱۱۷] ۲) [ ؛ اعمال شب ] ۳) [ : ۲۸] @seyedololama
🔺 ضرورت اسلام‌شناسی 🔹 تا زمانی که برای اتمام نشده و باشیم، تقصیری نداریم چون به ما نگفته بودند ولی از زمانی که بر بنده و شما از روی و ، و و دستورات و خطب و این‌ها اتمام حجت بشود، دیگر چاره‌ای نداریم و باید به اموری ملتزم باشیم. اولش این است که باید باشی که با هر هم‌کلاسی، هر و دبیری، حرفت شد، حرف خودت را بتوانی به‌صورت منطقی و صحیح و عقلانی به گوش آن‌ها برسانی و آن‌قدر به حرف خودت داشته باشی که همان‌جا او را رها نکنی؛ و بگویی: یا حرف مرا بپذیر یا پاسخ منطقی بده به حرف من یا اگر می‌خواهی با بکنی، بیا بکنیم!. جلو بیا که من آماده‌ی خدا هستم، تو هم باید آماده شوی. را خدا به عذاب خودش مبتلا کند. در همین مجلس و در همین میدان. بنابراین شوخی‌بردار نیست؛ بودن، بودن، سینه‌زن بودن، زنجیرزن بودن، رفتن، رفتن، این‌ها همه ممکن است که "لا یبقی من القرآن" بشود که فرمود: «يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»؛ ( ح۳۶۹)؛ خط قشنگ، چاپ قشنگ، کاغذهای گران‌قیمت، جلدهای رنگارنگ، ها از این قرآن‌ها خیلی چاپ می‌کنند شاید هم به مسافرها مجانی بدهند که اسم‌شان در ممالک اسلامی پخش شود ولی در درون‌شان جز و لج‌بازی و تیرگی و چیز دیگری نیست. به‌قدری این سعودی‌ها و ها شقی هستند که تقریباً در دویست سال پیش که آن‌موقع نه موتور بود و نه ماشین بود، راه دور از تا را با اسب طی کردند و در صحن مبارک حضرت امام علیه‌السلام ریختند و آن‌جا کشتار کردند. نوشته‌اند ده نفر زوار کشتند!. بعد به داخل حرم رفتند، هاون‌هایشان را بردند در آن‌جا، نشستند به کوبیدن آن چیزهایی که می‌خوردند و می‌کشیدند. هر چه هم در آن‌جا بود غارت کردند. بعد آمدند سراغ . نجفی‌ها چون برج و بارو داشتند، قدری کردند و نگذاشتند آن‌ها وارد شهر بشوند. منظور این است که این‌ها چنین موجودات شروری هستند. الآن هم شرورترین خلق یعنی را با خودشان همراه کرده‌اند. هم اسم می‌برند، هم مسلمین را در حرمین و ادعا می‌کنند و هم این‌طور آدم‌کش و بی‌رحم و بی‌حساب هستند. پس وقتی که زمان ما زمانی شده است که این‌طور وحشی‌گری به نام ، به نام ، به نام اسلام، به نام اسلام این‌طور دارد به این شکل‌ها در می‌آید، ما چه باید بکنیم؟ ما سرگرم این ها بشویم؟ سرگرم این ها بشویم؟ همه‌ی این‌ها را آن‌ها تهیه دیده‌اند برای سرگرم کردن نسل ما که در این ها نیفتد، این دغدغه‌ها به خاطرش نیاید، این دلهره‌های دینی، این عاقبت به‌خیری و این‌ها در دلش وارد نشود؛ مدام چشمش را به این بدوزد که کی توپ را از این میدان به در برد و کی جایزه گرفت و این‌طور چیزها که همه و کودکانه و ترک و رو کردن به و کودکی است. ۸۶٫۳٫۷ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
اثرات اقامه‌ی عزا بر سیدالشهداء علیه‌السلام-@seyedololama.mp3
1.02M
▪خاطره‌ای از مرحوم میرزا علی آقا #شیرازی و فرمایش آن مرحوم در موقع هم‌زمانی با حرکت قافله‌ی سیدالشهداء علیه‌السلام ▪اثرات #گریه و اقامه‌ی #عزا بر #سیدالشهداء علیه‌السلام و انتقاد از برخی #روشن‌فکران که خدشه به #عزاداری می‌کنند 🔺 علت قیام سیدالشهداء علیه‌السلام 🔹 لزوم #بیدارسازی جوانانی که از طریق #زیبایی و #ورزش به دنبال مطرح شدن می‌باشند 🔸 ضرورت پایه‌ریزی #اقتصاد و #رفاه بعد از بیدارسازی #فطرت نسل #جوان و فهمیدن ارزش #انسان ☑ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 #انسان تا وقتی که خود را #خالص
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت دوم) 🔺 و لذا از عبارت خود حضرت (علیه‌السلام) که در خطبه‌ی خروج از نقل شده، آن موقعی که دنیا از هر جا می‌آمدند رو به خدا، هر کس می‌خواست خودش را می‌رساند به آن‌جا که شب و فردای عرفه و این‌ها، آن‌جا باشد؛ آن حضرت روی از آن‌جا خارج شد! دست را گرفت و فرمود: "مَن کانَ فینا باذِلاً مُهجَتَه" هر کسی در خود، در درون خود، خود را آماده‌ی این کرده که خون جگرش را در راه ما بدهد و این فکر و این را دارد، بیاید و ما هم داریم از مکه خارج می‌شویم. هنوز هیچ کسی همچنین کاری نکرده که در موقعی‌که همه مخارج می‌کنند، زحمات متحمل می‌شوند برای عرفه و عید و برای اعمال وارد می‌شوند، یک خانواده‌ای که از خانواده‌ی اسلام هستند از مکه خارج بشوند!. این معنی خلوص است. یعنی در قید هیچ‌چیز نیست، جز خدا. هر چه فهمید که خدا می‌خواهد، پای آن می‌ایستد. مردم هر چه می‌گویند، بگویند. کسی می‌پسندد، کسی نمی‌پسندد، برای او فرقی نمی‌کند. زحمات در راه ارزشش به خلوص است. لذا باید در بیشتر از همه چیز درباره‌ی خلوصش کار کرد که من که می‌خواهم بشوم، امور دینی بشوم، بشوم، بشوم، دینی بشوم، دینی بشوم، پخش کنم و درست کنم، راه بیندازم و ... این کارهایی که برای دین می‌شود؛ آیا همان‌وقت اگر به من بگویند که یک کسی از تو بلد است بهتر این کار را انجام دهد، می‌گویم قربانش بروم او را بیاورید؟!. این درست است همین‌جور می‌شود یا نه؟!، یا آدم می‌گوید: نه بی‌خود می‌گوید!. من چند سال این کارم هست، ولی او تازه است. او چه می‌داند که مثلاً یعنی چه؟ آخوندی یعنی چه؟ هیئت‌داری یعنی چه؟ سینه‌زنی یعنی چه؟ این‌ها را ما جدّ اندر جدّ انجام داده‌ایم! ما پدران‌مان این کاره بودند و از این‌جور حرف‌ها می‌زنیم!. این معلوم می‌شود که ندانسته، غیرخالص است، تا روی خودش کار بکند. تا زود است باید آدم فرصت را از دست ندهد و این چهار تا کار خوبی که می‌کند، این‌ها خالص بشود که به دردش بخورد، وإلّا خرج بکند، وقت بگذارد، همه کاری بکند و آخرش هم می‌بیند که هیچ کاری نکرده و همه‌اش باد و طوفان‌زده شد و از بین رفت!. باید درست بشود. ۸۵.۷.۱۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 نمونه‌ای از کرامات امام سجاد علیه‌السلام 🔺 یکی از جریان‌هایی که می‌تواند ما را با معنای آشنا کند، این است که نوشته‌اند در که سالی در معظمه خشک‌سالی شد. بزرگان و برخی از و که شناخته شده بودند برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگی‌هایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همان‌طور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد. در این موقع حضرت علیه‌السلام که لابدّ آن‌ها، او را نمی‌شناختند، می‌آمدند که به قصد از آن‌جا عبور کنند، می‌بینند عده‌ای این‌جا جمع شده‌اند. شاید می‌پرسند که این‌جا چه خبر است؟ عرض می‌کنند که این‌ها بزرگان و عباد معاصرند و برای طلب باران آمده‌اند. گویا نوشته‌اند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد خدا بودید چرا به شما پاسخ نمی‌دهد؟! آن‌ها که ایشان را نمی‌شناختند، عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمی‌دانیم!. حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجده‌ای کرد باران شروع به باریدن کرد. بعد مرحوم صاحب که این جریان را در نوشته می‌فرماید: این ‌که عجیب نیست. یکی از غلام‌های این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشته‌اند که در سالی خشک‌سالی شد. آن راوی می‌گوید که من دیدم هر چه مردم آمدند و کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به سیاهی افتاد که آمد در کنار و به یک بلندی رفت و رو به آسمان صحبت می‌کرد؛ چند کلمه‌ای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم کرد و برگشت. این شخص می‌گوید من دنبالش کردم ببینم به کجا می‌رود. دیدم به خانه حضرت سجاد (علیه‌السلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوال‌پرسی و بعد فرمود: برای چه آمده‌ای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما می‌خواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آن‌ها را به صف کند و هر کدامی که ایشان می‌خواهد، او را انتخاب کند. می‌گوید: من هر چه نگاه کردم دیدم هیچ‌کدام از این‌ها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار می‌کند. او را آوردند، دیدم همان است!. آقا رو کرد به آن غلام و فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی. او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که می‌خواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم، من می‌خواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید. تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا سرّی بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر را نمی‌خواهم!. این شخص می‌گوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمی‌خواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستاده‌ی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه‌ی رفیقت اگر می‌خواهی بیا!. کسی که غلامان شده‌ی او، چهارپاداران طویله‌ی خانه‌ی او به این می‌رسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟ معنایش این است. برای این آمده است؛ «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»¹؛ این است. هم در اول می‌فرماید: «بدان که انسان اعجوبه‌ای است.»² انسان یک چیز عجیبی است، یک چیز شگفتی است. ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم. فقط بگو من می‌خواهم باشم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ج ۱۶ ص ۲۱۰] ۲) [ ح۱ص۵] @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت ملا احمد نراقی رحمه‌الله (۲۳ ۱۲۴۵ ق) 🔺 برکات کلام بزرگان 🔹یک وقتی یک اهل به من می‌گفت که ما که بودیم، و مردانگی را به این می‌دانستیم که بتوانیم یک گروهی را چپاول کنیم و اموال آن‌ها را بگیریم و آن‌ها را در بیابان رها کنیم!. اتفاقاً به همین منظور و همین ، وارد یک چادر شدیم. کتابی آن‌جا بود. آن را من برداشتم و نگاه کردم. اسمش بود، تألیف مرحوم ملا احمد . قدری خواندم، خواندم، کتاب را همان‌جا گذاشتم، بیرون آمدم، وسیله فراهم کردم و به اشرف رفتم. همین، را پاره کرد. را زیرورو کرد و بعد به آمده بود و یکی از یاران مرحوم آیت الله سید محمد تقی شده بود که جریان نماز باران و این‌ها را آن بزرگوار عمل کرد، او هم از همراهان و دوستان ایشان بود. بنابراین تکثیر این مسائل، خدمت به است، خدمت به است، باید اهمیت داد. ممکن هم هست اصلاً مخارجی جزئی بر دارد، ولی خیلی اثر دارد. ۹۴٫۵٫۱=۶ شوال ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🌹 میلاد حضرت امام سجاد، زین العابدین علیه‌السلام بر همگان مبارک باد. 🔹 ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم!. فقط بگو من می‌خواهم شیعه علیه‌السلام باشم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌺 میلاد حضرت علی اکبر علیه‌السلام گرامی باد 🔹 پیام به ما این است: ای مردم دنیا، این برای شما و شما برای این دنیا نیستید. این را باور کنید. این را بفهمید!. خُب، فهم این مطلب می‌خواهد، تدریس می‌خواهد، می‌خواهد، کلاس می‌خواهد، فرهنگی می‌خواهد. اساس و باید بیاید روی این مسائل نه روی گفتار و نوشتار و شعار. لذا در بین راه که کاروان حضرت رو به می‌آمدند، حضرت روی همان مرکب سواری چشم مبارکش روی هم رفت. بعد باز شد و فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»؛ (بقره:۱۵۶). سه مرتبه گویا این آیه را خواند!. خُب، نزدیکش کی بود؟؛ . 🔹 عرض کرد: بابا چه خبر شده؟ فرمود: چشمم روی هم رفت؛ سواری گفت: این کاروان دارد رو به می‌رود!. خُب، این چه گفت؟!؛ «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»؛ (صافات:۱۰۱) عرض کرد: بابا! مگر ما رو به نمی‌رویم؟ ما بر اساس حق حرکت نکرده‌ایم؟ کاروان ما کاروان حق نیست؟ فرمود: چرا. عرض کرد: پس چه باکی است؟!. [ما که برای این دنیا ساخته نشده‌ایم] «خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ (ملک:۲) 🌹 این‌جا جان حضرت هیجان پیدا کرد از این حرف، مثل وقتی که از پاسخ فرزندش؛ «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»؛ (صافات:۱۰۲)؛ خوشحال شد، یک چنین بشارتی روح حضرت را شادمان کرد؛ کرد؛ فرزندم خدا جزایی به تو بدهد، بهترین جزایی از طرف پدری که به پسری داده می‌شود. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
اگر ما بخواهیم با خدا آشنا بشویم، باید رساله‌ی عمل ، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامه‌ی کلاسی بیاید؛ آن‌وقت برای بیان می‌کنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر در عالم و در مقامی پیدا نمی‌شود. یک هست و آن مقام است، جدای از آن دیگر بندگی است. بندگی برای چیست؟ برای چی نمی‌خواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبوده‌ایم و نمی‌شویم، چه می‌توانیم بشویم؟ . پیشوای این بندگی، گوینده و پیام‌آورش علیه‌السلام است. باید ها، ها، ها، ها از این مسائل نسخه‌برداری کنند، به جوان‌ها و نسل برنامه بدهند و بگویند که ما در این به جز این، نقشه‌ای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است، رفتار و کردار این بزرگان است. یکی از جریان‌هایی که می‌تواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشته‌اند در که سالی در معظمه شد. برخی از بزرگان و و که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگی‌هایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همان‌طور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد. در این موقع حضرت علیه‌السلام که لابدّ آن‌ها او را نمی‌شناختند، می‌آیند به قصد حج از آن‌جا عبور می‌کنند؛ می‌بینند عده‌ای این‌جا جمع شده‌اند. شاید می‌پرسند که این‌جا چه خبر است؟ عرض می‌کنند که این‌ها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب آمده‌اند. گویا نوشته‌اند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمی‌دهد؟! آن‌ها که ایشان را نمی‌شناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمی‌دانیم!. حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجده‌ای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد. بعد مرحوم صاحب که این را در نوشته می‌فرماید: این‌که عجیب نیست. یکی از غلام‌های این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشته‌اند که در سالی خشک‌سالی شد. آن راوی می‌گوید که من دیدم هر چه آمدند و کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت می‌کرد. چند کلمه‌ای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص می‌گوید من دنبالش کردم ببینم به کجا می‌رود. دیدم به خانه‌ی حضرت (علیه‌السلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوال‌پرسی و بعد فرمود: برای چه آمده‌ای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما می‌خواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آن‌ها را به صف کند و هر کدامی که ایشان می‌خواهد او را انتخاب کند. می‌گوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از این‌ها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار می‌کند. او را آوردند دیدم همان است!. آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی. او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که می‌خواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من می‌خواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید. تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر را نمی‌خواهم!. این شخص می‌گوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمی‌خواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستاده‌ی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر می‌خواهی بیا!. کسی که غلامان شده‌ی او، چهارپاداران طویله‌ی خانه‌ی او به این مقام می‌رسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 لزوم تجهیز روحانیت و مؤمنین به معارف 🔹 «لقد سمعت رسول الله صلی‌الله علیه وآله یقول: قال الله عزّوجلّ: قسمت فاتحة الکتاب بینی و بین عبدی، فنصفها لی و نصفها لعبدی»؛ خاک بر سر بنده! که این چیزها را می‌گویم و نمی‌کنم، ولی شما ها قدر بدانید. امروز باید مجهّز بشود، حتی ، حتی ، حتی و ، همه باید با سوره "فاتحه" و "الله اکبر" مجهّز بشوند تا این واقعیت پیدا بکند که «ما مسلح به "الله اکبر"یم»؛ یعنی بر ما شد ارتباط ما با خدا و خدا و خدا؛ دیگر ما از هیچ‌چیز واهمه نداریم. دیگر هیچ‌چیز به نظر ما ندارد. کبریای خدا ما را فرو گرفته به طوری‌که دیگر ما چشمی به جایی نداریم، که زبان حالش را (علیه‌الرحمة) در آن شعر گفته: هر جمالی که بدیدیم، گرفتار شدیم هر جمیلی که بدیدیم، بدو یار شدیم کبریای حرم حسن تو چون روی نمود چار تکبیر زدیم، از همه بی‌زار شدیم این معنی "الله اکبر" است!. اگر واقعاً در یک‌مرتبه هم شده - امثال بنده‌ی روسیاه یا شما برادران جوان که الحمدلله پاک هستید- باید یک "الله اکبر" در دل ما وارد بشود، مثل یک شعاعی که پر از آفتاب باشد و بتابد و آدم را روشن بکند و وجود را بگیرد. آن‌وقت دیگر انسان نه می‌فهمد، نه می‌فهمد، نه می‌فهمد؛ اصلاً خودش را در جهان خدایی می‌بیند. ۷۶٫۷٫۱۸ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مراقبه در ماه‌های حرام (۱) 🔹 وقتی افرادی به نام راستین در بین ما پیدا می‌شوند -و آن‌ها شان به بیش از است- می‌گویند: ای برادران! ای نسل ! ای انسان‌های ! بیایید داشته باشید. شش‌دانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند. ✍ مرحوم عارف بسیار دل‌سوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا در مراقبات ماه الحرام می‌فرماید: «فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب می‌کند. یعنی تمام خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمی‌کند. همه‌اش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن. «زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذی القعده اول ماه‌های حرام است، احترام این ماه‌ها زیاد است به طوری‌که حتی با هم اجازه‌ی رزم و نداده‌اند. بنابراین چطور می‌شود که خدا در این ماه‌ها مواظبتش بیشتر نشود؟ که نکند خلاف خدا در این ماه‌ها رفتار بکند!. خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از که مخالفت بشود، در این ماه‌های شریف قبحش و زشتی‌اش بیشتر از وقت‌های دیگر است. ۸۵٫۵٫۱۲ ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
‍ ‍ 🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سال‌روز درگذشت ایشان؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( ) عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك يا يك بنويسيم يا يك پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی الله مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يك روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسه‌ای در هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين جور ورزش‌ها و این‌گونه برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵/۱۱/۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
41818eaea97d827f04273492b275ac41f12d540322b9c43f2f2ac72c4d0f6c1b0_.mp3
1.02M
▪خاطره‌ای از مرحوم میرزا علی آقا و فرمایش آن مرحوم در موقع هم‌زمانی با حرکت قافله‌ی سیدالشهداء علیه‌السلام ▪اثرات و اقامه‌ی بر علیه‌السلام و انتقاد از برخی که خدشه به می‌کنند 🔺 علت قیام سیدالشهداء علیه‌السلام 🔹لزوم جوانانی که از طریق و به دنبال مطرح شدن می‌باشند 🔹ضرورت پایه‌ریزی و بعد از بیدارسازی نسل و فهمیدن ارزش ☑ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🌹میلاد حضرت امام سجاد، زین العابدین علیه‌السلام بر همگان مبارک باد. 🔹 ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم!. فقط بگو من می‌خواهم شیعه علیه‌السلام باشم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهید فرمود: تفسیر سال‌ها بعد جلوه شایسته‌اش بُروز می‌کند. در تأیید فرموده‌ی ایشان عرض می‌شود که ببینید در زمان ما که سال‌ها از مقدس اسلامی می‌گذرد، هنوز این مسأله جا نیفتاده و دوره‌ای برای محترم ترتیب داده نشده، چه رسد به و عزیز و زحمت‌کش و دل‌سوز که مانند یک جهش یا و یا با این تفسیر شریف و تفسیر اولین آیه؛ -تفسیر آیه‌ی شریفه- "بسم الله الرحمن الرحیم" آشنا شوند و در نتیجه یک شایسته‌ی این رژیم الهی به وجود آورند. انقلابی که در درون انسان‌ها، مسأله طبیعت و وجهه‌ی الاهیت را چنان پایه‌ریزی کند، که اگر استاد یا متوجه شود که کلاس را گذرانده، و کند. مرحوم علامه این بیت را فراموش نمی‌کرد: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین خدا، همان ابتر و منقطع الآخر بودن است که و اسلامی باید به عنوان یک فاجعه‌ی از آن بپرهیزد. (رحمه‌الله) هم درباره‌ی پیروزی در با دشمنان، مسأله‌ی را تکرار می‌کرد. وظیفه همان خدای جهان و انسان است که حضرت (ارواحنافداه) برای گسترش آن در کره‌ی زمین خواهد کرد و انقلاب فرهنگی اسلامی به معنای آشنا کردن و با آن است. آشنایی این فضیلت به این است که تمام ها چه رسد به ها و ها، از افرادی دوره دیده تشکیلات داده شوند. دوره‌ای که از پیش از آغاز شده باشد و به همان شیوه‌ای که با دهان و دندان و نیروهای بینایی و شنوایی آشنا می‌شود، با بندگی انسان و جهان نسبت به پروردگار مهربانش هم آشنا شود. است که و فراگیر در جهان، ریشه در همین مسأله‌ی بی‌خبری از جهان دارد. این ایده و مرام در و معاشرت این‌گونه اساتید به وضوح دیده می‌شد. 🔺 تشکیل جلسات تفسیری مرحوم علامه طباطبایی در ماه مبارک رمضان در حرم مطهر 🔹 [ مرحوم علامه] فرمودند: من یاد ندارم در شب‌های ماه خوابیده باشم. به خاطر دارم در ماه مبارک رمضان سالی، را در حدود بعد از نیمه‌شب، در صحن شریف ترتیب دادند، به طوری‌که پس از درس به مطهر مُشَرَّف شوند و برای صرف غذای سحری برگردند. بنده هم که ظرفیت لازم را نداشتم به این برنامه چند شب عمل کردم که در اثر کم‌خوابی و بی‌توفیقی بیمار شده و از هم محروم گردیدم. 🔺 ظهور قابلیت افراد در إمتحانات الهی 🔹 در همه‌گونه امور برای ارائه‌ی وجود دارد. فرمودند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد [ رحمه‌الله] بودیم و بحث را بیان می‌کردند، ناگهان سقف حجره و مدرسه طوری تکان خورد که گویا زمین‌لرزه‌ای رخ می‌دهد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به‌طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعداً با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [ آیت الله قاضی رحمه‌الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان و آشنای با !. 🔺 از اویی و به سوی اویی! 🔹 مرحوم استاد شهید دوره‌ی دروس را به همین منظور برای نسل آماده کرده و بسیار مناسب است که در برنامه‌ریزی های همه‌ی دوره‌های و از آن استفاده شود. در ایشان، جلد دوم صفحه ۸۳ به همین مسائل اصولی اشاره فرموده‌اند. «جهان‌بینی توحیدی یعنی درک این‌که جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آن‌ها استوار است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ «یک قطبی» و «تک‌محوری» است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ ماهیت «از اویی» (إِنَّا لِلَّهِ) و «به سوی اویی» (إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) دارد». جهان مدرسه‌ی است و خداوند به هر انسانی بر طبق و کوشش صحیح و درستش می‌دهد. این همان مسأله مرحوم علامه در مورد منقطع‌الآخر و مورد لعنت قرار نگرفتن است، که همین پی بردن به "انا لله و انا الیه راجعون" و آن را سرلوحه‌ی اعمال قرار دادن و جهاد و علمی، درباره‌ی این‌که لحظه‌ای از آن در هیچ عملی، در هیچ تدریسی و در هیچ قدمی فراموش نشود. درست صد در صد برعکس و بر خلاف های روز ما است، که حتی در کشورهای سران منفور دستور اسلام را به خاطر چند روز عیّاشی به دیده‌ی پذیرش می‌نهند و را رها می‌کنند. ص ۲ 2⃣ @seyedololama ⬇️
⬆️ ص ۳ 3⃣ 🔺 تعالیم غافلانه و تعالیم بیدارگرانه 🔹 مرحوم احمد و دانشمندانی دیگر در سال‌ها قبل کتابی به نام ترجمه کردند که از گفتارهای درجه‌ی یک است. در یکی از مقالات آن آمده است: در پی از ماشین و استفاده از آن است و به سازنده‌ی آن کاری ندارد. یعنی علوم روز بر اساس سازیِ ها پی‌ریزی‌ شده است. این است یک معنای فراگیریِ جور و ستم در که معنای هم درست مبارزه با آن خواهد بود. [ مرحوم علامه ] از این‌طور توجیهات نسبت به نسل کوتاهی نمی‌کردند، حتی بعضی از کسانی که در - در عصر - تأسیس کرده بودند، می‌آمدند در و دروس نسبتاً خودشان را از ایشان استفاده می‌کردند که بعداً هم به صورت کتابی منتشر شد. بنابراین ایشان همه‌ی توجهش به ؛ چه ، چه ، چه و چه ، بر اساس و و اطاعت از دستورات الهی است، همان سخنی‌که هم داشتند به عنوان این‌که ما باید را تعقیب کنیم و در پی پیروزی نباشیم و از شکست هم دل‌آزرده نشویم، چون ما انجام وظیفه و است. این را باید انقلاب فرهنگی ما، چه در ها، چه ها، چه در اجتماعات، و همچنین برای و دیگر و ها کاملاً جدی روشن کنند که ما وقتی می‌توانیم ادعا کنیم که از بهره برده‌ایم و از اهداف مقدس بانیان آن و خون مقدس قدردانی کرده‌ایم که همه‌ی مسایل با اساس "انا لله و انا الیه راجعون" شروع شود، ادامه یابد و ختم شود. و این مسائل در صفحات اول کتاب مطرح شده است. خداوند را به حق قسم می‌دهیم که این توفیق را به اجتماع ما و افراد ما مرحمت بفرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🔺 خاطراتی از مرحوم علامه طباطبایی ❔ حاج آقا خاطره‌ای از علامه دارید؟ 🔹 این‌که درباره‌ی این‌که ایشان به منازل ما چند تا تشریف بیاورند و بعضی روزها مانند ها ناهار هم در خدمت‌شان بودیم و از بیانات‌شان استفاده کنیم، این مسأله بسیار جالب بود. چون آن موقع حتی اتوبوس هم در ظاهراً برقرار نشده بود و ایشان با همان کفش معمولی یعنی نعلین اهل علم، راه نسبتاً طولانی منازل ما را پیاده طی می‌کردند و می‌آمدند و با خودشان هم یک نوشته‌ای یا دفترچه‌ای همراه داشتند. این موضوع نشان می‌داد که ایشان معتقدند به این‌که باید سخنش را قبلاً در نظر بگیرد به طور حضوری، نه این‌که از و استفاده کند تا نکند شاید در بین سخن اشتباهی حاصل شود، ولی اگر انسان خلاصه‌ی مطلب را در حضور داشته باشد، از خطا و اشتباه محافظت می‌شود. و آن‌وقت یک روایتی را و یا یک مطلبی را توضیح می‌دادند. مثلاً در مورد همین بیتی را که ایشان می‌خواندند که: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین این را مثلاً وقتی تفسیر می‌دادند، به این مطلب می‌رسیدند که شهرسازی و و مهندسیِ اسلامی با این طرز ساختمان‌های فعلی مناسبت ندارد، چون وقتی انسان به یک ساختمان مرتب و منظمِ عالی نگاه می‌کند، توجه‌اش از آن ممکن است برگردد یا ضعیف شود و مثلاً یا تظاهر خانواده‌ها در مجالس، که خانواده‌ی یک شخص اعیان‌منش یا نسبتاً مستغنی اگر زیاد به خود جواهرات و طلا داشته باشد، خویشان او که این دسترسی‌ها را ندارند یا حاضران مجلس وقتی به منزل بر می‌گردند، نسبت به شوهران‌شان و پدر و مادران‌شان گله‌مند می‌شوند که خانواده‌ی فلانی این‌طور و آن‌طور بودند!. همین مسأله در ساختمان‌ها باید مراعات شود. معماری و مهندسی و شهرسازی نباید بر اساس جلب زیاد افراد به جنبه‌ی شود و از خدا شوند و در نتیجه به کارهای خلاف یا شبه خلاف بپردازند تا درآمدشان را زیاد کنند و از شان باقی بمانند و جدا شوند. این هم از خاطره. ص ۳ 3⃣ @seyedololama ⬇️
⬆️ ص ۴ 4⃣ 🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی ❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟ 🔹 اولین بار ما در صحن بودیم و طلبه‌ای بودیم. می‌دیدیم که یک آقایی می‌آیند، ردّ می‌شوند و و دینی کتاب جلو می‌برند و از ایشان مسأله‌ای‌ می‌پرسند. فقط این را ‌دیدیم. ولی بعد که کم‌کم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای هستند و از به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل و واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کم‌کم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شب‌های یا تعطیلی ایشان تشریف می‌آوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمت‌شان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند. 🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی هم‌چون مرحوم علامه طباطبایی ❔ یکی از درس‌هایی که می‌توانیم از ایشان برای جوان‌ها بگیریم چیست؟ 🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسأله‌ی آمادگیِ گرفتن و در پی آن بودن، مشکل‌تر است؛ به این‌که چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دوره‌ای برای و عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و برای‌شان تا آن‌ها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در و یک‌وقتی، در دوره‌ای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات این‌ها کرد. آن‌موقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر برای تمام کافی‌ست و برای همه‌ی دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان محترم شورا و ها و ها کافی‌ست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود است و هر ‌چه با از خدا باشد، سودی به انسان نمی‌رساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک ، او می‌کند الآن الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یک‌مرتبه ۵ سال کار ورزشی‌اش عقب بیفتد و امور و اش جلو بیاید. همچنین وقتی‌که فهمید این دانشی که می‌خواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت خدا باشد، و وقتی نگاه می‌کند به و و و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی می‌شود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به و بگوید من این‌جا نمی‌توانم استفاده کنم و جای دیگری می‌روم. و هم‌چنین راجع به پدر و مادر، برنامه‌هایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیف‌شان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامه‌های ، برنامه‌های رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همه‌ی این‌ها، در گوشه‌ای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت می‌شود! و حال این‌که باید بشر را ریشه‌یابی کرد و سعادت را اگر دانشمندان ریشه‌یابی کنند به این می‌رسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بنده‌ی خداوند است، و این‌که تا چقدر این دارد در این جهان به وظیفه‌اش عمل می‌کند. این باعث می‌شود که خانواده‌ها و ادارات و وزارت‌خانه‌ها را عوض می‌کند، تا بلکه یک وزارت‌خانه‌ای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که و مرحوم علامه در پی آن بودند که معصومین (علیهم‌السلام) و کریم دستور داده‌اند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __________ ۱) [ ج ۱ صص ۱۵-۱۶] @seyedololama
‍ 🌹میلاد حضرت امام سجاد، زین العابدین علیه‌السلام بر همگان مبارک باد. 🔹 ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم!. فقط بگو من می‌خواهم شیعه علیه‌السلام باشم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🌹میلاد حضرت امام سجاد، زین العابدین علیه‌السلام بر همگان مبارک باد. 🔹 ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم!. فقط بگو من می‌خواهم شیعه علیه‌السلام باشم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama