سیدالعلماء
📆 سالروز فتح قلعهی #خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین #علی علیهالسلام؛
📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و دلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
@seyedololama
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
@seyedololama
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
@seyedololama
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تأملی در دعای #ابوحمزه صادره از امام #سجاد صلواتاللهعلیه 🔹 جملهی اول این دعای مبارک این است که
⬆️
ص۲
🔹 اگر آن وقتهایی که با کاروان شتر و اینها به #مکه میرفتند، میخواستیم مشرَّف بشویم، اول باید فکر میکردیم چه منازلی در راه هست و در این منازل چه هست، چه نیست، تا زاد و #توشه با خودمان برداریم. #منازل عبودیت را نشده که ما بررسی کنیم. چرا؟ برای خاطر اینکه ما در یک دورهای بودیم که دورهی تسلط #استعمار بوده.
#فرهنگی ما را #تربیت کرده که اصلاً این مسائل به گوششان نخورده و در خاطرشان نبوده.
از وقتی که این حکومت #جمهوری_اسلامی روی کار آمده بحمدلله رفتهرفته - اگر بگذارند - میخواهند ما را با بندگی خدا آشنا کنند.
اگر ما بخواهیم با #بندگی خدا آشنا بشویم، باید رسالهی عمل #سیدالساجدین، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامهی کلاسی بیاید؛ آنوقت برای #انسان بیان میکنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر مقامی نیست. چون از بندگی بالاتر در عالم #خلقت و در #ممکنات مقامی پیدا نمیشود.
یک #مقام هست و آن مقام #ربوبی است، جدای از آن دیگر بندگی است.
بندگی برای چیست؟ برای چی نمیخواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبودهایم و نمیشویم، چه میشویم؟ و چه میتوانیم بشویم؟ #بنده.
پیشوای این بندگی، گوینده و پیامآورش #زین_العابدین علیهالسلام است. باید #فرهنگ ها، #تمدن ها، #حوزه ها، #دانشگاه ها از این مسائل نسخهبرداری کنند، به جوانها و نسل #جوان برنامه بدهند و بگویند که ما در این #دنیا به جز این، نقشهای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است رفتار و کردار این بزرگان است.
یکی از جریانهایی که میتواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشتهاند در #تاریخ که سالی در #مکه معظمه #خشکسالی شد. برخی از بزرگان و #عباد و #زهاد که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگیهایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همانطور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد.
در این موقع حضرت #سجاد علیهالسلام که لابدّ آنها او را نمیشناختند، میآیند به قصد حج از آنجا عبور میکنند؛ میبینند عدهای اینجا جمع شدهاند. شاید میپرسند که اینجا چه خبر است؟ عرض میکنند که اینها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب #باران آمدهاند.
گویا نوشتهاند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد #عنایت خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمیدهد؟!
آنها که ایشان را نمیشناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمیدانیم!.
حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجدهای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد.
بعد مرحوم صاحب #مفاتیح_الجنان که این را در #منتهی_الآمال نوشته میفرماید: اینکه عجیب نیست.
یکی از غلامهای این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشتهاند که در سالی خشکسالی شد. آن راوی میگوید که من دیدم هر چه #مردم آمدند و #تضرع کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به #غلام سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت میکرد. چند کلمهای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص میگوید من دنبالش کردم ببینم به کجا میرود. دیدم به خانهی حضرت #سجاد (علیهالسلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، #مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوالپرسی و بعد فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما میخواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آنها را به صف کند و هر کدامی که ایشان میخواهد او را انتخاب کند. میگوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از اینها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار میکند. او را آوردند دیدم همان است!.
آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی.
او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که میخواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من میخواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید.
تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این #سرّ بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر #زندگی را نمیخواهم!.
این شخص میگوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمیخواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستادهی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر میخواهی بیا!.
کسی که غلامان #تربیت شدهی او، چهارپاداران طویلهی خانهی او به این مقام میرسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟
@seyedololama
ص۲
⬇️
📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
@seyedololama
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
@seyedololama
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
@seyedololama
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
اگر ما بخواهیم با #بندگی خدا آشنا بشویم، باید رسالهی عمل #سیدالساجدین، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامهی کلاسی بیاید؛ آنوقت برای #انسان بیان میکنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر در عالم #خلقت و در #ممکنات مقامی پیدا نمیشود.
یک #مقام هست و آن مقام #ربوبی است، جدای از آن دیگر بندگی است.
بندگی برای چیست؟ برای چی نمیخواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبودهایم و نمیشویم، چه میتوانیم بشویم؟ #بنده.
پیشوای این بندگی، گوینده و پیامآورش #زین_العابدین علیهالسلام است. باید #فرهنگ ها، #تمدن ها، #حوزه ها، #دانشگاه ها از این مسائل نسخهبرداری کنند، به جوانها و نسل #جوان برنامه بدهند و بگویند که ما در این #دنیا به جز این، نقشهای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است، رفتار و کردار این بزرگان است.
یکی از جریانهایی که میتواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشتهاند در #تاریخ که سالی در #مکه معظمه #خشکسالی شد. برخی از بزرگان و #عباد و #زهاد که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگیهایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همانطور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد.
در این موقع حضرت #سجاد علیهالسلام که لابدّ آنها او را نمیشناختند، میآیند به قصد حج از آنجا عبور میکنند؛ میبینند عدهای اینجا جمع شدهاند. شاید میپرسند که اینجا چه خبر است؟ عرض میکنند که اینها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب #باران آمدهاند.
گویا نوشتهاند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد #عنایت خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمیدهد؟!
آنها که ایشان را نمیشناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمیدانیم!.
حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجدهای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد.
بعد مرحوم صاحب #مفاتیح_الجنان که این را در #منتهی_الآمال نوشته میفرماید: اینکه عجیب نیست.
یکی از غلامهای این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشتهاند که در سالی خشکسالی شد. آن راوی میگوید که من دیدم هر چه #مردم آمدند و #تضرع کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به #غلام سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت میکرد. چند کلمهای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص میگوید من دنبالش کردم ببینم به کجا میرود. دیدم به خانهی حضرت #سجاد (علیهالسلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، #مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوالپرسی و بعد فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما میخواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آنها را به صف کند و هر کدامی که ایشان میخواهد او را انتخاب کند. میگوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از اینها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار میکند. او را آوردند دیدم همان است!.
آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی.
او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که میخواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من میخواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید.
تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این #سرّ بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر #زندگی را نمیخواهم!.
این شخص میگوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمیخواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستادهی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر میخواهی بیا!.
کسی که غلامان #تربیت شدهی او، چهارپاداران طویلهی خانهی او به این مقام میرسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز فتح قلعهی خیبر و خوار و ذلیل شدن یهود به دستان حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛ ( ۲۴ #رجب ۷ هق)
🔹 در یکی از جنگها بعضیها برای کسب افتخار، پرچم #اسلام را برداشتند و حمله کردند، ولی با دفاعی که از طرف دشمنان شد، دست خالی برگشتند. نه #شهید شدند و نه کسی را به #جهنم فرستادند. فقط تنها شخصی که #پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) معرفی کرد ماجرایش از این قرار بود که فرمود: فردا پرچم را به کسی میدهم که خدا و #رسول را #دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.
معلوم میشود #محبت در دلها نیست!. یعنی به تعبیر ما پارسیان، #عشق به امور #مذهبی و دینی در #دل ما شعله نزده و ما را روشن نکرده. از این جهت، حضرت مسئله را روی محبت #قلبی برد؛ «فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست بدارد و خدا و رسول او را دوست بدارند.» این شرط، شرط مهمی است. شرط #امامت یک شرط مهمی است. باید افرادی باشند که به واسطهی محبت به خدا و پیامبر، #احکام دین را خود به خود جلب کنند و یاد بگیرند؛ چون عشق به دین و عشق به خدا و رسول دارند و بعد عملاً به دیگران نشان بدهند. چون فرمود کسانی که خدا را دوست میدارند، فردا من پرچم را به او میدهم. بعضیها #فکر کردند ما خواهیم بود! ولی حضرت اشتباه نکرد و تنها حضرت #علی (علیهالسلام) را به نام محبت انتخاب فرمود و کسی که به نام محبت، -محبت کامل- به #جنگ میرود، یا جسدش را از راه #شهادت نشان میدهد یا از بین بردن #دشمن را. هیچوقت خسته نمیشود، هیچوقت از شهادت نمیترسد؛ فلذا #نفاق یک امر عجیبی است؛ در ظاهر صف اول، در باطن اصلاً از صفها خارج!، #حضور ندارد؛ حضور #عبادی و محبتی ندارد. این را باید خداوند روشن کند تا مردم محبت خدا و رسول را از جهت ولیِّ امر و از جهت دارا شدن خودشان به محبت دین و پیامبر و خدا پیگیری کنند.
۹۵.۹.۱۱
@seyedololama
🔹حضرت علی علیهالسلام وقتی درب #خیبر را میکند یا یک کار مهمی انجام میدهد، میفرماید #خیال نکنید من بهخاطر اینکه علی پسر ابوطالب، زاییده شدهی فلانجا هستم از مادرم، من همهی این کارها را میکنم، نه!. من به #قوت_ربانی این کارها را کردم. یعنی من مظهر #ربانی میشوم. مظهر الله میشوم و کار میکنم. آن موقع میگوید: دیگر من نیستم، خداست، دست خداست، فلذا به او میگویند: #ید_الله الباسطة و یا #عین_الله الناظرة.
۸۰٫۱۰٫۱۷
@seyedololama
🔹 #تفویض در ریز و درشت باطل است، ولی اگر #قیومیت در کار بیاید و #تفویض خداوند به معنای #ید_الله مغلولة از بین برود و او را صحیح ندانستیم و هر چیزی را نیاز به واجب الوجود در ذاتش و صفتش و فعلش قبول کردیم، در اینجا میگویند: دیگر امور بسیار عظیم هم که مثلاً یک کهکشان هم بیافریند، مانعی ندارد، چون با #قدرت الاهی است در این شخص فلذا حضرت #علی علیهالسلام فرمود: «ما قلعت باب خيبر بقوة جسمانية بل بقوة ربانية»؛ [ #بحارالانوار ج۵۸ص۴۷]
۸۱٫۴٫۳۰
@seyedololama
🔹 خیبر که یک قلعهی محکمی بود از #یهود عهدشکنِ فریبکارِ #دشمن که در محاصرهی سپاه #اسلام قرار گرفته بود. یهودیان در خیبر را بسته بودند و از همان بالا نبرد و جنگ میکردند. بعضی از افراد در نزد حضرت که میخواستند بلکه یک کاری انجام بدهند که خوب باشد و مشهور بشوند فلذا برای گشودن درب این قلعه رفتند، ولی موفق نشده و بازگشتند. #سرّ او را حضرت به خودشان نفرمود اما به این بیان فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و #پیامبر را #دوست دارد. این به طور کنایه در #تاریخ ماند که کسیکه خدا و پیامبر را دوست داشته باشد وقتی که در جبههای وارد میشود یا #شهید میشود و یا #فتح میکند. چون میخواهد خدمت کند، #محبت کند، و محبت در این محل، اثرش همین است که یا انسان را به #شهادت میرساند یا به #فتح. حضرت به طور کنایه و رمز اینکه چرا اینها برگشتند را بیان کرد که اینها ظاهرفریب و فریبنده هستند نه دوستدار و فداکار. قبل از روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر، او را دوست دارند. افسران و فرماندهان عالیقدر اسلام در آرزوی نیل به چنین مقامی بودند!. ولی فکر میکردند آیا به آنها داده میشود یا نه؟ در فردای آن روز پیامبر، علی را خواست و پرچم را به او داد و خدا در پرتو جانبازی (علیهالسلام) پیروزی بزرگی نصیب ما نمود. در همینجا یکی از #معجزات پیامبر هم انجام گرفت که حضرت علی تشریف نداشت به خاطر چشم دردی بود که در آن موقع عارضش شده بود. حضرت دست مبارک یا آب دهان مبارک به چشمان او کشیدند و چشمانش سالم شد و پرچم را به دست او دادند.
۹۴٫۷٫۱۶
✅ مرحوم آیت سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama