eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با تضرع بر مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام 🔺 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که و و تاریکی‌ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»؛ ( علیه‌السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و جهل و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه‌ی و و به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. اگر شما برای خودتان - درصورتی‌که واقعاً تاریکی و مشکل حس می‌کنید - در شبانه‌روز یک مقدار وقت بگذارید که دردِ واقعی‌تان را با خداوند متعال بکنید؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای شما رفع اشکال می‌کند. این کتاب‌های حکمای ما مثل مرحوم علامه ، و این‌ها که شاگردان پیامبرند، رفع اشکال می‌کنند. اگر شما می‌گویید به این‌ها رجوع کرده‌ایم و حل نشد، بدانید که این شرط انجام نگرفته است!. مقداری برای خودتان در شبانه‌روز وقت بگذارید. مثل انسانی که به او گفته‌اند فردا می‌خواهند تو را عمل خطرناکی کنند، چه‌طور بی‌چارگی‌اش را پیش خدا می‌برد؟ آن‌گونه پیش خدا بی‌چارگی‌تان را ببرید که در آن صورت، قطعاً و زاری همراهش است؛ «فلیتضرَّع إلی الله»؛ ( ج۱ ص۱۳۹) حال، اگر این پیدا نشد، چند تا شعر از بلد باشد یا کتابش را داشته باشد و بر مصیبات (علیه‌السلام) چند دقیقه‌ای گریه کند. آن‌وقت این حال هم برایش پیدا می‌شود و پس از آن را شروع کند. تضرع را اگر در خانواده‌های‌تان دیده باشید در آن وقتی است که کودکِ شیرخوار محتاج به شیر می‌شود و جیغ و داد می‌کند و تا مادر شیر به او ندهد، آرام نمی‌گیرد. این حال باید در ما ایجاد شود. ، مشکلات دارد. تحصیل خوب، خوب، مشکلات دارد. کردن و سرگذاشتن، مشکلات دارد. و مشکل‌ترین مسئله‌ی انسانی، رفتن از این دنیاست بدین صورت‌که با عقیده‌ی سالم و از دنیا برود. این‌ها تنها به وسیله‌ی این مسأله‌ای که در حدیث "ینبغی" ( ج ۱ ص ۱۳۱) آمده، حل می‌شود. برای ما خودنمایی واقعی نکرده است. آن‌طوریوکه نقل است حضرت فرمودند: «اللهم أرنا الأشیاءَ کما هی»؛ دنیا را با آن وضع واقعی که دارد، به ما نشان بده تا ما آن را بفهمیم و بشناسیم. انسان می‌کند دنیا هم یک است، در حالی‌که این‌طور نیست. دنیا مثل یک و می‌ماند که انسان باید در آن کلاس یک حرکاتی را یاد گرفته و انجام بدهد. بدهد که یکی از امتحانش رفتن از این دنیاست. اگر ما دنیا را یک زندگی مستقل حساب می‌کنیم، در اثر همان ابهامات و تاریکی‌هایی است که در آیه آمده: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در این آیه فرموده که خداوند هیچ مشکلی برای بشر باقی نگذاشته است که حل نشود، البته به شرط این‌که به حال خودش تضرع کند تا این مشکلات حل شود. ۸۹.۲.۲۸ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🌹 مدح پنج تن آل عبا علیهم‌السلام 🔹 ما قبلاً که در بودیم بعضی از ، خطبه و مدیحه و خودشان را با این رباعی بیان می‌کردند؛ آن‌کس که زبان نهاد اندر دهنم جا داد چو عندلیب اندر چمنم مأمور نمود است از صبح ازل تا شام ابد به مدحت پنج تنم 💠 یعنی ما آن‌قدر باید از کمالات این بزرگان بخوانیم و در آن‌ها کنیم و دریابیم تا این‌که بفهمیم که ما بلبل‌های چمن هستیم و ما عبادت نمی‌شود مگر با ذکر و . 🌺 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 مطالبی پیرامون نفاق و خدعه‌ی اصحاب سقیفه و پیروان آن‌ها؛ (۱) 🔹 در مسئله‌ی چه در طرف پذیرش و چه در نفی و رد کردن، مسئله به صورت بسیار خطرناک می‌باشد؛ و ممکن است که دچار بشود و کفر در او سرچشمه پیدا کند و رخنه نماید و جای‌گیر شود!. ممکن هم هست ان‌شاءالله اهل ایمان بشود و ایمان در او رخنه کند و او را به اسارت خود بگیرد، در اختیار خود بگیرد. اگر یک مرامی، یک ، جوری در انسان و در انسان مسلط شد که انسان نتوانست که دیگر آن‌ها را نادیده بگیرد، این می‌شود ایمان. در برابر او هم بعضی‌ها دچار کفر می‌شوند و ‌ضد مسائل ایمانی می‌شوند و آن‌ها هم در دل‌شان مخالفت با و با و از این‌جور چیزها جای‌گیر می‌شود!. این دو گروه و ، ظاهراً بحث‌شان با دو سه تا از شریفه‌ی ابتدایی سوره‌ی می‌گذرد، اما به بحث گروه سومین که می‌رسد، آن‌جا نه، بلکه چندین آیه می‌آید و درباره‌ی شرح‌حال و پیش‌آمدهایی که برای آن‌ها هست و رفتاری که آن‌ها دارند و حرف‌هایی که می‌زنند، این گروه سومین یعنی و منافقین، بحث‌شان از دو گروه قبلی مهم‌تر است، و البته مفیدتر هم هست، از جهت این‌که لازم است انسان در آن کند، چون هم سرچشمه‌ی ایمان را به هم می‌زند و هم کفر و ساده را مبدل به یک کفر که بدتر است، می‌کند. این است که باید دقت کرد که چرا این آیات شریفه‌ی مربوط به گروه سوم، این‌طور تفصیل داده و بیان کرده و به مشکلات و مسائل آن‌ها و گفتگوهای آن‌ها و و آن‌ها و را که نسبت به یکدیگر دارند، به این‌جور چیزها پرداخته. حتماً در این مسئله، یک مسائل مهمی باید بیان شود. مرحوم علامه یکی از فرمایشات‌شان این بود که ما می‌بینیم که در آیات شریفه قرآنیه از این گروه مطالبی گفته شده؛ از وضع آن‌ها با اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و با ، رفت و آمدشان، از معاشرت‌شان، از کارهای‌شان که بیان شده است. این‌ها مطمع نظر و مورد بیان بودند. خب وقتی که یک پیامبری، یک نبوتی را بر قرار کرد، یک را بر اساس آن تأسیس فرمود، آن‌وقت درباره‌ی یک قسم از اقسام مردمی که در آن شرکت کردند، بیاناتی شد و شرح‌حالی بیان گردید، یک‌مرتبه تعطیل بشود و دیگر از آن‌ها حرفی به میان نیاید، این خیلی عجیب است!. ایشان می‌فرمود که ما این آیات را داریم و این سخنانی‌که مربوط به آن‌ها هست را در می‌بینیم، اما یک‌مرتبه می‌بینیم که وقتی پیامبر رحلت می‌کنند، دیگر تمام مردم می‌شوند!. هیچ صحبتی درباره‌شان نمی‌شود و هر کتابی هم که نوشته می‌شود، همه‌اش درباره‌ی خوبی‌های و تشکیلات‌شان و حرفهای‌شان و این‌ها می‌شود. این چرا این‌جور شده؟!؛ مشکلی هست. اگر شما رجوع کنید به کتاب‌هایی که درباره‌ی مردم مسلمانی که این آیات درباره‌شان نازل شده، می‌بینید که هیچ این چیزها نیست. تمامش درباره‌ی این‌ها و خوبی این‌ها و کارهای خوب این‌ها هست. یک کتاب شما پیدا نمی‌کنید یک تعدادی از این افرادی که بعد از رحلت آن حضرت در اسلام باقی ماندند وضع این‌ها را همان‌طوری‌که قرآن وضع‌شان را بیان کرده، بیان کند. این مسأله است و کم کسی به این مسأله می‌تواند کند، مگر یک شخص با و که یک‌مرتبه به این مشکل بر بخورد که چه شد که قرآن کریم مردم مسلمان را سه قسم معرفی کرد و نسبت به یک قسم از آن‌ها خیلی توجه بیشتری داشت. آن‌ها، آن‌ها، خوبی‌های آن‌ها، بدی‌های آن‌ها، خلاصه هرچه که می‌شد درباره‌ی آن‌ها توضیح بدهی، داد و گفت، ولی این‌ها دیگه تعطیل شدند و در اسلامی نمونه‌ای ازشان یافت نشد!. همه یک‌پارچه شدند مؤمن و مسلمان و پیرو پیامبر و پیرو قرآن و این‌ها!. این یک مسئله‌ی مرموزی است که چرا این‌طور شد. ۸۹/۹/۱۵ ادامه دارد... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🌹 مدح پنج تن آل عبا علیهم‌السلام 🔹 ما قبلاً که در #قم بودیم بعضی از #مداحان، #خطبه و مدیحه و #ذکر خودشان را با این #رباعی بیان می‌کردند؛ آن‌کس که زبان نهاد اندر دهنم جا داد چو عندلیب اندر چمنم مأمور نمود است از صبح ازل تا شام ابد به مدحت پنج تنم یعنی ما آن‌قدر باید از #کمالات این بزرگان بخوانیم و در آن‌ها #دقت کنیم و دریابیم تا این‌که بفهمیم که ما بلبل‌های چمن محمّدی هستیم و #عبادت ما عبادت نمی‌شود مگر با ذکر #محمد و #آل‌محمد . 🌺 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با استفاده از برکات محمد و آل محمد علیهم‌السلام 🔹 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که و و ، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از دل‌ها برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» ( علیه السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه و و به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید، ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. اگر شما برای خودتان – درصورتی‌که واقعاً تاریکی و مشکل حس می‌کنید - در شبانه‌روز یک مقدار وقت بگذارید که دردِ دل واقعی‌تان را با خداوند متعال بکنید؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای شما رفع اشکال می‌کند. این کتاب‌های حکمای ما مثل ، و این‌ها که شاگردان پیامبرند، رفع اشکال می‌کنند. اگر شما می‌گویید به این‌ها رجوع کرده‌ایم و حل نشد، بدانید که این شرط انجام نگرفته است!. مقداری برای خودتان در شبانه‌روز وقت بگذارید. مثل انسانی که به او گفته‌اند فردا می‌خواهند تو را عمل خطرناکی کنند، چه‌طور بیچارگی‌اش را پیش خدا می‌برد؟ آن‌گونه پیش خدا بیچارگی‌تان را ببرید که در آن صورت، قطعاً و زاری همراهش است؛ «فلیتضرَّع إلی الله»؛ ( ج۱ ص۱۳۹) حال، اگر این پیدا نشد، چند تا شعر از بلد باشد یا کتابش را داشته باشد و بر مصیبات (علیه‌السلام) چند دقیقه‌ای گریه کند. آن‌وقت این حال هم برایش پیدا می‌شود و پس از آن را شروع کند. تضرع را اگر در خانواده‌های‌تان دیده باشید در آن وقتی است که کودکِ شیرخوار محتاج به شیر می‌شود و جیغ و داد می‌کند و تا مادر شیر به او ندهد، آرام نمی‌گیرد. این حال باید در ما ایجاد شود. ، مشکلات دارد. تحصیل خوب، خوب، مشکلات دارد. کردن و سرگذاشتن، مشکلات دارد. و مشکل‌ترین مسئله‌ی انسانی، رفتن از این دنیاست بدین صورت که انسان با عقیده‌ی سالم و از دنیا برود. این‌ها تنها به وسیله‌ی این مسأله‌ای که در حدیث ( بحارالانوار ج ۱ ص ۱۳۱) آمده، حل می‌شود. برای ما خودنمایی واقعی نکرده است. آن‌طوری که نقل است حضرت فرمودند: «اللهم أرنا الأشیاءَ کما هی»؛ دنیا را با آن وضع واقعی که دارد، به ما نشان بده تا ما آن را بفهمیم و بشناسیم. انسان می‌کند دنیا هم یک است، در حالی‌که این‌طور نیست. دنیا مثل یک و می‌ماند که انسان باید در آن کلاس یک حرکاتی را یاد گرفته و انجام بدهد. بدهد که یکی از امتحانش رفتن از این دنیاست. اگر ما دنیا را یک زندگی مستقل حساب می‌کنیم، در اثر همان ابهامات و تاریکی‌هایی است که در آیه آمده: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در این آیه فرموده که خداوند هیچ مشکلی برای بشر باقی نگذاشته است که حل نشود، البته به شرط این‌که به حال خودش تضرع کند تا این مشکلات حل شود. ۸۹/۲/۲۸ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🌹 مدح پنج تن آل عبا علیهم‌السلام 🔹 ما قبلاً که در #قم بودیم بعضی از #مداحان، #خطبه و مدیحه و #ذکر خودشان را با این #رباعی بیان می‌کردند؛ آن‌کس که زبان نهاد اندر دهنم جا داد چو عندلیب اندر چمنم مأمور نمود است از صبح ازل تا شام ابد به مدحت پنج تنم یعنی ما آن‌قدر باید از #کمالات این بزرگان بخوانیم و در آن‌ها #دقت کنیم و دریابیم تا این‌که بفهمیم که ما بلبل‌های چمن محمّدی هستیم و #عبادت ما عبادت نمی‌شود مگر با ذکر #محمد و #آل‌محمد . 🌺 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با استفاده از برکات محمد و آل محمد علیهم‌السلام 🔹 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که ها و و ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از دل‌ها برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» ( علیه السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه و ها و ها به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید، ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با استفاده از برکات محمد و آل محمد علیهم‌السلام 🔹 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که ها و و ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از دل‌ها برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» ( علیه السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه و ها و ها به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید، ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت بزرگداشت مرحوم ملا هادی سبزواری؛ 🔺داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم ملا هادی سبزواری 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان [ ] عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن‌جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به‌طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه: خب، حالا ديگر ما يک يا يك بنويسيم يا يک پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان مان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و ها و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به‌جا و به‌صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی‌الله‌مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يک روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم. وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يک مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب مدرسه‌ای در هستيم، يک روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جارو کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جارو كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين‌جور ورزش‌ها و این‌گونه ها برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵٫۱۱٫۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
‍ ‍ 🔺 داستانی عجیب از مبارزه با نفسِ حکیم الهی و عالم ربانی مرحوم "ملا هادی سبزواری" در سال‌روز درگذشت ایشان؛ (۲۸ ۱۲۸۹ق) 🔹 بنده به خاطر دارم كه در مدرسه مَدرسی بود كه زيلو و حصير داشت و ايشان( ) عصرهای جلسه‌ای داشتند كه ده، بيست نفر و چند ، مِن جمله شهيد و افرادی از اين قبيل می‌آمدند و ايشان بسيار مؤثری می‌فرمودند؛ مواعظ‌شان خيلی مؤثر بود، به طوری‌که در ما كه آن موقع بوديم خیلی اثر می‌گذاشت. مرحوم شهيد مطهری هم در آن هنگام يك جوانی با سن و سال ما بود که ايشان هم می‌آمدند و مجموعاً شايد سی نفر هم نمی‌شدند، ولی ايشان مطالب بسيار خوبی ذكر می‌فرمودند. مثلاً يكی از مسائلی كه می‌فرمودند اين بود: وقتی وارد در دينی می‌شود از خواست‌های او اين است كه خوب حالا ديگر ما يك يا يك بنويسيم يا يك پخش كنيم يا از اين قبيل، در صورتی‌كه اگر خوب كند خواهد ديد كه اين خواست، خواستی نفسانی است، و می‌خواهد به اين وسيله خودش را مطرح کند!. اين حرف‌ها برای ما خيلی عميق بود و آن زمان خوب نمی‌رسید كه چگونه می‌شود انسان وارد يا طلبگی بشود يا مثل شما وارد و و از اين قبيل مراکز بشود و وقتی هوسش گرفت که چيزی بنويسيم و پخش کنيم؛ خواست نفسانی باشد!، دقت زيادی لازم دارد تا متوجه شويم که آيا اين خواست و موقعيت واقعاً به جا و به صلاح است يا این‌که هنوز زود است؟ آدمی كه ده پانزده سال در يا در فرهنگ بوده و کرده، نفسش همان نفسِ و بچگی اوست، خواست‌هایش هم همان خواست‌های کودکی است که به رنگ جديد در می‌آید؛ به رنگ و و شدن و كردن و از اين قبيل چيزها در می‌آید، اگر كسی خوب در اين مسائل دقت كند، می‌بیند كه نه؛ هنوز برای اين شخص وقت اين حرف‌ها نشده چون او اين را نكرده است. مرحوم علامه معنی اين ورزش را برای ما این‌گونه نقل می‌فرمودند: مرحوم ملا هادی اعلی الله مقامه در ، حوزه‌ی علميه داشت و روزها در يا در يک جايی درس می‌گفتند. يك روز چند طلبه‌ی كرمانی که می‌خواستند به مقدس مشرَّف شوند، می‌گویند برويم به سبزوار و با ملا هادی سبزواری ديداری داشته باشيم، وقتی آمدند و نشستند، دائم به هم نگاه می‌کردند و با تعجب اشاره می‌کردند و مثل این‌که يک چيز عجيبی دیده‌اند، برای سايرين سؤال پيش آمد که چرا این‌ها این‌گونه حرکات را انجام می‌دهند؟! بعد از درس که همه متفرق شدند، از آن جوان‌ها پرسيدند: چه مسئله‌ای بود كه شما در بين درس دائم با هم صحبت می‌کردید؟ گفتند: ما يك مطلب عجيب ديديم. پرسيدند آن مطلب عجيب چه بود؟ گفتند: ما طلاب يك مدرسه‌ای در هستيم، يك روز جوانی به مدرسه ما آمد و چون جايی نداشت، می‌خواست که در مدرسه بماند، ولی اجازه‌ی نبود كه او برود در حجره و مهمان طلاب شود، فلذا رفت داخل اتاق و خادم هم که ديد او تازه وارد و غريبه است، از او پذيرائی كرد، او هم فرصت نداد كه كسی به او حرفی بزند، خودش دست‌ها را بالا زد و به خادم گفت که اگر کاری داری به من بگو و خودش شروع به کار کرد و مثلاً جاروب را برداشت و حياط را جاروب کرد و رفت برای طلاب ماست و نان خريد و خلاصه از اين کارها انجام داد. اين خادم هم که ديد جوانی آمده و کمک می‌کند، خيلی خوشش آمد و او را نگه داشت، او چند شب همان‌جا بود و واقعاً مثل بازويی برای آن خادم شد و او را خيلی کمک می‌کرد. بعد هم که خادم ديد او واقعاً جوان بسيار خوبی است، دختر خود را برای به او پيشنهاد کرد و او را خود نمود. حالا ما آمديم که حاجی سبزواری را ببينيم و به مشهد برويم؛ می‌بینیم که حاجی سبزواری همان جوان است که حدود يک سال به ما خدمت کرد و برای ما ماست و نان خريد و حياط را جاروب كرد، ولی ما نفهميديم كه او طلبه است و درس خوانده! اما حالا كه نگاه كرديم، شناختيم که ايشان همان شخص هستند. اين جريان را مرحوم علامه نقل می‌کردند و می‌فرمودند: بعضی از دوستان ما گفتند که ما فرزندان آن دوشيزه‌ی كرمانی را كه دختر خادم و همسر ملا هادی سبزواری بود را هم ديديم. منظور اين است که اين جور ورزش‌ها و این‌گونه برای همه‌ی مخصوصاً در اين دوره لازم است. ۸۵/۱۱/۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 رفع تاریکی‌های دل و حل مشکلات با استفاده از برکات محمد و آل محمد علیهم‌السلام 🔹 شما دوستان و فرزندان عزیز فکر نکنید که ها و و ها، برطرف شدنی نیست! این‌ها با قدری داشتن و کارکردن و کردن در آن‌ها، برطرف می‌شود. کار اسلام این بوده که تاریکی‌ها را از دل‌ها برطرف کند؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» ( علیه السلام: ۱) کدام ؟ ظلماتِ نفهمی‌ها و و تاریکی‌ها، که در اثر سؤالاتی که از ناحیه و ها و ها به انسان، وارد می‌شوند. همه‌ی این‌ها برطرف شدنی است. همه در کریم، و کتب اساتید، ذکر و برطرف شده‌اند. ما مشکلی که نتوان حل‌اش کرد، نداریم. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama