eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
740 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۳) 🔹 می‌گویند: نمی‌شود. می‌گویم: پس چطور در #قم آقای #طباطبائی، پسرشا
🔺 استقبال از ماه مبارک رمضان (۴) 🔹 «یا ایّهاالّذینَ آمَنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ علَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعلَّکُم تَتَّقُونَ»؛ (:۱۸۳)؛ شاید با این برنامه که حتماً همراه ، ، همراه با و و کم کردن مشغولیت درباره‌ی ، کم و کم است، این مسائل، بعد از ۳۰ روز، یکی دو درجه شما را بالاتر بیاورد. پس این مثل یک دوره‌ی بیمارستانی می‌ماند که هستند که باید اقلاً ۳۰ روز در بیمارستان بخوابند. ما همین‌طوری هستیم. ما بی‌خودی و دستی‌دستی، اصلاح‌شدنی نیستیم!. ما وقتی به دنیا می‌آییم، یک ، به صورت یک هستیم؛ وقتی شیرینی به دست‌مان بدهند، خوشحال می‌شویم و وقتی شیرینی را از دست‌مان بگیرند، بدحال می‌شویم. به دایه و جسارت می‌کنیم، با این حالت و از این‌جا و ، رو به ازدیاد و تقویت می‌گذارد تا بزرگ می‌شویم؛ تا در موقع مانند یک درنده!. یک حیوان !؛ مانند همان الاغی که اگر حیوان جنس مخالف در خیابان‌ها ببیند، سر و صدا می‌کند؛ ما همان کار را در ، در و در خیابان می‌کنیم!؛ و تقصیر نداریم؛ خداوند ما را این‌طور آفریده که می‌خواهیم. می‌خواهیم. نسخه‌اش هم همین است: ، ، ، ، جلوی و و را گرفتن، که همه‌ی این‌ها باید از شروع شود. ولذا مشکل این‌جاست که اگر یک نفر بیاید، ما از او می‌پرسیم: که چرا کشور، مسئولینی که برای برنامه‌ی زحمت می‌کشند، به این برنامه نپرداخته‌اند. نفس از سلامت بدن واجب‌تر است!. این خواسته‌ای است که باید إن‌شاءالله در ماه مبارک از هر کسی‌که بر می‌آید در گفتگو، در سؤال، در پیام، در تلفن، به هر شکلی که می‌شود، این مطلب را به یکی دو نفر دیگر بگوید، آن دو نفر، به سه نفر دیگر بگویند. و بدانند عمل به این برنامه، هر چقدر طول بکشد، ضررش بیشتر است؛ چرا که در این صورت با لفظی رشد خواهد کرد نه با اسلام ریاضتی. اسلام، است؛ منتهی چون از کودکی شروع می‌شود، زحمتی ندارد. چون وقتی تحت قرار گرفت، می‌کند. وقتی که از و ندید، ندید، کارهای ناموسی ندید، کارهای ازدواجی ندید، حرف‌های آن‌ها را نشنید، خب این دیگر می‌شود. ما عمامه‌ای‌ها و مدرسه‌ای‌ها هم باید شرکت کنیم. باید در ها عباراتی‌که به در و دیوارها نوشته می‌شود، در عباراتی‌که نوشته شده، همه‌شان این موضوع باشد: "لعلَّکُم تَتَّقون"؛ یعنی شما که به این آمده‌اید، بهره‌ای که می‌توانید بگیرید این است که مثل درجه‌ی حرارت و برودت بدن شما، کمی حال شما فرق بکند؛ در خیابان بودید، هوا گرم بود. حالا به مسجد آمدید، خنک می‌شوید؛ در و بودید، وضع طور دیگری بود، اما به این‌جا که آمدید قدری فرق کردید. این‌گونه باید بشود. ما در خودمان هم متأسفانه این برنامه اجرا نشده است!. نه این‌که نخواستیم، نشد؛ به خاطر و پیش‌آمدهای دیگر و این‌گونه مشکلات، فرصتی به دست نیامده، ولی حالا موقع آن رسیده است که انسان متوجه شود. @seyedololama
سیدالعلماء
‌ 📅 به مناسبت سال‌روز وفات مرحوم علامه شیخ محمد رضا مظفر (۱۶ المبارک ۱۳۸۳ ه‌ق) 🔺 تذکری دل‌سوزانه از مرحوم مظفر 🔹 ... بنده در این‌جا یک مسئله‌ای را لازم است از قول مرحوم آیت الله ذکر کنم؛ ایشان در اوایل کتاب به مناسبت و تقسیم علم به و و تقسیم علم به و ، مشکلاتی که از برای علم بدیهی پیدا می‌شود را ذکر کرده و در باب هم اشاره کرده که این مطالبی که من تذکر می‌دهم، در جای دیگر یافت نمی‌شود!. پس بنابراین لازم است که هم مسئولین ها و هم مسئولین ها که إن‌شاءالله دل‌سوزند، به این مطلب بسیار دقیق کنند. آن مسئله چیست؟ این است که ما آفاتی را که علم "بدیهی" را در خطر قرار می‌دهد به دست بیاوریم. چون بر اساس همان است. این بدیهیات زیربنای علوم ماست!، زیربنای ماست!، زیربنای ماست! زیربنای همه‌چیز ماست!. ایشان می‌فرمایند: گرچه بدیهیات مسبوق به علم دیگری نیست - مثل نظریات که تکیه کند بر مسائل دیگری- لکن متوجه آن‌ها هست که آن‌ها را باید دانست و جلوگیری کرد. مثلاً . اگر پراکندگی شبهه در اذهان آزاد باشد، آن بدیهیات در ذهن قرار نمی‌گیرد. دیگر در مغز و ذهن بچه جا نمی‌گیرد و او طوری بالا می‌آید که پای‌بند به هیچی نیست!. مطلبی‌که برای دیگران است، برای این بچه از نظری هم بالاتر است! برایش این مطالب حل نمی‌شود وگرنه علیهم‌السلام فرموده‌اند: «قالت رسلهم أ فی الله شک فاطر السماوات والأرض»؛ ( علیه‌السلام:۱۰) [ترجمه: رسولان به منکران گفتند: مگر می‌شود در خداوند که پدید آورنده‌ی جهان است، شک کرد؟!] اما اگر یک بچه‌ای زیر دست یا یا باشد که در بدیهیات کند، طعن بزند! بخندد و این‌ها را در نظر این بچه جلوه دهد، این بچه هیچ‌وقت معنای این آیه را نمی‌فهمد!. و شاید هم الآن در اثر همین باز بودن ها به این شبهاتی که از داخل و خارج پخش می‌شود، این و انسان بسیار در خطر قرار می‌گیرد. این است که بنده - از وقتی‌که این موضوع را از ایشان (مرحوم مظفر) دیدم که می‌گوید: این مطلب در جای دیگر پیدا نمی شود- بسیار بسیار اصرار دارم که باید حتماً ما، ما، وزارت‌خانه‌هایی که مربوط به و و هست و حوزه‌ها و و ارباب و سخن و و ، به حفظ بدیهیات بپردازند و جلوگیری کنند از پخش آن چیزهایی‌که بدیهیات را خدشه‌دار می‌کند و سبب می‌شود که یک موجودات سر در گمِ متحیرِ بالذاتی شوند که این‌ها هیچ چیزی سرشان نشود! و هیچ چیزی نفهمند!؛ در اثر این‌که اصلاً باوری ندارند و باورهایی که باید از در این‌ها جا بگیرد، دچار خدشه شده است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 نعمت ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام و معنای قرآن بر سر گرفتن 🔹 «یا محمّد! إنّی خَلقتُک و خلقتُ علیاً و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ و الأئمةَ مِن وُلدِه مِن سنخِ نورٍ مِن نوری»؛ از یک مقام اعلایی شماها را آفریدم. شماها مافوق من هستید. در آخرین رتبه و مقام. «و عَرضتُ ولایَتَکُم علی أهلِ السّماواتِ و الأرض»؛ من و و شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. «فمَن قَبِلَها کان عندی مِنَ المُومنین»؛ پس آن شد که کسی ایمان بیاورد و سروری و سرپرستی اکرم و خاندان او را قبول کند. همین‌هایی که با سرگرفتن درب خانه‌ی خدا می‌آوریم. «و مَن جَحَدها کان عِندی مِنَ الکافرین»؛ آن که خیلی باید از او پرهیز کرد همین نافرمانی و انکار نسبت به این‌هاست که الآن در ممالک دارد پر می‌شود!. این و امثالهم همه . «لو أنَّ عبداً مِن عَبیدی»؛ اگر یک نفر از بندگان من، «عَبدَنی حتّی یَنقطِعَ»؛ تا آخر نفس من را عبادت کند، «أو یَصیرَ»؛ یا اگر آخر نفسش نیامده از بس کند مانند مشک خشک، برای او گوشت و پوستی نماند؛ ولی وقتی که می‌میرد، منکر ولایت شما باشد؛ «ما غفَرتُ له حتّی یُقَرَّ بِوِالایتِکم» «أتُحِبُّ أَن تَراهُم»؛ دوست داری که این‌ها را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم : بله یارب. فرمود: به طرف راست ـ که حالا چه مقامی است؟ ما نمی‌دانیم ـ کن!. توجه کردم، دیدم بله. آن مرکزی که این در همه پرتوگاه آن مقام می‌شوند. نگاه کردم، دیدم و و و و همین‌طور تا به حضرت علیه‌السلام در یک جایگاهی پر و پر و پر از و همه‌ی ، مشغول عبادت‌ند. پس ما قرآن که سر می‌گیریم «بعلیٍّ، بالحسن، بالحسین» می‌گوییم؛ باید بدانیم که چه می‌کنیم. ما نقشه پیامبر را داریم عملی می‌کنیم. «قیاماً یُصَلّونَ و هو فی وسطِهم»؛ همه ایستاده‌اند به عبادت، حضرت مهدی در وسط آن‌ها قرارگرفته، «کأنها کوکب درّی»؛ مثل ستاره‌ی درخشانی است این امام بزرگوار. بله این معنای سرگرفتن است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 دشمنی‌های نفس! 🔹 فرموده‌اند که مثل دشمنان‌تان از خودتان بر حذر باشید. در روایت فرمایش مولا علیه‌السلام: «إِنَ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُم إثنتان»؛ به تحقیق ترسناک‌ترین چیزها که من بر شما می‌ترسم، دو چیز است: «اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ»¹؛ خوب این نترس‌ترین دنیا است؛ حضرت علی (علیه‌السلام) نترس‌ترین بود، شجاع‌ترین بود، با او دشمنان نتوانستند آزار و اذیت و شکنجه‌ها را انجام دهند و از ترس او این آزارها را ترک کردند. شجاع‌ترین آدم‌ها می‌فرماید: من بر شما بیشتر از هر چیز از پیروی شما می‌ترسم. پس مسئله اوج گرفت. فرمودند مانند ، از خودتان بترسید‌ حالا و نترس‌ترین بشر، شجاع‌ترین بشر می‌فرماید: من فقط برای شما، از درون‌تان، از خواهش‌های تان می‌ترسم. آن‌وقت (رحمةالله‌علیه) این جمله‌ها را توضیح می‌دهد. می‌فرماید: امیر مؤمنان، ، ، ، متکفل ، راهنمای عائله‌ی از این دارد و ترس‌ناک است. بلکه استادش هم همین‌طور است. روح مکرم اکرم و هدی (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) و وجود اقدسِ اقدسِ مبارکِ مبارکِ حضرت (علیه‌السلام) که آخرین آن‌هاست، این‌ها همه از این برای ما می‌ترسند!. همه هم شجاع‌اند، هیچ‌کدام هم از هیچ جنگی نمی‌ترسند، از هیچ دشمنی نمی‌ترسند؛ ولی از این مسئله در اضطراب و وحشت هستند. چرا؟ برای این‌که خداوند یک آفریده: ریشه‌ی آن، ساقه‌ی آن، این بزرگواران هستند: اکرم و حضرت علی، و شاخه‌های آن ائمه، برگ‌های آن ما هستیم. می‌ترسم درخت‌شان خزان شود و برگ‌هایش بریزد. در روز مانند خزانِ سرد هوای طوفانی، مردم ریختند!. این‌ها همه با آشنا بودند. اگر مانند و این‌ها می‌کردند، نمی‌افتادند. این‌ها به‌خاطر ، به‌خاطر چند من گندم و جو، که وقتی به خانه بر می‌گردند، دست‌خالی بر نگردند، این برگ‌ها از ریخت و همه زیر پای رفتند. مبادا برگ‌های و ولایت ریخته شود و خزان گردد. مگر چه خبر است؟ مگر درخت ولایت چه می‌گوید؟ می‌فرمایند: حدیث است - موقع و موقع صیغه‌ی عقد را مگر نشنیده‌اید؟ـ از قول پیامبر: «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا» ای من! بگیرید، نمانید تا پیدا کنید. چرا؟؛ «فَإِنِّی أُبَاهِی بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَوْ بِالسِّقْطِ»². من دفتر آن‌قدر بزرگی دارم که از اولادهای سقط شما تا بزرگ‌ترها و انسان‌های رشید و کامل، همه در آن ثبت می‌شوند. و من افتخار می‌کنم که یک پیامبری هستم که درخت من این همه برگ دارد. خب وقتی این‌طور شد، اگر ما دنبال خود رفتیم، از این درخت فاصله می‌گیریم، زیر پای شیاطین می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم، زیر پای یی‌ها می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم!؛ دشمنان بشریت هم در داخل هستند، و هم در خارج. وسیله‌اش هم فعلاً همین ها و همین ها و همین چیزهایی است که دست بچه‌های‌مان است که معلوم نیست چه به ها نشان می‌دهد که این‌ها از که می‌آیند، آن‌ها را به دست می‌گیرند و آن‌ها می‌شوند و دیگر نمی‌فهمند که آیا کسی در اتاق هست یا نیست! دراز می‌کشند و این را در دست می‌گیرند و نگاه می‌کنند. این وسائل آن‌ها را از پیامبر دور می‌کند، از علی دور می‌کند، از عاشورا دور می‌کند، باید را، مملکت را ترساند، باید را، را از این ترسانید که این وسیله بشود که اولادهای ما از خاندان رسالت دور بیفتند!. شیاطین بشوند. خدایی نکرده در خیابان‌ها بر ضد ما بدهند، بر ضد ، بر ضد و شعار بدهند!. این‌ها همه دنباله‌ی این چیزهاست. کنید تا آورید، پس همانا من فخر می‌کنم به واسطه‌ی شما به امت‌های دیگر، گرچه به بچه‌ی ساقط شده باشد. پس دفتر خیلی بزرگی است و در عالم برای پیامبر و امتش حساب بزرگی باز است که اگر این امت سالم بمانند و به دست آن حضرت، به آن حضرت برسند، لیاقت‌شان از بین نرود، این‌ها پیدا می‌کنند. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [ ح۱۰ص۱۶۷] ۲) [ همان صص۱۷۱-۱۷۲] @seyedololama
صلی‌الله علیک یا علی بن موسی الرضا 🔺 چگونگی استفاده‌ی واقعی از برکات زیارت امام رضا صلوات‌الله‌علیه بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلاة والسلام علی اشرف خلقه وخاتم رسله سید الانبیاء والمرسلین ابی‌القاسم محمد وعلی اهل‌بیته الطاهرین ولعنة‌الله علی اعدائهم اجمعین پیامبری که برای او از خداوند طلب کامل کردید با این شریف ، از او برای ما دستوراتی رسیده که امروز مناسب است از آن‌ها ما تکالیف خود را بهتر و عمیق‌تر و علمی‌تر یاد بگیریم. مرحوم صاحب مفاتیح می‌فرمایند که: «از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله روایت شده: زود باشد که پاره‌اى از تن من، در زمین خراسان مدفون شود» حالا آن‌موقع اصلاً زمین کجا و کجا! و مردم آیا عبورشان به خراسان می‌افتاد یا یک خراسانی عبورش به مدینه می‌افتاد؟ اصلاً نام خراسانی در کار نبود. چنین وقتی بود که حضرت این فرمایش را نقل کرده بود. «هیچ مؤمنى او را زیارت نکند، مگر آن‌که حق‌تعالى بهشت را براى او واجب کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام سازد. ... پاره‌اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غم‌ناکى او را زیارت کند، البته حق‌تعالى اندوهش را برطرف کند، و هر گناه‌کارى او را زیارت نماید، البته گناهانش را بیامرزد.»¹ این‌ها در ظاهر آسان است ولی در عمقِ معنا، می‌خواهد، صحبت می‌خواهد، مقدمات این مسائل در به نام یعنی پایه‌های علوم دینی (یعنی اصولی که بتوان با آن، مسائل را از و استنباط کرد) می‌باشد، که اگر آن پایه‌های را در عرض اقلاً دو سه سال بررسی نکند، این‌ها به نظرش چیز جدیدی نمی‌آید. ما چون بارها خراسان را دیده‌ایم و رفت و آمد کرده‌ایم، نمی‌دانیم که آن زمان اصلاً خراسان کجا و مدینه کجا و پیامبر غریب اسلام کجا. اکرم مگر در آن موقعی‌که این فرمایشات از ایشان نقل شده تا چه قدر از شعاع مدینه رفت و آمد داشته‌اند؛ این است که این‌ها نشان می‌دهد که هر کلمه‌اش یک معنا دارد. پاره‌ای از تن حضرت یعنی چه؟ که حضرت پاره‌ای است از تن پیامبر است. پیامبر هم اشرف خلق خداست. این‌ها می‌خواهد. «به چندین سند صحیح از ابن ابى‌نصر نقل شده که گفت: نامه‌ی امام رضا علیه‌السّلام را خواندم در آن نوشته شده بود: به شیعیان من برسانید، که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج، پس من این حدیث را خدمت حضرت جواد علیه‌السّلام عرض کردم، فرمود: آرى والله هزار حج است، براى کسی‌که آن حضرت را زیارت کند و حق او را بشناسد.»² این قید او را بشناسد، بر این اضافه شد. علم اصول به ما راه را نشان می‌دهد؛ پس بگردیم ببینیم چند در این هست که اگر کسی انجام دهد، هزار در نامه‌ی عمل او می‌نویسند و او را می‌آمرزند. آیا مثل زیارات حالاست که انسان می‌تواند با دو بلیط و یک هفته تعطیلیِ کارش، رفت و آمد کند؟ این‌طور نیست. اگر کسی را خبر می‌دادند که به زیارت امام رضا رفته، این بود. این برای خودش و او خطرناک بود؛ ولذا به بعضی‌ها می‌گفتند که این مقدار زیاد را دارد، ولی شما فعلاً نروید. اگر بروید خودتان و خانواده‌تان در قرار می‌گیرید. با این روایات این قبه‌ها برپا شد. با این روایات جلب به (علیهم‌السلام) شدند و و که حاصل و است، ترویج شد و مردم به آن گرایش پیدا کردند. در یک مشکلاتی قرار گرفتند. حضرت می‌دانست که هر کسی به زیارت او بیاید، به راحتی نیست، ولذا نقل شد که فرمود که: اگر کسی به زیارت من در این ، در این دوری راه بیاید، بر او قطره بارانی بچکد، -یعنی زحمتی بکشد، رنجی ببیند، ناراحتی ببیند-، چه ثمراتی دارد. پس ما قطره‌ی باران را به واسطه‌ی علم اصول به و ناراحتی تبدیل می‌کنیم که در این‌طور بیانات می‌شود و فهمیدن این‌ها کار مشکلی است، می‌خواهد. باید دروس این مسائل را به عهده بگیرند و اهل مسجد باید برای این دروس وقت بگذراند. ص۱ @seyedololama ⬇️
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 اهمیت اخلاص در دستگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام (قسمت اول) 🔺 تا وقتی که خود را نکند، نمی‌تواند صحیح انجام دهد و این با می‌خواهد. چرا؟ برای این‌که می‌خواهد یک بدهد، مخصوصاً هم هست، شب هم هست. این افطاری فرض کنید ۲ میلیون هم خرجش است و توی محله همه سر و صدا می‌کنند که فلان حاج آقا یک افطاری دادند و از همه دعوت کردند. زن و مرد بیایند. عده‌ای که جا می‌شوند توی محل تشریف بیاورند داخل و آن‌هایی هم که جا نمی‌شنود، غذاها را به آن‌ها بدهند تا ببرند و بر در خانه‌ها هم غذا بدهند. خب این سر و صدا و آبرو و اهمیت دارد و خیلی کار خوبی است اما به یک شرط!؛ آن این است که وقتی شنید که مردم قدردانی نکردند، برایش فرقی نکند و بگوید من این کار را برای نکردم. وقتی‌که همان موقع که دعوت کرد، دید یک بی‌چاره‌ای هست که باید هزینه‌ی این إطعام را به آن بی‌چاره‌ها برساند، از این‌ مهمانان عذر می‌خواهد و به آن بی‌چارگان می‌رساند. این‌ها شرایط یک کار خالص است. آدم هست که در می‌خواهد خرج بدهد، می‌خواهد در دینی فلان کار خداپسندانه را انجام بدهد، اما می‌فهمد که در یک جمعیت گرفتاری هستند و کسی هم به آن‌ها نمی‌رسد. همان‌وقت‌که می‌خواهد همه‌ی این کارها را بکند و همه‌ی این دعوت‌ها را کرده، جلویش را می‌گیرد و هزینه‌ی این مخارج را برای آن‌ها می‌فرستد؛ ای آقا! حاج آقا چرا گفت و چرا کرد؟!، چرا نداد؟ چرا را به هم زد؟ همه‌ی این‌ها را به خودش می‌خرد. چرا؟ برای این‌که او برای خاطر خودش این کارها را نکرده بوده که مردم او را بشناسند؛. حاج آقا و آقا و این‌ها برایش پیغام بیاید!. عکسش را بیندازند و اسمش را ببرد. هیچ‌کدام از این حرف‌ها برای او یک کاه هم فرقی نمی‌کند. خب این است. جهاد از بالاتر است. از رفتن و تیر خوردن اهمیتش بیشتر است. چون آن تیر خوردن هم به شرط جهاد قبول است وإلّا بعضی‌ها که به فشار یا رو در بایستی می‌روند تیر هم می‌خورند، ظاهرش هم مردم خیال می‌کنند که این‌ها شهیدند، ولی واقعاً نیستند؛ چون شهادت در درون است نه در برون. اگر انسانی به خود چنان پیروز شد که هیچ مسئله‌ای او را به خود مشغول نکرد، غیر از خواست پروردگار، این ارزش دارد و این به آسانی گیر کسی نمی‌آید. در هر دوره‌ای گاهی ۵ نفر ، ۱۰ نفر پیدا می‌شوند که چنین سعادتی را می‌برند. آن‌وقت به خاطر آن‌هاست که محفوظ می‌ماند و برپاست و برپاست، این‌ها خیال می‌کنند برای خاطر خودشان است. نه! اگر یک صالح خالص در یک جا زندگی کرد، آثار او، آن‌جا را خیلی وقت‌ها تأمین می‌کند و خیلی وقت‌ها عقب می‌رود. خیلی وقت‌ها جلو نمی‌آید، جلو نمی‌آید. این‌ها همه آثار است. پس بنابراین انسان باید رساله‌ی خلوص داشته باشد، غیر از رساله‌ی عملیات و . رساله‌ی این‌که خالص چگونه است؟ خالص چگونه است؟ کربلای خالص چگونه است؟ مرحوم شیخ ، شیخ مرتضی (رحمة الله علیه) جدّ این آقای ، ایشان تا پیر شده بود و از حرکت هم افتاده بود، جلسات شبانه را وِل نمی‌کرد!. مقداری از ، وجوهات بده‌ها، خیرخواهان، این‌ها تحت او بودند. شنیدم که به او گفته بودند که آقا شما چرا نمی‌روی؟ فرموده بود: هر شب که من جلسه می‌روم، یک کربلا حساب می‌کنم. پس او می‌فهمد که کربلای امام یعنی چه. می‌فهمد که اصلاً خود زیارت کربلا برای چه بنا شده؛ برای این بنا شده که افراد طبق خواست‌های امام حسین علیه‌السلام که در راه خدا از همه چیز گذشت؛ همان‌گونه هم ما هم توی این راه بیفتیم، ما هم پیرو او بشویم، ما هم او بشویم، یاد بگیریم این و این را. این و این را. ۸۵.۷.۱۶ ادامه دارد ... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آن‌جاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱٫۴٫۱۸ 🔹 دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای را كه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون‌بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین در شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ای به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام‌پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسی نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه‌ی دنيايی ها در اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. ، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ است!. ۸۸٫۱۰٫۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
صلی‌الله علیک یا علی بن موسی الرضا 🔺 چگونگی استفاده‌ی واقعی از برکات زیارت امام رضا صلوات‌الله‌علیه بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله والصلاة والسلام علی اشرف خلقه وخاتم رسله سید الانبیاء والمرسلین ابی‌القاسم محمد وعلی اهل‌بیته الطاهرین ولعنة‌الله علی اعدائهم اجمعین پیامبری که برای او از خداوند طلب کامل کردید با این شریف ، از او برای ما دستوراتی رسیده که امروز مناسب است از آن‌ها ما تکالیف خود را بهتر و عمیق‌تر و علمی‌تر یاد بگیریم. مرحوم صاحب مفاتیح می‌فرمایند که: «از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله روایت شده: زود باشد که پاره‌اى از تن من، در زمین خراسان مدفون شود» حالا آن‌موقع اصلاً زمین کجا و کجا! و مردم آیا عبورشان به خراسان می‌افتاد یا یک خراسانی عبورش به مدینه می‌افتاد؟ اصلاً نام خراسانی در کار نبود. چنین وقتی بود که حضرت این فرمایش را نقل کرده بود. «هیچ مؤمنى او را زیارت نکند، مگر آن‌که حق‌تعالى بهشت را براى او واجب کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام سازد. ... پاره‌اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غم‌ناکى او را زیارت کند، البته حق‌تعالى اندوهش را برطرف کند، و هر گناه‌کارى او را زیارت نماید، البته گناهانش را بیامرزد.»¹ این‌ها در ظاهر آسان است ولی در عمقِ معنا، می‌خواهد، صحبت می‌خواهد، مقدمات این مسائل در به نام یعنی پایه‌های علوم دینی (یعنی اصولی که بتوان با آن، مسائل را از و استنباط کرد) می‌باشد، که اگر آن پایه‌های را در عرض اقلاً دو سه سال بررسی نکند، این‌ها به نظرش چیز جدیدی نمی‌آید. ما چون بارها خراسان را دیده‌ایم و رفت و آمد کرده‌ایم، نمی‌دانیم که آن زمان اصلاً خراسان کجا و مدینه کجا و پیامبر غریب اسلام کجا. اکرم مگر در آن موقعی‌که این فرمایشات از ایشان نقل شده تا چه قدر از شعاع مدینه رفت و آمد داشته‌اند؛ این است که این‌ها نشان می‌دهد که هر کلمه‌اش یک معنا دارد. پاره‌ای از تن حضرت یعنی چه؟ که حضرت پاره‌ای است از تن پیامبر است. پیامبر هم اشرف خلق خداست. این‌ها می‌خواهد. «به چندین سند صحیح از ابن ابى‌نصر نقل شده که گفت: نامه‌ی امام رضا علیه‌السّلام را خواندم در آن نوشته شده بود: به شیعیان من برسانید، که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج، پس من این حدیث را خدمت حضرت جواد علیه‌السّلام عرض کردم، فرمود: آرى والله هزار حج است، براى کسی‌که آن حضرت را زیارت کند و حق او را بشناسد.»² این قید او را بشناسد، بر این اضافه شد. علم اصول به ما راه را نشان می‌دهد؛ پس بگردیم ببینیم چند در این هست که اگر کسی انجام دهد، هزار در نامه‌ی عمل او می‌نویسند و او را می‌آمرزند. آیا مثل زیارات حالاست که انسان می‌تواند با دو بلیط و یک هفته تعطیلیِ کارش، رفت و آمد کند؟ این‌طور نیست. اگر کسی را خبر می‌دادند که به زیارت امام رضا رفته، این بود. این برای خودش و او خطرناک بود؛ ولذا به بعضی‌ها می‌گفتند که این مقدار زیاد را دارد، ولی شما فعلاً نروید. اگر بروید خودتان و خانواده‌تان در قرار می‌گیرید. با این روایات این قبه‌ها برپا شد. با این روایات جلب به (علیهم‌السلام) شدند و و که حاصل و است، ترویج شد و مردم به آن گرایش پیدا کردند. در یک مشکلاتی قرار گرفتند. حضرت می‌دانست که هر کسی به زیارت او بیاید، به راحتی نیست، ولذا نقل شد که فرمود که: اگر کسی به زیارت من در این ، در این دوری راه بیاید، بر او قطره بارانی بچکد، -یعنی زحمتی بکشد، رنجی ببیند، ناراحتی ببیند-، چه ثمراتی دارد. پس ما قطره‌ی باران را به واسطه‌ی علم اصول به و ناراحتی تبدیل می‌کنیم که در این‌طور بیانات می‌شود و فهمیدن این‌ها کار مشکلی است، می‌خواهد. باید دروس این مسائل را به عهده بگیرند و اهل مسجد باید برای این دروس وقت بگذراند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 نعمت ولایت ائمه اطهار علیهم‌السلام و معنای قرآن بر سر گرفتن 🔹 «یا محمّد! إنّی خَلقتُک و خلقتُ علیاً و فاطمةَ و الحسنَ و الحسینَ و الأئمةَ مِن وُلدِه مِن سنخِ نورٍ مِن نوری»؛ از یک مقام اعلایی شماها را آفریدم. شماها مافوق من هستید. در آخرین رتبه و مقام. «و عَرضتُ ولایَتَکُم علی أهلِ السّماواتِ و الأرض»؛ من و و شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. «فمَن قَبِلَها کان عندی مِنَ المُومنین»؛ پس آن شد که کسی ایمان بیاورد و سروری و سرپرستی اکرم و خاندان او را قبول کند. همین‌هایی که با سرگرفتن درب خانه‌ی خدا می‌آوریم. «و مَن جَحَدها کان عِندی مِنَ الکافرین»؛ آن که خیلی باید از او پرهیز کرد همین نافرمانی و انکار نسبت به این‌هاست که الآن در ممالک دارد پر می‌شود!. این و امثالهم همه . «لو أنَّ عبداً مِن عَبیدی»؛ اگر یک نفر از بندگان من، «عَبدَنی حتّی یَنقطِعَ»؛ تا آخر نفس من را عبادت کند، «أو یَصیرَ»؛ یا اگر آخر نفسش نیامده از بس کند مانند مشک خشک، برای او گوشت و پوستی نماند؛ ولی وقتی که می‌میرد، منکر ولایت شما باشد؛ «ما غفَرتُ له حتّی یُقَرَّ بِوِالایتِکم» «أتُحِبُّ أَن تَراهُم»؛ دوست داری که این‌ها را به تو نشان بدهم؟ عرض کردم :بله یارب. فرمود: به طرف راست ـ که حالا چه مقامی است؟ ما نمی‌دانیم ـ کن!. توجه کردم، دیدم بله. آن مرکزی که این در همه پرتوگاه آن مقام می‌شوند. نگاه کردم، دیدم و و و و همین‌طور تا به حضرت علیه‌السلام در یک جایگاهی پر و پر و پر از و همه‌ی ، مشغول عبادت‌ند. پس ما قرآن که سر می‌گیریم «بعلیٍّ، بالحسن، بالحسین» می‌گوییم؛ باید بدانیم که چه می‌کنیم. ما نقشه پیامبر را داریم عملی می‌کنیم. «قیاماً یُصَلّونَ و هو فی وسطِهم»؛ همه ایستاده‌اند به عبادت، حضرت مهدی در وسط آن‌ها قرارگرفته، «کأنها کوکب درّی»؛ مثل ستاره‌ی درخشانی است این امام بزرگوار. بله این معنای سرگرفتن است. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
‍ 🔺 حیله‌های نفس! 🔹 در شرح حديث دهمِ کتاب فرمودند: خواهش‌ها، تمناها و هوا و هوس‌های انسان تمام نمی‌شود. این خواهش‌ها با وسائل مختلف تا دم انسان را راحت نمی‌گذارند!. یکی از علما از مرحوم آیت الله نقل کردند که ما در معمولاً کفش‌های زنانه را بی‌پاشنه یا کم‌پاشنه انتخاب می‌کردیم. یک وقتی خانواده از ما خواست که کفشش پاشنه‌دار باشد. من هم رفتم پیش کفش‌فروش و از آن کفش‌هایی که مخصوص اداری آن موقع بود که خیلی دراز بود و پایه‌ی بلند داشت، گرفتم و به فروشنده گفتم: می‌برم، اما به شرط این‌که اگر پس آوردم، قبول کنی. کفش‌ها را آوردم و جلوی همسرم گذاشتم. تا همسرم دید ناراحت شد و گفت: من از این‌ها نخواستم. من هم گفتم: آنی که شما خواستید، بالأخره آخرش این می‌شود!. این درجه به درجه و سال به سال پیش می‌رود. اوضاع درجه‌ی در یک حال نیست که خسته شود و با خود بگوید که من از این وضع خسته شدم. هیْ خستگی خود را در خود رفع می‌کند، به خاطر تفاوت‌هایی که در خورد و خوراک و مسکن و شغل و این‌ها، پی در پی می‌آید. ، انسان را باز نمی‌گذارد تا فرصتی برای انسان پیش بیاید و با خود بگوید: دیگه برای من بس است!. تمام شد!. یک قدری به خود بیایم و به بیفتم. نفس نمی‌گذارد تا آخر کار!. انسانی که نفس خودش بوده و بنده‌ی خدا نبوده؛ -نعوذ بالله- کارش به هم می‌رسد!. یعنی کسانی را که مقیّد به هستند، به تمسخر می‌گیرد، یا به و یا جماعات حمله می‌کند. یا بمب‌گذاری می‌کند!. این‌ها یک مرتبه این‌طور نشدند؛ به بر هوا پرستی و خواهشِ هر چه که نفس از انسان می‌خواهد، شدند. اما ائمه علیهم‌السلام در احادیث شریفه هشدار می‌دهند همان‌گونه که از حضرت علیه‌السلام نقل شده: إحذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم؛ یعنی منبع حق‌شناسی و ، حرف جدیدی برای بشریت آورده: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباسِ وجود خودت، یک زهر کشنده و گرگ کشنده و داری؛ هیچ‌وقت از او غافل نشو!. ۹۴.۴.۲۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
💢 شرح روایت حضرت عیسی علیه‌السلام 💢 (قمست اول) 1⃣ 💠 درباره‌ی رو به خدا کردن در که بنده و امثال بنده مانند حیوانات در این مکان‌ها حضور پیدا می‌کنیم! روایتی در کتاب خصال از حضرت علی علیه‌السلام نقل کرده‌اند: «إن الله عزّوجل أوحی إلی بن مریم علیهما السلام قل للملأ من بنی إسرائیل لایدخلوا بیتاً من بیوتی إلا بقلوب طاهرة و أبصار خاشعة و أکفّ نقیة» همان‌طور که در تمام عمر برای ما حتی یک مرتبه هم اتفاق نیفتاده که با لباس کثیف و آلوده و نشُسته در مجالس دیگران وارد شویم، خداوند به عیسی پیام داد: «لا یدخلوا بیتاً من بیوتی إلا...» می‌فرماید که در خانه من داخل نشوند تا شرایطش را ایجاد کنند: 1⃣ «قلوب طاهرة» قلب برای خداوند -بلا تشبیه- مثل سروصورت برای ماست. چگونه است که اگر ما سر و صورتمان خون آلود و کثیف و چرک آلود باشد هیچ‌گاه در هیچ مجلسی وارد نمی‌شویم ناپاک ما هم باید در مساجد حضور پیدا نکند مگر این‌که پاک شود. اگر انسان ملتفت بشود که در حالی از حالات بدِ او دیگران بر او مطلّع شده‌اند، از خجالت می‌خواهد آب بشود. و این برای او بزرگترین مصیبت است. اگر این مصائب را ما بدانیم دیگر مصائب دنیایی قابل نمی‌شود که به آن توجه کنیم. همّ و غمّمان واحد می‌شود. مسلمان و مؤمن بعد از آن‌که گرایش به خدا پیدا کرد، مصیبتش، مصیبت خداداری می‌شود. دیگر مصیبت‌های خانه‌داری، زن داری، پدر و مادر داری، وطن داری، تمام این‌ها کوچک می‌شود. این مصیبت که قلب من ناپاک است، سرتاپا حسد است، سرتاپا کینه است، سرتاپا جهل و غفلت و وسواس است و من دارم با این شکل می‌آیم به مسجد و رو به خدا می‌ایستم؛ اگر این مصیبت واقعاً برای انسان پیدا شود دیگر همین‌طوری وارد مسجد نمیشود بلکه در حال مخصوصی وارد مسجد می‌شود. که فرمود: «لضحکتم قلیلاً و لبکیتم کثیراً» یعنی خنده‌هایتان کم می‌شود و گریه‌هایتان زیاد می‌شود. ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی رحمه الله تعالی @seyedololama