eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
740 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 نعمت مرگ 🔹 مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [ :۲] @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @seyedololama
🔺 دشمنی‌های نفس! 🔹 فرموده‌اند که مثل دشمنان‌تان از خودتان بر حذر باشید. در روایت فرمایش مولا علیه‌السلام: «إِنَ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُم إثنتان»؛ به تحقیق ترسناک‌ترین چیزها که من بر شما می‌ترسم، دو چیز است: «اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ»¹؛ خوب این نترس‌ترین دنیا است؛ حضرت علی (علیه‌السلام) نترس‌ترین بود، شجاع‌ترین بود، با او دشمنان نتوانستند آزار و اذیت و شکنجه‌ها را انجام دهند و از ترس او این آزارها را ترک کردند. شجاع‌ترین آدم‌ها می‌فرماید: من بر شما بیشتر از هر چیز از پیروی شما می‌ترسم. پس مسئله اوج گرفت. فرمودند مانند ، از خودتان بترسید‌ حالا و نترس‌ترین بشر، شجاع‌ترین بشر می‌فرماید: من فقط برای شما، از درون‌تان، از خواهش‌های تان می‌ترسم. آن‌وقت (رحمةالله‌علیه) این جمله‌ها را توضیح می‌دهد. می‌فرماید: امیر مؤمنان، ، ، ، متکفل ، راهنمای عائله‌ی از این دارد و ترس‌ناک است. بلکه استادش هم همین‌طور است. روح مکرم اکرم و هدی (صلی‌الله‌علیهم‌اجمعین) و وجود اقدسِ اقدسِ مبارکِ مبارکِ حضرت (علیه‌السلام) که آخرین آن‌هاست، این‌ها همه از این برای ما می‌ترسند!. همه هم شجاع‌اند، هیچ‌کدام هم از هیچ جنگی نمی‌ترسند، از هیچ دشمنی نمی‌ترسند؛ ولی از این مسئله در اضطراب و وحشت هستند. چرا؟ برای این‌که خداوند یک آفریده: ریشه‌ی آن، ساقه‌ی آن، این بزرگواران هستند: اکرم و حضرت علی، و شاخه‌های آن ائمه، برگ‌های آن ما هستیم. می‌ترسم درخت‌شان خزان شود و برگ‌هایش بریزد. در روز مانند خزانِ سرد هوای طوفانی، مردم ریختند!. این‌ها همه با آشنا بودند. اگر مانند و این‌ها می‌کردند، نمی‌افتادند. این‌ها به‌خاطر ، به‌خاطر چند من گندم و جو، که وقتی به خانه بر می‌گردند، دست‌خالی بر نگردند، این برگ‌ها از ریخت و همه زیر پای رفتند. مبادا برگ‌های و ولایت ریخته شود و خزان گردد. مگر چه خبر است؟ مگر درخت ولایت چه می‌گوید؟ می‌فرمایند: حدیث است - موقع و موقع صیغه‌ی عقد را مگر نشنیده‌اید؟ـ از قول پیامبر: «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا» ای من! بگیرید، نمانید تا پیدا کنید. چرا؟؛ «فَإِنِّی أُبَاهِی بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَوْ بِالسِّقْطِ»². من دفتر آن‌قدر بزرگی دارم که از اولادهای سقط شما تا بزرگ‌ترها و انسان‌های رشید و کامل، همه در آن ثبت می‌شوند. و من افتخار می‌کنم که یک پیامبری هستم که درخت من این همه برگ دارد. خب وقتی این‌طور شد، اگر ما دنبال خود رفتیم، از این درخت فاصله می‌گیریم، زیر پای شیاطین می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم، زیر پای یی‌ها می‌رویم، زیر پای ها می‌رویم!؛ دشمنان بشریت هم در داخل هستند، و هم در خارج. وسیله‌اش هم فعلاً همین ها و همین ها و همین چیزهایی است که دست بچه‌های‌مان است که معلوم نیست چه به ها نشان می‌دهد که این‌ها از که می‌آیند، آن‌ها را به دست می‌گیرند و آن‌ها می‌شوند و دیگر نمی‌فهمند که آیا کسی در اتاق هست یا نیست! دراز می‌کشند و این را در دست می‌گیرند و نگاه می‌کنند. این وسائل آن‌ها را از پیامبر دور می‌کند، از علی دور می‌کند، از عاشورا دور می‌کند، باید را، مملکت را ترساند، باید را، را از این ترسانید که این وسیله بشود که اولادهای ما از خاندان رسالت دور بیفتند!. شیاطین بشوند. خدایی نکرده در خیابان‌ها بر ضد ما بدهند، بر ضد ، بر ضد و شعار بدهند!. این‌ها همه دنباله‌ی این چیزهاست. کنید تا آورید، پس همانا من فخر می‌کنم به واسطه‌ی شما به امت‌های دیگر، گرچه به بچه‌ی ساقط شده باشد. پس دفتر خیلی بزرگی است و در عالم برای پیامبر و امتش حساب بزرگی باز است که اگر این امت سالم بمانند و به دست آن حضرت، به آن حضرت برسند، لیاقت‌شان از بین نرود، این‌ها پیدا می‌کنند. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) [ ح۱۰ص۱۶۷] ۲) [ همان صص۱۷۱-۱۷۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 ضرورت احیای مسئله‌ی تفقه در دین 🔹 #تفقه_در_دین یعنی آگاه بودن به دین #اسلام و خواست خداوند از #ب
🔺 ضرورت احیای مسئله‌ی تفقه در دین 🔹 یعنی آشنا بودن به مسائلی که فعلاً مثل موشک به شلیک می‌شود. اگر عقاید خدا نکرده سست شود دیگر چیزی ندارد!. چون بر اساس عقاید بنا شده. هم در اش هر جا سخن از آورده، مقصودش ملت فداکار است؛ زنانِ فرزند از دست داده که با در میدان مبارزه آمده‌اند. پس امام با مردمِ با عقیده کار دارد. با ملتی که آن ملت آگاه و متفقه در دین است. از این جهت می‌گوید: ملت ما از همه‌ی ملت‌ها بالاترند. مقصودش این نیست که ۷۰ ملیون جمعیت که ما داریم، همه‌ی این‌ها ملت واقعی هستند و ما به این‌ها افتخار می‌کنیم! کجا چنین چیزی است؟ بعضی از ها، ها، دانشگاه‌ها، وظیفه‌ی خود را نمی‌دانند و مثل کارهای اداری به کلاس می‌آیند، یک درسی می‌گویند و می‌روند. ولی مرحوم با تفقهی که دارد در می‌فرماید: حفظ افرادِ تحت پوشش و تحت نفوذ، به عهده‌ی شخص صاحب نفوذ است؛ و ، که شاگرد و ماشین‌نویس دارد، کلی که زیر دست دارد، آقای محترم در هر نقطه کارمندان خودش است، آقای محترم در هر کجا که هست، مسئول کارمندان است. یعنی برای این‌ها باید نقشه و طرح بریزد. خودش و اش را یک مسلمانِ اسلام‌شناس متعهد و آشنا به تربیت کند و تا به حال چنین چیزی شنیده نشده؛ ولی بنده از گفته‌ی شهید ثانی عرض می‌کنم که می‌فرماید: چون در قرآن وارد شده که: «يا أَيُّهَاالَّذين آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُم وَأَهْليكُم ْناراً»³؛ ای مسلمین! ای مؤمنین! دست خودتان و اهل خودتان را بگیرید و از آتش نجات دهید. می‌فرماید: اهل یعنی چه؟ یعنی و ، و زیر دست، فرمان‌بردار. منتهی باید هم داشته باشند. به بودجه‌ی اضافه بدهند تا این کارها را انجام دهند، پخش کنند به خانواده‌ها و به محله‌ها. بشود محل پخش این‌گونه کتاب‌های عقیدتی. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ج۱ ص۳۲] ۲) [ :۱۸] ۳) [ :۶] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 هم‌زمان با شروع تحصیلی جدید #حوزه های علمیه؛ خدمت دل‌سوزانه به ساحت مقدس #اسلام 🔹 ذکر برخی از عنای
🔺 هم‌زمان با شروع تحصیلی جدید های علمیه؛ خدمت دل‌سوزانه به ساحت مقدس اسلام 🔹 از ما که گذشت ولی شما ها سعی کنید ان‌شاءالله شیرینی را دریابید؛ که دیگر [در این صورت] تا آخر عمر منتظر ، منتظر و و این‌ها نیستید؛ خودتان پایه‌ریز هستید؛ خودتان کسب می‌کنید و خرج می‌کنید. برای دین مادر می‌شوید، نه آن‌که از دین اسلام استفاده کنید. انسان حکم مادری پیدا می‌کند. یک می‌سازد و در اطراف آن می‌کند که چه هایی برای مسجد درست کند، از کجا بیاورد، از کجا پیدا کند. همه‌اش در این فکر است. و تا آخر عمر خرج مسجد می‌کند چون نتیجه‌ی آن را یافته است؛ عین مادری که خود را به می‌فرستد و برای او زحمت می‌کشد، قرض می‌گیرد تا او را اداره کند. بنابراین مسجدداری این‌گونه است نه آن‌که مسجدداری این باشد که خدای‌نخواسته مثلاً بگوید: فلان مسجد درآمدش بیشتر است! -نعوذ بالله، چنین کسی ما نداریم-. بنده در یک مسجدی بودم که یک حاج آقایی از بازاری‌ها با همین طرز تفکر بود که گفته بود که: فلانی مسجدش سرقفلی دارد. من روی منبر گفتم: آن مسجدی که سرقفلی داشته باشد پارکینگ است، مسجد نیست. پارکینگ سرقفلی دارد. مسجد که سر قفلی نمی‌شود داشته باشد. این‌که انسان بخواهد در خدمت دین اسلام قرار بگیرد، منصب و بالایی است. فکر کسب درآمد -خدای نخواسته- از و نفهمی است. از این است که از روحانیت چیزی نفهمیده است؛ بله، انسانی که محتاج هست، احتیاجات او را خداوند متعال به وسیله‌ی یا امور دیگر رفع می‌کند. دستگاه حضرت (علیه‌السلام) در معنا مواظب است، حضرت دفتر دارد. رفت و آمد افراد تحت نظر است که کجا می‌روند، چگونه خدمت می‌کنند، از کجا سواد و کسب می‌کنند، و در کجا خود را خرج می‌‌کنند، چند نفر را تا حالا کرده، حمد و سوره چند نفر را تصحیح نموده، چقدر و کرده‌اند. تمام این‌ها در دفتر ثبت می‌شود. وارد شده که در ایام قدر ماه و در ، پرونده‌ی اعمال را خدمت حضرت می‌آورند. در روز ۲۳ رمضان در مرحوم علامه را دیدم که پرونده‌ای را در دست داشت و مشغول صحبت بودند، در خواب به من گفت: فلانی دوم شد و چه شد و... . در [ عالم] این‌گونه است. در زمان جوانی دوستی به من گفت که من ماه رمضان به فلان آبادی نزدیک برای می‌روم، امسال نمی‌توانم بروم، شما به‌جای من بروید. من هم گفتم ان‌شاءالله می‌روم. در خواب دیدم که مثل ماشین ژاندارمری که هرکس را از سر پست خودش پیاده می‌کند، من هم جزء آن‌ها هستم [ که سر پست پیاده می‌شوند]. خدمت‌ها همگی در دفتر ثبت می‌شود، و مدیر دارد. شناخته می‌شود، حقوق دارد. ۹۱٫۱۱٫۱۶ ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺به مناسبت زاد روز شهید ثانی 🔹 یعنی آشنا بودن به مسائلی که فعلاً مثل موشک به شلیک می‌شود. اگر عقاید خدا نکرده سست شود دیگر چیزی ندارد!. چون بر اساس عقاید بنا شده. هم در هر جا سخن از آورده، مقصودش ملت فداکار است؛ زنانِ فرزند از دست داده که با در میدان مبارزه آمده‌اند. پس امام با مردمِ با عقیده کار دارد. با ملتی که آن ملت آگاه و متفقه در دین است. از این جهت می‌گوید: ملت ما از همه‌ی ملت‌ها بالاترند. مقصودش این نیست که ۷۰ ملیون جمعیت که ما داریم، همه‌ی این‌ها ملت واقعی هستند و ما به این‌ها افتخار می‌کنیم! کجا چنین چیزی است؟ بعضی از ، ، دانشگاه‌ها، وظیفه‌ی خود را نمی‌دانند و مثل کارهای اداری به کلاس می‌آیند، یک درسی می‌گویند و می‌روند. ولی مرحوم با تفقهی که دارد در می‌فرماید: حفظ افرادِ تحت پوشش و تحت نفوذ، به عهده‌ی شخص صاحب نفوذ است؛ و ، که شاگرد و ماشین‌نویس دارد، کلی که زیر دست دارد، آقای محترم در هر نقطه کارمندان خودش است، آقای محترم در هر کجا که هست، مسئول کارمندان است. یعنی برای این‌ها باید نقشه و طرح بریزد. خودش و را یک مسلمانِ اسلام‌شناس متعهد و آشنا به تربیت کند و تا به حال چنین چیزی شنیده نشده؛ ولی بنده از گفته‌ی شهید ثانی عرض می‌کنم که می‌فرماید: چون در قرآن وارد شده که: «يا أَيُّهَاالَّذين آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُم وَأَهْليكُم ْناراً»؛ ( :۶)؛ ای مسلمین! ای مؤمنین! دست خودتان و اهل خودتان را بگیرید و از آتش نجات دهید. می‌فرماید: اهل یعنی چه؟ یعنی و ، و زیر دست، فرمان‌بردار. منتهی باید هم داشته باشند. به بودجه‌ی اضافه بدهند تا این کارها را انجام دهند، پخش کنند به خانواده‌ها و به محله‌ها. بشود محل پخش این‌گونه کتاب‌های عقیدتی. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 هوای نفس! 🔹 اطهار (علیهم‌السلام) با شریف، هشدار می‌دهند، که ازحضرت (علیه‌السلام) در کتاب نقل شده که فرمودند: «إحذروا أهوائکم کما تحضرون أعدائکم»¹؛ یعنی و ، و ، حرف جدیدی برای آورده و آن این است که: ای بشریت! تو همیشه همراه خودت، در درون لباس وجود خودت، یک زهر کشنده و یک گرگ کشنده داری، یک داری. هیچ‌وقت از آن نشو!. این حرف‌ها را و و نمی‌فهمد و نمی‌داند و اطلاعی ندارد. دانشگاه از چه اطلاع دارد؟ دانشگاه از معدن‌ها اطلاع دارد که زیر این کوه‌های کرمان و یزد طلا و آهن پیدا می‌شود. آهن چه طور پیدا می‌شود؟ تمدن راهش را درست می‌کند و کارخانه‌های آن را درست می‌کند، با خرج زیاد، با جاده‌کشی و ریل‌کشی به آن معدن ما را وصل می‌کند که بتوانیم با آن امکانات، عده‌ای را زیرِ زمین بفرستیم تا خاکی که آهن دارد یا خاکی که طلا دارد را از پنجاه متر، صد متر، دویست متر، بالا بیاورند. گاهی هم در این راه جان‌شان را از دست بدهند. آن‌وقت این مصالح تبدیل شود، دست‌کاری شود، روی آن‌ها عملیات فنی انجام شود تا از آن سنگ‌ها، آهن در بیاید، طلا در بیاید. دانشگاه برای این کارها درست شده. دانشگاه این‌ها را می‌فهمد؛ اما این‌ها وسیله‌ی زندگی‌ست. خود برای چیست؟ حالا ما این کارها را هم کردیم. آهن هم به‌دست آوردیم و ساختمان‌ها را همه آهنی کردیم، دانشگاه‌های مختلف ما در دنیا، جزء دانشگاه‌های درجه‌ی اول هم حساب شد، جایزه هم به دانشجویان دختر و پسر ما هم دادند. خیلی خوب، این زندگی راه افتاده، این زندگی برای چیست؟ اگر مرگی نبود، آن‌گاه همیشه بودیم و می‌گفتیم زندگی است. هدف این ، زندگی روی این کره خاکی‌ست. ولی آن‌موقع آن‌قدر زیاد می‌شد که روی کره‌ی خاکی دیگر یک وجب جا باقی نمی‌ماند. مرگ خیلی بزرگی است که خداوند فرموده: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»²؛ اول را فرموده، موت مقدم شده بر ، چون راهی است بسیار مفید و بانتیجه. در اگر بکند، می‌بیند که یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است، چون اگر مرگ نبود، نبود. زندگی به‌خاطر بودن مرگ اداره می‌شود. هیچ‌وقت چنین فکری برای یک انسان نمی‌آید. یک انسان جوان اصلاً فکر می‌کند زندگی یعنی جوانی و این‌ها؛ در صورتی‌که نه، زندگی مخلوطی است از موت و حیات که هر کدام اگر نباشد، زندگی به هم می‌خورد. مگر وسعت این کره‌ی خاکی چقدر است؟ وسعت زمین‌های قابل کشاورزی آن چقدر است؟ آب‌های قابل استفاده‌ی آن چقدر است؟ این‌ها همه در عرض صد هزار سال تمام می‌شود. آن‌وقت دیگر نه برای کسی جایی می‌ماند، نه برای کسی راه و زندگی‌ای می‌ماند. همه به جان هم می‌افتند که هم‌دیگر را بکشند که بلکه جا باز شود. آخر این فکرها را ما نکرده‌ایم؛ می‌کنیم دنیایی بهتر از این می‌شود کرد. و این خودش مال این است که انسان اطلاعاتی ندارد و فکرش کودکانه است. این را بعضی از گفته‌اند و به این زندگی ایراد گرفته‌اند، ولی کودکانه است. اگر انسان فکر کند، مرگ بهترین نعمت‌های خداست، در صورتی‌که با همین مسئله‌ی تمایلات نفسانی باید حل شود و آدم برای فکر بعد از مرگ وقت بگذارد. و زندگی‌اش را یک‌پارچه در اختیار خودش و و خودش قرار ندهد. آن‌وقت می‌فهمد که آن زندگی‌ای که خداوند برای بعد از این دنیا آفریده، چقدر قیمت دارد و برای او، در راه او، از خدا سرعت می‌خواهد که زودتر به آن زندگی‌ای که تو برای من آفریده‌ای برسم. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ___ ۱) «(باب اتباع الهوى) ۱- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن محبوب، عن أبي محمد الوابشي قال: سمعت أباعبد الله (عليه‌السلام) يقول: احذروا أهواءكم كما تحذرون أعداءكم فليس شئ أعدى للرجال من اتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم»؛ [ ج۲ص۳۳۵] ۲) [ :۲] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 شرح حدیث قسمت دوم 🔹 عبارت « عَلِمتُ... » حضرت می‌فرمایند "عَلِمتُ". نمی‌فرمایند "ظَنَنتُ". #گمان
🔺 شرح حدیث قسمت سوم عبارت «عَلِمتُ أنّ رِزقی لایَأکُلُه غَیری فَاطمَأنَنتُ» فهمیدم که آن‌چه که روزی من باشد دیگر کسی آن را نمی‌خورد. در نتیجه‌ی این اعتقاد، از بین می‌رود. ولذا مسلمانِ بی حرص، آخرین کسی است که سر میزش می‌آید. اما تاجری که فقط امیدش به چک و سفته و داد و ستد است، اول کسی است که بر سر کار می‌رود؛ چرا که آن شخص، خاطرش جمع است و با خودش می‌گوید را می‌خوانم و زن و بچه‌ام را انجام می‌دهم و و را رسیدگی می‌کنم و ساعت ۸ یا هرموقع شد می‌روم سر کار. اما شخص حریص می‌گوید حتماً باید راننده قبل از طلوع در خانه من حاضر باشد که من را برساند به و تا کاسب‌های دیگر نیامده‌اند من زود مشتری‌ها را جلب کنم. وقتی این‌طور در کار افتاد، خسته می‌شود و آن‌وقت که به خانه برمی‌گردد نه حال دارد، نه حال تربیت فرزند دارد، نه حال دارد. حرص این‌جور می‌کند آدم را‌. واعظ هم همین‌طور است، اگر خدایی نکرده ، ، ، خدایی نکرده در این افتاد که ما هرچی درس برویم زیادتر می‌شود، مداح و بگویند هر چی مجلس بیشتر برویم پاکت‌مان بیشتر می‌شود، این‌ها دیگر به خودشان و خانواده‌شان نمی‌رسند. و لذا یک وقت می‌بینید اولادهای ما خدایی نکرده بی‌تربیت می‌شوند. برای این‌که تفکرمان درست نبوده، هِیْ این‌جا برو، هی آن‌جا برو. این‌ور منبر برو، آن‌ور درس بگو، در خانه‌ها درس بگو، به دخترها درس بگو، از این مدرسه به آن مدرسه... و وقتی که حریص شدند درس‌شان هم فایده ندارد، هم فایده ندارد. این «علمت أن رزقی لایأکله غیری فاطمأننتُ»، یعنی دیگر هیچ تشویش و دلهره ندارم که درآمدم کم می‌شود یا زیاد؛ و لذا شما وقتی و شدید می‌فرستند شما را که درس بدهید یا چیز دیگر. خاطرتان جمع باید باشد که مثلاً من این کلاس را باید خوب درس بدهم بعد بروم کلاس دیگر. پس اگر شاگردی سؤالی کرده اگر دیدم نفهمید، زنگ می‌زنم آن کلاس را تعطیل می‌کنم تا این مسئله را به این بچه بفهمانم، اگر کرده شبهه‌اش رفع شود. فکر نباید بود، پِی پول نباید بود، دنبال باید باشیم. معلمی که حقّش از بیشتر است یعنی این‌جور معلم. نه کسی که می‌آید روی تخته سیاه ریاضیات را حل می‌کند و می‌رود که خودش را برساند به آن یکی کلاس! این معلمی نیست، این حرفه است. مثل نجار و بنا، کاسب است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama
🔺 آماده قربانی شدن در راه خدا 🔹 بعضی اوقات امتحان‌های مشکلی پیش می‌آید، ولی در واقع آن‌قدر سخت نیست، چرا که زود می‌گذرد، مثل امتحانی که برای حضرت (علیه‌السلام) پیش آمد، عرض می‌کند: «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ». خداوند می‌فرماید: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ»¹؛ ببینید نکات بیان می‌کند که روز ها اگر دور هم جمع بشویم، لذتش را می‌بریم. او عرض می‌کند: «هب لی من الصالحین»؛ من فرزندی که از بندگان شایسته خودت باشد، ندارم. می‌خواهم؛ «فبشَّرناه بغلام حلیم»؛ ما به او دادیم فرزندی نصیبت می‌کنیم که دارای فضیلت است. تفسیر می‌شود بر حلم. حلم تفسیر می‌شود به چی؟ به سنگینی، به وقار و و و و صاحب نظر بودن و دقیق بودن. چطور؟ برای این‌که وقتی بزرگ می‌شود و به حد رشد می‌رسد، پدر می‌بیند این اهل نظر شد، اهل فهم شد، می‌فهمد که پدر با او چه می‌گوید. لذا به فرزندش می‌گوید: نظر بده ای صاحبْ‌نظر؛ «فانظر ماذا تری»؛ من دستور گرفتم که تو را سر ببرم!. من فرزند نداشتم، از خداوند خواستم تا به من داده شد، حالا دستور آمده که گلوی تو را با کارد ببرم؛ «فانظر ماذا تری»؛ ببین چه فکر می‌کنی؟ این فرزند اهل ، اهل بصیرت، عرض می‌کند که حاضرم پدر؛ انجام بده؛ «افعل ما تؤمر»²؛ این است. این است. پس صالح و شایسته کسی است که از نظر فکری صالح باشد. در صالح باشد. زمین و آسمان‌شناس باشد، و را بشناسد و وقتی‌که آمد، فوری بگوید: من قبول دارم؛ «افعل ما تؤمر». وقتی ما است که این چنین صاحب‌نظرانی در آن باشند. و و بزرگانش، فرهنگ، وزیر ، وکلای این‌جور فهم داشته باشند. این‌ها شایستگی انتخاب را دارند. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۱۰۰-۱۰۱] ۲) [ :۱۰۲] @seyedololama