eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 در مورد این مطلب که که انسان را سيراب می‌کند، چند گونه است، شهيد در بحث فلسفه کتاب اين مطلب را فرموده که فلسفه تقسيم می‌شود به و و همچنین و را نیز به يک معنا شامل می‌شود. بعد می‌فرمایند که مرحوم آمد و این‌ها را با هم مخلوط کرد و از آن‌ها چيز جدیدی ايجاد کرد، نه این‌که التقاطی باشد که از هر کدام يک چیزی بگيرد، نه. و تقريباً عقل را تکميل کرد که خواص اين علوم شد . اما نيز دو جور است: حکمت رسمی و حکمت متعاليه. حکمت رسمی همين خواندن‌ها و کردن‌ها و شب نخوابی‌ها و مطالعه هاست که می‌شود يک و متخصص در علوم عقلی، اما ملاصدرا می‌گوید که اين کافی نيست و انسان بايد از جهت نيز سيراب شود، اين است که نزديک کرده فلسفه متعاليه را به عرفان و فرموده بدون و و ، درس‌های مرا نخوانيد که به جایی نمی‌رسید!؛ اول خطبه‌ی را مطالعه کنيد و اول خطبه ملا هادی را در که این‌ها خلاصه حرف‌شان را در اين خطبه‌ها زده اند. مرحوم صاحب اسفار (مرحوم ملاصدرا) می‌فرماید: «فابدأ يا حبيبی قبل قراءة هذا الكتاب بتزكية نفسك عن هواها». يعنی به گونه‌ای باش که درس که می‌خوانی برای غير خدا نخوانی، اگر درس برای غير خدا می‌خوانی، کتاب مرا ببند و کنار بگذار که به دردت نمی‌خورد و از اول شرط می‌کند. مرحوم ملا هادی سبزواری در اول خطبه‌اش اين موضوع را بسيار شيرين بيان کرده، می‌فرماید: زمان ما، زمان قحطی است؛ برای این‌که کثرت نمی‌گذارد که باران بر دل‌ها ببارد و اين مطالب را بيان می‌کند. پس معلوم می‌شود که فلسفه‌ی ملاصدرايی يک چیزی مخلوط از عرفان و عقل است و لذا مرحوم حاجی در بعضی از جاها به مطلبی که می‌رسد می‌گوید که اين حرف را شخصی زده که نداشته بلکه داشته مثل شيخِ احسائی؛ «من له حظ من الذوقيات و لا حظ له من النظريات» پس معلوم می شود که حکمت صدرایی هم تعقل و منطق قوی می‌خواهد و هم می‌خواهد. و اگر هر يک از این‌ها نباشد، مرحوم می‌فرماید که کتاب مرا بی‌خود باز نکن و مطالعه نکن چون همه‌اش حرف است و به جایی نمی‌رسی و می‌گوید که من هم به جایی نرسيدم و مدت‌ها عمرم را صرف کردم در فهم کتب فلاسفه ولی آخر ديدم که جز از راه و به جایی نمی‌رسم ولذا مطلبی را به ملاصدرا نسبت می‌دهند که شبيه معجزه است و آن اين است که او هفت سفر پياده به مشرَّف شد. و در بيابان و راه‌های خطرناک و با آن وضع قديم هفت بار به حج رفت و در سفر هفتم نيز در فوت می‌کند، ملاصدرا يک چنين شخصی بوده. ۸۷.۵.۲۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
@seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگريست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيستند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيرده شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند بسيار بالاتر است. با توجه به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای برنامه‌ریزی کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟! نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند! بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فلتحکم بانی لست بدنا و لا مادة»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  ۱۳۲۸ ش = سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگری‌ست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيست‌اند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيردِهْ شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت‌الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند، بسيار بالاتر است. با به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟!. نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند!. بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 در مورد این مطلب که که انسان را سيراب می‌کند، چند گونه است، شهيد در بحث فلسفه کتاب اين مطلب را فرموده که فلسفه تقسيم می‌شود به و و همچنین و را نیز به يک معنا شامل می‌شود. بعد می‌فرمایند که مرحوم آمد و این‌ها را با هم مخلوط کرد و از آن‌ها چيز جدیدی ايجاد کرد، نه این‌که التقاطی باشد که از هر کدام يک چیزی بگيرد، نه. و تقريباً عقل را تکميل کرد که خواص اين علوم شد . اما نيز دو جور است: حکمت رسمی و حکمت متعاليه. حکمت رسمی همين خواندن‌ها و کردن‌ها و شب نخوابی‌ها و مطالعه هاست که می‌شود يک و متخصص در علوم عقلی، اما ملاصدرا می‌گوید که اين کافی نيست و انسان بايد از جهت نيز سيراب شود، اين است که نزديک کرده فلسفه متعاليه را به عرفان و فرموده بدون و و ، درس‌های مرا نخوانيد که به جایی نمی‌رسید!؛ اول خطبه‌ی را مطالعه کنيد و اول خطبه ملا هادی را در که این‌ها خلاصه حرف‌شان را در اين خطبه‌ها زده اند. مرحوم صاحب اسفار (مرحوم ملاصدرا) می‌فرماید: «فابدأ يا حبيبی قبل قراءة هذا الكتاب بتزكية نفسك عن هواها». يعنی به گونه‌ای باش که درس که می‌خوانی برای غير خدا نخوانی، اگر درس برای غير خدا می‌خوانی، کتاب مرا ببند و کنار بگذار که به دردت نمی‌خورد و از اول شرط می‌کند. مرحوم ملا هادی سبزواری در اول خطبه‌اش اين موضوع را بسيار شيرين بيان کرده، می‌فرماید: زمان ما، زمان قحطی است؛ برای این‌که کثرت نمی‌گذارد که باران بر دل‌ها ببارد و اين مطالب را بيان می‌کند. پس معلوم می‌شود که فلسفه‌ی ملاصدرايی يک چیزی مخلوط از عرفان و عقل است و لذا مرحوم حاجی در بعضی از جاها به مطلبی که می‌رسد می‌گوید که اين حرف را شخصی زده که نداشته بلکه داشته مثل شيخِ احسائی؛ «من له حظ من الذوقيات و لا حظ له من النظريات» پس معلوم می شود که حکمت صدرایی هم تعقل و منطق قوی می‌خواهد و هم می‌خواهد. و اگر هر يک از این‌ها نباشد، مرحوم می‌فرماید که کتاب مرا بی‌خود باز نکن و مطالعه نکن چون همه‌اش حرف است و به جایی نمی‌رسی و می‌گوید که من هم به جایی نرسيدم و مدت‌ها عمرم را صرف کردم در فهم کتب فلاسفه ولی آخر ديدم که جز از راه و به جایی نمی‌رسم ولذا مطلبی را به ملاصدرا نسبت می‌دهند که شبيه معجزه است و آن اين است که او هفت سفر پياده به مشرَّف شد. و در بيابان و راه‌های خطرناک و با آن وضع قديم هفت بار به حج رفت و در سفر هفتم نيز در فوت می‌کند، ملاصدرا يک چنين شخصی بوده. ۸۷.۵.۲۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama