eitaa logo
سیدالعلماء
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
681 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 تأملی در دعای صادره از امام صلوات‌الله‌علیه (۳) 🔹 این مقام خدا چه طور مقامی است؟ در شرح حدیث چهاردهم صفحه ۲۲۴ یک فصلی تشکیل داده‌اند به نام: «در قصور ممکن از قیام به عبادت حق»؛ یعنی مخلوق. در مقام قدرت انجام عبادت خدا را ندارد. یعنی ما که به نظرمان به یک مجاهده‌ای، به یک ریاضتی، به یک چله نشینی‌ای، عبادتی اهمیت می‌دهیم، این از باب این است که هنوز از دریای اطلاع پیدا نکرده‌ایم. اگر از اقیانوس بندگی اطلاع پیدا کنیم یک قطره و یک استکان و یک ظرف دیگر برای ما چیزی نیست. اصلاً قابل اعتنا نیست. می‌فرماید: «بدان ای عزیز که از برای «خوف» و «رجاء» مراتب و درجاتی است حسب حالات بندگان و مراتب معرفت آن‌ها؛ چنان‌چه خوف عامه از عذاب است و خوف خاصه از عتاب، و خوف اخص خواص از احتجاب است.» ✅ وقتی که عرض می‌کند: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»؛ نمی‌گوید که بر من مار و عقرب نفرست و مرا به نبر. اصلاً این حرف‌ها در ذهنش نیست؛ او از می‌ترسد!. خدایا نکند که از ما احتجاب بگیری و ما را مأیوس کنی از درِ خانه‌ی و لطف و کرم خودت. منظور این است. ادامه دارد... ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺روایتی نورانی از امام علیه‌السلام 🔸تمام علوم خلاصه می‌شود در این‌که بشناسد خودش را 🔹معنای و و و باید عمیقاً بررسی شود 🔸ملاک انسان 🔹تفاوت اسلامی با علم غیر اسلامی 🔸بی‌حاصل بودن علوم بدون ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 ما بايد از وضعى كه داريم خارج شويم. از كه داريم خارج شويم. همه چيز هم سر جاى خودش هست، نه این‌که از گرسنگى بميريم، نه! غذا خوردنمان می‌شود غذا خوردن سر سفره‌ای كه خدا دارد؛ الله اكبر! تا انسان غذا برايش می‌آورند به می‌افتد! چون غذايى است كه خدا برايش فرستاده؛ اين هم دست، دست خداست. فلذا فرموده: من همه چيز را آفريدم. تو را هم آفریده‌ام برای این‌که مرا بشناسی. ۸۹.۱.۱۷ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق = سوم  ۱۳۲۸ ش) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگريست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيستند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيرده شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند بسيار بالاتر است. با توجه به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای برنامه‌ریزی کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟! نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند! بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فلتحکم بانی لست بدنا و لا مادة»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 به مناسبت سال‌روز ارتحال مرحوم آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی؛ (پنج‌شنبه سوم  ۱۳۲۸ ش = سوم  المظفر ۱۳۶۹ ه ق) 🔺 ضرورت انقلاب فرهنگی (۱) 🔹 فرمايش شيخ بزرگوار مرحوم آيت الله رضوان الله عليه در رساله‌ی اين بود که اولين انبياء و و انبياء برای و اول پيام از جانب خدا برای خدا اين است که «لَستَ بدَناً»؛ تو نيستی و چيز ديگری هستی. وقتی بدن نبودی، کن ببين که چه هستی؟ بنابراين لوازم و خودت را فراموش مکن؛ «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بيگانه مکن» ( ) اين زمين بدن، برای ديگری‌ست. برای کيست؟ برای همين خشت و گِل‌هایی است که روی آن‌ها پا می‌گذاریم و راه می‌رویم. وقتی روی زمين پا می‌گذاری، روی چشم و ابروی مردان و زنان قدم می‌زنی که اين خاک‌ها، همه آن‌ها بوده‌اند که به اين صورت در آمده‌اند و حالا شما آن‌ها را با آب مخلوط می‌کنی و به صورت آجر در می‌آوری، درون کوره می‌گذاری و با آن ساختمان می‌سازی! هيچ نمی‌دانی که این‌ها چيست‌اند؟! و يک روز تو هم همین‌طور می‌شوی. پس تو این‌ها نيستی. «در زمين ديگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن» هیچ‌گاه هيچ ، سر کاری که صاحبش را نمی‌شناسد، نمی‌رود. تا دستش را نگيرند و مزدش را با او توافق نکنند، کار نمی‌کند، چون می‌گوید که عصر چه کسی از من پذيرايی می‌کند؟ چه کسی شکم مرا سير می‌کند؟ من برای چه کسی بايد کار کنم و چه کسی مزد مرا می‌دهد؟ انبياء آمده‌اند و به ما بشريت گفته‌اند که شما بدن نيستيد، پس بنابراين بدن ما هر چقدر هم که قوی شد، ما خيلی اهميت نمی‌دهیم، مثل اين‌که اسب ما خيلی قوی شده و يا گاو ما خيلی شيردِهْ شده، اما ممکن است ما باشيم و در بيمارستان بستری باشيم، اما گاو ما در طويله سالم باشد و این‌ها از هم جدا می‌شوند. اين است که فرمود: اول تعاليم انبياء اين است. بعد من عرض کردم که معظم هم به مناسبتی فرموده‌اند که «فلسفه فقه اکبر است». يعنی از هم مقامش بالاتر است؛ يعنی مرحوم آيت الله شاه‌آبادی از ساير آيت‌الله‌هايی که فقط کارشان است، شأنش بالاتر است، گرچه آن‌ها هم دارای شأن و بالايی هستند و ما را در امر ياری می‌کنند، ولی متفاوتی دارند. درجه‌ی فقاهت این‌جور افراد مثل مرحوم علامه و (رحمهم‌الله‌تعالی) که و را تحصيل کرده‌اند، بسيار بالاتر است. با به فرمايش رهبر معظم که ، است و فرمايش عالی‌مقام مرحوم آيت الله شاه‌آبادی که ما بدن نيستيم و جمع بين اين فرمايشات؛ نتيجه می‌گیریم که بايد ايجاد کنيم و خودمان و را آموزش دهيم و از پيش از برای کنيم و در صدد اين باشيم که به آن‌ها بفهمانيم که ما غير از بدن مادیِ محسوس هستيم و بر اين اساس را آغاز کنيم و به پيش ببريم. وقتی این‌گونه شد آن‌وقت به يک خوشگل و زيبايی که دلش را از زيبايی می‌برد، توجهی نمی‌کند؛ برای این‌که می‌داند او بدن نيست و اين پوست بدنش است که اين قدر قشنگ و زيباست و يا می‌داند که اين که در خيابان پيدا کرده و زيباست و دل‌بری دارد، اين مسئله‌ای است مربوط به پوست بدن و چشم و ابروی او، اما این‌ها که خود او نيست! پس خودش چيست؟ آيا واقعاً او يک مار خطرناک نيست؟ اژدها و گرگ نيست؟ يک موجود و نيست؟!. نه اصلاً درباره‌ی اين مسائل نمی‌کنند و وقتی هم که در از اين مسائل خبری نبود؛ دو سال بعد، بزن بزن‌ها و رفتن‌ها و به جان هم افتادن‌ها شروع می‌شود!، چون هم‌ديگر را نشناخته‌اند و فقط پوست بدن هم‌ديگر را دیده‌اند و بيشتر از اين از هم اطلاعی ندارند!. بنابراين ما بايد در هر سنی که هستيم، با هم کنيم، تهيه کنيم، را دعوت کنيم، فدای آن‌ها بشويم و دور آن‌ها بگرديم و بگوئيم که بيائيد به دادِ خودتان و فرهنگ‌تان برسيد!. تا به حال اين مسئله در شما مطرح نبود و تقصيری هم نداشتيد، اما از اين به بعد بيائيد و اين فقه اکبر را بگيريد و دنبال کنيد تا این‌که خودتان و همچنين زير دستان خود را که زحمت می‌کشید و می‌دهید، به جايی برسانيد... * [ ؛ کتاب صص۷-۸؛ «... هذا الکشف اول مقاصد الانبیاء علیهم‌السلام ... فَلْتَحْکُمْ بانّی لستُ بدناً و لا مادةً»] 🔹ادامه مطلب در صفحه بعد ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 تأملی در دعای صادره از امام صلوات‌الله‌علیه 🔹 جمله‌ی اول این دعای مبارک این است که: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ...»؛ این درخواست از چه کسی صادر شده؟ و از چه حلقوم و کامی بیرون آمده و از چه قلبی این سر زده؟ این را تا اندازه‌ای باید کرد. گوینده‌ای که جمله اول این ، -یعنی "إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ" را در که می‌خواهد با خدا صحبت کند، ابتدای عرایضش قرارداده- شخصی است که در تمام عمرش آن مقدار فشار و و آسیب که به افکارش، به قلبش، به سرتاپای وجودش، به خانواده‌اش رسیده ﻛﻪ هیچ‌یک از و این‌طور مبتلا نبودند!. او بنده‌ای است از بندگان خدا که در مقام تشکر طوری تشکر کرده، کأنه سلطنت ها در اختیار اوست و در مقام و شب زنده‌داری‌ها طوری عبادت کرده، که هیچ‌کسی تحمل او را ندارد!. و در مقام ، با وضعی روزه‌ای گرفته که هیچ‌کسی به فکرش نمی‌رسد که این‌طور روزه بتواند بگیرد!. درباره روزه‌ی آن حضرت وارد شده که دستور می‌داد گوسفند یا گوسفندانی را ذبح می کردند و در محل پخت و پز و آشپزخانه می‌پختند، وقتی که بخار آن بلند می‌شد و بوی غذای مطبوع می‌پیچید، خودش می‌آمد و در حالی‌که روزه بود، سرکشی می‌کرد و شاید با دست مبارکش این‌ها را به همسایگان و کسانی که از غذا برای‌شان می‌بردند، تقسیم می‌کرد، به طوری‌که خودش برای افطارش با چیز دیگر (با نان جویی یا چیز دیگری) می‌کرد!. آن‌وقت چنین شخص ، با چنین مقامی، با تحمل چنین مسائلی این عرایض را شروع کرده: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»! این از کجا ناشی می‌شود؟ چه مسئله‌ای است؟ یک اطلاع مختصر از مصائب علیه‌السلام، یک اطلاع مختصر از کیفیت و روزه و و شب بیداری‌ها و عبادت آن حضرت، یک اطلاع مختصر از رسیدگی به و عَجَزه و گرفتاران و فقرای در شب‌ها، این‌ها را با هم‌دیگر که جمع بزنند، آن‌وقت ببینند که شخصی‌که در بشریت این کارها را کرده که انبیاء و اولیاء را جا گذاشته و فوق آن‌ها کرده، چرا باید در دل ، ابتدای سخنش را با خدا از این‌جا شروع کند. که: "إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ".! این مشکل برای ما حل نمی‌شود مگر این‌که در مراتب و بندگی وارد بشویم. و این مراتب را اگر توانستیم کنیم؛ این مسئله آن‌وقت برای ما حل می‌شود، که بفهمیم سیدالساجدین در مقام مراتب بندگی بوده که این‌طور بندگی کرده و این‌طور هم صحبت کرده و این‌طور هم کرده. بنابراین این مسئله را برادران من خوب بفرمایند. این است که ما باید تا اندازه‌ای از بیانات حقّه و بندگانی که تا اندازه‌ای از این راه و این اطلاع دارند، استفاده کنیم. قدری داشته باشیم. و ما بر این اساس است؛ بر اساس بندگی است و بندگی هم راه و روشش این است. این مقام خدا چه طور مقامی است؟ در شرح حدیث چهاردهم صفحه ۲۲۴ یک فصلی تشکیل داده‌اند به نام: «در قصور ممکن از قیام به عبادت حق»؛ یعنی مخلوق. در مقام عبادت، انجام عبادت خدا را ندارد. یعنی ما که به نظرمان به یک مجاهده‌ای، به یک ریاضتی، به یک چله‌نشینی‌ای، عبادتی اهمیت می‌دهیم، این از باب این است که هنوز از دریای عبودیت اطلاع پیدا نکرده‌ایم. اگر از اقیانوس بندگی اطلاع پیدا کنیم، یک قطره و یک استکان و یک ظرف دیگر برای ما چیزی نیست. اصلاً قابل اعتنا نیست. می‌فرماید: «بدان ای عزیز که از برای خوف و رجاء مراتب و درجاتی است حسب حالات بندگان و مراتب معرفت آن‌ها؛ چنان‌چه خوف عامه از عذاب است و خوف خاصه از عتاب، و خوف اخص خواص از احتجاب است.» وقتی که عرض می‌کند: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»؛ نمی‌گوید که بر من مار و عقرب نفرست و مرا به نبر. اصلاً این حرف‌ها در ذهنش نیست؛ او از می‌ترسد!. خدایا نکند که از ما احتجاب بگیری و ما را مأیوس کنی از درِ خانه‌ی و لطف و کرم خودت. منظور این است. در جلد اول روایتی هست که می‌فرماید: خداوند به حضرت علیه‌السلام فرستاد که به بندگانم بگو: بین خودشان و بین من عالمی را که دنبال باشد، قرار ندهند!. چرا؟ می‌فرماید برای این‌که این‌ها دچار شده‌اند. و من آن‌ها را عقوبت کرده‌ام و عقوبتم این است که لذت را از دل‌شان گرفته‌ام. پس عقوبتی که اولیاء از آن می‌ترسند و عرض می‌کنند که: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ» چیست؟ این است که مناجات را از من نگیر، یعنی به من بی‌اعتنا نشو. پس این‌جا یک دریا و خدا به جریان افتاده و این دعا از آن در آمده. بنابراین مدارج و منازل عبودیت، چیزهایی است که باید درباره‌اش کرد. @seyedololama ص۱ ⬇️
🔹 #خداشناسی مسئله‌ی اصلی جهان #خلقت است. #دنیا برای این جهت آفریده شده که #انسان چشمش به خدا باز بشود نه به مخلوقات خدا. چطور؟ برای خاطر این‌که وقتی #مخلوق آن استقلالش از بین رفت، بقیه‌ی چیزها همه نادیده هستند، حروف‌اند؛ مثل این‌که الآن این موی دست من، این دست من، این بدن من، این لباس من پیش شما #استقلال ندارد؛ شما با من دارید صحبت می‌کنید، من هم با شما دارم صحبت می‌کنم. ۷۷٫۳٫۹ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
شناخت پروردگار-@seyedololama.mp3
1.11M
🔺 روایتی نورانی¹ از امام علیه‌السلام 🔸 تمام علوم خلاصه می‌شود در این‌که بشناسد رب خودش را 🔹 معنای و و و باید عمیقاً بررسی شود 🔺 ملاک انسان 🔹 تفاوت اسلامی با علم غیر اسلامی 🔸 بی‌حاصل بودن علوم بدون ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama ____ ۱) «مع، ل: أبي، عن سعد، عن الإصبهانيّ، عن المنقريّ، عن سفيان بن عيينة قال: سمعت‌اباعبدالله علیه‌السلام يقول: وجدت علم الناس كلّهم في أربع: أوَّلها: أن تعرف ربّك، والثانية: أن تعرف ما صنع بك، والثالثة: أن تعرف ما أراد منك، والرابعة: أن تعرف ما يخرجك من دينك.» [ ج۱ص۲۱۲] @seyedololama
شناخت پروردگار-@seyedololama.mp3
1.11M
🔺روایتی نورانی از امام علیه‌السلام 🔸تمام علوم خلاصه می‌شود در این‌که بشناسد خودش را 🔹معنای و و و باید عمیقاً بررسی شود 🔸ملاک انسان 🔹تفاوت اسلامی با علم غیر اسلامی 🔸بی‌حاصل بودن علوم بدون ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama