eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
692 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام #محقق_طوسی رحمه الله (قسمت سوم) 🔹 مرتبه‌ی معرفت #مؤمن مخلص «و أ
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام رحمه الله (قسمت چهارم و پایانی) 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان می‌شود! «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لو یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ و نقره‌اش، و ، و ، و حیثیتش، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ ، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ ج۵ صص ۹۶-۹۷] " زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 روز بزرگداشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ (۵ #اسفند ) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی
⬆️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها. «و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان می‌شود! «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که «و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که خدا را بشناسد به ؛ «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ و نقره‌اش، و ، و ، و حیثیتش، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ ، ] این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ ج۵ صص ۹۶-۹۷] "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 خطر عاق شدن توسط والدین حقیقی 🔹 می‌فرمایند که: « و معلوم است که انسان اگر در یک همچو راه خوفناکی واقع شود که بیم آن است که انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم، صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود، چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد. پس، اگر با رسول خدا آشنایی داری و اگر محبت مولی امیرالمؤمنین را داری و دوست اولاد طاهرین آن‌ها هستی، قلب مبارک آن‌ها را از ترس و اضطراب و تزلزل بیرون بیاور.»¹ الآن بزرگ نداشتن با است، دبیر با آگاهی و فهم و شعور است، استادِ دانشگاه چیزفهم است. این‌ها باید زیاد بشوند. «انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود»؛ ناراحت می‌شود. همین که ناراحت شد، انسان می‌شود که عاقِّ و هم هیچ خیر نمی‌بیند!. ایشان هم که هزار مرتبه بالاتر از پدر و مادر بر گردن ما دارند. «چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد»؛ آدم نمی‌داند بدبختی‌های پس‌پرده یعنی چه؟ یعنی خودش را نشناخته، جهان را نشناخته، و موت و بعد از این را ندیده؛ این‌ها پرده است که این پرده‌ها برای بعضی در ، در کم می‌شود و او می‌بیند و می‌فهمد و برای بعضی‌ها نمی‌شود. آن‌هایی که واقعاً اهل هستند بیشتر خوف‌ناک می‌شوند مثل همان جوانی که عرض شد که به حال لاغری افتاده بود و خوابش نمی‌برد و از حضرت می‌خواست که دعا کنید من بشوم. می‌خواست از این دنیا راحت بشود. این پرده است. همه‌اش تاریکی و است. آدم نمی‌داند که چه خبر است. خبرها در پنهانی دنیاست. قسمت پنهان دنیا خیلی مطالب درونش است که آن‌ها برای بندگان سالم، کشف می‌شود. می‌گویند اهل ، اهل ، که همان جوان هم از آن‌ها بود. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ح۱۰ص۱۷۲] @seyedololama
🔹 عنایات سیدالشهداء (صلوات‌الله‌علیه) 🔺 این پرده است. همه‌اش تاریکی و است. آدم نمی‌داند که چه خبر است. خبرها در پنهانی دنیاست. قسمت پنهان دنیا خیلی مطالب درونش است که آن‌ها برای بندگان سالم کشف می‌شود. می‌گویند اهل ، اهل ، که همان جوان هم از آن‌ها بود. شب برای بعضی‌ها به وسیله‌ی وجود مبارک (صلوات‌الله‌علیه) پرده‌ها عقب رفت. خب آن وضع خیلی ترس‌ناک بود. لشکر که آمده بود هزارتا هزارتا می‌آمد. سه‌هزارتا سه‌هزارتا می‌آمد. همه به خاطر ، به خاطر درآمد جزئی، راه کربلا را پیش گرفته بودند. این است که شب، شب خوف‌ناک و خطرناکی بود!. بمیرم برای آن زنانی که صدای هل‌هله‌ی اسب‌ها را می‌شنیدند. صدای فریاد اهل را که مرتباً هزارتا هزارتا می‌رسیدند. مرتباً جمعیت زیاد می‌شد، مرتباً جمعیت زیاد می‌شد. آن‌وقت این چند نفری بیشتر نبودند. این‌ها لازم بود که تقویت شوند، لازم بود که از این غربت بیرون بیایند. این است که طبق نقل حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) پرده‌ی دنیایی پیش چشم آن‌ها را عقب زد. همه‌شان دیدند که چه بساطی در انتظار آن‌هاست. برای آن‌ها، برای وصول سعادتی آن‌ها؛ این است که آن‌ها می‌گفتند که امشب زود تمام شود که ما به آن قصر و به آن پیش‌آمدهای حیران کننده‌ی که عقل هم به آن نمی‌رسد، برسیم؛ که می‌فرمایند دنیا گنجایش و یک تار موی آن را ندارد. فقط برای همین چهار روز تهیه شده و در آن نیست. خیر در آن نیست. به‌قدری‌که فقط خودش را از گرسنگی در وقتی‌که گرسنگی پیدا می‌کند، نجات دهد‌. یا به قدری که داشته باشد، میل به پیدا می‌کند. سعادت در این‌ها نیست. اما آن‌هایی که دیدند آن وضع را و پرده برای‌شان عقب رفت، با هم‌دیگر شوخی هم می‌کردند. یک پیرمردی جناب با جناب یا یکی دیگر کرد. گفتند: حالا امشب شما مزاح می‌کنید؟ گفت: چند قدمی بیشتر نمانده که ما به سعادت برسیم. جای است، جای است، جای خوشی است. این است که پنهانی دنیا در شب‌های عبادت، برای اهل و و و اهل و اهل و مشقت‌ها و کمک به اسلام و مسلمین، یک‌وقت یک مقداری برای‌شان کشف می‌شود؛ آن‌وقت آرزو می‌کنند که بشوند و از این دنیا پیدا کنند. فقط روز عاشورا آن‌ها برای شهادت عجله داشتند، اما می‌خواستند جلو بیفتند، ولی آن‌ها اجازه ندادند. گفتند: تا ما هستیم، نباید بگذاریم نوبت به علیهالسلام و و این‌ها برسد. اما نوشته‌اند: یک‌وقتی سیدالشهداء (علیه‌السلام) به این‌طرف و آن‌طرف نگاه کرد، دید هیچ‌کس دیگر نمانده. [گریه‌ی مرحوم حاج آقا] هل من ناصر ینصرنی؟! هل من معین یعینی؟! هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟! یک نفر نیست از این دفاع کند؟! خدایا به حرمت زنان و آن ناله‌ی مبارک بهترین خلقت، به داد شیعیانش برس. شیعیانش، علمای شیعیان، زعما و رؤسا و اولیاء اهل آن را منصور و مؤید و پیروز بفرما. اموات و رفتگان ما را غریق رحمت بفرما. خدایا بچه‌های ما، نسل ما، ذریه‌ی ما را از این فتن نجات بده. همه را حسینی قرار بده. زندگانی حسینی و مرگ حسینی به همه‌ی ما مرحمت بفرما. وصلی‌الله علی محمد وآله ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
🔺 خطر عاق شدن توسط والدین حقیقی 🔹 می‌فرمایند که: « و معلوم است که انسان اگر در یک همچو راه خوفناکی واقع شود که بیم آن است که انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم، صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود، چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد. پس، اگر با رسول خدا آشنایی داری و اگر محبت مولی امیرالمؤمنین را داری و دوست اولاد طاهرین آن‌ها هستی، قلب مبارک آن‌ها را از ترس و اضطراب و تزلزل بیرون بیاور.»¹ الآن بزرگ نداشتن با است، دبیر با آگاهی و فهم و شعور است، استادِ دانشگاه چیزفهم است. این‌ها باید زیاد بشوند. «انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود»؛ ناراحت می‌شود. همین که ناراحت شد، انسان می‌شود که عاقِّ و هم هیچ خیر نمی‌بیند!. ایشان هم که هزار مرتبه بالاتر از پدر و مادر بر گردن ما دارند. «چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد»؛ آدم نمی‌داند بدبختی‌های پس‌پرده یعنی چه؟ یعنی خودش را نشناخته، جهان را نشناخته، و موت و بعد از این را ندیده؛ این‌ها پرده است که این پرده‌ها برای بعضی در ، در کم می‌شود و او می‌بیند و می‌فهمد و برای بعضی‌ها نمی‌شود. آن‌هایی که واقعاً اهل هستند بیشتر خوف‌ناک می‌شوند مثل همان جوانی که عرض شد که به حال لاغری افتاده بود و خوابش نمی‌برد و از حضرت می‌خواست که دعا کنید من بشوم. می‌خواست از این دنیا راحت بشود. این پرده است. همه‌اش تاریکی و است. آدم نمی‌داند که چه خبر است. خبرها در پنهانی دنیاست. قسمت پنهان دنیا خیلی مطالب درونش است که آن‌ها برای بندگان سالم، کشف می‌شود. می‌گویند اهل ، اهل ، که همان جوان هم از آن‌ها بود. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ ح۱۰ص۱۷۲] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
🔺 خطر عاق شدن توسط والدین حقیقی 🔹 می‌فرمایند که: « و معلوم است که انسان اگر در یک همچو راه خوفناکی واقع شود که بیم آن است که انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم، صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود، چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد. پس، اگر با رسول خدا آشنایی داری و اگر محبت مولی امیرالمؤمنین را داری و دوست اولاد طاهرین آن‌ها هستی، قلب مبارک آن‌ها را از ترس و اضطراب و تزلزل بیرون بیاور.»¹ الآن بزرگ نداشتن با است، دبیر با آگاهی و فهم و شعور است، استادِ دانشگاه چیزفهم است. این‌ها باید زیاد بشوند. «انسان را به پرتگاه نیستی اندازد و اسباب عقوق والد حقیقی او، یعنی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، شود و آن سرور، که رحمة‌للعالمین است، از انسان سخط‌ناک شود»؛ ناراحت می‌شود. همین که ناراحت شد، انسان می‌شود که عاقِّ و هم هیچ خیر نمی‌بیند!. ایشان هم که هزار مرتبه بالاتر از پدر و مادر بر گردن ما دارند. «چه‌قدر بدبخت است و چه مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها در پس پرده دارد»؛ آدم نمی‌داند بدبختی‌های پس‌پرده یعنی چه؟ یعنی خودش را نشناخته، جهان را نشناخته، و موت و بعد از این را ندیده؛ این‌ها پرده است که این پرده‌ها برای بعضی در ، در کم می‌شود و او می‌بیند و می‌فهمد و برای بعضی‌ها نمی‌شود. آن‌هایی که واقعاً اهل هستند بیشتر خوف‌ناک می‌شوند مثل همان جوانی که عرض شد که به حال لاغری افتاده بود و خوابش نمی‌برد و از حضرت می‌خواست که دعا کنید من بشوم. می‌خواست از این دنیا راحت بشود. این پرده است. همه‌اش تاریکی و است. آدم نمی‌داند که چه خبر است. خبرها در پنهانی دنیاست. قسمت پنهان دنیا خیلی مطالب درونش است که آن‌ها برای بندگان سالم، کشف می‌شود. می‌گویند اهل ، اهل ، که همان جوان هم از آن‌ها بود. ۹۴٫۵٫۲۲=۲۷ ۱۴۳۶ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ح۱۰ص۱۷۲] @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۵ اسفند) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوس
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama