سیدالعلماء
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام #محقق_طوسی رحمه الله (قسمت سوم) 🔹 مرتبهی معرفت #مؤمن مخلص «و أ
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام #محقق_طوسی رحمه الله (قسمت چهارم و پایانی)
🔹 مرتبهی معرفت اهل #شهود
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود #استدلال میکند نه از حرارت استدلال میکند. اصلاً آتش را #حس میکند و خود آتش را میشناسد.
«بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان میشود!
«و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همینجا عبارت #محقق_طوسی ( رحمه الله) است. پس معلوم میشود که یک مقامی است در #معرفت که #انسان متلاشی میشود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمیماند. هر چه هست معنای #حرفی است و قائم به معنای #اسمی. مثل #تصورات ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچاند. هیچیاند. هر چه هست از ماست دربارهی آنها [که آنها را تصور میکنیم].
🔺 ارزش معرفة الله
🔹 اینجاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لو یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم میدانستند که چه خبر میشود در اینکه انسان خدا را بشناسد به #شناخت_شهودی؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمیکردند به آن چیزهایی که خدانشناسها به آنها افتخار میکنند و به آنها #حریص هستند از ساختمانها و از باغها، از هواپیماها و از کشتیها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت #توحیدی قرار دارند، آنها اصلاً به اینها نگاه نمیکنند. مثل کسی که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه میرود؛ هیچکس نگاه نمیکند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمیداند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمیکند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه میکنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه میکنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت اینطوری میشود #دنیا؛ #طلا و نقرهاش، #زن و #مردش، #زیبا و #زشتش، #پول و حیثیتش، #ریاست و #خلافت و شهنشاهیاش، همهشان از نظر میافتند و هیچ میشوند نزد کسی که خدا را بشناسد.
«کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دلگرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و #توکل به او پیدا کرد و #استغناء به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمیماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در #فکر آن برود و فکری دربارهاش داشته باشد. همهاش میشود #توجه یکپارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ #مفاتیح_الجنان، #مناجات_شعبانیه ]
این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ #مجمع_البحرین ج۵ صص ۹۶-۹۷] " زهرة" یعنی زیور. زیورهای #زندگی دنیا پیش اینها لجن میشود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 روز بزرگداشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ (۵ #اسفند ) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی
⬆️
🔹 مرتبهی معرفت #مؤمن مخلص
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسیکه قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود میبیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و اینها. «و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و اینها #نمایشات قدرتمندی خداست و خداست که الآن بنده را سخنگو میکند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. اینها همه خودسرانه که نیست. ما بیصاحب و بیمنبع و بیکارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار #قدرت الهی هستیم.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #شهود
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود #استدلال میکند نه از حرارت استدلال میکند. اصلاً آتش را #حس میکند و خود آتش را میشناسد.
«بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن خودش هم درب و داغان میشود!
«و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همینجا عبارت #محقق_طوسی ( رحمه الله) است. پس معلوم میشود که یک مقامی است در #معرفت که #انسان متلاشی میشود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمیماند. هر چه هست معنای #حرفی است و قائم به معنای #اسمی. مثل #تصورات ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچاند. هیچیاند. هر چه هست از ماست دربارهی آنها [که آنها را تصور میکنیم].
🔺 ارزش معرفة الله
🔹 اینجاست که حدیث دارد که «و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر مردم میدانستند که چه خبر میشود در اینکه #انسان خدا را بشناسد به #شناخت_شهودی؛ «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمیکردند به آن چیزهایی که خدانشناسها به آنها افتخار میکنند و به آنها #حریص هستند از ساختمانها و از باغها، از هواپیماها و از کشتیها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی که در غیر از این معرفت #توحیدی قرار دارند، آنها اصلاً به اینها نگاه نمیکنند. مثل کسیکه چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه میرود؛ هیچکس نگاه نمیکند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمیداند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمیکند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه میکنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این نشسته نگاه میکنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت اینطوری میشود #دنیا؛ #طلا و نقرهاش، #زن و #مردش، #زیبا و #زشتش، #پول و حیثیتش، #ریاست و #خلافت و شهنشاهیاش، همهشان از نظر میافتند و هیچ میشوند نزد کسی که خدا را بشناسد.
«کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دلگرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و #توکل به او پیدا کرد و #استغناء به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمیماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در #فکر آن برود و فکری دربارهاش داشته باشد. همهاش میشود #توجه یکپارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک» [ #مفاتیح_الجنان، #مناجات_شعبانیه ]
این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. «ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا» [ #مجمع_البحرین ج۵ صص ۹۶-۹۷] "زهرة" یعنی زیور. زیورهای #زندگی دنیا پیش اینها لجن میشود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️
🔹 مرتبهی معرفت #مؤمن مخلص
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسیکه قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود میبیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و اینها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و اینها #نمایشات قدرتمندی خداست و خداست که الآن بنده را سخنگو میکند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. اینها همه خودسرانه که نیست. ما بیصاحب و بیمنبع و بیکارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار #قدرت الهی هستیم.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #شهود
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود #استدلال میکند نه از حرارت استدلال میکند. اصلاً آتش را #حس میکند و خود آتش را میشناسد.
«بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان میشود!.
«و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همینجا عبارت #محقق_طوسی ( رحمه الله) است. پس معلوم میشود که یک مقامی است در #معرفت که #انسان متلاشی میشود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمیماند. هر چه هست معنای #حرفی است و قائم به معنای #اسمی. مثل #تصورات ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچاند. هیچیاند. هر چه هست از ماست دربارهی آنها [که آنها را تصور میکنیم].
🔺 ارزش معرفة الله
🔹 اینجاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر #مردم میدانستند که چه خبر میشود در اینکه انسان خدا را بشناسد به #شناخت_شهودی؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمیکردند به آن چیزهایی که خدانشناسها به آنها افتخار میکنند و به آنها #حریص هستند از ساختمانها و از باغها، از هواپیماها و از کشتیها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانیکه در غیر از این معرفت #توحیدی قرار دارند، آنها اصلاً به اینها نگاه نمیکنند. مثل کسیکه چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه میرود؛ هیچکس نگاه نمیکند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمیداند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمیکند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه میکنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه میکنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت اینطوری میشود #دنیا؛ طلا و نقرهاش، #زن و #مرد آن، #زیبا و #زشت آن، #پول و حیثیت آن، #ریاست و #خلافت و شهنشاهیاش، همهشان از نظر میافتند و هیچ میشوند نزد کسی که خدا را بشناسد.
«کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دلگرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و #توکل به او پیدا کرد و #استغناء به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمیماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در #فکر آن برود و فکری دربارهاش داشته باشد. همهاش میشود #توجه یکپارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹
این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای #زندگی دنیا پیش اینها لجن میشود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
______
۱) [ #مفاتیح_الجنان، #مناجات_شعبانیه ]
۲) [ #مجمع_البحرین ج۵صص۹۶-۹۷]
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️
🔹 مرتبهی معرفت #مؤمن مخلص
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسیکه قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود میبیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و اینها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و اینها #نمایشات قدرتمندی خداست و خداست که الآن بنده را سخنگو میکند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. اینها همه خودسرانه که نیست. ما بیصاحب و بیمنبع و بیکارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار #قدرت الهی هستیم.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #شهود
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود #استدلال میکند نه از حرارت استدلال میکند. اصلاً آتش را #حس میکند و خود آتش را میشناسد.
«بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان میشود!.
«و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همینجا عبارت #محقق_طوسی ( رحمه الله) است. پس معلوم میشود که یک مقامی است در #معرفت که #انسان متلاشی میشود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمیماند. هر چه هست معنای #حرفی است و قائم به معنای #اسمی. مثل #تصورات ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچاند. هیچیاند. هر چه هست از ماست دربارهی آنها [که آنها را تصور میکنیم].
🔺 ارزش معرفة الله
🔹 اینجاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر #مردم میدانستند که چه خبر میشود در اینکه انسان خدا را بشناسد به #شناخت_شهودی؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمیکردند به آن چیزهایی که خدانشناسها به آنها افتخار میکنند و به آنها #حریص هستند از ساختمانها و از باغها، از هواپیماها و از کشتیها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانیکه در غیر از این معرفت #توحیدی قرار دارند، آنها اصلاً به اینها نگاه نمیکنند. مثل کسیکه چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه میرود؛ هیچکس نگاه نمیکند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمیداند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمیکند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه میکنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه میکنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت اینطوری میشود #دنیا؛ طلا و نقرهاش، #زن و #مرد آن، #زیبا و #زشت آن، #پول و حیثیت آن، #ریاست و #خلافت و شهنشاهیاش، همهشان از نظر میافتند و هیچ میشوند نزد کسی که خدا را بشناسد.
«کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دلگرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و #توکل به او پیدا کرد و #استغناء به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمیماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در #فکر آن برود و فکری دربارهاش داشته باشد. همهاش میشود #توجه یکپارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹
این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای #زندگی دنیا پیش اینها لجن میشود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
__
۱) [ #مفاتیح_الجنان، #مناجات_شعبانیه ]
۲) [ #مجمع_البحرین ج۵صص۹۶-۹۷]
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۵ اسفند) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوس
⬇️
🔹 مرتبهی معرفت #مؤمن مخلص
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسیکه قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود میبیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و اینها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و اینها #نمایشات قدرتمندی خداست و خداست که الآن بنده را سخنگو میکند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. اینها همه خودسرانه که نیست. ما بیصاحب و بیمنبع و بیکارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار #قدرت الهی هستیم.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #شهود
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود #استدلال میکند نه از حرارت استدلال میکند. اصلاً آتش را #حس میکند و خود آتش را میشناسد.
«بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان میشود!.
«و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همینجا عبارت #محقق_طوسی ( رحمه الله) است. پس معلوم میشود که یک مقامی است در #معرفت که #انسان متلاشی میشود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمیماند. هر چه هست معنای #حرفی است و قائم به معنای #اسمی. مثل #تصورات ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچاند. هیچیاند. هر چه هست از ماست دربارهی آنها [که آنها را تصور میکنیم].
🔺 ارزش معرفة الله
🔹 اینجاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر #مردم میدانستند که چه خبر میشود در اینکه انسان خدا را بشناسد به #شناخت_شهودی؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمیکردند به آن چیزهایی که خدانشناسها به آنها افتخار میکنند و به آنها #حریص هستند از ساختمانها و از باغها، از هواپیماها و از کشتیها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانیکه در غیر از این معرفت #توحیدی قرار دارند، آنها اصلاً به اینها نگاه نمیکنند. مثل کسیکه چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه میرود؛ هیچکس نگاه نمیکند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمیداند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمیکند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه میکنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه میکنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت اینطوری میشود #دنیا؛ طلا و نقرهاش، #زن و #مرد آن، #زیبا و #زشت آن، #پول و حیثیت آن، #ریاست و #خلافت و شهنشاهیاش، همهشان از نظر میافتند و هیچ میشوند نزد کسی که خدا را بشناسد.
«کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دلگرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و #توکل به او پیدا کرد و #استغناء به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمیماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در #فکر آن برود و فکری دربارهاش داشته باشد. همهاش میشود #توجه یکپارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹
این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای #زندگی دنیا پیش اینها لجن میشود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
__
۱) [ #مفاتیح_الجنان، #مناجات_شعبانیه ]
۲) [ #مجمع_البحرین ج۵صص۹۶-۹۷]
@seyedololama