سیدالعلماء
🔺 عبرت از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام در حفظ سلامت دين
📚 روایت از کتب #اهل_سنت نقل شده که حضرت مولا #علی علیهالسلام فرمود:
"جَذبَنی رسولُ اللهِ و بَکی!"؛ #پیامبر مرا به خود چسباند و درآغوش گرفت و گریست!
"فقُلتُ: یا رسولَ الله ما یُبکیکَ؟" یا رسول الله چرا #گريه میکنید؟
فرمودند: "ضَغائنُ فی صدور رجالٍ علیک لَن یَبدُوها الیک الّا مِن بعدی"
در سینهها کینههایی برای تو آماده شده که منتظرند من از بین شما بروم، آنوقت کینهها را علیه تو پیاده کنند و انتقام بگیرند!.
"فقُلتُ: بِسلامةٍ مِن دینی؟! قال: بِسلامةٍ مِن دینِک".
عرض کردم در آن هنگام #دین من در سلامت است؟ جواب دادند: بله در #سلامت است!
این پیشآمد بسیار دردناکی را که حضرت به او اطلاع دادند، مایهی بیم و #ترس و ناراحتی برای او نشد، بلکه #امن و امان دینی برایش مهم بود فلذا عرض کرد: در موقعی که کینهها بروز میکند و حربهها به سوی من هدف گیری میشوند و دشمنیها آشکار میگردد و من در معرض انتقام عرب و کشتههای #عرب قرار میگیرم، آیا آن موقع من دین سالمی دارم؟! فرمود که در سلامت هستی.
حالا اینجا این سؤال برای همهی ما پیش میآید که ما که به این #جمهوری_اسلامی وارد شدیم جایش بود که در این مطالب #فکر میکردیم و دربارهاش جلسه تشکیل میدادیم.
هر جنسی که قیمتش بالا و پایین میرود، هر چاهی که کنده میشود و نفتی از آن بیرون میآید، هر استانی که جدیداً تأسیس میشود، همهی اینها جلسه و مقدمات دارد، اهمیت و #بودجه دارد،
اما کسی بلند نمیشود تا بگوید ما که جمهورى اسلامی تشکیل دادیم؛ سلامت دینی ما را چه کسی تضمین میکند و باید چه کار کنیم و چه طرح و نقشهای باید ارائه کرد؟!
و هیچ صدایی از هیچ جایی در این رابطه به گوش نمیرسد!. دعاها تشکیل میشود؛ دعاهای #ندبه و #کمیل تشکیل میشود، #عزاداریها، سینهزنیها، - همهی اینها یکی از یکی بهتر و امیدسازتر-. اما آیا چنین مسائلی هم در این کلاسها، تکیهها و #حسینیهها گفته میشود؟!
چرا کسی تکان نمیخورند؟!
برای این است که #دین سالم نیست و #دلهایمان ناسالم است و احساس #خطر نمیکنیم و خدایی نخواسته اگر خطر دنیوی هم پیش بیاید ما برایش فکری نکردهایم.
چند سال پیش بود که در #بم آن حادثه عجیب رخ داد، چقدر ما کشته دادیم؟!. کسی یادش هست؟ حدود سی هزار نفر کشته و زخمی و استخوان خردشده و سروسینه شکسته و جوی خون در مسجد به راه افتاده و این طرف و آن طرف.
آیا این پیشآمد برای #تهران ممکن نیست؟ چه کسی قول داده؟ در کدام دفتر امضا شده که تهران محفوظ است؟ #اصفهان محفوظ است؟ #مشهد محفوظ است؟ که اینطور #آزادی نشان میدهیم.
#خانمها و دوشیزههایمان، هیچ بیمی در دلشان نیست؛ و برای تمرین #ورزش و #کشتی خود را آماده میکنند، برای رفتن به #اروپا و #آمریکا خود را آماده میکنند، #جوانهای ما برای گرفتن یک گلدان (کاپ قهرمانی) و آن را روی سر خود گذاشتن، خودشان را آماده میکنند!.
چرا ما اینطور هستیم؟ برای اینکه دین سالمی نداریم، دینی که خطر را حس کند، نداریم.
✖️ این دینِ تقلیدی است نه دینِ فهمیدنی.
دبیرستانها دین #تقلیدی به #دانشآموزان میآموزند و لذا نمرهاش هم خیلی مهم نیست که کم یا زیاد شود!
این عبارت را شما از استاد شهیدتان؛ -مرحوم #مطهرى - در سینه و دفترتان یادداشت کنید که در #علل_گرایش_به_مادیگری میفرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است.»
استدلالی یعنی باید حتماً در کلاس نشست و زحمت کشید و نمره گرفت تا مثل مسائل ریاضی و هندسه فهمیدنی بشود که در اين صورت هم #اجباری است هم #استدلالی. ولی تقلیدی نیست که بخوان و برو و قدری محفوظات داشته باش و حفظ کن و بگو!. بلکه فهمیدنی است و لذا بچههای ما زحمت میکشند، شب مینشینند و مسائل را حل میکنند. خوب مسائل دینی هم همینطور باید حل شود.
این برای این است که #معلمین و #دبیرها و #اساتید اکثراً این حس خطر در آنها پیدا نشده است.
اگر یک مکتبی آمد و #دولتی تشکیل داد، مهمترین کار آن #مکتب این است که مسائل مکتبی را در درون #مردم، #کشوریها، #لشکریها، #اداریها، #بازاریها و ما #طلبهها بکارد. اگر این کاشتن انجام بگیرد، این مکتب برقرار است و پرچمش هم بالاست.
اگر خدایی نکرده در این کار سستی شود ما مشکل داریم.
۲۶ #رمضان المبارک ۱۴۳۵=۹۳٫۲٫۵
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام #محقق_طوسی رحمه الله (قسمت دوم)
🔹 مرتبهی معرفت اهل #استدلال
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجهی #تقلیدی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهیهایی که رو به آسمان میرود، پیدا شد، اینها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت میکند، میگوید: آهان! آنجا ظرفی همراه این دستگاه قرار دادهاند و درونش آتش روشن کردهاند. چون به من گفتهاند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آنجا هست. از #علامت میفهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را میشناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آنقدر حالیاش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کرهی زمین و کرهی ماه، اینها مثل دود میماند. یک چیزی اینها را ایجاد و درست میکند. اما آن چیز چیست، نمیداند. اینجا از روی #دلیل آمده و #خداشناس شده. مثل ماها که میگوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کارهای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و میچرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت میدهند، جاذبه به ما میدهند، زمین ما را میچرخاند، ماه ما را میچرخانند، اینها همه دستآورد قدرتی است. آن #قدرت خداست. « حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.»
ادامه دارد ...
( ۱۴ #جمادی_الثانی ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰)
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 روز بزرگداشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ (۵ #اسفند )
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی رحمه الله
🔹 دربارهی #معرفت اگر در #مجمع_البحرین ببینید، در ذیل مادهی "عَرَف" - که #عرفان و #معرفت باشد- دربارهی معرفت خدا از #محقق_طوسی (رحمه الله) که شخص بسیار کمیابی در #اسلام هست، مطلبی دربارهی #خداشناسی نقل کرده: «قال سلطان المحققین»؛ خیلی حرف است این عنوانِ #سلطان_المحققین که برای مرحوم خواجهی طوسی است. «قال سلطان المحققين: إن مراتب المعرفة مثل مراتب النار مثلاً»؛ چون برای غیر #عارف اگر بخواهند معرفت را بیان کنند، مثل این است که برای #کودک بخواهند مسائل بین مرد و زن و این چیزها را بیان کنند؛ فلذا نمیشود. باید طوری با مثال برایش حرف بزنند. برای ماها اگر بخواهند مراتب معرفتاللهی را بیان کنند، با مثالی مثل آتش میتوانند بیان کنند. آتش دانستن به چند صورت است: «و إنَّ أدناها مَن سَمِعَ أنَّ فی الوجود شيئاً يَعدِمُ كُلَّ شیءٍ يُلاقِيهِ و يَظهَرُ أثَرَه فی كُلِّ شیءٍ يُحاذيهِ و يُسَمّى ذلك الموجودَ ناراً»؛ وقتی میخواهند به بچه نشان بدهند و بفهمانند که ما چیزی به نام آتش داریم، میگویند: اگر دیدی دست به آن نزن، چون هر چیزی را که با آن تماس پیدا کند از بین میبرد و در برابر هر چیزی قرار بگیرد، ظاهرش میکند، پیدایش میکند، تاریکی باشد، نشانش میدهد. اسمش نار و آتش است.
🔺 مرتبهی معرفت مقلدین
🔹 «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله تعالى مَعْرِفَةُ المقلّدين الّذين صدّقوا بالدين من غير وقوف على الحجة»؛ خیلیها هستند در #خانوادههای مسلمین یا مسیحیت یا #زرتشتی، به دنیا که آمدند همینطور کمکم که بزرگ شدند، آداب و رسومِ #پدر و #مادر را که نگاه کردند، پیرو آنها شدند و اگر از آنها بپرسی چرا اینطور میکنی و معنای این #عقاید و کارهایت چیست؟، میگوید: من نمیدانم! این دینش #مسیحیت است، من هم #مسیحی هستم!. آن دیگری میگوید: من #مسلمان هستم. هم #نماز میخوانم. هم #روزه میگیرم. امّا چرا و به چه علت و به چه معنا؟ اینها را دیگر نمیدانم! این درجهی اولِ نشان دادن آتش به کسی که ندانسته و نمیداند به اینکه چیزی داریم که وقتی هر چه بیندازی در آن میسوزاند و از بین میبرد و هر جا باشد روشنی میدهد. او هم آتش را ندیده ولی میشناسد و اگر به او بگویند: آتش را معنا کن، میگوید. مثل اینکه مسلمان شنیده که این #دنیا خدا دارد، #دین دارد و او هم اینها را قبول کرده.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #استدلال
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجهی #تقلیدی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهیهایی که رو به آسمان میرود، پیدا شد، اینها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت میکند، میگوید: آهان! آنجا ظرفی همراه این دستگاه قرار دادهاند و درونش آتش روشن کردهاند. چون به من گفتهاند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آنجا هست. از #علامت میفهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را میشناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آنقدر حالیاش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کرهی زمین و کرهی ماه، اینها مثل دود میماند. یک چیزی اینها را ایجاد و درست میکند. اما آن چیز چیست، نمیداند. اینجا از روی #دلیل آمده و #خداشناس شده. مثل ماها که میگوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کارهای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و میچرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت میدهند، جاذبه به ما میدهند، زمین ما را میچرخاند، ماه ما را میچرخانند، اینها همه دستآورد قدرتی است. آن #قدرت خداست. «حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.»
@seyedololama
⬇️
سیدالعلماء
🔺 عبرت از رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام در حفظ سلامت دين
🔹 #روایت از کتب #اهل_سنت نقل شده که حضرت مولا #علی علیهالسلام فرمود:
«جَذبَنی رسولُ اللهِ و بَکی!»؛ #پیامبر مرا به خود چسباند و درآغوش گرفت و گریست!
«فقُلتُ: یا رسولَ الله ما یُبکیکَ؟» یا رسول الله چرا #گريه میکنید؟
فرمودند: «ضَغائنُ فی صدور رجالٍ علیک لَن یَبدُوها الیک الّا مِن بعدی.»
در سینهها کینههایی برای تو آماده شده که منتظرند من از بین شما بروم، آنوقت کینهها را علیه تو پیاده کنند و انتقام بگیرند!.
«فقُلتُ: بِسلامةٍ مِن دینی؟! قال: بِسلامةٍ مِن دینِک».
عرض کردم در آن هنگام #دین من در سلامت است؟ جواب دادند: بله در #سلامت است!
این پیشآمد بسیار دردناکی را که حضرت به او اطلاع دادند، مایهی بیم و #ترس و ناراحتی برای او نشد، بلکه #امن و امان دینی برایش مهم بود؛ فلذا عرض کرد: در موقعی که کینهها بروز میکند و حربهها به سوی من هدفگیری میشوند و دشمنیها آشکار میگردد و من در معرض انتقام #عرب و کشتههای عرب قرار میگیرم، آیا آن موقع من دین سالمی دارم؟! فرمود که در سلامت هستی.
حالا اینجا این سؤال برای همهی ما پیش میآید که ما که به این #جمهوری_اسلامی وارد شدیم، جایش بود که در این مطالب #فکر میکردیم و دربارهاش جلسه تشکیل میدادیم.
هر جنسی که قیمتش بالا و پایین میرود، هر چاهی که کنده میشود و نفتی از آن بیرون میآید، هر استانی که جدیداً تأسیس میشود، همهی اینها جلسه و مقدمات دارد، اهمیت و #بودجه دارد، اما کسی بلند نمیشود تا بگوید ما که جمهورى اسلامی تشکیل دادیم؛ #سلامت_دینی ما را چه کسی تضمین میکند و باید چه کار کنیم و چه طرح و نقشهای باید ارائه کرد؟!
و هیچ صدایی از هیچ جایی در این رابطه به گوش نمیرسد!. دعاها تشکیل میشود؛ دعاهای #ندبه و #کمیل تشکیل میشود، #عزاداری ها، سینهزنیها، - همهی اینها یکی از یکی بهتر و امیدسازتر-. اما آیا چنین مسائلی هم در این کلاسها، تکیهها و #حسینیه ها گفته میشود؟!
چرا کسی تکان نمیخورند؟!
برای این است که #دین سالم نیست و #دل هایمان ناسالم است و احساس #خطر نمیکنیم و خدایی نخواسته اگر خطر دنیوی هم پیش بیاید، ما برایش فکری نکردهایم.
چند سال پیش بود که در #بم آن حادثه عجیب رخ داد، چقدر ما کشته دادیم؟!. کسی یادش هست؟ حدود سی هزار نفر کشته و زخمی و استخوان خردشده و سروسینه شکسته و جوی خون در مسجد به راه افتاده و این طرف و آن طرف.
آیا این پیشآمد برای #تهران ممکن نیست؟ چه کسی قول داده؟ در کدام دفتر امضا شده که تهران محفوظ است؟ #اصفهان محفوظ است؟ #مشهد محفوظ است؟ که اینطور #آزادی نشان میدهیم.
#خانمها و دوشیزههایمان، هیچ بیمی در دلشان نیست؛ و برای تمرین #ورزش و #کشتی خود را آماده میکنند، برای رفتن به #اروپا و #آمریکا خود را آماده میکنند، #جوان های ما برای گرفتن یک گلدان (کاپ قهرمانی) و آن را روی سر خود گذاشتن، خودشان را آماده میکنند!.
چرا ما اینطور هستیم؟ برای اینکه دین سالمی نداریم، دینی که خطر را حس کند، نداریم.
این دینِ تقلیدی است نه دینِ فهمیدنی.
دبیرستانها دین #تقلیدی به #دانشآموزان میآموزند و لذا نمرهاش هم خیلی مهم نیست که کم یا زیاد شود!
این عبارت را شما از استاد شهیدتان؛ -مرحوم #مطهرى - در سینه و دفترتان یادداشت کنید که در #علل_گرایش_به_مادیگری میفرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است.»
استدلالی یعنی باید حتماً در کلاس نشست و زحمت کشید و نمره گرفت تا مثل مسائل ریاضی و هندسه فهمیدنی بشود که در اينصورت هم #اجباری است هم #استدلالی. ولی تقلیدی نیست که بخوان و برو و قدری محفوظات داشته باش و حفظ کن و بگو!. بلکه فهمیدنی است و لذا بچههای ما زحمت میکشند، شب مینشینند و مسائل را حل میکنند. خوب مسائل دینی هم همینطور باید حل شود.
این برای این است که #معلمین و #دبیرها و #اساتید اکثراً این حس خطر در آنها پیدا نشده است.
اگر یک مکتبی آمد و #دولتی تشکیل داد، مهمترین کار آن #مکتب این است که مسائل مکتبی را در درون #مردم، #کشوری ها، #لشکری ها، #اداری ها، #بازاری ها و ما #طلبه ها بکارد. اگر این کاشتن انجام بگیرد، این مکتب برقرار است و پرچمش هم بالاست.
اگر خدایی نکرده در این کار سستی شود ما مشکل داریم.
۲۶ #رمضان المبارک ۱۴۳۵=۹۳٫۲٫۵
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق)
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی رحمهالله
🔹 دربارهی #معرفت اگر در #مجمع_البحرین ببینید، در ذیل مادهی "عَرَف" - که #عرفان و معرفت باشد- دربارهی معرفت خدا از #محقق_طوسی (رحمهالله) که شخص بسیار کمیابی در #اسلام هست، مطلبی دربارهی #خداشناسی نقل کرده: «قال سلطان المحققین»؛ خیلی حرف است این عنوانِ #سلطان_المحققین که برای مرحوم خواجهی طوسی است. «قال سلطان المحققين: إن مراتب المعرفة مثل مراتب النار مثلاً»؛ چون برای غیر #عارف اگر بخواهند معرفت را بیان کنند، مثل این است که برای #کودک بخواهند مسائل بین مرد و زن و این چیزها را بیان کنند؛ فلذا نمیشود. باید طوری با مثال برایش حرف بزنند. برای ماها اگر بخواهند مراتب معرفةاللهی را بیان کنند، با مثالی مثل آتش میتوانند بیان کنند. آتش دانستن به چند صورت است: «و إنَّ أدناها مَن سَمِعَ أنَّ فی الوجود شيئاً يَعدِمُ كُلَّ شیءٍ يُلاقِيهِ و يَظهَرُ أثَرَه فی كُلِّ شیءٍ يُحاذيهِ و يُسَمّى ذلك الموجودَ ناراً»؛ وقتی میخواهند به بچه نشان بدهند و بفهمانند که ما چیزی به نام آتش داریم، میگویند: اگر دیدی دست به آن نزن، چون هر چیزی را که با آن تماس پیدا کند از بین میبرد و در برابر هر چیزی قرار بگیرد، ظاهرش میکند، پیدایش میکند، تاریکی باشد، نشانش میدهد. اسمش نار و آتش است.
🔺 مرتبهی معرفت مقلدین
🔹 «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله تعالى مَعْرِفَةُ المقلّدين الّذين صدّقوا بالدين من غير وقوف على الحجة»؛ خیلیها هستند در #خانواده های مسلمین یا #مسیحیت یا #زرتشتی، به دنیا که آمدند همینطور کمکم که بزرگ شدند، آداب و رسومِ #پدر و #مادر را که نگاه کردند، پیرو آنها شدند و اگر از آنها بپرسی چرا اینطور میکنی و معنای این #عقاید و کارهایت چیست؟، میگوید: من نمیدانم! این دینش مسیحیت است، من هم #مسیحی هستم!. آن دیگری میگوید: من #مسلمان هستم. هم #نماز میخوانم. هم #روزه میگیرم. امّا چرا و به چه علت و به چه معنا؟ اینها را دیگر نمیدانم! این درجهی اولِ نشان دادن آتش به کسی که ندانسته و نمیداند به اینکه چیزی داریم که وقتی هر چه بیندازی در آن میسوزاند و از بین میبرد و هر جا باشد روشنی میدهد. او هم آتش را ندیده ولی میشناسد و اگر به او بگویند: آتش را معنا کن، میگوید. مثل اینکه مسلمان شنیده که این #دنیا خدا دارد، #دین دارد و او هم اینها را قبول کرده.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #استدلال
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجهی #تقلیدی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهیهایی که رو به آسمان میرود، پیدا شد، اینها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت میکند، میگوید: آهان! آنجا ظرفی همراه این دستگاه قرار دادهاند و درونش آتش روشن کردهاند. چون به من گفتهاند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آنجا هست. از #علامت میفهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را میشناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آنقدر حالیاش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کرهی زمین و کرهی ماه، اینها مثل دود میماند. یک چیزی اینها را #ایجاد و درست میکند. اما آن چیز چیست، نمیداند. اینجا از روی #دلیل آمده و #خداشناس شده. مثل ماها که میگوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کارهای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و میچرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت میدهند، جاذبه به ما میدهند، زمین ما را میچرخاند، ماه ما را میچرخانند، اینها همه دستآورد قدرتی است. آن #قدرت خداست. «حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.»
@seyedololama
⬇️
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق)
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی رحمهالله
🔹 دربارهی #معرفت اگر در #مجمع_البحرین ببینید، در ذیل مادهی "عَرَف" - که #عرفان و معرفت باشد- دربارهی معرفت خدا از #محقق_طوسی (رحمهالله) که شخص بسیار کمیابی در #اسلام هست، مطلبی دربارهی #خداشناسی نقل کرده: «قال سلطان المحققین»؛ خیلی حرف است این عنوانِ #سلطان_المحققین که برای مرحوم خواجهی طوسی است. «قال سلطان المحققين: إن مراتب المعرفة مثل مراتب النار مثلاً»؛ چون برای غیر #عارف اگر بخواهند معرفت را بیان کنند، مثل این است که برای #کودک بخواهند مسائل بین مرد و زن و این چیزها را بیان کنند؛ فلذا نمیشود. باید طوری با مثال برایش حرف بزنند. برای ماها اگر بخواهند مراتب معرفةاللهی را بیان کنند، با مثالی مثل آتش میتوانند بیان کنند. آتش دانستن به چند صورت است: «و إنَّ أدناها مَن سَمِعَ أنَّ فی الوجود شيئاً يَعدِمُ كُلَّ شیءٍ يُلاقِيهِ و يَظهَرُ أثَرَه فی كُلِّ شیءٍ يُحاذيهِ و يُسَمّى ذلك الموجودَ ناراً»؛ وقتی میخواهند به بچه نشان بدهند و بفهمانند که ما چیزی به نام آتش داریم، میگویند: اگر دیدی دست به آن نزن، چون هر چیزی را که با آن تماس پیدا کند از بین میبرد و در برابر هر چیزی قرار بگیرد، ظاهرش میکند، پیدایش میکند، تاریکی باشد، نشانش میدهد. اسمش نار و آتش است.
🔺 مرتبهی معرفت مقلدین
🔹 «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله تعالى مَعْرِفَةُ المقلّدين الّذين صدّقوا بالدين من غير وقوف على الحجة»؛ خیلیها هستند در #خانواده های مسلمین یا #مسیحیت یا #زرتشتی، به دنیا که آمدند همینطور کمکم که بزرگ شدند، آداب و رسومِ #پدر و #مادر را که نگاه کردند، پیرو آنها شدند و اگر از آنها بپرسی چرا اینطور میکنی و معنای این #عقاید و کارهایت چیست؟، میگوید: من نمیدانم! این دینش مسیحیت است، من هم #مسیحی هستم!. آن دیگری میگوید: من #مسلمان هستم. هم #نماز میخوانم. هم #روزه میگیرم. امّا چرا و به چه علت و به چه معنا؟ اینها را دیگر نمیدانم! این درجهی اولِ نشان دادن آتش به کسی که ندانسته و نمیداند به اینکه چیزی داریم که وقتی هر چه بیندازی در آن میسوزاند و از بین میبرد و هر جا باشد روشنی میدهد. او هم آتش را ندیده ولی میشناسد و اگر به او بگویند: آتش را معنا کن، میگوید. مثل اینکه مسلمان شنیده که این #دنیا خدا دارد، #دین دارد و او هم اینها را قبول کرده.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #استدلال
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجهی #تقلیدی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهیهایی که رو به آسمان میرود، پیدا شد، اینها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت میکند، میگوید: آهان! آنجا ظرفی همراه این دستگاه قرار دادهاند و درونش آتش روشن کردهاند. چون به من گفتهاند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آنجا هست. از #علامت میفهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را میشناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آنقدر حالیاش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کرهی زمین و کرهی ماه، اینها مثل دود میماند. یک چیزی اینها را #ایجاد و درست میکند. اما آن چیز چیست، نمیداند. اینجا از روی #دلیل آمده و #خداشناس شده. مثل ماها که میگوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کارهای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و میچرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت میدهند، جاذبه به ما میدهند، زمین ما را میچرخاند، ماه ما را میچرخانند، اینها همه دستآورد قدرتی است. آن #قدرت خداست. «حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.»
@seyedololama
⬇️
📆 سالروز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۵ اسفند)
🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی رحمهالله
🔹 دربارهی #معرفت اگر در #مجمع_البحرین ببینید، در ذیل مادهی "عَرَف" - که #عرفان و معرفت باشد- دربارهی معرفت خدا از #محقق_طوسی (رحمهالله) که شخص بسیار کمیابی در #اسلام هست، مطلبی دربارهی #خداشناسی نقل کرده: «قال سلطان المحققین»؛ خیلی حرف است این عنوانِ #سلطان_المحققین که برای مرحوم خواجهی طوسی است. «قال سلطان المحققين: إن مراتب المعرفة مثل مراتب النار مثلاً»؛ چون برای غیر #عارف اگر بخواهند معرفت را بیان کنند، مثل این است که برای #کودک بخواهند مسائل بین مرد و زن و این چیزها را بیان کنند؛ فلذا نمیشود. باید طوری با مثال برایش حرف بزنند. برای ماها اگر بخواهند مراتب معرفةاللهی را بیان کنند، با مثالی مثل آتش میتوانند بیان کنند. آتش دانستن به چند صورت است: «و إنَّ أدناها مَن سَمِعَ أنَّ فی الوجود شيئاً يَعدِمُ كُلَّ شیءٍ يُلاقِيهِ و يَظهَرُ أثَرَه فی كُلِّ شیءٍ يُحاذيهِ و يُسَمّى ذلك الموجودَ ناراً»؛ وقتی میخواهند به بچه نشان بدهند و بفهمانند که ما چیزی به نام آتش داریم، میگویند: اگر دیدی دست به آن نزن، چون هر چیزی را که با آن تماس پیدا کند از بین میبرد و در برابر هر چیزی قرار بگیرد، ظاهرش میکند، پیدایش میکند، تاریکی باشد، نشانش میدهد. اسمش نار و آتش است.
🔺 مرتبهی معرفت مقلدین
🔹 «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله تعالى مَعْرِفَةُ المقلّدين الّذين صدّقوا بالدين من غير وقوف على الحجة»؛ خیلیها هستند در #خانواده های مسلمین یا #مسیحیت یا #زرتشتی، به دنیا که آمدند همینطور کمکم که بزرگ شدند، آداب و رسومِ #پدر و #مادر را که نگاه کردند، پیرو آنها شدند و اگر از آنها بپرسی چرا اینطور میکنی و معنای این #عقاید و کارهایت چیست؟، میگوید: من نمیدانم! این دینش مسیحیت است، من هم #مسیحی هستم!. آن دیگری میگوید: من #مسلمان هستم. هم #نماز میخوانم. هم #روزه میگیرم. امّا چرا و به چه علت و به چه معنا؟ اینها را دیگر نمیدانم! این درجهی اولِ نشان دادن آتش به کسی که ندانسته و نمیداند به اینکه چیزی داریم که وقتی هر چه بیندازی در آن میسوزاند و از بین میبرد و هر جا باشد روشنی میدهد. او هم آتش را ندیده ولی میشناسد و اگر به او بگویند: آتش را معنا کن، میگوید. مثل اینکه مسلمان شنیده که این #دنیا خدا دارد، #دین دارد و او هم اینها را قبول کرده.
🔹 مرتبهی معرفت اهل #استدلال
«و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجهی #تقلیدی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهیهایی که رو به آسمان میرود، پیدا شد، اینها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت میکند، میگوید: آهان! آنجا ظرفی همراه این دستگاه قرار دادهاند و درونش آتش روشن کردهاند. چون به من گفتهاند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آنجا هست. از #علامت میفهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را میشناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آنقدر حالیاش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کرهی زمین و کرهی ماه، اینها مثل دود میماند. یک چیزی اینها را #ایجاد و درست میکند. اما آن چیز چیست، نمیداند. اینجا از روی #دلیل آمده و #خداشناس شده. مثل ماها که میگوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کارهای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و میچرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت میدهند، جاذبه به ما میدهند، زمین ما را میچرخاند، ماه ما را میچرخانند، اینها همه دستآورد قدرتی است. آن #قدرت خداست. «حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.»
@seyedololama
⬇️