eitaa logo
کانال سیدمحمد خردمند
281 دنبال‌کننده
988 عکس
111 ویدیو
162 فایل
سیدمحمد خردمند
مشاهده در ایتا
دانلود
، سازه ای مترادف با اعتماد به نفس تعریف می شود. https://t.me/S_M_Kheradmand
(47) - در پیام رسان ایتا عنوان بحث: جلسه ی بیست و یکم، تا جلسه ی بیست و پنجم، بخش دوم. سپاس دار خواهم بود، این فایل ها را برای اقوام و دوستانتان نیز ارسال فرمائید؛ هر شخصی شنید و از روایات اهل بیت علیهم السلام بهره مند شد، شما هم مأجور خواهید بود. ان شاء الله 🌷👇🏻🌷👇🏻
روزی که مداد شمعی ها به خانه برگشتند سرشناسه: دی‌والت، درو عنوان و نام پدیدآور: روزی که مداد شمعی‌ها به خانه برگشتند/نویسنده درو دی‌والت؛تصویرگر الیور جفرز, مترجم محبوبه نجف‌خانی. مشخصات نشر: تهران : انتشارات زعفران، کتابهای زعفرانی ، ۱۳۹۴ . مشخصات ظاهری: ‏ ‏ ۴۰ ص. : مصور (رنگی) یادداشت گروه سنی: ‏ گروه سنی: ب موضوع: تخیل در کودکان موضوع: داستان‌های تخیلی موضوع: رنگ‌ها موضوع: نقاشی با مداد شمعی مطالعه شده در 20 و 21 دی ماه 1402 دخترم این کتاب را از کتابخانه گرفته بود تا برای سیدمجتبی جان بخواند؛ نتیجه این شد که سیدطه جان هم کتاب را خواند و برایشان جالب بود! با این که حجم کتاب کم بود اما وسط برنامه های دانشگاهی و کلاس ها و کارگاه هایم بالاخره خواندم! آن هم در دو روز!! از توجه مثبتی که - بر اساس فرهنگ غربی - به سگ ها و توله سگ ها داشت، خوشم نیامد ولی در مجموع بد نبود! https://t.me/S_M_Kheradmand
سفرها و خاطره ها نوشته دکتر محمد تیجانی تونسی ترجمه ی عقیل سعیدی نشر حبیب چاپ اول – 1389 544 صفحه این کتاب یکی از کتاب هایی است که در مرداد سال ۹۳ مطالعه کردم. کتاب، چاپ اولش بود و در سال ۸۹ منتشر شده بود. الان نمی دانم به چاپ چندم رسیده است. کتابِ خیلی جالب و برانگیزاننده ای در امر تبلیغ است و همتی که یک مستبصر و یک تازه شیعه شده در طول سال ها با خود همراه ساخته است. او طراوتِ رسیدنِ به حقیقت را آنچنان حفظ می کند که فقط به کتابِ "آنگاه هدایت شدم" که البته آن هم کتاب مشهوری است که سالها پیش مطالعه کرده ام، اکتفا نمی کند. کتاب "سفر ها و خاطره ها" درباره ی سفرهای متعدد و تبلیغی است که جناب آقای دکتر محمد تیجانی، به نقاط مختلف جهان داشته اند. سال پیش ایشان را در فرودگاه بین المللی دیدم که در حال استراحت و انتظارِ سوارشدن به هواپیما بودند. کتاب چند نکته دارد ... توضیحات بیشتر را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید: http://sm-kheradmand.com/Recommended/section5/section1/page7.aspx
- 1375 * شنبه - 21 مهر ماه 1375 – 29 جمادی الاول 1417 – 12 اکتبر 1996 دو بار تماس گرفتم ولی موفق نشدم که با آقای مرتضوی صحبت کنم. * یکشنبه - 22 مهر ماه 1375 – 30 جمادی الاول 1417 – 13 اکتبر 1996 روز یکشنبه امتحان داشتم و تقریباً تمام روز را زبان خواندم. مطلع شدم (شب دوشنبه) که آقای حسین زرین از دبستان صلحا تماس گرفته‌اند و از طرف آقای رحیم بنکدار پیام داده‌اند که امور پیش دبستانی اندکی به راه است. * دوشنبه - 23 مهر ماه 1375 – 1 جمادی الثانی 1417 – 14 اکتبر 1996 صبح رفتم مدرسه؛ مقداری در دفتر معطل شدم تا آن که جناب مرتضوی آمدند. از قرار معلوم روز یکشنبه و یا شنبه بعدازظهر سالن پیش دبستانی موکت شده و آقای مرتضوی روز یکشنبه مقداری از میل پرده‌ها و پرده‌ها را زده اند. حالا نمی‌دانم خودشان تنهایی این کارها را کرده اند یا با کمک کسی، ولی اگر تنها چنین کرده اند از نظر کارهای یدی فرد فعالی هستند! تا ظهر سؤالات مختلفی از ایشان در مورد کار پرسیدم و بنا شد روز چهارشنبه نشستی با آقای داوودی داشته باشم تا بعضی موارد قطعی شود. کارهای سالن را نسبتاً آماده کردیم و گیره هایی برای وصل کردن بعضی تزئینات به سقف زدیم و کمدها را جابجا کردیم. * سه شنبه – 24 مهر ماه 1375 – 2 جمادی الثانی 1417 – 15 اکتبر 1996 فردا روز شهادت بی بی زهرا سلام الله علیهاست؛ بعد از کلاسِ زبان رفتم به شرکت حاج محسن آقای زرین که این بار آقای حاج علیرضا زرین در را باز کردند! در مورد کار مدرسه‌ام مشورتی گرفتم که نظرات ایشان به طور خلاصه این گونه بود: 1) باید زیر دست یک استاد باشی تا رشد کنی نه کسی مانند خودت! 2) کارهایی که انجام می‌دهی را بنویس و در عین حال که برای خود نگه می داری به آقای بنکدار هم تحویل بده و بگو این کارها را کرده‌ام و یا این برنامه ها را داشته‌ام. 3) اگر می‌بینی با هر کس صحبت کنی می‌خواهد از شخص دیگری اجازه بگیرد، با همان فردِ اصلی صحبت کن! 4) نگو فلانی طرح ندارد و من برنامه هایی دارم؛ آن زمان احساس می‌کنند که تو می خواهی ابراز کنی بالاتر از آن ها هستی! طرح های خودت را بگو! 5) اگر بتوانی کار تدریس رسمی را هم مثل علوم، دینی و ... داشته باشی با تجربه ی کار با بچه های پیش دبستانی منافاتی ندارد. 6) در فعالیت هایت سعی کن کاری کنی که قابل مشاهده و ارزیابی باشد؛ مثلاً امروز بچه‌ها در نمازخانه فلان دعا را بلد نیستند و هفته دیگر بلدند، این مشهود است و قابل ارزیابی! 7) در سنین کودکی برای بچه‌‌ ها از گفتار ریتمیک استفاده کن! 8) به حرکات و کارهای بچه‌ها بیندیش! مثلاً اگر کسی ناخُن می‌خورد بیندیش و برای رفع مشکلش طرح بده! 9) کارها را عملی و اندک اندک بیاموز! 10) با این حرف های من دلسردِ در کارت نشو! اگر کار را شروع کرده‌ای ادامه بده! الان تا پایان سال تحصیلی، تقریباً 7 ماه داریم. در کار طوری پیش برو که مثلاً بگویی من 20 کارِ کامل تحویل می‌دهم. برای من (آقای علیرضا زرین) با نگاه مدیریتی این مطرح نیست که فردی بد است و یا این فرد خوب است؛ من می گویم این مقدار کار می‌کند، این کارهایش بد است، این کارهایش خوب است؛ کار مسئله است. برای همین به تو هم می گویم کار تحویل بده! ... و من همچنان می‌اندیشم و از حضرت صادق علیه السلام مدد می‌جویم تا مرا در کسب علم و عمل مدد فرمایند. با مادرم در مورد کار درسیِ رسمی صحبت کردم و گفتم که دوست دارم هفته‌ای، یک یا دو ساعت هم درس رسمی داشته باشم؛ خصوصاً دینی و قرآن. فرمودند که فعلاً همین برنامه را داشته باش تا از درست نیفتی؛ عرض کردم چشم! https://t.me/S_M_Kheradmand