eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
855 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 📖 (۷۰) 😊اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد مغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده سلیمانی شرکت کرده بود. 🍒فرزند خوش ‌سیمای حاج رضوان درست پشت سر سردار ایستاده بود و به میهمان خوش‌ آمد می ‌گفت. گاهی شانه‌ های سردار را می ‌بوسید و سردار گاه بر می‌ گشت و با او نجوا می ‌کرد. 💝رابطه صمیمانه و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد. سردار گاه او را به بعضی‌ از میهمانان معرفی می ‌کرد و آنها با لبخند او را در می ‌کشیدند. 🍃🌷🍃 🌹شهید جهاد عماد مغنیه، مسئول نیروهای ضربتی حزب الله لبنان و فرزند عماد مغنیه از فرمانده‌هان ارشد حزب الله بود که در سال ۲۸ دی‌ماه سال ۹۳ در بازدید میدانی از شهرک الامل در قنیطریه مورد حمله تروریستی اسرائیل قرار گرفت و شد. سالروز شهادت جهاد : ۹۳.۱۰.۲۸ Iqna.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷🍃
🍁❤️🍁❤️🍂 ❤️🍂 🍂 #تویی_که_دیگر_ندارمت 🎉جشن #ازدواج برادرم بود. امین قرار بود به ماموریت برود، اما زمانش را نمی دانستم. تاریخ عروسی و رفتن امین یک روز شد. 😔با گله و ناراحتی به امین گفتم: امین، تو که می‌دانی همه زندگیم هستی... خندید و گفت: می‌دانم. مگر قرار است #شهید شوم. 😢گفتم: خودت می‌دانی و خدا که در دلت چه می‌گذرد، اما می‌دانم آنجا جایی نیست که کسی برود و به چیز دیگری #فکر کند.  سر شوخی را باز کرد گفت: مگر می‌شود من جایی بروم و خانم‌ام را تنها بگذارم؟ باز هم نگفت که قرار است به #سوریه برود... #مدافع_حرم #زمینه_ساز_ظهور #شهید_امین_کریمی به روایت همسرمعزز 🍃🌸قسمت بیست و دوم rajanews @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂 ❤️🍂 🍁❤️🍁❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂 ❤️🍂 🍂 🍃باز هم نگفت که قرار است به برود. اول گفت‌ می خواهم به مأموریت اصفهان بروم. مأموریتی که 10 روز و شاید هم 15 روز طول می‌کشد. بغض کردم. 😔گفتم : تو هیچ وقت 10 روز مرا تنها نگذاشته‌ای. خودت هم می‌دانی حتی در سفرهای استانی 4-3 روزه‌ات من چه حالی می‌‌کنم. شب‌ها خواب ندارم  و دائماً‌ با تو تماس می‌گیرم... ✨گفت: ببین بقیه خانم‌ها چقدر راحت همسرشان را وقت سفر می‌کنند و می‌گویند به سلامت. گفتم: نمی‌دانم آنها چه می‌کنند، شاید همسرشان برای‌شان مهم نباشد... گفت: مگر می‌شود؟ گفتم: من نمی‌دانم شاید اصلاً آنها دوست دارند همسرشان شود... 🤔سریع گفت: تو دوست نداری شوهرت شهید شود؟‌ گفتم: در این سن و سال دلم نمی‌خواهد تو شهید شوی. ببین امین حاضرم خودم شهید شویم، اما نه! 👌گفت: پس چطور است که در دعاهایت دائماً‌ تکرار می‌کنی یا امام حسین خودم و خانواده‌ام تو شویم؟ گفتم: قربان بشوم، خودم فدایش می‌شوم، اما فعلاً بمان. اصلاً این همه کار خیر ریخته! سرپرستی چند یتیم را بر عهده بگیر. انگار داشتیم کَل کَل می‌‌کردیم! به روایت همسرمعزز 🍃🌸قسمت بیست و سوم rajanews @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂 ❤️🍂 🍁❤️🍁❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂 ❤️🍂 🍂 📆روی یک تقویم برای مأموریت‌اش روزشمار گذاشته بودم. هرروز که به انتها می‌رسید با ذوق و شوق آن روز را خط می‌زدم و روزهای باقی‌مانده را شمارش می‌کردم...  🍃وقتی از اولین سفر برگشت 14 شهریور بود. حدود 12:30 بامداد از مهرآباد تماس گرفت که به تهران رسیده است. نگفته بود که چه زمانی برمی‌گردد. 🏠خانه مادرم بودم. پدر، مادر و خواهرهایم را از خواب بیدار کردم و به آنها گفتم امینم آمد! ☺️همه از خواب بیدار شدند و منتظر امین نشستند. حدود ساعت 3-2 امین رسید. 📲تمام این فاصله را دائماً پیامک می‌دادم و می‌گفتم: کی می‌رسی؟ آخرین پیام‌ها گفتم: امین دیگر خسته شدم 5 دقیقه دیگر خانه باش! دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. به روایت همسرمعزز 🍃🌸قسمت بیست و هفتم rajanews @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂 ❤️🍂 🍁❤️🍁❤️🍂
🍒فرزند اهل ری که پدرش نیز حاج عزیزاله از سرافراز شهرری ساکن محله ملک آباد جوانمرد بودند، حاج اصغر از همان نوجوانی عاشق بسیج و بود. 🔰در بسیاری از برنامه های فرهنگی حضور پررنگ داشت و حتی در این اواخر از فرمانده پایگاه کوثر مسجد ولیعصر همان محله نیز بود با شروع جنگ های تکفیری و ضد اسلامی، حاجی جز کسانی بود که به قافله پیوست. از همان روزهای اول در کنار سربازی می کرد و در تمام عرصه ها مراقب حاج قاسم بود اما در شب حادثه ای که در بغداد توسط نیروهای تروریستی اتفاق افتاد حاج اصغر نبود. ✅ناگفته نماند که برایم کمی عجیب هم بود الان متوجه شدم که حاج اصغر در حلب سوریه هنوز در میدان نبرد با تکفیر و تروریست بود دقیقا یکماه از شهادت حاج قاسم گذشت که پاشاپور هم به او پیوست. 👌ناگفته نماند [طلبه شهید] که داماد این خانواده می باشد نیز از شهدای مدافعین حرم می باشد. منبع: ساجدین ری و نوید شاهد @gharibshahid 🌹🍃 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷🍃
🍁❤️🍁❤️🍂 ❤️🍂 🍂 🔹با فرماندهانش که صحبت می‌کردم گفت ما راضی به رفتنش به سوریه نبودیم. ⚠️بخاطر تخصصی که داشت ما را تهدید به استعفا می‌کرد. با اصرار و سماجتش مجبور شدیم که نیروی زبده‌مان را به بفرستیم. قرار بود بعد از برگشتش از سوریه تنبیه شود، زیرا در آسانسور برای رفتنش از یکی از فرماندهان امضا گرفته بود... 🍃🌸قسمت سی و پنجم abrobad.net @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂 ❤️🍂 🍁❤️🍁❤️🍂
🍃🕊🍃🕊🍃🕊 🕊🍃🕊 🍃🕊 🕊 🌺 🤔یادم هست علیرضا مرادی موهای بلندی داشت. یکسری از آدم‌ها بودند که با بعضی موضوعات این‌چنینی مشکل داشتند. ⚠️یکی از این‌ها وقتی علیرضا را می‌دید می‌خورد. یکبار گفت: «اگر این سرباز من بود با قیچی موهایش را می‌زدم. آخر این چه است که می‌خواهد به سوریه برود؟» 🍃آن آدم جزو تیم پیشرویی بود که باید به سوریه می‌رفت. مجوزش صادر نشد و نتوانست برود و هنوزم که هنوز است نتوانسته برود؛ در حالیکه علیرضا همان موقع رفت و به هم رسید. اصلاً چنین قاعده‌هایی در وجود ندارد. هرکسی به اندازه وسعش در میدان جهاد حضور پیدا می‌کند. یکی نزدیک فرودگاه پیاده می‌شود و می‌ترسد و برمی‌گردد. 👌یکی وسعش این است تا خط مقدم بیاید اما نتواند بجنگد. یکی دیگر می‌آید و می‌جنگد و شهید هم می‌شود. شرایط هر کسی متفاوت است و نمی‌شود از همه یک جور داشت. 🔻قسمت بیست و دوم ✍به روایت کربلایی 🌺🍃 Tasnim @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃
🍁❤️🍁❤️🍂 ❤️🍂 🍂 ✨سوریه رفتن دل و جرات میخواهد. خیلی ها میگویند که میخواهیم برویم ولی شرط به حرف است. با فرماندهانش که صحبت میکردم گفت : 🚫ما راضی به رفتنش به نبودیم. بخاطر تخصصی که داشت ما را تهدید به استعفا میکرد. با اصرار و سماجتش مجبور شدیم که نیروی زبده مان را به سوریه بفرستیم. به روایت پدرمعزز 🍃🌸قسمت چهل و دوم rajanews @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍂 ❤️🍂 🍁❤️🍁❤️🍂
💎✨💎✨💍 ✨عباس آقا پسرعموی بنده بودند که در ۲۹ دی ماه سال ۹۴ به من پیشنهاد دادند. عباس روز خواستگاری دو برگه به همراه خود آورده بود که روی آن چیزهایی که در زندگی آینده برایش مهم بود را نوشته بود. 💎او به داشتن یک زندگی ساده و تهیه وسایل زندگی از کالاهای تأکید بسیاری داشت. من خیلی مخالف رفتن به سوریه عباس بودم و اجازه نمی‌دادم که برود، ولی او با حرف‌هایش مرا هم راضی کرد. 🍃قرار بود عید به اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. ✍همسر شهید ✍rajanews @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻قسمت دهم🔺 💎✨💎✨💎✨💎✨💎✨💍
❤️🍃 میگویند اگر میخواهی خلق و خوی کسی را بدانی به  نگاه کن... یکی از چیزهایی که  اگر در اطرافیان می دید سعی میکرد از آنها فاصله بگیرد وخیلی از این  دوری می کرد. روحیه ، خود برتر بینی و به نوعی من، من، کردن و ازخود کردن بود؛ اسمش را گذاشته بود  ... و خودش هم خیلی ملاحظه می کرد این طور نباشه یادم نمیره اولین روزهای ؛ هر فرد در روز  سعی می کنه هرچه خوبی داره را رو کنه، اما اون اصلا هیچ از خودش تعریف نکرد و تنها از سختی های  اش گفت تازه بعدها خود من هم به طور اتفاقی می فهمیدم که چه  هایی را دیده یا چه  هایی را بلده. اینقدر  از مطرح شدن و توچشم اومدن بود که با وجود 3 سال حضور مداوم و به طور مرتب در جبهه های ؛ هیچ وقت به کسی نگفت؛ حتی پدر ومادر من تا قبل از آخرین  که ختم به شد مطلع نبودند. از من هم خواسته بود به خاطر شغلی، به کسی نگویم اما من می دانستم که بیشتر از آن به خاطر همین منش و اخلاقش است که بدش می آمد از خودش تعریف کند. ✍برداشت از پیج رسمی شهید @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🚨 از چشم‌هایشان خجالت بکشیم... ▪️آنها زنده‌اند و حاج محسن حججی، با همان چشمانش درحال تماشاست. پسرک فلافل فروشی که مدافع حرم شد، محمدهادی ذوالفقاری تماشا می‌کند. محمد بلباسی استوری خانمش را خوانده است و تماشا می‌کند. حاج قاسم، ابومهدی مطمئنا نه در تهران بلکه درخط مقدم ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند. ⏪ به تجربه ثابت شده که به هیچ قول و قرار دشمن دیگر اعتماد نکنیم... ▪️این همه شهید ندادیم که از جمعیت داعشی بترسیم. این همه موشک و پهباد نساختیم که به جای اتکا به قوت بازوی خودمان به اتوی لباس های جدید داعشی‌ اتکا کنیم و فکر کنیم چیزی تغییر کرده است. شهدا نظاره می‌کنند. با سقوط دمشق و بعد از ورود داعشی ها به حرم حضرت زینب(س) اگر خائن نباشیم، حداقل مدیونیم. مدیون کسانی که خون دادند تا یک خشت از حرم کم نشود. مدیون هلال شیعی که کمر تا خواهد کرد. مدیون... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊
✅ استوری همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی در پاسخ به جسارت به ساحت رزمندگان اسلام توسط سایبری های موسسه مصاف @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🕊