#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_هفتم
💚باطن پاكش براي همه نمايان بود❤️
💕 #جوادين(ع)✨
✔️راوی:پيمان عزيز
👈توي خيابان🌷#شهيد عجب گل پشت#مسجد مغازه ي#فلافل_فروشی داشتم. ما
اصالتاً ايراني هستيم اما پدر و مادرم متولد شهر#كاظمين مي باشند. براي همين
نام مقدس #جوادين(ع)را كه به دو امام شهر#كاظمين گفته ميشود، براي#مغازه انتخاب كردم.
⏺هميشه در زندگي سعي ميكنم با مشتريانم خوب برخورد كنم. با آنها صحبت كرده و حال و احوال ميكنم.
سال 1383 بود كه يك بچه مدرسه اي، مرتب به مغازه ي من مي آمد و#فلافل ميخورد.
⏺اين پسر نامش #هادي و#عاشق سس فرانسوي بود.#نوجوان خنده رو و شاد و پرانرژي نشان ميداد.من هم هر روز با او مثل ديگران سلام و عليك ميكردم.
🌺@pmsh313
⏺يك روز به من گفت: آقا پيمان، من ميتونم بيام پيش شما كار كنم و#فلافل ساختن را ياد بگيرم. گفتم:#مغازه متعلق به شماست، بيا.از فردا هر روز به #مغازه مي آمد. خيلي سريع كار را ياد گرفت و استادكار شد.چون داخل مغازه ي من همه جور آدمي رفت و آمد داشتند، من چند بار او را#امتحان كردم، دست و دلش خيلي#پاك بود.
⏺خيالم راحت بود و حتي دخل و پول هاي#مغازه را در اختيار او ميگذاشتم.در ميان افراد زيادي كه پيش من كار كردند#هادي خيلي متفاوت بود؛
💥انسان کاري، با ادب، خوش برخورد و از طرفي خيلي#شاد و خنده رو بود.كسي از همراهي با او #خسته نميشد.
با اينكه در سنين#بلوغ بود، اما نديدم به دختر و ناموس مردم#نگاه كند. باطن پاك او براي همه نمايان بود.
🌺@pmsh313
⏺من در خانواده اي مذهبي بزرگ شده ام. در مواقع بيکاري از#قرآن و#نهج_البلا_غه با او حرف ميزدم. از #مراجع_تقليد و #علما حرف ميزديم. او هم زمينه ي #مذهبي خوبي داشت. در اين مسائل با يكديگر هم کلام ميشديم.
⏺يادم هست به برخي#مسائل_ديني به خوبي مسلط بود.#ايام_محرم را در#هيئت حاج حسين سازور كار ميكرد.مدتي بعد #مدارس باز شد. من فكر كردم كه#هادي فقط در#تابستان ميخواهد كار كند، اما او كار را ادامه داد! فهميدم كه ترك#تحصيل كرده...
🌺@shahidabad313
⏺كار را در#فلافل_فروشی ادامه داد. هر وقت ميخواستم به او#حقوق بدهم نميگرفت، ميگفت من آمده ام پيش شما كار ياد بگيرم. اما به زور مبلغي را در جيب او ميگذاشتم.مدتي بعد متوجه شدم كه با #سيد_علی_مصطفوي#رفيق شده، گفتم با خوب پسري#رفيق شدي.
⏺#هادي بعد از آن بيشتر مواقع در#مسجد بود. بعد هم از پيش ما رفت و در#بازار مشغول كار شد.اما مرتب با دوستانش به سراغ ما مي آمد و خودش مشغول درست کردن#فلافل ميشد.
🌺@shahidabad313
⏺بعدها توصيه هاي من به درس خواندن كارساز شد و درسش را از طريق مدرسه ي#دكتر_حسابي به صورت غير حضوري ادامه داد.#رفاقت ما با#هادي ادامه داشت. خوب به ياد دارم که يك روز آمده بود اينجا، بعد از خوردن#فلافل در آينه خيره شد ميگفت: نميدانم براي اين جوشهاي صورتم چه كنم؟
💥گفتم: پسر خوب، صورت مهم نيست،#باطن و#سيرت انسانها مهم است كه #الحمدالله#باطن تو بسيار عالي است.
⏺هر بار كه پيش ما مي آمد متوجه ميشدم كه تغييرات روحي و دروني او بيشتر از قبل شده. تا اينكه يك روز آمد و گفت وارد حوزه ي علميه شده ام، بعد هم به#نجف رفت.
اما هر بار كه مي آمد حداقل يك#فلافل را مهمان ما بود.
💎آخرين بار هم از من#حلالیت طلبيد. با اينكه هميشه خداحافظي ميكرد، اما آن روز طور ديگري خداحافظي كرد و رفت ...
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت ۵۱ تا ۵۵
☀️در این قسمت ها خواهید خواند:
💚در خط مقدم❤️
💚در🕌#مسجد هندي همه از او تعريف مي كردند❤️
💚با#لوله_كشي آب، در#منزل بيشتر مردم، يك#يادگار از خودش گذاشته بود❤️
💚رفاقت با پیرمرد نابینا❤️
💚علاقه مندی به شهید ابراهیم هادی❤️
💚#هادي عبادت ها و#مسائل_ديني را به گونه اي انجام مي داد كه در#خفا باشد❤️
💚توصیه های خوب در وصیتنامه یک هفته قبل از🌷#شهادت❤️
💚#هادي مي گفت: خدا ما رو براي#جهاد آفريده❤️
💚آخرین اتفاقات در نجف قبل شهادت❤️
💚خواندن شعر زیبای مداح در زمان تشییع هادی❤️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌱#روایتگری_شهدا
🌺@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه_و_سوم
💚قدم های آخر❤️
👈اين اواخر كمتر حرف مي زد. زماني كه از#تهران برگشته بود بيشتر مشغول#خودسازي بود. از خودش كمتر مي گفت. به توصيه هاي#كتب_اخلاقي بيشتر عمل مي كرد.🌷#هادي عبادت ها و#مسائل_ديني را به گونه اي انجام مي داد كه در#خفا باشد.
🌷@shahidabad313
💢كمتر كسي از حال و هواي او در🌟#نجف خبر داشت. او سعي مي كرد#خلوت خود را با مولاي متقيان🌟#امير_المؤمنين(علیه السلام) حفظ كند.🌷#هادي حداقل هر هفته با#تهران و دوستان و خانواده تماس مي گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهاي آخر تغييرات خاصي در او ديده مي شد.شماره ي همراه خود را عوض كرد.
⚘@pmsh313
💢آخرين بار با يكي از دوستانش تماس گرفت.🌷#هادي پس از صحبت هاي#معمول به او گفت: نمي خواي صداي من رو#ضبط كني؟! ديگه معلوم نيست بتوني با من#حرف بزني!
🌷@shahidabad313
💢به يكي از دوستان#طراح هم گفته بود: من چهره ي#جذاب و خوبي ندارم، اگه توانستي يه#طرح_قشنگ از عكس هاي من آماده كن! بعدها به درد مي خوره!
⚘@pmsh313
💢با اينكه بارها در عمليات هاي گروه هاي مردمي از طرف#سپاه_بدر#عراق شركت كرده بود، اما#وصيت نامه اش را قبل از آخرين#سفر نوشت!درست در روز 19#بهمن 1393، يعني يك هفته قبل از🌷#شهادت.
وصيتنامه ي كاملي نوشت كه توصيه هاي بسيارخوبي در آن داشت.
🌷@shahidabad313
💢عجيب اينكه بيشتر درخواست هايي را كه او در#وصيتنامه آورده بود به طرز عجيبي#اجرا شد.او بعد از تكميل#وصيتنامه راهي#مقر نيروهاي مردمي شد. آنقدر#عجله داشت كه سجاده اش در اتاقش همينطور باز ماند! بعد هم با دوستانش عازم#سامرا گرديد.
⚘@pmsh313
💢آن ها در عمليات پاكسازي مناطق اطراف#سامرا و ديگر مناطق#حضور_فعال داشتند.نيروهاي مردمي در چند#عمليات قبلي با كمك#مشاوران_ايراني توانسته بودند مناطق مهمي نظير#جرف_الصخر را از دست⚡#داعش پاكسازي كنند.
🌷@shahidabad313
🌷#هادي به همراه ديگر#مدافعان_حرم، حدود بيست کيلومتر جلوتر از🌟#حرم_عسکريين در سنگرها حضور داشتند.آن ها بيشتر شب ها را به#حرم مي آمدند و آنجا مي خوابيدند.🌷#هادي هم كه#موقعيت خوبي پيدا كرده بود، از فضاي#معنوي#حرمين_سامرا به خوبي استفاده مي كرد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷