eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
شوکه شدم در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود گفتم مگه بود؟ گفته نه نمی دونم چطور شده؟ برگشتم بلیط را پس دادم رفتم 😭 🍃🌷🍃 به مسئول گفتم شده میگذارید برم اونو ببینم با یک نفر رفتیم سردخانه در یک تابوت را باز کرد دیدم 😭😭چند لحظه ای بهش خیره شدم😭😭 🍃🌷🍃 برگشتم بیرون😔 دلم راضی نشد گفتم اجازه می دهید یک بار دیگر برم ببینم رفتم بالای سرش نشستم باهاش کلی نجوا کردم و گلایه کردم که مگر قرار نبود باهم باشیم........😭 🍃🌷🍃 بعد رفتم ابوذر دیدم دارند می روند به خانواده اش خبر بدهند من را هم با خودشان بردند نامردا منو انداختند جلو😭 🍃🌷🍃 رفتم در زدم # امیر (حاج حسین) اومد تا منو دید رنگش پرید😔 گفت چیزی شده چیزی شده گفتم نه مجروح شده در بیمارستانه بیاییدبرویم اصرار کرد گفت اگر شده بگو من تحملش را دارم 😭 🍃🌷🍃 با اصرار فهمید😭 با هم رفتیم بالای سر .... باید می بودید و میدیدید که این پدر با چه می کرد بویید و بوسید....😭😭 🍃🌷🍃
درسش درحوزه خوب بود، اما در حالی که سال دوم حوزه را سپری می کرد پس از سفرش به حال و هوای دیگری در ایشان ایجاد شد.😔🍃⚘🍃 جوانی فعال و سر زنده بود و در بسیج مدرسه فاطمیه فعالیت می کرد، از آنجایی که قدرت بیان خوبی داشت به عنوان راهیان نور در شلمچه نیز حضور داشت.🍃⚘🍃 به دلیل سن کمی که داشت در اولین دوره اعزام به مناطق عملیاتی استقبال کمی از ایشان شد.🍃⚘🍃 اما وقتی توانایی اش را دیدند در اعزام های بعدی خواستار حضورش در منطقه شدند تا به عملیات ها و یادمان های جنگ بپردازد. همیشه شهدا و فرماندهان جنگ را مطالعه می کرد و مرتب از خاطرات و عموی شهیدش می پرسید و خانواده برایش تعریف می کردند. به روایت از پدر شهید : پسرم صبح پنجشنبه 11محرم تلفنی با مادرش صحبت کرده و خبر داده بود که ماموریتم تمام شده و به زودی برمی گردم.😭 باورش  کمی برای  مادرش سخت بود. درست  عصرهمان روز(11محرم) به رسیده بود.😭 صبح جمعه دوستانم از پسرم  اطلاع داشتند، ظهر به من خبر دادند. با مسئولان سپاه تماس گرفتم خبر را  تایید کردند.😭🍃⚘🍃 ادامه دارد👇👇
رحیمی قربانعلی ترک‌فرخانی که در سن ۱۶ به دیگر یاران در دوران دفاع مقدس پیوست. 🍃🌷🍃 از ۳۰ قبل با تبدیل خانه خود به 🌷 ادامه دهنده راه است. 🍃🌷🍃 به گزارش ایرنا : در ابتدای ورود به خانه این بزرگوار در خیابان ظفر گنبدکاووس که بر سردر آن تابلویی با نام  قربانعلی ترک‌فرخانی گذاشته شده، و حاکم بر محیط توجه‌ را به خود جلب می‌کند و بعد را می‌توان مشاهده کرد که صبر و بوده و با میزبان بیت (ع)🌷 و محل است.   🍃🌷🍃 با داشتن احساس راحتی زیاد در این خانه ساده که از ۳۰ قبل محل خاندان و به‌ویژه در محرم و صفر است پای صحبت های این نشستم که از ابتدای سخن تا به پایان همواره در حال   بود و برای   به نیت  به نام را کسب خیر و خیری عنوان کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
به گفته این ، و و اینکه همیشه را دارند و تبدیل به و بیت(ع)🌷 در مراسم‌ باعث می‌شود کمتر به فکر کند. 🍃🌷🍃 رحیمی، قربانعلی ترک‌فرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود و را داشته و از هیچ ک به آنان خودداری نکرده، بود.  که همواره با و بر لب می‌آورم. 🍃🌷🍃 فرزند ترک‌فرخانی و رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر ، حضور در را برای از و اش بر خود دانست و با وارد میدان حق علیه باطل شد. 🍃🌷🍃 به گفته ، که در زمان فقط ۱۶ بود با و  برای به از طرف با حضور در احوال را در شناسنامه سال کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت اول #شهید دفاع مقدس محمد جواد روزی طلب 🍃🌷🍃 در تاریخ ۲۸ 1342# در شهر شیراز درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ایشان هم هست. 🍃🌷🍃 خانواده بود. دوران نوجوانی  را در شیراز و در محله سیل آباد به سر برد و در دبیرستان ابوذر به تحصیل پرداخت. 🍃🌷🍃 ایشان با انقلاب اسلامی در سلمان و جوادالائمه🌷 هفت تنان به پرداخت و مهمی در با های ضدانقلاب داشت. 🍃🌷🍃 در فرهنگی و ادبیات شیراز، ایشان آفرینی کرد، با تحمیلی به عنوان به آبادان رفت و تا سال 61 داشت. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت دوم در فتح المبین محمد حسن روزی طلب کوچکترِایشان به رسید و پس از 15 در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد. 🍃🌷🍃 ایشان چند ماه بعد که به تازکی به رسمی پاسداران پیوسته بود با عبدالحمید حسینی که در شیراز به عنوان زمان (عج)♡ معروف است، ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 حاصل این ازدواج فرزند به نام های ، و محسن است در اسفند 1362#، محسن  خانواده  در 15# سالگی در خیبر و در مجنون به رسید. 🍃🌷🍃 ایشان در پاسداران های متعددی مانند و تیپ امام سجاد(ع)🌷  و پذیرش فارس را عهده دار شد. 🍃🌷🍃 از چهره ها در استان فارس بود که در مقابل نفاق سید علی محمد دستغیب در دهه 60# ایستاد و به خاطر این مورد و و شتم این باند قرار گرفت. 🍃🌷🍃 در سال 1365# و با مستقل 35 حسن (ع)🌷 پرسنلی این تیپ را بر عهده گرفت و در کربلای 4 شرکت کرد. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم اولم ، در فتح‌المبین به رسید و او و دیگر از پس از 13 در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج فراهم شده بود اما از به رسید.😭 🍃🌷🍃 همسرم بعد از که قرار بود داماد شود منزل را ۹ و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام و قرآن را بر خود آسان کردم.😭 🍃🌷🍃 محسن هنگام تنها 15 داشت، از 13 به رفت و با اینکه و سال داشت اما در داشت، در سال‌های 1360# تا 1362# در بود و در خاک عراق به رسید. 🍃🌷🍃 سومم، پس از که بزرگ خود را به کرده و در سن 18 وارد شد و در همان 18# سالگی نیز با سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 پس از خود به رفت و در کربلای 5 به خود و  از دست دادن برای بسیار بود.😭😭😭 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇
‍ ‍ 🍃بسم رب الشهدا🍃 🍃در سیاهی نشسته ام به آسمان میکنم. قرص ماه امشب عجیب میدرخشد. تک ستاره خیره کننده ای کنار ماه نشسته و منظره را تکمیل کرده. خیره به روی ماه مشغولم را جمع و جور می‌کنم و به شنیده هایم فکر می‌کنم چیزهای جدیدی شنیدم! 🍃حرف های لیلا خانوم را به یادم آمد که از پسرخاله‌اش می‌گفت. پسر خاله ای که همسرش بود. از اسفند سال ۴۷ در ای در مرز و می‌گوید که دهمین روز این ماه پسرخاله‌اش یعنی جبار به دنیا آمد. جبار عراقی! پسری که نظر کرده موسی‌ابن‌جعفر بود. شفایش از بود و زندگیش را هم مدیونش. حیاتی که سرآغازش به دستان حضرت گره خورده باشد، سرانجامش مثل روز روشن است. 🍃 تنها فرجام زیبا و خیری که برای این نذر میتوان نوشت، عروجی به رنگ شهادت است و بس. عروجی دیدنی در غروبی پاییزی و تیری سرگردان که چشم چپش را شکافت و نیمی از سرش را متلاشی کرد و همین بهانه ای بود برای رفتن. بعد عمری و پاسداری این بهانه ای شد تا روح خسته‌اش آرام بگیرد، آرامشی ابدی در آغوش ، سالگرد شهادتت مبارک خدا. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ اسفند ١٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ۳ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷