بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌹🍃حاج اسماعیل دولابی :
هنگامی که به یاد امام حسین(ع)
می افتید ، تردیدی نداشته باشید که آن حضرت هم به یاد شما است🌹🍃
✋صلی اللهُ عَلیکَ یااباعَبداللَّه
💚 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
💠شجاعت شهید
💟مجید خیلی شجاع بود
خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را میداد. نترس و #شجاع بود...
💟مجید تو #حرم گریه میکرد که بی بی بخرتش میگفت ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜عربا عربا بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم ..
خوش به سعادتت😔
#شهید_مجید_قربانخانی
التماس دعای شهادت
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مجید_قربانخانی🎂🎂🎂🎊🎊🎊🎂🎂🎊
داداش مجید تولدت مبارک
سلام بر تو ای شهید راه حق ...
سلام به لبخند های زیبای شهادتت...
صبحتون زیبا
به زیبایی لبخند شهدا😊
صحبتون منور به نور شهدا😊
🦋🦋🦋
انگار یکی از درون بهم گفت الان وقتشه که در مورد اکرم ازش سوال کنی چون این ساسانی که من میبینم با ساسان روزهای قبل خیلی فرق کرده با اِنُ و مِن گفتم
_داداش یه چیزی ازت بپرسم قول میدی که ناراحت نشی اگر هم دوست داشتی جواب ندی اشکال نداره جواب نده
_نفس عمیقی کشید
_سوالات در مورد اکرمِ
سرم رو به پایین تکون دادم
_آره داداش میخوام ببینم بالاخره تصمیمت چیه؟
آهی کشید و سر تکون داد
_نمیدونم، من به اکرم قول ازدواج دادم واقعاً هم قصد ازدواج دارم ولی الان براش شرط دارم نمیدونم شرطم رو قبول کنه یا نه
_شرطت اینه که باید مذهبی بشه؟
نه نمیخوام بهش بگم باید، میخوام بهش بگم این راهی که من رفتم رو اگر تو هم دوست داشته باشی که قرارمون سرجاشِ اما اگر تو نخواهی تو این راه بیای من نمیتونم باهات زندگی کنم
_خوب اینکه خیلی خوبه داداش، اما فقط من موندم که مامان و با بابا راضی میشن یه دختری رو که همه میدونن چه کاره بوده برات بگیرن؟
اخم ریزی کرد
_کی میگه همه میدونن؟ بعدم اکرم خیلی از فرارش از خونه و اتفاقایی که براش افتاده پشیمونه از طرفی ماهان جان ما که از خدا میخواهیم گناهان بزرگمون را چشم پوشی کنه و نبینه پس خودمونم باید چشم رو اشتباهات دیگران ببندیم
_داداش من با تو موافقم، میگم میتونی بابا و مامان رو راضی کنی
_اتفاقاً اینجا متوسل شدم به شهید هادی ازش خواستم که دل پدر و مادر من را با ازدواجم با اکرم نرم کنه
ان شالله که حاجتت رو بگیری
_حالا یه سوال دیگه داداش
_جانم بپرس
میگم اگر اکرم بگه که نه من نمیخوام تو این خط باشم چیکار میکنی؟
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ای که عالم جملگی مست تمنای تواند!!
اَللّهُمَ اَرزُقنـا فِی اَلْدُنْیا زیـارَت اَلْحُسَیْن
وَ فِی اَلْاخِرَت شِفـاعَة اَلْحُسَیْن علیه السلام.
وعـده ما #اربعیـن
اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰااِمٰامْ حَسَنِ مُجْتَبٰي
السَّلٰامُ علَیَکَ یٰاابٰا عَبْداللّٰهِ الْحُسَیْن
اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰا اَبَالْفَضْلِ اْلْعَبٰاسْ
اَلْسَلٰامُ عَلَي الْحُسَينْ
وَعَلٰي عَليِٖ بْنِ الْحٌسَيْنْ
وَعَلٰي أَوْلاَدِالْحُسَيْنْ
وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَاأَبَاعَبْدِاللَّهِ
السَّلَامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ
#اللهم_ارزقنا_زیارة_الاربعین
#اربعین
🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
◙☜ شهید #مجید_قربانخانی
◙☜#تاریختولد: ۱۳۶۹/۵/۳۰
◙☜#تاریخشهادت: ۲۱دی ۱۳۹۴
📝بهش میگفتن مجید بربری، از بس برای قهوه خونه محل نون بربری میخرید و پاتوقش قهوه خونه ها بود. #اهلنمازو روزهنبود.
📝تا اینکه یک شب #درروضهیحضرت #زینبدلششکستوقولداد.تاآخرین #نفسازحرماهلبیتدفاع کنه.
📝رفت سوریه... شد مدافع حرم...
چهار ماهه شد نورانی و خالص، از اون دل هایی که رفته ولی پشیمون برگشته...
📝شب آخر داشت جورابهای همرزمانش رو میشست، همرزمش به مجید گفت: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات
#اخلاقورفتارکهخالکوبیرویدستته.
📝مجید گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشه و یا پاک.
و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد، برای همیشه رفت...
📝یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش مجروح شد. با همون حال سه تا از تکفیریها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش خورد و بعد #شهیدشد.
#روحششادیادشباذکرصلوات 🌹
#سالروزولادت....
🎊مجید عزیز
میلاد توست
و مــا باز؛
ڪبوتر عشقمان را
در آسمانِ خیال تو
پرواز می دهیم ؛
سالهاستــ ڪبوترمان
جلد مهربانیت شده است . . .🕊
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شهدابا_معرفتند!
حاضرندتاپای جان بـروند
تاتوجان بگیری...
🕊شهـدارفیق_بازند!
باورڪن...
آنهانیڪورفیقانی برای ماراه گم ڪرده
هاهستند...
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم جواد محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد
شهیدمدافع حرم جوادمحمدی🕊
🦋🦋🦋
.
.
.
آزادگــان مـا
#وارثـان شهیدان اند
و مانـــدند تا نــامشان را گـــــرامے و راهشان را ادامہ دهند..
#سید_آزادگان_شهید_ابوترابی
●از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجہتان میکنند یا نہ؟همه بہ آقا سید نگاه کردند
ولے آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجہ میکنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
●آقا سید باز هم حرفے نزد. پس شما را شکنجہ نمیکنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجہ نیست.افسر عراقی کہ فرمانده اردوگاه بود، آقاے ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همہ کتک خوردی، چرا بہ اینها چیزے نگفتی؟
●آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی کہ سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق #سربازان_خمینی هستید.
روایت در مورد
#سید_آزادگا
#بیست_وشش_مرداد
#سالروز_بازگشت_آزادگان
🦋🦋🦋
قسمت اول
#جوان ترین فرمانده شهید دفاع مقدس،
#مسعود پیش بهار
🍃🌷🍃
در ۱۶#تیر ۱۳۴۱# در شهرستان بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
هنگام شروع #جنگ تحمیلی ۱۸#سال بیشتر نداشت که راهی #جبهه شد، زمان نوجوانیاش با زمان #پیروزی انقلاب گره خورده بود، هیچگاه سنگر #درس و #تحصیل را ترک نکرد.
🍃🌷🍃
ایشان #دیپلم #برق را با معدل ۱۸#از هنرستان آیتالله سعیدی گرفت که رشته خیلی سختی هم بود و تعداد بسیار کمی میتوانستند در این رشته درس بخوانند.
🍃🌷🍃
درحالی که بعضی وقتها سر کلاس درس حاضر نمیشد و کسی آنگونه که باید، ایشان را در حال درس خواندن نمیدید، اما چون آدم بسیار #باهوش و با#استعدادی بود با نمرات #خیلی خوبی هم #قبول میشد.
🍃🌷🍃
با #شروع #دفاع مقدس جزو #اولین نفراتی بود که #خودش را به #جبهه رساند. در #مهرماه ۱۳۵۹# برای گذراندن #آموزش نظامی به #بسیج مراجعه کرد.
🍃🌷🍃
یک دوره #کوتاه و #فشرده #نظامی را طی کرد و #عازم #جبهههای نبرد شد و بعد از چند #ماه #حضور #فعال در #جبهه به #عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت دوم
سال ۱۳۶۰# در #پایگاه منتظران #شهادت که مرکز #فرماندهی #جنگ در #جنوب بود به نوعی ایشان را کشف کردند و پی بردند که از لحاظ #هوش و #تدبیر #نظامی #آدم لایقی هست و برای #گذراندن یک دوره #فشرده #طرح و #عملیات #انتخاب شد.
🍃🌷🍃
پس از طی این دوره تا زمان #شهادت به عنوان #مسئول #طرح و #عملیات #قرارگاه نصر در کنار #سردار #شهید حسن باقری بود و تا لحظه #شهادت هم هیچکس نمیدانست که ایشان در #جنگ #چهکاره هست.
🍃🌷🍃
به روایت از #سردار امین شریعتی درمورد #هوش و #ذکاوت #شهید: لحظه به لحظه که پیش میرفتیم و #اعتماد به نفس و #خلاقیت #مسعود را میدیدم واقعاً #شگفتزده میشدم.
🍃🌷🍃
بهگونهای که #ساعتها بدون آب و غذا و خواب #کار را انجام دادیم و حتی ایشان #سؤالاتی را طرح کردند که باعث شد #شناساییها را دوباره #چک کنیم.
🍃🌷🍃
بالاخره بعد از چند روز،# مسعود #پیشنویس طرح #عملیات را بهعنوان #طریقالقدس تهیه کرد و با تنظیم آن توسط #فرماندهان عالیرتبه منطقه جنوب به #آقامحسن و #شهید #صیاد ارائه شد.
🍃🌷🍃
#تصویب هم شد و بعد از مدتی #عملیات #طریقالقدس با #موفقیت انجام شد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت سوم
دقیقاً #شهید پیشبهار در تهیه #طرحهای #عملیاتهای #طریقالقدس، #فتحالمبین و الی #بیتالمقدس نقش بسیار #برجستهای داشتند.
🍃🌷🍃
#شهید مسعوداز #نیروهای #اطلاعات و #شناسایی بود که #شناساییهای #خاصی را در #منطقه برای #سردار #شهید حسن باقری انجام میداد.
🍃🌷🍃
یعنی هر جایی که #شهید حسن میخواست #مطمئن شود که دشمن چه #وضعیتی دارد و چه ا#تفاقی افتاده به #مسعود میگفت برو یک #گزارش #تهیه کن.
🍃🌷🍃
#مسعود تونست با #شجاعت در #عمل و #دقت در #نوشتن #گزارشها، #اطمینان #فرماندهی را به خود جلب کنه و شد یکی از #عناصر #مؤثر در #اطلاعات و #عملیات گُلف.
🍃🌷🍃
#شهید حسن باقری با #نبوغی که داشت، خیلی #مسعود را #قبول داشت. به خاطر #فهم و درک و #شعور بالای #مسعود.
🍃🌷🍃
خیلی خوب هم از #مسعود استفاده میکرد و #هیچکس نمیتوانست به این #خوبی از او استفاده کند و #مسعود هم #حسن را خیلی #قبول داشت و میگفت او بهتر از #همه #میفهمد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت چهارم
#سردار #شهید مسعود پیشبهار، #فرمانده جوانی که میتوانست #آینده بسیار درخشانی داشته باشد و #منشأ #خدمات مهمی در #جنگ باشد اما مدتی بعد به #شهادت رسید.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار #شهید مسعود پیش بهار هم بعد از ۱۸#ماه #حضور #فعال در #جبههها در #مرحله #سوم #عملیات #الی بیتالمقدس در تاریخ
۲۱ /۲ /#۱۳۶۱ در #دارخوین به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای شهرستان بهبهان.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
عباس علیهالسلام را نزد خداوند
منزلتی است که در روز قیامت
همه شهیدان بر آن رشک میبرند.🍃💔
#امامسجادعلیهالسلام🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازهای زیبای قرآن
👌فرازی ملکوتی وآسمانی🌄
💕تلاوت بسیار زیبا
استاد محمد شحات انور رحمه الله
▪️🍃🌹🍃▪️
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
🍃🌹🍃▪️ـــــــــــــــــــــــ
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🍃🌹🍃▪️ــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
▪️🍃🌹🍃▪️
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
قسمت اول
#شهید مدافع حرم محمد صاحبکرم اردکانی
🍃🌷🍃
شهریور ماه سال ۱۳۶۱# در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
در کودکی مادرش را از دست داده بود😔 و خواهرش جوانی و عمر خود را صرف بزرگ کردن ایشان و دیگر خواهرها و برادرهایش کرده بود.
🍃🌷🍃
متاهل بود، اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷# ازدواج کرد، طول زندگی مشترک ایشان کمتر از ۷#سال بود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان همان ابتدا میدانست که #درد مردم برایش #دغدغه است و با دیدن اخبار جنگ و ظلم به مسلمانان حالش منقلب میشد.😔
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#محمد سالها بود زمزمه رفتن به #سوریه و #عراق برای مبارزه با تکفیریها را داشت، در سال 92# برای رفتن مصممتر شد.
🍃🌷🍃
ابتدا مخالفت میکردم ولی بالاخره در برابر د#وستداشتن #محمد برای رفتن تسلیم شدم و در #بهمن 93# او را به سوی #جبهه حق بدرقه کردم.😭
🍃🌷🍃
اوایل که من مخالفت میکردم سعی نمیکرد که با صحبت کردن مرا راضی کند بلکه ترجیح میداد که با رفتار کاری کند تا من با قلبم راضی شوم.😔
🍃🌷🍃
بعد از رفتنش خانواده ام تا زمان #شهادت اطلاع نداشتند و خانواده #محمد هم بعد از رفتنش متوجه شدند.😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
دلخور نگاهی بهم انداخت
_میشه انقدر تو دل منو خالی من کلی دعا کردم و امیدوار شدم به عنایت این شهدا که هم بابا و مامان اکرم رو قبول کنند و هم اکرم تصمیم بگیره که راهی رو که من دارم میرم اونم بیاد بعد تو هی میگی اگه مامان قبول نکنه اگه اکرم بگه نه
یه فکری کردم و دیدم راست میگه به قول فرماندمون آقای امیری زمان خیلی چیزها رو حل میکنه شرمنده ازش سرم رو انداختم پایین
_راست میگی داداش حق با توئه ان شالله که بریم و همه چی درست بشه
نگاهم افتاد به ظرف غذایی که گذاشتن رو میز با قاشق برنج رو زیر و رو کردم جوجه کباب ها رو آوردم رو یه قاشق گذاشتم دهنم خیلی خشکه رو کردم به ساسان
_ای کاش الان آبلیمو بود میریختیم روش میخوردیم
ساسان اشاره کرد به ماست روی میز
_با ماست بخور
خودشم اومد جلو قاشقش رو زد زیر برنج و نگاهش رو داد به من
_از آقای امیری سوال کن بودجه این سفرها رو کی میده؟ دولت؟
_من قبلا پرسیدم نه بودجه دولتی ندارند همه ی مخارج حتی کرایه اتوبوسها رو مردم میدن و گرنه با پول کمی که از ما میگیرن که نمی شه چهار رو خرج سفر رو داد
ساسان ابرو داد بالا و نفس عمیقی کشید
_خوش به حال اونهایی که پولهاشون رو توی این راهها خرج میکنند. ایکاش من داشتم یه کمک چشم گیری به این اردوها میکردم
ساسان مکثی کرد و ادامه داد
_ماهان شاید من اگر یکسال میرفتم مسجد و پای سخنرانی مینشستم رو من اثر نمی گذاشت که یک روز از این سفر انقدر فکر من رو عوض کرد و من رو پشیمون از خطاها و اشتباهاتم کرده...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷
قسمت اول
#شهید مدافع حرم محمد صاحبکرم اردکانی
🍃🌷🍃
شهریور ماه سال ۱۳۶۱# در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
در کودکی مادرش را از دست داده بود😔 و خواهرش جوانی و عمر خود را صرف بزرگ کردن ایشان و دیگر خواهرها و برادرهایش کرده بود.
🍃🌷🍃
متاهل بود، اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷# ازدواج کرد، طول زندگی مشترک ایشان کمتر از ۷#سال بود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان همان ابتدا میدانست که #درد مردم برایش #دغدغه است و با دیدن اخبار جنگ و ظلم به مسلمانان حالش منقلب میشد.😔
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#محمد سالها بود زمزمه رفتن به #سوریه و #عراق برای مبارزه با تکفیریها را داشت، در سال 92# برای رفتن مصممتر شد.
🍃🌷🍃
ابتدا مخالفت میکردم ولی بالاخره در برابر د#وستداشتن #محمد برای رفتن تسلیم شدم و در #بهمن 93# او را به سوی #جبهه حق بدرقه کردم.😭
🍃🌷🍃
اوایل که من مخالفت میکردم سعی نمیکرد که با صحبت کردن مرا راضی کند بلکه ترجیح میداد که با رفتار کاری کند تا من با قلبم راضی شوم.😔
🍃🌷🍃
بعد از رفتنش خانواده ام تا زمان #شهادت اطلاع نداشتند و خانواده #محمد هم بعد از رفتنش متوجه شدند.😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت دوم
#مداح بود و #مراسمهای خانوادگی از صدای #مداحی او برای #اهل بیت(ع)🌷 گرم میشد اما حالا مدتهاست #صدای #دلنشین و #پرشورش در فضا شنیده نمیشود و جای خالی او در #مناسبتها بیشتر احساس میشود.😭😭
🍃🌷🍃
وقت #رفتن بهش گفتم اگر #دلیل رفتنت را مردم از من پرسیدند چی بگم؟ گفت: بگو #خودش رفت،
با #عشق هم رفت، بگو خودش
را #فدای #اهل بیت(ع)🌷 و #دینش کرد. من هم این روزها خودم را با همین #موضوع #دلداری میدهم.😭
🍃🌷🍃
هر زمان ناراحت میشم به این فکر میکنم که #محمد #نعمت و #امانتی از طرف #خدا بود و من #امانتی را به #صاحبش #پس دادم و #خدا را #شکر میکنم که در این #امتحان #سربلند بودم و این قلبم را# آرام میکند.
😭
🍃🌷🍃
به تشویق #خواهر شوهرم که حکم #مادر برای #شوهرم را داشته در حال ادامه تحصیل هستم تا بتوانم مسیر #تعالی #همسرم را #ادامه دهم.
خبر #شهادت #همسرم را ابتدا به #پدرش اطلاع دادند و پدرشون هم من و دیگر اعضای خانواده را مطلع کردند.
😭😭
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
قسمت سوم
به روایت از پدر #شهید:
با #خدا #معامله کردم و #فرزندم را #فدای
#حضرت زینب(س)🌷 ، #حضرت رقیه(س)🌷 ، #اسلام و #رهبر نمودم.😭
🍃🌷🍃
چرا که #محمد لایق #شهادت بود و از #خدا #سلامتی #رهبر عزیز انقلاب و همه #پاسداران و #خدمتگذاران نظام را خواهانم.
🍃🌷🍃
#محمد وقتی به #ماموریت می رفت ، کسی مطلع نمی شد که به کجا می رود و اخیراً هم از #کربلا به #سوریه رفت و من نمی دانستم که در #ماموریت #سوریه بوده.
🍃🌷🍃
#مداحی برای #اهل بیت #عصمت و #طهارت🌷 را یکی از #خصوصیات #پسرم بود😭 #محمد #نوکر #اهل بیت علیه السلام🌷 بود و به آنچه #می خواند #توجه قلبی داشت.😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید محمد صاحبکرم اردکانی هم درتاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۱۲# در #حلب #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر سپیدان، شیراز.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید محمد صاحبکرم اردکانی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد🌷
پایان