eitaa logo
شاعرانه
27.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
765 ویدیو
77 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم رفت و گم شد در آن کو مرا توان یافت گر اوست دلجو مرا صبا آمد و رفت عقلم به باد ز زلف که آورد این بو مرا رقیبش بدم گفت و دانست راست دریغا ندانست نیکو مرا مرا عاقبت خواهد آن غمزه کشت چنین گر نباشد بکش گو مرا میفکن دگر کشتن من به هجر که بسیار شد منت او مرا چو با من نخواهد که بویش رسد چرا زنده دارد به این بو مرا کمین بنده ماست گفتی کمال کم است این قدر بیش ازین گو مرا 📜 @sheraneh_eitaa
طنزی بر طنز 🌹🌹🌹🌾🌾🌾🌹🌹🌹🌾🌾🌾🌹🌹🌹 نیمه شب که اون‌ تل آویو شده بود موشک بارون گفته بود یک ظریفی به اون خبرنگارمون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 سپاه و نیروی قدس و بروبچه های ما موشکامون فرستادن میون آسمون ولمون کن بابا جون، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 گویی از وحشت اون لحظه دلم گشته جدا زلزله افتاده اطراف تموم خونه مون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 جلوتر نیا که آتیش میزنی به جون من دستتو نذار به اطراف و حریم قلبمون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 چکنم چاره ز کف دادم و بیچاره شدم حیف از اون برجام بیچاره که دوختن واسمون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 حالمو نگیر بذار برم به کارم برسم رهامون کن یه دمی بریم تو حال بدمون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹 من دیگه طاقت این حرف و حدیث و ندارم هی دلم می شکنه از قدرت این موشکامون ولمون کن بابا جون ، ولمون کن بابا جون 🌹🌹🌾🌾🌹🌹🌾🌾🌹🌹🌾🌾 📜 @sheraneh_eitaa
آن را که در هوای تو یک دم شکیب نیست با نامه ایش گر بنوازی غریب نیست اشکم همین صفای تو دارد ولی چه سود؟ آینه ی تمام نمای حبیب نیست فریاد ها که چون نی ام از دست روزگار صد ناله هست و از لب جانان نصیب نیست سیلاب کوه و دره و هامون یکی کند در آستان عشق فراز و نشیب نیست آن برق را که می گذرد سرخوش از افق پروای آشیانه ی این عندلیب نیست... 📜 @sheraneh_eitaa
jarooni.gif
7.4K
سلیمی جرونی شاعر سدهٔ نهم هجری و معاصر شاعران نامداری چون نورالدین عبدالرحمان جامی، مکتبی شیرازی، شمس‌الدین محمد لاهیجی و شاه داعی شیرازی گویا از ساکنان بندر جرون یا گمبرون (بندرعباس کنونی) است که از زندگی وی اطلاعات زیادی در دست نیست و تنها اثر باقیمانده از او مثنوی «شیرین و فرهاد» اوست که به تقلید از نظامی سروده شده است. وی در آغاز میل به سرودن غزل داشته ولی پس از دیدار مولا همام‌الدین کرمانی خلیفهٔ طریقتی شاه قاسم انوار با عرفان آشنا شده و با تشویق او به سرودن مثنوی روی آورد و هوای خمسه‌سرایی در سر می‌پرورد. سرودهٔ دیگر سلیمی «منبع‌الاطوار» بوده که به تقلید از مخزن‌الاسرار نظامی سروده است ولی متأسفانه امروز از این منظومه نسخه‌ای در دست نیست. سلیمی علاوه بر مثنوی، غزل، قطعه و شعرهای دیگری نیز سروده است که هیچ‌کدام از آثار او به جز همین مثنوی که تنها نسخه آن در شهر ژنو در مجموعه خصوصی بنیاد مارتین بودمر نگهداری می‌شود، در جایی یافت نشده است. مثنوی شیرین و فرهاد در سال ۸۲ توسط مرکز پژوهشی میراث مکتوب با تصحیح و مقدمه عالمانه دکتر نجف جوکار منتشر شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
دوم پند آنکه با نادان مشو یار که از نادان، کشی اندوه بسیار ز نادان، عاقل آن به کو گریزد که از او جز سیه رویی نخیزد ز دانا گر رسد صد جور بهتر که نادانت دهد صد بدره زر ببر از مرد جاهل تا توانی که با او هست ضایع، زندگانی مکن هم صحبتی با هیچ جاهل که خوش زد این مثل، آن مرد کامل که با ناجنس، صحبت داشت یک دم اگر جنت بود، باشد جهنم اگر خواهی که هرگز نبودت بد نشین تا می توان، با بهتر از خود سخن بشنو ز دانا، تا که بتوان مبین نادان که بادا مرگ نادان تو شیرینی شنو این پند شیرین که دانایان پیشین گفته اند این که با ناجنس منشین و میامیز بود تا سعیت از نادان بپرهیز که یک نادان، برانگیزد از آن گرد که صد دانا نیارد چاره اش کرد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی خانم عاطفه جوشقانیان تو خونی در رگ خاورمیانه، ماجرا این است هزاران آینه مات تو اند، ای روح سرگردان 📜 @sheraneh_eitaa
عقل را نیست تاب معرفتش چون نهد نام و کی کند صفتش نود و نه اشارت است بدان که نداند خرد تمامی آن شرع باید که تا کند تعریف مذهب راست چیست جز توقیف به قیاس خرد نشاید گفت نام حق وین سخن نباید گفت او کریم است و نام او ز کرم می​نگفت او سخن مگوی تو هم 📜 @sheraneh_eitaa
ساقی باقی که جانم مست اوست باده در داد کان بیرنگ و بوست بی دهن جان باده را در کشید کاو منزه از خم و جام و سبوست نور می در جان و در دل کار کرد نار وی در استخوان و مغز و پوست دیدم از مستی چو مستی را قفا عالمی را بی قفا دیدم که روست چون حجاب ما یقین شد مرتفع هردو عالم را بکل دیدم که اوست مهر بکد آنرا که ذره خواندمی بحر بود آنرا که می گفتم جوست زشت و نیکو می نمود اما نبود هر کرا من گفتمی زشت و نکوست هر کرا دشمن همی پنداشتم آخرالامرش چو دیدم بود دوست مغربی چون اختلافی نیست هیچ رو زبان درکش چه جای گفتگوست 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از علی یاوران
📣 ▫️نذر_قربانی به نیت سلامتی حضرت بقیه الله الاعظم و نائب الامام حضرت آیت الله خامنه‌ای، رزمندگان اسلام و عموم مؤمنین ✨بسم الله 🤝 مشارکت در نذر قربانی از طریق👇 💳|
6273 8170 1011 6493
(بنام گروه جهادی علی یاوران) 👈 روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🟨 گوشت قربانی جهت پذیرایی و اطعام زائران عزیز در ایام شهادت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مصرف خواهد شد. 💠 گروه جهادی فرهنگی علی یاوران https://eitaa.com/ali_yavaran
هر چه هستم حتم دارم ، دوستم دارد حسین نیست غم در روزگارم ، دوستم دارد حسین اوست یارم ، قبل دنیا آمدن تا بعد مرگ در خزان و در بهارم دوستم دارد حسین دست و پا گیرم ولیکن دستگیرم لطف اوست کی گره افتد به کارم دوستم دارد حسین نیست در دل ذره ای هم وحشت تنها شدن هست اربابم کنارم دوستم دارد حسین عاشقی ارثیه ی آبا و اجدادی ماست با همه ایل و تبارم دوستم دارد حسین جنس بُنجل هستم اما او خریدارم شده گرچه من سودی ندارم دوستم دارد حسین گرچه از اول بنا این بود من یارش شوم او همیشه گشت یارم دوستم دارد حسین ثروتی دارم که محشر آرزوی عالمی است این بُوَد دار و ندارم دوستم دارد حسین در قیامت که رود هر کس پی ِ کار خودش هست اربابم کنارم دوستم دارد حسین ای بنازم بر مرامش زیر تیغ شمر هم بود او دل بی قرارم ، دوستم دارد حسین 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی شب بخیرِ تو خوابم نمی بَرَد هرگز ... بخوان به گوشِ من هرشب دعــایِ خـیـرت را ... شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ای آفتاب عشق و امید! از حجاب ابر ترسم به در نیایی و جانم به در شود |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
گاهي اگر با ماه صحبت كرده باشي از ما اگر پيشش شكايت كرده باشي گاهي اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را حكايت كرده باشي گاهي اگر زير درختان مدينه بعد از زيارت استراحت كرده باشي گاهي اگر بعد از وضو مكثي كني تا آيينه يي را غرق حيرت كرده باشي در سال هاي سال دوري و صبوري چشم انتظاري را شفاعت كرده باشي حتي اگر بي آن كه مشتاقان بدانند گاهي نمازي را امامت كرده باشي يا در لباس ناشناسي در شب قدر از خود حديثي را روايت كرده باشي يا در ميان كوچه هاي تنگ و خسته نان و پنير و عشق قسمت كرده باشي پس بوده يي و هستي و مي آيي از راه تا حق دل ها را رعايت كرده باشي پس مردمك هاي نگاه ما عقيم اند تو حاضري بي آن كه غيبت كرده باشي! 📜 @sheraneh_eitaa
« پائیز باغ زیتون » عجب پاییز غمگینی رسید از راه، بی سیّد دلم پائیز شد از این غم جانکاه، بی سیّد نمی‌دانم در آن لحظه چه‌ها کردی، چه‌ها گفتی؟ چه ها از این همه غم ها که دیدی با خدا گفتی؟ تویی یک شاخه ی بشکسته از آن باغ پُر زیتون! به دامان حسین (ع) افتاده ای، با پیکر پُر خون گرفتی مزد شب‌هایی که از غم ها نخوابیدی سعادتمند گشتی، چِشمه ی جوشان امیدی ز خون تازه ات رگهای حزب‌الله جوشان شد زخون پاک تو بیروت، دریای خروشان شد شهیدی تو، همیشه زنده هستی، حیّ جاویدی ندادی دشمنانت را نصیبی غیر نومیدی بکُش ما را ز خون ما درخت عشق می روید و شاخ و برگ پُر بارش، ره ایثار می جوید برادر جان ز جا برخیز، نه، وقت درنگ است این چو بگذاری سلاحت را شوی با خون خود رنگین فضای آسمان پُر نور از خیل ابابیل است که نابودی اسرائیل، موشک‌های سجّیل است 📜 @sheraneh_eitaa
دل مَنِه بر دُنیی و اسبابِ او زآن‌که از وی، کَس وفاداری ندید کَس عسل بی‌نیش از این دُکّان نخورد کَس رُطَب بی‌خار از این بُستان نچید هرکه ایّامی چراغی برفروخت چون تمام افروخت، بادش دَردَمید بی‌تکلّف هرکه دل بر وِی نهاد چون بِدیدی، خَصمِ خود می‌پَروَرید شاهِ غازی، خسروِ گیتی‌سِتان آن‌که از شمشیرِ او خون می‌چکید گَه به یک حمله، سپاهی می‌شکست گَه به هویی، قلبه‌گاهی می‌دَرید از نَهیبَش، پنجه می‌افکند شیر در بیابان، نامِ او چون می‌شنید سَروَران را بی‌سبب می‌کرد حَبس گَردَنان را بی‌خطر سَر می‌بُرید عاقبت، شیراز و تبریز و عراق چون مسخّر کرد، وقتش دَررسید آن‌که روشن بُد جهان‌بینش بِدو مِیل در چَشم جهان‌بینَش کشید 20مهر روز بزرگداشت حافظ شیرازی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنجینه معارف و اخلاق رهبر انقلاب: 🔹ما حافظ را فقط به عنوان یک حادثه‌ تاریخی ارج نمینهیم، بلکه حافظ همچنین حامل یک پیام و یک فرهنگ است. دو خصوصیت وجود دارد که به ما حکم میکند که از حافظ تجلیل کنیم و یاد او را زنده کنیم. 🔹اول: زبان فاخر اوست که همچنان در قله‌ی زبان فارسی و شعر فارسی است و ما این زبان را باید ارج بنهیم و از آن معراجی بسازیم به سوی زبان پاکِ پیراسته‌ی کامل والا؛ چیزی که امروز از آن محرومیم. 🔹دوم: معارف حافظی است که خود او تکرار میکند که از نکات قرآنی استفاده کرده است. قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و دیوان حافظ مستفاد از قرآن است و خود او اعتراف میکند که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است. پس محتوای شعر حافظ آن‌جا که از جنبه‌ی شعری محضْ خارج میشود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات میگذارد، یک گنجینه و ذخیره است برای ملت ما امروز و نسلهای آینده و همچنین برای ملتهای دیگر؛ چون معارف والای انسانی مرز نمیشناسد. 📜 @sheraneh_eitaa
می چکد باران مهرت بر تن ایران ما کم نگردد سایه ات بر آسمان جان ما یوسف کنعانیم حس می کنم در عمق جان بانگاه مهر خود کم می کند احزان ما در خیالم می زنم بالی به دنیای ظهور تا بیابم لحظه ای آن چهره تابان ما بی حضورش غم نشسته بر دل افلاکیان شد قرار عاشقان آدینه رخشان ما حس کنم عطر حضورش را به دنیای خیال با خیال جان او زیبا شود پیمان ما در حریم خاطرش گل می کند گلزار عشق یاس ونرگس در تنش عطر گل ریحان ما می برم دست توسل بر حریم کبریا تا به یمن لطف او مانا شود ایمان ما از کمند زلف مهرش حس کنم مهر وولا بانگاه لطف او غوغا شود دامان ما زیر لب دارم دعایی غرق عشق ومرحمت بانگاه لطف خود پایان بده هجران ما 📜 @sheraneh_eitaa
اکرم السادات هاشمی پور در شانزدهمین روز از آذر سال 1358در شهرستان آبادان متولد شد. او دارای مدرک تحصیلی کارشناسی است و در حوزه داستان و شعر کودک و نوجوان فعالیت دارد. «خدا رو خیلی دوست دارم» از مجموعه کتاب های ترانه های نیایش، «مهمون آیینه ها( برای حضرت معصومه (س)»،« شعر سوغات آتش و دود» از مجموعه شعر خواب سیب و بستنی، عناوینی هستند که اکرم السادات هاشمی پور سروده است و این آثار توسط انتشارات به نشر به چاپ رسیده است. «خواب سیب و بستنی» مجموعة شعری است که توسط تعدادی از شاعران برتر کودک و نوجوان کشور برای غنچه هایی که شبانه در کشور یمن پَرپَر شدند سروده شده است. اکرم السادات هاشمی پور در جدیدترین اثر خود «مهمون آیینه ها» شعر هایی از حضرت معصومه (س) و زیارت ایشان برای کودکان سروده اند که این کتاب در دوازدهمین جشنواره بین المللی کتاب سال رضوی توانست در بخش آثار چاپی با محوریت کودکان و نوجوانان برگزیده شود. اختتامیه این جشنواره در تیرماه سال 99 برگزار و از نویسندگان و شاعران برگزیده تقدیر شد. 📜 @sheraneh_eitaa
باز در خیال من توی کوچه باغ ها هردرخت می شود خانه ی کلاغ ها باز در خیال من برگ زرد می شود قاصدک سوار باد دوره گرد می شود باز در خیال من می رود سفر درخت می شود دوباره شعر برگ برگ هر درخت مهر ماه اول فصل عاشقانه هاست توی شعر من درخت هم کلاسی شماست 📜 @sheraneh_eitaa
ندیده هیچ کسی از تو غیر احسان را بده به دست گدایان بی نوا نان را به پای عشق تو موسی و نوح جان دادند گدای کوی تو دیدند تا سلیمان را به شوق وصل تو یوسف کلاف آورد و پر از حضور تو میکرد کنج زندان را به شوق صبح ظهور تو خون دل میخورد کسی که روی جگر میگذاشت دندان را تمام آرزوی عاشق است دیدن تو به روی مشتریانت نبند دُکّان را 📜 @sheraneh_eitaa
پله کردی شانه های زخمی و رنجورمان می نشد در کوزه هاتان این همه انگورمان بر تن ما خار و خنجر می زدی در زندگی گل چرا آورده ای اکنون برای گورمان شد پریشان جمع ما وصلی نشد ممکن دگر چون تو بودی بی گمان خود وصله ی ناجورمان شور شد شیرین شراب ما ز چشم شورتان شد عزا در هر کجا جشن و سرور و سورمان ارمغانی را که دادی جامه ی یوسف نبود عاقبت روشن نکردی دیده ی بی نورمان 📜 @sheraneh_eitaa
روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 📜 @sheraneh_eitaa
هر شبی روزی و هر روز زوالی دارد شبِ وصلِ من و معشوقِ مرا آخر نیست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
فصل پیدایش عشق است و به آن دل بستیم صبح پاییز و تب عشق چشیدن دارد | صبح پاییزیتون بخیر و برکت🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
آنجا که فصل عشق را آغاز کردیم با مکث کوتاهی که نه پرواز کردیم خورشیدهم بر زخم هامان تکیه می زد در بازی خورشید و زخم اعجاز کردیم آن شب نبودی تا ببینی هر قفس را در امتداد شب چگونه باز کردیم آنجا خدای عشق را تکذیب کردند در این وسط ما عشق را آواز کردیم حتی شکستند احترام لاله ها را وقتی سفر را با لاله آغاز کردیم ” آنای ” من فردای ما هم دیر شد،نه ! خنجر پریشان گشت و ما هی ناز کردیم یادش به خیر آن شب میان دود و اسپند تصنیف مرگ و زندگی را ساز کردیم 📜 @sheraneh_eitaa
اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست هركسي چشم دلش باز شود مي بيند شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض" كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست "سرگراني صفت نرگس رعنا باشد" همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت: "صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست" فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست "سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست میلاد امام حسن عسکری مبارک 🌸🌼🌸🌼 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از فراخوان شعر
شبکه‌ی چهار سیما در نظر دارد در رقابتی شاعرانه، رباعی‌هایی با موضوع «حقوق بشر آمریکایی‌» را انتخاب و از شاعران برتر به نحو شایسته تقدیر کند. ادعای آمریکا مبنی بر حمایت از حقوق بشر در سطح بین‌الملل طنزی تلخ است که از سالیان سال پیش، راه افتاده است. از همهٔ شاعران عزیز تقاضا می‌شود در حوزۀ یادشده، با نگاهی نقادانه یا طنز به این مفهوم، آثار خود را به نشانی زیر برای ما ارسال کنند. sarzamineshertv4@gmail.com کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
آن‌گاه كه در گذشتم! از من مركب بساز و با من سطر به سطر آفرینش‌هایت را بنویس تا طعمِ جاودانگی را درونِ حروف‌ات دریابم و این‌بار از نو تا ابد زنده بمانم 📜 @sheraneh_eitaa
سجده ی بی "خدا خدا" هرگز بی ولای تو "ربنا" هرگز عصمت الله اکبری آقا از ولی خدا ، خطا؟ هرگز هر چه دارم خودت عطا کردی نزد غیر توام گدا؟ هرگز من گره خورده ام به ایوانت از تو باشم دمی جدا ؟ هرگز پر زدن از فضای "دلتنگی" جز به صحنین سامرا هرگز چند وقتی شده.... که تب دارم از تو یک کربلا طلب دارم در کرمخانه تا تو را دیدم بین دستانت "آتنا" دیدم از ازل روی این دل زارم از تو من چند رد پا دیدم قبل اینکه به سامرا آیم به گمانم تو را دو جا دیدم اولین بار، پیش قبر حسن دومین بار ، کربلا دیدم وقت یاد از حریم پاک تو در حرم هایشان تو را دیدم من ندارم ، به من برس آقا که نباشم چو خار و خس آقا با اجازه کمی برای دلت روضه میخوانم از هوای دلت داغ مسمار و سینه را آقا می‌گذاری بگو کجای دلت هر شب از داغ مادرت زهرا (س) قتل نفسیست در سرای دلت ختمِ به کربلا و گودال است مثل هر دفعه ماجرای دلت یک سوال از من و ... جواب از تو... نیزه ای رفت لابلای دلت؟ من یک از صد هزار را گفتم گریه کم کن دلم فدای دلت گریه کم کن که گریه ها داری ای که از روضه ام عزاداری سنگ کوفی نخورد بر سر تو زیر سم ها نرفت پیکر تو روبروی سکینه (س) و زینب (س) غرق در خون نشد سراسر تو مملو از خاک و خون و خاکستر حنجرت را ندید مادر تو پیش چشمت نشد خدا را شکر اربا اربا علیِ اکبر تو خیمه هایت نسوخت با هیزم تازیانه نخورد دختر تو هیچ دستی نزد کنار سرت خیزران بر لب مطهر تو من یک از صدهزار را گفتم قصه ای آبدار را گفتم من که از روضه سر در آوردم از دل خود جگر درآوردم بین این روضه از زبان خودم دو سه تا چشم تر درآوردم عفو کن جان حجت ابن الحسن(ع) گریه ات را اگر درآوردم آن قدر گریه کرده ام آقا از دو چشمم پدر درآوردم نخل دردم که با دو قطره ی اشک مطمئنم ثمر درآوردم هر زمانی که روضه ای خواندم سوی گودال پر درآوردم سوی گودال سنگ می انداخت به تنش نیزه چنگ می انداخت.... 📜 @sheraneh_eitaa