eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
163 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که قضیه شهادت حضرت زهرا در میان علمای شیعه مشهور نبوده است و هیچ یک از علمای شیعه به آن معتقد نبوده اند با رواج انقلاب بود که کم کم قضیه شهادت حضرت زهرا مطرح شد ❗️ 💠💠 👌هجوم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها و آسیب رساندن به ایشان و سقط فرزندشان ، مساله ای است که ریشه در روایات و تاریخ شیعه و اهل سنت در قرون دارد و چنین نیست که این مساله جعلی و مستحدثه باشد ، علمای بزرگ شیعه نیز در طول تاریخ در آثار و نوشته های خود بارها به این مساله کرده اند ؛ 1⃣سید می نویسد ؛ « قضیه آتش زدن خانه زهرا را حتی غیر شیعیان روایت کرده اند ...کسی که خانه را بر سر علی و فاطمه آتش زد چه دارد » 📚الشافی ج4 ص119 2⃣شیخ می نویسد ؛ « روایت شده اند که آنان فاطمه را با شمشیر زدند ، بین شیعه اختلافی نیست که عمر ضربه ای بر شکم فاطمه زد که محسن را سقط کرد ، روایت به این مضمون نزد شیعه مشهور است و کسی حق انکار کردن را ندارد ...» 📚تلخیص الشافی ج3 ص156 3⃣سید بن می نویسد ؛ « در روایات صحیح اهل سنت قضیه امتناع علی از بیعت ابوبکر و اجتماع مخالفان ابوبکر در خانه علی و قصد آتش زدن خانه علی توسط ابوبکر و عمر آمده است ...» 📚الطرائف ص274 4⃣خواجه نصیر الدین می نویسد ؛ « زمانی که علی از بیعت خود داری کرد ، آنها به سوی منزل علی آمدند و خانه را آتش زدند در حالی که در خانه فاطمه و جماعتی از بنی هاشم هم بودند » 📚شرح تجرید الاعتقاد ص402 5⃣علامه اضافه می کند ؛ « علی را به زور از مسجد خارج کردند و شمشیر زبیر را شکستند و فاطمه را زدند و فرزندش محسن سقط شد » 📚کشف المراد ص402 6⃣متکلم بزرگ فاضل می گوید ؛ « علی و جماعتی از بیعت خود داری کردند و به خانه فاطمه پناه بردند ، عمر به سوی آنها رفت و ضربه ای بر شکم فاطمه وارد آورد و فرزندش محسن سقط شد و آتش فراهم کرد تا خانه آنها را آتش بزند در حالی که در خانه فاطمه و جمعی از بنی هاشم بودند ... ابوبکر در هنگام مرگ آرزو میکرد که ای کاش خانه فاطمه را هتک نمی کردم » 📚اللوامع ص302 7⃣محقق می گوید ؛ « آنان قصد بیعت گرفتن از علی را با اهانت و تهدید خانه به آتش زدن داشتند و هیزم ها را جمع کردند و فاطمه را مورد هجوم قرار دادند که محسن را سقط کرد ...» 📚نفحات اللاهوت ص130 8⃣شیخ حر می نویسد ؛ « ابوبکر و عمر قصد آتش زدن خانه علی را داشتند زیرا او و از بنی هاشم از بیعت خود داری کرده بودند ...» 📚اثباه الهداه ج2 ص368 9⃣علامه می نویسد ؛ « عمر تصمیم به آتش زدن خانه فاطمه ونابود کردن و آزار اهل بیت را گرفت و این هفدهمین طعنی است که بر او وارد است » 📚بحار الانوار ج31 ص59 0⃣1⃣شیخ یوسف نیز می نویسد ؛ « زهرا را زدند به گونه ای که فرزندش را سقط کرد و او را مورد لطمه قرار دادند به گونه ای که با صورت و پیشانی بر زمین افتاد ...» 📚الحدائق الناضره ج5 ص180 ❕سایر علمای بزرگ شیعه نیز به این مساله تصریح کرده اند که از ذکر سخنان آنان می شود ، کسانی که تمایل به آگاهی دارند رجوع کنند ؛ ‌@shiitehistory‌ آیدی‌کانال‌ 👆👆👆👆👆👆
روضه 😭 مهمان ما باشید امام زمان ببخشید 😔 سادات حلال فرمائید 😭▪️😭 میان خون پسرش داشت دست و پا میزد که ناله از ته دل بین شعله‌ها میزد نیاز داشت در آن لحظه مادرش باشد که جای مادر خود فضه را صدا میزد به صورتی که چشیده‌است هرم آتش را عدو دوباره بر آن سیلی از جفا میزد صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند چه آتشی به دل میزد؟ به هوش آمد و از خبر نگرفت دلش فقط و فقط شور میزد به قول حضرت صادق:به کوچه هرکس بود به هر چه داشت به ناموس کبریا میزد مغیره از نفس افتاد،غلاف سنگین بود یکی نگفت که این بی‌حیا چرا میزد دوباره در وسط کوچه بر زمین افتاد گریز روضه خود را به کربلا میزد.... بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد نهاد سر به روی خاک و ناله‌ها میزد یکی به پهلوی او نیزه بی‌هوا میزد یکی بر آن تن مجروح با عصا میزد صدای شیون به گوش می آمد میان خون پسرش داشت دست و پا میزد به نیزه هم که سرش رفت چشم او وا بود گمان کنم که دلش شور خیمه را میزد هنوز خشک نشد خون حنجرش،دشمن شراره بر حرم آل مصطفی میزد یکی به نیت غارت سکینه را میزد به قصد کشت یکی هم رقیه را میزد یتیمه‌ای که دلش همچو دامنش میسوخت ز سوز سینه خود وامحمدا میزد ای وااااای😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین یا رب فاطمه بحق فاطمه اشف صدر فاطمه بظهور الحجه
سیدعلی ⚫️: « (ع)» علیه السلام در نیمة سال 212 ق نزدیک شهر در روستای ، چشم به دنیا گشود و در ماه سال 254 ق در سرّ من رأی (سامرا) توسط به رسید. ایشان پس از 33 سال را بر عهده داشتند نام آن حضرت بود البته ، و هم گفته اند.👇👇👇👇👇👇 لقب های آن را ، ، ، ، ، و... ذکر کرده اند. اش است و به ایشان می گویند علیه السلام از آغاز در حضور داشتند و در مدت اقامت در این شهر نقش بسیار مهمی در ایفا کردند؛ به طوری که حکومت از موقعیت ممتاز احساس خطر کرده و حضور ایشان در را به صلاح ندانست، برای کنترل بیشتر تصمیم گرفت ایشان را از به منتقل کند. در سال 233 ق بنابه هایی که از های علیه السلام داده بودند، به داد تا این انتقال را انجام دهد. با ورود به ، مردم که سخت مشتاق و شیفتة خود بودند، اعتراض خود را علنی کردند؛ به طوری که اعلام کرد که کاری به السلام ندارد و هیچ خطری السلام را نمی کند. پس از مدتی به بهانه این که در منزل بر علیه حاکم سلاح جمع آوری می شود به خانه السلام حمله بردند، ولی چیزی جز و نیافتند . جالب اینکه خود پس از بازگشت می گوید: «چیزی جز ، ، و در او نیافتم» در ساعات اولیه ورود به به شکلی آمیز با برخورد کرد و نه تنها به استقبال نیامد، بلکه دستور داد ایشان را در محلی که مخصوص بود و به « » شهرت داشت، وارد کنند. بعد از استقرار در تمامی رفت و آمدها و ارتباطات تحت بود و به محض شنیدن اینکه از و نگهداری می کند، شبانه به خانة می بردند؛ ولی چیزی به دست نمی آوردند. در طول مدت حضور السلام در هر روز بر و محبوبیت آن افزوده می گشت و همه ناخواسته در برابر علیه السلام و بودند و سخت می داشتند. البته نفوذ منحصر به نبود و شامل درباریان هم می شد. حتی اهل کتاب هم به می گذاشتند. وقتی در اقدامات خود علیه علیه السلام ناکام ماند، به خود اعلام کرد که در کار علیه السلام درمانده شده است؛ از این رو به و فشار اکتفا نکرد و تصمیم به کشتن علیه السلام گرفت و حتی اقداماتی هم انجام داد؛ اما پیش از آنکه موفق شود، خود به رسید ایجاد آمادگی فکری جهت ورود به عصر فراهم کردن زمینة ورود به عصر ، از اقدامات اساسی علیه السلام بود، که همواره را متوجه این امر می کردند. در این راستا علیه السلام هم ا انجام داده اند: الف) 👈 بیان فراوان در مورد فرا رسیدن و نزدیک بودن عصر ؛ ب) 👈 بشارت به حضرت ومخفی بودن و هشدار این که مبادا مخفی بودن باعث تردید شما گردد؛ ج) 👈 کم کردن تماس مستقیم با ؛ به طوری که در مسائل از طریق نامه یا پاسخ داده می شد؛ تا از قبل برای شرایط و تکالیف عصر و ارتباط غیر مستقیم با آمادگی داشته باشند؛ 👈 ) تأیید برخی از کتب و روایی و) 👈 ارجاع سؤالات به وکلا و توجیه وکلا نسبت به پرسش های ؛ با توجه به و آن روز 2. مبارزه با کسانی بودند که بر مبنایی نادرست، علیه السلام را تا مقام (نعوذبالله) بالا می بردند. علیه السلام ـ همانند قبلی ـ موضع خویش را در قبال آنان روشن می ساخت و آنان را از گروه نمی دانست و حتی در نامه های مختلف، را افرادی و معرفی می فرمود و خویش را از آنان به صورت آشکار اعلام می نمود گروه دیگری از ، بودند که معمولاً با گیری از ، به شکل در مقابل علیه السلام می ایستادند. علیه السلام را از نزدیک شدن و #هم نشینی با آنان و ورود به جلسه هایشان به شد