eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن عاقبت دروغ بستن بر خداوند را چگونه ترسیم می کند؟ 🔹«آيه ۶۹ سوره يونس»، ناظر به شاخه معيّنى از شاخه هاى ، و آن به است، این آیه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: «قُلْ اِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ» (بگو آنها كه به خدا مى بندند [هرگز] نمى شوند). اصولا با رستگارى جمع نمى شود، به خصوص اگر دروغ بر و باشد. 🔹منظور از دروغ بر خدا در اين آيه [به قرينه آيات پيش از آن] آن است كه ، فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند، و گاه گفته شده است منظور، ادعاى نسبت به (عليه السلام) و نسبت به (عليه السلام) است که آنها را فرزند خدا مى دانستند. در هر حال چنين نسبتى به خداوند، و آشكارى است، زيرا نه جسم دارد و نه عوارض جسمانى بر او چيره مى شود، و نه همسر و فرزندى. 🔹اصولا فلسفه وجود در نظام آفرينش، و انسان ها به كمك فرزندان و احتياج به از طريق آنها است. لذا فرزند براى كه و و از همه چيز و قادر بر هر كارى است مفهوم ندارد. اين نكته نيز قابل دقت است كه در آيه فوق، مصداق و افترا می باشد، زیرا مفهومى گسترده تر از افترا دارد (و به تعبير معروف، نسبت ميان آنها نسبت عموم و خصوص مطلق است)؛ 🔹 آن است كه انسان سخنى بر بگويد، خواه درباره شخص، يا چيزى، ولى تهمت و طرح نسبتى ناروا و غير واقعى به فردی است كه در اين صورت هم است و هم . مضمون همين آيه در آيه ۱۱۶ نحل نيز آمده است آنجا كه مى فرمايد: «اِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ». 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۲۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش دوم) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام(ص) انتظار میرفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - بودند. به علاوه صفات (ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠پیامبرکشی گروهی از یهود 🔹خداوند در آیه ۱۱۲ سوره آل عمران مى گوید: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ ... ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذلِک بِماعَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ شامل حال آن ها (یهود) شد، چراکه به خدا مى ورزیدند و را به ناحق مى کشتند». [۲] آری آنها دست به قتل و کشتن راهنمایان و هادیان راه حق، یعنى زدند و بدون هیچ مجوزى آنها را از بین بردند: «وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍ ». [۳] تنها به دلیل اینکه آنها را مخالف منافع نامشروعشان مى دیدند. [۴] 🔹آیه ۷۱ سوره مائده ناظر به حال گروهى از است که با خدا پیمان بسته بودند که در برابر دعوت انبیا و فرمان هاى او سر تعظیم فرود آورند، ولى آنها هر زمان پیامبرى دستورى بر خلاف هواى نفسشان مى آورد در برابر او قیام مى کردند و حتى گروهى را کشتند. [۵] در آیه ۸۷ سورۀ بقره نیز می خوانیم: « ... وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ»؛ واژۀ با صیغه مضارع آورده شده که نشانه است، یعنى یک یا دو پیامبر را نکشتند، بلکه بر این کار استمرار داشتند. [۶] 🔹حتى آنها به افتخار مى کردند: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ؛ و مى گفتند ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدا را کشته ایم» و شاید تعبیر به رسول الله را در مورد مسیح از روى استهزاء و سخریه مى گفتند. در حالى که در این ادعاى خود نیز کاذب بودند، «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُمْ؛ آنها هرگز مسیح را نکشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباها به دار زدند». ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۱۴ [۲] همان، ج‏۱، ص۵۵ [۳] آیه ۱۵۵، سوره نساء؛ (تفسیر نمونه، ج‏۴، ص۱۹۷) [۴] اخلاق در قرآن، ج‏۲، ص۸۸ [۵] پیام قرآن، ج‏۱، ص۳۷۵ [۶] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۱، ص۱۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول) 💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها 🔹در آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که همچون حضرات ، و (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی میکنند که مرتکب شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد. 1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن 🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ». 🔹ترجمه آیه: (آيا داستان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى كرده، اكنون در ميان ما به حق كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». (ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] ، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست) 🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر داشت و خدا مى خواست او را كند، لذا چنين شرایط‌ غيرعادى‌ای (وارد شدن بر (ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. 🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى ! ما تو را و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ». [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️هدف از فرستادن «حضرت آدم» (علیه السلام) به زمین چه بود؟ 🔹(ع) در خطبه ۹۱ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ، وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ». (خداوند (ع) را بعد از توبه از بهشت فرو فرستاد تا با كمك خود، زمين را آباد سازد، و را بر بندگانش، اقامه كند). با توجه به عبارت قبل از این فراز که حضرت می فرماید: خداوند (ع) را در زمين جاى داد، استفاده مى شود كه منظور از و (ع)، هبوط و نزول مكانى نيست، بلكه مقامى است؛ يعنى خداوند (ع) را از آن مقام والايى كه داشت به خاطر اين ترك اُولى تنزّل داد. 🔹تعبير به و آبادسازى به وسيله (ع) و نسل او نشان مى دهد كه بايد هدف همه عمران و باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگ ها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيكارى و يا حتّى تخريب محيط زيست! و جالب اينكه اين و آبادى بعد از توبه صورت گرفته، و تا انسان از خود نكند توفيق اين عمران و آبادى دست نمى دهد. در نيز ميخوانيم: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ...» [۱]؛ (اوست كه شما را از آفريد و آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد...). 🔹در ضمن از جمله «فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ» به خوبى استفاده مى شود كه بعد از توبه صورت گرفته است. از بعضى از آيات «قرآن مجيد» استفاده مى شود كه توبه قبلاً بوده و از بعضى استفاده مى شود كه توبه بعداً صورت گرفته است و جمع ميان آنها كاملاً ممكن است، كه (ع) توبه از خطاى خود را مكرّر انجام داد: هم قبل از هبوط و هم بعد از هبوط؛ و بسيار مى شود كه انسان خطايى مرتكب شود و ساليان دراز هر زمان به يادش مى آيد، از آن استغفار مى كند. 🔹نكته ديگرى كه در عبارت فوق به چشم مى خورد و بارها در آيات «قرآن مجيد» به آن اشاره شده، مسئله بر است. گر چه خداوند به انسانها داده است، ولى به آن اكتفا نفرموده؛ بلكه با فرستادن و نزول و ابلاغ - كه در هر عصر و زمان صورت مى گرفته - را بر بندگانش تمام كرد، همانگونه كه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «و لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ، مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ، وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالَاتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً؛ حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّد(ص) حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ [۲] عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ». 🔹(بعد از مرگ (ع)، بندگان را از بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم(ع) و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، و دليل ها را بر زبان برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينكه به وسيله پيامبر ما (ص) حجّتش تمام شد [و سلسله پيامبران ختم گرديد] و بيان و [و بشارت] به آخر رسيد). جمله «لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ» نشان مى دهد كه (ع) يكى از و از هاى او بوده است، و بعد از رحلت او، خدا پيامبران ديگرى در هر زمان فرستاد و همچنان ادامه يافت تا به (ص) رسيد. [۳] 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اگر اتمام حجّت در هر عصر و زمان لازم است چرا با ظهور (ص)، سلسله پيامبران پايان گرفت و آن حضرت خاتم انبياء بود؟ پاسخ اين سؤال با توجّه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه خداوند آخرين دستورات و را بر (ص) نازل كرد و اصول جامع و ضوابط متينى را مقرّر داشت كه دانشمندان هر قوم و هر ملّت در سايه آن مى توانند راه خود را به سوى خدا و طريق خويش را به سعادت بازيابند، بخصوص اينكه (ص) تا دامنه قيامت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره هود، آيه ۶۱ [۲] «مَقْطع» به معناى پايان است [۳] جمله «لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ» (بنابراين كه ضمير «به» به آدم بر گردد)، نيز دليل ديگرى بر نبوّت آدم(ع) است و تعبير به «عِبَادِهِ» اشاره به حوّا و فرزندان آدم است. به علاوه سرنوشت آدم و خروج از بهشت بعد از ارتكاب خطا، حجّتى براى همه بندگان تا روز قيامت مى تواند باشد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۱۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel