eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
561 عکس
78 ویدیو
491 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔼 🔼 🔹 فصل چهارم در موضوع طرز حكومت اسلامى است. در اين بخش، به چگونگى حكومت اسلامى پرداخته شده و موضوعاتى كه مربوط به نظام اسلامى است مورد بحث قرار گرفته است. در نخستين عنوان فرعى، مورد انكار قرار گرفته و دلايل آن از كتاب و سنت و ارائه شده‌است. بحث از در ادامه آمده و ضمن شرح انواع دموكراسى، اشكالات اين نوع نظام بيان شده است. حاكميت يا حكومت نيز مورد نقادى مؤلف قرار گرفته و در ادامه عيب‌هاى حكومت هم كه حكومت است نيز شرح داده شده است. اما حكومت اسلامى، مهم‌ترين ويژگى‌اش، آن است كه قوانين آن است. مجرى آن نيز پيامبر و امام است و بنابراين از با انواع حكومت‌هاى غيردينى تفاوت دارد. بنابراين تا وقتى هست، كسى حق وضع قانون ندارد. قوانين هم به عهده است و بايد مطابق آن عمل شود. مى‌ماند مسائل مربوط به كه در فقه مورد بحث قرار نگرفته يا . در اين موارد نيز آن‌چه بايد از متون كلى فهميده شود به عهده است، اما حاكم اسلامى كه خود يک است، بايد افراد زبده‌اى براى برگزيند. از نظر مؤلف، به معناى است و يک مى‌بايست در كنار حاكم وجود داشته باشد. وى با استناد به آيات و روايات و پيامبر (صلى الله عليه و آله) لزوم عمل بر اساس مشورت را بيان كرده و حتى اگر موجب نوعى هم باشد، مصلحت را در آن مى‌بيند كه حاكم به رأى مشاورين بگذارد، كما اين‌كه پيامبر در چنين كرد. عنوان ديگرى كه در اين فصل مورد بحث قرار گرفته اين است كه حكومت اسلامى بر دو اصل و استوار است. وى در اين‌جا مطالبى را از كتاب مرحوم نائينى نقل مى‌كند و اين نقل‌ها تا آخر كتاب در بخش‌هاى مختلف ادامه مى‌يابد. در واقع، مؤلف در نگارش كتاب، از آراى مرحوم نائينى است. نمونه‌هايى كه در اين بخش از سيره پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امام على (عليه السلام) نقل شده، تقريباً همگى برگرفته از كتاب ياد شده مى‌باشد. توجه داريم كه مرحوم نائينى بر حسب اراده‌اى كه در از داشت، رويكرد جدى‌اش دفاع از و بود و نمونه‌هايى كه از تاريخ انتخاب مى‌كرد، در همين دايره بود. 🔹 عنوان فصل پنجم حكومت اسلامى است. مقصود آن است كه پس از تبيين آن‌كه «حاكم اسلامى چه كسى است؟»، كه كسى جز متدين و عالم نيست، نظام اسلامى با چه ترتيبى بايد شكل بگيرد. در واقع، سيستم اجرايى آن چگونه خواهد بود. يكى از مناصبى است كه در وجود خواهد داشت. مؤلف براى مثال از چند وزارت خانه مانند ، و ياد كرده‌است. در اين‌جا به مناسبت وزارت اقتصاد، را با رعايت جنبه مورد بحث قرار داده‌است. در نيازمندى‌هاى عمومى، ، حقوق واجبه شامل و ، ، عمومى، و اقتصاد اسلامى از اساسى‌ترين اصول اقتصاد حاكم بر حكومت اسلامى است. وى سپس با اشاره به و جنگ و اين‌كه حكومت اسلامى بايد در باشد از وزارت ياد كرده و اين‌كه اين وزارت خانه با همه اهميتى كه براى دفاع از و با دارد، در دنياى اسلام مورد قرار گرفته است. وى بحثى هم درباره خطر و نيز شرايطى كه دولت اسلامى بايد داشته باشند ارائه كرده است. 🔹 فصل ششم كتاب با عنوان «حاكم در حكومت اسلامى امتيازى ندارد.» مختص به بحث درباره اين نكته است كه در نظام حكومتى اسلام، حاكم در ساير مردم بوده و لازم است تا زندگى داشته، با سطح زندگى مردم روزگار را بگذراند. به علاوه، در حكومت اسلامى، مردم دارند و حاكم در مقابل ملت است. 🔹 فصل هفتم درباره وجوب اطاعت از حاكم است كه در آيات قرآن هم با تعبير «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» روى آن تأكيد شده است. درست است كه مقصود از اولى الامر، ائمه طاهرين است، اما اصلى كه حكومت و تسلط است، در بقيه موارد هم اطاعت را مى‌كند. ايشان در اين باره به رواياتى كه روى «سمع و طاعت» تكيه دارد، استناد كرده است. طبيعى است كه اطاعت در اين‌جا مطلق نيست و مشروط به آن است كه حاكم بوده مطابق احكام اسلامى عمل كند. 🔽 ادامه 🔽 @tafaqqoh
بررسی کاربرد عقل در نقد روایات.pdf
621.5K
بررسی کاربرد عقل در نقد روایات #عقل #نقد_روایات #عقل_آلی #عقل_مستقل 🆔 @ostadmaaref
🔹 : تخصّص گرایی و فقه‌های تخصصی خوب است امّا ضررهایی هم دارد! / اجتهاد برای فهم معارف اسلامی لازم است. / مهم یاد گرفتنِ شیوه‌ی استنباط است ولو در ضمن مباحث طهارت، صلات یا اجاره. [صحبت شد از] تخصّص‌گرایی. چند نفر از آقایان -به خصوص یکی دو نفر از آقایان به تفصیل- راجع به تخصّص‌گرایی بحث کردند. خوش‌بختانه این کار -[یعنی] فقه‌های تخصّصی- در شروع شده؛ البتّه در مورد فقه حرف خیلی زیاد است. فقه خیلی دارد؛ یک عدّه‌ای خیال می‌کنند فقه، چون اسمش دین است یعنی کارهای ؛ نه خیر، فقه و در واقع زندگی اجتماعی است؛ فقه این است، متکفّلِ این است. حالا اگر ما به خیلی از بخش‌هایش توجّه نمی‌کنیم، نقص از ما است وَ الّا فقه یعنی ، یعنی نظام زندگی و . بالاخره این‌که ما در این زمینه تخصّص‌گرایی کنیم و تخصّص‌ها را هر چه ریزتر کنیم، البتّه فکر خیلی خوبی است، دارد هم می‌شود، مُنتها غفلت نشود از برخی . سال‌ها است عدّه‌ای از متفکّرین در دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که تخصّصی‌ شدن در کنار که دارد، هم دارد. برخی از علوم بین‌رشته‌ای و مانند این‌ها برای این است که این نقص‌ها را جبران کند؛ شما هم اگر دنبال می‌روید، باید به این نکته توجّه کنید که تخصّص خوب است امّا در کنارش ممکن است عیوبی هم داشته باشد که باید به آن برسید. ... یک نکته راجع به «درس خواندن» عرض می‌کنم: درس را بگیرید؛ درس را جدّی بگیرید. ببینید! عالِم دین می‌خواهد اسلامی را به دست بیاورد؛ از کجا؟ از کتاب و سنّت و عقل؛ این است دیگر؛ بخشی مربوط به است، بخشی هم مربوط به و و نقل است؛ خب باید بداند که چه جوری به دست بیاورد؛ این همان است. اجتهاد یعنی چگونگی استفاده‌ی این معارف از منابعش؛ یعنی متُدِ -به تعبیر که بنده دارم [استفاده] نکنم امّا این‌جا ناچارم- استفاده‌ی و معارف از منابعش؛ این اجتهاد است. خب این اجتهاد را اگر بخواهد انسان دارا بشود، باید کند، باید کار کند. این درس فقهی که شما می‌خوانید ولو باشد -حالا بعضی‌ از طلبه‌ها می‌گویند: «آقا، چرا همیشه طهارت و صلات و مانند این‌ها؟»- فرقی نمی‌کند؛ آن چیزی که به شما این شیوه‌ی را یاد بدهد، مورد نیاز شما است. [این] گاهی در یک مسئله‌ی مربوط به طهارت است، گاهی در مسئله‌ی مربوط به است، گاهی مسئله‌ی مربوط به بحث و و مانند این‌هاست؛ شما باید بدانید چه جوری استنباط کنید. اگر این طریقه‌ی استنباط را یاد گرفتید، آن وقت ارزش‌های را هم درست از کتاب و سنّت استنباط می‌کنید؛ [نه] مثل بعضی از نیمه‌سوادها -حالا احترامشان کنیم، نگوییم بی‌سواد؛ نیمه‌سواد- که یک چیزی یا چهار کلمه‌ای یاد گرفته‌اند، راجع به مسائل دینی اظهار نظر می‌کنند، به یک آیه هم گاهی استناد می‌کنند؛ خب معنای این آیه این نیست؛ این به خاطر ضعف در فهم آیه و استنباط از آیه است، و به خاطر همین است که اجتهاد وجود ندارد. پس درس ‌خواندن برای مجتهد شدن لازم است؛ البتّه من نمی‌گویم همه باید مجتهد بشوند -در واقع یک واجب است- یک عدّه هم ممکن است نیاز به مجتهد شدن نداشته باشند، امّا برای فراگیری معارف اسلامی اجتهاد است. این یک نکته که درس را باید خوب خواند. طلبه‌ی روشن‌فکر امروزی حق ندارد بگوید که «آقا، ول کن این حرف‌ها را، [این] درس‌ها را»؛ نه، باید درس خواند؛ بی‌مایه [فطیر است]. زمان مبارزات که ما مثلاً می‌گفتیم، می‌گفتیم، بعضی از طلبه‌های پُرشورِ داغ دُور و بَر ما بودند در مشهد که واقعاً هم مبارزه می‌کردند، [امّا] گاهی می‌شنفتم می‌گویند «آقا، این چیست؟»؛ من به آن‌ها می‌گفتم اگر [این بحث‌ها را] نکنید، بعد نمی‌توانید به درد بخورید، نمی‌توانید استفاده کنید، نمی‌توانید به مردم چیزی یاد بدهید. این است که درس ‌خواندن، یک مسئله است. 🔖 بیانات امام خامنه‌ای حفظه الله در دیدار با طلاب ۹۸/۲/۱۸ @tafaqqoh
🔖 مفهوم عقل و حدود کارآیی آن در دو شرح «الکافی» (شرح الکافی ملاصالح مازندرانی و مرآة العقول علامه مجلسی [اعلی الله مقامهما]) 🌐 http://hadith.riqh.ac.ir/article_5763_0e9cf5c3512b0b795dbfc09e81439bfb.pdf ✔️ یکی از مسائل مورد توجه شارحان روایات  تعریف و حدود کارآیی آن است. این توجه به دلیل وجود روایات اهل بیت _ علیهم السلام _ در اصول الکافی است. این مقاله در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول، شامل تعریف عقل از نگاه ملاصالح مازندرانی و علامه مجلسی [رحمهما الله] است. [مرحوم] ملاصالح دارای تمایلات  بوده و بنا بر این، تعریف وی از عقل کاملاً متأثر از نگاه فلسفی وی است؛ اما [مرحوم] علامه مجلسی به دلیل نگاه به فلسفه و ، تعریفی کاملاً از ملاصالح دارد. در بخش دوم، محدوده کارآیی عقل و نقش آن در بررسی شده است. [مرحوم] ملاصالح به پیروی از و ‏ای چون به و بودن معرفت باور دارد و عقل را در این حوزه ناکارآمد معرفی می‌‏کند.‏ [مرحوم] علامه مجلسی نظر صریحی در این موضوع نمی‌‏دهد، اما با توجه به شواهد موجود در شرحش می‌‏توان به این نتیجه رسید که وی معرفت را و می‏‌داند. @tafaqqoh
🔖 تبیین ساختار جنود عقل و جهل بر پایه سه مؤلفه فکر، حال و عمل؛ با تأکید بر شرح اصول کافی ملاصدرا ✔️ حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در حدیث شریف ، لازمه‌ی هدایت بشری را شناخت لشکریان عقل و جهل معرفی می‌کنند. در کتاب خود به شرح این حدیث اهتمام ویژه نموده است. این نوشتار با روش تحلیلی در پی آن است تا با واکاوی شرح ، دسته‌بندی نوینی را از لشکریان و حول سه محور ، و ، که اضلاع اصلی انسان هستند ارائه دهد و روابط و نِسَب میان این سه مؤلفه را در منظومه جعفری کشف کند. در بررسی لشکریان هفتاد و پنج‌گانه عقل و جهل، از منظر مؤلفه‌های یاد شده و مبادی و نتایج آن‌ها می‌توان و اخلاقی را در شش حیطه: مبادی و اصول، افکار، افکار و احوال، افکار و اعمال، افکار و احوال و اعمال و هم‌چنین حیطه ثمرات و آثار این قوا، دسته‌بندی نمود. با این تبیین به این نتیجه نایل می‌شویم که برای نیل به حقیقی انسان باید الگویی از خصوصیات اخلاقی تنظیم گردد که به تمامی ابعاد وجودی بشر نظاره داشته و با لحاظ اضلاع سه‌گانه وجود او، بتواند گام‌های انسان را ترسیم نماید تا به زمام‌داری قوه ، در شخصیت انسان و اخلاقی مجال ظهور و بروز بیابند و به میزان ، دنیوی و اخروی حاصل ‌شود. 🌐 متن کامل مقاله @tafaqqoh
🔖 بررسی قاعده تسلط و گستره آن ✍🏻 استاد ابوالقاسم علی‌دوست و محمد ابراهیمی‌راد ✔️ : قاعده «سلطنت مردم بر اموال خویش»، از قواعد مشهور و مسلّم فقهی است. مفاد قاعده مرکب از دو جزء ایجابی و سلبی با این تقریر است: «هر مالکی بر انواع تصرف‌ها در اموال خویش مسلط است و هیچ شخص یا نهادی نمی‌تواند سلطنت وی را بر اموالش محدود سازد». ، ، ، و از اسناد این قاعده به شمار می‌روند. به عنوان عمده‌ترین دلیل روایی ، گرچه سند صحیحی ندارد، ولی چون از شعارات مسلّم اسلامی است، معتبر می‌باشد؛ هرچند مبنای را به عمل و استناد نپذیریم. اندیشه صحیح در بیان مفاد حدیث این است که مردم حق هرگونه تصرف در اموال خود را دارند تا زمانی که منعی از سوی شارع نرسیده باشد. این حدیث در مقام است و جواز وضعی و تکلیفی هر نوع تصرّفِ مالکان به عنوان و از آن تا زمانی که منعی از ناحیه شارع نرسیده باشد، استفاده می‌شود؛ بنابراین می‌توان با آن و ، شک و تردیدها را برطرف ساخت. مردم بر ملک، حق و شئون دیگر خویش، جزء حوزه قاعده است. و ، از شئون بر ملکش است. تبعیت عمق و هوا از ملک مالک (اعم از شخص، دولت و ملت)، تابع است. دریافت متنِ کاملِ مقاله @tafaqqoh