eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥.اگر خبر،"مشتق" باشد،و جاری شود بر مبتدا،و از مواردی نباشد که یکسان است در او "افراد" و "تذکیر" مطابقتش با 'مبتدا" واجب است،مثل زیدٌ عالمٌ،الزیدونَ عالمونَ،زینبٌ عالمَةٌ و..... از افراد،"مفرد"،"مثنی"وجمع است و منظور از تذکیر،"مونث" و"مذکر" است. مثل،هندُ انسانٌ،و هذه جریحٌ،مطابقت واجب نیست،چون مثال اول،خبر جامد است و مثال ثانی،خبرِ مشتق،مساوی است در او "مذکر و مونث" ⚡️اگر مبتدا،جمعِ غیرِ عاقلی باشد،جایز است خبر به صورت "مفردِ مونث"،"جمعِ سالم"،یا"جمع مکسرِ مونث" بیاید، مثل العقوباتُ رادعةٌ،یا رادعاتٌ،یا روادع.. ،مفردِ جمعِ مونثِ غیر عاقل،مذکر باشد،علاوه بر خبر های فوق،"خبر"به صورت جمعِ تکسیرِ "مذکر"هم می آید، مثل،البیوت عالیةٌ یا عالیاتٌ یا عوال یا اعالٌ(جمع أعْلیٰ) ⚡️اگر مبتدا،جمع مونثِ عاقل باشد،جایز است خبر به صورت "مفردِ مونث" یا "جمعِ مونث" یا جمعِ "مکسرِ مونث" بیاید مثلِ المتعلماتُ نافعَةٌ،یا نافعاتٌ،یانوافِعُ ⚡️گاه،مذکر میشود،مبتدا به خاطر خبر مثلِ "فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي" در آیه شریفه،هذا "مذکر" آمده به خاطر خبرش که "رَبِّی" است،با اینکه مشارالیه هذا، مونث است(الشمسَ). هذا در اینجا واجب است،برای محافظت رَبّ از شبهه "تانیث". 💥اگر،خبر دلالت کند بر"تقسیم" و "تنویع"،جایز است عدم مطابقت با مبتدا مثل الصدیقُ صدیقانِ مقیمٌ علی الوِدِ و الوَلاءِ و تارکٌ لهما. صفحه ۳۷۸ تا ۳۸۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألةُ ۳۵،اقسام الخبر🔹 💥خبر بر سه قسم است،مفرد،جمله و شبه جمله. ⚡️خبر مفرد:آنچه که "جمله"و "شِبه جمله" نیست. مفرد یا "جامد" است،که،ضمیرِ "مستتر" یا ضمیر "بارز" یا "اسم ظاهر" را رفع نمیدهد،مثل الفراتُ نهرٌ یا "مشتق"است،که مواردِ "فوق" را رفع میدهد مثل "زیدٌ العالم" ، "زیدٌ العالمَة امُه" و "ما راغِبٌ انتم فی الظلم.؟" ✏️اگر،خبر مشتق،ضمیرِ مستتری را رفع دهد که این ضمیر عائد به مبتدا است،مطابقت واجب است. ⭐️گاه خبرِ مشتق،ظاهرا خبر مبتدا است ولی در معنا خبر مبتدا نیست مثلِ البنتُ الابُ مکرمَتُه هِی(البنتُ،مبتدای اول،الابُ مبتدای ثانی "مکرمَتُه" خبرِ مبتدای ثانی،با اینکه معنای این خبر برای مبتدای اول است) ترجمه:اون دختر اکرام کننده پدرش هست. البنتُ،کل جمله "الابُ مکرمَتُه هی"میباشد در این مثال،حتی اگر ضمیر "هی" در آخر نمی آمد با توجه به تانیث مکرمَتُه،دانسته میشد،معنای اکرام کردن برای البنتُ میباشد،اصطلاحا این نوع خبر را،"جارٍ علی غیر من هی له" مینامند،چون مکرمَتُه،بعد از الابُ آمد،ولی "اکرام کردن" برای الاب اثبات نشد. ✏️در مثالِ "زیدُ عمرٌو ضاربُه هو،ترجمه "زید زننده است عمر را"،ضارب جاری شده بر غیر عمرٌو، اگر،ضمیر در آخر نمی آمد،عکس ترجمه بالا به ذهن میامد،پس آوردن ضمیر بارز در این گونه مثالها واجب است. 💥نتیجه:اگر قرینه ای بود که وصف جاری بر غیر مبتدا شده،مثل مثال اول(البنتُ الابُ مکرمَتُه)،آوردن ضمیر بارز جایز است و الا واجب است،مثل مثال دوم(زیدٌ عمروٌ ضاربُه هو) صفحه ۳۸۰ تا ۳۸۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسألةُ ۳۵،اقسام الخبر🔹 💥:قسم دوم از اقسام خبر،خبری است که به صورت جمله(چه اسمیه،چه فعلیه)،می آید، مثلِ"زیدٌ ضُرِب"َ یا زیدٌ هو قائمٌ. ⚡️دارا بودن "رابط" به مبتدا شرط است در "جمله ای" که خبر واقع شده است،مگر اینکه،جمله هم معنای،مبتدا باشد. رابط به مبتدا،واجب و "ضروری" است،زیرا اگر این "رابط" نباشد،جمله "خَبریه"بی گانه میشود به مبتدا،و معنیٰ بی ربط میشود، مثل محمدٌ یَذْهَبُ علیُّ(جمله ی بی معنایست). 💥انواع "رابط" در جمله خبریه، ⚡️۱.ضمیر،که اصلِ روابط است،چه "محذوف" باشد،مثل الفاکهةُ "أقةٌ بعشرةِ قروشٍ" که تقدیرش چنین بوده،أقةٌ منها ‌و چه محذوف نباشد،مثلِ هندُ "ذهبت"(هِی،مستتر است در ذهبت) و مثلِ الزراعُ "فضلهُ کبیرٌ" ،جمله ی معطوف علیه،خالی از ضمیر است ولی جمله معطوف،که عاطف "واو"،"فا"و ثُم بوده،دارای ضمیر است مثل القمرُ طلعتِ الشمسُ ثم اختفیٰ نوره(جمله،طلعتِ الشمسُ ضمیر ندارد ولی جمله بعدش،ضمیر دارد) نیز، بعد از جمله ی خبریِّه که خالی از ضمیر است،ادات شرطی واقع شده،که جوابش به قرینه ی،جمله خبریه،حذف شده است،و فعل شرط ضمیری به مبتدا دارد‌،مثلِ علیُّ یَذْ هَبَ زیدٌ إنْ ذَهَبَ(هو،عائد به زید است) ⚡️۲.اشاره به مبتدای سابق،مثلِ وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها "أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ"(الَّذينَ،مبتدا،و جمله ی أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خبر این مبتدا) ⚡️۳.تکرارِ لفظ مبتدا،یا معنای مبتدا مثلِ الحریَّةُ ما الحریَّةُ،الأسدُ ما الغَضَنفرُ ⚡️۴.جمله خبریه،لفظ عامی داشته باشد،که شامل مبتدا و غیر مبتدا میشود،مثلِ "إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا" ( الَّذِينَ،مبتدا و جمله"إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا"خبر، مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا،لفظ عام) جمله،نفس مبتدا باشد،جمله خالی از ضمیراست مثل،قَولِی لا الهَ الا الله صفحه ۳۸۴ تا ۳۸۸ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥أ.این جملات نمیتوانند خبر واقع بشوند، ⚡️۱.جمله ندایی،پس صحیح نیست بگویم،محمدٌ یا هذا ⚡️۲.جمله ای که آغازش،"لکن"،"حتی" یا "بل"،میباشد است جمله خبریه،جمله قسمیه باشد،مثل "القویُّ واللهِ لیهز من عدوه"، یا اینکه خبر جمله انشائیه باشد،چه انشاء طلب،مثل "وأَصْحٰبُ ألیَمِینِ مآ أَصْحٰبُ ألیَمِینِ" چه انشاء غیر طلب،مثل "العادلُ نِعْمَ الوالی" 💥ب.اگر خبر،نفس مبتدا باشد در معنی، مثلِ کلامِی "الجو معتدل"،در ترکیبش دو وجه جایز است. ⚡️۱.کلام،مبتدا،اعرابش تقدیری،و مضاف به یا متکلم،"الجو" مبتدا دوم،"معتدل" خبر برای الجو،و کل جمله خبر برای کلامی،و محلا مرفوع. ⚡️‌۲.کلِ "الجو معتدل" را،کلمه "واحدی" فرض کنیم و او را خبر مفرد بگیریم و اعرابش را از باب اینکه حکایت است تقدیری بدانیم در این صورت خبر مفرد است و اعرابش تقدیری است. ،مبتدا جمله ایست مَحکِی که مفردی از او اراده شده، مثلِ "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" آیةٌ قرآنیةٌ در ترکیبش میگویم "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" مبتدا مرفوع به ضمه مقدر،آیةُ خبر این مبتدا. 💥ج.مشهورترین اسمهایی،که واجب است خبرشان به صورت جمله بیاید،اسماء الشرط،ضمیر شان،کايِّن،کم،که خبری هستند،مخصوص مدح و ذم،ما تعجبیه،و مبتدایی که بعدش منصوب بنابر اختصاص می آید. صفحه ۳۸۸ تا ۳۹۱ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹قسم سوم از اقسام خبر،شبه جمله است🔹 💥منظور از "شبه جمله"،ظرف(چه مکانی،چه زمانی)،و حرف جر اصلی با مجرورش میباشد مثال ۱:الرحلةُ یومَ الخمیس،الحدیقَةُ امامَ البیتِ(دو کلمه یوم و امام،ظرف و منصوب هستند،که خبر واقع شده اند و محلا مرفوع اند) مثال ۲:زیدٌ فی الدارِ(جار و مجرور،محلا مرفوع،خبرِ مبتدا) ⚡️شرط ظرف یا جار و مجروری که "خبر" واقع میشوند این است که "تام"باشند و منظور از تام این است که به مجرد ذکرشان،فایده داشته باشند،پس صحیح نیست "مَحْمودٌ الیومَ " یا "میثمٌ بِک"،چون فایده ای ندارند. شبه جمله مستقلا خبر میباشد،و محلش مرفوع است. ⭐️ظرف مکان،صلاحیت دارد،که خبر باشد از "اسم معنی" و "اسم ذات" مثلِ "العلمُ عندَک" و "الکتاب أَمامَک"،و حتما باید ظرفِ مکان "خاص" باشد(در خبر دادن از او فایده ای ایجاد شود) اما ظرف "زمان"غالبا خبر از اسم معنا میشود،به شرط این که زمان،خاص باشد نه "عام" مثل السفر صباحاً بخلاف مثل السفر زماناً،گاه قلیلا ظرف زمان خبر از ذات واقع میشود،مثل الرُطبُ شهری ربیعٍ صفحه ۳۹۱ تا۳۹۶ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-از جمله الفاظِ ملازم با"ابتدا"،کلمه طوبیٰ است،و خبر این مبتدا همیشه جار و مجرور است مثل طوبیٰ للصّالِحٍ 💥ب-شبه جمله،همیشه متعلق به عاملی است،اما اگر عاملی که "تعلق" به آن صحیح باشد،یافت نشود،متعلق میشود به "اسناد" از اسناد،نسبتی است که بین دو رکن واقع شده است. مثل "حیثُ جرَا فَهما حرفانِ"،که حیثُ متعل است به نسبتی که بین "هما حرفان" واقع شده است(تثبت حرفیتُهما حیث جرَّا ) 💥ج-گفتیم که "ظرف زمان"خبر از اسم ذات نمیشود مگر اینکه فایده داشته باشد،و این فایده به یکی از شروط زیر محقق میشود، ⚡️۱.ظرف زمان "مختص" شود یا به "نعت" مثل 'نحنُ فی یومٍ سعیدٍ' یا به "اضافه" مثل 'نحنُ فی شهرِ العیدِ' یا به "علمیت" مثل نحنُ فی رمضان،که جر ظرف به "فی"واجب است،و جار و مجرور در محل رفع،خبر هستند،و ظرف اصطلاحی نیستند. ⚡️۲.مبتدایِ ذات از اُموری است که تکرار میشود،مثلا بعضی اوقات هست و بعضی اوقات نیست،مثل البُرتقال شهورَ الشتاءِ(در این حالت نیز جرش به "فی" جایزاست و اگر مجرور شود،ظرف اصطلاحی نیست) از ظرف اصطلاحی،وقتی است که "منصوب" شود. ⚡️۳.مبتدائی که "ذات" است،صلاحیت دارد برای تقدیر "مضافی" که اسم معناست مثل الکتابُ صَباحاً به تقدیر قرائةُ الکتابِ صباحاً،در این حالت این ظرف "منصوب" و در محل رفع است. ۳۹۶ تا ۳۹۸(ادامه دارد) @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 ⚡️در اعراب ظروف زمانی که خبر از اسمِ معنای "غیر زمانی" میدهند،سه وجه جایز است،رفع،نَصب و جَر به فِی. مرفوع لفظا خبر و مرفوع است،اما ظرف منصوب و مجرور به فِی،محلا مرفوع هستند. مثال الصَومُ شَهرٌ یا شَهراً یا فِی شَهرٍ،ولی اگر،ظرف زمان "نکره" باشد و مبتدا در بر بگیرد،آن زمان را یا اکثر آن زمان را،بهتر این است که ظرف "لفظا"مرفوع شود،مثل الصَومُ یومٌ. ⚡️اگر ظرفِ زمان،اسم برای ماه ها عربی باشد،و خبر از مبتدا یِ "معنا و زمان" واقع شده باشد،رفع خبر تعیین میشود، مثلِ شهرُصومٍ رمضانُ(ماهِ روزه گرفتن،رمضان است)،شهر،اسم زمان و الصوم،اسم معنا است. ⚡️اگر خبر از اسم ماهای عربی نباشد،و لفظ مبتدا متضمن معنای مصدری باشد،رفع و نصب خبر جایز است مثل الجُمُعةُ الیومُ و الیومَ،چون جمعه،متضمن معنای الجمع هست و اگر متضمن معنای مصدری نباشد،مثل الاحد،اثنین،رفع خبر بهتر است. ⚡️اگر ظرف مکانِ متصرف،خبر از "ذات" یا "معنایی" واقع شود،رفع و نصب خبر،جایز است،مثلِ "الرَجلُ امامُک وامامَک" و "العملُ امامُک و امامَ" و اگر ظرف مکان "غیر متصرف" باشد مثل فوق،نصبش واجب است مثلِ الکتابُ فوقَ المکتبِ. ⚡️اگر گفته شود،ظهرُک خلفک،رفع و نصب خلف جایز است. ⚡️اگر ظرف زمان غیر متصرف بود،مثلِ ضَحْوَةَ،نصبش واجب است مثل العملُ ضَحْوَةَ ⚡️اگر ظرف(بنوعیه)،متصرف باشد و خبر از ذاتی شود،که مضافی قبل از ذات در تقدیر است،رفع و نصب خبر جایز است مثلِ”المدرسةُ مِنی میلٌ و میلا“ یا ”المدرسةُ مِنی یومٌ و یوماً“به تقدیر بُعدُ المدرسةِ... ⚡️جایز است در جمله حامدٌ وحدَه،اعراب وحدَه،"ظرف و منصوب" باشد،در محل رفع،و خبر برای حامدٌ. صفحه ۳۹۸ تا ۴۰۰ @talcheslkotob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹المسئلة ۳۶،المبتدأ المعرفه و المبتدأ النکرة🔹 💥آنچه که حکمی علیه او شده(محکوم علیه،یا مبتدا) باید "معلوم و مشخص" باشد و الا امر "لغوی"است،پس اصل در مبتدا این است که "معرفه" باشد،و نکره هرگز مبتدا نمیشود مگر اینکه "فایده" ای را برساند مثل اینکهِ👇 ⚡️۱.نکره،دلالت بر "مدح"،ذم" و "تهویل" کند، مثال،”بَطلٌ فی المعرکةِ“ ”جبانٌ مُدبرٌ“ ”بلاءٌ فی الحربِ“ ⚡️۲.نکره دلالت بر "تنویع و تقسیم"کند مثل رایت الازهار فبعضٌ ابیضُ،و بعضٌ احمرُ... ⚡️۳.نکره دلالت کند بر "عمومی" ،"کلٌ محاسبٌ علی عملِه" و "فَمَن یعمَل مثقال ذرة خیراً یَرَه" ⚡️۴.نکره در اولش "نفی"یا "استفهام بیاید،یا خودش اسم استفهام باشد، و"ما عملٌ بضائعٍ" "هل بُرْءٌ أَتَمٌ" علیٌ(ع) وصیُّ نبیِّ نا محمد(ص)"فمَنْ منکرٌ هذا" ⚡️۵.نکره،آخِر کلام باشد و قبل از او "خبر مختص"،ذکر شود، مثلِ "عندَ زیدٍ رَجُلٌ"،"فی البیتِ امرة"ٌ، "قائمٌ ابوه رَجلٌ"ٌ،"نَفَعَک بِرَُه والدٌ" ⚡️۶.نکره،"تخصیص"خورده باشد،یا به نَعْت،یا اضافه،یا غیر این دو، مثل"نَومٌ مُبکرٌ افضلُ من سهر" غلامُ امرةٍ جائنِی،نظرٌ الیٰ هند حرامٌ ⚡️۷.نکره،برای "دعا" باشد،"سلامٌ علیٰ المهدی"،"شفاءٌ للمریض" "وَیلٌ للخائنین" ⚡️۸.نکره جواب"واقع شود"،مثل ما الذی فی الحدیقةِ.؟ جواب،کتابٌ فی الحدیقه ⚡️۹.نکره در اول جمله ی"حالیه" واقع شود، مثلِ ”قطعتُ الصحراءَ و دلیلٌ یَهدِینی“ یا”کل یومٍ أَذهَبُ للتعلُم کُتُبٌ فی یدی“ ⚡️۱۰.نکره،بعد از فاء جزاء بیاید،مثل إِنْ تَحَقَّقَ واحدٌ فواحدٌ یَتَجَدَّدَ ⚡️۱۱.بر نکره ناسخی،وارد شود،در این صورت نکره اسم "ناسخ"است مثل کان احسانٌ رعايةَ الضعیف. مهم،در بعضی نسخه ها "نحو وافی" نصف مسئله ۳۶ تایپ نشده. تا اول صفحه ۴۰۱ @talcheslkotob
جانم مولا علی(علیه السلام). پیامبر(ص) فرمودند: فردای قیامت خداوند بندگانی را می آورد که از طرف راست، چپ و مستقیم، نور از وجود و چهره هایشان میدرخشد، اینها به‌ منزله ی "انبیاء"هستند امّا پیغمبر نیستند، اینها به منزله ی "شهداء"هستند ولی "شهداء"نیستند، "در این مجلس همه نشسته بودند، عمر، ابابکر و....، ابابکر گفت یا رسول الله "من هستم.؟"پیغمبر (ص) فرمودند خیر، نفر دوم پرسید "منم.؟"، دوباره ایشان جواب دادند خیر، و بعد از آن پیغمبر (ص) دست بر سر امام علی (ع) گذاشتند و فرمودند: علی (ع) و شیعیان او هستند که این مقام را دارند، و بعد پیامبر اکرم (ص) دست به دعا برمیدارند که خدایا من را با علی (ع) و شیعیان یکی کنید.... @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 🔹زیادة و تفصیل🔹 💥أ.مُسَوغات‌ 'ابتدا به نکره"،زیاد هستند،بعضی نحویون چهل مسوغ را، ذکر کرده اند و بعضی،بیش از "چهل"،با این همه کثرة،گاه،نکره ای مبتدا میشود،ولی تحت هیچ کدام از مُسَوغاتِ ذکر شده،قرار نمیگیرد،مثل "مُذْ و مُنذُ"،در مثل”ما رایتُه مُذ یومان،یا مُنـذُ یومان“(یعنی،مدت زمان ندیدنم،دو روز بوده است)،گرچه بعضی نحوی ها،آنها را در این حالت معرفه میدانند. هر صورت علمای نحو،فرمودند که"نکره ای،مبتدا واقع میشود،که فایده ای داشته باشد،و سابقا یازده مورد مُسَوغ ذکر کردند،اما سایر مُسوغات ابتدا به نکره، ⚡️۱۲.نکره،عامل باشد،مثلِ"إطعامٌ مسکیناً طاعةٌ"و"مُتقِنٌ عملُه یشتهر اسمُه"و"کلمةُ خیرٍ تأسَّر النفسَ" ⚡️۱۳.نکره،ادات شرط باشد،مَن یَعْمَلْ خیراً یَجِدْ خیراً ⚡️۱۴.نکره دارای معنای"تعجب" باشد،ما أبرعَ جنودَ المضلوماتِ ⚡️۱۵.نکره،محصور باشد،إنَّما رجلٌ مسافِرٌ ⚡️۱۶.نکره در"معنای محصور باشد"،به شرط وجود قرینه ای که مُشعِر به این معنی باشد،مثل "حادِث دعاک للسفرِ المفاجئ یعنی،"فقط حادثه ای، تو را دعوت میکند برای سفرِ ناگهانی"که تقدیر چنین بوده،ما دعاکَ للسفرِ المفاجئ الا حادِثٌ. گفته اند،در مثال فوق،نکره موصوف به صفت پنهانی است(حادِثٌ خطیرٌ) که قول اول بهتر است. ⚡️۱۷.نکره،عطف شود بر معرفه باشد،محمودٌ و خادمٌ مسافران. ⚡️۱۸نکره عطف شود بر نکره موصوفه،"ضیفٌ کریمٌ و صدیقٌ حاظران". ⚡️۱۹.نکره موصوفه عطف شود بر نکره بدون صفت،"رجلٌ و سیارةٌ جمیلةٌ امامَ البیتِ" ⚡️۲۰.اسمی به خاطر غرض متکلم،نکره بماند، "زائرةٌ عندنا" ⚡️۲۱.نکره بعد از "لولا بیاید صبرٌ و ایمانٌ لَقتلَ الحزین نفسَه" ⚡️۲۲.نکره،مسبوق به لام ابتدا باشد "لَرجلٌ نافعٌ" ⚡️۲۳.نکره مسبوق به کَم خبریه باشد "کم صدیقٌ زرتُه" ⚡️۲۴.نکره،مسبوق به اذا فجائیه باشد "غادرت البیتُ فاذا مطرٌ" ⚡️۲۵.نکره،اشاره به حقیقت شی کند،"حدیدٌ خیرٌ من نحاسٍ" خلاصه صفحه ۴۰۱ تا ۴۰۳ @talcheslkotob