eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴ای قیمتی ترین "گُهَر دین" بگو چرا سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟ شهادت امام باقرالعلوم، بر شیعیان آن امام بزرگ تسلیت باد @talcheslkotob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹حرف سوم از حُروف مشبهة بلیسَ"إنْ نافیه است"🔹 💥معنای "إنْ"،نفی خبر است در زمان حال و البته عمل و اهمال"إنْ"یکسان هست و اگر کسی برایش عملی قائل است،باید شرایط "ما نافیه" را مراعات نماید،جز اینکه إنْ "زائده" هرگز بعد إنْ "نافیه" نمی آید. کمک قرینه"إنْ"برای نفی "ماضی" و "مضارع"می آید. مثل"إنْ زیدٌ ضارباً امسِ" یا "إنْ زیدٌ ضارباً غداً" 💥حرف چهارم از این حروف"لاتَ"است که در نفی خبر مانند إنْ است و همچنین هرگز بعد او إنْ "زائده"نمی آید. عمل این حرف علاوه بر آنچه در "ما نافیه"گفته شد این است که،اسم و خبر دلالت بر زمان کنند،و اینکه یکی از آنها دائما حذف شود که غالبا محذوف اسم است،و اینکه آنچه ذکر میشود،نکره باشد مثل"لاتَ حینَ سهوٍ"که در اصل "لاتَ الحینُ حینَ سهوٍ" لاتَ دو نوع ترکیب دارد،اول اینکه"لا نافیه"که مثل لیس عمل میکند،تَاء در"لاتَ"برای تانیث لفظ است ترکیب دوم،"لاتَ"کلا یک کلمه مبنی بر فتحه. صفحه ۴۹۳ تا ۴۹۴ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تفصیل🔹 💥أ-لاتَ در بعضی استعمالات قدیمی به صورت مُهمَل(بی عمل)وارد شده است،در این صورت دلالت بر نفی مُجرد دارد،البته این استعمال سَماعی است،و امروزه چنین استعمالاتی نداریم مثل"یَبغِی جوارُک حینَ لاتَ مجیرٌ" حرف نفی مجرد،مجیرٌ فاعل برای فعل محذوف یا مبتدایست که خبر آن حذف شده است. 💥ب-حکم عطف بر خبر "لاتَ" چنین است که اگر عاطف از مواردی باشد که مابعدش مثبت است(مثل بَلْ و لکنْ)،فقط رفع جایز است مثلِ"لاتَ حینَ سامةٍ بلْ حینُ صبرٍ" ولی اگر عاطف اقتضا ندارد که ما بعدش مثبت باشد(مثل واو)،هم رفع جایز است و هم نصب مثلِ"لاتَ حینَ راحةٍ و حینَ یا حینُ استجمامٍ" 💥ج-هَنَّا که اسم اشاره و ظرف مکان است در استعمالات قدیمی بعد از"لاتَ" آمده مثل"حَنَّتْ نوارُ و لاتَ هَنَّا حَنّتْ" ،حرفی برای مجرد نفی و مُهْمَل،"هَنَّا"خبر مقدم،حَنّتْ فعل و فاعل،که بر این فعل"أنْ مقدره"وارد شده،و او را تاویل به مصدر برده و محلا مرفوع مبتدای موخر است. صفحه ۴۹۴ تا ۴۹۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹ورود باء زائده بر خبر حروف مشبهة بلیسَ🔹 💥گذشت که"باء الزائده"بر خبر افعال ناقصه در صورتی که منفی باشد وارد میشود البته غیر"مازال و اخواتش" و گفتیم بیشتر جایگاه ورود "باء زائده" خبر لیسَ است. 💥اکنون میگویم از بین حروف مشبهة بلیس،بیشترین جایگاهی که "باء زائده" می اید،خبر "ما" است مثلِ"مَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ" بر خبر"لا عامله" هم باء زائده می آید،درسایر موارد ورود "باء زائده" سماعی است. صفحه ۴۹۵ تا ۴۹۶ @talcheslkotob
جرداق مسیحی:ای علی،اگر بگویم تو از مسیح بالاتری،دینم نمی پذیرد،اگر بگویم او از تو بالاتر است، وجدانم نمیپذیرد، نمیگویم تو خدا هستی،پس خودت به ما بگو،ای علی تو کیستی.؟ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ.از جمله اقسام عطف،عطف بر توهم است،مثلِ "لِیسَ زیدٌ عالماً و شاعرٍ" علت جر "شاعرٍ"به این خاطر است که توهم شده بر"عالماً"حرف جری وارد شده،و شاعرٍ به آن "عالمٍ" که توهم شده،عطف شده است. :بسیار عجیب است چیزی که واقعا وجود ندارد،آن را فرض کردند،و برای او اثر قائل شدند،مثلِ باء حرف جر،که بر عالماً وارد نشده بود، در ادامه میفرماید:واجب است از چنین عطفی صرفه نظر نمود، و اگر در اسلوب قدیم از چنین عطفی استفاده شده،به همان مواردش اکتفا کنیم و این عطف را قیاسی ندانیم. 💥ب.زمانی که بعد از خبرِ"لیسَ"یا خبر"ما" اسم مشتق و معطوفی ذکر شود،سه صورت دارد. 🌟۱.اسم مشتقی که عطف شده بر خبر این دو(ما و لیس)،وصف "عاملی" باشد که معمول "سببی" ای دارد،مثلِ"لیسَ المستعمرُ أمیناً و لا صادقاً وعدُه" صادقاً علاوه بر نصب،جَر نیز جایز است بنا بر عطف بر توهم،اگر صادق را به صورت منصوب یا مجرور بخوانیم،اسم مرفوع بعد"فاعل" است. و همچنین رفع صادق جایز است،بنا بر اینکه "مبتدا وصفی" باشد و مابعد فاعل بی نیاز کننده از خبر،یا اینکه "خبر مقدم باشد" و اسم مرفوع "مبتدای موخر" باشد. 🌟۲.معطوف به خبر وصفی باشد و بعد این وصف،اسم اجنبی بیاید، مثلِ"لیس محمودٌ حاظراً و لا غائباً حامدٌ"،کلمه غائباً عطف شده به حاظراً و کلمه حامدٌ عطف شده به کلمه محمودٌ است که،این وصف،مرفوع و خبر مقدم شود و"اسم اجنبی"مبتدای موخر شود،و جمله دوم عطف به جمله اول شود. 🌟۳.در صورتی که این وصف،قبلش ما شبیه به لیس باشد و بعدش اسم اجنبی باشد،واجب است این وصف را رفع بدهیم و اسم اجنبی مبتدا موخر است،چه خبر"ما"مجرور باشد چه منصوب،مثلِ"ما محمودٌ حاظراً یا بحاظرٍ و لا غائبٌ حامدٌ" از سببی یعنی اسم بعد از وصف ضمیری یا مثل ضمیری داشته باشد،منظور از اجنبی،این است که اسم خالی از ضمیر باشد. صفحه ۴۹۶ تا ۵۰۰ @talcheslkotob
💥امام عسکری(ع) می‌فرماید: اگر صد و بیست و چهار هزار پیامبر و "ما چهارده معصوم" در یک صف نشسته باشیم و مؤمنی از مقابل ما عبور کند به احترامش"تمام قد قیام"می‌کنیم؛ چون آنچه به مؤمن ارزش می‌دهد"اتصال او به خدا" و"ایمان"به قیامت است. @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹المسألة ۵۰ افعال المقاربَةِ و افعال الشروعِ و افعال الرجاءِ. 🔹 💥.ابتدا "افعال مقاربه" که سه فعل هستند،بررسی میشون(کادَ،کَربَ و أوشکَ)این افعال ناقصه و ناسخه هستند،عملشان رفع به اسم و نصب به خبر است،و مادامی که ناقصه هستند هیچ احتیاجی به "فاعل" یا "مفعول به" ندارند. این افعال،نزدیکی حصول خبر برای اسم است مثلِ"کادَ زیدٌ یَکْتُبُ َ،نزدیک است که زید بنویسد" 💥خبر افعال مقاربه،باید شرايط زیر را داشته باشد، 💥۱.فعل مضارع که مرفوعش(فاعل یا نائب فاعل)،ضمیر غائبی هست. 💥۲.این مضارع مسبوق به "أَنْ"مصدریه باشد البته همراه فعلِ"اوشکَ"و غیر مسبوق به "أَنْ"مصدریه همرا دو فعل"کادَ و کربَ" نادر است،خبر این افعال به صورت جمله "غیر مضارع"باشد‌. افعال مقاربه،فقط در خصوص فعل ماضی نیست بلکه در مشتقات این افعال نیز این عمل وجود دارد،مثل مضارع برای کادَ(یکاد)و مضارع و اسم فاعل برای أوشکَ(یوشِک،موشکٌ). 💥استعمال"کادَ و کربَ"اکثراً به صورت ناسخ هست،اما "اوشک"جایز است که گاهی به صورت"تامه"استعمال شود به شرطی که فاعل آن"أَنْ مصدریه ای باشد که بعد او فعلی می آید،و مرفوعِ فعل ضمیرِ مستتر است،مثلِ"أوشَکَ أنْ یَنْصُرَ زیداً" که أَوْشکَ "تامه"استعمال شود،شکل واحدی دارد و ضمیری به او متصل نمیشود،مثلِ"القویانِ أَوْشکَ أنْ یَتْبَعا" یا القویات أَوْشکَ أنْ یَتْبَعْنَ" اما اگر ناقصه استعمال شود،به او ضمیر متناسب با مبتدا متصل میشد،و گفته میشد مثلا،"القویات أَوْشکْنَ أنْ یَتْبَعْنَ" 💥اگر بعد از أَوشَکَ،مضارعِ منصوبی بیاید که اسمِ ظاهری را رفع داده است،"تامَه" و یا "ناقصه" بودنش جایز است،مثلِ"أوشَک أَنْ یفوزَ القویُّ" صفحه ۵۰۰ تا ۵۰۳ @talcheslkotob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تفصیل🔹 💥أ-"کادَ" اگر"نفی"بر او مقدم شود،منفی میشود و اگر نفی مقدم نشود،معنایش مثبت است،مثلِ"کادَ زیدٌ یکتُبُ"(زید نزدیک است که بنویسد) و اگر گفته شود"ما کادَ زیدٌ یکتُبُ"(نزدیک نیست که زید بنویسد). 💥ب-افعال مقاربه از اخوات "کان ناسخه" محسوب میشوند،ولی افعال مقاربه مخالفتهای زیر را با"کان"دارند. ۱.هرگز خبر افعال مقاربه بر خودشان مقدم نمیشود. ۲.اگر خبر همراه با"أنْ مصدریه"باشد،جایز نیست خبر بین این افعال و اسم بیاید،و اگر خبر همراه با"أنْ مصدریه نیاید،وسط آمدن خبر جایز است. ۳.جایز است حذف خبر"کادَ" در صورت علم،و این در خبر "کادَ" کثیر است و در خبر کان کم است،هر چند جایز است. ۴.افعال مقاربه حتما خبرش جمله مضارع است،و این جمله ضمیری را "رفع" داده که به اسم بر میگردد. ۵.فعلی از افعال مقاربه زائد واقع نمیشد. 💥ج-بعضی نحوی ها،معتقدند که"أوشَکَ"از افعال مقاربه نیست بلکه از افعال رجاء است،ولی قول اصح این است که "أوشَکَ" از افعال مقاربه است. صفحه ۵۰۳ تا ۵۰۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹افعالُ الشروع🔹 💥معنای افعال شروع این است،که اسم شروع نموده به معنای خبر و تازه این اسم به خبر مشغول شده است،مثلِ"أنشأ زیدٌ أنْ یَکْتُبَ"(زید شروع به نوشتن کرد) ترین افعال شروع:شرع-أَنشَأَ-طَفِقَ-أَخَذَ-عَلِقَ-هَبَّ-قامَ-هَلْهلَ-جعلَ. 💥غیر از طَفِقَ و جَعَلَ،که مضارع دارند،سایر افعال فقط به صورت ماضی استعمال شده اند،عملشان،دائما "رفع به اسم" و "نصب به خبر است"،این افعال هم از اخوات"کانَ"محسوب میشوند. 💥خبر افعال شروع جمله"مضارع"است که ضمیری(چه فاعل،چه نائب فاعل) را رفع داده،و این فعل مضارع، هرگز بر او "أنْ" ناصبه مقدم نمیشود،"تاخیر" این خبر و یا "وسط"آمدنش بین"فعل و اسم" جایز نیست،و حذف خبر در صورتی که دلیلی باشد جایز است. از این افعال،با اینکه برای شروع هستند ولی به صورت"تامه"استعمال میشوند،مثل فعل"شَرَعَ" صفحه ۵۰۵ تا ۵۰۶ @talcheslkotob