eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ حوزه طهران
⬅️ فلش آبی: مدرسه صدر بازار ⬅️ فلش قرمز: مدرسه دارالشفاء ⬅️ فلش سبز: مدرسه مروی 🍃 @feyziye_tehran
✍ لحظاتی تصویرسازی کنید تا از امروز به دیروز تهران سفر کنیم: در بازار تهران، محدوده کاخ گلستان تا خیابان ناصرخسرو، مجموعه ارگ سلطنتی بود به‌گونه‌ای که گوشه جنوب شرقی ارگ، تقریبا به مسجد امام یا همان مسجدشاه سابق که از بناهای زمان بود می‌رسید. در جلوخان وقتی از پله ها پایین می‌روی، سمت راست مدرسه‌ای قراردارد به نام که البته شکل و صورت آن خیلی تغییر یافته ولی از بناهای ، صدراعظم فتحعلی شاه قاجار است. 🔸همان گوشه جنوب شرقی ارگ، روبروي جلوی خان مسجد امام، آن طرف خیابان که اکنون ساختمان بانک پاسارگاد قراردارد، در زمان قاجار اولین مریضخانه تهران که به آن می‌گفتند بنا شد. بیماران شهر را برای مداوا به اینجا می‌آوردند ولی در زمان ناصرالدین شاه با ساخت اولین بیمارستان تهران در بیرون از ارگ سلطنتی، نزدیک میدان حسن آباد که اکنون بیمارستان سینا نام دارد، ساخته شد و از آن زمان، دار الشفاء کارایی خود در طبابت جسمانی را از دست داد و به دارالشفایی روحانی تبدیل شد. در منابع تاریخی آن زمان تا دوره پهلوی این نام زیاد به چشم می‌خورد، اما این مدرسه بعدها توسط رضاخان ویران شد. 🔸در امتداد همین خط، کمی آن طرف تر در کوچه مروی، قرارداد که توسط بنا گردید. بنای این مدرسه تقریبا مقارن با بنای مدرسه صدر بوده است. در کنار مدرسه مروی هم بعدها مدرسه‌ای توسط محمدخان سپهسالار بنا شد که به شهرت یافت. 🌿این چند مدرسه، جزء اولین و سرنوشت ساز ترین مدارس علمیه تهران در شکل‌گیری و پیشرفت حوزه حکمی و فقهی تهران می‌باشند که در آینده با چگونگی آن بیشتر آشنا می‌شویم. 🍃 @feyziye_tehran
📷 قدیمی تهران که بعدها به مدرسه علمیه تبدیل شد و به دست ویران گردید. 🍃 @feyziye_tehran
🗓 به مناسبت ۸ مهر سالگرد ارتحال آیت‌الله در سال ۱۳۶۹ 📷ردیف اول، از چپ، نفر دوم: آیت‌الله سید محمدصادق لواسانی، نفر سوم: آیت‌الله . ردیف وسط: مرحوم ، و در کنار ایشان آیت‌الله العظمی در سنین جوانی _____________ ✍ آیت‌الله لواسانی درباره بازگشت خود به تهران می‌نویسد: «من در قم سرپرستی مدرسه‌های ، و خان را برعهده داشتم و تا مدت شش سال در قم مشغول به تحصیل و تدریس بودم. سپس به تهران مراجعه کردم و از همان سال مرحوم ره سالی دو تا سه بار به تهران تشریف می‌آوردند و میهمان من بودند.» 🔹جایگاه آیت‌الله لواسانی نزد حضرت امام بگونه‌ای بود که پس از بازداشت امام خمینی در پی حوادث خرداد ۴۲ ، ایشان در نامه‌ای به آیت‌الله لواسانی چنین می‌نویسند: «حضرت آقای لواسانی دامن برکاته من بحمدالله سالم هستم. جنابعالی منزلی برای اهل بیت در شمیران بگیرید و آنها را اگر میل دارند ببرید شمیران. ضمنا کتاب مستدرک الوسائل جلد ثالث و کتاب سید را برای من تهیه کنید و بفرستید.» 🔹فرزند آیت‌الله لواسانی می‌نویسد: «امام پس از آزادی به اولین کسی که تلفن زدند و خواستار ملاقات با ایشان شدند، آیت‌الله لواسانی بود و از همین تاریخ هم بود که حضرت امام وکالت تام‌الاختیاری را در تهران به ایشان واگذار نمودند؛ ... امام می‌فرمود:... دست ایشان دست من است و توهین به ایشان توهین به من است.» 📖منبع: آیت‌الله سید محمدصادق لواسانی به روایت اسناد 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
#آسیب_شناسی_حوزه_تهران 🔺حوزه تهران نیازمند یک #فیضیه است! 👇👇👇👇👇👇👇
💡 🔺حوزه تهران نیازمند یک است! ✍طلبه که باشی، از هر نقطه کشور که به شهر مقدس قم مشرف شوی، بعد از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) مکانی را سراغ داری که میتوانی با دیگر طلبه‌ها ساعاتی را سپری کنی. آری؛ این خصوصیت پدرانه را دارد که به روی هر طلبه‌ای آغوش بگشاید. مدرسه فیضیه نگهبان دارد، اما جلوی ورود هیچ طلبه‌ای را نمی‌گیرد. چون اینجا سالیان درازی است که مأمن طلاب علوم دینی است. فرقی نمی‌کند از کدام شهر یا از کدام مدرسه دیگر آمده باشی. در فیضیه می‌توانید به ملاقات هم بروید، دور هم بنشینید و مباحثه و گفتگو کنید. 🔅 فیضیه مأمن و مأوی و مدرس‌ و مصلی و میعادگاه است؛ هم برای اساتید بزرگ حوزه، هم برای طلاب، هم برای تجمعات بزرگ و اثرگذار. مرکز مدیریت حوزه به‌جای خود، اما وجود فیضیه و و حرم مطهر و مسجد اعظم و مراکزی عمومی از این دست، نقش مهمی در یکپارچه‌سازی و پیوند میان مدارس متعدد و متنوع قم آن هم با آن گستردگی، و شناساندن و بهره‌مندسازی از محضر جمع کثیری از اساتید بزرگ در فنون مختلف دارد. 🍃اما تهران؛ کجاست مکانی که مأوی و مدرس‌ و میعادگاه اساتید و طلاب باشد؟ اگر اهل علمی از شهری دیگر به تهران بیاید، کجا را دارد که بی‌آنکه از نام و نشانش بپرسند، برای ساعتی هم که شده در آن مأوی گیرد و تنی بیاساید؟ اصلا طلبه‌های همین شهر تهران، اگر بخواهند چند ساعتی در یک محیط حوزوی، آسوده‌خاطر کنار هم به گفتگو بنشینند، کجا را دارند؟ آری؛ تهران فیضیه ندارد! تهران دارالشفائی ندارد که اهل علم آن از پیر و جوان به همدلی یکدیگر، ساعتی در سایه‌سار درختان آن به ملاقات و گفتگو بنشینند. البته تهران هم فیضیه داشت؛ اما در سالهای پس از انقلاب با محذوراتی که بود، محدودش کردند و درب آن را به روی عموم بستند. اما در سالهای کمی دورتر اساتید مبرز حوزه جایی برای بروز و ظهور داشتند، بی‌آنکه درب و دربانی مانع حضور آنها شود، تا جویندگان علم از برکات آنها بهره ببرند. 🔹وقتی مراکز عمومی و پر رفت و آمد حوزه، به مدارس خصوصی تبدیل شد، (منظورم از مدارس خصوصی مدارسی است که تنها به طلبه‌های همان مدرسه اختصاص دارد و مانع حضور دیگر طلاب میشود)، خیلی از اساتید صاحب‌نام هم به خانه و مسجد خود محدود شدند. جویندگان علم تنها می‌توانستند به مدارسی بروند که در آن پذیرش شده بودند و ناگزیر از فیض حضور اساتید بزرگ بازماندند. 👈اگر امروز در تهران اساتیدی هستند که بقیة السلف علمای ماضین اند و کاملا از وجودشان بی‌خبر و از نورشان بی‌بهره‌ایم، یک دلیل آن نبود یک مرکز علوم دینی عمومی است که محل رفت و آمد طلاب و فضلای حوزه تهران باشد. نمی‌دانم شاید اگر مراکز اداری حوزه‌ی تهران یا به عبارتی هم به جای یک آپارتمان، در مسجد_مدرسه‌ای بزرگ از همان مدارس کهن تهران استقرار می‌یافت کمی صورت مسأله فرق می‌کرد. شاید میشد از این همه پراکندگی مدارس تهران جلوگیری کرد. ✨سخن کوتاه؛ حوزه تهران نیازمند یک فیضیه است! 🔹ان،شاءالله در هفته‌های پیش‌رو کمی جزئی‌تر در اینباره خواهم نوشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💡مَدرس‌های بی‌استاد! مدرسه‌ یا خوابگاه؟ ✍ قوام مَدرس به استاد و شاگرد است. از گذشته چنین بود که با تدریس یک استاد به شاگردان خود، مَدرسی شکل می‌گرفت و جا و مکان آن هم مهم نبود؛ در خانه استاد، در مسجد استاد، در یک مدرسه یا حرمی مطهر. اصل با وجود استاد بود که جویندگان علم را گرد می‌آورد. استاد، خود شاگردش را می‌آزمود و رتبه علمی‌اش را تأیید می‌کرد و همان تأیید کتبی یا شفاهی استاد و نهایتا توان تدریس دانش توسط آن طلبه کافی بود که خروجی مدرس‌ها را به ظهور رساند؛ چه مدرس‌های خانگی و چه مدرسه‌ای. نمونه‌های تاریخی می‌گوید که مدرسه‌ها گاهی پس از شکل‌گیری مَدرس‌ها به یمن وجود یک یا چند استاد، به همت اهل خیر بنا شده‌اند و گاه نیز بانیان خیر، مدرسه ساخته‌اند و با دعوت از اساتید مبرز در علوم مختلف و از بلاد دیگر، مدرس‌هایی پدید آورده‌اند تا جویندگان معارف الهیه، انگیزه‌ای برای هجرت به این مدرسه بیابند. در حوزه قدیم تهران، یک مدرسه بود به نام صدر یک استاد اصلی در حکمت داشت به نام . اشتغال دیگری هم نداشت. مدرسه تهران، محل تدریس بود. او هم اشتغال دیگری نداشت. بود و حکیم هیدجی. قدیم بود و مدرس.‌ را تنها برای میرزا علی‌اکبر تفرشی بنا کردند و مدرس‌ش شکل گرفت. میرزا عبدالرحیم نهاوندی از شاگردان شیخ اعظم انصاری را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. در عین حال، در خانه درس می‌داد؛ در خانه درس می‌داد. در این دوران اخیر هم را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. چه بسیار مدرسه‌ها که چون خالی از مَدرس و مُدرّس است، خوابگاهی بیش نیست. چیزی که امروز نمونه‌اش کم نیست! چندی پیش به مدرسه علمیه‌ای در شهری غیر از قم سر زدم که بسیار خرج تجدید بنا و توسعه و تزئین آن شده است. دیدم بر اتاقی نوشته: مدرس درس خارج. پرسیدم در این مدرسه کدام بزرگوار درس خارج می‌دهد؟! مدیر مدرسه گفت: چون در اینجا درس خارج رسمی نداریم، درس خارج آیت‌الله جوادی آملی به صورت برخط برای طلاب پخش می‌شود! این است حال روز مدرسه‌هایی که خوابگاهی بیش نیستند! بهتر نیست بجای مدرسه‌سازی، شرایط هجرت و اقامت اساتید برجسته از مراکز اصلی علم به حوزه‌های پیرامونی را فراهم کنیم؟ با یک بررسی مختصر در حوزه‌های کهن شهرهای ایران می‌توان فهمید که چه تعداد از علمای قدیم آن بومی و چه تعداد مهاجر بوده‌اند. علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزه‌هایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست می‌کشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان می‌خریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسه‌ای اصیل را برعهده می‌گرفتند؛ به حوزه‌‌اش رونق بخشیدن و مربی راستین مردم می‌شدند. امروز چه اتفاقی رخ داده که دیگر آنگونه که باید نیست؟ همگی نام را شنیده‌ایم. یک فقیه و حکیم بزرگ که اگر نجف می‌ماند یا به قم می‌رفت در شمار مراجع بود. اما در تهران اقامت گزید و به حوزه‌اش قوامی غیر قابل انکار بخشید! مسجدی در یوسف‌آباد را برگزید و دغدغه‌اش شد تعلیم و تربیت. مدرس‌ش در خانه و مسجد بود. چه بسیار شاگرد تربیت کرد. در حیاط مسجد صندلی می‌چید تا برای دختران بی‌حجاب و پسران گرایش یافته به فرقه‌های غیر اسلامی فرصت گفتگو فراهم کند و چه بسیار موفق شد. آیا قرار نیست این سلسله پرافتخار استمرار یابد؟! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran