eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓به مناسبت پایانه‌های ماه ربیع‌الاول سالگرد استاد بزرگ حکمت آخوند ملا محمد هیدجی در سال ۱۳۴۹ق ✍، استاد حکیم هیدجی، موت اختیاری را به‌عنوان دلیل بارز تجرد نفس قبول داشت و یک بار هم موت ارادی در خویش پدید آورد؛ ولی مرحوم هیدجی منکر مرگ اختیاری بود و خلع و لبس اختیاری را محال می‌دانسته، در بحث با شاگردان انکار و رد می‌کرد. شبی در حجره خود پس از به‌جاآوردن فریضه عشا رو به قبله مشغول تعقیبات نماز بود که مردی روشن‌ضمیر وارد شد. سلام کرد. آنگاه عصایش را در گوشه‌ای نهاد و گفت: - جناب آخوند تو چه کار داری به این کارها؟ - کدام کارها؟ - موت اختیاری. - این وظیفه ماست. بحث و نقد و تحلیل کارمان است. بی دلیل و برهان نمی‌گوییم. - راستی قبول نداری؟! - نه! پیرمرد اهل معنا وقتی پاسخ منفی شنید درنگ ننمود. در برابر دیدگانش پای خود را رو به قبله کشید و به پشت خوابید و گفت: انا لله و انا الیه راجعون؛ گویی که مرده است. حکیم هیدجی نگران شد. در حال اضطراب و تشویش دوید و طلاب را خبر کرد. آنها نیز از دیدن این وضع آشفته شدند. سرانجام بنا گردید خادم مدرسه تابوتی بیاورد و شبانه او را به فضای شبستان ببرند تا فردایش برای استشهادات و تجهیزات آماده شوند. ناگاه آن مرد از جا برخاست و گفت: بسم اللّه الرحمن الرحیم و رو به هیدجی کرد. لبخندی زد و اظهار داشت: - حالا باور کردی؟ - به خدا باور کردم؛ ولی امشب جانم را از هراس گرفتی! - آقاجان! معرفت، تنها از طریق درس‌خواندن به دست نمی‌آید. عبادت نیمه‌شب، تعبّد، رازونیاز و مانند اینها هم لازم است. 🕌 @feyziye_tehran
مدارس قدیم تهران.pdf
1.79M
✍ گزارشی از مدارس علمیه تهران در گذشته وضعیت علمی، فرهنگی، سیاسی و ... 💠مقاله آقای دکتر نورالله کسایی منتشر شده در نامه فرهنگ شماره ۳۰ 🔹در این نوشتار درباره این مدارس مطالب سودمندی آمده است: و چندین مدرسه دیگر. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🕌 ✍ یکی از مهمترین مدارس علمیه تهران در گذشته، بود که از مراکز مهم تعلیم حکمت در به شمار می‌آمد. این مدرسه توسط منیر السلطنه همسر ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه است بنا شد. 🔹مدرسه منیریه در سال ۱۲۷۳ش در مجاورت امامزاده سید نصرالدین (واقع در خیابان خیام فعلی) بنا شد و متأسفانه در طرح احداث خیابان خیام در سال ۱۳۱۱ش در زمان رضاخان بخش عمده‌ای از آن ویران شد و تنها کلاس درس آن در شرق خیابان خیام و تعداد هشت حجره و یک ایوان رفیع که به رواق امامزاده باز می‌شود، در غرب خیابان باقی مانده است. قسمت شرقی تا مدتها زغال دانی بود و سپس توسط متولی موقوفات منیر السلطنه به سفره خانه واگذار شد. ✨درخشان‌ترین دوران مدرسه منیرینه که جمع کثیری از جویندگان علم و حکمت را به سوی خود کشید، دوران حضور حکیم بزرگ، آخوند در آن است که بیش از ۲۵ سال در مدرسه منیریه به تدریس معقول اشتغال داشت و در همین مدرسه هم زندگی می‌کرد. 🔸برخی از مهمترین شاگردان آخوند هیدجی که در مدرسه منیریه از محضر وی بهره برده اند عبارتند از: ، ، ، آخوند و آیت الله . 🔹مدرسه منیریه در حال حاضر کاربری مدرسه ندارد و کاشیکاری‌های آن نیز در سالهای اخیر بازسازی شده است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💡مَدرس‌های بی‌استاد! مدرسه‌ یا خوابگاه؟ ✍ قوام مَدرس به استاد و شاگرد است. از گذشته چنین بود که با تدریس یک استاد به شاگردان خود، مَدرسی شکل می‌گرفت و جا و مکان آن هم مهم نبود؛ در خانه استاد، در مسجد استاد، در یک مدرسه یا حرمی مطهر. اصل با وجود استاد بود که جویندگان علم را گرد می‌آورد. استاد، خود شاگردش را می‌آزمود و رتبه علمی‌اش را تأیید می‌کرد و همان تأیید کتبی یا شفاهی استاد و نهایتا توان تدریس دانش توسط آن طلبه کافی بود که خروجی مدرس‌ها را به ظهور رساند؛ چه مدرس‌های خانگی و چه مدرسه‌ای. نمونه‌های تاریخی می‌گوید که مدرسه‌ها گاهی پس از شکل‌گیری مَدرس‌ها به یمن وجود یک یا چند استاد، به همت اهل خیر بنا شده‌اند و گاه نیز بانیان خیر، مدرسه ساخته‌اند و با دعوت از اساتید مبرز در علوم مختلف و از بلاد دیگر، مدرس‌هایی پدید آورده‌اند تا جویندگان معارف الهیه، انگیزه‌ای برای هجرت به این مدرسه بیابند. در حوزه قدیم تهران، یک مدرسه بود به نام صدر یک استاد اصلی در حکمت داشت به نام . اشتغال دیگری هم نداشت. مدرسه تهران، محل تدریس بود. او هم اشتغال دیگری نداشت. بود و حکیم هیدجی. قدیم بود و مدرس.‌ را تنها برای میرزا علی‌اکبر تفرشی بنا کردند و مدرس‌ش شکل گرفت. میرزا عبدالرحیم نهاوندی از شاگردان شیخ اعظم انصاری را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. در عین حال، در خانه درس می‌داد؛ در خانه درس می‌داد. در این دوران اخیر هم را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. چه بسیار مدرسه‌ها که چون خالی از مَدرس و مُدرّس است، خوابگاهی بیش نیست. چیزی که امروز نمونه‌اش کم نیست! چندی پیش به مدرسه علمیه‌ای در شهری غیر از قم سر زدم که بسیار خرج تجدید بنا و توسعه و تزئین آن شده است. دیدم بر اتاقی نوشته: مدرس درس خارج. پرسیدم در این مدرسه کدام بزرگوار درس خارج می‌دهد؟! مدیر مدرسه گفت: چون در اینجا درس خارج رسمی نداریم، درس خارج آیت‌الله جوادی آملی به صورت برخط برای طلاب پخش می‌شود! این است حال روز مدرسه‌هایی که خوابگاهی بیش نیستند! بهتر نیست بجای مدرسه‌سازی، شرایط هجرت و اقامت اساتید برجسته از مراکز اصلی علم به حوزه‌های پیرامونی را فراهم کنیم؟ با یک بررسی مختصر در حوزه‌های کهن شهرهای ایران می‌توان فهمید که چه تعداد از علمای قدیم آن بومی و چه تعداد مهاجر بوده‌اند. علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزه‌هایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست می‌کشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان می‌خریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسه‌ای اصیل را برعهده می‌گرفتند؛ به حوزه‌‌اش رونق بخشیدن و مربی راستین مردم می‌شدند. امروز چه اتفاقی رخ داده که دیگر آنگونه که باید نیست؟ همگی نام را شنیده‌ایم. یک فقیه و حکیم بزرگ که اگر نجف می‌ماند یا به قم می‌رفت در شمار مراجع بود. اما در تهران اقامت گزید و به حوزه‌اش قوامی غیر قابل انکار بخشید! مسجدی در یوسف‌آباد را برگزید و دغدغه‌اش شد تعلیم و تربیت. مدرس‌ش در خانه و مسجد بود. چه بسیار شاگرد تربیت کرد. در حیاط مسجد صندلی می‌چید تا برای دختران بی‌حجاب و پسران گرایش یافته به فرقه‌های غیر اسلامی فرصت گفتگو فراهم کند و چه بسیار موفق شد. آیا قرار نیست این سلسله پرافتخار استمرار یابد؟! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran