eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
455 دنبال‌کننده
136 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 انوشیروان می‌گوید 🌺✨ به امام علی علیه السلام خبر رسید معاویه تصمیم دارد با لشکر مجهز به سرزمین‌های اسلامی حمله کند. علی علیه السلام برای سرکوبی دشمنان از کوفه بیرون آمد و با سپاه مجهز به سوی صفین حرکت کردند در سر راه به شهر مدائن (پایتخت پادشاهان ساسانی) رسیدند و وارد کاخ کسری شدند. حضرت پس از ادای نماز با گروهی از یارانش مشغول گشت ویرانه‌های کاخ انوشیروان شدند و به هر قسمت کاخ که می‌رسیدند کارهایی را که در آنجا انجام شده بود به یارانش توضیح می‌دادند به طوری که باعث تعجب اصحاب می‌شد و عاقبت یکی از آنان گفت: یا امیر المؤمنین! آنچنان وضع کاخ را توضیح می‌دهید گویا شما مدتها اینجا زندگی کرده اید! در آن لحظات که ویرانه‌های کاخها و تالارها را تماشا می‌کردند، ناگاه علی علیه السلام جمجمه ای پوسیده را در گوشه خرابه دید، به یکی از یارانش فرمود: او را برداشته همراه من بیا! سپس علی علیه السلام بر ایوان کاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتی آوردند و مقداری آب در طشت ریختند و به آوردند جمجمه فرمود: آن را در طشت بگذار. وی هم جمجمه را در میان طشت گذاشت. آنگاه علی علیه السلام خطاب به جمجمه فرمود: ای جمجمه! تو را قسم می‌دهم! بگو من کیستم تو کیستی؟ جمجمه با بیان رسا گفت: تو امیر المؤمنین، سرور جانشینان و رهبر پرهیزگاران هستی و من بنده ای از بندگان خدا هستم. علی علیه السلام پرسید: حالت چگونه است؟ جواب داد: یا امیر المومنین! من پادشاه عادل بودم، نسبت به زیردستان مهر و محبت داشتم، راضی نبودم کسی در حکومت من ستم ببیند. ولی در دین مجوسی (آتش پرست) به سر می‌بردم. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنیا آمد کاخ من شکافی برداشت. آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذیرم ویل زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام باز داشت و اکنون پشیمانم. ای کاش که من هم ایمان می‌آوردم و اینک از بهشت محروم هستم و در عین حال به خاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم. وای به حالم! اگر ایمان می‌آوردم من هم با تو بودم. ای امیر المؤمنین و ای بزرگ خاندان پیغمبر! سخنان جمجمه پوسیده انوشیروان به قدری دل سوز بود که همه حاضران تحت تأثیر قرار گرفته با صدای بلند گریستند. [۱] امید است ما نیز پیش از فرا رسیدن مرگ در فکر نجات خویشتن باشیم. 🌸✨ کمیل یکی از یاران مخلص امیر المؤمنین علیه السلام است، می‌گوید: از امیر المؤمنین علیه السلام پرسیدم، انسان گاهی گرفتار گناه می‌شود و به دنبال آن از خدا آمرزش می‌خواهد، حد آمرزش خواستن چیست؟ فرمود: حد آن توبه کردن است. کمیل: همین مقدار؟ امام علیه السلام: نه. کمیل: پس چگونه است؟ امام علیه السلام: هرگاه بنده گناه کرد، با حرکت دادن بگوید استغفر الله. کمیل: منظور از حرکت دادن چیست؟ امام علیه السلام: حرکت دادن دو لب و زبان، به شرط این که دنبال آن حقیقت نیز باشد. کمیل: حقیقت چیست؟ امام علیه السلام: دل او پاک باشد و در باطن تصمیم گیرد به گناهی که از آن استغفار کرده باز نگردد. کمیل: اگر این کارها را انجام دادم از استغفار کنندگان هستم؟ امام علیه السلام: نه! کمیل: چرا؟ امام علیه السلام: برای این که تو هنوز به اصل آن نرسیده ای. کمیل: پس اصل و ریشه استغفار چیست؟ امام علیه السلام: انجام دادن توبه از گناهی که از آن استغفار کردی و ترک گناه. این مرحله، اولین درجه عبادت کنندگان است. به عبارت دیگر، استغفار اسمی است شش معنی دارد؛ ۱. پشیمانی از گذشته. ۲. تصمیم بر باز نگشتن بدان گناه به هیچ وجه. (تصمیم بر این که گناهان گذشته را هیچ وقت تکرار نکنی. ) ۳. پرداخت حق همه انسان‌ها که به او بدهکاری. ۴. ادای حق خداوند در تمام واجبات. ۵. از بین بردن (آب کردن) هرگونه گوشتی که از حرام بر بدنت روییده است، به طوری که پوستت به استخوان بچسبد سپس گوشت تازه میان آنها بروید. ۶. به تنت بچشانی رنج طاعت را، چنانچه به او چشانیده ای لذت گناه را. در این صورت توبه حقیقی تحقق یافته و انسان توبه کنندگان به شمار می‌رود. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۱، ص ۲۴. [۱]: بحار: ج ۶، ص ۲۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ص): پاره من است 🍃🍃 ملافه اى كهنه بسوى او انداخت و فرمود: اين را بر سرت به بند. و سپس به او اذن داد و من هم با او وارد شدم، فرمود: دختركم شب را چگونه بصبح آوردى؟ گفت: بخدا قسم اى رسول خدا (ص) شب را با رنج و زحمت صبح كردم گرسنگى بر آن ناراحتيم افزون شده، و بر خوردن طعامى قدرت ندارم زيرا گرسنگى مرا از پا در آورده است. رسول خدا بگريه افتاد و فاطمه نيز با او گريه كرد و سپس فرمود اى فاطمه مژده باد بر تو و روشن باد چشم تو، اندوه مخور قسم بخدائى كه مرا بحق بپيامبرى برانگيخته سه روز است كه طعام نچشيده‌ام و من پيش خدا گرامى تر از تو هستم و اگر ميخواستم در پيشگاه خدا باشم كه او مرا از غذا و آب سير نمايد، مى كردم، و لكن من آخرت را بر دنيا ترجيح دادم، اى دختركم زارى مكن به خدائى كه مرا بحق به نبوت برانگيخته تو بانوى زنان عالميان هستى و فاطمه دستش را بر سرش گذاشت و گفت اى پدر! پس آسيه دختر مزاحم زن فرعون كجاست؟ و مريم دختر عمران كجاست؟ فرمود: آسيه بانوى زنان عالم خودش بود و مريم بانوى زنان عالم خودش و خديجه بانوى زنان عالم خودش بود و تو فاطمه جان بانوى زنان عالم خود هستى، و شما در خانه هائى از در كه نه آزارى در آنجا وجود دارد و نه رنج و مشقتى مى باشيد گفتم: اى پيامبر خدا خانه هائى از در چيست؟ فرمود: درى تو خالى از مرواريد كه نه آزارى در آنجا هست و نه صدائى گفت: سپس دستش را بر شانه فاطمه زد و فرمود اى دختركم قسم بخدائى كه مرا بحق براى پيامبرى برانگيخته بحقيقت ترا بكسى كه در دنيا و آخرت سرور است تزويج كردم. (۲) ۴۵۳- خبر داد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند ابو نصر نقل كرد بما ابو زكريا 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۳۰۲ عبد الرحيم فرزند احمد فرزند نصر ازدى حافظ نقل كرد بما ابو محمد عبد الغنى فرزند سعيد ازدى حافظ نقل كرد بما يوسف فرزند قاسم ميانجى از على فرزند عباس مقانعى از محمد فرزند مروان از ابراهيم فرزند حكم از پدرش از ابو مالك از ابن عباس گفت: رسول خدا (ص) فرمود من و على از يك درخت هستيم و مردم از درختهاى متفرق و پراكنده مى باشند. (۱) ۴۵۴- گفت: و حديث كرد بما عبد الغنى نقل نمود بما حسين فرزند عبد اللَّه قرشى حديث كرد بما باهلى كه نقل كرد بما عبد الرحمن فرزند خالد حديث كرد بما معاوية فرزند هشام نقل كرد بما زياد فرزند منذر از عقيصا و او ابو سعيد دينار است گفت شنيدم از حسين (ع) كه مى فرمود: هر كه ما را دوست داشته باشد خدا بخاطر دوستى ما باو منفعت مى رساند اگر چه اسيرى در ديلم باشد، و بدرستى كه دوستى ما گناهان را ميريزد همان طور كه باد برگها را مى ريزد. (۲) ۴۵۵- خبر داد بما ابو اسحاق فرزند غسان دقاق بصرى در آن چه كه به من نوشته بود نقل كرد بما ابو على حسين فرزند احمد فرزند محمد نقل كرد به ما ابو القاسم عبد اللَّه فرزند احمد فرزند عامر طائى نقل كرد بما پدرم حديث نمود بمن ابو حسن على بن موسى الرضا (ع) فرمود حديث كرد بمن پدرم موسى بن جعفر گفت حديث كرد بمن پدرم جعفر بن محمد گفت نقل كرد بمن پدرم محمد بن على گفت حديث كرد بمن پدرم على بن الحسين گفت نقل كرد بمن پدرم حسين بن على گفت نقل كرد بمن پدرم على بن ابى طالب (ع) كه درود بر آنها باد گفت: رسول خدا (ص) فرمود: اى على بحقيقت خداى بزرگ ترا و اهل و شيعيان تو و دوستان شيعيان ترا بخشيده است بشارت باد بر تو زيرا تو (انزع البطين) هستى يعنى از شرك بريده و قطع شده و پر از علم هستى. (۳) ۴۵۶- با اسنادش گفت: رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى كه مرا بمعراج بردند جبرئيل دست مرا گرفت و بر مخملى از مخملهاى بهشت نشانيد سپس يك گلابى 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۳۰۳ بمن داد من او را مى بوسيدم كه ناگاه شكافته شد كنيزى حورى صفت كه زيباتر از او را نديده بودم در آمد و گفت: سلام بر تو اى محمد گفتم تو كيستى؟ گفت: من (راضيه و مرضيه) هستم خداى جبار مرا از سه قسمت آفريده است، پائين بدنم از مشك و ميانه آن از كافور و طرف بالاى تنم از عنبر مرا با آب حيات مخلوط كرد و خداى جبار بمن گفت: باش و من موجود شدم مرا براى برادر و پسر عموى تو على بن ابى طالب آفريده است. (۱) ۴۵۷- و على بن موسى الرضا از پدرش از پدرانش از على (ع) روايت كرده و گفت: رسول خدا (ص) فرمود دخترم فاطمه محشور مى شود در حالى كه زيورهاى كرامت را دارا است با آب حيات عجين و آميخته شده است بندگان بسوى او نگاه كرده و از او در تعجب و حيرت فرو مى روند سپس لباسى از لباسهاى بهشت مى پوشد در حالى كه او هزار لباس است و بهر لباس با خط سبزى نوشته شده است.... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 کردن به او است 🌸🍂 از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد از روایتی که می‌فرماید نگاه کردن به صورت عالم عبادت است، فرمود آن عالمی است وقتی به او نگاه کنی آخرت به یادت بیاید، و اگر کسی بر خلاف آن شد، نگاه کردن بر وی فتنه می‌شود ۲۳۷ از حکیمی پرسیدند چرا برادرت مرد؟ گفت چون زنده بود ۲۸۱ از دیگری سؤال شد شرّ محبوب کدام است فرمود ثروت ۲۹۶ وقتی فرزند کوچک حضرت یعقوب در مصر گرفتار شد، آن حضرت به عنوان عزیز مصر نامه ای نوشت، و جریان گرفتاری فرزندش را تذکر داد، حضرت یوسف وقتی نامه را خواند گریه بر حضرتش غالب شد، در جواب نامه نوشت صبر کن چطوری که بزرگان صبر کردند، به مرامت نایل می‌شوی چطوری که دیگران نایل شدند ۳۱۰. [۱] و جلد دوم 🌺🍂 حجاج بن یوسف روزی در نزهتگاه خویش با پیرمردی از بنی عجل مصادف شد، از او از کارهای عمّال خویش سؤال کرد، پیرمرد هرچه بلد بود گفت، وقتی از خود حجاج سؤال کرد گفت تا حال عراق مثل این والی ندیده است، خدا لعنت کند او را و کسی که آن را والی قرار داده، یعنی عبدالملک، حجاج گفت می‌شناسی که من کیم گفت نه، گفت من حجّاجم، پیرمرد گفت می‌شناسی من کیم گفت نه، گفت من مجنون بنی عجل ام، روزی دو دفعه دیوانه می‌شوم، حجاج خنده کرد و جایزه بزرگی برایش داد ۹۰ عبدالله مبارک گفت اگر خواستم غیبت کسی بکنم غیبت مادرم را می‌کنم که حسناتم را به او بدهند. [۱] و کشکول 🌺🍂 کوری در بغداد می‌گفت هر کسی یک فلوس به من بدهد با دست معاویه سیراب گردد، یکی خلوت کرد و به او زد، و گفت چرا نمی گوئی با دست مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، گفت می‌خواهی با دست امیر (علیه السلام) به یک فلوس سیراب کنم، نه والله نمی کنم ۱۲۱ از عربی پرسیدند برای زمستان چه چیز آماده کرده ای، گفت لرزیدن اندام و بغل کردن زانوها ۳۹۰. [۲] در تتفسیر 🌸🍃 در تفسیر البرهان نکات عالیه نوشته شده، می‌خواهم خواننده عزیز را با آنها آشنا کنم، باز مثل شرح نهج البلاغه به حساب مجلدات پیش می‌رویم. جواهر الاصل است 🌺🍂 اما مقدمه تفسیر برهان، المولی ابوالحسن الفتونی، مؤلف تفسیر مرأ الانوار که، بعدها به جای مقدمه تفسیر البرهان گذاشته شده است، با بعضی از نوه‌های مجلسی اول ازدواج کرد، بعد دخترش را به پدر صاحب جواهر داد، (ص۱) نگارنده گوید: لذا در جلد دوم روضات صفحه ۳۰۶ می نویسد که، صاحب جواهر خودش را از اولاد مجلسی معرفی می کند، و هکذا در جلد ۲۴ ذریعه، صفحه ۵۹: العلامه محمد حسن بن باقرالاصفهانی تعبیر آورده است. به 🌸🍃 حالا که صاحب جواهر قدس سره اصفهانی الاصل شد، چه عیب دارد برای حفظ حقیقت نسبت ها، شخصیت دیگری را که معروف به اصفهانی بودن است، اصالت ایشان هم معلوم شود، و آن علامه کمپانی است، ایشان نخجوانی الاصل هستند، به جهت مهاجرت جدشان حاج محمد اسماعیل به اصفهان، معروف به اصفهانی شد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: . کشکول شیخ بهائیQ، ج۱. [۱]: . کشکول شیخ بهائیQ، ج۲، ص ۲۹۵. [۲]: . کشکول شیخ بهائیQ، ج۳، ص ۳۹۰. [۱]: . مقدمه کتاب دیوان کمپانی. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫