eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 می خواهم قرآن بخوانم، همان قرآنی که از حضرت ابراهیم علیه السلام هفتاد بار یاد کرده است و از من خواسته پیرو راه او باشم، ابراهیم علیه السلام، پرچم دار توحید است و همه آزادگان تاریخ از او به بزرگی یاد می‌کنند. وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام به دنیا آمد، در کودکی پدرش از دنیا رفت و او یتیم شد، آذر، عموی او بود و او را بزرگ کرد. آذر، حقّ بزرگی بر ابراهیم علیه السلام داشت و برای همین ابراهیم علیه السلام همواره او را همچون پدر، عزیز می‌شمرد. [۱] وقتی ابراهیم علیه السلام دید که عمویش آیین بت پرستی دارد با او سخن گفت و او را از پرستش سنگ‌ها منع کرد، ولی آذر سخن ابراهیم را نپذیرفت و به عبادت بت‌ها ادامه داد. اینجا بود که دیگر ابراهیم علیه السلام از عمویش برای همیشه جدا شد و قلبش را از عشق به عمو شستشو داد. کسی که پیرو ابراهیم علیه السلام است نمی تواند به کسانی که باطل گرا هستند عشق بورزد، او چاره ای ندارد باید راه خود را جدا کند، راه ابراهیم علیه السلام چیزی جز این نیست: «جدایی کامل از باطل». وقت آن است که آیه ۴۸ سوره «مریم» را در اینجا بنویسم: «وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «من از شما و از همه بت‌هایی که می‌پرستید، جدا می‌شوم». این درس بزرگ ابراهیم علیه السلام است، جدا شدن از مسیر باطل! آن استاد در کلاس درس دانشگاه، چه سخنانی برای من گفت؟ چرا از من خواست که با هیچ کس، دشمنی نکنم؟ مُحیی الّدین عربی، فریاد عشق برآورده است و از من می‌خواهد حقّ و باطل را با هم دوست بدارم و به «صلح کُلّ» برسم! این سخن مخالف قرآن است، قرآن از من می‌خواهد تا ابراهیم علیه السلام را الگوی خود قرار بدهم، همان ابراهیم علیه السلامکه از باطل جدا شد، همان ابراهیم علیه السلام که به جنگ باطل رفت، تبر در دست گرفت و به بت خانه رفت و بت‌ها را شکست، اگر مذهب صلح کل، درست بود پس چرا ابراهیم علیه السلام جان خود را به خطر انداخت؟ چرا او با بت پرستان مبارزه کرد تا آنجا که او را دستگیر کردند و در میان آتش انداختند!..... ---------- 📚منابع: [۱]: . وأما ما ذکر فی القرآن من إبراهیم وأبیه آذر وکونه ضالا مشرکا فلا یقدح فی مذهبنا...: بحار الانوار ج ۳۵ ص ۱۵۶، کما انه ذکر نسب ابراهیم کذا: ابراهیم بن تارخ راجع: مناقب آل ابی طالب ج ۱ ص ۱۳۵، بحار الانوار ج ۱۵ ص ۱۰۶، روض الجنان ج ۱۳ ص ۸۸، تفسیر المحیط ج ۱ ص ۵۳۶، تاریخ الطبری ج ۱ ص ۱۶۲، الکامل فی التاریخ لابن الاثیر ج ۱ ص ۹۴، قصص الانبیاء لابن کثیر ج ۱ ص ۱۶۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 من می‌خواهم به مکّه بروم، می‌خواهم همراه این پدر و پسر باشم، می‌دانم که تو هم دوست داری با من بیایی! این پدر، همان ابراهیم علیه السلام است، او پسرش را به قربانگاه می‌برد! او آماده است تا اسماعیل خود را در راه خدا قربانی کند. خدا می‌خواهد این گونه او را امتحان کند. گوش کن! اسماعیل با پدر سخن می‌گوید: -- مگر ما به قربانگاه نمی رویم تا در راه خدا قربانی کنیم؟ -- آری، پسرم. -- پس چرا قربانی با خود برنداشتی، گوسفندی و یا شتری! اشک در چشمان پدر حلقه می‌زند و می‌گوید: -- عزیز دلم! تو همان قربانی من هستی، خدا به من دستور داده است که تو را در راه او قربانی کنم. -- پدر! آنچه خدا به تو فرمان داده است انجام بده! من مات و مبهوت این ایمان اسماعیل هستم، او چگونه توانسته است به اوج مقام تسلیم برسد؟ آنان به سوی سرزمین «مِنا» می‌روند، لحظاتی می‌گذرد، آنان نزدیک قربانگاه هستند، ناگهان پیرمردی جلو راه آنان می‌آید و می‌گوید: «ای ابراهیم! چرا می‌خواهی این جوان بی گناهت را به دست خودت به قتل برسانی؟ ». ابراهیم علیه السلام می‌فهمد که این پیرمرد همان شیطان است، شیطان آمده است تا او را وسوسه کند و نگذارد او از این امتحان بزرگ، سربلند بیرون بیاید. اینجاست که ابراهیم هفت سنگ برمی دارد و به سوی شیطان پرتاب می‌کند و شیطان هم فرار می‌کند. (بعد از آن خدا، جبرئیل را می‌فرستد تا گوسفندی را به دست ابراهیم علیه السلام بدهد و او آن گوسفند را به جای اسماعیل قربانی کند). و این سنّت در تاریخ می‌ماند، هر حاجی که به سفر حجّ می‌رود باید به همان جا که شیطان سر راه ابراهیم علیه السلام آشکار شد، برود و هفت سنگ به آن جایگاه بزند، این کار از اعمال مهم حجّ است! ابراهیم علیه السلام با این کار می‌خواست چه پیامی را به همه ما برساند؟ چرا او هفت عدد سنگ برداشت و به سوی شیطان زد؟ ابراهیم علیه السلام به دنبال آن بود که مرز بین حقّ و باطل آشکار شود، پیروان او در مقابل باطل استوار بایستند و هرگز به باطل، محبّت پیدا نکنند. آری، دشمنان اهل بیت علیهم السلام پیروان شیطانند، من باید مواظب باشم، مبادا به آنان محبّت پیدا کنم. دشمنی با باطل، آیین و مرام ابراهیم علیه السلام است، هر کس پیرو اوست باید دشمنی باطل را در دل داشته باشد و این دشمنی را در عمل نشان بدهد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 آیا تا به حال در آیه ۵۷ سوره «احزاب» دقّت کرده ای؟ آنجا که قرآن می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالاَْخِرَةِ... ». «کسانی را که خدا و پیامبر او را اذیّت می‌کنند، خدا در دنیا و آخرت آنان را لعنت می‌کند و برای آنان عذابی خوارکننده، آماده کرده است». تو خودت می‌دانی که خدا، جسم نیست، هیچ کس نمی تواند او را اذیّت کند، او صفات و ویژگی‌های انسان‌ها را ندارد، انسان‌ها نمی توانند او را آزار بدهند و او را به خشم آورند. پس به راستی منظور از این سخن چیست؟ معنای این سخن این است: هر کس پیامبر را اذیّت کند، خدا را اذیّت کرده است، قرآن این گونه به انسان‌ها هشدار می‌دهد تا پیامبر را آزار ندهند و او را به خشم نیاورند. هر کس پیامبر را آزار دهد، خدا را آزار داده است. * * * آن شب را فراموش نمی کنم، شبی که مهمان خانه دوست بودم و دور آن خانه زیبا طواف می‌کردم. صدایی به گوشم رسید. یکی در کنار من راه می‌رفت و با صدای بلند چنین می‌گفت: «خدایا! تو لعنت کن آنانی که خلفای پیامبر تو را لعنت می‌کنند». من اوّل به او توجّه نکردم، امّا او این سخن را بارها و بارها تکرار کرد، گویا او می‌خواست که من این دعا را بشنوم! او خیال می‌کرد که من دارم در حال طواف، زیارت عاشورا می‌خوانم، برای همین جمله خود را بارها تکرار کرد. نگاهی به او کردم، لبخندی زدم و به او سلام کردم. او جواب سلام مرا داد. به او گفتم آیا دوست داری قدری با هم گفتگوی علمی داشته باشیم. قبول کرد. کناری رفتیم و گفتگوی ما آغاز شد، من گفتم: -- برادر! آیا قول می‌دهی که این نشست ما، فقط یک گفتگوی علمی باشد. -- بله. من از بحث علمی بسیار خوشحال می‌شوم. -- برادر! تو در هنگام طواف چه دعایی می‌خواندی؟ -- من این دعا را می‌خواندم: «خدایا ! هر کس که خلفای پیامبر را لعنت کند، تو آن‌ها را لعنت کن». -- برادر! منظور شما از خلفای پیامبر چه کسانی هستند؟ -- منظور من، خلیفه اوّل و دوم و سوم می‌باشند که بعضی‌ها آنان را لعنت می‌کنند. -- خوب، بگو بدانم چه کسانی آن‌ها را لعنت می‌کنند؟ -- من شنیده‌ام که شیعیان آنان را لعنت می‌کنند. -- برادر! آیا تا به حال، دلیل این کار را از ایشان پرسیده ای؟ -- نه. -- برادر! پس گوش کن، می‌خواهم مطلبی برایت بگویم، مطلب من سه مقدّمه دارد، مقدّمه اوّل من این است: قرآن می‌گوید: «هر کس پیامبر را آزار دهد، خدا در دنیا و آخرت او را لعنت می‌کند». آیا این آیه را خوانده ای؟ -- آری، این، آیه ۵۷ سوره احزاب است. -- آیا قبول داری اگر کسی پیامبر را خشمناک و غضبناک کند، خدا را آزار داده است؟ -- آری! -- مقدّمه دوم من را بشنو! آیا این حدیث را شنیده ای که پیامبر فرمود: «دخترم، فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است، هر کس او را غضبناک کند، مرا غضبناک کرده است». [۱] -- بله. این حدیث در کتاب‌های معتبر ما نقل شده است، این حدیث حتّی در کتاب «صحیح بخاری» هم آمده است و تو می‌دانی که «صحیح بخاری»، بهترین کتاب ما می‌باشد. -- یعنی این حدیث صحیح است و اشکالی ندارد؟ -- بله. حدیث صحیح است. -- امّا مقدّمه سوم، در کتاب «صحیح بخاری» این حدیث نقل شده است که وقتی فاطمه علیهاالسلام از ابوبکر ارث خود را طلب نمود، ابوبکر از پرداخت آن به فاطمه علیهاالسلام خودداری کرد. به همین دلیل، فاطمه علیهاالسلام از ابوبکر خشمناک شد و دیگر فاطمه علیهاالسلام هرگز با ابوبکر سخن نگفت. [۲] ..... ---------- 📚منابع: [۱]: . فاطمة بضعةٌ منّی فمن أغضبها أغضبنی: صحیح البخاری ج ۴ ص ۲۱۰، ۲۱۹، ابنتی بضعةٌ منّی، یریبنی ما رابها ویؤینی ما آذاها: صحیح مسلم ج ۷ ص ۱۴۱، فاطمةٌ بضعةٌ منّی، یؤینی ما آذاها: مسند أحمد ج ۴ ص ۵، صحیح مسلم ج ۷ ص ۱۴۱، سنن الترمذی ج ۵ ص ۳۶۰، المستدرک ج ۳ ص ۱۵۹، امّالی الحافظ الإصفهانی ص ۴۷، شرح نهج البلاغة ج ۱۶ ص ۲۷۲، تاریخ مدینة دمشق ج ۳ ص ۱۵۶، تهذیب الکمال ج ۳۵ ص ۲۵۰، وراجع: سنن الترمذی ج ۵ ص ۳۶۰، مجمع الزوائد ج ۴ ص ۲۵۵، فتح الباری ج ۷ ص ۶۳، المعجم الکبیر ج ۲۰ ص ۲۰، الجامع الصغیر ج ۲ ص ۲۰۸، فیض القدیر ج ۳ ص ۲۰ و ج ۴ ص ۲۱۵ و ج ۶ ص ۲۴، کشف الخفاء ج ۲ ص ۸۶، الإصابة ج ۸ ص ۲۶۵، تهذیب التهذیب ج ۱۲ ص ۳۹۲، تاریخ الإسلام للذهبی ج ۳ ص ۴۴، البدایة والنهایة ج ۶ ص ۳۶۶. [۲]: . فأبی أبو بکر أن یدفع إلی فاطمة منها شیئاً، فوجدت فاطمة علی أبی بکر فی ذلک، فهجرته...: صحیح البخاری ج ۵ ص ۸۳، صحیح مسلم ج ۵ ص ۱۵۴، السقیفة وفدک للجوهری ص ۱۰۷، فتح الباری ج ۶ ص ۱۳۹، عمدة القاری ج ۱۷ ص ۲۵۸، صحیح ابن حبّان ج ۱۱ ص ۱۵۳، مسند الشامیین ج ۴ ص ۱۹۸، شرح نهج البلاغة ج ۶ ص ۴۶، نصب الرایة ج ۲ ص۳۶۰
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 -- خوب، حالا حرف اصلی تو چیست؟ -- اگر سه مقدّمه مرا قبول کردی. حالا من این سه مقدّمه را کنار هم می‌گذارم: فاطمه علیهاالسلام از ابوبکر خشمناک بود، هر کس فاطمه علیهاالسلام را آزار دهد، پیامبر را آزار داده است، هر کس پیامبر را آزار دهد، لعنت خدا برای اوست. -- منظور تو از این حرف‌ها چیست؟ -- من بیش از این توضیح نمی دهم، تو خودت بنشین و فکر کن! ببین به چه نتیجه ای می‌رسی، اگر شیعیان بعضی از اطرافیان پیامبر را لعن می‌کنند، دلیلش واضح است. من از کتاب‌های خود شما دلیل آوردم. آنانی که فاطمه علیهاالسلامرا آزردند، خدا آن‌ها را لعنت کرده است! * * * پس از رحلت پیامبر، مردم با ابوبکر بیعت کردند، حوادث دردناکی برای عزیزان پیامبر پیش آمد، چند ماه گذشت. فاطمه علیهاالسلام در بستر بیماری افتاد، ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به عیادت فاطمه علیهاالسلام بروند. آنان به علی علیه السلامخبر دادند و قرار شد نزد فاطمه علیهاالسلام بروند. ابوبکر و عُمَر وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شدند. سلام کردند و نشستند، فاطمه علیهاالسلام جواب آنان را نداد و روی خود را برگرداند. [۱] عُمَر نگاهی به ابوبکر کرد و از او خواست تا سخن خود را آغاز کند. ابوبکر چنین گفت: «ای فاطمه! ای عزیز دل پیامبر، تو می‌دانی که من تو را بیش از دخترم، عائشه دوست دارم». [۲] امّا فاطمه علیهاالسلام جوابی نداد، ابوبکر گفت: «ای دختر پیامبر! آیا می‌شود ما را ببخشی؟ ». [۳] فاطمه علیهاالسلام همان طور که روی خود را به دیوار کرده بود، چنین گفت: -- آیا شما از پیامبر شنیدید که فرمود: «فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر کس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟ » -- آری، ای دختر پیامبر! ما این حدیث را از پیامبر شنیدیم. -- شکر خدا که شما به این سخن اعتراف کردید. فاطمه علیهاالسلام دستان خود را به سوی آسمان گرفت و روی خود را به سوی آسمان کرد و از سوز دل چنین فرمود: «بارخدایا! تو شاهد باش، این دو نفر مرا آزار دادند و من از آن‌ها راضی نیستم ». [۱] سپس رو به آن‌ها کرد و فرمود: «به خدا قسم! هرگز از شما راضی نمی شوم، من منتظر هستم تا به دیدار پدرم بروم و شکایت شما را به او کنم ». [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: . فأذنت لهما، فدخلا علیها فسلّما فردّت ضعیفاً...: بحار الأنوار ج ۲۹ ص ۱۵۷، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء ج ۱۴ ص ۲۱۶. [۲]: . فتکلّم أبو بکر فقال: یا حبیة رسول اللّه، واللّه إنّ قرابة رسول اللّه أحبّ إلیّ من قرابتی، وإنّک لأحبّ إلیّ من عائشة ابنتی: الإمامة والتبصرة ج ۱ ص ۲۰، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۳۷، الغدیر ج ۷ ص ۲۲۹، قاموس الرجال ج ۱۲ ص ۳۲۸، أعیان الشیعة ج ۱ ص ۳۱۸، هامش مؤمر علماء بغداد ص ۱۸۶. [۳]: . ثمّ أقبل یعتذر إلیها ویقول: ارضی عنّی یا بنت رسول اللّه: بحار الأنوار ج ۲۹ ص ۳۲ وراجع: عمدة القاری ج ۱۵ ص ۲۰، کنز العمّال ج ۵ ص ۶۰۵، سیر أعلام النبلاء ج ۲ ص ۱۲۱، تاریخ الإسلام للذهبی ج ۳ ص ۴۷، البدایة والنهایة ج ۵ ص ۳۱۰، السیرة النبویّة لابن کثیر ج ۴ ص ۵۷۵. [۱]: . قالت: نشدتکما باللّه، هل سمعتما رسول اللّه یقول: فاطمة بضعه منّی، فمن آذاها فقد آذانی... کتاب سلیم بن قیس ص ۳۹۱، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۳۰۳، علل الشرائع ج ۱ ص ۱۸۷، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۲۰۳. [۲]: . لا واللّه لا أرضی عنکما أبداً حتّی ألقی أبی رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وأُخبره بما صنعتما، فیکون هو الحاکم فیکما...: کتاب سلیم بن قیس ص ۳۹۱، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۳۰۳ و ج ۴۳ ص ۱۹۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 روز ۱۸ ذی الحجّه سال ۱۱ هجری فرا رسید، وقتی پیامبر از سفر حجّ به سوی مدینه باز می‌گشت، جبرئیل کنار غدیر خمّ بر او نازل شد و از او خواست تا ولایت علی علیه السلام را برای مردم اعلام کند و از همه آنان بخواهد با علی علیه السلامبیعت کنند. پیامبر در صحرای غدیر توقف کرد و دستور داد تا همه در آنجا جمع شوند، سپس علی علیه السلام را نزد خود فرا خواند و دست او را گرفت و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌّ مَوْلاهُ؛ هر کس من مولای او هستم این علی، مولای اوست ». پیامبر سه روز آنجا ماند تا همه با علی علیه السلام بیعت کنند. عصر روز بیست و دوم ذی الحجّه بود که پیامبر به سوی مدینه حرکت کرد، راهی طولانی در پیش بود، چند ساعت گذشت، هوا تاریک شد، پیامبر برای نماز مغرب و عشاء توقف کوتاهی کرد و سپس به حرکت ادامه داد. هوا تاریک تر شد، آنجا مسیری کوهستانی بود، درّه ای عمیق در پیش رو بود، گردنه ای که عبور از آن سخت بود، در آنجا جادّه، تنگ می‌شد، همه باید در یک ستون قرار می‌گرفتند و از آنجا عبور می‌کردند، شتر پیامبر اوّلین شتری بود که از گردنه عبور کرد، پشت سر او، حُذیفه و عمّار بودند، نام آنجا «عَقَبه هَرشا » بود. [۱] همه جا را سکوت فرا گرفته بود، در دل شب، فقط پرتگاهی هولناک به چشم می‌آمد، ناگهان صدایی به گوش پیامبر رسید، جبرئیل با پیامبر چنین سخن گفت: «ای محمّد! عدّه ای از منافقان در بالای همین کوه کمین کرده اند و تصمیم به کشتن تو گرفته اند». [۲] خدا پیامبر را از خطر بزرگ نجات داد و جبرئیل را فرستاد تا این خبر را به پیامبر بدهد، عدّه ای از منافقان تصمیم شومی گرفته بودند، آن‌ها وقتی دیدند پیامبر آن مراسم با شکوه را در غدیر خُمّ برگزار کرد و از همه مردم برای علی علیه السلام بیعت گرفت، جلسه ای تشکیل دادند و تصمیم گرفتند تا پیامبر را ترور کنند. [۳] وقتی که آن‌ها خبر دار شدند که پیامبر در شب از « عَقَبه هَرشا » عبور می‌کند در دل شب خود را به بالای این کوه رساندند. آن‌ها چهارده نفر بودند و می‌خواستند با نزدیک شدن شتر پیامبر، سنگ پرتاب کنند تا شتر پیامبر از این مسیر باریک خارج شود و در این درّه عمیق سقوط کند و با سقوط شتر، پیامبر کشته شود. این نقشه آنان بود و منتظر بودند نقشه خود را اجرا کنند، امّا خدا جبرئیل را فرستاد تا به پیامبر خبر بدهد. جبرئیل نام آن منافقان را برای پیامبر گفت و پیامبر با صدای بلند آن‌ها را صدا زد. صدای پیامبر در دل کوه پیچید، منافقان با شنیدن صدای پیامبر ترسیدند، عمّار و حُذیفه، شمشیر خود را از غلاف کشیدند و از کوه بالا رفتند، وقتی منافقان دیدند که رازشان آشکار شده است، فرار کردند. حُذیفه، نفس زنان برگشت و به پیامبر خبر داد که منافقان فرار کردند. آن منافقان که در آن شب، نقشه ترور پیامبر را داشتند کسانی بودند که به ظاهر مسلمان بودند ولی برای رسیدن به ریاست و حکومت، حاضر بودند هر کاری بکنند. آن‌ها می‌دانستند که علی علیه السلام همه خوبی‌ها را در خود جمع کرده است و فقط او شایستگی رهبری را دارد، امّا عشق به ریاست، لحظه ای آن‌ها را رها نکرد، آنان همان کسانی بودند که بعد از پیامبر، حقّ علی علیه السلام را غصب کردند و به خانه فاطمه علیهاالسلام هجوم بردند و آنجا را به آتش کشیدند. * * * بار دیگر آیه ۵۷ سوره «احزاب» را در اینجا می‌نویسم: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالاَْخِرَةِ... ». «کسانی را که خدا و پیامبر را اذیّت می‌کنند، خدا در دنیا و آخرت آنان را لعنت می‌کند و برای آنان عذابی خوارکننده، آماده کرده است». من کسانی را که نقشه ترور پیامبر را کشیدند، لعن می‌کنم، چون آنان با این کار خود، پیامبر را آزردند، هر کس که پیامبر را بیازارد خدا او را لعنت کرده است. ---------- 📚منابع: [۱]: . عَقَبة هَرشَی إلی ذات الأصافر میلان، ثمّ إلی الجُحفَة، ولیس بین الطریقین إلاّ میلین: معجم ما استعجم ج ۳ ص ۹۵۴. [۲]: . قعدوا له فی العقبة وهی عقبة اَرشَی هَرشَی بین الجُحفَة والأبواء، فقعدوا عن یمین العقبة...: تفسیر القمّی ج ۱ ص ۱۷۴، بحار الأنوار ج ۳۱ ص ۶۳۲؛ اتّفقوا علی أن یَنفِروا بالنبیّ ناقتَهُ علی عقبة هَرشَی، وقد کانوا عملوا مثل ذلک فی غزوة تبوک: بحار الأنوار ح ۲۸ ص ۹۷. [۳]: . والرأی أن نقتل محمّداً قبل أن یدخل المدینة... فقعد سبعة عن یمین العقبة...: إقبال الأعمال ج ۲ ص ۲۴۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 در اینجا می‌خواهم آیه ۲۵ سوره «رعد» را بیان کنم: «وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ... أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» «کسانی که پیمان خدا را می‌شکنند، به لعنت گرفتار می‌شوند و در روز قیامت، منزلگاه آنان جهنّم است». در این آیه، قرآن از کسانی سخن می‌گوید که به پیمان خدا وفادار نمی مانند و برای همین شایسته لعنت می‌باشند و در روز قیامت به عذاب گرفتار خواهند شد. وقتی تاریخ را می‌خوانم متوجّه می‌شوم که دشمنان اهل بیت علیهم السلام همان کسانی هستند که پیمان خدا را شکستند و عهد خود را فراموش کردند. روز هجدهم ذی الحجّه سال ۱۱ هجری بود، پیامبر از سفر حجّ به سوی مدینه باز می‌گشت، جبرئیل کنار غدیر خم بر او نازل شد و آیه ۶۷ سوره مائده را برای پیامبر خواند: «یَ-أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ... ». «ای پیامبر! آنچه بر تو نازل کرده ایم برای مردم بگو که اگر این کار را نکنی، وظیفه خود را انجام نداده ای». اینجا بود که پیامبر در آن صحرا توقف کرد و دستور داد تا همه در آنجا جمع شوند، سپس علی علیه السلام را نزد خود فرا خواند و دست او را گرفت و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلیٌّ مَوْلاهُ؛ هر کس من مولای او هستم این علی، مولای اوست ». سپس پیامبر چنین دعا کرد: «خدایا! هر کس علی را دوست دارد تو او را دوست بدار ویاری کن، و هر کس با علی دشمنی کند با او دشمن باش و او را ذلیل کن ». [۱] بعد از آن بود که پیامبر از همه مردم خواست تا با علی علیه السلام بیعت کنند، اوّلین کسانی که با آن حضرت پیمان بستند، ابوبکر و عُمر بودند، آنان در هنگام بیعت چنین گفتند: «خوشا به حال تو ای علی! به راستی که تو، مولای ما و مولای همه مردم شدی ». [۲] بیعت با علی علیه السلام، پیمان خدا بود، آنان آن روز، گوی سبقت را از همه ربودند و زودتر از همه بیعت کردند، ولی آنان چقدر زود همه چیز را فراموش کردند و پیمان خود را شکستند... * * * نزدیک به هفتاد روز از «غدیر خُمّ» گذشته است، پیامبر از دنیا رفته است، گروه زیادی در «سَقیفه» جمع شده اند، سقیفه، سایه بانی است که کنار شهر مدینه واقع شده است، در آنجا شوری برپا شده است، انصار (مسلمانانی که اهل مدینه هستند) می‌خواهند با «سعد» بیعت کنند، سعد یکی از بزرگان انصار است. دور سعد می‌چرخند و شعار می‌دهند، ظاهرا هیچ کس با خلافت سعد مخالف نیست! ناگهان ابوبکر و عُمَر از راه می‌رسند، آنها از دیدن این همه جمعیّت که در آنجا جمع شده اند تعجّب می‌کنند. ابوبکر جلو می‌رود و چنین سخن می‌گوید:‌....... ---------- 📚منابع: [۱]: . بصائر الدرجات ص ۹۷، قرب الإسناد ص ۵۷، الکافی ج ۱ ص ۲۹۴، التوحید ص ۲۱۲، الخصال ص ۲۱۱، کمال الدین ص ۲۷۶، معانی الأخبار ص ۶۵، کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۲۲۹، تحف العقول ص ۴۵۹، تهذیب الأحکام ج ۳ ص ۱۴۴، کتاب الغیبة للنعمانی ص ۷۵، الإرشاد ج ۱ ص ۳۵۱، کنز الفوائد ص ۲۳۲، الإقبال بالأعمال ج ۱ ص ۵۰۶، مسند أحمد ج ۱ ص ۸۴، سنن ابن ماجة ج ۱ ص ۴۵، سنن الترمذی ج ۵ص ۲۹۷. [۲]: . فقال له عمر: بخ بخ یابن أبی طالب، أصبحت مولای...: روضة الواعظین ص ۳۵۰، الإرشاد ج ۱ ص ۱۷۷، العمدة ص ۱۹۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 داوران و فرمانروایان 🌸🌺🌺 رهبری بنی اسرائیل پس از یوشع علیه السلام به داوران و قاضیان انتقال یافت، آنها شبیه خلفاء در میان قبایل قریش بودند و پانزده تن از آنان به فرمانروائی رسیدند. دوره داوران با دو ویژگی شناخته میشود، این دو ویژگی را پیوسته در طول تاریخ با بنی اسرائیل مشاهده مینمائیم: یکی انحراف آنان از خط پیامبران علیهم السلام و دیگری تسلط افرادی از طرف خداوند که عذاب دردناکی به آنان بچشانند، همچنانکه در قرآن بدان اشاره شده است. در تورات از انحراف بنی اسرائیل بعد از یوشع علیه السلام چنین میگوید: " (آنان) در میان کنعانیان و حیثی‌ها و اموریها و فرزیها و حیوی‌ها و یبوسیها [۲]، ساکن شده و دختران آنها را همسران خود قرار داده و دختران خود را به پسران آنها داده و خدایان آنها را پرستیدند. " [۱] و در فصل دیگر میگوید: " نخستین کسی که بر آنها سلطه یافت و آنها را به مدت هشت سال تحت فرمان خود درآورد " کوشان رشتعایم " فرمانروای آرام در منطقه نهرین بود " [۲] . " آن گاه بنی عمون و عمالقه بر آنها هجوم برده و بر شهر اریحا استیلاء یافتند " [۳] " سپس یا بین فرمانروای کنعان به مدت ۱۰ سال در حاصور بر آنان مسلط شد " [۴] " بعد از آن بنی عموم و فلسطینیان ۱۸ سال آنان را به بردگی خود درآوردند. " [۵] " و پس از آن فلسطینی‌ها آنها را کیفر نموده و مدت چهل سال بر آنان مسلط گشتند " [۶] . فرمانروائی داوران پس از یوشع علیه السلام تا زمان صموئیل پیامبر علیه السلام ادامه یافت، همان پیامبری که خداوند متعال در قرآن وی را چنین یاد نموده است: " آیا ندیدی آن گروه بنی اسرائیل را که پس از موسی از پیامبر خود درخواست کردند که فرمانروائی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راه خدا جهاد کنیم پیامبرشان گفت: " آیا اگر جهاد بر شما فرض شود نافرمانی میکنید؟ گفتند: چگونه میشود که ما در راه خدا مبارزه نکنیم در حالی که ما و فرزندانمان از دیارمان رانده شده ایم. اما چون جهاد بر آنان مقرر گردید بجز اندکی همه روی گرداندند و خداوند از کردار ظالمان آگاه است. " [۷] تاریخ نویسان این دوره را حدود یک قرن یعنی از ۱۱۳۰ ق. م تا دوران طالوت و داود (علیهما السلام) یعنی ۱۰۲۵ ق م تخمین میزنند، ولی از سفر داوران در تورات مدت این دوره بیش از این مقدار فهمیده میشود. ---------- 📚منابع: [۲]: ۲. اینها اقوام منطقه فلسطین بودند. [۱]: ۱. سفر داوران در فصل سوم و پنجم. [۲]: ۲. باب ۸: ۳ [۳]: ۳. داوران، باب ۳: ۱۳. [۴]: ۴. داوران، باب ۴: ۲. [۵]: ۵. داوران، باب ۱: ۸. [۶]: ۶. داوران، باب ۱۳: ۱. [۷]: ۷. بقره ۲۴۶. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 ابوبکر جلو می‌رود و چنین سخن می‌گوید: «ای انصار! ما از نزدیکان پیامبر هستیم. بیایید خلافت ما را قبول کنید، ما قول می‌دهیم که هیچ کاری را بدون مشورت شما انجام ندهیم». [۱] در این میان یکی از جا برمی خیزد و می‌گوید: «نزدیکان پیامبر، بیش از ما شایستگیِ خلافت را دارند». [۲] این سخن همه را به فکر فرو می‌برد، باید خلافت را به نزدیکان پیامبر سپرد، امّا چه کسی از علی علیه السلام به پیامبر نزدیک تر است؟ مگر پیامبر او را برادر خود خطاب نمی کرد؟ مگر در روز غدیر، پیامبر او را به عنوان جانشین خود معرّفی نکرد؟ چرا این مردم این قدر عوض شده اند؟ اکنون عُمَر برمی خیزد تا برای مردم سخن بگوید، سخن او کوتاه و مختصر است: «ای مردم، بیایید با کسی که از همه ما پیرتر است بیعت کنیم». [۳] به راستی منظور عُمَر کیست؟ آیا سنّ زیاد، می‌تواند ملاک انتخاب خلیفه باشد؟ چرا باید دوباره سنّت‌های غلط روزگار جاهلیّت زنده شود؟ سخن عُمر ادامه پیدا می‌کند: «بیایید با ابوبکر بیعت کنیم». [۱] همه نگاه‌ها به سوی آن دو خیره می‌شود. عُمَر می‌گوید: «ای ابوبکر! تو بهترین ما هستی، دستت را بده تا با تو بیعت کنم». [۲] عُمَر دست ابوبکر را می‌گیرد و می‌گوید: «ای مردم! با ابوبکر بیعت کنید». [۳] سرانجام مردم با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت می‌کنند و این گونه بنای ظلم و ستم بر اهل بیت علیهم السلام گذاشته می‌شود. به راستی چه شد که ابوبکر و عُمر، عهد خود را شکستند؟ آنان که در روز غدیر زودتر از همه با علی علیه السلام بیعت کردند، پس چرا در اینجا چنین کاری کردند؟ چرا آنان مردم را به سوی خود فرا خواندند و حقّ اهل بیت علیهم السلام را غصب کردند؟ قرآن وعده داده است که هر کس، پیمان خدا را از یاد ببرد و آن را بشکند، به لعنت خدا گرفتار می‌شود و در روز قیامت، منزلگاه او جهنّم است. ---------- 📚منابع: [۱]: . وأنتم یا معشر الأنصار! من لا ینکر فضلکم فی الدین ولا سابقتهم العظیمة فی الإسلام، رضیکم اللّه أنصارا لدینه ورسوله...: تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۱۸، الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۲ و ۱۳، الإمامة والسیاسة ج ۱ ص ۲۱، وراجع: صحیح البخاری ج ۳ ص ۱۳۴۱ ح ۳۴۶۷، الطبقات الکبری ج ۲ ص ۲۶۹؛ تاریخ ابن خلدون ج ۲ ص ۶۴؛ عمدة القاری ج ۲۴ ص ۸، کنز العمّال ج ۵ ص ۶۴۶. [۲]: . فلمّا رأی بشیر بن سعد الخزرجی ما اجتمعت علیه الأنصار من أمر سعد... وکان حاسداً له وکان من سادة الخزرج...: شرح نهج البلاغة ج ۶ ص ۹، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۳۴۵. [۳]: . فقلت والجمع یسمعون: ألا أکبرنا سنّاً وأکثرنا لیناً: بحار الأنوار ج ۳۰ ص ۲۹۱. [۱]: . فهلمّوا إلی عُمَر فبایعوه، فقالوا: لا، فقال عمر: فلِمَ؟ فقالوا: نخاف الإثرة...: کنز العمّال ج ۵ ص ۶۵۲ وراجع تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۱۸، الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۲ و ۱۳، الإمامة والسیاسة ج ۱ ص ۲۱. [۲]: . فمن ذا ینبغی له أن یتقدّمک أو یتولّی هذا الأمر علیک، ابسط یدک نبایعک: تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۱۸، الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۳۱۲. [۳]: . فکثر اللّغط وارتفعت الأصوات، حتّی فرقتُ من الاختلاف، فقلت: ابسط یدک یا أبا بکر، فبسط یده فبایعته...: صحیح البخاری ج ۶ ص ۲۵۰۵، مسند أحمد ج ۱ ص۱۲۳، صحیح ابن حبّان ج ۲ ص ۱۴۸ و ص ۱۵۵، تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۰۵، السیرة النبویّة لابن هشام ج ۴ ص ۳۰۸، تاریخ دمشق ج ۳۰ ص ۲۸۱ و ص ۲۸۴، الکامل فی التاریخ ج ۲ ص ۱۱، شرح نهج البلاغة ج ۲ ص ۲۳، أنساب الأشراف ج ۲ ص ۲۶۵، السیرة النبویّة لابن کثیر ج ۴ ص ۴۸۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 داوود و (علیهما السلام) 🌺🌸🌸 دوران طالوت (شاول) را بخشی از دوران داود و سلیمان (علیهما السلام) قرار دادیم، زیرا او اگر چه پیامبر نبود اما فرمانروائی بود در خط انبیاء. مورخین مدت فرمانروائی وی را پانزده سال از ۱۰۲۵ تا ۱۰۱۰ قبل از میلاد ثبت کرده اند. پس از او داود و سلیمان (علیهما السلام) از سال ۱۰۱۰ ق. م تا ۹۳۱ ق. م یعنی سال وفات حضرت سلیمان فرمانروائی کردند. متأسفانه گردآورندگان تورات موجود، نسبت به حضرت موسی، داود و سلیمان علیهم السلام ستم روا داشته و تهمتهای بزرگ اخلاقی، سیاسی و اعتقادی به آنان نسبت داده ا ند و بسیاری از تاریخ نویسان غربی مسیحی نیز از آنان پیروی نموده و مطالبی را هم بر گفته‌های آنان افزوده اند. و متأسفانه مسلمانانی که پیرو فرهنگ غرب بودند نیز از این گروه تبعیت کرده اند. درود و سلام خدا بر تمام پیام آوران الهی. ما در پیشگاه خداوند از کسانی که نسبت به آن بزرگواران بهتان روا داشتند بیزاری میجوئیم. حضرت داود علیه السلام بنی اسرائیل را از ورطه بت پرستی و سلطه بت پرستان نجات داد و نفوذ دولت الهی خود را به مناطق مجاور خویش کشید. و با ملتهایی که تحت فرمانروائی او درآمدند به شایستگی رفتار کرد، بگونه ای که خداوند متعال این ویژگی داوود را در کتاب خود و از زبان پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ستوده است. حضرت داوود علیه السلام تصمیم گرفت در محل عبادت جدش ابراهیم علیه السلام در قدس و بر بلندای کوه " مریا " مسجدی بنا کند اما آنجا خرمنگاه یکی از ساکنان قدس از قبیله یبوسها به نام " ارونا " بود بطوری که در تورات فعلی آمده، داوود علیه السلام آن قطعه زمین را به پنجاه شاقل نقره خرید، و مسجدی ساخت و در آن اقامه نماز کرد. در کنار آن حیواناتی برای خداوند قربانی میشد. " [۱] حضرت سلیمان وارث سلطنت و فرمانروائی پدر بزرگوارش داوود علیه السلام گردید و دولت او به همان گستردگی و عظمتی رسید که در قرآن و احادیث رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیان شده است. سلیمان مسجد پدرش داوود و جد اعلای خود ابراهیم را به شکل باشکوهی بازسازی کرد. این بنا به معبد سلیمان علیه السلام معروف گشت! دوره فرمانروائی حضرت سلیمان علیه السلام دوره ای استثنائی در تاریخ انبیاء علیهم السلام است. خداوند در این دوره نمونه ای از امکانات شگفت آور و متنوع را که میتوانست در تسخیر انسانها باشد ظاهر ساخت چرا که ملتها موجودیت سیاسی خود را به رهبری پیامبران خدا و جانشینان آنان بر پا داشتند و توان خود را در طغیان و نبرد علیه یکدیگر به کار نبردند. خداوند در قرآن میفرماید: " اگر خداوند روزی را بر بندگانش گسترش میداد، بی تردید در زمین ستم و طغیان میکردند، اما خداوند به مقداری که بخواهد، فرو میفرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست " [۲] حضرت سلیمان علیه السلام طبق فرمایش قرآن، در حالی که بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرین تسلیم کرد. مورخان وفات او را در سال ۹۳۱ ق. م میدانند. با درگذشت حضرت سلیمان انحراف در میان بنی اسرائیل آغاز شد و دولت وی تجزیه گشت. سپس خداوند کسانی را بر بنی اسرائیل مسلط کرد تا آنان را به عذابی دردناک گرفتار سازد. تورات فعلی پس از آنکه در سفر اول فرمانروایان، به سلیمان علیه السلام افترا میبندد که او دست از بندگی خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، میگوید: " و به سلیمان گفت: به خاطر آنکه پیمان مرا رعایت نکردی و دستورات مرا پاس نداشتی، ملک و مملکت را از دست تو گرفته و آن را جزء جزء میگردانم. " [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. سفر صموئیل، اصحاح ۲۴: ۲۴ و سفر اخبار اول، اصحاح ۲۱: ۲۲، ۲۸. [۲]: ۲. شوری / ۲۷. [۱]: ۱. سفر اول (فرمانروایان) فصل ۱۱: ۱ - ۱۳. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 حتماً بارها آیه ۱۵۹ سوره «بقره» را خوانده ای، آنجا که قرآن چنین می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ». «کسانی که آیات خدا را پنهان می‌کنند، خدا و همه لعنت کنندگان، آنان را لعنت می‌کنند». پنهان کردن حقیقتی (که خدا برای هدایت مردم فرستاده است)، بزرگ ترین گناه است، کسی که این حقیقت را از مردم پنهان کند، گرفتار لعن خدا می‌شود و شایسته است که همه مردم او را لعنت کنند. این پیامی است که از این آیه فهمیده می‌شود. ولایت علی علیه السلام، امری آسمانی بود، خدا در قرآن بارها به این امر اشاره کرده است، پیامبر هم در هر زمان و مکان مناسب، این حقیقت را برای مردم بازگو کرد، امّا دشمنان اهل بیت علیهم السلام تلاش بسیاری کردند و برنامه‌هایی را اجرا کردند تا ولایت علی علیه السلام بر مردم پنهان بماند، آنان تا آنجا که توانستند فضائل علی علیه السلام را کتمان کردند. * * * بعد از رحلت پیامبر، خط نفاق نقشه‌های خود را عملی کرد و ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کرد، آنان عدّه ای از مردم را با پول خریدند، عدّه ای را هم ترساندند و گروهی را هم با تبلیغات خود، فریب دادند، در اینجا می‌خواهم نمونه ای از این فریب کاری‌ها را نقل کنم: دو سه روز از ماجرای سقیفه گذشته است، ابوبکر وارد مسجد می‌شود و بالای منبر پیامبر می‌رود. یک نفر از درِ مسجد وارد می‌شود و رو به ابوبکر می‌کند و می‌گوید: «ای خلیفه خدا». همه تعجّب می‌کنند، آیا ابوبکر این قدر مقام پیدا کرده که خلیفه خدا شده است؟! ابوبکر از بالای منبر فریاد می‌زند: «من خلیفه خدا نیستم، بلکه خلیفه پیامبر هستم و به این راضی هستم که مرا به این نام بخوانید». [۱] آری، این گونه است که لقب خلیفه رسول خدا برای ابوبکر، عنوان رسمی شناخته می‌شود. بعد از آن، ابوبکر سخنان خود را ادامه می‌دهد: «ای مردم! هیچ کس شایستگی خلافت را همانند من ندارد، آیا من اوّلین کسی نبودم که نماز خواندم، آیا من بهترین یار پیامبر نبودم؟! ». [۲] این گونه است که ابوبکر حقیقت را کتمان می‌کند، مردم به یاد دارند علی علیه السلاماوّلین کسی بود که به پیامبر ایمان آورد و با آن حضرت نماز خواند. [۳] مگر تا مدّت ها، فقط علی علیه السلام و خدیجه علیهاالسلام همراه پیامبر نماز نمی خواندند؟ آن روزها که هنوز ابوبکر مسلمان نشده بود... [۴] چرا ابوبکر این گونه حقیقت را کتمان می‌کند؟ آیا او نمی ترسد به لعنت خدا گرفتار بشود؟ قرآن وعده داده است هر کس حقیقت را کتمان کند، خدا او را لعنت خواهد کرد. * * * چند روز می‌گذرد، دیگر وقت آن است که حکومت، علی علیه السلام را برای بیعت با ابوبکر مجبور کند، مأموران به خانه فاطمه علیهاالسلام هجوم می‌برند و درِ خانه را آتش می‌زنند، فاطمه علیهاالسلام برای یاری علی علیه السلام اقدام می‌کند، آنان فاطمه علیهاالسلامرا زیر آماج تازیانه‌ها قرار می‌دهند و بعد از آن علی علیه السلام را به مسجد می‌آورند. ابوبکر در مسجد آماده است تا مراسم بیعت برگزار شود، در اطراف او عدّه ای با شمشیر ایستاده اند، عُمَر شمشیر خود را بالای سر علی علیه السلام قرار داده است. [۱]...... ---------- 📚منابع: [۱]: . قیل لأبی بکر: یا خلیفة اللّه، فقال: لست خلیفه اللّه ولکنّی خلیفة رسول اللّه، وأنا راضٍ بذلک...: کنز العمّال ج ۵ ص ۵۸۹، حواشی الشیروانی ج ۹ ص ۷۵، تفسیر القرطبی ج ۱۴ ص ۴۵۵، الطبقات الکبری ج ۳ ص ۱۸۳. [۲]: . لمّا أبطأ الناس عن أبی بکر، قال: مَن أحقّ بهذا الأمر منّی؟ ألست أوّل من صلّی...: کنز العمّال ج ۵ ص ۵۹۰، الطبقات الکبری ج ۳ ص ۱۸۲. [۳]: . أوّل من صلّی مع النبیّ علیّ: سنن الترمذی ج ۵ ص ۳۹۵، معرفة السنن والآثار ج ۵ ص ۳۹، نصب الرایة ج ۴ ص ۳۵۶، الطبقات الکبری ج ۳ ص ۲۱، تاریخ دمشق ج ۴۲ ص ۲۶، تاریخ الطبری ج ۲ ص ۵۵، البدایة والنهایة ج ۳ ص ۳۶. [۴]: . مکث الإسلام سبع سنین لیس فیه إلاّ ثلاثة: رسول اللّه وخدیجة وعلیّ: شرح الأخبار ج ۱ ص ۱۷۸، مناقب آل أبی طالب ج ۱ ص ۲۹۱، بحار الأنوار ج ۳۸ ص ۲۳۱. [۱]: . وعُمَر قائم بالسیف علی رأسه وخالد بن الولید وأبو عبیدة الجرّاح وسالم مولی أبی حذیفه...: کتاب سلیم بن قیس ص ۱۵۱، الاحتجاج ص ۱۰۹، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۲۷۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 عُمَر رو به علی علیه السلام می‌کند و به او می‌گوید: «ای علی! با ابوبکر بیعت کن و اگر این کار را نکنی گردنت را می‌زنم». [۲] آنگاه علی علیه السلام پاسخ می‌دهد: «اگر مرا بکشید بنده ای از بندگان خدا و برادر پیامبر را کشته اید». عُمر این سخن را می‌شنود، پس می‌گوید: «ای علی! تو بنده خدا هستی، در این مطلب، حرفی نیست، ولی تو برادر پیامبر نیستی! ». [۳] علی علیه السلام چنین جواب می‌دهد: «آیا آن روز که پیامبر میان مسلمانان، پیمان برادری می‌بست را فراموش کرده اید؟ پیامبر در آن روز فقط با من پیمان برادری بست». [۴] همه سکوت می‌کنند، آری، خاطره ای برای همه زنده می‌شود. روزی که پیامبر بین مسلمانان، پیمان برادری می‌بست، میان هر دو نفر از آنها عقد برادری برقرار کرد. در آن روز، علی علیه السلام با چشم گریان نزد پیامبر آمد و فرمود: «ای رسول خدا، بین همه مردم، پیمان برادری بستی، امّا برای من، برادری قرار ندادی! ». پیامبر رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: «ای علی! تو در دنیا و آخرت برادر من هستی». [۱] در مسجد هیاهو می‌شود، از هر طرف سر و صدا بلند می‌شود. عُمَر می‌بیند الان است که اوضاع خراب شود، پس رو به ابوبکر می‌کند و فریاد می‌زند: «چرا بالای منبر نشسته ای و هیچ نمی گویی؟ آیا دستور می‌دهی تا من گردن علی علیه السلام را بزنم؟ ». [۲] بار دیگر ترس در وجود همه می‌نشیند، شمشیرها در دست هواداران خلیفه می‌چرخد! همه مردم آرام می‌شوند، هر کس بخواهد اعتراض کند با شمشیرهای برهنه روبرو خواهد بود... * * * قرآن می‌گوید هر کس آنچه را که خدا برای هدایت مردم فرستاده است، کتمان کند، به لعنت خدا گرفتار می‌شود، چه چیزی از امر ولایت علی علیه السلام برای هدایت مردم، مهمتر بود؟ ولایت علی علیه السلام، حقیقت قرآن بود، کسانی که این حقیقت را کتمان کردند خدا آنان را لعنت می‌کند. ---------- 📚منابع: [۲]: . فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ قالوا: إذا واللّه الّذی لا إله إلاّ هو نضرب عنقک...: الإمامة والسیاسة ج ۱ ص ۳۰، وراجع الاحتجاج ج ۱ ص ۲۰۷، مناقب آل أبی طالب ج ۲ ص ۱۱۵، کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۵۹۳، المسترشد ص ۳۷۸، الاحتجاج ج ۱ ص ۲۱۳ و ۲۱۵، بحار الأنوار ج ۴۰ ص ۱۸۰. [۳]: . فقال: إذا تقتلون عبد اللّه وأخا رسوله، قال عمر: أمّا عبد اللّه فنعم وأمّا أخو رسوله فلا وأبو بکر ساکت لا یتکلّم: الإمامة والسیاسة ج ۱ ص ۳۰، وراجع الاحتجاج ج ۱ ص ۲۰۷. [۴]: . أتجحدون أنّ رسول اللّه آخی بینی وبینه؟ قال: نعم، فأعاد علیهم ثلاث مرّات: کتاب سلیم بن قیس ص ۱۵۳. [۱]: . جاءه علیّ وعیناه تدمعان فقال: یا رسول اللّه، آخیت بین أصحابک ولم تؤخ بینی وبین أحد الفصول المهمّة لابن الصبّاغ ج ۱ ص ۲۱۹؛ وراجع الأمالی للمفید ص ۱۷۴، کنز الفوائد ص ۲۸۲، الأمالی للطوسی۱۹۴، بحار الأنوار ج ۸ ص ۱۸۵ و ج ۲۲ ص ۴۹۹، سنن الترمذی ج ۵ ص ۳۰۰، المستدرک للحاکم ج ۳ ص ۱۴، کنز العمّال ج ۱۱ ص ۵۹۸. [۲]: . فقام عُمَر فقال لأبی بکر...: ما یجلسک فوق المنبر وهذا جالس محارب لا یقوم فیبایعک، أو تأمر به فنضرب عنقه: کتاب سلیم بن قیس ص ۱۰۷، بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۲۷۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: به 🍃🍂🌺 آیا می‌دانی قرآن در ۴۱ آیه درباره «لعنت کردن دشمنان حقیقت» سخن گفته است؟ قرآن در این آیات، کافران، ستمکاران و منافقان و... را لعنت کرده است. آیا می‌دانی در قرآن ۲۴ آیه وجود دارد که نشان می‌دهد خدا، خودش دشمنان حقیقت را لعنت می‌کند؟ من در اینجا ترجمه چهار آیه را ذکر می‌کنم: ۱ - سوره بقره آیه ۸۹: «لعنت خدا بر کافران باد! ». ۲ - سوره آل عمران آیه ۸۷: «سزای آن ستمگران این است که خدا آنان را لعنت می‌کند». ۳ - سوره هود آیه ۱۸: «همانا لعنت خدا بر ستمکاران می‌باشد». ۴ - سوره أحزاب آیه ۶۴: «خدا کافران را لعنت کرده است». [۱] هر کس قرآن را با دقّت بخواند، متوجّه می‌شود که لعنِ ستمکاران، کاری زیبا و پسندیده است، آری، لعنِ ستمکاران، کارِ خدا می‌باشد. خدا هم «لعن کننده» است، اگر من ستمکاران را لعنت کنم، از قرآن پیروی کرده‌ام و کاری را انجام داده‌ام که خدا آن را دوست دارد و به آن فرمان داده است. * * * در آیه ۸۷ سوره آل عِمران چنین می‌خوانم: «خدا و فرشتگان همواره ستمگران را لعنت می‌کنند»، آری، فرشتگان هم «لعنت کننده» هستند، آنان که از هر خطایی به دور هستند، ستمکاران را لعن می‌کنند. [۱] از طرف دیگر، پیامبران بزرگ هم «لعنت کننده» بوده اند و کافران را لعنت کرده اند. در آیه ۷۸ سوره مائده چنین می‌خوانم: «گروهی که کفر ورزیدند، از زبان داوود و عیسی مورد لعنت قرار گرفتند». [۲] داوود و عیسی علیهماالسلام دو پیامبر خدا بودند، قرآن می‌گوید: «این دو پیامبر، کافران را به خاطر ظلم و ستمی که کردند، لعنت کردند»، البته این لعنت کردن در دل نبوده است، بلکه این دو پیامبر، کافران را با زبان لعن کرده اند. عدّه ای می‌گویند: «دشمنان را در دل لعنت کنید، لازم نیست این لعن را بر زبان خود، آشکار کنید». وقتی من این آیه قرآن را با دقّت بخوانم، می‌فهمم که این سخن اشتباه است، قرآن می‌گوید: داوود و عیسی علیهماالسلام با زبان، دشمنان را لعنت کردند! من هم باید از آنان پیروی کنم. * * * در زیارت عاشورا می‌خوانم که پیامبر «بنی اُمیّه» را در هر محفل و مجلسی، لعنت می‌کرد. بنی اُمیّه، همان خاندانی بودند که ظلم و ستم فراوان بر پیامبر و فرزندان او روا داشتند (ابوسفیان، معاویه، یزید و... ). حضرت علی علیه السلام در قنوت نماز خود، دشمنان را لعنت می‌کرد، همه امامان معصوم علیهم السلام نیز این گونه بودند و دشمنان حقّ و حقیقت را با زبان لعنت می‌کردند تا شیعیان راه را گم نکنند. شیعیان واقعی هم در طول تاریخ این گونه بوده اند. وقتی من دشمنان را لعنت می‌کنم، از خدا و فرشتگان و پیامبران و امامان و مومنان پیروی می‌کنم. ---------- 📚منابع: [۱]: . (أُولَئِکَ جَزَاؤهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ)، سوره آل عمران آیه ۸۷ (فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکَافِرِینَ)، سوره بقره آیه ۸۹ (أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ)، سوره هود آیه ۱۸ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ، سوره أحزاب آیه ۶۴ [۱]: . (لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَی لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ) [۲]: . (لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَی لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ). ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 در این جا نگاهی گذرا میاندازیم بر اوضاع کلی یهودیان از دوران حضرت موسی علیه السلام تا زمان پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله. مطالب این بخش با استناد بر دایرة المعارف " کتاب مقدس " از انتشارات " جامعه کنیسه‌های خاور نزدیک " و کتاب " تاریخ یهود از زبان تورات " تألیف محمد عزت دروزه، آورده شده است. تاریخ یهود در این مدت به ده دوره تقسیم میشود: ۱ - دوره حضرت موسی و یوشع (علیهما السلام) ۱۲۷۰ ق. م ۱۱۳۰ ق. م ۲ - دوره داوران ۱۱۳۰ ق. م ۱۰۲۵ ق. م ۳ - دوره حضرت داود و سلیمان (علیهما السلام) ۱۰۲۵ ق. م ۹۳۱ ق. م ۴ - دوره تجزیه و کشمکش‌های داخلی ۹۳۱ ق. م ۸۵۹ ق. م ۵ - دوره تسلط آشوریان ۸۵۹ ق. م ۶۱۲ ق. م ۶ - دوره تسلط بابلیها ۵۹۷ ق. م ۵۳۹ ق. م ۷ - دوره سلطه ایرانیان ۵۳۹ ق. م ۳۳۱ ق. م ۸ - دوره تسلط یونانیها ۳۳۱ ق. م ۶۴ ق. م ۹ - دوران تسلط رومیان ۶۴ ق. م ۶۳۸. م ۱۰ - دوران تسلط اسلام ۶۳۸. م ۱۹۲۵. م * * حضرت و (علیهما السلام) 🌸🌺🌺 حضرت موسی علیه السلام، یک صد و بیست سال زندگی کرد، از این مدت، نزدیک به سی سال در کاخ فرعون مصر، و ده سال نزد شعیب پیامبر علیه السلام در " قادش برنیع " واقع در انتهای صحرای سینا از سمت فلسطین نزدیک دره " عربه " سپری کرد. در تورات فعلی، تعداد افراد بنی اسرائیل (بجز کودکان) که همراه موسی علیه السلام حرکت کردند ششصد هزار مرد پیاده اعلام شده [۱] . اما برخی تاریخ نگاران این نظر را برمیگزینند که خروج آنها از مصر در اوایل قرن سیزدهم قبل از میلاد، یعنی حدود سال ۱۲۳۰ ق. م در زمان فرعون " منفتاح " بوده و حضرت موسی علیه السلام نیز در کوهی نزدیک " قادش " بود و وصی او یوشع بن نون علیه السلام وی را در آنجا دفن و قبرش را پنهان ساخت. در حالی که حضرت انواع آزار و اذیت را از بنی اسرائیل در زمان حیات و پس از مرگش تحمل نمود! تورات، درباره او و هارون (علیهما السلام) میگوید: " خدا به موسی گفت: در این کوه بمیر همانگونه که برادرات هارون در کوه هور جان سپرد. زیرا شما دو تن به من خیانت ورزیدید، و مرا در کنار چشمه صحرای " مریبه قادش " در بیابان سینا تقدیس نکردید. پس براستی تو به سرزمینی که من به بنی اسرائیل عطا کردم داخل نمیشوی ". [۲] و میگویی: " یوشع بن نون وارد آنجا خواهد شد " [۱] پس از موسی علیه السلام رهبری بنی اسرائیل را وصی او یوشع بر عهده گرفت و آنها را به کرانه غربی رود اردن برد و فعالیت خود را از شهر " اریحا " آغاز نمود و ۳۱ شهر از شهرها و آبادی‌های اطراف را که هر یک دارای روستاهای کشاورزی بودند، فتح نمود. ساکنین آن مناطق بت پرستان کنعانی بودند. یوشع آن منطقه را میان فرزندان بنی اسرائیل که نسبت به یکدیگر حسادت میورزیدند، تقسیم نمود. فصل‌های ۱۵ تا ۱۹ از سفر یوشع، شهرها و شهرکهای منطقه را که طبق برآورد خود ۲۱۶ پارچه بودند، نام میبرد. یوشع علیه السلام حوالی سال ۱۱۳۰ ق. م در سن نزدیک به یک صد و ده سالگی بدرود حیات گفت. ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. سفر خروج باب ۱۲: ۳۷ و سفر عدد، باب ۳۳: ۳۶ [۲]: ۲. کتاب دوم، باب ۳۳: ۵۰ - ۵۳. [۱]: ۱. کتاب دوم، باب ۱: ۳۸. ❌ فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 داوران و فرمانروایان 🌸🌺🌺 رهبری بنی اسرائیل پس از یوشع علیه السلام به داوران و قاضیان انتقال یافت، آنها شبیه خلفاء در میان قبایل قریش بودند و پانزده تن از آنان به فرمانروائی رسیدند. دوره داوران با دو ویژگی شناخته میشود، این دو ویژگی را پیوسته در طول تاریخ با بنی اسرائیل مشاهده مینمائیم: یکی انحراف آنان از خط پیامبران علیهم السلام و دیگری تسلط افرادی از طرف خداوند که عذاب دردناکی به آنان بچشانند، همچنانکه در قرآن بدان اشاره شده است. در تورات از انحراف بنی اسرائیل بعد از یوشع علیه السلام چنین میگوید: " (آنان) در میان کنعانیان و حیثی‌ها و اموریها و فرزیها و حیوی‌ها و یبوسیها [۲]، ساکن شده و دختران آنها را همسران خود قرار داده و دختران خود را به پسران آنها داده و خدایان آنها را پرستیدند. " [۱] و در فصل دیگر میگوید: " نخستین کسی که بر آنها سلطه یافت و آنها را به مدت هشت سال تحت فرمان خود درآورد " کوشان رشتعایم " فرمانروای آرام در منطقه نهرین بود " [۲] . " آن گاه بنی عمون و عمالقه بر آنها هجوم برده و بر شهر اریحا استیلاء یافتند " [۳] " سپس یا بین فرمانروای کنعان به مدت ۱۰ سال در حاصور بر آنان مسلط شد " [۴] " بعد از آن بنی عموم و فلسطینیان ۱۸ سال آنان را به بردگی خود درآوردند. " [۵] " و پس از آن فلسطینی‌ها آنها را کیفر نموده و مدت چهل سال بر آنان مسلط گشتند " [۶] . فرمانروائی داوران پس از یوشع علیه السلام تا زمان صموئیل پیامبر علیه السلام ادامه یافت، همان پیامبری که خداوند متعال در قرآن وی را چنین یاد نموده است: " آیا ندیدی آن گروه بنی اسرائیل را که پس از موسی از پیامبر خود درخواست کردند که فرمانروائی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راه خدا جهاد کنیم پیامبرشان گفت: " آیا اگر جهاد بر شما فرض شود نافرمانی میکنید؟ گفتند: چگونه میشود که ما در راه خدا مبارزه نکنیم در حالی که ما و فرزندانمان از دیارمان رانده شده ایم. اما چون جهاد بر آنان مقرر گردید بجز اندکی همه روی گرداندند و خداوند از کردار ظالمان آگاه است. " [۷] تاریخ نویسان این دوره را حدود یک قرن یعنی از ۱۱۳۰ ق. م تا دوران طالوت و داود (علیهما السلام) یعنی ۱۰۲۵ ق م تخمین میزنند، ولی از سفر داوران در تورات مدت این دوره بیش از این مقدار فهمیده میشود. ---------- 📚منابع: [۲]: ۲. اینها اقوام منطقه فلسطین بودند. [۱]: ۱. سفر داوران در فصل سوم و پنجم. [۲]: ۲. باب ۸: ۳ [۳]: ۳. داوران، باب ۳: ۱۳. [۴]: ۴. داوران، باب ۴: ۲. [۵]: ۵. داوران، باب ۱: ۸. [۶]: ۶. داوران، باب ۱۳: ۱. [۷]: ۷. بقره ۲۴۶. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 داوود و (علیهما السلام) 🌺🌸🌸 دوران طالوت (شاول) را بخشی از دوران داود و سلیمان (علیهما السلام) قرار دادیم، زیرا او اگر چه پیامبر نبود اما فرمانروائی بود در خط انبیاء. مورخین مدت فرمانروائی وی را پانزده سال از ۱۰۲۵ تا ۱۰۱۰ قبل از میلاد ثبت کرده اند. پس از او داود و سلیمان (علیهما السلام) از سال ۱۰۱۰ ق. م تا ۹۳۱ ق. م یعنی سال وفات حضرت سلیمان فرمانروائی کردند. متأسفانه گردآورندگان تورات موجود، نسبت به حضرت موسی، داود و سلیمان علیهم السلام ستم روا داشته و تهمتهای بزرگ اخلاقی، سیاسی و اعتقادی به آنان نسبت داده ا ند و بسیاری از تاریخ نویسان غربی مسیحی نیز از آنان پیروی نموده و مطالبی را هم بر گفته‌های آنان افزوده اند. و متأسفانه مسلمانانی که پیرو فرهنگ غرب بودند نیز از این گروه تبعیت کرده اند. درود و سلام خدا بر تمام پیام آوران الهی. ما در پیشگاه خداوند از کسانی که نسبت به آن بزرگواران بهتان روا داشتند بیزاری میجوئیم. حضرت داود علیه السلام بنی اسرائیل را از ورطه بت پرستی و سلطه بت پرستان نجات داد و نفوذ دولت الهی خود را به مناطق مجاور خویش کشید. و با ملتهایی که تحت فرمانروائی او درآمدند به شایستگی رفتار کرد، بگونه ای که خداوند متعال این ویژگی داوود را در کتاب خود و از زبان پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ستوده است. حضرت داوود علیه السلام تصمیم گرفت در محل عبادت جدش ابراهیم علیه السلام در قدس و بر بلندای کوه " مریا " مسجدی بنا کند اما آنجا خرمنگاه یکی از ساکنان قدس از قبیله یبوسها به نام " ارونا " بود بطوری که در تورات فعلی آمده، داوود علیه السلام آن قطعه زمین را به پنجاه شاقل نقره خرید، و مسجدی ساخت و در آن اقامه نماز کرد. در کنار آن حیواناتی برای خداوند قربانی میشد. " [۱] حضرت سلیمان وارث سلطنت و فرمانروائی پدر بزرگوارش داوود علیه السلام گردید و دولت او به همان گستردگی و عظمتی رسید که در قرآن و احادیث رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیان شده است. سلیمان مسجد پدرش داوود و جد اعلای خود ابراهیم را به شکل باشکوهی بازسازی کرد. این بنا به معبد سلیمان علیه السلام معروف گشت! دوره فرمانروائی حضرت سلیمان علیه السلام دوره ای استثنائی در تاریخ انبیاء علیهم السلام است. خداوند در این دوره نمونه ای از امکانات شگفت آور و متنوع را که میتوانست در تسخیر انسانها باشد ظاهر ساخت چرا که ملتها موجودیت سیاسی خود را به رهبری پیامبران خدا و جانشینان آنان بر پا داشتند و توان خود را در طغیان و نبرد علیه یکدیگر به کار نبردند. خداوند در قرآن میفرماید: " اگر خداوند روزی را بر بندگانش گسترش میداد، بی تردید در زمین ستم و طغیان میکردند، اما خداوند به مقداری که بخواهد، فرو میفرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست " [۲] حضرت سلیمان علیه السلام طبق فرمایش قرآن، در حالی که بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرین تسلیم کرد. مورخان وفات او را در سال ۹۳۱ ق. م میدانند. با درگذشت حضرت سلیمان انحراف در میان بنی اسرائیل آغاز شد و دولت وی تجزیه گشت. سپس خداوند کسانی را بر بنی اسرائیل مسلط کرد تا آنان را به عذابی دردناک گرفتار سازد. تورات فعلی پس از آنکه در سفر اول فرمانروایان، به سلیمان علیه السلام افترا میبندد که او دست از بندگی خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، میگوید: " و به سلیمان گفت: به خاطر آنکه پیمان مرا رعایت نکردی و دستورات مرا پاس نداشتی، ملک و مملکت را از دست تو گرفته و آن را جزء جزء میگردانم. " [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. سفر صموئیل، اصحاح ۲۴: ۲۴ و سفر اخبار اول، اصحاح ۲۱: ۲۲، ۲۸. [۲]: ۲. شوری / ۲۷. [۱]: ۱. سفر اول (فرمانروایان) فصل ۱۱: ۱ - ۱۳. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 تجزیه و داخلی 🌺🌸🌸 اختلاف‌های داخلی اسرائیلیان تا آنجا پیش رفت که از نیروهای بت پرست باقی مانده پیرامون خود و نیز از فراعنه و آشوریان و بابلیان علیه یکدیگر یاری گرفتند. یهودیان پس از درگذشت حضرت سلیمان علیه السلام در شکیم (نابلس) گرد آمده و بیشتر آنان با " یربعام بن نباط " بیعت کردند. او از دشمنان حضرت سلیمان در زمان حیاتش بود و از دست آن حضرت به سوی فرعون مصر گریخته بود. و پس از وفات سلیمان دوباره بازگشت و مورد استقبال یهودیان قرار گرفت و در ساحل غربی رود اردن دولتی به نام اسرائیل تأسیس کرد و پایتخت آن را شکیم یا سامره قرار داد. و تعداد اندکی از آنان با " رحبعام " پسر حضرت سلیمان بیعت نموده و پایتخت خود را قدس قرار دادند و این دولت به نام یهودا معروف گردید. اما آصف بن برخیا وصی حضرت سلیمان که خداوند او را در قرآن با جمله " عنده علم من الکتاب " (نزد او دانشی از کتاب بود) وصف نموده، از بنی اسرائیل جز تکذیب، بهره ای نبرد. تورات بیان میکند که کفر و بت پرستی امری آشکار در میان پیروان یربعام بوده و میگوید: " او دو گوساله از طلا ساخته یکی را در قدس و دیگری را در " دان " قرار داد و در کنار آنها حیواناتی را قربانی کرد و به مردم گفت: این‌ها خدایان شما هستند که از مصر شما را به سوی (شکیم) روانه ساختند، بنابراین در پیشگاه آنها قربانی کنید و به طرف اورشلیم نروید. پس مردم خواسته او را پذیرفتند " [۱] در کنار پرستش گوساله، یربعام آنان را به پرستش خدایانی دیگر، از جمله " عشتروت " خدای صیدونیها و " کموش " خدای مو آبی‌ها و " مکلوم " خدای عمونی ها، فرمان داد. [۲] بعد از سه سال کشور یهودا به همین سرنوشت گرفتار شد و مردم به بت پرستی روی آوردند. [۳] " شیشق " فرعون مصر فرصت را غنیمت شمرد و در سال ۹۲۶ ق. م به منظور پشتیبانی از یربعام و پایان دادن به دولت پسر حضرت سلیمان و طرفداران وی، طی هجومی قدس را اشغال نمود " و خزانه‌های خانه خدا و کاخ فرمانروا و حتی سپرهای زرینی را که حضرت سلیمان علیه السلام ساخته بود با خود به غارت برد " [۴] ظاهرا شرایط عمومی جامعه، فرعون مصر را برای تداوم سلطه خود یا سلطه هم پیمانش یربعام یاری نکرد بنابراین پس از عقب نشینی او، این کشور کوچک اندکی از موجودیت خود را بازیافت ولی نبردها با یربعام همچنان ادامه یافت. چنان که " آرامی‌ها " نیز از ضعف دو دولت موجود در منطقه استفاده نموده و با هجوم به کشور یهودا پس از به اسارت درآوردن سرانشان، آنان را به سوی پایتخت خود دمشق آورده و برای آنها جزیه و مالیات مقرر داشتند. این ماجرا در زمان فرمانروایی آرامی‌ها یعنی ابن هدد (سال ۸۷۹ - ۸۴۳ ق. م) اتفاق افتاد. [۱] سپس در زمان پادشاهی " آخاب بن عومری " در سالهای ۸۷۴ - ۸۵۳ ق. م بر کشور یربعام جزیه مقرر نموده و آن را تحت الحمایه خود قرار دادند. همچنین تورات، نبرد فلسطینیها با عرب هائی را یادآور میشود که در اطراف " کوشسیین " از کشور یهودا در زمان فرمانروائی " یهورام " زندگی میکردند. آنان قدس را اشغال نموده و بر اموال موجود در قصر فرمانروا استیلاء یافته و زنان و فرزندان وی را به اسارت درآوردند. [۲] تورات میگوید که لشکر " آرامی‌ها " در بیت المقدس به نبرد پرداخته و سران آنجا را هلاک کردند و تمام گنجینه‌ها را برگرفته و به حزائیل پادشاه آرامی‌ها تقدیم نمودند. [۳] همچنین " یوآش " فرمانروای اسرائیل بر کشور یهودا یورش برد و حصار شهر را ویران ساخت و تمام زر و سیم و ظروف موجود در خانه خدا و نیز خزانه های سلطان را به یغما برد. [۴] این کشمکش و تسلط کشورهای مجاور بر یهودیان تا زمان اشغالگری آشوریان، ادامه داشت! ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. سفر (فرمانروایان) فصل ۱۲: ۲۶ - ۳۳. [۲]: ۲. سفر اخبار فرمانروایان فصل ۱۲: ۳۱ و سفر دوم فرمانروایان فصل ۱۱: ۱۳ - ۱۵ و فصل ۱۳: ۹. [۳]: ۳. سفر اول اخبار فرمانروایان فصل ۱۴: ۲۱ - ۲۴ و سفر دوم فصل ۱۱: ۱۳ - ۱۷ و فصل ۱۲. [۴]: ۴. سفر اخبار فرمانروایان فصل ۱۴: ۲۵ - ۲۶. [۱]: ۱. سفر دوم فرمانروایان فصل ۱۳: ۳ - ۱۳. [۲]: ۲. سفر دوم فرمانروایان فصل ۲۱:. ۱۶ - ۱۷. [۳]: ۳. سفر دوم فرمانروایان: فصل ۲۴: ۳ و فصل ۱۲ - ۱۷ - ۱۸. [۴]: ۴. سفر دوم فرمانروایان فصل ۱۴: ۱۱ - ۱۴ و فصل ۲۵: ۲۱ - ۲۴. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 استیلای 🌺🌸🌸 سلطه آشوری‌ها بر یهود، با هجوم شلمنصر سوم فرمانروای آشوریان در سالهای ۸۵۹ ق. م تا ۸۲۴ ق. م به کشور آرامی‌ها و قلمرو اسرائیل آغاز گردید. بگونه ای که تمام منطقه، تحت فرمان او و فرمانروایان آشوری پس از او در آمد. به نظر میرسد که در آن زمان کشور یهودا، بر خلاف کشور اسرائیل هوادار آشوریان بود. زیرا به گفته تورات فرمانروای یهودا " آحاز بن یوثام " از فرمانروای آشور " تغلث فلاسر " خواست که دست به حمله ای علیه کشور اسرائیل و آرامی‌ها بزند. او این درخواست را پذیرفت و در سال ۷۳۲ ق. م دست به حمله زد. و جانشین او شلمنصر پنجم نیز کار او را دنبال کرد، اما هنگام محاصره شکیم (نابلس) یعنی پایتخت اسرائیل، درگذشت و جانشین وی " سرجون دوم " اشغال نابلس را به پایان برد و بر آن تسلط یافت. آشوریان در حمله بر اسرائیل اخراج یهودیان از آن مکان را مطرح و " تغلث فلاسر " تمامی آنان را اسیر و به سرزمین خود بازگرداند و آشوریان را جایگزین آنها نمود. [۱] پس از او " سلطان فقح " به تکمیل آن نقشه پرداخت و بسیاری از بنی اسرائیل از جمله افراد شاخه " منسی " را به اسارت گرفت. [۲] سرجون دوم، نزدیک به سی هزار تن از یهودیان را به سوی حران و کرانه خابور و میدیا کوچ داد، و آرامی‌ها را جایگزین آنان نمود. [۳] در دوران فرمانروائی حزقیا که ظاهرا میکوشید با مصری‌ها ارتباط برقرار کند، کشور یهودا از سلطه آشوریها خارج گردید. اما " سنحاریب " فرمانروای آشور از این ماجرا به خشم آمد و در حدود سال ۷۰۱ ق. م برای تسلط بر کشور یهودا، دست به حمله زد و قدس را به تصرف خود درآورد و بر منطقه مسلط شد. و " حزقیا " تمام نقره‌های موجود در خانه خدا و خزانه‌های قصر فرمانروا را به وی تسلیم کرد. " [۱] این آخرین هجوم آشوریان برای سیطره بر یهودا بود. تورات فعلی علاوه بر پادشاهان قبلی آشور، از اسرحدون، و آشور بانیبال آخرین فرمانروای آنها یاد کرده و میگوید: این دو، اقوامی را از آشور کوچانده و در سامره (نابلس) اسکان دادند. [۲] استیلای 🌺🌸 نینوا، پایتخت آشوریان، در سال ۶۱۲ ق. م بدست مادها و بابلی‌ها (کلدانیها) سقوط کرد و سرزمین آنها توسط این دو نیروی جدید تقسیم شد. عراق و منطقه شام و فلسطین نصیب بابلیان شد. بخت النصر مشهورترین فرمانروای آنان، برای سیطره بر سرزمین شام و فلسطین دو بار، به آنها حمله کرد ابتدا در سال ۵۹۷ ق. م و سپس به سال ۵۸۶ ق. م. او در نخستین هجوم، قدس را محاصره و فتح کرده و خزانه‌های قصر فرمانروا را از آن خود نمود، و شمار زیادی از یهودیان از جمله سلطان " یهویاکین " و مدافعان او را به اسارت درآورد، وصدقیا عموی یهویاکین را بر باقیمانده یهودیان گماشت و اسیران را در منطقه نیبور نزدیک رود خابور در بابل اسکان داد. [۳] علت حمله دوم، کشمکش میان بخت النصر و فرعون مصر برای نفوذ در منطقه فلسطین بود، فرعون فرمانروایان شام و فلسطین و از جمله صدقیا فرمانروای قدس را بر هم پیمانی با خود و علیه بابلیان تشویق کرد. آنان نیز پذیرفتند. او حمله خود را به منطقه آغاز کرد، اما بخت النصر به سرعت دست به هجومی دیگر زد که منجر به شکست مصریان و تصرف تمام منطقه گردید. لشکر بابلیان وارد قدس شدند و معبد سلیمان را به آتش کشیده و ویران کردند و خزانه‌های آن را به غارت بردند. خانه بزرگان یهود را نیز چنین کرده و قریب به ۵۰ هزار تن از یهودیان را به اسارت گرفتند و فرزندان صدقیا را پیش روی او سر بریده و چشمهایش را از حدقه بیرون آوردند و سپس همراه با اسیران بردند، و بدین گونه کشور یهودا را منقرض ساختند. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. سفر دوم اخبار فرمانروایان، فصل ۱۵: ۲۹. [۲]: ۲. سفر اخبار روزها، فصل ۵: ۲۹. [۳]: ۳. سفر دوم فرمانروایان، فصل ۱۷: ۵ و ۶ و ۱۸. [۱]: ۱. سفر اخبار فرمانروایان، فصل ۱۸: ۱۳ - ۱۵. [۲]: ۲. سفر عزرا، فصل ۴: ۱۰. [۳]: ۳. سفر دوم اخبار فرمانروایان، فصل ۲۴: ۱ - ۶. [۱]: ۱. سفر دوم فرمانروایان، فصل ۲۴: ۱۷ - ۲۰ و ۲۵ و سفر دوم اخبار، فصل ۳۶: ۱۱ - ۲۱ و سفر ارمیا، فصل ۳۹: ۱ - ۴. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 استیلای 🌸🌺🌺 کوروش فرمانروای ایران، در سال ۵۳۹ ق. م سرزمین بابل را اشغال و حکومت آن را سرنگون کرد و با حمله به منطقه شام و فلسطین آنجا را نیز فتح نمود و به اسرای بخت النصر و یهودیانی که در بابل بسر میبردند اجازه بازگشت به قدس و بازسازی معبد را صادر کرد و گنجهای معبد را به آنان بازگرداند و " زر بابل " را بعنوان فرمانروای آنان برگزید. [۲] حاکم یهودی منصوب کوروش، بازسازی معبد سلیمان را آغاز نمود، اما اقوام مجاور از این کار، به هراس افتاده و به کمبوجیه جانشین کوروش شکایت کردند، وی دستور داد از ادامه ساخت معبد جلوگیری شود، اما مجددا " دارای اول "، اجازه تکمیل بنا را صادر کرد و ساختمان معبد در سال ۵۱۵ ق. م به اتمام رسید. [۱] سلطه ایرانی‌ها بر یهودیان از سال ۵۳۹ ق. م تا ۳۳۱ ق. م ادامه یافت. در این مدت، کوروش، کمبوجیه، داریوش اول (دارا)، خشایارشا، و اردشیر (که معاصر عزیر پیامبر علیه السلام بود) و سپس داریوش دوم و اردشیر دوم و سوم قدرت را بدست گرفتند. داریوش سوم آخرین فرمانروای ایرانی بود که بدست اسکندر مقدونی از پای درآمد. در تورات فعلی پیرامون بسیاری از این فرمانروایان سخن گفته شده است. استیلای ها 🌸🌺🌺 اسکندر مقدونی به مصر و منطقه شام و فلسطین لشکرکشی کرد و آن مناطق را فتح نمود. او هواداران ایرانی و قدرتهای محلی را که رو در روی وی ایستاده بودند در هم شکست و وارد قدس گردید و آنجا را که کاملا تحت فرمان خود درآورد. سپس بسوی ایران رفت و در جنگی که در " اربیل " شمال عراق رخ داد، داریوش سوم و لشکر او را نابود کرد و ایران را فتح نمود. بدین وسیله یهودیان از سال ۳۳۱ ق. م تحت سیطره یونانی‌ها درآمدند. پس از مرگ اسکندر، بین فرماندهان ارتش، بر سر امپراطوری بزرگ او کشمکش و اختلاف شد. پس از این اختلاف که بیست سال به طول انجامید، بطالسه (منسوب به بطلمیوس) در مصر، بر بیشتر بخش‌های آن، استیلا یافتند و سلوکی ها (منسوب به سلوکوس) در سوریه بر بخش هائی دیگر از آن مسلط شدند. سرانجام قدس در سال ۳۱۲ ق. م تحت سیطره بطلمیوسیان قرار گرفت. سپس انتیوکوس، سلوکی سوم، در سال ۱۹۸ ق. م قدس را از تصرف آنان خارج کرد اما بار دیگر بطالسه بر قدس غلبه کرده و تا فتح روم، یعنی سال ۶۴ ق. م در آنجا ماندند. تورات فعلی شش تن از بطالسه را به نام بطلمیوس اول و دوم... تا آخر یاد کرده و میگوید: بطلمیوس اول روز شنبه داخل اورشلیم شد و شماری از یهودیان را دستگیر و به مصر روانه کرد. [۱] همچنین پنج تن از سلوکیها به نام‌های " انتیوکوس " اول و دوم... تا آخر را یاد نموده و میگوید: چهارمین آنها به سال ۱۷۵ ق. م تا ۱۶۳ ق. م، به قدس لشکرکشی کرد و تمام اشیاء گرانبهای معبد را به غارت برد و پس از دو سال ضربه بزرگی به قدس وارد کرد و آنچه داشت به یغما برد و خانه‌ها و دیوارهای آن را ویران ساخت و زنان و کودکان را به اسارت درآورد و مجسمه خدای خود زفس (زئوس) را در معبد نصب و یهودیان را به پرستش آن فرمان داد، که عده بسیاری پذیرفتند. این در حالی بود که در اثر جنبش یهودیان مکابی، در سال ۱۶۸ ق. م، برخی از آنان به مخفیگاه‌ها و غارها پناه برده بودند. [۲] این جنبش، که یهودیان به آن افتخار میکنند، شباهت زیادی به جنگ گروهها و دسته‌هایی دارد که یهودیان معتقد، علیه یونانیان بت پرست برپا کردند و در دوران مختلف پیروزی‌های محدودی بدست آوردند، جنبش مذکور تا سلطه رومیان همچنان ادامه یافت. ---------- 📚منابع: [۲]: ۲. کتاب عزرا، باب ۶: ۳ - ۷ و باب ۱: ۷ - ۱۱. [۱]: ۱. کتاب عزرا، باب ۶: ۱ - ۱۵. [۱]: ۱. کتاب دانیال، باب ۱۱: ۵. [۲]: ۲. کتاب مکابیان، باب ۱: ۴۱ - ۵۳. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 استیلای 🌺🌸 بومبی، فرمانروای روم ابتدا در سال ۶۴ ق. م با اشغال سوریه، آن را به امپراطوری روم ملحق نمود و در سال دوم، قدس را تصرف کرد و آن را تابع فرمانروای رومی سوریه قرار داد. در انجیل متی آمده است: در سال ۳۹ ق. م قیصر روم، " اگوست هیرودیس ادومی " را فرمانروای یهودیان قرار داد و بنای معبد سلیمان را به شکل وسیع و زیبا بازسازی کرد و در سال ۴ ق. م درگذشت. [۱] به گفته انجیل، پسر او " هیرودیس دوم " از سال ۴ ق. م تا سال ۳۹ م، فرمانروائی کرد و حضرت مسیح علیه السلام در زمان او دیده به جهان گشود و او بود که یحیی بن زکریا (علیهما السلام) را به قتل رساند و سر او را بر طبقی زرین، برای سالومه یکی از افراد بد کاره بنی اسرائیل هدیه فرستاد. [۲] انجیل‌ها و تاریخ نویسان، آشفتگی‌ها و آشوب‌هایی که در عهد نرون به سالهای ۵۴ - ۶۸ م در قدس و فلسطین به وقوع پیوسته و ماجراهایی که میان یهودیان و رومی‌ها و میان خود یهودیها اتفاق افتاده را بیان میکنند. " فسبسیان " قیصر روم، در سال ۷۰ م فرزند خود " تیطس " را به عنوان فرمانروای منطقه منصوب کرد. او به قدس یورش برد، یهودیان در آنجا تحصن کردند تا آنکه آذوقه شان تمام شد و ضعیف گردیدند، تیتوس دیوار شهر را خراب کرد و آن را به اشغال خود درآورد و با کشتن هزاران یهودی، خانه‌های آنها را ویران و معبد را درهم کوبیده و آن را به آتش کشید و بگونه ای آن را از بین برد که مردم حتی جای آن را نیافتند. او باقیمانده مردم را به روم فرستاد. مسعودی تاریخ نگار معروف میگوید [۱]: در این حمله شمار کشته‌های یهودیان و مسیحیان به سه هزار هزار یعنی سه میلیون تن رسید که ظاهرا در این رقم مبالغه وجود دارد. پس از این حوادث، رومیان با یهودی‌ها شدت عمل بیشتری نشان دادند و اوج آن، زمانی بود که کنستانتین و قیصرهای پس از وی، آئین خود را بر اساس اعتقاد به مسیحیت بنا نهاده و یهودیان را مورد آزار و اذیت قرار دادند و از همین رو یهودیان، جنگ کسری با رومیان و شکست روم را در سال ۶۲۰ م یعنی دوران ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، مژده دادند و یهودیان حجاز خوشحال شده و برای مسلمانان آرزوی پیروزی کردند، پس خداوند آیه ای بر پیامبر نازل کرد که میفرماید: " الف، لام، میم، رومیان مغلوب شدند در نزدیکترین سرزمین (به حجاز) و آنان پس از مغلوب شدنشان به زودی غالب میگردند، در چند سال آینده. فرجام کار در گذشته و آینده از آن خداست و آن روز ایمان آورندگان شاد میگردند. خدا هر کسی را بخواهد یاری میکند و اوست غالب و مهربان " [۲] به گفته مورخان، پس از پیروزی ایرانیان، یهودی ها، شمار زیادی از اسرای مسیحی رومی را که بالغ بر ۹۰ هزار نفر میشدند از ایرانیان، خریداری کرده و آنها را سر بریدند!....... ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. انجیل متی، ص ۲. [۲]: ۲. انجیل مرقس: ۶ / ۱۶ - ۲۸. [۱]: ۱. التنبیه والإشراف ص ۱۱۰. [۲]: ۲. روم: ۱ - ۵. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 به تاریخ 🌸🌺🌺 استیلای 🌺🌸 به گفته مورخان، پس از پیروزی ایرانیان، یهودی ها، شمار زیادی از اسرای مسیحی رومی را که بالغ بر ۹۰ هزار نفر میشدند از ایرانیان، خریداری کرده و آنها را سر بریدند! پس از چند سال که هراکلیوس بر ایرانیان پیروز شد، یهودیان را مجازات و باقیمانده آنها را از قدس اخراج و این شهر را بر یهودیان ممنوع الورود کرد. به همین علت رومیان با عمر بن خطاب شرط کردند که هیچ یهودی در قدس اقامت نکند. عمر پذیرفت و آن را در عهد نامه صلح نوشت [۳] . این واقعه در سال ۶۳۸ م یعنی سال ۱۷ هجری اتفاق افتاد و قدس و فلسطین از آن پس جزء دولت اسلامی محسوب شد و این وضعیت تا سال ۱۳۴۳ ه ق ۱۹۲۵ م، یعنی وقتی که حکومت عثمانی به دست غربی‌ها سقوط کرد، ادامه داشت. * * این نگاه گذرا به تاریخ یهود، امور متعددی را برای ما روشن میکند از جمله تفسیر آیات سوره اسراء پیرامون یهودیان که فرمود " شما دو بار در زمین فساد میکنید " یکی از این دو فساد مربوط به پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگری مربوط به پس از آن است و این تنها تقسیم بندی مناسب، درباره تبهکاری‌های فراوان یهود است که سراسر تاریخ آنان را پوشانده است. مراد از این جمله خداوند که میفرماید: " بندگانی از خود را که پر صلابت هستند علیه شما (یهودیان) برانگیزیم " [۱] مسلمانان هستند، چرا که خداوند در صدر اسلام مسلمانان را بر آنان مسلط ساخت. بگونه ای که درون خانه‌های آنها به جستجویشان پرداخته و سرانجام وارد مسجد الاقصی شدند. اما وقتی مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند، خداوند قدرت یهود را به آنها بازگرداند و آنان را به وسیله اموال و فرزندان یاری رساند و طرفداران آنها را بیش از ما قرار داد. اما بار دیگر در نهضت زمینه ساز حکومت حضرت مهدی علیه السلام و حرکت ظهور آن بزرگوار، خداوند، مسلمانان را بر آنها مسلط خواهد ساخت. ما در تاریخ، غیر از مسلمانان قومی را نمییابیم که خداوند، ابتدا آنها را بر یهود چیره ساخته، سپس یهود را بر آنها مسلط کرده باشد. اما برتری جوئی یهودیان، بر ملتها که در روایت از آن خبر داده شده، تنها یک بار اتفاق میافتد نه دو بار، که آن هم همزمان با دومین فتنه گری یهود و یا نتیجه آن است. این برتری طلبی را در هیچ دوره ای از تاریخ یهود بجز دوره پس از جنگ جهانی دوم نمیتوان دید. پس امروز، به حکم صریح قرآن، یهودیان در مرحله دوم تبهکاری و برتری جوئی بزرگ خود هستند. و ما در آغاز سلطه الهی خویش بر یهود و رسوا شدن چهره کریه آنان قرار داریم. تا زمانی که خداوند، فتح و پیروزی را به ما عنایت نموده و قبل از ظهور حضرت و یا همراه آن حضرت، همچون نیاکان خود، وارد مسجد اقصی شویم و برتری جوئی آنها را در جهان درهم کوبیده و ریشه کن سازیم. اما این سخن خداوند که فرمود: " امید است خداوند بر شما رحم کند و اگر بازگردید باز میگردیم و ما جهنم را برای کافران زندان قرار دادیم. " [۱] دلالت دارد که پس از نابودی اسرائیل بسیاری از یهودیان باقی میمانند و حضرت، کسانی را که اسلام نمیآورند از سرزمین‌های عربی اخراج میکند و طبق روایات، آنها دوباره دست به تبهکاری میزنند که منجر به حرکت دجال یک چشم میشود. این بار حضرت مهدی علیه السلام و مسلمانان به زندگی بسیاری از آنان خاتمه میدهند و خداوند دوزخ را برای آنان حصار قرار میدهد و مسلمانان نیز در این دنیا با بازداشت آنان، از تبهکاریشان جلوگیری میکنند. ---------- 📚منابع: [۳]: ۳. تاریخ طبری: ۳ / ۱۰۵. [۱]: ۱. اسراء / ۵. [۱]: ۱. اسراء / ۸. ❌ فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫