eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
269 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📵 🚭 🌸 ✅ به فرمانده گردان ها خیلی اهمیت می داد، اما اگر هم کم کاری می شد، با آنها برخورد می کرد. می گفت: «شماها توی عملیات چشم های من و نمایندۀ من هستین. یعنی اگه دیدین چیزی شده و راهی نیست، باید سریع تصمیم بگیرین.» در بررسی عدم موفقیت عملیات والفجر ۱ ، مشخص شد که بعد از گذشتن از جادۀ آسفالت، فرماندۀ گردانی که آن طرف جاده بود، وضعیت را برای او نگفته و در نتیجه موفقیتی حاصل نشده است. به فرماندۀ گردان گفت: «چرا به من نگفتی؟» از شدت ناراحتی و عصبانیت، چشم هایش قرمز شده بود، داد می زد و می گفت: «تو مگه فرمانده گردان من نبودی؟» فرمانده گردان گفت: «ارتباط قطع شده بود و بیسیم کار نمی کرد. تقصیر من نبود.» گفت: «معاونت رو می فرستادی. اصلاً خودت میومدی و میگفتی که جادۀ آسفالت رو رد کردین تا من بتونم یه کاری بکنم و بدونم که چه خاکی باید به سرم بریزم.» در عملیات خیبر هم یکی از فرمانده گردان ها را توجیه کرد و گفت: «باید با قدرت بری و کار رو تموم کنی. دلم میخواد روسفیدم کنی.» تمام امکانات را هم به او داد، اما او نتوانست موفق عمل کند. بیسیم زد و گفت: « نمیشه.» سرش داد زد و گفت: «نمیشه نداریم. باید بشه. تا اونجا رو نگرفتی، عقب نمیایی ها.» روز بعد، برگشت. به او گفت: «چرا برگشتی؟» فرمانده گردان گفت: «نشد که نشد. هرکاری کردم نتونستم.» خیلی با او برخورد کرد و گفت: «از اولش هم اشتباه کردم که تو رو فرستادم. تو لیاقت فرمانده گردانی رو نداری. از همین الآن پستت رو تحویل میدی به یکی دیگه.» 👉 . . . 📚 منبع داستان: کتاب ، صفحه ۵۳ ، به روایت سردار «نصرت الله اکبری» ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗: 🌷 🌷 📢 یکی از خصوصیات مؤمن تحمل، صبر، شکیبایی و استقامت او در زمان هایی است که انسان های عادی نمی توانند در آن مقاطع تحمل داشته باشند. پس یکی از خصوصیات مؤمن این است که در کارهای دشوار تردید نمی کند. در میدان جنگ هم، با توجه به همۀ بدبختی های آن، گرمای هوا، سختی های آن، زخمی و شدن و همۀ معضلات قابل پیش بینی آن، انسان باید پیش بینی یک چیز دیگر را هم بکند و آن این است که ببیند تا چه اندازه خودش را مهیا کرده که به هدف خودش پایبند باشد و در جریان عمل به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد. در این زمینه هم میزان تحمل و استقامت هرکس به این بستگی دارد که او چقدر خودش را ساخته باشد و را از وجود خودش دور کرده باشد و اصلاً چقدر برای نبرد آمادگی داشته باشد. پس این تحمل، بستگی به میزان آن انسانی دارد، که به می آید... 📚 منبع: کتاب ارزشمند ، صفحه ۴۱۴ ، سخنرانی فرمانده ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ، در فرجام مرحلۀ سوم ، بامداد جمعه ۱ مرداد ۱۳۶۱ در جمع چهل نفری نیروهای گروهان ۳ گردان 📣 ۲۷ ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 ۲۷ 🍃 ✅ 🌸 ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ عملیات ۸ سالروز سردار بزرگوار و دلاور سپاه اسلام جانشین طرح و عملیات ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) (معروف به )👉 . . 👈 دربارۀ 👉 . ولادت: ۱۳۳۷ ، ، روز ۲۸ صفر ادامه تحصیل تا دیپلم شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت جزو اولین نفرات اعزامی به غرب و توفیق همرزمی با و مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ آنقدر با شدید برخورد می کرد که برای سرش جایزه گذاشته بودند. عزیمت از پاوه به جنوب برای تشکیل ۲۷ شرکت در با سمت مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ مجروحیت در و حضور در خط مقدم با پای شکسته عزیمت به لبنان به همراه قوای (ص) شرکت در همۀ عملیات های ۲۷ تا پایان سال ۱۳۶۱ ازدواج در سال ۱۳۶۱ مجروحیت از ناحیۀ فک و دهان در عملیات سال ۱۳۶۳ تشرف به خانۀ خدا در سال ۱۳۶۴ ✅ . . سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات ۲۷ محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید.🍃 . . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 🔶 🔸 🔶 ۷ اسفند ۱۳۶۲ سالروز بزرگ گردان ۲۷ سردار خستگی ناپذیر و شجاع 🌷 . . بزرگ گردان مقداد لشکر۲۷ عضویت در پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجروحیت در سال ۱۳۶۰ در منطقه گیلان غرب از ناحیه پای راست منجر به قطع پا بازگشتن به جبهه بعد از مدتی کوتاه رفیق صمیمی نامزدی، ششم مرداد ۱۳۶۲ : یک هفته قبل از عروسی، هفتم اسفند ۱۳۶۲ ، منطقه بر اثر بمباران اردوگاه گردان توسط جنگنده های سوخوی دشمن و اصابت ترکش راکت مزار: گلزار شهدای ، قطعه ۲۸ ، ردیف ۱۶ او با وجود مجروحیت حضور در جبهه را دینی بر خود میدانست و در تمام عملیاتهای گردان شرکت نمود. حتی در کوهستانهای غرب نیز پا به پای دیگر رزمندگان بالا میرفت. هرگز برای تشکیل پرونده به بنیاد مراجعه نکرد. اهل محل بعد از آقا ابراهیم [هادی] عشقشان بود و به نیکی از آن دو یاد میکنند.✅ ↘ ↘ شب وقتی «نوزاد» و «جزمانی» ، فرماندهان گردان از ابراهیم خواستند با نیروها به خط نرود دلش شکست و گفت: «حالا ما شدیم نیروی اضافه گردان...؟؟!» فردا صبح در حالی که تلاش میکرد خودش را به خط برساند گروه فیلمبرداری قصد تصویری برداری از او را داشت که با عصا آنها را دور میکرد و میگفت «بروید و از رزمندگان در خط فیلمبرداری کنید نه از پشت خط و من جانباز!»  گفت: «ما هم خدایی داریم اگر قسمت باشد من هم میشوم». پنج دقیقه بعد هواپیمای دشمن محل گردان را بمبباران کرد که یکی از برادر جانباز حسامی بود.🌷 . . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 ✅ 🔶 هفتم اسفند ۱۳۶۲ سردار دلاور و رشید سپاه اسلام مسئول محور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در عملیات ( نفر سوم از راست، تسبیح به دست)🌹 . . ولادت ۱۳۳۵ ، دارای هوش و ذکاوت فوق العاده اخذ دیپلم نقشه کشی ساختمان با نمرات عالی در سال ۱۳۵۵ تقوا، دین مداری و ولایتی بودن در همان اوایل نوجوانی شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم فاسد شاه انجام خدمت در پادگان هوابرد شیراز و یادگیری چتربازی فرار از پادگان به دستور امام و دوباره بازگشت به پادگان جهت پاکسازی پادگان از عوامل خودفروخته عضویت در سال ۱۳۵۸ مسئولیت حفاظت از «زندان اوین» به خاطر بروز رشادت ها عزیمت به کردستان و فعالیت مؤثر در سنندج و بوکان در مبارزه با گروهک ها و عوامل ضد انقلاب دموکرات و کومله اعزام به جبهه با شروع جنگ تحمیلی مبارزه با منافقین در سال ۱۳۶۰ در تهران ازدواج در سال ۱۳۶۰ با دختری پاک و نجیب مسئولیت فرماندهی یکی از گردانها در از طرف عزیمت به در خرداد ۱۳۶۱ به همراه «قوای محمد رسول الله (ص)» و آموزش چشمگیر چهار ماهه و تشکیل بسیج مردمی حزب الله لبنان ریاست ستاد پس از بازگشت از لبنان مسئولیت محور عملیاتی در عملیات های «والفجر مقدماتی» و «والفجر ۴» نمایش اوج ایثار و فداکاری در به عنوان مسئول محور عملیاتی : هفتم اسفند ۱۳۶۲ در همین عملیات در ✅ . . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 ✅ 🔶 ۴ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار عزیز و دلاور سپاه اسلام فرمانده سرافراز از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🌷 . . ولادت ۱۳۳۶ ، کمک کار پدر در امر حرفۀ نجاری هجرت به به علت نبود امکانات تحصیلی و آموزشی انجام کار و ادامۀ تحصیل با آگاهی به اوضاع اجتماعی پیرامون خود هجرت به به تنهایی جهت کار تکثیر و پخش اعلامیه های در شبها فرار از خدمت و ترک خانه و کاشانه به علت عهد بسته شده مبنی بر اینکه به هیچ قیمتی حتی برای یک ساعت به رژیم طاغوت خدمت نکند. حضور فعال در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی اخذ دیپلم ریاضی در سال ۱۳۵۷ عضویت در بعد از شروع جنگ تحمیلی فرماندهی مسئولیت طرح و برنامه ۲۷ عزیمت به به همراه «قوای محمد رسول الله ص» به فرماندهی در خرداد ۱۳۶۱ فرماندهی : ، پس از رشادت ها و حماسه آفرینی های بسیار 🌹 🔸 🔶 🔸 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 سالروز از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ولادت ۱۳۴۰ ، روستای : دهم اسفند ۱۳۶۵ ۵ ، جنوب کانال پرورش ماهی مزار: گلزار ، قطعه ۲۹ 👈 عکس مقابل ازجمله تاثیرگذارترین عکس‌های گرفته شده از شهدای است. 🔶 نقل قولی از برادر شهید: روزی سرمزار نشسته بودم دیدم. جوانی با ظاهری حزب‌اللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم.» او گفت: «حقیقتش من از اول نبودم٬ اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم. قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق، عکس برادر شما را دیدم. وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف می‌زد و باعث شداز آن به بعد قلباً به روی بیاورم و الآن مدتی است که هر به اینجا می آیم.» ✅ ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌹 🌷 ✅ 🔶 ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ ۵ سالروز سردار دریادل سپاه اسلام فرمانده دلاور در ۵ از ۲۷ ( نفر سمت راست ) . . ولادت ۱۳۲۴ ، شهرستان شیراز ازدواج سال ۱۳۵۷ کار در کارخانه پارچه بافی عضویت در سال ۱۳۵۸ حضور فعال از همان ابتدای جنگ فرماندهی گردان از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) : ، دوازده اسفند ۱۳۶۵ مزار: ٬ قطعه ۲۶ - ردیف ۸۰ - شماره ۴۹ . . 📄 فرازی از : 💌 ↘ «...برادران عزیز فکر نکنید و به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ می خوابد. اصلاً این طور نیست و آن چیزی که مقدّر خداوند تبارک و تعالی است انجام می پذیرد و این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خود سازی و ارتقای سطح معنوی دست پیدا کنیم و انشاءالله آماده جانفشانی در راه گردیم...»✔ 🍃 💓 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 ✅ 🔶 ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ سالروز سردار دلاور سپاه اسلام معاون از ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🌷 💌 ↘ ولادت: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۱ ، تحصیلات: دیپلم عضویت در ازدواج با دختری مؤمن و انقلابی در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۲ : ، از ناحیه سر و صورت 🌹 ↘ 👈 همسرش می گفت: «از همان ابتدای کار، حقوقش را به نام من کرد. عاشق و بود. آنقدر من ایشان را لوس بار آورده بودم که حتی ماهی را پرپر می کردم و استخوان هایش را هم جدا می کردم تا موقع خوردن اذیتش نکند.» 😉💓💕 . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 💌 ✅ ۴ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار دلاور سپاه اسلام فرمانده شجاع در ( نفر اول از راست ) ولادت ۱۳۴۲ ، - فوق دیپلم رشتۀ اقتصاد دارای کمربند مشکی عزیمت به با آغاز جنگ تحمیلی پیوستن به جمع رزمندگان ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) انتصاب به فرماندهی گردان در ۲۷ در دوم بهمن ۱۳۶۲ شرکت در «عملیات خیبر» با همین سمت : ساعت ۴ بامداد روز چهارم اسفند ۱۳۶۲ در محور به پیکر همچنان مفقود... 📄 💌 👈 منبع اطلاعات: کتاب ، صفحه ۲۵۲ ، به نوشته حسین بهزاد و گلعلی بابایی. ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 ✅ 🌺 روز دهم ، به دستور فرماندهی قرارگاه فتح، عملیات در محور و متوقف شد و نیروهای لشکر برای بازسازی، عازم شدند. همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقۀ عملیاتی ماند. بعداز ظهر روز چهاردهم اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد شد. به پیشواز او رفت و گفت: « به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون مأموریتشان تموم شده، میخوان برگردن شهراشون.» با شنیدن این خبر کمی بهم ریخت. اگر نیروها به شهرهایشان بازمی گشتند، عملاً هیچ عقبه ای نداشت. او نیروها را در دوکوهه جمع کرد و در فاصلۀ بین نماز مغرب و عشاء ، سخنرانی آتشینی کرد. او گفت: «ما هرچه داریم از داریم و انقلابِ خونبار ما، حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ، هیچکس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه٬ حرکت در راه خداست. خداوند شکست می دهد، پیروزی هم می دهد، ما باید به او اتکاء داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است، اما زیربنای جنگمان است. ما این جنگ را با خود پیش می بریم...» بعد از این که در حقیقت قبل از شهادتش بود، تمام کسانی که قصد بازگشت داشتند، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ، آمادگی خود را برای حضور در صحنۀ نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.✔ ❇ ❇ 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۸۷ ✉ ↘ ↘↘ ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌷 ↘ ✔ حاجی کاری را به من سپرده بود تا انجام دهم. با رضا پناهنده رفتیم و پس از اجرای دستور ، به سمت مقر خودمان حرکت کردیم. در راه برگشت، جنازۀ دو را در جاده دیدیم که یکی از آنها سر نداشت. آنها وسط جاده بودند، به پناهنده گفتم: «بیا اینارو بذاریم کنار، یه وقت ماشینی چیزی از روشون رد میشه.» شهیدی که سر نداشت، بادگیر آبی تنش بود. آنها را کنار جاده گذاشتیم و برگشتیم قرارگاه. دنبال گشتم تا گزارش کارم را به او بدهم. توی نبود. یکی از بچه ها آمد و گفت: «حاجی رو ندیدی؟» گفتم: «منم دنبالشم، ولی پیداش نیست.» گفت: «بین خودمون باشه ها، ولی میگن مثل اینکه حاجی شده.» برق از سرم پرید. ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم. هم بادگیرش شبیه بود، هم شلوار پلنگی اش. به رضا پناهنده گفتم: «رضا بیا بریم ببینیم، نکنه اون شهیدی که وسط جاده بود، باشه.» سوار موتور شدیم و رفتیم به همان محل، اما اثری از آن دو نبود. آنها را برده بودند. برگشتیم . مانده بودیم چه کنیم، کسی هم نبود تا از او خبر بگیریم یا کسب تکلیف کنیم. یک روز تمام بلاتکلیف بودیم. روز دوم بود که خبر دادند: « شده، ولی جنازه اش را پیدا نمی کنیم.» من و حاجی عبادیان، مأمور پیدا کردن جنازۀ شدیم. به ستاد در اهواز رفتیم و شروع کردیم به گشتن. من دو تا نشانی در ذهنم بود، یکی زیر پیراهنی قهوه ای و دیگری چراغ قوۀ قلمی که به پیراهنش آویزان بود. در حال جست و جو رسیدیم به همان شهیدی که سر نداشت و در جاده دیده بودم. سریع دکمۀ پیراهنش را باز کردم، هم زیر پیراهنی اش قهوه ای بود و هم چراغ قوه به گردنش آویزان.✅ . . 📚 منبع کپشن: کتاب ، به روایت «محسن پرویز» از همرزمان ایشان.❇ . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat