eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
271 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼⇜مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاج درباره‌ی برگشتنم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم گفتم بگو 🌸⇜حاجی‌گفت: وقتی‌توی مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: ؟ از سوالش تعجب کردم وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... 🌼⇜ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا کن و برو، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم... نفر دوم از سمت چپ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌷سردار شهید #ناصر_کاظمی در جمع پیشمرگان مسلمان کُرد 🔹فرمانده سپاه پاوه و فرماندار شهر پاوه موسس و ا
v💠 کاک ناصر! 🔹 درگیری‌های به غائله ۲۶ مرداد ۱۳۵۹ ختم نشد. «شهید » سال ۵۹ به پاوه آمد؛ او همزمان فرماندار و فرمانده سپاه شد. تازه گروهک‌ها شروع به هدف قرار دادن شهر پاوه کرده بودند. هر روز عصرها از بالای کوه آتشکده شهر را خمپاره‌باران می‌کردند. شهید کاظمی به همراه تیمی از بچه‌های پاوه به کوه رفت و اکیپ خمپاره‌انداز را منهدم کرد. 🔸گروهک‌ها همه شهرهای کردستان را گرفته بودند؛ تنها جای در امان مانده از دست آن‌ها شهر پاوه بود. من با حکم شهید کاظمی شهردار پاوه بودم. شب هنگام نزد شهید کاظمی رفتم و از وضعیت خبر دادم که مردم وضعیت بدی دارند. شهر در محاصره است و مردم گرسنگی می‌کشند و خیلی ناراحتند، فکری به حالشان کنید. شاید آذوقه و غذا و نانی به دستشان برسد. ▪️فاصله پاوه تا نوسود به دلیل نامساعد بودن جاده یک ساعت و نیم بود. شهید کاظمی بدون تامل گفت: " فردا به نوسود می‌روم." خواستم از این تصمیم منصرفش کنم، اما فایده نداشت. فردای آن روز خودش تک و تنها به نوسود رفت. شهید کاظمی به بچه‌های نوسود گفته بود: «جاده پاوه برای مردم نوسود باز است، هر کسی به شهر ما بیاید قدمش بر روی چشم، ما آماده پذیرایی هستیم؛ هر کسی نمی‌آید گله‌مند نباشد، او هوادار ما نیست.» این حرکت شهید کاظمی موجب شد تعداد زیادی از مردم نوسود به پاوه بیایند. 🔺وقتی شهید کاظمی به نوسود رفت من دلهره داشتم. سعی می‌کردم نرود؛ چون کسی از نوسود جان سالم به در نمی‌برد. شهید کاظمی با شهامت رفت و برگشت. ▫️ سقوط کرده بود و شهر به کلی دست گروهک‌های ضد انقلاب بود. حمله‌ای به فرماندهی شهید برای تصرف گروهک‌ها در نوسود شروع شد. تعداد زیادی از پیشمرگان کُرد و پاسداران در منطقه‌ای به اسم « » هلی‌برد کردند؛ شهید کاظمی نیروهای زیادی را پیاده کرد و مقداری در منطقه پیشروی کردند. در همین زمان هواپیماهای عراقی وارد عمل شده، منطقه را بمباران و در جنگ دخالت کردند. شهید کاظمی همان‌جا زخمی شد. 💢 منطقه نوسود خالی از نیروهای پاسدار بود. مردمی که خواهان انقلاب بودند به پاوه و سایر مناطق آمده بودند و کسانی هم که در آن‌جا بودند یا با گروهک‌ها بودند و یا راهی جز همراهی با آن‌ها نداشتند. شهید کاظمی همراه با شهید « » یکی از بچه‌های پاوه که در همان حمله به شهادت رسید، زخمی شد. وقتی هواپیماها آمدند و تعداد زیادی از بچه‌ها به شهادت رسیدند شهید کاظمی مجبور شد تعدادی از شهدا را در روستایی از همان منطقه خاکسپاری کند. —( راوی: جمیل صافی پور از پیشمرگان مسلمان کرد و جانشین شهید ناصر کاظمی در پاوه) @yousof_e_moghavemat
🌸 🔰 ✔ 🌸 🔎 «... در رابطه با حسن سلوک نسبت به رزمندگان زیردست، این حقیر یک درس بسیار بزرگی از ایشان گرفتم که ابتدا خیلی برایم عجیب بود و شاید در طول زندگیم، کمتر دیده بودم که از انسانی چنین برخوردی سر بزند. در آن روزهایی که ما در بودیم، امواج مصائب ما را احاطه کرده بود. نیرو شدیداً کم داشتیم، هر شب مرتّب به پایگاه‌های ما حمله می شد و به واسطه کمبود نیرو، هرچند یکی از پایگاه‌های سقوط می‌کرد. خلاصه اینکه فشار بسیار زیاد و طاقت فرسا شده بود. فراموش نمی کنم روزی در اوج عصبانیت به بروجردی گفتم: "ما به نیروهای مستقر در فلان تپه دستور دادیم همان جا باقی بمانند. در عوض آنها عذر آوردند که ماموریتشان تمام شده. هر چه به آنها اصرار کردم در آنجا بمانند قبول نکردند و ترک موضع کردند." بروجردی بلافاصله از من پرسید: "شما گفتید پایین نیایند؟ آیا چند بار این دستور را تکرار کردید؟" گفتم: بله! بعد ایشان خیلی مطمئن و محکم، با یک لحن شیرینی گفت: "بسیار خوب، دیگر تکلیف از گردنتان ساقط شده. شما ولایت تان را اعمال کردید، حرف خودتان را به آنها زدید و دستور دادید از تپّه پایین نیایند. دیگر شما کاری نداشته باشید، تپّه هم سقوط می‌کند، بکند!" آدم وقتی این همه استحکام روحی و طمانینه قلبی را می دید، لذت می برد و این از ویژگی‌های مخصوص این شهید بود. بنده معتقدم که بروجردی مظلوم زیست، مظلوم مبارزه کرد و در مظلومیت به شهادت رسید...» 📚 منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند و گرانبهای ، صفحات ۹۱ و ۹۲ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📷 شهید غلامرضا قربانی مطلق و احمد متوسلیان - سپاه پاوه #باز_نشر @yousof_e_moghavemat
🌷 شهید ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه 🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس. شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد. ▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است . 🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند. 📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ و ، و از آن پس تا اعزام به ،در« » ،« » و « » و سر انجام در دوشادوش يكديگر ،به ستيز با پرداختند . 🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد . 🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد. 🔸زماني از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت. ✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در غسل دادند و شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود تلخ گريست. «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست. "خيلي غريبانه و گمنام" 🌷بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31 @yousof_e_moghavemat
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 ⚠️ ✔ 🏷 💠 سخنرانی طوفانی سردار سرلشکر پاسدار نماز جمعه شهر اواسط اردیبهشت ۱۳۵۹ 📬 👇 📮 ✍ به یاد این سه جمله از افتادم که می فرمایند: "...زمانی جنگ تمام خواهد شد و رزمندگان امروز سه دسته خواهند شد: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمی خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند، دسته ای راه بی تفاوتی را برمی گزینند و در زندگی مادی غرق خواهند شد و همه چیز را فراموش می‌کنند، دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند و از شدت غصه ها دق خواهند کرد!!..." ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
💠زندگینامه شهید پس از پیروزی انقلاب✌️ 🔰شهیدبرونسی🌷 پس از پیروزی انقلاب به صورت به پاسداران پیوست. با آغاز درگیری های💥 کردستان به رفت و با شروع جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه های نبرد رساند👌 🔰او در عملیات به عنوان فرمانده گردان خط شکن مرکز فرماندهی عراقیها را واقع در تپه ۱۲۴/۱ نابود ساخته و خود از ناحیه کمر مجروح⚡️ شد. جراحت نمی توانست شهید عبدالحسین برونسی را از پا بیندازد💪 او در بیت المقدس به عنوان گردان خط شکن حر و در عملیات های رمضان، مسلم ابن عقیل ، والفجر مقدماتی ، والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن عبدالله رزمید و حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد. 🔰او باز هم شده بود و هر چند از ناحیه دست، گردن و شکم جراحات سختی را بر تن داشت اما روحیه عظیم و پرشکوه💖 او مانع از باقی ماندن وی در پشت جبهه می شد. با شروع والفجر ۳ و ۴ به عنوان معاونت تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) در تمامی مراحل آنها شرکت داشته و گردانهای خط شکن را رهبری می کرد 🔰در عملیاتهای خیبر، میمک و بدر به عنوان تیپ ۱۸ جواد الائمه (ع) آنچنان حماسه بزرگی آفرید که نامش لرزه بر وجود کاخ نشینان بغداد افکند✅ @yousof_e_moghavemat
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نگاهی‌ کوتاه‌ به‌ زندگی ‌شهید 🌷 همرزم‌ شهید در آزادسازی ؛ از فرماندهان‌‌ جبهه‌ غرب‌ و نجات‌ دهنده‌ شهرهای ، از خطر سقوط @yousof_e_moghavemat
❄️ ۲۳ بهمن ۵۹ بازپس گیری ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه 💠 پاسگاه از پاسگاه‌های مهم مرزی است که در سه راهی مسیر ارتفاعات تته و دهلیز اورامانات است. ارتفاعات کمانجر، و تخت اورامان هم اطرافش است. از طرف درلی هم قله هسون (قله ایمان) و کوه قلخانی. ضدانقلاب بعد از ، این پاسگاه را هم گرفتند و با کمک توپخانه‌ی عراق بر مسیر - در ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه مسلط شدند. بعد خواست با عملیات سریع ارتفاعات را پس بگیرد که به دلیل سردی هوا نتوانست. نیروهای حاج ۲۳ بهمن ۵۹ راه افتادند برای آزاد کردن ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه (شهدا). باید در این عملیات با سه مانع می‌جنگیدند؛ یکی کمین گاه‌های دشمن داخلی، یکی عراقی‌ها و دیگری ارتفاعات حدود ۳هزار متری و دره‌های عمیق. 📚 کتاب روایت مریوان - تا تته ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 📷 جاده ارتباطی پاسگاه شهدا (ژالانه) به سمت ارتفاعات تته در نوار مرزی، محور دزلی سپاه مریوان که بفرماندهی در سالهای ۵۹ و ۶۰ فتح و آزاد گردید. به ارتفاع بیش از ۳ متر برف در کناره جاده دقت کنید آنوقت به وضعیت نوک قله پی خواهید برد. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌈 به مناسبت ۲۷ رجب ، عید مبعث حضرت پیامبر (ص) 🌴 نام گذاری تیپ ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص) متن زیر بخشی از مصاحبه‏ اى است که به راز نام گذاری تیپ به نام حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) اشاره می کند سخنانی که نشانگر عمق ارادت او به ساحت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) دارد: 💠 اسم تیپ را گذاشتیم تیپ محمد رسول‏ اللَّه ‏(ص) 🔹 اولاً این اسم اعتقاد ما را به مکتب و سنت حضرت رسول نشان می دهد. به این معنا که ما رزمندگان تیپ، حضرت محمد(ص) را به عنوان خاتم الانبیاء و بزرگترین رسول خداوند می ‏شناسیم و به ایشان اعتقاد داریم. چرا که ایشان شاخص بین تمام مسلمانان هستند و این نام به این خاطر براى تیپ ما انتخاب شد. 🔸 البته این نامگذارى یک زمینه قبلى هم داشت و آن عملیاتى بود که توسط ما در مناطق و انجام شد و نام آن محمد رسول ‏اللَّه (ص) بود. او بعدها در این رابطه به یکى از همرزمانش (مجتبی عسگری) گفته بود: «من محمد رسول الله (ص) را بسیار دوست دارم». ادامه داد : در حدود دو سالی که در بودم با اهل تسنن زندگی کردم. حضرت محمد (ص) عامل بین ما و اهل تسنن بود. ✅ سومین دلیل، احترام به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) است. هر زمان نام ایشان می‌آید می‌فرستیم. نام تیپ را محمد رسول الله (ص) گذاشتم که اگر روزی زنده نبودم هر شخصی که نام تیپ را می‌شنود فرستاده و ثوابش برای من نیز نوشته شود. ❇️ البته با آن روحیه لطیف خود، فلسفه ‏اى هم براى شماره این تیپ یعنى عدد ۲۷ فرض کرده بود. «... عدد دو را که از هفت کسر کنى، میماند پنج، به نیت پنج تن آل‏ عبا عدد دو را که با عدد هفت جمع ببندى، می ‏شود نُه یعنى تسعة المعصومین مِن وُلدِ الحسین حالا اگر تو این عدد دو را با عدد هفت ضرب کنى، حاصل آن میشود چهارده، به نیت ۱۴ معصوم (علیهم ‏السلام) اگر اعداد را بر عکس کنید می‌شود ۷۲ شهید کربلا. منبع : 📚 کتاب آذرخش مهاجر 🎤 مصاحبه با مجتبی عسگری @yousof_e_moghavemat
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
28 آبان سال 1359 اصغر وصالی‌‌ طهرانی 🎞 نگاهی‌ کوتاه‌ به‌ زندگی ‌ 🌷 همرزم‌ شهید در آزادسازی ؛ از فرماندهان‌‌ جبهه‌ غرب‌ و نجات‌ دهنده‌ شهرهای ، از خطر سقوط @yousof_e_moghavemat
🍃 🍃 ✅ 🌸 ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ عملیات سالروز سردار بزرگوار و دلاور سپاه اسلام جانشین طرح و عملیات (ص) (معروف به )👉 . . 👈 دربارۀ 👉 . ولادت: ۱۳۳۷ ، ، روز ۲۸ صفر ادامه تحصیل تا دیپلم شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت جزو اولین نفرات اعزامی به غرب و توفیق همرزمی با و مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ آنقدر با شدید برخورد می کرد که برای سرش جایزه گذاشته بودند. عزیمت از پاوه به جنوب برای تشکیل شرکت در با سمت مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ مجروحیت در و حضور در خط مقدم با پای شکسته عزیمت به لبنان به همراه قوای (ص) شرکت در همۀ عملیات های تا پایان سال ۱۳۶۱ ازدواج در سال ۱۳۶۱ مجروحیت از ناحیۀ فک و دهان در عملیات سال ۱۳۶۳ تشرف به خانۀ خدا در سال ۱۳۶۴ ✅ . . سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید.🍃 . . . (ص) @yousof_e_moghavemat
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ۲۸ آبان ۱۳۵۹ اصغر وصالی‌‌ طهرانی 🌿 همرزم‌ شهید در آزادسازی ؛ از فرماندهان‌‌ جبهه‌ غرب‌ و نجات‌ دهنده‌ شهرهای ، از خطر سقوط دوران 🎥 فیلم / بخشی از مصاحبه تلویزیونی 👆👆 @yousof_e_moghavemat