eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
😃🌹🌺🌸🌷🎂🎈🎉🎊💕💖 . . جان جانان شیر شیران فرمانده شجاع و دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) را به ساحت مقدس و منور (عج) و همچنین شما عزیزان و عاشقان این فرماندۀ دلاور و محبوب صمیمانه تبریک و تحنیت عرض می کنیم. 😃 🌸 🌸 🌸 👈 👉 . 📷 اطلاعات عکس: ۱۲ فروردین ۱۳۶۱ ، سه روز بعد از تمام شدن عملیات ، پادگان ✅ آن تجهیزاتی هم که می بینید رویش برزنت کشیده شده است، همه غنائمی است که از ارتش بعث عراق گرفته شده است. همچنین در گوشه سمت چپ بالا ، رزمنده ای که دست راستش را روی فرمان موتور قرار داده است، می باشد.😃 . . . 📷 منبع : آلبوم شخصی «حاج حمیدرضا فرزاد» همرزم حاج احمد آقا که این عکس را با دوربین شخصی خودش گرفته است. Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🔍 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📝 ✔ "قسمت هفتم" 🔸️ 🌹 💠 #احمد_متوسلیان در ساعت ۱۴ روز چهارشنبه ۱۵ شهریور سال ۵۷ حین تکثیر دوبرگ اعلامیه ضد رژیم، توسط مامورین اکیپ گشتی دایره اطلاعات شهربانی لرستان دستگیر و بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفت. در این ماجرا، علاوه بر #احمد ، دو تن از همرزمان او نیز دستگیر شدند. همین واقعه، خود به عرصه ای جهت بروز روح پرفتوت #احمد مبدل گردید. به روایت مادر بزرگوارش: "...توی یک شرکت خصوصی کار می کرد و رفته بود خرم آباد. آنجا درگیر کار پخش اعلامیه بود که او را با دو نفر دیگر از دوستانش می گیرند. آن دو نفر زن و بچّه داشتند و به همین خاطر، به محض دستگیری، #احمد تمام مسئولیت چاپ و تکثیر اعلامیه ها را یک تنه به گردن گرفت تا پرونده آنها را سبک تر کند." 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار . #حاجی_متوسلیان #حاج_احمد_متوسلیان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #متوسلیان #سردار_بی_نشان #جاوید_نشان #دفاع_مقدس #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📢 🔸️ "قسمت هشتم" ✔ 🔍 💠 آغاز دوران اسارت #احمد در زندان مخوف فلک الافلاک خرم آباد، در حقیقت به مثابه ورود او به میدان آزمون دشوار وفاداری به آرمان الهی انقلاب و حفظ اسرار نهضت به شمار می رفت. قریب به ۲ ماه مشقت بار از این دوران تلخ و مردآزمای را به صورت ممنوع الملاقات، در سلول انفرادی محبوس بود. بازجویان ساواک برای در هم شکستن روح مقاوم او، از پیشرفته ترین شیوه های شکنجه جسمی و روحی استفاده می کردند. #احمد_متوسلیان پس از تحمل شدیدترین شکنجه ها سرانجام در هفتم آذر سال ۱۳۵۷ همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی از زندان فلک‌الافلاک خرم‌آباد رهایی یافت. سپس از به تهران بازگشت و بلافاصله نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات مردمی در محلات جنوب شهر تهران را برعهده گرفت و ارتباط تنگاتنگی با حرکت های مکتبی دانشگاه علم و صنعت و روحانیت مبارز تهران برقرار کرد. در جریان درگیری های مسلّحانه روزهای سرنوشت ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ۵۷ همیشه و همه جا می شد #احمد را دید که بی پروا و خستگی ناپذیر معرکه گَردان مصاف مردم مسلّح با نیروهای روحیه باخته ساواک و گارد شاهنشاهی است.🌸 ✅ 🔘 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار 📃 . . . #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد_متوسلیان #حاجی_متوسلیان #حاج_احمد #متوسلیان #سردار_بی_نشان #دفاع_مقدس #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله #لشکر_۲۷ 🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📢 ◽ "قسمت نهم" ✔ ⚘ 💠 پس از آغاز تعطیلی تابستانی دانشگاه ها، در اوایل تیرماه ۱۳۵۸، #احمد به عضویت نهاد نوپای "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" درآمد و دوره آموزشی نظامی ۱۵ روزه ای را در پادگان امام علی علیه السلام تهران گذراند. پس از پایان دوره آموزش نظامی به پادگان ولی عصر (عج) سپاه تهران منتقل شد. آشنایی او با #نصرت_الله_قریب - که بعدها یکی از صمیمی ترین و وفادارترین یاران #حاج_احمد_متوسلیان شد - از همینجا شروع می شود. #احمد_متوسلیان مسئول گروه ضربت سپاه شد که وظیفه اش برنامه ریزی برای مقابله و مهار آشوب‌های خیابانی منافقین و سایر گروهک هایی بود که هر روز، در سطح معابر و گلوگاه های اصلی شهر تهران درگیری های ایذایی و اغتشاش موضعی ایجاد می کردند. #احمد در برخورد با این آشوب گری ها، خیلی فعال عمل می کرد و به همراه هم رزمان صمیمی اش "غلامرضا قربانی مطلق" ، "غلامعلی پیچک" ، "محمد توسلی" "حاج علی اصغر اکبری" و سایرین به کار مقابله با اغتشاشات ضدانقلابی سطح #تهران مشغول بود. 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار #حاجی_متوسلیان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #متوسلیان #سردار_بی_نشان #جاوید_نشان #دفاع_مقدس #حب_الحسین_یجمعنا @yousof_e_moghavemat
🌸 #زندگینامه_احمد_متوسلیان ⚘ ✔ "قسمت دهم" 💠 در پی تشکیل نخستین گردان‌های سپاه تهران، #احمد_متوسلیان به عضویت گردان ۲ درآمد. سپس با تشدید درگیری ها در استان‌های غربی کشور به خصوص کردستان، #احمد و رزمندگان تحت امر او به آن منطقه اعزام شدند. در پی اعزام #احمد و ۱۸۰ نفر از نیروهای همراه او به کردستان، آنان در وهله نخست نخست آزمون بوکان شدند؛ شهری که حکم ستاد پشتیبانی و لجستیک ائتلاف گروهک های تجزیه طلب به سرکردگی حزب مُنحلّه دموکرات را داشت. در جریان پاکسازی بوکان از لوث وجود عناصر ضد انقلاب، #احمد به یُمن ابتکار عمل، برنامه ریزی هوشمندانه و فرماندهی قاطع خود توانست شبه‌نظامیان تجزیه‌طلب احزاب دموکرات، کومله، پیکار و فدائیان خلق را از این شهر متواری کند. نبرد بوکان در حکم اولین آزمون رزمی پیروزمندانه برای #برادر_احمد در جبهه های غرب بود. پس از تثبیت مواضع قوای انقلاب در شهر بوکان، #احمد برای درهم شکستن سنگرهای ضد انقلابیون در دیگر نقاط کردستان اذن خود را جذب کرد و در روز دوازدهم شهریور ۱۳۵۸ روانه شهر #مهاباد شد. نبرد مهاباد، ساعت سیزده ظهر دوازدهم شهریور آغاز شد و در شامگاه همین روز، با شکست ذلت بار تجزیه‌طلبان، پایان یافت. 📚 برگرفته از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار 📃 📸 اطلاعات عکس: اوایل سال ۱۳۵۸، تهران، پادگان سعدآباد (امام علی علیه السلام) - دوره سوم آموزشی سپاه ✔ . . . #حاج_احمد_متوسلیان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #حاجی_متوسلیان #متوسلیان #سردار_بی_نشان #رزمنده_با_اخلاص #جاوید_نشان #دفاع_مقدس     🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 📃 ↩ "قسمت یازدهم" ↪ 💠 به دنبال آزادسازی و تثبیت نسبی امنیت مردم این شهر، بلافاصله عازم مصافی دیگر شد. مقصد بعدی او شهر بود. بر خلاف که تا پیش از ورود و همرزمانش کلاً در تصرّف ضد انقلابیون مسلّح قرار داشت، در ، معدود نیروهای تیپ ۲ لشکر ۲۸ ارتش در پادگان شهر، مدّت ها بود که دلاورانه به مقاومتی عاشورایی در برابر حملات پی در پی مهاجمان تا بُن دندان مسلّح ضدانقلاب ادامه می‌دادند. پس از آزاد سازی شهر همراه با نیروهایش به اصلاح امور در این شهر پرداخت. با تثبیت شهر ، هدف بعدی قوای انقلاب اسلامی، آزادسازی شهر استراتژیک اعلام شد. شهری که مردم مسلمانان آن ماه‌ها بود که با کابوس اشغال و حضور نامشروع عوامل مسلّح ضد انقلاب دست به گریبان بودند و در انتظار قدوم مبارک دلاورمردان اردوی انقلاب اسلامی؛ سردارانی همچون و لحظه شماری می کردند. در پی آزادسازی پادگان ، ماموریت یافت تا هرچه سریع تر در سِمَت فرماندهی سپاه ناحیه ، ضمن پاکسازی محورهای آلوده حومه این شهر و در هم کوبیدن بقایای ضد انقلابیون مسلّح در شهرستان حضور سپاه را تجدید سامان بدهد. طی مدت چهار ماه - تا اواسط دی ۱۳۵۸ - با مساعدت جمعی از همرزمان دلاورش همچون: ، ، ، و...، توانست با نهایت اقتدار از پس اجرای این ماموریت دشوار برآید. 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب 📷 تصویر اول: پاییز ۱۳۵۸، سپاه بانه - ایستاده از راست: ( ، ناشناس، ) نشسته از راست: ( ، )🌹 📷 تصویر دوم: پاییز ۱۳۵۸، سپاه بانه - ایستاده از راست: (ناشناس، شهید احمد بابایی، ناشناس، ) نشسته از راست: (ناشناس، ناشناس، شهید سید ولی جناب، شهید علی اکبر حاجی پور، ناشناس، ) ❤ 🌸 ⚘ 🌸 🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 📜 🔍 ⚘ "قسمت دوازدهم" ⚘ . . 💠 به دنبال پیروزی های درخشان سه ماهه تابستان ۱۳۵۸ قوای انقلاب در مواجهه با ضد انقلابیون تجزیه‌طلب که به مذاق های حاکم بر دولت موقت خوش نمی آمد، آنان در صدد فعال‌کردن پروژه‌ای برآمدند که در صورت موفقیت می‌توانست شرایط را به سود تجزیه طلبان مناطق کردنشین غرب کشور تغییر داده و تمام زحمات نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران را بر باد دهد. مسئله اعزام در اوایل آبان ۱۳۵۸ در حقیقت به منزله آغاز توطئه های جدید ها علیه رزمندگان بود که مظلومانه با ضد انقلابیون تجزیه‌طلب در نبرد بودند. جالب تر از تمامی آنچه تا به اینجا عنوان شد، آشنایی با ماهیت سرپرست است سرپرستی هیئت مزبور را برعهده داشت که چندی در کابینه بازرگان تصدّی پست وزارت کار و امور اجتماعی را بر عهده داشت، در ضدّیت با نیروهای مسلمان و مکتبی انقلاب یک افراطی به تمام معنا بود. به تعبیر شیوای ، اگر هم در کار اعضای این هیئت، حسن نیت مشاهده می شد، صرفاً در جهت به تمامیت آرمانهای انقلاب، خواسته های حقه مردم مسلمان و سوء استفاده رذیلانه از حسن اعتماد حضرت امام (ره) بود.✅ . . 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب نوشته گلعلی بابایی🌹 . . 📸 معرفی عکس: پاییز ۱۳۵۸، سپاه بانه (استان کردستان) ◽ردیف وسط از راست: ( ، شهید احمد بابایی، شهید علی اکبر حاجی پور) ◽نشسته از راست: (شهید سید ولی جناب، ناشناس، ناشناس، شهید بهمن نجفی)🙂 . . . ❤ ❤ . . 🆔 @yousof_e_moghavemat  
⚘🌸⚘: ↩ #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌄 ✔ "قسمت چهاردهم"📝 . . 💠 سیزدهم دی ماه ۱۳۵۸ از سوی #محمد_بروجردی ؛ فرمانده سپاه منطقه ۱۰ کشوری به #احمد_متوسلیان مأموریت داده می شود تا ضمن پاکسازی جاده پاوه - کرمانشاه، حلقه محاصره ای که ضد انقلاب بر گرد شهر #پاوه بسته بود را در هم بشکند. در آن روز نیروهای #سپاه از دو محور کار را شروع کردند. گروه اول از پاسداران به فرماندهی #غلامرضا_قربانی_مطلق از داخل پاوه و گروه دوم به فرماندهی #احمد از سمت جوانرود کار پاکسازی جاده به سمت پاوه را آغاز کردند. سرانجام با الحاق نیروهای دو محور، به لطف الهی، محاصره #پاوه شکسته شد. #احمد پس از فتح پاوه با حکم #محمد_بروجردی به سمت فرماندهی واحد عملیات سپاه #پاوه منصوب شد و تا اواخر اردیبهشت سال ۱۳۵۹ ، همه همّ و غمّ خود را مصروف طراحی و برنامه ریزی جهت پاکسازی مناطق آلوده و آزادسازی روستاها و ارتفاعات سوق‌الجیشی حومه #پاوه کرد.🌹 🔸️ 🌸 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار ، صفحه ۴۱ ⚘ ↪ 📱 📷 معرفی عکس: بهار ۱۳۶۰، بازدید جمعی از فرماندهان و نیروهای عملیاتی از جبهه های غرب - در تصویر، #شهید_محمد_بروجردی و سردار محسن رضایی در کنار #حاج_احمد_متوسلیان حضور دارند.⚘ . . . #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #متوسلیان #حاجی_متوسلیان #سردار_بی_نشان #سردار_جاوید_نشان #دفاع_مقدس @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌄 ✔ "قسمت پانزدهم" 🔍 🌸 ⚘ 💠 #احمد فردی منضبط و جدی بود که از همان نگاه اول مجذوبش شدم؛ طوری که با هر بار دیدن او انرژی می گرفتم. تعداد نفرات گروه اعزامی حدوداً ۱۷ و ۱۸ نفر می شدند. #حاج_احمد کتاب های مختلف می خواند. عادتش این بود که از کتاب‌ها یادداشت برمی داشت. من تا آن موقع ندیده بودم کسی چنین کاری کند. کنجکاو شدم و از او پرسیدم: "برادر چه می کنی؟" توضیح داد که من کتاب را می خوانم و نکات مهمش را در دفترم می‌نویسم.📝 برایم جالب بود که کسی کتاب بخواند و از آن یادداشت بردارد. از او پرسیدم: "این یادداشت ها را چه می کنی؟" گفت: "وقتی کتاب صد صفحه ای را خواندم و یادداشت برداشتم، این کتاب برایم پنج صفحه خواهد شد. همین عمل نوشتن سبب می شود مطالب در ذهن من نقش ببندد. این نوشته را باز می خوانم و خلاصه تر می کنم..." 📘 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار، روایتی از هاشم فراهانی (دوست و همرزم #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان ) 📷 اطلاعات عکس: ۱۱ آبان ۹۸ ، ساعت ۲۱:۴۱ - کتابخونه شخصیم #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب 📚📕📙📘📗📖 #حاج_احمد_متوسلیان #احمد_متوسلیان #حاجی_متوسلیان #متوسلیان #دفاع_مقدس #سردار_بی_نشان #سردار_جاوید_نشان 🆔 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔ 🌸 💎 ✔ 🌸 💎 ⬅️ ارادت سردار به علیه السلام 💠 مصاحبه تلویزیونی پیش از اعزام به سوریه 🔸️زمان: ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ 🔸️مکان: ساختمان روابط بین الملل ستاد مشترک "سپاه" ✔ 🌸 💎 🆔 @yousof_e_moghavemat
⚘ ✔ ⚪ 'قسمت هفدهم" ⚪ 🍁 🍂 🍁 💠 فرمانده ای بود که علاوه بر توجّه به روحیات و اخلاق نیروها، به آمادگی رزمی آنها نیز فکر می‌کرد. "جواد اکبری" در خصوص سخت‌گیری‌های حین آموزش های نظامی نیروها می گوید: . 《... ما همیشه در کوه ها به دنبال زن ضد انقلاب بودیم. نمی گذاشتیم آنها راحت بخوابند. اطلاعات که به دست می رسید، بلافاصله عملیات انجام می شد. گاهی شب ها منطقه ای را محاصره می‌کردیم. بچّه ها به کوچه و پس کوچه ها و مناطق مشکوک می رفتند و اسلحه پیدا می کردند. نمی گذاشتیم ضد انقلاب راحت در خانه اش بخوابد. صبح‌های زود، زمستان سرما بعد از نماز صبح ما را به ارتفاعات مشرف به شهر می برد. تا بالای زانو در برف فرو می رفتیم. خودش هم می آمد. به سر قلّه که می رسیدیم، خوشحال می شدیم که دیگر آموزش تمام شده؛ امّا می‌گفت: "نه! حالا باید کلا قبر بروید." او می گفت: "من هم مثل شما هستم؛ امّا من مسئولیتی دارم. اگر نتوانم شما را که به این منطقه آمده اید از نظر نظامی آماده کنم، اگر خدایی نکرده برایتان اتفاق بیفتد من مسئول خواهم بود." طوری شده بود که خود "پیشمرگ‌های کرد" به ما می گفتند: "ما که بچّه های کوهستان هستیم، نمی‌توانیم اینطور مثل شما از کوه ها بالا برویم. شما چطور اینقدر سریع بالا می روید؟ گفتیم: "ما فرمانده قَدَر قدرتی مثل داریم که نمی گذارد راحت باشیم. حتّی در سنندج قبل از رفتن به ، صبح و عصر ما را بالای ۱۰ مرتبه به دور زمین صبحگاه می چرخاند و سینه خیز می برد. حتّی از زیر سیم خاردار هم عبور می کردیم. همیشه میگفت: " سخت است، باید سختی بکشید تا بتوانید را تحمل کنید." بچّه ها از پله‌های آهنی بالا می رفتند و پایین می‌پریدند.》 💎 ✔ 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی (سرگذشت نامه ) ، به قلم سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی عکس: تابستان ۱۳۶۰، ، پادگان شهید عبادت - "حاج احمد متوسلیان" در کنار یک درجه دار پناهندۀ عراقی🤗 🆔 @yousof_e_moghavemat
🌹 🌸 ⚪ "قسمت هجدهم" ⚪ 🍁 🍂 🍁 💠 بعد از شهادت رضا قربانی مطلق، هم فرمانده عملیات و هم فرمانده سپاه شد. وقتی به پاوه آمد، و نیروهایش با حکم ؛ فرمانده سپاه غرب کشور به "مریوان" عزیمت کردند. 《...با هر مشقتی بود با یک مینی بوس به باختران و سپس به سنندج آمدیم. چند روز در پادگان سنندج ماندیم. تمرینات رزمی به بچه ها می داد. به دلیل ناامنی جاده ها توسط ضدانقلاب، با هلیکوپتر به سمت پادگان مریوان پرواز کردیم. وقتی هلیکوپتر می‌خواست در پادگان مریوان بنشیند، صدای انفجارهای شدیدی بلند شد. علتش را پرسیدیم. گفتند: "ضد انقلاب در ارتفاعات مریوان مستقر است و پادگان را در محاصره دارد." به طوری که آنها، نفر را هم با خمپاره می زدند. خلبان گفت: "من نمی‌توانم با این وضع روی زمین بنشینم." بالاخره هلیکوپتر در فاصله کمی از زمین نگه داشت و بچه ها از هلیکوپتر پایین می پرند. خود هم اینگونه از هلیکوپتر پایین آمد. وقتی از هلیکوپتر پیاده شدیم، فرمانده پادگان، کادر اداری و سربازها همه بیرون ریختند و خوشحال شدند. بعضی ها صلوات می‌فرستادند، دست می زدند و شادی می کردند.》📥 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند و درخشان ، به قلم سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی تصویر: اواخر مهر ۱۳۶۹، مکه مکرمه، مناسک حج 🕋 ☔ ❤ ❤ 💎 🆔 @yousof_e_moghavemat
📜 💎 ✔ 🌸 "قسمت نوزدهم" 🌸 💠 به همت و تلاش های فراوان - این سردار اسطوره ای - به ناگاه گشایشی در کار فروبسته بحران - به دور از چشم "لیبرال ها!!! - به وجود آمد. آن هم تشکیل 《ستاد مشترک عملیات ویژه سپاه و ارتش》 بود. مهم ترین اقدام ستاد تازه تاسیس عملیات ویژه، استفاده از مردم بومی منطقه جهت سرکوب ضد انقلابیون بوده است که بر اساس همین رویکرد در اواخر پاییز ۱۳۵۸ سازمان به اهتمام فرمانده سپاه غرب کشور و با مساعدت آیت الله و دیگر اعضای انقلابی ایجاد شد و فعالیت موثر خود را در مناطق کردنشین آغاز کرد. از دیگر اقدامات موثر ستاد مشترک عملیات ویژه، آزادسازی شهر از دست ضد انقلابیون در فروردین ۱۳۵۹ بوده است. فتح از جمله نقاط عطف در کارنامه رزمی در نبردهای غرب کشور به شمار می آید. 🌤 🌤 ⛈ 📚 با تخلیص و اختصار از کتاب ارزشمند 📸 معرفی تصویر: بهمن ۱۳۵۹، ، ارتفاعات تته - در جمع @yousof_e_moghavemat
📜 🌸 ✔ 🌤 قسمت بیستم 🌤 💠 در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ پس از اعزام گروه‌های پیشرو، خود نیز کوله بار سفر را بست و رو به راه نهاد. مقصد او بود. شهری که ماموریت خطیر آزادسازی آن از سوی سرهنگ و ؛ فرماندهان ستاد مشترک عملیات ویژه ارتش و سپاه به محول شده بود. به علت ناامنی جاده ها، انتقال نیروها به از طریق هلیکوپتر امکان پذیر بود. به همین خاطر، ناگزیر و نیروهایش، سوار بر یک فروند هلیکوپتر توفورتین هوانیروز راهی شد. در بهار ۵۹ ضد انقلابیون به مواضع سوق‌الجیشی شهر کاملاً مسلط بودند و کلیه تحرکات را زیر نظر داشتند؛ اما به رغم چنین وضعیتی و همرزمان او توانستند با کمترین تلفات، وارد پادگان تیپ ۳ شده و در قدم بعدی این شهر را آزاد کنند. با وجود مخالفت های سرهنگ ستاری فرمانده پادگان، و نیروهایش وارد شهر شدند و سرانجام بعد از حدود ۱۳ روز بلاتکلیفی و معطلی، با یک عمل جهادی و شجاعانه نیروها را وارد شهر کرد. با هماهنگی سرهنگ صیاد شیرازی در روز سوم خرداد ۵۹ از سه محور نیروها به طرف شهر حرکت داده شدند و آزاد شد. 📚 با دخل و تصرف از کتاب ارزشمند _ نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی تصویر: زمستان ۱۳۵۹ ، بیمارستان الله اکبر - در حال عیادت از یک همرزم مجروح ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ ┗━✨⚜ ⚜✨━┛ 🆔 @yousof_e_moghavemat
📧 📝 ✔ ⬅️"قسمت بیست و سوم"➡️ ✏ 🍁 ◻ بعد از هر عملیات، برای اینکه وقت بچه‌ها به بطالت نگذرد جلسات قرآن تشکیل می‌داد و ترجمه و تفسیر می‌کرد. او درس خداشناسی می‌داد. قبلاً دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بود. بعدها شنیدم شاگرد آیت الله حق شناس و از یک خانواده مذهبی بوده است. بعضی مواقع می گفت: "فرض کنید من مارکسیست هستم و خدا را قبول ندارم. شما وجود خدا را برای من ثابت کنید." در جمع ما بیشتر از همه با بحث می کرد. هرچه می گفت، انکار می‌کرد. سطح معلومات بسیار بالا بود. کار به جایی رسید که بلند شد تا یقه را بگیرد؛ چون بیش از آن نمی توانست جواب گو باشد. هر چه او می گفت، نمی پذیرفت. گفت: "بنشین برادر! با جدال و داد و بیداد که نمی‌شود چیزی را ثابت کرد. اگر با منطق صحبت کنی، ما می‌پذیریم." بعد خودش با منطق و دلیل، خدا را ثابت می کرد و آرامش برقرار می‌شد. 📬 📮 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند ، به روایت "سردار جواد اکبری _ معاون در سپاه " 📸 معرفی عکس: سال ۱۳۵۹، - نشسته از راست: ( ، ، ) ایستاده از راست: 😍 ۲۷_محمد_رسول_الله 🆔 @yousof_e_moghavemat
📧 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📝 ✔ ⬅️ "قسمت بیست و چهارم" ➡️ 📬 🔻 ◻ در کنار مجاهدات شبانه روزی جهت گسترش دایره پاکسازی و سرکوبی ضد انقلاب، #احمد توجّه خاصّی به مردم مناطق محروم #مریوان مبذول می داشت؛ با غم های آنان هم درد و شریک شادی هایشان بود. از سوی دیگر، مردم منطقه #مریوان ، از شهری و روستایی و کوچک و بزرگ، در کار شگفت فرمانده پرمشغله سپاه شهر؛ که برای آنان هم فرماندار بود، هم شهردار و بخشدار، هم به فکر تهیّه سوخت و خوار و بار کمیاب مورد نیاز مردم بود و هم درصدد تهیّه کتاب و دفتر و گچ و تخته سیاه و تامین معلم برای مدارس کودکان شان؛ سخت حیران مانده بودند. دیری نپایید که بذر محبت نسبت به این تازه وارد ناشناس در گلخانه قلوب باصفای مردم #مریوان ریشه دوانید، جوانه زد، سبز شد و به شکوفه نشست و برای #احمد گل های خوشبوی محبّت پاک و بی غل و غش مردم #مریوان را به ارمغان آورد. 📮 🔸️ 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند #در_هاله_ای_از_غبار، صفحات ۵۷ و ۵۸ ↘️ 🔍 📸 معرفی عکس: زمستان ۱۳۵۸، #پاوه - از راست: (سید محمدباقر موسوی، هاشم فراهانی، #حاج_احمد_متوسلیان، ناشناس) #حاجی_متوسلیان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #متوسلیان #سردار_بی_نشان #سردار_دلها #جاوید_نشان #لشکر_27_محمد_رسول_الله #دفاع_مقدس 🆔 @yousof_e_moghavemat
📧 📝 ✔ 🔸️"قسمت بیست و پنجم"🔸️ 📬 🔻 ⛈ محسن رفیق دوست - از فرماندهان سپاه در خصوص توجه به مردم گفته است:🔸️ ▪️ 《اولین دیدار من با در اوایل تابستان ۱۳۵۹ رخ داد. ایشان به تازگی فرمانده شده بود. یک روز در تهران پیش من آمد و برای سپاه مریوان امکانات خواست. بعدها، خود من برای دیدار با او یک سفر به رفتم. بهترین جایی هم که را شناختم، همانجا بود. چون وقتی به همراه چند نفر به رفتم و از نزدیک با کارهای او آشنا شدم، دیدم همه آثار وجودی یک آدم سلحشور، آزادی خواه، مردم دوست، منضبط و جامع الاطراف در وجود او دیده می شود. ظاهراً بود؛ اما همه کاره شهر محسوب می‌شد.🔸️ 🔹️ یادم هست، در دفترش نشسته بودم که دیدم کسی آمد و با او صحبت کرد و در پایان کار از اجازه گرفت و رفت. از پرسیدم: "این آقا چه کسی بود؟" گفت: "رئیس اداره مخابرات است. تخلف کرده، من هم تنبیهش کرده بودم. حالا اجازه دادم برود سر کارش."✔ 🔹️ کسی که اولین تغییر را در قضاوت مردم کردستان هم نسبت به و هم نسبت به مسئولین جمهوری اسلامی ایجاد کرد، بود. خاطرم هست، یک بار در تهران به دفتر کارم آمد و گفت: "می توانید مقداری آذوقه به من بدهید؟" گفتم: "اگر جیره غذایی را می خواهی، باید برویم از سپاه منطقه ۷ کرمانشاه بگیریم." گفت: "من این آذوقه را برای نمی خواهم! برای مردم فقیر منطقه می خواهم!"✔ 🔹️ حالا شما ببینید کسی که به عنوان فرمانده سپاه رفته منطقه و در مقابلش چندین گروه ضد انقلاب ایستاده اند تا با او به بجنگند، فکرش شده بود تامین معاش همان مردم. من می‌توانم ادعا کنم که بذر مبارک تشکیلات مردمی از زمان کاشته شد و زمان به بهره‌برداری رسید. ص/۵۸۵۹✔ 📮 🔍 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند 📧 . . 📸 تصویری از سردار سرلشکر در مریوان 😊 . . . @yousof_e_moghavemat
🌸 📝 ✔ ⬅️ "قسمت بیست و ششم ⛈ نصرت الله قریب؛ از نیروهای سپاه_مریوان نیز پیرامون علاقه به مردم کُرد و تاثیر متقابل این وابستگی عاطفی، گفته است: "...آن زمان، تردّد در شهرهای کردستان، واقعاً سخت بود، امّا برادر در امنیّت خوبی برقرار کرده بود. از خصوصیات این بود که در مقابل دشمن و ضدانقلاب به شدت برخورد می‌کرد، اما در مقابل مردم، روح لطیفی داشت؛ به طوری که باور نمی کردید این همان برادر پرصلابت و قاطع است. با کارهای برادر مردم باورشان شده بود، یک آدمی به آمده که خدمت برایش مهم است؛ نه ریاست و منصب...👉 دفاع از مردم مظلوم و محروم و کمک به آنها سبب شده بود که مردم از او حمایت کنند. او واقعاً مرد میدان جنگ بود. مردم فضای شهرهای دیگر را می‌دیدند که چقدر ناامنی است؛ اما در حتی شب ها راحت تردد می‌کنند و آذوقه و امکانات رفاهی در اختیارشان است. این برایشان خیلی مهم بود. 🍁 📮 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 متاسفانه از زمان و مکان این عکس اطلاعی ندارم! ولی خوش و بش و چایی خوردن و اون ش دنیاییه واسه خودش!!! 🆔 @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 💌 ✔ 📬 🔸️"قسمت بیست و هفتم" 🔸️ 📪 📎 🏷 گستره مهر و عطوفت #احمد_متوسلیان علاوه بر مردم وفادار به انقلاب، خانواده های ضدانقلابیون را هم دربر می گرفت و در همین رابطه، #شهید_سید_محمدرضا_دستواره گفته است: 《...دوهزار تومن در ماه حقوق می‌گرفت. بعد زنی آمد جلوی #سپاه_مریوان نشست و گفت: "شوهرم شده تفنگچی کوموله. حالا خرجی ندارم، گرسنه ام." از همان دوهزار تومان خودش به آن بنده خدا داد. علاوه بر حقوقی از #سپاه می گرفت، می رفت تهران و از پدر خودش هم مبلغی می گرفت و می آورد آنها را خرج مردم محروم #کردستان می‌کرد. می‌آمد و از جیب خودش به محرومین کردستان پول می‌داد؛ خدا شاهد است...》 #متوسلیان برای این که بتواند چنین آرامشی را در #مریوان حاکم کند، از تمامی پتانسیل موجود استفاده می کرد. ↘️ 🔻 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند #در_هاله_ای_از_غبار نوشته سردار گلعلی بابایی 📸 معرفی عکس: ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ - خداحافظی #حاج_احمد_متوسلیان و #شهید_دستواره از مردم مریوان و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ رزمی برای شرکت در عملیات غرورآفرین #فتح_المبین #رئیس_جمهور_مریوان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #حاج_احمد #حاجی_متوسلیان #سردار_دلها #سردار_بی_نشان #دفاع_مقدس #شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_الله #لشکر_27_محمد_رسول_الله 🆔 @yousof_e_moghavemat 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 #کجا_میره_این_پولها ⚠️ ✔ 🏷 💠 سخنرانی طوفانی سردار سرلشکر پاسدار #حاج_احمد_متوسلیان نماز جمعه شهر #پاوه اواسط اردیبهشت ۱۳۵۹ 📬 👇 📮 ✍ به یاد این سه جمله از #شهید_حمید_باکری افتادم که می فرمایند: "...زمانی جنگ تمام خواهد شد و رزمندگان امروز سه دسته خواهند شد: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمی خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند، دسته ای راه بی تفاوتی را برمی گزینند و در زندگی مادی غرق خواهند شد و همه چیز را فراموش می‌کنند، دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند و از شدت غصه ها دق خواهند کرد!!..." #رزمنده_با_اخلاص #سردار_بی_نشان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان #احمد_متوسلیان #حاج_احمد #حاجی_متوسلیان #متوسلیان #دفاع_مقدس #لشکر_27_محمد_رسول_الله #ایستاده_در_غبار 🆔 @yousof_e_moghavemat
🌸 💕 💌 🌸 «...این که یک عدّه می گویند شهید شده، یک عدّه می گویند زنده است، هیچ کس خبر ندارد؛ فقط خودِ خدا می داند چه شده و کجاست!»💔 . . مادر سردار رشید اسلام، 👋 . . ✍ منبع کپشن: کتاب ، نوشته حمید داود آبادی ، صفحه ۹۰. ⚘ ⚘ 🆔 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 ⚠️ ✔ 🏷 💠 سخنرانی طوفانی سردار سرلشکر پاسدار نماز جمعه شهر اواسط اردیبهشت ۱۳۵۹ 📬 👇 📮 ✍ به یاد این سه جمله از افتادم که می فرمایند: "...زمانی جنگ تمام خواهد شد و رزمندگان امروز سه دسته خواهند شد: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمی خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند، دسته ای راه بی تفاوتی را برمی گزینند و در زندگی مادی غرق خواهند شد و همه چیز را فراموش می‌کنند، دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند و از شدت غصه ها دق خواهند کرد!!..." ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔ 🌸 💎 ✔ 🌸 💎 ⬅️ ارادت سردار به علیه السلام 💠 مصاحبه تلویزیونی پیش از اعزام به سوریه 🔸️زمان: ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ 🔸️مکان: ساختمان روابط بین الملل ستاد مشترک "سپاه" ✔ 🌸 💎 🆔 @yousof_e_moghavemat