✍️ این توصیه ی شهید کاظمی به شهید همت را ، همه ی نیروهای انقلابی باید بخوانند
#متن_خاطره:
مأموریتم که تموم شد ، رفتم با حاج همت🕊 دربارهی برگشتم صحبت کردم. شهید همت بهم گفت: یه خاطره برات بگم؟ گفتم بگو؟✨ حاجی گفت: وقتیتوی پاوه مأموریتم تموم شد ، به شهید ناصر کاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و می خوام برم. ناصر پرسید: بریده ای؟ از سوالش تعجب کردم 🙁وگفتم: منظورت رو نمی فهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده...😟 ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بریدی بیا تسویه حساب کن و برو ، اگر هم نبریدی بمان و کار کن، اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...🥀
منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم...
🌷خاطره ای از سردار شهید محمد ابراهیم همت
📚سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳
#تلاش_و_کوشش #جهاد #پرکاری #تکلیف_گرایی #شهیدهمت #شهیدناصرکاظمی
@yousof_e_moghavemat
#زندگی_به_سبک_شهدا 💕
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران میگويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده ! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد . تو از خواستگارهایت خیلی ایراد میگرفتی ، این بلند است ، این ڪوتاه است ... 😕
🌺 مثل این ڪه مـیخواستی
یك نفر باشد ڪه سر و شڪلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دڪتر را ڪه
سرش مو ندارد قبول ڪردی ؟🤔
🌸 من گفتم : «مصطفـی ڪچل نیست . تو اشتباه میڪنی.»
🌺 آن روز همین ڪه رسیدم به خانه ، در را بازڪردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع ڪردم به خندیدن .😁
🌸 مصطفـی پرسید «چرا مےخندی؟» و من ڪه چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفے، تو ڪچلـی ؟! 😂 من نمیدونستم!»
و آن وقت مصطفـی هم شروع ڪرد به خندیدن ...
#شهید_مصطفی_چمران
#محبت_و_عشـق_واقـعی
✍ نشر بمناسبت سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س
@yousof_e_moghavemat
#تلنگر
برای گشت شبانه ما را برده بودند
خسته و کوفته آمدم
فکر کردم یک چرتی میزنم ، بعد بیدار میشوم و نمازم را میخوانم ، بر اثر خستگی زیاد خوابم برد ، دیدم ساعت از نیمه شب گذشته و نمازم قضا شده است !
سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم قضا شد !
خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت...
#سردارشهیدحسن_باقری
📕 دفترچه خاطرات
@yousof_e_moghavemat
🌷شهید حاج احمد کاظمی🌷
صبح اول وقت، وارد مغازه شدم. بسم الله گفتم و نگاهی به چوب های کج و معوج تلنبار شده در گوشه مغازه انداختم. دست تنها بودم. کلی کار روی زمین مانده داشتم. برش و آماده کردن چوب ها وقت گیر بود. تو فکر بودم که رسید، ۸-۹ سالش بود گفتم:
می تونی کمکم کنی؟
چه کمکی؟
برش بزنی؟
آره اندازه کن تا ببرمشون
اندازه ها را خط می کشم، تو دقیق رو خط کشی ها برش بزن.
باشه، خیالت راحت، می تونم.
ته دلم قرص نبود. با رگه هایی از نگرانی، اره و چوب های بی زبان را دادم دست احمد و از مغازه بیرون زدم. نزدیک ظهر برگشتم. چشمانم از خوشحالی برق می زد. باور نمی کردم برش هایی به آن تمیزی و دقیقی کار پسربچه ای هشت نه ساله باشد.
📚یادگاران، جلد 19 کتاب شهید احمد کاظمی،
#شهید_احمد_کاظمی
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🍁 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌸
✔
🔸️قسمت شانزدهم🔸️
💠
💎
⚪ اخلاق منحصر به فرد #متوسلیان سبب شده بود تا نیروهای تحت امر او با عشق و علاقه با وی کار کنند. سیف الله منتظری یکی از یاران نزدیک #متوسلیان در این رابطه گفته است:
"...در چهره حاجی حالتی بود که دل کندن از او را سخت می کرد. حرف زدن و نوع برخوردش تاثیر زیادی روی آدم می گذاشت. مثلا #رضا_دستواره ، #حسن_زمانی ، احمد ملا سلیمانی، قدبیگی و طالبی به عنوان نیروی کمکی از #سپاه_روانسر ماموریت گرفته بودند برای #پاوه تا دو شب عملیات را با ما انجام بدهند و برگردند، اما تا آخر عمرشان پیش #احمد ماندند.
شاخصه ای که در چهره، گفتار و رفتار #احمد بود که هر کسی را جذب می کرد. ممکن بود، حرفی بزند که مثلاً سیف الله منتظری بدش بیاید، اما بچه ها می گذشتند و می رفتند. من زمان جنگ یک مکانیک بودم و بچه های ما هم، به شوخی می گفتند؛ 《قوم بنی هندل》. یعنی هر صحبتی که به ذهنشان میآمد، بیان میکردند.امّا چطور شد که ما در این جمع بودیم، ولی هیچ حرف رکیکی از دهانمان خارج نمیشد؟ آیا این غیر از تاثیر اخلاق خوب برادر #احمد در ما بوده است؟!"
✔
🌸
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار ، به قلم سردار گلعلی بابایی، صفحات ۴۵ و ۴۶
📸 معرفی تصویر: اواخر پاییز ۱۳۶۰، دفتر فرماندهی سپاه منطقه ۷ ، #کرمانشاه
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#دفاع_مقدس
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#دفاع_مقدس
#لشکر_27_محمد_رسول_الله
#لشکر_27
🆔 @yousof_e_moghavemat
﷽؛ 🏵 نماز در پیاده رو 🏵
💛 توی تاشکند و ازبکستان، سجاده و جانماز همیشه همراهش بود. توی پیاده رو، توی پارک، توی سالن هتل، هر جا که وقت نماز می شد، بلند اذان می گفت و می ایستاد به نماز.
💛 نمازهای مستحبی اش را هم جلو چشم می خواند.
👌 نماز در حضور دیگران تبلیغ نماز است بخصوص در جایی که از نماز چیزی نمی دانند یا به نماز اعتنایی ندارند.
#_شهید_محمد_ناصری
📚 یادگاران، جلد 13، ص 44
#نماز_شهیدان
@yousof_e_moghavemat
#سنگ_نوشته:
بعد پرپر شدن برادرت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو و برادرِ #شهید رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست مگر داغ دو شهیدم
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
#شهید_مسعود_شیرمحمدی
ولادت: ۱۳۵۰
شهادت: ۱۳۶۹/۶/۲۶
مزار باصفا: تهران، بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۶، ردیف ۹۴، شماره ۱
@yousof_e_moghavemat