eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
269 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
❂◆◈○•-------------------- ❂○° تشکیل تیپ محمد رسول الله (ص) به همت شهید بروجردی °○❂ 💠 چه در و چه در جنگ منشأ اثر بود. انصافا تا زمان حیات ایشان اگر بخواهم یک نفر اصلی را نام ببرم که در آزادسازی کردستان نقش بزرگی عهده دار بوده است، است که نقش فرماندهی داشت. برای عملیات هم کسی که حاضر شد و موافقت کرد و بچه های سپاه را از کردستان به جبهه جنوب بیاورد و تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) را بنیان گذاری کند، محمد بروجردی بود. بنیان گذار تیپ محمد رسول الله (ص) آقای بروجردی بود. ما برای عملیات فتح المبين در بهمن ماه سال ۶۰ به رفتیم. من و آقا محسن به آنجا رفتیم و بروجردی، و فرماندهان دیگر هم بودند. آقا محسن مطرح کرد که ما می خواهیم عملیات بزرگی در غرب رودخانه انجام دهیم ولی یگان کم داریم و آمدیم از اینجا نیرو ببریم. شما یک تیپ تشکیل بدهید. 🔸 گفت شما به دلیل جنگ در جنوب همه پاسدارها را دارید می برید و بسیجی ها هم به جنوب می آیند. ما برای کردستان نه پاسدار داریم و نه بسیجی، تازه می خواهید از اینجا یک چیزی هم بردارید و ببرید! ایشان با ناراحتی از جلسه بلند شد و بیرون رفت ولی بروجردی بزرگوار خاطرم هست به ریش های طلایی رنگش دست کشید و گفت امام جنگ را مسئله اصلی می دانند. چشم، من خودم می‌آیم و نیروها را هم می آورم. ماشین و سلاح هم می آورم و از شما هم هیچ چیز نمی خواهم. فقط یک حکم به من بدهید. خودش رفت بچه های و و را به جنوب آورد و تیپ را تشکیل داد. و اینها توی بودند و بعدا آمدند. شماره تیپ ها را من و معین می کردیم. گفتیم شماره تیپ شما ۲۷ است ولی اسمش را خودتان انتخاب کنید. دستش را به هم مالید و گفت من می خواهم اسمی انتخاب کنم که هر کس این اسم را ببرد، صلوات بفرستد. نام تیپ را محمد رسول الله (ص) گذاشت. ما هم گفتیم شما تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) هستید. بنابراین بروجردی خودش آمد در عملیات در فروردین سال ۶۱ شرکت کرد. 🔹آقای بروجردی واقعا مطيع امام بود. اوايل درگیری های کردستان من رسما در سخنرانی‌هایم برای پاسدارها، علیه موضع گیری می کردم. بروجردی یکی دو بار به من تذکر داد و گفت چون امام حکم فرمانده کل قوا را به ایشان تفویض کرده و منصوب امام است، شما علیه ایشان حرف نزن. من و بروجردی از قبل انقلاب با همدیگر دوست بودیم و هر دویمان مسلح بودیم. گفتم آقا محمد من ایشان را در فرانسه دیدم و می دانم چه آدم.. است. گفت نمی خواهد دانسته هایت را به پاسدارها منتقل بکنی. این طور آدمی بود. میگفت چون حکم امام را دارد نباید عليه او صحبت کرد. درباره شهید بروجردی اگر چندین کتاب بنویسند یا فیلم بسازند، جا دارد. واقعا یک شخصیت اسوه برای همه مجاهدین اسلام در و و بود. الگوی یک انسان مطلوب و سرداری مجاهد بود. ما یک چیزی از شنیده ایم. اگر من بخواهم لقبی به ایشان بدهم، واقعا یک مالک اشتر برای امام بزرگوار بود. 📚 تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت سیدیحیی رحیم صفوی - جلد اول "از سنندج تا خرمشهر" Eitta.com/yousof_e_moghavemat
یا 🔷 درست ۳ روز بعد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، ارتش بعث صدام و از غرب و جنوب به کشور ما حمله کردند و بعضی شهرهای مرزی توسط آنها اشغال شد. رجوی قبل از حمله در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ اعلام کرد که در عرض ۴۸ ساعت آینده تصرف خواهد شد. لذا با حملات ایذایی که ارتش بعث عراق انجام داد، توانستند ۱۴۵ کیلومتر بدون مقاومت آن چنانی مردم کردنشین وارد عمق خاک ایران شوند. آن‌ها توانستند شهرهای «قصر شیرین» ، «سرپل ذهاب» ، «کرند غرب» و «اسلام‌آباد غرب» را اشغال و تخریب کرده و به سرعت از طریق بزرگراه به سمت پیش‌روی کنند. در حالیکه نیروهای مجاهدین خلق (منافقین) تا ۳۵ کیلومتری غرب کرمانشاه پیشروی کرده بودند، سرانجام با همکاری گستردۀ ارتش جمهوری اسلامی ایران و همچنین در روز ۵ مرداد ۶۷ با رمز مقدس «یا علی (ع)» و به منظور مقابله با نیروهای سازمان مجاهدین خلق در منطقه «اسلام‌آباد غرب» و «کرند غرب» در استان ، آغاز شد. نیروهای نظامی ایران ابتدا سد راه ستون کردند. بعد نیروهای هلی برد را در پشت سر مجاهدین پیاده کردند. آنگاه بالگردهای هوانیروز ارتش با سلاح‌های ضد تانک به ستون زرهی مجاهدین یورش بردند و هواپیماهای اف-۴ نیروی هوایی هم ستون زرهی مجاهدین را بمباران کردند. در انتها نیروهای زمینی سپاه به باقی‌مانده نیروهای مجاهدین حمله کردند و آنجا را به تبدیل کردند. در این عملیات درخشان، ۴۸۰۰ نفر از نیروهای به درک واصل شد و جمعی از آنان هم توسط به اسارت گرفته شد. ⁉️ حال برمی گردیم به گزارشات خلاف واقع آقای به (ره) در خرداد و تیر۶۷ مبنی بر اینکه "نیروها بریده اند و دیگر توان مقابله با ارتش بعث صدام را ندارند..." پس نتیجه می گیریم ، مشت محکمی بود بر دهان یاوه گویان و بُزدلانی که می گفتند نیروهای ایرانی بریده اند!!! 💪 پاسداران مردی که را در «تنگۀ چهار زبر» به خاک سیاه نشاندند. 👊 هواپیماهای F-14 ارتشی که یک خودروی نظامیشان را سالم نگذاشت و آنجا را به قبرستان ادوات تبدیل کرد!!! 🌹... و سلام و درود می فرستیم بر روح پاک و پرفتوح امیر همیشه پیروز و قهرمان جبهه های نبرد حق علیه باطل که در بلایی سر و مزدورانش آورد که تا آخر عمر هم از یادشان نخواهد رفت!!! @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🍁 🌸 ✔ 🔸️قسمت شانزدهم🔸️ 💠 💎 ⚪ اخلاق منحصر به فرد سبب شده بود تا نیروهای تحت امر او با عشق و علاقه با وی کار کنند. سیف الله منتظری یکی از یاران نزدیک در این رابطه گفته است: "...در چهره حاجی حالتی بود که دل کندن از او را سخت می کرد. حرف زدن و نوع برخوردش تاثیر زیادی روی آدم می گذاشت. مثلا ، ، احمد ملا سلیمانی، قدبیگی و طالبی به عنوان نیروی کمکی از ماموریت گرفته بودند برای تا دو شب عملیات را با ما انجام بدهند و برگردند، اما تا آخر عمرشان پیش ماندند. شاخصه ای که در چهره، گفتار و رفتار بود که هر کسی را جذب می کرد. ممکن بود، حرفی بزند که مثلاً سیف الله منتظری بدش بیاید، اما بچه ها می گذشتند و می رفتند. من زمان جنگ یک مکانیک بودم و بچه های ما هم، به شوخی می گفتند؛ 《قوم بنی هندل》. یعنی هر صحبتی که به ذهنشان می‌آمد، بیان می‌کردند.امّا چطور شد که ما در این جمع بودیم، ولی هیچ حرف رکیکی از دهانمان خارج نمی‌شد؟ آیا این غیر از تاثیر اخلاق خوب برادر در ما بوده است؟!" ✔ 🌸 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، به قلم سردار گلعلی بابایی، صفحات ۴۵ و ۴۶ 📸 معرفی تصویر: اواخر پاییز ۱۳۶۰، دفتر فرماندهی سپاه منطقه ۷ ، 🆔 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
👋 😧 ✔ 💥 💎 در پادگان بانه که بودیم، نه غذایی، نه امکاناتی، هیچ چیز نداشتیم. قیافه ها از زور گرسنگی زرد شده بود. تا اینکه تصمیم گرفت که هر طور شده ما را به کرمانشاه منتقل کند. دنبال این بودیم که شرایط مهیا شود تا بتوانیم از پادگان بیرون برویم و خودمان را به کرمانشاه برسانیم. فرمانده پادگان به هیچ وجه با ما همکاری نمی کرد. بالاخره در اواسط بهمن ۱۳۵۸ چندتا هلیکوپتر آمدند و داخل پادگان نشستند. به فرمانده پادگان گفت: "این هلیکوپتر باید تعدادی از نیروهای ما را ببرد کرمانشاه." فرمانده هم گفت: "نه! ما اجازه چنین کاری را نداریم و چنین کاری هم نمی کنیم." 🙄 بچه ها را جمع کرد دور و خودش هم ضامن یک را کشید و بغل هلیکوپتر ایستاد. گفت: "اگر از اینجا بلند شود، من آن را دود می کنم و می فرستم هوا. مگر اینکه بچه های ما را ببرد." 😊 کار به درگیری کشید. بالای ساختمانی که در آن مستقر بودیم، یک کالیبر ۵۰ داشتیم. یکی از بچه‌ها پشت کالیبر ۵۰ آماده ایستاده بود که اگر درگیر شدیم، هوای ما را داشته باشد. آن زمان در ارتش تک و توک افراد خائنی بودند و چنین مشکلاتی را به وجود می آوردند. پایش را کرده بود توی یک کفش که باید بچه‌های ما با همین هلیکوپترها از اینجا بروند.😡 سرهنگی که فرمانده پادگان بود می‌گفت نمی‌شود. تا اینکه با عصبانیت یک سیلی خواباند توی گوشش و او هم با سر رفت توی و... تسلیم شد. 😄 به غیر از چهار، پنج نفر که من هم جزو آن‌ها بودم، بقیه سوار هلی‌کوپتر شدند. چون دیگر همراهشان نبود. آنها را به جای در پیاده کرده بود. ما چهار، پنج نفر با در پادگان ماندیم. بعد از رفتن بچه ها، چند روز بعد یک هلی‌کوپتر مقداری امکانات آورد و قرار شد ما چند نفر که باقی مانده بودیم، با آن هلیکوپتر به کرمانشاه برویم. این بار هم درگیری لفظی پیش آمد؛ امّا جناب سرهنگ، فرمانده پادگان، سعادت خوردن سیلی های آبدار را نیافت و ما سوار شدیم و رفتیم کرمانشاه و با آن پادگان وداع کردیم.✋ 💌 🔻 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، خاطرات سردار جانباز - فرمانده گردان ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 🚩 🆔 @yousof_e_moghavemat 🆔
کمینگاه الهی رزمندگان اسلام دربرابر و گروهک تروریستی بود که صحنه دفاع همه جانبه ملت بزرگ ایران و مردم دلاور را متجلی ساخت. 🔹حوالی ساعت ۱۵ سومین روز مرداد ماه 1367 بود که ارتش عراق و گروهک منافقین، پا در منطقه سرپل ذهاب گذاشته و حرکت خود را از جنوب گردنه پاتاق به سمت شهر کرند آغاز کردند؛ به خیال اینکه مردم از وضعیت کشور ناراضی اند، پا در مسیر گذاشته و منتظر بودند مردم به استقبالشان بیایند و تا تهران همراهشان باشند. 🔹بعد از ورود به تهران تا 48 ساعت هر کاری خواستید بکنید و هر کسی را که خواستید، بکشید تا اینکه من فرمان عفو عمومی بدهم.» این سخنان از اولین جمله‌های مسعود رجوی در شب عملیات فروغ جاویدان بود. @yousof_e_moghavemat
🔴 ۳۰ آذر ۱۳۶۵، مردم شهر کرمانشاه مشغول تدارک بودند که ده‌ها فروند جنگنده‌ی بعثی محله‌های شهر را بمباران کردند و چند صد نفر پرپر شدند... @yousof_e_moghavemat
۳۰ آذر ماه سالروز یلدای خونین کرمانشاه با صدهاشهید و مجروح / سال ۶۵ توسط رژیم بعث عراق . ام آذر ماه سال 1365 و در بلندترین شب سال یکی از تلخ ترین خاطرات روزهای دفاع مقدس برای شهر کرمانشاه رقم خورد. یلدای خونین کوچه های شهر. صدها نقطه از شهر کرمانشاه در دو نوبت و هربار بیش از یک ساعت آماج حملات وحشیانه بمب های خوشه ای قرار گرفتند. آن هم درست زمانی که اهالی شهر خود را برای جشن یلدا آماده می کردند. انارها و میوه های سرخ این شب دراز برای همیشه در سرخی خون بچه های کرمانشاه محو شدند. که هزار مجروح و 640 شهید را در تاریخ دفاع مقدس ثبت و ضبط کرد. ساعت ۱۲ و سی دقیقه… خیابانهای آزادی ، کوچه یخچال، میدان شهید گمنام، سبزه میدان، چهار راه آبادانی مسکن، کارخانه نساجی، هوانیروز، صالح آباد، کشمیر، شریعتی، دلگشا، کسری، کوی فرهنگ، خیابان اشک تلخ، مدرس، بانک ملی، پادگان بروجردی، نواب و جلوخان ساعت ۱۶ و ۴۵ دقیقه… محله های وکیل آقا، پل چوبی، لشگر، دبیر اعظم، مصوری، فردوسی، ۲۲ بهمن، جوانشیر و چندین منطقه دیگر شهر… یادروزهای وخون وریختن خون هزاران بیگناه هرگز فراموش نمی‌گردد @yousof_e_moghavemat